آنالیز الکلاسیکو: چگونه هافبکهای رئال از اشتباهات بوسکتس استفاده کردند
هفتیک- اگر بخواهیم تنها از روی آمار قضاوت کنیم، میشود گفت که سرخیو بوستکس عملکرد خوبی در الکلاسیکو به نمایش گذاشت. علیرغم بیرون آمدن از میدان در فاصله 9 دقیقه تا پایان بازی، هافبک بارسلونا 83 پاس در الکلاسیکوی روز شنبه ارسال کرد؛ هشت پاس بیشتر از تمام هم تیمیهای خود و 17 پاس بیشتر از هر یک از بازیکنان رئال مادرید. نود و دو درصد این پاسها به مقصد رسیدند. بوسکتس در هنگام تصاحب توپ یک هافبک قدرتمند است، توانایی خود برای یافتن لیونل مسی با ارسال پاسهای غافلگیرکننده عمقی را حفظ کرده و هنوز در گرفتن ضربات آزاد وقتی از سوی حریف تحت فشار قرار دارد، زیرک است.
با این حال، داستان وقتی توپ در اختیار او نیست، متفاوت است. این عملکردی منفعل و کند و به شدت نگران کننده از بازیکنی است که در ماه جولای 32 ساله شد و حالا باید یک بازیکن کهنهکار به حساب بیاید. هافبکهای مادرید مدام او را در راه رسیده به دروازه پشت سر گذاشتند. بارسلونا هر هفته با خط میانیای به قدرت و هماهنگی رئال مادرید روبرو نیست اما این بازی مانند یک بوفه فوتبالی برای تونی کروس و فده والورده بود که بارها و بارها در جریان پیروزی 3-1 در نوکمپ از خودشان پذیرایی کردند. بوسکتس نتوانست پا به پای آنها حرکت کند.
بهترین مثال گل اول بازی بود که ناچو توپ را سر راه کریم بنزما انداخت؛ زمانیکه مهاجم رئال به عقب رفته بود تا یک گزینه پاس برای همتیمیاش ایجاد کند.
زمانیکه والورده توپ را وارد دروازه کرد، بوسکتس 20 متر عقبتر از او بود. جرارد پیکه که مشغول دنبال کردن بنزما بود برگشت و به سمت او فریاد کشید. والورده گاهی این نفوذها را انجام میدهد. نه همیشه- او دله آلی نیست- اما این جز ویژگیهای او است.
کروس؟ نه خیلی. بازیکن آلمانی مراقب جایگیریاش است، در حرکاتش آرام است و از آن دست بازیکنانی است که هرگز واقعا نیازی به نشان دادن سرعتش ندارد.
این اتفاق در اینجا کاملا تقصیر بوسکتس نبود- شما نمیتوانید از هافبکها انتظار داشته باشید که به صورت مدام در حال رفت و برگشت پشت دفاعشان باشند و این بحث وجود دارد که تیمی با سازماندهی خوب ممکن است خط میانیای داشته باشد که وظیفه متوقف کردن کروس در این صحنه را بر عهده خط دفاع بگذارد. اما واقعیت نگرانکنندهتر این است که بوسکتس، یکی از باهوشترین بازیکنان جهان، هیچ ایدهای نداشت که کروس کجا قرار دارد.
این تبدیل به الگوی کلیدی بازی شد – نفوذ هافبکهای مادرید از پشت بوسکتس.
تنبلی بوسکتس ویژگی جدیدی در بازی او نیست – او فوتبالیستی است که حدود یک دهه مانند بازیکنی 32 ساله بازی میکند. او بیشتر از اینکه قدرت فیزیکی داشته باشد دارای ویژگیهایی چون پیشبینی، جاگیری و هوش است و بنابراین تماشای جا ماندن و حذف شدن او از بازی حیرت آور است. اما جمله قدیمی درباره مهاجمان کهنه کار که “هرگز بر سرعت تکیه ندارند بنابراین وقتی آن را از دست میدهند آسیب نمیبینند” چندان برای بازیکنان در پستهای دفاعی کاربرد ندارد که در معرض رقبایی با سرعت بالا هستند.
این موقعیت درست قبل از سوت پایان نیمه اول نشاندهنده داستان است-یک توپ با ضربهای از بوسکتس عبور میکند که حدود 5 متر جلوتر از وینیسیوس قرار دارد.
شاید سیستم فعلی بارسلونا هم چندان کمکی به بوسکتس نمیکند.
رونالد کومان به محض حضور در نوکمپ در این تابستان اعلام کرد که فرانکی دی یونگ دیگر در جایی غیر از پست تخصصیاش به میدان نخواهد رفت- هموطن هلندی او گاهی در طول فصل گذشته در نقش هافبک چپ حضور داشت.
دییونگ به عنوان زوج بوسکتس در میدان حضور داشت اما درک بین این دو چندان متقاعد کننده نبود. بوسکتس بیشتر طول دوران زندگی حرفهایاش را در بازی پشت دو هافبک دیگر سپری کرده، به آنها اجازه داده بود رقبای مستقیمشان را از میان بردارند و نزدیک به دفاع باقی مانده بود و تمام بازیکنان سرعتی خط میانی حریف در برابر او قرار داشتند. حالا او احساس وظیفه میکند که باید بیش از حد حریف را دنبال کند.
بنابراین کومان چطور شرایط را تغییر میدهد؟ بارسلونا در مدتی طولانی در میانه زمین سردرگم به نظر میرسید و بوسکتس و دی یونگ قادر به پوششدهی فضای کافی نبودند. بارسلونا به بازی با تنها دو هافبک میانی عادت ندارد.
با این حال به نظر میرسد که کومان دوست دارد از مسی به عنوان شماره 10 استفاده کند- و او در روز شنبه با نشاطترین بازی فصلش را انجام داد- و استفاده از سیستم 3-3-4 سنتی به این معنا خواهد بود که مسی باید بار دیگر از سمت راست یا به عنوان شماره 9 کاذب در میدان حضور پیدا کند.
قطعا دو بازیکن کناری در سیستم بارسلونا- چیزی بین 2-4-4، 1-3-2-4 و 4-2-4 نقش پررنگی در برطرف کردن نقصهای این تیم ندارند. پدری 17 ساله در تاثیرگذاری از سمت راست مشکل دارد و فیلیپه کوتینیو به سمت دیگر وابسته است. کوتینیو همچنین دچار مصدومیت از ناحیه همسترینگ شده که انتظار میرود 3 هفته او را از میادین دور کند.
میرالم پیانیچ، خرید تابستانی، که اولین حضورش در ترکیب ثابت بارسلونا را در جریان پیروزی 1-5 برابر فرانس واروش در لیگ قهرمانان تجربه کرد، مطمئنا جایگاهش در خط میانی را به دست خواهد آورد؛ خصوصا در آستانه سفر به تورین برای دیدار با یوونتوس، تیم سابقش، که چهارشنبه شب برگزار خواهد شد.
اما سوال بزرگتر درباره دی یونگ است؛ ستاره نسل جدید که هنوز در نوکمپ عملکرد درخشانی نداشته و بار دیگر سردرگم به نظر میرسید. کومان باید به آینده نگاه کند و پس از سرمایهگذاری زیاد بارسلونا برای جذب این بازیکنی که او با توجه به دوران حرفهای خود، باید بهتر از هرکس دیگری درکش کند، بار دیگر از دی یونگ در پستی در عقب خط میانی بازی بگیرد؛ جاییکه بیشتر از هر پست دیگری وسوسه کننده به نظر میرسد.
این بدون شک یک حرکت جسورانه است- انتقال بازیکنی به یک پست مهم و حیاتی که تا به حال عملکرد درخشانی در باشگاه نداشته- اما بعضی نمایشهای بهتر دی یونگ در حالی ارائه شده که بوسکتس در کنار او نبوده است.
گرایش مدرن بر این تاکید دارد که بازیکنی با چنین نمایشهایی “دیگر به پایان خط رسیده است”. بوسکتس با 585 بازی برای بارسلونا، 119 بازی برای تیم ملی اسپانیا و 8 قهرمانی لالیگا شایسته احترام بیشتری است و موقعیتهای بسیاری در این فصل پیش خواهد آمد که بارسلونا به خدمات او نیاز خواهد داشت.
اما بوسکتس هرگز نباید در مرکز توجه قرار داشته باشد – حتی وقتی فوقالعاده بازی میکرد و ایثار و فداکاریاش به دیگران اجازه درخشش میداد. اگر ارزیابی عملکرد بارسلونا در الکلاسیکو با بوسکتس آغاز شود، به نتیجه اشتباهی خواهیم رسید.