گواردیولا و ناکامی در بازی‌های بزرگ؛ آیا او بیش از اندازه فکر می‌کند؟

او تصمیمات درستی در لیگ قهرمانان گرفته، پیروزی‌هایی که وقتی درباره "فکر کردن بیش از اندازه" او حرف می‌زنیم، از ذهن و تاریخ پاک می‌شوند. وقتی بازیکنان اشتباه می‌کنند، او است که مورد حمله قرار می‌گیرد و وقتی تیمش پیروزی‌هایی با خوش‌شانسی به دست می‌آورد نیز این او است که مورد تحسین قرار می‌گیرد.

هفت‌یک- شما افسانه قورباغه و عقرب می‌دانید، اینطور نیست؟ خلاصه داستان این است که قورباغه برای عبور عقرب از دریاچه او را روی پشتش سوار می‌کند اما عقرب در نیمه راه او را نیش می‌زند. قورباغه می‌گوید:” اما عقرب، تو قول دادی که من را نیش نمی‌زنی، حالا هردوی ما غرق می‌شویم.” عقرب پاسخ می‌دهد:” متاسفم اما این در طبیعت من است قورباغه عزیز.”

و طبیعت پپ گواردیولا هم این است که چیزهای متفاوتی را در دیدارهای بزرگ لیگ قهرمانان امتحان کند. او واقعا نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد، اینطور نیست؟

از چند باخت اول با بایرن مونیخ تا شکست برابر موناکو، لیورپول، تاتنهام، لیون (لیون لعنتی!) و حالا چلسی با منچسترسیتی، این موضوع همیشه وجود داشته است. و او در بعضی از این دیدارها بدشانس هم بوده است- شاید حتی در دیدار شنبه شب در پورتو.

 

 

با این حال گواردیولا با یا بدون بدشانسی باید احساس ناراحتی و ناامیدی زیادی داشته باشد چون در حالی که او و منچسترسیتی به موفقیت بسیار بسیار نزدیک‌تر شده بودند اما همیشه چیزی وجود دارد.

***

شاید یکی از پیچیده‌ترین نکات درباره تاریخ حضور گواردیولا در این مسابقات این باشد که در فاصله 10 سالی که از آخرین پیروزی او در فینال اروپا می‌گذرد، دو شکست وجود دارد که بیش از سایرین او را تحت تاثیر قرار داده و به ترتیب تاریخی نمی‌توانند بیش از این از یکدیگر فاصله داشته باشند. اولین خاطره بد در اولین فصل حضور او در بایرن مونیخ بود که در دیدار نیمه‌نهایی از ایده‌هایش دست کشید و از سیستمی هیجان انگیز و آلمانی‌تر استفاده کرد.

او در آن زمان گفت:” یک کار کاملا احمقانه. خاطره چنین باخت وحشتناکی از نظر روانی و احساسی تا ابد با من باقی خواهد ماند.”

او به عنوان “مردی از هم پاشیده” توصیف شد چرا که به شدت تحت تاثیر شکست 0- 5 در مجموع دو بازی رفت و برگشت برابر رئال مادرید، دشمن قدیمی، در آوریل 2014 قرار گرفته بود که شامل باخت 0-4 خانگی در دیدار برگشت می‌شد. بازیکنان بایرن این سوال را داشتند که آیا او بار دیگر به حالت عادی بازخواهد گشت یا خیر و همسر کارل هاینتس رومنیگه، رییس باشگاه، نگران سلامت او شده بود. گواردیولا همچنین احساس کرد که باید از فیلیپ لام، کاپیتان تیمش، در جریان مکالمه‌ای‌ صمیمی و یک ساعته در زمین تمرین عذرخواهی کند.

خاطره بد دیگر او در فصل گذشته پس از شکست 1- 3 سیتی به لیون در تک دیدار مرحله یک چهارم نهایی به دلیل شرایط خاص شیوع جهانی ویروس کرونا شکل گرفت. او این بار به دور از هر سیستم هیجان‌انگیزی به کارش پایان داد؛ با سه مدافع میانی و دو هافبک دفاعی. منابع نزدیک به او می‌گویند این شکست ضربه شدیدی به او زد چون متوجه شد که در انتخاب ترکیب اصلی اشتباه کرده است. هرچند آنها حداقل فرصت‌های خوبی خلق کردند.

 

گواردیولا از شکست 4-0 مقابل رئال در دیدار برگشت مرحله نیمه‌نهایی چمپیونزلیگ در فصل 14-2013 به عنوان بدترین تصمیم زندگی‌اش یاد کرد.

 

گواردیولا اخیرا با ستایش از نقش خلدون المبارک در سیتی، برای اولین بار از احساسش درباره آن بازی صحبت کرد و گفت:” من نمی‌توانم آن ناراحتی و ناامیدی بزرگ شخصی برابر لیون را فراموش کنم، با وجود حمایتی که از رییسم دریافت کردم.”

بنابراین شاید این سوال برای کسی پیش بیاید که دیدار شنبه شب تا چه مدت همراه او خواهد بود. او در حالی به سوالات درباره ترکیب تیمش پاسخ می‌داد که غوغای هواداران چلسی در حین بالا بردن جام توسط توماس توخل به گوش می‌رسید. بی‌رحمانه.

و اگر روایت “فکر کردن بیش از اندازه” پس از شکست ویران‌کننده برابر لیون در آگوست گذشته با زندگی حرفه‌ای گواردیولا در هم تنیده نشده بود، از این به بعد برای همیشه درباره این موضوع صحبت خواهد شد.

این ایده که او بیش از حد درباره بازی فکر می‌کند به عقیده مشاییل رشکه، مدیر فنی بایرن در زمان حضور گواردیولا در این تیم، کاملا مزخرف است. دومنک تورنت، دستیار مورد اعتماد قدیمی این مربی کاتالان، می‌گوید او بیش از حد درباره دیدارهای بزرگ فکر نمی‎‌کند بلکه این کار را درباره تمامی دیدارها انجام می‌دهد:” وقتی ما یک بازی دوستانه- بازی دوستانه!- در پیش فصل برگزار می‌کردیم هم او همین کار را می‌کرد. او نمی‌تواند بدون تماشای بازی حریف و اطلاع از نحوه بازی آنها قدم به دیداری حتی دوستانه بگذارد.”

او شاید درباره پیروزی 2- 3 بایرن برابر بنفیکا در مجموع دو دیدار در مرحله یک چهارم نهایی فصل 16- 2015 نیز بیش از حد فکر کرده باشد، زمانی که باور داشت تیم پرتغالی به حدی خوب است که ساعت‌ها پشت لپ تاپش قوز کرد، 10 بازی قبلی آنها را تحلیل کرد و بعد دست از کار کشید. و حالا توجه زیادی به جابجایی سرخیو آگوئرو- کوین دی بروین در مادرید در حالی که گابریل ژسوس در پستی شبیه به وینگ- بک چپ بازی می‌کرد، نمی‌شود چون تیم گواردیولا 1- 2 برد. سیستم شماره 9 کاذب نیز حالا فرمول پیروزیِ پذیرفته شده است.

با این حال تئوری توماس مولر درباره سرمربی قدیمی‌اش در بایرن که 18 ماه پیش مطرح شد توسط عملکرد سیتی در طول این فصل مورد تایید قرار می‌گیرد: فرازها و حالا نشیب‌ها.

مولر، مهاجم بایرن، به اتلتیک گفت:” پپ در دیدارهای حذفی توجه زیادی به حریفان و نقاط قوت آنها می‌کند. او همیشه بر سر دوراهی توجه بیش از حد و احترام به نقاط قوت حریف گیر می‌کند- بیشتر از بازی برابر تیم‌های کوچک‌تر- و به عقیده و سیستمی که به آن باور دارد، پایبند می‌ماند و می‌گوید ما با این ریسک بازی می‌کنیم چون ما همین هستیم.”

***

سیتی در دیدارهای مرحله حذفی این فصل بنابر پیش بینی‌ها از سد بروسیا مونشن‌گلادباخ عبور کرد اما پس از آن توانست برابر بروسیا دورتموند و پاری سن ژرمن هم به پیروزی برسد. آنها صبور بودند و چنان به خودشان اعتماد داشتند که عقب افتادن در دو بازی از این دیدارها چندان آزارشان نداد؛ چیزی که در گذشته مشکل بزرگی به حساب می‌آمد.

تنها سوال در آستانه فینال انتخاب بین ژوائو کانسلو و اولکساندر زینچکو یا رودری و فرناندینیو بود. کانسلو در دیدار رفت برابر دورتموند که سیتی نیاز به صبوری داشت، پاس‌های بی‌پروایی ارسال کرده بود. زینچنکو بسیار محتاط‌‌تر و در عین حال آرام‌تر بود و به بازی‌سازی بهتر سیتی کمک می‌کرد.

 

قرار نگرفتن فرناندینیو و رودری در ترکیب اصلی سیتی، بزرگترین غافلگیری گواردیولا در فینال چمپیونزلیگ بود.

 

هر دو هافبک دفاعی در پیروزی خارج از خانه برابر کریستال پالاس در آغاز ماه جاری بازی کرده بودند و گواردیولا در واقع در جریان همین بازی به این نتیجه رسید که می‌خواهد از فرناندینیو برای دیدار برگشت برابر پی‌اس‌جی که سه روز بعد برگزار می‌شد، استفاده کند. رودری در دیدار اول در پاریس بارها توپ را لو داده و خیلی عجله داشت. این اولین بار در طول لیگ قهرمانان این فصل نبود و اتفاقی عجیب به نظر می‌رسید چرا که او در لیگ بسیار مورد اطمینان ظاهر شده بود.

پس همه چیز واقعا به از دست ندادن توپ بستگی داشت و تنها سوال مربوط به ترکیب اصلی این بود که کدام 11 بازیکن می‌توانند بهتر توپ را حفظ کنند. این شاخصه اصلی انتخاب ترکیب در دیدار برگشت مرحله یک چهارم نهایی برابر دورتموند هم بود- او خودش به این نکته اشاره کرد.

او برابر پی‌اس‌جی هم از همین روش استفاده کرد چون اگر شما هم بودید همین کار را می‌کردید؛ درست است؟

گواردیولا پیش از پیروزی 1- 2 در دیدار رفت در فرانسه گفت:” هرچه به خود واقعی‌تان نزدیک‌تر باشید، شانس بیشتری برای صعود دارید. این شانس وقتی درباره حریف فکر می‌کنید، وجود ندارد. همه چیز به کاری که شما انجام می‌دهید بستگی دارد. من می‌خواهم ما خودمان باشیم. این آرزوی من است.”

پس  چرا تیمی را برای فینال انتخاب کرد که خط بطلانی بر تمام این تفکرات بود؟ تمامی آنها. او فقط چند بازیکن را تغییر نداد (که به نوبه خود سوالات بسیاری ایجاد کرد) بلکه کل طرح و برنامه تیم را عوض کرد.

مسئله این است که گواردیولا بیشتر از هر کسی که این مقاله را می‌خواند درباره فوتبال اطلاعات دارد و این مطمئنا شامل نویسنده این مطلب نیز می‌شود. او می‌تواند همه ما را بنشاند و به ما توضیح دهد که واقعا چه می‌خواست، با تمام جزییاتی که درباره چلسی تشخیص داده بود که هرگز به صورت علنی از آنها حرف نزد و ما احتمال در آخر خواهیم گفت “کاملا درست است”.

او در کنفرانس خبری پس از بازی گفت که استفاده از ایلکای گوندوگان در پست هافبکی که عقب‌تر از حالت عادی بازی می‌کند به جای فرناندینیو یا رودری (که در مجموع در 59 بازی از 60 بازی قبلی سیتی در این فصل حضور داشتند) به این دلیل بود که او توپ را سریع به حرکت درمی‌آورد و می‌تواند سایر بازیکنان را در فضاها پیدا کند.

اما پس چرا آنها صرفا خیلی سریع به سمت دروازه چلسی می‌دویدند؟ پس از قهرمانی در لیگ برتر که به گفته گواردیولا با “صبوری”، استفاده از توپ‌های کند به صورت عمدی و سپس ضربه زدن در لحظه مناسب به دست آمد، آنها ناگهان همه چیز را کنار گذاشته و خراب کردند.

او پیش از بازی گفت که تنها هدف سیتی “حمله، حمله، حمله” است و این که برای او و باشگاه چقدر زیبا می‌شود که بتوانند با عبور از سد چلسی و با عملکردی ویران‌کننده و درخشان اولین جام قهرمانی خود در لیگ قهرمانان اروپا را بالای سر ببرند.

اما گواردیولا در عین حال در ژانویه گفت که آنها تیمی نیستند که بتوانند در یک بازی بارها 40 یا 50 متر از طول زمین را بروند و بیایند؛ این که آن روزها با جدایی لروی سانه به پایان رسید. او گفت شاید دی‌بروین و رحیم استرلینگ بتوانند این کار را انجام دهند اما بهتر است تاکتیک ضدحمله از سوی تیم‌های لیورپول، منچستریونایتد و تاتنهام مورد استفاده قرار بگیرد. در آن زمان صحبت زیادی از چلسی نبود. اما ما حالا در ماه می هستیم.

توخل گفت:” من انتظار حضور فرناندینیو در ترکیب اصلی را داشتم.” استفاده از عامل ایجاد شگفتی مشخصا به سود سیتی کار نکرد. گواردیولا اظهار داشت:” گوندوگان سال‌ها در این پست بازی کرده، در حمل توپ سرعتی است، بازیکنان ریزنقش و درخشان را در بین خطوط پیدا می‌کند و تصمیم من بر این بود.”

بار دیگر، او اگر بخواهد شاید بتواند این موضوع را با جزییات دقیق برای ما شرح دهد و می‌گوید بازیکنان می‌دانند که او چه درخواستی از آنها داشت (هرچند آنها از طرح بازی لیون نیز راضی نبودند) اما چرا این طرح گزینه بهتری از برنامه‌ای بود که سیتی را تا اینجا رسانده بود؟

نشستن در خانه یا روی سکوها و زیر سوال بردن تصمیمات پس از شکست‌ها مطمئنا کار آسانی است اما با توجه به درخشش فرناندینیو در هفته‌های اخیر و کسب سزاوارانه جایگاهش در دیدار برگشت مرحله نیمه‌نهایی، چرا او در دیدار فینال از ترکیب اصلی بیرون گذاشته شد؟

اما اگر گوندوگان باید از مناطقی که باعث شد بهترین گلزن سیتی باشد، دور می‌شد یا اگر بهترین شانس سیتی این بود که با سرعت 100 مایل بر ساعت از خطوط چلسی عبور کند، چرا استرلینگ کسی بود که در ترکیب قرار گرفت؟ او اخیرا خوب بازی نکرده بود و همه چیز به همین سادگی است.

 

سیتی فصل قبل با شکست مقال لیون از چمپیونزلیگ حذف شده بود؛ اتفاقی که گواردیولا تنها با حمایت مدیران باشگاه توانست آن را پشت سر بگذارد.

 

به این نکته نیز باید اشاره شود که بسیاری از دیگر بازیکنان نیز خیلی خوب بازی نکردند. دی بروین که پس از ضربه شدید آنتونیو رودیگر با چشمانی اشک‌آلود زمین را ترک کرد، یکی از بدترین شب‌هایش را پشت سر گذاشت و هیچکدام از تلاش‌هایش جواب نداد. ریاض محرز که در هفته‌های اخیر بسیار تعیین‌کننده ظاهر شده بود نیز به ندرت کاری از پیش برد.

همانقدر که برنامه بازی غیرقابل درک بود، شاید عامل اضطراب در بازیکنانی که اولین حضورشان در این سطح را تجربه می‌کردند نیز بی‌تاثیر نبود. اینطور نیست که بازیکنان چلسی در فینال گذشته این باشگاه در این تیم حضور داشتند، اما ویرانی تمام و کمال اعضای تیم سیتی پس از پایان بازی نشان داد که این قهرمانی چقدر برای آنها ارزش داشت. زینچنکو دقایقی در حالی که صورتش روی چمن بود دراز کشید و به تلاش‌های هم تیمی‌هایش برای بلند کردن و صحبت با او واکنشی نشان داد، پیش از آن که روبن دیاش او را کشان‌کشان از زمین بیرون ببرد.

گواردیولا اخیرا درباره تیم قدیمی‌اش در بارسلونا گفت:” آنها طوری در لیگ قهرمانان و فینال‌ها به میدان می‌رفتند که انگار دیدارهای دوستانه است. واکنش من این بود که لعنتی‌ها، ما در فینال لیگ قهرمانان بازی می‌کنیم، ما در فینال جام حذفی هستیم و آنها شانه بالا می‌انداختند و طوری بازی می‌کردند که انگار دیدارهای دوستانه است. این آگاهی و اطمینان در آنجا وجود داشت.”

او سپس اذعان داشت که تیم سیتی در چنین شرایطی قرار ندارد:” ما چندان به حضور در این “دیدارهای دوستانه” عادت نداریم.”

البته که عملکردهای شخصی بخش دیگری از این داستان هستند اما این موضوع بار دیگر به انتخاب ترکیب برمی‌گردد چون موفقیت سیتی بر اساس انتخاب بازیکنانی که کارشان را به خوبی انجام می‌دهند و حفاظت از آنها در برابر کاری که در آن خوب نیستند، بنا شده است. این ساده به نظر می‌رسد اما به همین دلیل است که آنها بسیار خوب هستند. برای مثال رودری عملکرد بسیار بهتری دارد وقتی فضاهای دو سوی او بسته شده و می‌تواند به جای دنبال کردن توپ، روی پاس دادن آن تمرکز کند.

بنابراین آیا جای شگفتی داشت که زینچنکو که در یارگیری بدون توپ پیشرفت کرده، ممکن بود وقتی تمام تیم جلوتر از او حضور داشتند و او را بدون پشتیبان در دفاع در معرض آسیب قرار داده بودند، به مشکل بخورد؟ آنها برای کاری تلاش می‌کردند که هیچ شانسی برای رسیدن به موفقیت در آن وجود نداشت و یافتن دلیل این موضوع بسیار دشوار است.

***

گواردیولا باید تمامی این سوالات را از خودش پرسیده باشد- یا حداقل بعضی از آنها را.

او تصمیمات درستی در لیگ قهرمانان گرفته، پیروزی‌هایی که وقتی درباره “فکر کردن بیش از اندازه” او حرف می‌زنیم، از ذهن و تاریخ پاک می‌شوند. وقتی بازیکنان اشتباه می‌کنند، او است که مورد حمله قرار می‌گیرد و وقتی تیمش پیروزی‌هایی با خوش‌شانسی به دست می‌آورد نیز این او است که مورد تحسین قرار می‌گیرد. او همیشه به این موضوع اشاره می‌کند.

او پس از حذف بایرن علیرغم پیروزی برابر اتلتیکو مادرید در مرحله نیمه نهایی فصل 16- 2015 گفت:” این بازی شبیه بارسا- چلسی ( دیدار برگشت نیمه نهایی فصل 12- 2011 ) بود. اما این بدتر بود.”

حتی وقتی لیونل مسی، گوی جادویی او، در اختیارش بود هم شرایط درست پیش نمی‌رفت و حتی وقتی تیم‌هایش تیم برتر زمین بوده‌اند نیز نتوانسته‌اند به اندازه کافی پیش بروند. او پس از آن دیدار برابر اتلتیکو از فرط خشم پیراهنش را با دست تکه تکه کرد.

فران سوریان، مدیر اجرایی سیتی، درباره واکنش او پس از حذف ناراحت کننده دو سال قبل توسط تاتنهام می‌گوید:” پپ بدترین واکنش را داشت و چنین چیزی در این شرایط کاملا طبیعی است.” او درسش را در آن فصل یاد گرفته بود و تیمش را با قدرت و جدیت بیشتری به دیدار رفت در لندن فرستاد اما آگوئرو ضربه پنالتی را از دست داد- مانند مسی برابر چلسی و مولر برابر اتلتیکو.

 

 

دیدار برگشت آن مرحله یک چهارم نهایی بسیار پر جنب و جوش‌تر برگزار شد و این کافی نبود. او 9 ماه قبل در دیدار برابر لیون به نسبت استانداردهای خودش بیش از حد دفاعی ظاهر شد و حالا در فاصله 320 کیلومتری از ساحل پرتغال، بیش از حد هجومی کار کرد. نتیجه مشابه بود؛ با عملکردی واقعا مشابه که فقط موقعیت چندانی را به همراه نداشت.

چرا این اتفاق مدام رخ می‌دهد؟ شاید او خودش هم نتواند تفاوت بدشانسی و تصمیمات بد را در این میان تشخیص دهد. این صرفا در طبیعت او است.

 

عنوان اصلی مقاله: It’s Guardiola’s nature to try something different in a big Champions League game. He just can’t help himself نویسنده: Sam Lee نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 29 می 2021
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *