آیا ژاوی گزینه مناسبی برای هدایت بارسلوناست؟
هفتیک- زمان رخ دادن این اتفاق بالاخره فرا میرسید اما به نظر میرسد که بارسلونا و ژاوی هرناندز به این نتیجه رسیدهاند که زمان درست همین حالا است.
فوتبالیستهای کمی هستند که به اندازه ژاوی بارها و بارها به عنوان “سرمربی آینده” باشگاهی معرفی شوند و این اتفاق بیدلیل نیست. ژاوی یک فیلسوف فوتبالی واقعی است؛ بازیکنی که پس از یوهان کرویف هوشمندانهتر از هر بازیکنی در هر باشگاهی توانست سبک مورد علاقهاش را به تیم تحمیل کند.
او در زمین به شکل قابل توجهی باهوش بود، میتوانست نبردهای تاکتیکیای که در اطرافش جریان داشت را درک کند، فضاهایی را در آن میان بیاید و حریفان را از پستهایشان دور کند. او از نظر فیزیکی محدود بود و از نظر تاکتیکی بیشتر تمرکزش به جای انجام کارهای درخشان، روی انجام موارد اصلی و اساسی قرار داشت اما به واسطه مغز فوتبالیاش به موثرترین هافبک دنیا تبدیل شد.
او بیرون از زمین قادر بود تصمیمات تاکتیکی سرمربیانش را به چالش بکشد و مدام از ویسنته دلبوسکه، سرمربی تیم ملی اسپانیا، میخواست که سیستمش را به سیستم 3-3-4 مشابه بارسلونا تغییر دهد- به جای سیستم 1-3-2-4 مورد علاقه دلبوسکه که ژاوی در آن در پست شماره 10 به میدان میرفت و چندان راحت نبود، هرچند این ناراحتی مانع از درخشش این بازیکن نمیشد.
مانند پپ گواردیولا پیش از او، مانند میکل آرتتا، دستیار سابق گواردیولا، و مانند ژابی آلونسو، همتیمی سابق ژاوی در تیم ملی اسپانیا، هوش ژاوی چیزی بود که باعث شد او به فوتبالیستی تراز اول تبدیل شود و همیشه اینطور به نظر میرسید که او این هوش و درخشش را با خود به حرفه مربیگری نیز خواهد آورد.
موضوعی که وظیفه ژاوی به عنوان یک مربی بلندپرواز را دشوار میکند، تاثیرگذاری بسیار زیاد او به عنوان یک بازیکن است. در سال 2008 زمانی که تکامل او به حدی رسید که خودش را به عنوان یکی از بزرگترین فوتبالیستهای دنیا معرفی کرد و گواردیولا به عنوان سرمربی بارسلونا انتخاب شد، هنوز جنگ ایدئولوژیکی در فوتبال جریان داشت و اسپانیا و بارسلونا سعی میکردند بازی مالکانه را در حالی رواج دهند که حریفانشان همچنان از سیستم دفاع و ضدحمله استفاده میکردند.
سیزده سال گذشته و فوتبال به نسبت آن روزها تقریبا غیرقابل شناسایی است چون هر تیم ملی و باشگاه بزرگی در تلاش است تا به سبک اسپانیا و بارسلونا بازی کند. ژاوی موثرترین بازیکن در موج فوتبال بر پایه مالکیت توپ بود و بنابراین سبک مربیگری او نیز چیزی کمتر از کاری که گواردیولا در سال 2008 انجام داد، ندارد. به سختی میتوان فوتبالیست دیگری را پیدا کرد که تا این حد بر فوتبال تاثیر گذاشته باشد.
بله، کرویف تجسم توتال فوتبال در دهه 1970 میلادی بود اما بسیاری از باشگاهها و کشورها توتال فوتبال را به کار نگرفتند. تقریبا همه به نوعی از تیکی تاکا استفاده کردهاند.
ژاوی که حالا 41 سال دارد چند سال اخیر را صرف هدایت السد در لیگ ستارگان قطر کرده، باشگاهی که چهار سال به عنوان بازیکن در آن بازی کرد و مشغول آماده شدن برای مربیگری بود. او موفقیتهایی را نیز تجربه کرده است، فصل گذشته بدون شکست قهرمان لیگ داخلی شد. هرچند نکته مهم در واقع به جای نتایج به دست آمده توسط السد، سبک بازی این تیم بوده است.
هایمیر هالگریمسون، مربی سابق تیم قطری العربی، در اوایل سال جاری میلادی به اتلتیک گفت:” چیزی که او در این کشور به دست میآورد، تنها چیزی است که کم داشته: این که هدایت تیم را برعهده داشته باشد. او از نظر فلسفه و سبک بازی شاید حتی پیش از شروع کار در اینجا نیز آماده بود. اما قدم درستی برای یادگیری در قطر برداشت. شما در مربیگری هرگز نمیدانید که چه زمانی آماده هستید. فقط باید بپرید و وارد شوید.”
تماشای الگوهای بازی متفاوت السد همان چیزی است که از تیم تحت هدایت ژاوی انتظار میرود.
مشعل برشم دروازهبانی دوپاست و علاقه زیادی به اقدامات مثبت و شکیبایی در پخش توپ دارد؛ هرچند از اشتباهات وحشتناک در امان نیست و از این نظر به کارلس بوسکتس، دروازهبان سابق بارسلونا، شباهت دارد که بازیکن محبوب کرویف بود. او پدر سرخیو، هافبک فعلی حاضر در نوکمپ، است.
هرچند ژاوی در حال بررسی و آزمایش ساختارهای متفاوت است اما معمولا از سیستمی استفاده میکند که پنج بازیکن هجومی را در زمین به کار میگیرد-شبیه به اکثر تیمهای برتر در حال حاضر- و عموما از سه مدافع میانی و دو هافبک دفاعی نیز تشکیل شده است. این سیستم میتواند به عنوان 3-2-2-3 (ساختار قدیمی W-M) یا 1-4-2-3 تعبیر شود.
مدافعان میانی در حفظ توپ راحت هستند اما شاید نکته قابل توجه جسارت آنها در پیشروی در فضاهای موجود باشد که هر زمان امکانپذیر باشد، رخ میدهد و گل اول حسن الهیدوس برابر الریان در ماه گذشته شاهدی بر این موضوع است. این گل روی دریبل و پاس طولی طارق سلمان، مدافع میانی تیم، به ثمر رسید که توپ را در آستانه محوطه جریمه خودی به دست آورده و آن را تا خط میانی زمین پیش برد.
هافبکهای میانی نزدیک به دفاع معمولا در پستشان میمانند و گزینه مناسبی برای دریافت پاسهای کوتاه هستند، همانطور که میتوان از تیم ژاوی انتظار داشت. دو هافبک میانی هجومی جلوی آنها معمولا شماره هشتهای آزاد هستند و به مناطق کناری میروند تا فضا پیدا کنند. با حضور سانتی کاسورلا، بازیکن سابق آرسنال، در این تیم، ژاوی فوتبالیستی را در اختیار دارد که پیش از این در کلاس جهانی بوده و گزینه بینقصی برای سبک بازی محبوب او است.
در حالی که تیمهای کلاسیک بارسلونا معمولا از بازیکنان متخصص در حرکت روی خط طولی زمین استفاده میکردند تا بازی را به کنارهها ببرند، ژاوی از وینگرهای معکوس (inverted wingers) استفاده میکند که به داخل میکشند و شوت میزنند.
آندره آیو که در طول دوران حرفهای خود در پستهای هجومی مختلفی برای باشگاههایی چون وستهام یونایتد و سوانسی سیتی به میدان رفته، در نقشی مشابه آرین روبن در سمت راست به کار گرفته شده است. اکرم عفیف کاری مشابه را از سوی دیگر میدان انجام میدهد و به نظر میرسد این بازیکن السد توانایی حضور در یک لیگ معتبر اروپایی را دارد.
بغداد بونجاح در خط حمله موفق شد در فصل پیش از حضور ژاوی روی نیمکت، رکورد 39 گل در 22 بازی لیگ به ثبت برساند اما در طول دوران مربیگری او “فقط” 36 گل در 43 بازی زده و وظیفهاش بیشتر این بوده که عقب بکشد تا در بازیسازی شرکت کرده و موقعیتهایی را برای سایر مهاجمان خلق کند. برجستهترین گل او در هفتههای اخیر، گل اول برابر الغرافه بوده که توپی را به زیبایی هرچه تمامتر وارد دروازه حریف کرد که با دو پاس سر ضرب به دستش رسیده بود.
حدود 50 درصد از کرنرهای این تیم به صورت کوتاه ارسال میشود و این سبکی است که ژاوی در دوران بازیاش نیز علاقه زیادی به آن داشت.السد پرس شدید از جلو را در دستور کار ندارد- شاید یکی از دلایلش آب و هوای گرم قطر باشد- اما با تعداد نفرات بالا حریف را در فضاهای میانی میدان تحت فشار قرار میدهد. هرچند سوال کلیدی این است که آیا تمامی این موارد میتواند جدی گرفته شود؟ آیا لیگ ستارگان قطر واقعا خوب است؟
گروه بیست و یک، مرکز مشاوره فوتبالی که به طور مداوم ردهبندی توانمندی لیگ را به هدف خرید بازیکن بررسی میکند، معتقد است که میانگین سطح یک تیم در لیگ ستارگان قطر بین دسته چهارم و پنجم در فوتبال اسپانیاست- یا شاید به سختی بتوان گفت که در حد تیمی معمولی از لیگ دو در انگلیس است.
دادههای آنها همچین نشان میدهد که السد تیم نسبتا خوبی به حساب میآید که در حد تیم میانه جدولی در لیگ دوی اسپانیا است. این یعنی ژاوی هدایت تیمی را برعهده دارد که در سطحی بالاتر از بارسلونای B است که گواردیولا پیش از حضور روی نیمکت تیم اول این باشگاه در 13 سال پیش هدایتش را برعهده داشت.
اما از نظر فوتبال اسپانیا، اگر السد در سطح تیمی میانه جدول از لیگ دسته دوم است و تیمی معمولی از لیگ ستارگان قطر در حد تیمی از دسته چهارم یا پنجم است، یعنی آنها سلطه قاطعی بر این رقابتها دارند و باید اکثر رقبای خود را بدون مشکل خاصی از سر راه بردارند. بررسی میزان موفقیت ترفندهای تاکتیکی ژاوی در چنین محیطی کاری دشوار است.
یکی از ابعاد جذاب دوران پس از بازی ژاوی، جایگاه او به عنوان سرمایهگذار اصلی در پروژه هوش ورزشی کوگنیا در بارسلوناست؛ استارتآپی که نرم افزارهایی را برای تحلیل سه بعدی بازیها و تحلیل آماری آنها با استفاده از سه دوربین کار گذاشته شده در ورزشگاه فراهم میکند که نیازی هم به هیچ ورود داده دستی ندارند. محتمل به نظر میرسد که ژاوی جدای از تیم آنالیزش، با نرمافزار تحلیلی خودش به بارسلونا ملحق شود.
این مربی با تیمی روبرو خواهد شد که کیفیتی بسیار کمتر از آنچه او در روزهای بازی در این تیم به آن عادت داشت، دارند. سرخیو بوسکتس، جرارد پیکه و یوردی آلبا، هم تیمیهای قدیمی او، روزهای آخر حضورشان در پستهای دفاعی را سپری میکنند- هرچند آنها سه بازیکن برتر بارسلونا در شکست اخیر برابر رئال مادرید در الکلاسیکو بودند. در خط حمله نیز بازیکنان زیادی در کلاس جهانی دیده نمیشوند؛ هرچند آنسو فاتی بازیکن بسیار بااستعدادی است.
جذابیت کار ژاوی به عنوان سرمربی بارسلونا بدون شک در خط میانی است. علاوه بر بوسکتس، فرانکی دییونگ به عنوان هافبکی تحول آفرین به حساب میآید و تماشای این موضوع که چنین بازیکنی در چه منطقهای از زمین به کار گرفته خواهد شد، جذاب است. پدری 18 ساله در جام ملتهای اروپای این تابستان درخشان ظاهر شد و گابی 17 ساله همین حالا اولین بازی ملیاش را انجام داده است؛ مطرح کردن این ادعا که آنها میتوانند با هدایت درست به ژاوی و اینیستای جدید تبدیل شوند، غیرمنطقی نیست.
و در حالی که بازیکنانی چون اریک گارسیا، اسکار مینگسا و ریکی پوچ هنوز کیفیت لازم برای تبدیل شدن به بازیکنان ثابت بارسلونا در طولانیمدت را نشان ندادهاند اما ژاوی به احتمال زیاد به این بازیکنان رشد کرده در آکادمی باشگاه اعتماد خواهد کرد.
این روزها چندین باشگاه بزرگ خودشان را متقاعد کردهاند که شیوه سنتی خاص برای بازی کردن دارند و به همین دلیل لزوما باید یکی از بازیکنان سابقشان را به عنوان سرمربی انتخاب کنند. نتایج متفاوتی از این اقدام به دست آمده اما اگر قرار باشد چنین روش در تیمی جواب دهد، آن تیمِ بارسلونا با ژاوی است.
تحلیل جذابی بود💎