از یک حیلهگر منفور تا یک رهبر آرام؛ بوسکتس سرانجام به حقش میرسد؟
هفتیک- ” بازی بوسکتس کتاب راهنمای نحوه بازی در پست هافبک محوری ( هافبک دفاعی) در هر دو فاز هجومی و دفاعی بود.”
لوئیز انریکه، سرمربی اسپانیا، در پاسخ به اولین سوال مطرح شده در کنفرانس خبری پس از پیروزی 0 -5 برابر اسلواکی در یورو 2020 چنین جوابی داد. معمولا این گلزنان هستند که پس از چنین پیروزی بزرگی مورد تعریف و تمجید قرار گرفته و به تیتر اصلی تبدیل میشوند اما امروز کاپیتان بازگشته به آنچه حقش بود، رسید.
لوئیز انریکه ادامه داد:” ما از اهمیت بوسکتس برای تیم باخبر هستیم. این پسر بیچاره امروز با خستگی تمام بازی را به پایان رساند اما من برایش خوشحالم. او از سوی بسیاری افراد به خوبی درک نمیشود، شاید چون مدتهاست در دید همه قرار دارد و مردم از او خسته شدهاند اما فردی خاص است؛ خاص و یک ضمانت برای تیم.”
هافبک بارسلونا شایسته این تمجیدها بود چون عملکردی فوقالعاده را به نمایش گذاشت که نشاندهنده میزان ضربه وارده به اسپانیا در جریان غیبت او در دو بازی ابتدایی این تورنمنت به دلیل ابتلا به کرونا بود.
جنبه دیگر پاسخ لوئیز انریکه نیز قابل توجه بود- این که چطور اهمیت بوسکتس همیشه درک نشده یا به طور کامل مورد تحسین قرار نگرفته است. همیشه تردیدهایی درباره نقاط قوت و ضعف بازی او و شخصیتش وجود داشته است. خصوصا از سوی کسانی که برابرش قرار داشتند.
آرسن ونگر، سرمربی آرسنال، در سال 2012 گفت:” بوسکتس سخاوتمند و از نظر تاکتیکی بسیار قوی است، او میداند چطور با پاسهای عالی و سریع به بازی سرعت ببخشد. اما او باهوش است- داور را مجبور میکند به رقبا کارت زرد بدهد. او در جایی که خودش خطا کرده، وانمود میکند آسیب دیده است. او تمام نقاط ضعف اخلاقی که در فوتبال کمک کننده است را دارد. هوشمندی او واقعا به تیم کمک میکند.”
این نظر درباره بوسکتس، خصوصا بخشی که درباره هوش حیلهگرانهاش بود، بسیار شایع است و این موضوع در بیرون از کاتالونیا رواج بیشتری دارد. اولین صحنهای که بسیاری از هواداران بین المللی از او دیدند، اتفاقی مضحک در جریان دیدار نیمه نهایی لیگ قهرمانان فصل 2010 بود که او فرانک دی بلیکر، داور بازی، را متقاعد کرد که تیاگو موتا، هافبک اینتر، را اخراج کند.
سایر مربیان، بازیکنان و هواداران نیز خطاهای تاکتیکی او پشت سر داور، واکنشهای بیش از حد وقتی خودش خطا کرده و انجام هرکاری برای کمک به تیم را به خاطر میآورند.
این ایده که بوسکتس بازیکن بدی برای بارسلونا بوده، به این معنا بود که او هرگز تمجیدی که آندرس اینیستا و ژاوی هرناندز، هم تیمیهای قدیمیاش، برای باشگاه و کشور به دست آوردند را کسب نکرد. اما برای کسانی که طرف بوسکتس هستند، او همیشه به قول لوییس انریکه “یک ضمایت” بوده است.
***
پپ گواردیولا تقریبا بلافاصله پس از قبول هدایت تیم اول بارسلونا در تابستان 2008 این هافبک 20 ساله را از بارسای B، جایی که آنها در کنار هم یک فصل قبل قهرمان لیگ دسته سوم شده بودند، به این تیم اضافه کرد. یوهان کرویف فردای روز اولین بازی بوسکتس در لالیگا که با تساوی 1- 1 برابر راسینگ سانتاندر همراه شد، در ستونش برای روزنامه کاتالونیایی الپریودیکو مطلبی نوشت که انگار از آینده خبر داشت.
کرویف نوشت:” او از نظر تکنیکی از یحیی توره و سیدو کیتا بهتر است. از نظر جاگیری نیز از همین حالا مانند یک بازیکن کهنهکار عمل میکند. با و بدون توپ. او با توپ کاری میکند که شرایط ساده، سخت به نظر برسد و با یک یا دو لمس تیم را به جلو میفرستد. بدون توپ درس دیگری میدهد- این که باید برای دفع توپ و ریکاوری سریع در موقعیت درست قرار داشت. او تمام این کارها را در عین جوانی و بیتجربگی انجام میدهد.”
هماهنگ شدن سریع در ترکیب باعث شگفتی بود چرا که بوسکتس مانند ژاوی و اینیستا دوران نوجوانیاش را در لاماسیا با آموزش تمامی ابعاد بازی مالکانه کرویف و سیستم 3-3- 4 طی نکرده بود. او با این که پسر کارلس بوسکتس، دروازهبان این تیم در دهه 1990 بود، در آزمونهای اولیه رد شده و در عوض برای تیمهای جوانان سطح پایینتر دیگری در کاتالونیا به میدان رفت. زمانی که در نهایت پیراهن بارسا را بر تن کرد، 17 سال داشت.
گواردیولا خیلی زود متوجه شد که او پیشرفت کافی برای حضور در تیم اول را انجام داده است؛ جایی که یک مغز فوتبالی مشتاق دیگر نیز در نگاه اول تحت تاثیر قرار گرفت.
پپ بعدها به خاطر آورد:” پس از دو یا سه روز تمرین با بوسکتس، مسی به من گفت او را دوست دارم. و من به او گفتم هروقت نبرد یا درگیری پیش بیاید، او در کنارش خواهد بود. او این بخش پخته و قدرتمند را دارد. بوسکتس هرکاری میکند تا بازیکنان اطرافش بتوانند با خیال راحت بازی کنند.”
گواردیولا بخش زیادی از سبک خودش را در هافبک لاغر دیگری میدید که مجبور نبود سریعترین بازیکن میدان باشد چرا که مغزش سریعتر از هر کس دیگری کار میکرد. پپ شخصا مشکلی با استفاده از “هنرهای سیاه” در ایجاد مشکل برای حریفان در طول دوران بازیاش نداشت. همین هنرهای سیاه، تعادل ایدهآلی به خط میانی بارسا بخشید.
بوسکتس پیش از این یورو در مصاحبه با ال پائیس گفت:” من در مقایسه با ژاوی و اینیستا خیلی دیر به بارسا پیوستم. من تجربه بازی در محله، در خیابان و زمینهای خاکی را داشتم و مشکلی با بالا زدن آستینم در صورت لزوم در بازی نداشتم. و اگر شما مجبور هستید خود را کثیف و گلی کنید، باید این کار را انجام دهید.”
این روحیه از سوی تمامی مربیان بعدی بارسا نیز مورد توجه قرار گرفته و بوسکتس موفق شده 32 جام شامل هشت قهرمانی لالیگا و سه لیگ قهرمانان به دست آورد؛ در حالی که هرگز از سوی همکاران درخشانتر خود مورد تحسین قرار نگرفت.
باشگاه نیز همواره در طول این مدت اقدام به خرید هافبکهای دفاعی دیگری میکرد اما آنها همیشه با این موضوع مواجه میشدند که “نقش بوسکتس” در تیم پیش از این پر شده بود. خاویر ماسکرانو خیلی زود پس از پیوستن به این تیم از لیورپول در سال 2010 متوجه شد که باید برای حضور در ترکیب اصلی به مدافع میانی تبدیل شود. این بازیکن آرژانتینی گفت:” بوسکتس ساخته شده تا برای این تیم بازی کند. او به معنای واقعی کلمه بینقص است، من بازی او را تماشا کرده و سعی میکنم یاد بگیرم.”
بارسا تقریبا یک دهه بعد برای خرید بهترین هافبک دفاعی جوان اروپا به نام فرانکی دییونگ 75 میلیون یورو پرداخت کرد. دی یونگ پس از ورودش به این تیم از تمایل بوسکتس برای کمک به سازگاری او با شرایط پایتخت کاتالان شگفتزده شد؛ حتی با این که بسیاری حدس میزدند که این بازیکن برای گرفتن جایگاه او به تیم اضافه شده باشد. دی یونگ گفت:” اولین روزی که به بارسلونا رسیدم، حتی پیش از آن که تمرین آغاز شود، سرخیو پیامی برایم فرستاد تا بپرسد آیا به چیزی نیاز دارم و همچنین میزی در یک رستوران برای من و نامزدم رزرو کرد. او واقعا با من خوش رفتار بود.” این زوج از آن زمان به بعد راهی برای بازی در کنار یکدیگر پیدا کردند- گاهی بازیکن هلندی مجبور است در پست مدافع میانی یا حتی نقشی هجومیتر ظاهر شود.
افراد غریبه به ندرت این جنبه دوستانهتر بوسکتس را میبینند. اتهاماتی در سال 2011 مبنی بر اظهارنظر نژادپرستانه درباره مارسلو، مدافع رئال مادرید، هرگز ثابت نشد اما شبهاتی را به دنبال داشت. کارلو آنچلوتی، مربی رئال، از این که بوسکتس در جریان الکلاسیکو در مارس 2014 به سر پهپه ضربه زد، عصبانی شد. مربی ایتالیایی با ابروهای بالا رفته خاص خودش گفت:” اگر این کار بوسکتس به شکل برعکس رخ داده بود، نمیدانم چه اتفاقی رخ میداد.”
عملکرد بوسکتس در زمین در فصول اخیر بیش از پیش مورد سوال قرار گرفته است. یکی از تصاویر حذفهای شرمآور بارسا از لیگ قهرمانان تقلای این بازیکن در حین عبور ضدحمله حریفان از او بوده است. وقتی بازیها بازتر شده و خیلی سریع از یک سوی زمین به سوی دیگر میرود، فقدان پویایی او در هر سال مشهودتر میشود.
روی دیگر ماجرا این است که جنبه هجومی بازی او مهم و مهمتر شده است. دامنه پاسکاری بوسکتس با جدایی ژاوی و اینیستا افزایش یافت. رابطه او با مسی نیز بسیار حیاتیتر شد- خصوصا پاسهای ناگهانیِ سریع و مستقیم او به خط دفاعی حریف که برای یافتن مسی در آن فضا ارسال میشد. این دو نفر در بیرون از زمین هم ارتباط نزدیکتری با یکدیگر برقرار کردند- دو درونگرا با ارادهای پولادین برای پیروزی.
بوسکتس همچنین به ژاوی بسیار نزدیک ماند و این ستاره سابق بارسا کسی است که این بازیکن، عقایدش درباره فوتبال و تاکتیکها را با او به اشتراک میگذارد. شایعاتی در این باره به گوش میرسد که او به همتیمی سابقش فشار آورده که در سریعترین زمان ممکن به عنوان مربی برگشته و تیم را به مسیر درست برگرداند. گواردیولا و کرویف هر دو پیشبینی کردهاند که بوسکتس خودش روزی مربی خواهد شد و او این هفته در گفتگو با رادیو اسپانیا تایید کرد که برنامه دارد تا پس از بازنشستگی شانس خود را در این زمینه امتحان کند.
زندگی حرفهای بوسکتس در سطح ملی نیز از خط مشابهی پیروی کرده است- حمایت قدرتمندانه از جانب مربیان و هم تیمیهایش با تردیدها و مخالفتهایی از سوی بعضی افراد خارج از تیم.
او درست یک سال پس از اولین بازیاش با پیراهن بارسلونا، اولین بازی خود برای تیم ملی را نیز تحت هدایت ویسنته دلبوسکه انجام داد. او در تابستان بعدی یکی از اعضای همیشگی ترکیب اصلی در پست هافبک دفاعی در کنار ژابی آلونسو در جام جهانی 2010 به شمار میرفت. بسیاری از مفسران خصوصا در مادرید با حضور مستقیم بوسکتس در ترکیب اصلی موافق نبودند اما دلبوسکه قویا از این اقدام دفاع کرد.
دلبوسکه که در دوران بازی هافبک بود، گفت:” اگر میتوانستم در فوتبال امروز بازیکنی باشم، دوست داشتم سرخیو بوسکتس باشم. او همه کارها را خیلی خوب انجام میدهد؛ همیشه آماده کمک به تیم است؛ بخشنده است، از نظر دفاعی تمام تلاشش را به کار میگیرد و به بازی تیم کمک میکند. وقتی او خوب بازی میکند، فوتبال ما روانتر است.”
بوسکتس در جریان اولین بازی اسپانیا که شکست 0- 1 برابر سوئیس بود، از زمین بیرون کشیده شد. پس از آن در تمامی دقایق شش بازی بعدی حضور داشت و آنها جام قهرمانی را بدون دریافت گل در مراحل حذفی بالای سر بردند. او در یورو 2012 هم در تمامی دقایق بازی کرد و اسپانیا رکورد فتح سومین جام متوالی در تورنمنتهای بین المللی را به ثبت رساند.
جام جهانی 2014 در برزیل چندان جالب نبود. بوسکتس با مصدومیت ناراحتکننده مچ پا درگیر بود و تیمش تقاص وحشتناکی پرداخت. او متوجه شد که درست مانند رده باشگاهی، مسئولیت بیشتر و بیشتری بابت نحوه بازی اسپانیا بر شانههایش قرار دارد چرا که سایر اعضای نسل طلایی صحنه را ترک کرده و تیم در نبود آنها به مشکل خورده بود. او یک بار دیگر در یورو 2016 و جام جهانی 2018 در تمامی دقایق رقابتها حضور داشت و این مسابقات تجربیاتی ناخوشایند برای افراد حاضر در آن بودند.
بوسکتس در تمام طول این مدت به عنوان معمایی برای اکثر هواداران اسپانیا باقی مانده است. همه احساس میکنند از عقیده ژاوی و جرارد پیکه، هم باشگاهیهای او، درباره نحوه انجام بازی یا مسئله ملیگرایی کاتالان باخبر هستند. بوسکتس هربار در پاسخ به سوالاتی درباره مسائل سیاسی گفت که فقط روی فوتبال تمرکز دارد. او همچنین نیازی نمیبیند که مسائل زیادی از زندگی خصوصیاش را به اشتراک بگذارد- او ازدواج کرده و دو فرزند کوچک دارد اما پستهایی که به ندرت در شبکههای اجتماعی منتشر میکند عموما درباره فوتبال هستند.
بعضی از افراد نزدیک به تیم گفتهاند که بوسکتس در واقع سبک تیم را تعیین میکند و این کار را حتی بیشتر از هرکسی که هدایت تیم ملی را بر عهده دارد، انجام میدهد. هم تیمیهای جدیدتر سریعا یاد میگیرند که راهنماییهایی را از او دریافت کنند و وقتی او در مرکز تیم قرار ندارد تا به آنها ثبات بدهد، تیم در واقع مانند کشتی بیسکان است. تیاگوی لیورپول، کوکه از اتلتیکو مادرید و رودری از منچسترسیتی در زمانهای مختلف به عنوان هافبک دفاعی اسپانیا بازی کردهاند اما سرمربیان از دلبوسکه تا خولن لوپتگی، فرناندو هیرو، روبرت مورنو و لوئیز انریکه همیشه برای بازیهای بزرگتر به بوسکتس برگشتهاند.
هرچند تاثیر او روی بازی تیم مشخص بود اما تبدیل شدن به کاپیتان تیم ملی امری کاملا متفاوت به نظر میرسید. بوسکتس همیشه بازوبند کاپیتانی را از سرخیو راموس مصدوم دریافت میکرد چون بیشترین بازی ملی را در بین بازیکنان داشت اما هیچکس انتظار نداشت که او خط رهبری این مدافع آندلسیهای پرهیاهو و قدرتمند را دنبال کند.
بوسکتس در مصاحبه پیش از تورنمنت با ال پائیس به دلبوسکه گفت:” من مجبور هستم رهبر باشم اما به صورت طبیعی و به سبک خودم این کار را میکنم. تو میدانی که من همیشه فردی بسیار محتاط و بسیار ساده بودهام. من در مرکز توجه بودن را دوست ندارم. میدانم هم تیمیهایم برای این موضوع ارزش قائل هستند و به من احترام میگذارند. آنها میدانند که من همیشه بیرون و درون زمین آماده کمک هستم.”
تنها دیدار تدارکاتی اسپانیا برای این تورنمنت برابر پرتغال در واندا متروپولیتانو به شکلی آشنا آغاز شد. بوسکتس خطایی تاکتیکی در دقیقه اول بازی انجام داد و خیلی زود کارت زردی برای هل دادن ژوائو فلیکس و تلاش برای ممانعت از ضدحمله خطرناک دیگری دریافت کرد.
آن کارت زرد بیست و یکمین کارت زرد بوسکتس در 123 بازی ملی بود- اما او هرگز اخراج نشده و همین نشانه دیگری از این موضوع است که او دقیقا از محل خط قرمزها خبر دارد. لوئیز انریکه مشخصا از داشتن بازیکنی به عنوان رهبر جدیدش در زمین خوشحال است زیرا او را از زمان حضورشان در بارسا به خوبی میشناسد. هردوی آنها جنبههای سخت بیشتری در شخصیتهایشان دارند، هیچکدام از آنها دوستی در بین اصحاب رسانه ندارند اما کیفیت، کیفیت را میشناسد.
سپس ماجرای مثبت شدن تست کرونای بوسکتس در فاصله یک هفته تا شروع یورو پیش آمد. پس از این که او با آمبولانسی به خانه فرستاده شد تا قرنطینه شود، لوئیز انریکه قویا اعلام کرد که جانشینی را برای او دعوت نخواهد کرد. این مربی تایید کرد:” اینطور نیست که بخواهم برای بوسکتس صبر کنم، بلکه مسئله این است که چنین کاری را برای او انجام خواهم داد. او مطمئنا در فهرست نهایی ما حضور دارد.”
در همین حال بوسکتس از راه دور به صورت مداوم با هم تیمیهایش در تماس بود و در جلسات تیمی شرکت میکرد. اما تجربه سختی بود که حتی از اعضای خانوادهاش فاصله داشت و تساوی بدون گل اسپانیا برابر سوئد در دیدار اول این تیم در یورو را به تنهایی از طریق تلویزیونی در بارسلونا تماشا کرد.
او پس از تایید درمانش با استقبالی گرم به اردوی تمرینی برگشت و به طور خاص از سوی جوردی آلبا و پدری، هم باشگاهیهای خود، مورد استقبال قرار گرفت. او برای بازی دوم با تیم سفر کرد اما از فهرست 23 نفره این دیدار کنار گذاشته شد و شاهد تساوی 1- 1 برابر لهستان از روی سکوها بود. رودری از مدتها قبل به عنوان جانشین نهایی بوسکتس در نقطه آغازین خط میانی اسپانیا دیده میشود اما در هیچکدام از این دو بازی درخشان ظاهر نشد. این تیم نتوانست روی مالکیت توپ خود گلی به ثمر برساند و در ضدحملات حریف نیز آسیبپذیر نشان داد.
بنابراین حضور بوسکتس در دیدار پایانی مرحله گروهی برابر اسلواکی قطعی شد چرا که ادامه حضور اسپانیا در این تورنمنت به خطر افتاده بود. لوئیز انریکه تغییرات زیادی در برنامه بازی برای دیدار سوم ایجاد نکرد اما آنها همه کارها را به شکل بهتری انجام دادند. و مهمترین بازیکن آنها در مرکز تیم قرار داشت.
کاملا واضح بود که بوسکتس تفاوت زیادی به گردش درآوردن سریع توپ توسط اسپانیا ایجاد کرده است. او 44 پاس درست از مجموع 51 پاس ارسالی داشت اما از آن مهمتر این بود که 23.5 درصد از این پاسها رو به جلو فرستاده شد و این در حالی بود که تنها 13.6 درصد از پاسهای رودری برابر سوئد و لهستان از این ویژگی برخوردار بود. این حالت رو به جلوی بیشتر در حرکت توپ همان چیزی است که لوئیز انریکه از تیمش میخواهد و کاری است که بوسکتس یاد گرفته تا در طول دوران حرفهای خود برای مسی انجام دهد.
بوسکتس به دلبوسکه گفت:” همیشه باید کاری را انجام دهید که در بازی نیاز است. اما این موضوع به همتیمیها، نحوه حرکت آنها و بازیکنانی که در خط حمله دارید هم بستگی دارد. من علاقه زیادی به فیلتر کردن پاسها (بین خطوط) دارم که در آخر دشوارترین کار از پست من است. بازی رو به عقب، به کنارهها و ایجاد وقفه در بازی خوب است. اما لحظاتی هست که به چیز دیگری نیاز است. من در بارسا تمایل بیشتری برای انجام این کار دارم چون ما لئو را داریم و به خوبی یکدیگر را درک میکنیم.”
اسپانیا مسی ندارد؛ آلوارو موراتا بازیکن هجومی با سبکی بسیار متفاوت است. اما بوسکتس همیشه میتواند خود را با شرایط وفق دهد. همتیمیهای او در خط میانی در دیدار برابر اسلواکی به راهنمایی رهبر باتجربهترشان گوش دادند، خصوصا پدری که هم باشگاهی جوان او است. و ناگهان به تیمی متفاوت تبدیل شدند.
اسپانیا بدون توپ هم در حالت هجومی قرار داشت، با بوسکتس که تا نیمه زمین حریف پیش میرفت و همتیمیهایش را نیز با خود میکشاند. جاگیری و هوشیاری او عاملی کلیدی در ممانعت از هر ضدحملهای بود و اسلواکی را مجبور به انجام اشتباه کرد. او در مجموع 18 پرس انجام داد و 11 تا از این پرسها در یک سوم میانی زمین صورت گرفت- بیشتر از تمام بازیکنان اسپانیا، حتی با این که او پس از دقیقه 70 از زمین بیرون رفت.
این موضوع هم درست است که دیگر تغییر صورت گرفته از سوی لوئیز انریکه به تیم کمک کرد تا منسجمتر و قدرتمندتر شود و از کاری که در حال انجام آن بود، اطمینان حاصل کند. تاچ مَپ سه بازی مرحله گروهی نشان میدهد که چطور بوسکتس هدایت مرکز میدان را در اختیار گرفت، در حالی که رودری گاهی به سمت راست زمین متمایل میشد. این موضوع شاید قابل درک بود چرا که مارکوس یورنته در دو بازی ابتدایی در هر فرصتی که پیدا میکرد با قدرت تمام از پست دفاع راست در حمله حاضر شده و توپهایی را به روی دروازه میفرستاد. سزار آسپیلیکوئتا از روی تجربه میدانست چه زمانی باید در پستش بماند. این یعنی تیمش در زمین پخش نمیشد و از به وجود آمدن موقعیتهایی ممانعت میکرد که بوسکتس در اواخر دوران بازی خود در آنها به مشکل خورده است.
این موضوع نیز قابل توجه بود که چطور باور اسپانیاییها به خودشان حتی پس از خراب شدن پنالتی موراتا محکم باقی ماند؛ برعکس دیدار قبلی که پس از برخورد ضربه پنالتی مورنو به تیر دروازه، همه تیم سرافکنده شدند. این دلیل دیگری بر رهبری آرام اما مصمم بوسکتس از میانه تیم بود. حتی کارت زرد همیشگی او برای متوقف کردن حمله خطرناک اسلواکی در دقیقه 40 هم دریافت شد؛ در حالی که اسپانیا 0-1 پیش بود. آیمریک لاپورته چند دقیقه بعد گل دوم را با ضربه سر به ثمر رساند و خطر رفع شد.
در حالی که اسپانیا با چهار گل پیش افتاده و 20 دقیقه از زمان بازی باقی مانده بود، کار بوسکتس انجام شده و او در میان هیاهوی حاضرانی که در لا کارتوخا ایستاده تشویقش میکردند، تعویض شد. هوادارانی که پس از دو بازی اول بازیکنانشان را هو کرده و به شانس تیم ملی کشورشان بدبین بودند، حالا حمایت خود را نشان داده و در انتظار حضور در مرحله حذفی بودند. تمام جهان با انتخاب او به عنوان بهترین بازیکن زمین از سوی یوفا موافقت کردند.
بوسکتس رهبری بسیار متفاوت از راموس یا لوئیز انریکه است. او با فریاد دستور نداده یا احساسش را به صورت عمومی نشان نمیدهد اما به هرحال تحت تاثیر تمام اتفاقاتی بوده که به همراه هم تیمیهایش درچند هفته اخیر از سر گذرانده است. غیبت او به دلیل ابتلا به کرونا در هفته پیش از آغاز تورنمنت ضربه سنگینی بود اما بازگشتش در بهترین زمان ممکن رخ داد.
بوسکتس معمولاشخصیتی قوی دارد اما او هم در طول مصاحبه پس از بازی احساساتی شد و تایید کرد که در زمان قرنطینه در خانه تردید داشته که شاید کل تورنمنت را از دست بدهد.
او پیش از آن که مجبور به مکث و کنترل احساساتش شود، گفت:” نمیدانستم که آیا میتوانم برگردم یا نه، اما این گروه قوی است… من واقعا میخواستم یوروی دیگری را تجربه کنم که مطمئنا آخرین حضور من در این مسابقات خواهد بود. توانایی حضور در کنار این گروه و بازی برای کشورم فوقالعاده است. امیدوارم به همین مسیر ادامه داده و از این بازی اعتماد به نفس بگیریم. ”
ایستگاه بعدی در این مسیر دیدار روز دوشنبه برابر کرواسی در مرحله یک هشتم در کپنهاگ است- دیداری بین دو کشوری که در طول دوران حضور بوسکتس در تیم ملی رقابت جدی را شکل دادهاند (توضیح مترجم: اسپانیا در این دیدار 5-3 پیروز شد و باید در یک چهارم نهایی مقابل بلژیک قرار بگیرد).
اسپانیا در یورو 2012 با یک گل پیروز شد، کرواسی چهار سال بعد در مرحله گروهی با پیروزی 1-2 انتقام گرفت. تیم اسپانیا در لیگ ملتها در سپتامبر 2018 از بازگشت لوئیز انریکه به عنوان مربی انرژی گرفته و فینالیست جام جهانی 2018 را با نتیجه 0- 6 درهم کوبید. این تیم بار دیگر چند ماه بعد با پیروزی 2 -3 پاسخ این شکست را داد.
روی دیگر بوسکتس هم در این بازی خشن آخر در زاگرب نمایان شد. وقتی ایوان پریشیچ در اواخر بازی به دلیل هل دادن جوردی آلبا یک پنالتی از اسپانیا گرفت، بوسکتس سریعا برای دفاع از هم تیمیاش سر رسید و همین منجر به درگیری شد که با پاره شدن پیراهن پریشیچ و دریافت کارت زرد از سوی هر دو بازیکنان همراه بود.
لوکا مودریچ، کاپیتان کرواسی، هم در این درگیری حاضر بود؛ بازیکنی که در الکلاسیکوهای بین بارسا و رئال مادرید بارها به بوسکتس برخورد کرده است. هر دو تیم دوران سلطه خود را داشتهاند اما رئال مادرید در سه الکلاسیکوی اخیر پیروز میدان بوده است. مودریچ گل سوم تیمش را در پیروزی 1- 3 اکتبر گذشته در نوکمپ به ثمر رساند؛ در حالی که بوسکتس پس از آسیب پذیر نشان داد تیمش روی حملات بیهوده در دفاع تقلا میکرد.
حالا آنها بار دیگر در لحظاتی تقریبا مشابه از زندگی حرفهای خود روبروی یکدیگر قرار میگیرند. هر دو در جریان تغییرات ایجاد شده در تیم ملی باقی ماندند؛ در حالی که همتایان قدیمی آنها بازنشسته شدهاند تا روی فوتبال باشگاهی تمرکز کنند. هر دو نفر نقشی کاملا حیاتی در بازی تیمهایشان ایفا میکنند؛ علیرغم این که با اختلاف مسنترین بازیکنان حاضر در فهرست هستند. آنها کاپیتانهایی هستند که به جای استفاده از فصاحت کلام و سخنرانی، رهبری را با عمل نشان میدهند. روز پیش از بازگشت درخشان بوسکتس به ترکیب اسپانیا برابر اسلواکی، گل تماشایی بیرون پای مودریچ و پاس گل خوب او باعث پیروزی 0-2 کرواسی برابر اسکاتلند و صعود این تیم به مرحله یک هشتم شد.
بوسکتس پس از بازی اسلواکی گفت:” کرواسی بعضی بازیکنانش را از دست داده اما آنها جوانان خوبی دارند که کمک زیادی به تیم میکنند. کاپیتان آنها (مودریچ) بازیکنی بزرگ است و ما او را به خوبی از لالیگا میشناسیم. این بازی دشوار خواهد بود اما ما هم تیم بزرگی به حساب میآییم که شکست دادنش کار سختی است و امیدواریم بتوانیم صعود کنیم.”
بعضی تفاوتهای کاملا آشکار هم بین این دو نفر وجود دارد. تقریبا همه در فوتبال مودریچ را دوست دارند که شامل هم تیمیها و بازیکنان حریف، مربیان و هواداران است. او همچنین جوایز فردی بسیاری را دریافت کرده که توپ طلای 2018 هم در بین آنها دیده میشود.
بوسکتس هرگز چنین تحسین جهانیای را دریافت نکرده است. در حالی که هم تیمیهای او و مربیانش دوستش دارند، بیشترین احساسی که از رقبا به او رسیده، احترام همراه با کینه بوده است. اما او هرگز به دنبال تشویق و دریافت تحسین نرفته است.
بوسکتس در چند هفته اخیر بیشتر از چیزی که میخواهد در معرض توجه قرار گرفت. و حالا شاید مردم بالاخره درک کنند که او در بیرون و درون زمین چقدر فوقالعاده بوده است.