آنالیز فینال یورو 2020؛ ایتالیا چگونه نبرد ومبلی را از انگلیس برد؟
هفتیک- شانس انگلیس برای کسب اولین عنوان قهرمانی اروپا در تاریخ این کشور به رنج آشنای شکست در ضربات پنالتی، این بار در ورزشگاه ومبلی، ختم شد. ضربه تمام کننده فوقالعاده لوک شاو در دقیقه دوم بازی باعث شد که تیم گرت ساوتگیت در آستانه دستاوردی قابل توجه قرار بگیرد اما با در اختیار گرفتن توپ و میدان توسط ایتالیا، این لئوناردو بونوچی بود که گل تساوی تیمش را در نیمه دوم پس از برخورد ضربه سر مارکو رواتی به تیر با دخالت جوردن پیکفورد به ثمر رساند.
با حفظ نتیجه تساوی پس از پایان وقت اضافه، ضربات پنالتی تعیین کننده تیم قهرمان شد و این آندرهآ بلوتی و در کمال ناباوری جورجینیو بودند که ضرباتشان توسط پیکفورد مهار شد اما در سوی دیگر میدان مارکوس رشفورد توپ را به تیر زد و جانلوییجی دوناروما موفق شد ضربات جیدون سانچو و بوکایو ساکا را بگیرد. از دست رفتن ضربه ساکا به معنای پیروزی 2-3 ایتالیا در ضربات پنالتی به حساب میآمد- تیمی که نباید از دستاوردش در این قهرمانی پس از عدم صعود به جام جهانی 2018 روسیه غافل شد- و پایان رقابتی بود که او نقشی مهم در موفقیت انگلیس ایفا کرده بود. ساوت گیت گفت:” شما باید این ناامیدی را حس کنید چون چنین موقعیتهایی برای کسب قهرمانی به ندرت در زندگی پیش میآید. اما وقتی به کاری که انجام دادهاند فکر میکنند، باید واقعا به خودشان افتخار کنند. بازیکنان شایسته تقدیر هستند. آنها تمام تلاششان را کردند.”
روبرتو مانچینی، همتای او، گفت:” دیدن تمام چیزهایی که خلق کردیم، تمام سختکوشی که در طول سه سال گذشته خصوصا در 50 روز اخیر داشتیم، بسیار سخت بوده است. آنها واقعا چیزی خلق کردند که با گذر زمان از هم گسسته نخواهد شد. آنها همیشه با این قهرمانی به یاد آورده خواهند شد.”
مالک توپ: ایتالیا
روبرتو مانچینی از سیستم 3-3-4 استفاده کرده که مثلث هجومی آن شامل فدریکو کیهزا، لورنزو اینسینیه و چیرو ایموبیله بود. انگلیس، حریف آنها، با سیستم 3- 2- 5 دفاع میکرد.
به دلیل پرس شدیدی که روی جورجینیو اعمال میشد، مارکو وراتی به منطقهای دفاعیتر عقب میکشید تا گاهی به عمقیترین هافبک آنها تبدیل شده و با مدافعان میانی در ارتباط باشد. نیکولو بارلا، سومین هافبک میانی آنها، پیشروی میکرد تا با کیهزا در ارتباط باشد؛ بازیکنی که با نفوذهایش از پشت دفاع انگلیس تهدیدی جدی در سمت راست به حساب میآمد.
اینسینیه از سمت چپ به فضای کناره محوطه جریمه میرفت و امرسون پالمیری پیشروی میکرد تا عرض بازی ایتالیا را در سمت چپ ایجاد کند و بنابراین گاهی هدف پاس رو به جلوی مستقیم لئوناردو بونوچی بود؛ زمانی که انگلیس از پرس دفاعی در مناطق جلویی زمین استفاده میکرد یا از رویارویی عددی که در مرکز زمین وجود داشت، اجتناب میکرد.
وقتی ایتالیا برای بازیسازی از مناطق دفاعیتر اقدام میکرد، انگلیس سعی میکرد دسترسی آنها به مناطق مرکزی میدان را قطع کند. پرسینگ فردی کالوین فیلیپس- اکثرا در زمانی دیده میشد که ایتالیا از دو هافبک دفاعی استفاده میکرد یا نزدیکترین حریف او برای دریافت توپ عقب کشیده بود- به شکل قابل توجهی قدرتمندانه بود. ایتالیا همچنین معمولا از دفاع سه نفره برابر دفاع عمقیتر انگلیس استفاده و مالکیت خود را بیش از پیش حفظ میکرد. تمایل ایموبیله به حضور در خط میانی به روان بودن بازی آنها در این منطقه و توانایی آنها بر نفوذ در مثلث هجومی انگلیس اضافه کرد اما این اتفاق به قیمت حضور یک بازیکن در اطراف سه مدافع میانی انگلیس تمام شد- و تا حدی ادامه پیدا کرد که آنها گاهی به شوتهای خوش بینانه از راه دور یا سانتر از جناحین متوسل شدند.
حرکات بارلا همراه توپ مکمل وراتی و جورجینیو بود و منجر به شروع پیشروی توپ از میانه زمین برای آتزوری پیش از رویارویی با مدافعان میانی انگلیس در زمان اولویت داشتن کارهای ترکیبی از کانالهای داخلی کنار محوطه جریمه میشد. تسلط ادامهدار آنها بر توپ و میدان به این معنا بود که کیهزا همچنان خطرآفرین بود و موقعیتهایی برای شوتزنی به سوی دروازه ایجاد میکرد.
وقتی برایان کریستانته و دومینیکو براردی وارد زمین شدند، اینسینیه در موقعیتی مرکزیتر و عمقیتر قرار گرفت و کیهزا به سمت چپ رفت. نفوذهای مورب از کنارهها و از میان دفاع پنج نفره انگلیس انجام شد؛ اینسینیه در کنار هجومیترین هافبک میانی ایتالیا قرار داشت و با حضور کیهزا در کنارهها، امرسون بیشتر به مرکز میرفت. کیهزا از چپ زاویه بهتری برای حمله به دروازه و ارسال سانتر به تیر دورتر داشت و همین باعث شد که فشار روی جوردن پیکفورد افزایش پیدا کند و در نهایت به کرنری رسید که گل تساوی از روی آن زده شد.
انگلیس به دفاع چهار نفره روی آورد و سعی کرد از عمق نیمه زمین خودی برابر حرکات چرخشی ایتالیا در مرکز میدان دست به پرس بزند. وقتی کیهزا تعویض شد، ایتالیا یکی از تاثیرگذارترین بازیکنانش را از دست داد و بنابراین بیشتر روی براردی تکیه کرد تا حملاتش را رهبری کند. آندرهآ بلوتی جای اینسینیه را گرفت و به عنوان مهاجم آنها ظاهر شد- مانوئل لوکاتلی هم جانشین وراتی در خط میانی شد- و مسیری جایگزین به سوی جلو علیرغم کاهش میزان مالکیت توپ ارائه داد. بازی ترکیبی و پاسکاری او با بازیکنان کناری، مستقیما از مدافعان میانی و از میان سد دفاعی انگلیس بود.
مالک توپ: انگلیس
گرت ساوتگیت از سیستم 3-4-3 استفاده کرد که در آن کیهران تریپیه، دکلان رایس، کالوین فیلیپس و لوک شاو در خط میانی قرار داشتند. ایتالیا، حریف آنها، با سیستم 1- 4-1-4 دفاع میکرد.
آنها در دقیقه دوم پیش افتادند، زمانی که پس عقب کشیدن هری کین به مناطق دفاعیتر، تریپیه از سمت راست پیشروی کرد و ارسال سانتر را تا زمانی به تعویق انداخت که بازیکنان کافی به محوطه جریمه برسند و شاو ضربه والی زیبایی را روانه دروازه کرد. شاو و تریپیه به حملات انگلیس از کنارهها ادامه دادند، میسون مونت و رحیم استرلینگ در کانالهای داخلی کنار محوطه جریمه حاضر بودند و فیلیپس نفوذهای دیرهنگام و از مرکز زمین را انجام میداد.
کین به عقب کشیدن و ارائه موثرترین شیوه مالکیت توپ هجومی با تغییر منطقه بازی ادامه داد. حرکات او به دور از مدافعان میانی ایتالیا به انگلیس کمک کرد تا بازیکنی اضافه بین جورجینیو و مارکو وراتی داشته باشد و بنابراین در به حرکت درآوردن توپ بر پایه پرس هجومی که در خط میانی به کار گرفته میشد، تاثیر داشت.
با یارگیری استرلینگ با امرسون، تریپیه به استفاده از فضای قابل توجه در سمت راست ادامه داد؛ کین و کایل واکر هر دو معمولا به او و شاو توپ رسانی میکردند. شاو از سمت چپ توپ را در فضایی کناریتر دریافت میکرد و مونت از فضای مرکزیتر از پشت مدافعان نفوذ میکرد و پاسهای به سمت خط طولی را دریافت میکرد، در حالی که سعی داشت به جای ارسال پاس به محوطه جریمه، از بازی ترکیبی استفاده کند.
انگلیس همچنان سعی میکرد توپهای مستقیمی توسط مدافعان و جوردن پیکفورد، دروازهبان تیم، ارسال کند و در صورت ممکن از بازی با توپ در نزدیکی لئوناردو بونوچی و جورجینو کیهلینی خودداری کند. وقتی این اتفاق رخ میداد، استرلینگ و مونت به مناطق مرکزیتر رفته و برای استفاده از توپهای دوم تلاش میکردند که در نیمه هجومی مهم بود و زمانهایی هم بود که کین با این دو مدافع میانی جدال میکرد تا اولین ضربه را به توپ بزند و اکثرا در زمان حمله انگلیس این کار را انجام میداد؛ با توجه به این که آنها مالکیت توپ کمتری نسبت به حریف داشتند. این که او در نهایت مغلوب برتری عددی حریف میشد به این معنا بود که ایتالیا بارها توپ را پس گرفت.
در صورت پیروزی در دوئلهای فردی و موفقیت پاسهای مستقیم از روی خط حمله ایتالیا بود که بازی هجومی انگلیس پیشرفت میکرد. رایس و فیلیپس در پیشروی آنها از میان سد دفاعی ایتالیا کمک میکردند- خصوصا وقتی مونت و استرلینگ برای ایجاد برتری عددی برابر هافبکهای ایتالیا عقب میکشیدند- اما انگلیس از تعداد نفرات کافی برای نفوذ و پیشروی برخوردار نبود. نفوذ استرلینگ و مونت از پشت مدافعان بارها خطرساز بود اما پاس درست به آنها نرسید و بنابراین مالکیت توپ بار دیگر در اختیار دفاع ایتالیا قرار گرفت.
وقتی بوکایو ساکا پس از گل تساوی ایتالیا جانشین تریپیه شد، انگلیس سازماندهی مجددی پیدا کرد تا از سیستم 3- 3- 4 استفاده کند. جوردن هندرسون هم جانشین رایس شد و فیلیپس در نقش دفاعیترین هافبک آنها قرار گرفت؛ بنابراین پرس از جلوی زمین ایتالیا روی محدود کردن ارتباط مدافعان انگلیس با فیلیپس متمرکز شد و همین موضوع باعث شد که انگلیس پاسکاری بین مهاجمان کناری و هافبکهای میانی را در دستور کار قرار دهد.
در آرایش جدید، مدافعان میانی انگلیس تا خط میانی جلو میرفتند تا پوشش یک سوم دفاعیشان را به شکل موثرتری انجام دهند. تغییر منطقه بازی در خط دفاع انگلیس در برابر یک مهاجم پیش از اینکه جلو بکشند هم موثر واقع شد.
وقتی بازیکنان کناری ایتالیا در کانالهای داخلی جای گرفته و شروع به پرس مناطق مرکزی کردند، انگلیس بازیسازی را حول محور مدافعان کناریاش انجام داد- خصوصا شاو که بیش از واکر پیشروی میکرد. ساکا و استرلینگ هم در کنارهها باقی ماندند تا توپ را دریافت کرده و مدافعان کناری ایتالیا را از پست خود دور کنند و سپس وارد مناطق مرکزی شده و با شدت بیشتری حمله کنند. جدیترین تهدیدهای آن با حضور استرلینگ در چپ و حضور مونت در فضاهای کناریتر شکل گرفت.
سپس جک گریلیش جانشین مونت شد و این تعویض باعث شد که استرلینگ از راست حمله کند و ساکا به عنوان هافبک میانی سمت چپ در حملات حاضر شود. وقتی گریلیش جلو میرفت تا حمایت لازم از سمت راست را انجام دهد، آنها میتوانستند در یک سوم نهایی پیشروی کنند اما جای خالی پاس یا شوت آخر برابر دفاع عمقی با تجربه ایتالیا دیده میشد.