آنالیز تاکتیکی: چگونه پرسینگ گواردیولا، چلسیِ توخل را از کار انداخت

در حالی که سیتی بازی مالکانه همیشگی‌اش را به نمایش نگذاشت- بهترین استفاده آنها از موقعیت‌هایی که ایجاد کردند باعث شد که روی ضربه منحرف شده و شانسی ژسوس 0-1 پیش بیفتند- اما افراد کمی می‌توانند مدعی شوند که سیتی شایسته پیروزی نبود.

هفت‌یک- دیدار شنبه دو تیم چلسی و منچسترسیتی برای تماشاگران بی‌طرف باعث ناامیدی بود. در حالی که ما انتظار داشتیم این دو مدعی قهرمانی به سوی دروازه هم هجوم برده و مسابقه پرهیجان و سریعی را به نمایش بگذارند، این بازی کند و آرام و تنها با چند موقعیت گل قابل توجه به پایان رسید.

مقصر هیجان کمتر بازی از آنچه پیش‌بینی می‌شد، مشخصا چلسی بود. توماس توخل از سیستم 2-5-3 استفاده کرد- سیستمی که در اواسط پیروزی هفته گذشته برابر تاتنهام به آن روی آورده و موفق شده بود- و چلسی از کمبود خلاقیت و ارتباط لازم بین خط میانی و خط حمله رنج می‌برد. روملو لوکاکو و تیمو ورنر در پست مهاجم نوک می‌ماندند اما توپ زیادی به آنها نمی‌رسید.

هرچند منچسترسیتی باید بی‌اندازه بابت چنین اتفاقی ستایش شود. پرسینگ آنها از همان ابتدا کاملا پرفشار و بسیار منسجم بود. در نتیجه نقش پررنگی را در بازپس‌گیری سریع مالکیت توپ ایفا کرد. عملکرد آنها در نیمه اول از این نظر بسیار درخشان به نظر می‌رسید و این که چطور تک تک بازیکنان تیم منچسترسیتی مسئولیتی برای بازپس‌گیری مالکیت توپ داشتند، قابل توجه بود. اینجا چگونگی انجام این کار از خط حمله تا دفاع را بررسی می‌کنیم.

***

بازیکنی که در نوک خط حمله سیتی قرار داشت، فیل فودن بود. مسئولیت اصلی او آغاز پرسینگ سیتی بود که عموما با حرکات مورب به سمت مدافعان میانی از هم باز شده چلسی انجام می‌شد تا آنها را وادار کند که در یک جهت بازی کنند، اجازه تغییر جهت بازی در بین خط دفاعی را به آنها ندهد و در عین حال به بازیکنان پشت سرش اجازه دهد که روی ایجاد فشار بر کناره‌ها تمرکز کنند.

برای مثال در اینجا او برای رسیدن به توپی بلند در عمق دفاع چلسی ناموفق بود و در نتیجه نفوذش را به سمت سزار آسپلیکوئتا برد تا فشاری بر روی او ایجاد کند. این وظیفه او بود و بازیکنان پشت سرش قابلیت تصاحب توپ را داشتند.

 

 

 

سه بازیکنی که در سیستم 1-3-2-4 سیتی از چپ به راست در پشت سر او قرار داشتند جک گریلیش، کوین دی‌بروین و گابریل ژسوس بودند. اینجا فودن بار دیگر بازیکنان نزدیک به خط طولی را تحت فشار قرار داده تا چلسی را به سوی کرنر بکشاند، گریلیش منتظر است تا به سمت آسپیلیکوئتا حمله کند و تکل او مانع از پاسکاری چلسی روی خط طولی می‌شود. این تکل پرتاب اوتی را به همراه دارد که سیتی از روی همین پرتاب اوت بار دیگر مالکیت توپ را در اختیار می‌گیرد.

 

 

 

 

کار اصلی کوین دی‌بروین مهار جورجینیو بود. اینجا در حالی که مارکوس آلونسو توپ را به بازیکن ایتالیایی ارسال می‌کند، دی‌بروین از پشت به او فشار می‌آورد- جورجینیو می‌داند که چنین اتفاقی رخ می‌دهد و توپ را به آلونسو برمی‌گرداند اما دی‌بروین به دوندگی‌اش ادامه داده و با سرعت برای فشار آوردن به آنها نزدیک می‌شود. توپ به خط میانی می‌رود که در آنجا به رودری رسیده و بار دیگر سیتی را در موقعیت حمله قرار می‌دهد.

 

 

 

 

میزان دوندگی ژسوس استثنایی بود. این حرکت شامل پاسی از سوی دی‌بروین به سوی او است اما آندریاس کریستنسن از او پیشی گرفته و توپ را از آن خود می‌کند تا آن را به متئو کوواچیچ پاس بدهد- از معدود شانس‌های چلسی برای ضدحمله.

 

 

 

اما ژسوس با سرعت به دنبال کوواچیچ دویده که هیچ اطلاعی از این ندارد که قرار است فشاری بر روی او ایجاد شود. ژسوس بدنش را بین کوواچیچ و توپ قرار داده، کنترل موقعیت را در دست گرفته  و حریف را سرنگون می‌کند.

 

 

 

برناردو سیلوا نقشی جالب در سمت راست خط میانی ایفا کرده و اکثرا با رودری همکاری خوبی را به عنوان زوج هافبک دفاعی شکل می‌دهد.

اینجا فودن با ژسوس برای پرس کریستینسن و آنتونیو رودیگر اقدام می‌کنند، برناردو سیلوا فورا می‌فهمد که باید به سمت کوواچیچ بدود که از کناره‌ها در حال نفوذ است. برناردو برخلاف مثال گریلیش در بالا، خیلی زود به پرس روی نمی‌آورد- ‌او نمی‌خواهد بازیکنان چلسی را به انجام بازی بلندترغیب کند. او می‌خواهد آنها با پای خودشان به دردسر بیفتند. او صبر می‌کند، طوری رفتار می‌کند که پاس برای کوواچیچ ارسال شود و سپس در لحظه درست راه را بسته و توپ را از آن خود می‌کند.

 

 

 

رودری در پست هافبک دفاعی شاید بهترین عملکردش در طول دوران حضور در منچسترسیتی را به نمایش گذاشت. او در دیدارهای قبلی برابر چلسی گاهی کمی سردرگم به نظر می‌رسید- اما اینجا به خوبی خط میانی را رهبری کرد.

مثال‌‌های زیادی از بازپس‌گیری سریع مالکیت توپ توسط او وجود داشت اما توجه ویژه به این صحنه ارزش خاص خودش را دارد چون در رویارویی با انگولو کانته است- بهترین تکل‌زن، تکل زده می‌شود -و مانند اکثر موارد این رویارویی نیز منجر به رسیدن توپ به بازیکن سیتی می‌شود که این بار گریلیش است. این اتفاقی نبود- همیشه چند بازیکن سیتی در اطراف توپ حضور داشتند.

 

 

 

مدافعان کناری سیتی در اینجا به شکلی باورنکردنی هجومی بازی می‌کردند تا مدافعان میانی در موقعیت‌های دو در برابر دو به دفاع بپردازند. ژوائو کانسلو وقتی مالکیت توپ را در جلوی زمین برابر کانته در دقایق ابتدایی بازی در اختیار می‌گیرد، کنترل عملکرد پرسینگ تیم را تعیین می‌کند…

 

 

… در حالی که کایل واکر با موفقیت آلونسو را کنار زده و با ضربه‌ای به توپ، آن را به جلوی زمین برای گریلیش ارسال می‌کند.

 

 

 

با مهار لوکاکو، تنها امید چلسی برای پیش بردن توپ، ارسال پاس به ورنر بود. اما مدافعان میانی سیتی آماده بودند. آیمریک لاپورت روی این پاس مستقیم از بازیکنان آلمانی پیشی گرفت، توپ را قطع کرد و آن را مستقیما برای فودن انداخت که در فضای خوبی قرار داشت. ژسوس از این بازپس گیری سریع توپ توانست شانس نصفه و نیمه‌ای داشته باشد.

 

 

 

اینجا موقعیتی مشابه است اما روبن دیاز در تلاش برای پیشی گرفتن از حریفش چندان راحت نیست. او به ورنر اجازه می‌دهد که توپ را دریافت کند اما سپس بدنش را در مسیری قرار می‌دهد که اجازه نمی‌دهد این بازیکن به خوبی بچرخد و به سادگی کنترل توپ را در دست می‌گیرد.

 

 

 

البته ورنر توپ‌هایی که به پشت مدافعان ارسال می‌شود را ترجیح می‌دهد- این شاید دلیل حضور او در ترکیب ثابت چلسی بود. در تنها موقعیتی که به نظر رسید مدافعان سیتی ممکن است به دلیل سرعت ورنر به دردسر بیفتند، یازدهمین بازیکن آنها- ادرسون در درون دروازه- نقش خودش را با خروج از محوطه جریمه و حضور در منطقه دفاع چپ ایفا کرد.

 

 

 

و در آخرین دقیقه نیمه اول اتفاقی رخ داد که نشان داد عملکرد سیتی بر پایه چه سبکی است و چه اهمیتی دارد. فودن، بازیکنی که ضربان بازی برای پرس از جلوی زمین را در دست دارد، به عقب آمد، توپ جورجینیو را زد، توپ را از کنترل او خارج کرد و سپس به نفوذش برای دریافت توپ دوم دامه داد تا آن را به کانسلو برساند. این خلاصه عملکرد سیتی بود.

 

 

 

و در حالی که سیتی بازی مالکانه همیشگی‌اش را به نمایش نگذاشت- بهترین استفاده آنها از موقعیت‌هایی که ایجاد کردند باعث شد که روی ضربه منحرف شده و شانسی ژسوس 0-1 پیش بیفتند- اما افراد کمی می‌توانند مدعی شوند که سیتی شایسته پیروزی نبود. با ایجاد فشار مداوم روی چلسی در پست‌های هجومی، تصاحب توپ سریع و قرار دادن خودشان در موقعیت‌های خوب در آستانه محوطه جریمه، سیتی همیشه شانس استفاده از این ضدحملات را داشت. در واقع چلسی به ندرت توان رقابت با آنها را داشت.

 

عنوان اصلی مقاله: One of the great Guardiola pressing masterclasses – a tactical breakdown of how Man City beat Chelsea نویسنده: Michael Cox نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 26 سپتامبر 2021
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *