چرا چیرو ایموبیله از آنچه همه فکر میکنند، مهاجم بهتری است
هفتیک- چیرو ایموبیله از آن فصل عبور کرد ولی نظرات مردم نه. دوران فوتبال یکی از گلزنترین بازیکنان نسل فعلی فوتبال، همواره از دریچه منشور ترک خورده یک فصل حضور ناموفق او در دورتموند بررسی میشود. واقعیت تلخ این است که روز سه شنبه ایموبیله بار دیگر مقابل تیم سابقش قرار خواهد گرفت؛ آن هم در اولین بازی چمپیونزلیگی لاتزیو در بیش از ده سال اخیر (توضیح مترجم: لاتزیو در آن دیدار 3-1 پیروز شد و ایموبیله گل اول تیمش را به ثمر رساند). مهاجم 30 ساله با آسودگی خاطر پا به این دیدار خواهد گذاشت، حتی اگر مردم اجازه ندهند او 9 ماه فاجعه بار در آلمان را فراموش کند.
دورتموند در سال 2014، ایموبیله و آدرین راموس را خرید تا پس از جدایی دردناک رابرت لواندوفسکی به مقصد بایرن، جانشین مهاجم لهستانی شوند. هیچکدام موفق به انجام این کار نشدند. برای کاهش بار انتظارات در سیگنال آیدونا پارک، ایموبیله اولین فصل لواندوفسکی در این تیم را به هواداران خاطر نشان کرد که مهاجم لهستانی تنها 9 گل در تمامی رقابتها زده بود. رقم انتقال ایموبیله، او را تحتالشعاع قرار داده بود وگرنه او با 10 گل، دو برابر فصل اول لوا در لیگ گلزنی کرده بود.
شاید اگر فرصت بیشتری به او داده میشد، این مهاجم ایتالیایی میتوانست اوضاع را در مقابل دیوار زرد تغییر دهد. او گفت:” شاید نمیتوانستم مثل لواندوفسکی شوم ولی مطمئنا در سال دوم بهتر کار میکردم.” ایموبیله در دیگر تیمها هم بهتر کار کرد. او مثل آدرین راموس که حالا به کلمبیا برگشته و برای آمریکا دِ کالی توپ میزند، از صحنه محو نشد. ایموبیله و دورتموند بار دیگر با هم روبرو میشوند و این بار ایموبیله به عنوان برنده کفش طلای فصل قبل اروپا مقابل این تیم قرار میگیرد. نکته جالب اینکه نفر دوم کفش طلا لواندوفسکی بود.
بدیهی است که بیان چنین موضوعی برای اثبات این نیست که پسرک مو طلایی اهل توره آنونزیاتا مهاجم با کیفیتی است یا از شایستهترین گزینه برای دریافت توپ طلایِ لغو شده امسال بهتر است بلکه هدف از آن، مقابله با این ایده عجیب و عقب مانده است که میگوید ایموبیله در جمع برترین بازیکنان جایی ندارد؛ ارزیابیای که با عدم حضور او در باشگاههای برتر اروپا بیربط نیست.
شش سال پیش زمانیکه دورتموند ایموبیله را خرید، یوونتوس به واسطه قانون مالکیت مشترک که دیگر لغو شده، هنوز سهمی در مالکیت او داشت. اگر آنها ایموبیله را میخواستند، میتوانستند او را در اختیار داشته باشند. بانوی پیر سهم خود را به تورینو فروخت و در مسیر دورتموند برای انتقال ایموبیله به بوندسلیگا قرار نگرفت.
اقدام یووه عجیب بود. برای مثال اگر بایرن سهمی در خرید بهترین بازیکن آلمان داشت و میتوانست او را حفظ کند، آیا اجازه جداییاش را میداد؟ ایموبیله کاپوکانونیهره (آقای گل) ایتالیا بود و او این افتخار را در تیمی نه چندان مطرح و بزرگ کسب کرده بود. یووه در همان زمان، کارلوس تبس و یورنته را در خط حملهاش در اختیار داشت و جایی برای ایموبیله در این تیم نبود. با این حال آنها برای ایجاد رقابت در خط حمله، به جای برگردادن ایموبیله، آلوارو موراتا را از رئال مادرید خریدند.
گرفتن چنین تصمیمی از سوی باشگاه منطقی بود. موراتا جوان بود و به دنبال این بود برای خودش نامی دست و پا کند. او بر این اساس جذب شده بود که آینده باشگاه خواهد بود نه حال حاضرش و به عنوان جانشینی برای دو مهاجم اصلی به کار گرفته میشد. اما این موضوع برای ایموبیله که دیگر سبک فوتبالیاش شکل گرفته بود، صدق نمیکرد؛ زیرا او در آن مقطع آقای گل لیگ بود و به عنوان ستاره تیمش شناخته میشد.
پیامدهای غیرعمدی تصمیم یووه برای عدم جذب او، همین تفکر بود که ایموبیله در جمع برترینهای فوتبال جایی ندارد. تنها باری که ایموبیله در جام جهانی از ابتدا به میدان رفت، شکست تلخ ایتالیا مقابل اروگوئه بود که به حذف این تیم منجر و ماریو بالوتلی قربانی منتقدان شد. با این وجود، حضور ایموبیله در این نمایش فاجعهبار و روزهای سختی که پس از آن در آلمان سپری کرد، به این تفکر دامن زد و آن را تقویت کرد.
تردید دیگران، همواره همدم او در این سالها بوده است. هنگامیکه ایموبیله در جریان صعود رویایی پسکارا، در سری B آقای گل بود، برای همه این سوال پیش آمده بود که آیا او میتواند تحت هدایت مربی سختگیرتری نسبت به زدنک زمان هم اینطور راحت گل بزند. در حالیکه همتیمیهایش به سمت مقاصد بزرگ و بهتر میرفتند- پاری سن ژرمن مارکو وراتی را خرید و ناپولی فضا را در تیم اصلیاش برای لورنزو اینسینیه باز کرد- ایموبیله راهی تیم نه چندان قدرتمند جنووا شد که هر چند ماه یک بار مربی عوض و همواره خطر سقوط را حس میکرد. کمی بعد او در تورینو بسیار خوش درخشید و با زدن 22 گل، این تیم را برای اولین بار پس از دو دهه به اروپا رساند ولی روزهای مصیبت بار در دورتموند منتظرش بود تا او را بار دیگر به عقب برگرداند.
با نگاهی به گذشته میتوان گفت که دورتموند تیم مناسبی برای ایموبیله بود ولی انتقال در زمان نامناسبی انجام شد. سبک بازی او باید کاملا با سبک بازی تیم یورگن کلوپ همخوانی پیدا میکرد ولی درست مثل تاتنهام هاتسپرز و مائوریسیو پوچتینو در فصل گذشته، دورتموند هم دچار خماری شکست در فینال چمپیونزلیگ شده بود و دوران مربی کاریزماتیکشان به پایان نزدیک میشد. پنج شکست پیاپی بین ماههای سپتامبر تا نووامبر به این معنا بود که آنها نمیتوانند صبر کنند تا ایموبیله به فرهنگ و لیگ متفاوتی که به آن پا گذاشته عادت کند. دورتموند در رده یکی مانده به آخر وارد تعطیلات زمستانی شد و هرچند گرانقیمتترین خرید آنها توانست در چمپیونزلیگ تاثیرگذار باشد و در 6 بازی 4 گل زد ولی فرم ضعیف او در بوندسلیگا باعث شد جایگاهش را در تیم از دست بدهد.
ایموبیله و خانواده جوانش که در منطقه اونا در فاصله نیم ساعتی با شهر دورتموند سکونت داشتند، احساس تنهایی میکردند. او گفت:” در طول 8 ماه، هیچکدام از هم تیمیهایم ما را برای شام دعوت نکردند. وقتی الکساندر فارنرود (هافبک سوئدی) به تورینو پیوست، فقط همسرش را در این شهر داشت. حتی یک کلمه ایتالیایی بلد نبودند. ولی همسر من و همسر دیگر بازیکنان با ترتیب دادن برنامه شام و مهمانی، تمام تلاششان را کردند که به آنها کمک کنند در محل جدید زندگیشان جا بیفتند.” آنها چیز خاصی از شهر دورتموند به خاطر ندارند. جسیکا، همسر ایموبیله گفت:” ما خیلی کم بیرون میرفتیم.” و هنگامی هم که به شهر دورتموند میرفتند، معمولا در رستورانهای ایتالیایی وقت میگذراندند؛ رستورانهایی که متعلق به اهالی ناپل و سیسیل بود که خانوادههایشان برای کار کردن در معادن منطقه روهر، به آنجا مهاجرت کرده بودند.
ایموبیله معتقد است که آلمانیها “سرد” بودند. دورتموند یک معلم زبان برای او استخدام کرد ولی یادگیری آلمانی برایش “بسیار سخت” بود و او با سوکراتیس ] پاپاستاتوپولوس[ و پییر امریک اوبامیانگ که هر دو از آکادمی میلان به فوتبال معرفی شده بودند، به زبان ایتالیایی صحبت میکرد. در حالیکه سریع صحبت کردن کلوپ، متوجه شدن صحبتها را برای ایموبیله دشوار کرده بود، کار برای او هنگامیکه توماس توخل روی نیمکت این تیم نشست و مترجمها را اخراج کرد تا رو در رو آلمانی صحبت کند، بدتر هم شد. با اینکه ایموبیله همواره میگوید که سالها طول کشید تا فرانک ریبری بتواند به گویش محلی باواریا صحبت کند، ناتوانی و بیمیلی او برای یادگیری زبان و ارتباط داشتن با دیگران، به دلیل دیگری برای انتقادات رسانههای محلی تبدیل شد. ایموبیله هیچگاه نتوانست نظر مثبت آنها را جلب کند. او گفت:” بیلد من را سلاخی کرد، شاید به این خاطر که آنها در مونیخ چاپ میشوند (بیلد در هامبورگ چاپ میشود) و هیچ فرصتی را برای حمله به دورتموند از دست نمیدهد.” گزارشها از ناراحتی همسایه ایموبیله در اونا از صدای بلند ماشین اسپورت او و همینطور عکسهای او در فرودگاه که از تیم جدا نشسته بود، کار را بدتر هم کرد.
کار او در دورتموند تمام شده بود و ایموبیله آلمان را به مقصدی با آب و هوای گرمتر یعنی سویل ترک کرد. اگر نکته امیدوارکنندهای در این جدایی باشد این است که دورتموند، همانطور که در مورد لواندوفسکی، اوبامیانگ، میکی باتشوایی، پاکو آلکاسر و ارلینگ هالند دیدیم، به ندرت در مورد مهاجمان دچار اشتباه میشود و همچنین مونچی، مدیر ورزشی سویا، کمتر خرید اشتباهی داشته است. اینکه این دو باشگاه استعدادی در ایموبیله دیدهاند تصادفی نیست و هیچ ارتباطی به اینکه آیا توانسته در این دو تیم خوش بدرخشد یا نه، ندارد. با وجود اینکه ایموبیله از زندگی در آندلس گرمسیر خوشحالتر از روهر دائما بارانی بود، دوران حضور او در سانچز پیزخوان به خاطر ناسازگاری با اونای امری، خیلی زود به پایان رسید.
او با انگیزهای بالا برای بازگشت به بهترین روزهایش به تورینو بازگشت و با آندرهآ بلوتی، دوست نزدیکش در خط حمله، زوج شد؛ ستاره جوانی که جای او را در خط حمله تیم پر کرده و دل هواداران این شهر صنعتی را ربوده بود. جا برای هر دو آنها در این تیم نبود و از همین رو، ایموبیله راهی پایتخت شد؛ جاییکه لاتزیو به دنبال جذبش بود و معاملهای بین دو تیم انجام شد که یکی از بهترین انتقالهای یک دهه اخیر سری A به حساب میآید. آنها 8.5 میلیون پوند برای جذب او هزینه کردند به این امید که بتواند جایگزین میروسلاو کلوزه، قهرمان جام جهانی و اسطوره فوتبال آلمان شود.
ایموبیله بسیار فراتر رفت. چهارسال پس از حضور او در شهر رم، حالا این فرصت را دارد که در پایان این فصل به بهترین گلزن تاریخ لاتزیو تبدیل شود. اگر مقابل دورتموند گلزنی کند، با رکورد جوزپه سینیوری- 127 گل در تمامی رقابتها- برابری خواهد کرد. پس از عبور از سینیوری، ایموبیله به 33 گل دیگر نیاز دارد تا از رکورد 159 گل سیلویو پیولا برای لاتزیو عبور کند؛ همان ستارهای که 274 گلی که در دوران فوتبالش زد و 60 سال پس از بازنشستگیاش هنوز همان تعداد گل کافی است که او را در صدر جدول گلزنان تاریخ سری A حفظ کند.
با بررسی دوران ایموبیله در پایتخت ایتالیا، خیلی دشوار است که تحت تاثیر عملکرد او و دستاوردهایش برای لاتزیو قرار نگرفت. از سه جامی که کسب کردند- که پس از یوونتوس، بهترین عملکرد بین تیمهای ایتالیایی یک دهه اخیر است- گرفته تا شکستن رکورد امتیازات باشگاه در لیگ و اولین حضور در چمپیونزلیگ پس از 13 سال، تا اولین پیروزی مقابل یوونتوس در تورین پس از 15 سال و همچنین پیروزی دیگری مقابل میلان در سنسیرو پس از سه دهه. ایموبیله که فوتبال دوستان را به یاد پائولو روسی و توتو اسکیلاچی میاندازد، در هر دو بازی گلزنی کرد و پس از گلزنی مقابل 60 دروازه بان – بله، 60!- در سری A، به نظر کسی نمیتواند جلودار او باشد.
فصل قبل او به رکورد گلهای زده در یک فصل (36 گل) که بیش از نیم قرن پابرجا بود تا سرانجام گونسالو ایگواین در سال 2016 آن را شکست، رسید. این بهترین عملکرد یک ایتالیایی در سری A بود و با وجود اینکه شامل 14 ضربه پنالتی میشد- که رکورد روبرتو باجو به همراه بولونیا در سال 1998 را هم شکست- او به قدری سخاوتمند بود که چند پنالتی را به هم تیمیهایش، خواکین کورهآ و لوئیس آلبرتو داد که آنها پنالتیها را از دست دادند. با این وجود، او همچنان توانست در آمار گلزنی در جریان بازی بالاتر از کریستیانو رونالدو و روملو لوکاکو قرار بگیرد.
برای زیر سوال بردن ایموبیله، تکیه بر بالا بودن آمار پنالتیها، اقدام عجیبی است زیرا زدن پنالتی تحت فشار بالا، توانایی بزرگی است و هر چند که شکی نیست سختگیری در قانون هند، باعث شده او و رونالدو آمار گلهایشان را بالاتر ببرند ولی با این وجود ]پس از اعلام ضربه پنالتی هم] باید توپ را از فاصله 12 متری وارد دروازه کنند. پررنگ کردن این وجه از فوتبال او، با جریانی همخوانی دارد که سعی میکند او را به عنوان مهاجمی تک بعدی نشان دهد که از قوانین فوتبال استفاده میکند تا خوش بدرخشد در حالیکه باید ثبات و گوناگونی تواناییهای او تحسین شود. از 4 سال پیش که ایموبیله راهی لاتزیو شد، تنها لیونل مسی (133)، لواندوفسکی (122) و رونالدو (106) بیش از او (104) گلزنی کردهاند و بیش از 70 درصد گلهای او در جریان بازی به ثمر رسیده است.
پس از اینکه او فصل گذشته برای سومین بار توانست کفش طلای سری A را کسب کند- تنها گونار نوردال با 5 بار کسب کفش طلا از او بالاتر قرار دارد- تمرکز روی قدرت تمام کنندگی او رفت و اینکه اگر او کمی خوششانستر بود، میتوانست آمارش را تا چند گل بالاتر ببرد. نکته قابل توجه این است که در دو فصل اخیر، ایموبیله بیش از هر بازیکنی در 5 لیگ برتر اروپا توپ را به تیرک زده است (17 بار).
همچنین او روحیه سخاوتمندیاش را نیز با گلهایی که برای همتیمیهایش میسازد، ثابت کرده است. وقتی ایموبیله از سد مدافعان عبور میکند، نگاهی به اطرافش میاندازد و سپس یا پاسی برای زوج خط حملهاش میفرستد که شیرازه دفاع حریف از هم میپاشد، یا پاسی عرضی برای هافبکها میفرستد یا سانتری به تیر دوم دروازه حریف انجام میدهد؛ مثل سانتری که برای نیکولا بارلا روی گل پیروزی بخش ایتالیا مقابل هلند در ماه سپتامبر ارسال کرد. سال گذشته، دومین فصل در سه فصل اخیر بود که او 9 پاس گل در لیگ به ثبت رساند. تنها مسی با 46 تاثیر مستقیم روی گلهای تیمش، بیش از او (45 تاثیر) موثر بوده است.
با این همه، هنوز هم بحثهای بسیاری در مورد کیفیت او انجام میشود. بخشی از آن به این خاطر است که ایموبیله در چمپیونزلیگ نتوانسته به صورت مداوم گلزنی کند. بخشی دیگر به این خاطر است که چندین سال نتوانست برای ایتالیا گلزنی کند و این تیم برای اولین بار پس از 60 سال از رسیدن به جام جهانی بازماند. همچنین اینکه روبرتو مانچینی هنوز نمیداند کدام مهاجم را در ترکیب آتزوری فیکس کند. آمار، ایموبیله را به گزینه اصلی تبدیل میکند ولی مانچینی همواره بلوتی را به او ترجیح میدهد و حالا فرانچسکو کاپوتو هم به انتخابهایش اضافه شده است.
امشب فرصتی است برای ایموبیله تا شبح دورتموند را از بین ببرد. کفش طلایی که در دست دارد، باید منبع الهام و غرورش باشد، همینطور بحثهای دائمی راجع به اینکه آیا او به جمع برترین مهاجمان این دوره تعلق دارد یا نه. به عنوان دومین بازیکن به جز رونالدو و مسی که در طول این دهه موفق به کسب این عنوان شده- لوئیس سوارز هم دو بار موفق به این کار شد- ایموبیله دیگر نباید چیزی را به کسی ثابت کند. با این حال همچنان عدهای به تواناییهای او تردید دارند. به نظر گلزنی برای ایموبیله بسیار راحتتر از عوض کردن نظر مردم است.