با حذف از یورو 2020؛ آیا “نسل طلایی” بلژیک به پایان راه رسیده است؟

حضور بازیکنان مشخصی که در اوج توانایی‌های‌شان قرار دارند، مثل هازارد، دی‌بروین، لوکاکو، کورتوا و کمپانی هر تیمی را در دنیا جذاب می‌کنند. با این حال در هفت سال گذشته به ندرت پیش آمده که نام‌های مشهور بلژیک همزمان با هم روی  فرم و آماده باشند.

هفت‌یک- بعد از حضور در چهار تورنمت بزرگ، یعنی دو جام جهانی و دو قهرمانی اروپا، احتمالا در تاریخ خواهند نوشت که نسل طلایی بلژیک در سال‌های اوجش نتوانست جامی بالای سر ببرد.

برای بعضی‌، فرصت به وجود آمده دیگر از دست رفته است. ونسان کمپانی حالا در اندرلخت مربی‌گری می‌کند. موسی دمبله و مروان فلینی دارند از بازی در گوانگ‌ژو سیتی و شاندونگ لیونگ لذت می‌برند. به نظر می‌رسد که برای بقیه هم یورو 2020 پایان راه باشد. توماس فرمائلن که حالا در ژاپن بازی می‌کند، در پیروزی مقابل پرتغال سد محکم تیمش بود اما در سن 35 سالگی کسی انتظار ندارد در جام جهانی قطر که 17 ماه بعد برگزار می‌شود، او را در تیم ملی بلژیک ببیند؛ یان فرتونگن و دریس مرتنز که هر دو 34 سال دارند هم ممکن است همین تصمیم فرمائلن را بگیرند؛ در حالی که توبی آلدروایرلد و اکسل ویتسل، هر دو 32 ساله، هم احتمالا کم کم به این تصمیم فکر می‌کنند. باید انتظار داشته باشیم که بقیه، مثل تیبو کورتوا، کوین دی‌بروین، ادن هازارد و روملو لوکاکو یک بار دیگر شانس خودشان را در سال 2022 امتحان کنند. با این حال وقتی که هازارد برای به دست آوردن آمادگی و و فرمش در رئال مادرید می‌جنگد، دور از ذهن نیست که او از خودش بپرسد آیا با ترک کردن وظایفش در تیم ملی‌ وضعیت باشگاهی‌اش بهتر خواهد شد یا نه.

و مهم‌تر از همه، سوالاتی درباره وضعیت سرمربی تیم، روبرتو مارتینز، وجود دارد. او بعد از این که در سال 2016 به این تیم آمد، در جام جهانی سوم شد، بعد جزء هشت تیم برتر یورو 2020 بود تا اینکه جمعه شب در مونیخ برابر ایتالیا شکست خورد. قرارداد او بعد از پایان جام جهانی تمام می‌شود اما تردید‌هایی مطرح شده است که بعد از پنج سال، او دوست دارد به کار روزانه و پردردسر فوتبال باشگاهی برگردد. پیش از این انتظار می‌رفت که او بعد از برگزاری رقابت‌ها در سال 2020 از تیم کنار برود، اما یورو یک سال به تاخیر افتاد.

جمعه شب مارتینز گفت:” الان وقت صحبت (درباره آینده) نیست. در حال حاضر اتفاقات تازه هستند. نمی‌خواهم چیزی بگویم که از روی احساس باشد.”

در روزهای آینده، نتایج بلژیک سرنوشت نسل طلایی این تیم را مشخص می‌کند. بعضی بدون ناراحتی استدلال می‌کنند که گروهی از بازیکنان نتوانستند پتانسیل‌شان را در سطح ملی نشان دهند.

 

بسیاری معتقدند اگر بلژیک در این مرحله با تیم آماده ایتالیا روبرو نمی‌شد، می‌توانست به فینال برسد.

 

در عین حال باید به یاد داشته باشیم عبارت نسل “طلایی” به آنچه پیش از این رقم خورده، اشاره داشت. حضور بازیکنان مشخصی که در اوج توانایی‌های‌شان قرار دارند، مثل هازارد، دی‌بروین، لوکاکو، کورتوا و کمپانی هر تیمی را در دنیا جذاب می‌کنند. با این حال در هفت سال گذشته به ندرت پیش آمده که نام‌های مشهور بلژیک همزمان با هم روی  فرم و آماده باشند. همچنین حقیقت دارد که این تیم در بیشتر اوقات نقص‌های حیاتی داشته است، به خصوص در پست مدافع کناری. در جام جهانی 2014 توبی آلدروایرلد و یان فرتونگن در پست غیر اصلی‌شان یعنی دفاع راست و دفاع چپ بازی کردند. در یورو 2016، جوردن لوکاکو در پست مدافع چپ نتوانست انتظارات را برآورده کند.

از هر جهت که نگاه کنیم، باخت 1-3 بلژیک به ولز در سال 2016 تحقیرآمیز بود، اما ترکیب آن شب تیم به ما یادآوری می‌کند که مجموعه استعدادهای بلژیک آن قدر هم قوی نیست. فرتونگن و کمپانی هر دو این مسابقه را به دلیل مصدومیت از دست دادند، پس جیسون دینایر در ترکیب قرار گرفت و جوردن لوکاکو در دفاع راست بازی کرد. دینایر در آن زمان به همراه ساندرلند باید فصل بعد را در لیگ پایین‌تر می‌گذراند. دمبله، بازیکنی فوق‌العاده برای تاتنهام در لیگ برتر، فرم خوبی در بازی‌های ملی نداشت و به عنوان بازیکن جانشین هم به کار گرفته نشد. ارتباط دی‌بروین و گواردیولا در ادامه تابستان شکل می‌گرفت و لوکاکو هم هنوز بازیکن اورتون بود.

احتمالا بهترین فرم هازارد همزمان با جام جهانی 2018 روسیه بود، اما بلژیک با فرانسه‌ای روبرو شد که مشخص بود کیفیت ترکیبش در سطح بالاتری قرار دارد. دمبله که در آن زمان کارش در تاتنهام رو به پایان بود نتوانست جلوی انگولو کانته و پل پوگبا مقاومت کند و مروان فلینی هم در بزرگ‌ترین بازی متوجه محدودیت‎‌های توانایی‌هایش شد. به یاد می‌آورید که چه کسی در سمت راست دفاع چهار نفره بلژیک قرار داشت؟ ناصر شاذلی.

شاذلی که ماه آینده 32 ساله می‌شود و حالا در استانبول باشاک‌شهر ترکیه بازی می‌کند، همان بازیکنی بود که مارتینز برای ایجاد تغییر بازی به نفع بلژیک مقابل ایتالیا نیاز داشت. مرتنز که حالا 34 ساله است و در این فصل فقط 5 گل به ثمر رسانده، اولین تعویض او بود.

باید همچنین به یاد داشته باشیم که چون با همه بازیکنان تیم ملی آشنا هستیم، همه آن‌ها به بازیکنان طلایی تبدیل نمی‌شوند. بعضی از بزرگ‌ترین استعدادهای بلژیک آن طور که دیگران امید داشتند، رشد نکردند. برای مثال کریستین بنتکه، دیووک اوریگی و میچی باتشوایی نتوانستند در باشگاه یا کشورشان یک روند گلزنی ثابت پیدا کنند. همچنین استعداد حیرت‌آورِ عدنان یانوزای نوجوان در منچستر یونایتد هیچ وقت در بزرگسالی تکرار نشد. حقیقت این است که لیست تیم بلژیک به ندرت در همه پست‌ها، مثل فرانسه اوایل دهه 2000 یا اسپانیا و آلمان در 15 سال گذشته، خطرناک بوده است.

 

لوکاکو تک گل بلژیک مقابل ایتالیا را به ثمر رساند اما با از دست دادن یک موقعیت خوب، فرصت به تساوی کشیدن بازی را هدر داد.

 

این حرف‌ها برای این نیست که از طرف بلژیک بهانه‌های تکراری بیاوریم، بلکه می‌خواهیم نشان دهیم که تصویر روانی یک نسل طلایی پر ستاره به ندرت واقعیت داشته است. هر چه از نزدیک تورنمنت‌های دهه گذشته را بررسی می‌کنیم، بیشتر مشخص می‌شود که داشتن چند بازیکن طلایی، که هر کدام در مراحل متفاوت پیشرفت‌شان قرار دارند، برای موفقیت یک ملت کافی نیست. در بلژیک جام جهانی 2018 یک موفقیت محسوب می‌شود. آن‌ها سوم شدند. بعد از بازگشت به کشورشان، بازیکنان دیداری با خانواده سلطنتی داشتند و هزاران نفر در میدان مرکزی بروکسل، گرند پِلیِس، جمع شدند تا از آن‌ها استقبال کنند.

بیشتر از سه سال است که تیم مارتینز در جایگاه اول رده‌بندی فیفا قرار دارد.  بنابراین شکست برای بلژیک معنای خیلی بزرگی دارد، به خصوص وقتی که به پیروزی‌های باشکوه مقابل برزیل در جام جهانی و هفته گذشته مقابل پرتغال نگاه می‌کنیم. البته بسیاری در مخالفت می‌گویند که تیم‌های با محدودیت بیشتر، مثل یونان 2004، یا پرتغال 2016، راهی پیدا کردند تا قفل موفقیت را بشکنند و مربی دیگری غیر از مارک ویلموتس یا مارتینز ممکن بود روش دیگری در پیش بگیرد و برنده جام شود. مثلا سال 2016، فدراسیون بلژیک با رالف رانگنیک آلمانی و لویی فن‌خال هلندی مصاحبه کرد؛ و بعد سه مصاحبه‌کننده نتیجه گرفتند که مارتینز همان شخصی است که می‌تواند رختکن آشفته را متعهد کند و بلژیک را جلو ببرد.

همان طور که در نسل طلایی انگلیس هم دیدیم، برای موفقیت همه جزئیات باید همزمان در تیم وجود داشته باشند، از جمله هماهنگی رختکن، توانایی بازیکنان در مدیریت انتظارات، ارتباط با رسانه‌ها و کانون‌ هواداران، به علاوه این که آیا عملکرد ستاره‌ها برای نقص‌های موقعیتی که پیش می‌آید، کافی است یا خیر. در این سال‌ها خیلی از آن سوالات در مورد بلژیک شکل گرفته است، با این حال نسل طلایی انگلیس، یعنی بازیکنانی مثل ریو فردیناند، جان تری، اشلی کول، دیوید بکام، فرانک لمپارد، استیون جرارد، پل اسکولز، وین رونی و مایکل اوون اصلا به جایگاهی که بلژیک در جام جهانی گذشته رسید، نزدیک هم نشدند.

در یورو 2020 کمبودهای بلژیک پیش‌‌زمینه خودش را داشت. اولین چیزی که باید بگوییم این است که آن‌ها به ایتالیا، تیم روی فرم تورنمنت، باختند و تیم روبرتو مانچینی بهترین عملکرد تا به امروزشان را به نمایش گذاشت. نیمه اول که جانلوئیجی دوناروما با درخشش جلوی دی‌بروین و لوکاکو را گرفت، باکیفیت‌ترین بازی بود که شاهدش بودیم. لئوناردو اسپیناتزولا در نیمه دوم به طرز چشمگیری از روی خط دروازه جلوی تلاش لوکاکو را گرفت و پاس بلند شاذلی هم در محوطه شش قدم با اختلاف کمی از سر لوکاکو رد شد. بنابراین عجیب نیست که نتیجه بگیریم که این دو تیم می‌توانستند در فینال با همدیگر روبرو شوند، اگر قرعه آن‌ها را از هم جدا نگه می‌داشت. بلژیک شکست سنگین نخورد، از هم نپاشید یا عملکردی دور از انتظار نداشت. این جا زمانی برای سرزنش‌های عظیم نیست. این جا ما عملکرد شجاعانه بازیکنانی را شاهد بودیم که به دلیل سن‌شان، احتمالا بزرگ‌ترین قربانیان به تعویق افتادن این تورنمنت بودند. میانگین سنی بازیکنان حاضر در ترکیب 30 سال و 148 روز بود و در عین حال آن‌ها در کل پیرترین تیم حاضر در تورنمنت بودند.

بازیکنان بعد از بازی، این را در اظهارنظر‌های‌شان در نظر گرفتند. کورتوا گفت:” برای همه فصلی طولانی بود. آسان نبود که بهترین فوتبال‌مان را به نمایش بگذاریم و سر حال باشیم. ما بازی خیلی عالی مقابل پرتغال داشتیم و بعد در ایتالیا مقابل تیم بسیار بزرگی قرار گرفتیم. در فوتبال می‌توانید بازنده باشید.”

 

دی‌بروین قبل و در جریان یورو 2020 مصدوم شد اما باز هم عملکرد قابل قبولی داشت؛ هرچند نتوانست مانع از حذف بلزیک شود.

 

مطمئنا تقویم بازی بلژیک آسان نبود؛ آن‌ها در مرحله گروهی مقابل روسیه و دانمارک مهمان بودند و بعد برای رویارویی با فنلاند به سن‌پترزبورگ رفتند. سپس بلژیک در آن گرمای شدید به سویل سفر کرد تا بردی طاقت‌فرسا مقابل پرتغال کسب کند و بعد برای مسابقه یک‌چهارم نهایی به مونیخ رفت. این وضعیت را مثلا با ایتالیا مقایسه کنید. آن‌ها در کل مرحله گروهی‌شان در خانه و شهر رم بازی کردند، یا انگلیس که می‌تواند فقط با یک بازی خارج از خانه و ورزشگاه ومبلی، به فینال برسد. آسیب‌دیدگی‌ها هم بلژیک را تضعیف کردند. هازارد که احتمالا بااستعداترین بازیکن این کشور است، فصل گذشته در یک بازی 90 دقیقه کامل برای رئال مادرید بازی نکرده بود؛ فقط در دو بازی یورو 2020 از اول در ترکیب حضور داشت و بعد در آخرین دقایق پیروزی مقابل پرتغال به خاطر مصدومیت از بازی خارج شد. هازارد در بازی ایتالیا هیچ نقشی نداشت، در حالی که دی‌بروین، که بازی اول را به خاطر گذراندن بهبودی شکستگی کاسه چشمش از دست داد و بعد مقابل پرتغال دچار پارگی رباط مچ پا شد، به نحوی در تمام دقایق شکست نیمه‌نهایی بلژیک در مونیخ حضور داشت. ویتسل که از ژانویه و آسیب دیدن آشیل پا در تیم باشگاهی‌اش، پایش به توپ نخورده بود، به نحوی توانست در سه بازی متوالی 90 دقیقه برای بلژیک بازی کند.

یک بار دیگر، ضعف بلژیک در دفاع و به خصوص در دفاع کناری خودش را نشان داد. مارتینز به خاطر بالا رفتن سن مدافعان میانی، تصمیم گرفت که با پنج دفاعه بازی کردن از تیمش محافظت کند، اما با از دست دادن تیموتی کاستانیه، بازیکن لسترسیتی، بلژیک در میانه تورنمنت تعادلش را از دست داد و توماس مونیه و تورگان هازارد پست‌های وینگ‌بک را پر کردند. هازارد در سمت چپ مقابل پرتغال نمایش بی نظیری را از خود نشان داد اما نامناسب بودن او در این پست از نظر دفاعی مقابل ایتالیا مشهود شد؛ به خصوص در تلاش‌های بی‌اثرش او در بردن نبردی بر سر توپ در حمله منظم تیم ایتالیا که به گل اول آن‌ها انجامید. در حالی که مونیه مقابل اسپیناتزولا شب ضعیفی را گذراند.

 

تنها نقطه روشن برای بلژیکی‌ها در شب حذف از یورو 2020، نمایش درخشان جرمی دوکو بود.

 

دی‌بروین گفت:” با این مصدومیت‌ها شرایط سختی برای ما بود. تا آخرین لحظه مبارزه کردیم. با آن همه مصدومیت وضعیت تیم راحت نبود. امروز شبیه بازی با ولز نبود، در آن بازی ما خودمان را ناامید کردیم. اینجا فقط به یک تیم سطح بالا باختیم.”

مارتینز گفت که “بازیکنان قلب و روح‌شان” را برای این هدف گذاشتند و هر هوادار بلژیک باید به “تیم افتخار کند”. او با دیدن عملکرد جسورانه فوروارد 19 ساله تیم، جرمی دوکو، هم امیدوار شد. دوکو یک پنالتی به دست آورد و در آن شب خطرناک‌ترین بازیکن بلژیک به نظر می‌رسید.  مارتینز گفت:” می‌دانستیم که جرمی آماده است. او به ما خاصیت انفجاری می‌دهد.”

تاثیر دوکو در تیم بیشتر می‌شود، اما باید در ادامه و وقتی که بلژیک در تلاش برای رسیدن به جام جهانی 2022 قطر است، ببینیم چه کسی در زمین- و روی نیمکت- کنارش می‌ماند.

 

عنوان اصلی مقاله: Have Belgium’s ‘golden generation’ really failed نویسنده: Adam Crafton- ترجمه: فاطمه رضازاده نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 3 جولای 2021
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *