آنالیز: اتلتیکو چگونه دیدار حیثیتی را از بارسلونا برد؟
هفتیک- در هفته پیش از آغاز وقفه دیدارهای ملی، اتلتیکو مادرید در ورزشگاه واندا متروپولیتانو یکی از مهمترین دیدارهای فصل را مقابل بارسلونا برگزار کرد. این بازی با یکی دیگر از پیروزیهای کلاسیک دیهگو سیمئونه با درصد مالکیت توپ کمتر و ثبت کلینشیت همراه شد. در حالی که شایعات زیادی درباره آینده رونالد کومان در بارسلونا به گوش میرسید، این مربی هلندی تنها از روی سکوها نظارهگر بازی بود. او از تاکتیکهای جدیدی استفاده کرد تا کنترل بیشتری بر بازی داشته باشد اما نتیجه برخلاف انتظارش بود. در این تحلیل تاکتیکی به بررسی این موضوع میپردازیم که الچولو چطور بر بارسای کومان غلبه کرد.
ترکیب اصلی
اتلتیکو مادرید از دفاع سه نفره استفاده کرد اما سیمئونه ترکیب جذابی را به میدان فرستاد. رنان لودی و کیهران تریپیه، دو وینگ-بک همیشگی، کار را از روی نیمکت آغاز کردند و مارکوس یورنته و یانیک کاراسکو جانشین آنها شدند. او همچنین لوییس سوارز و ژوائو فلیکس را به جای آنخل کوریا به عنوان مهاجم به کار گرفت.
سورپرایزهایی نیز در ترکیب 11 نفره بارسلونا دیده میشود. بعضی از بازیکنان حاضر در ترکیب اصلی مقابل بنفیکا کنار گذاشته شده بودند و کومان تصمیم گرفت شانس بازی را به بازیکنان جوان بدهد. جدای از اسکار مینگسا که در پست مدافع راست به میدان رفت، آنها گابی و نیکو گونزالس را نیز در ترکیب داشتند و هیچ وینگر واقعیای در زمین حاضر نبود؛ هرچند فرانکی دی یونگ روی کاغذ نقش وینگر راست را ایفا میکرد.
سبک “بدون وینگر” بارسلونا
اتلتیکو در این بازی صبورتر از حالت معمول بود. میانگین پاس ارسالی پیش از اقدام دفاعی از سوی آنها در این فصل 15.7 بوده اما در این بازی رکورد 39.09 را به ثبت رساندند. سیمئونه در ابتدا سعی کرد سبکی محتاطانهتر را در دیدار برابر بارسا در پیش بگیرد اما در عین حال تغییرات تاکتیکی در جریان بازی ایجاد کرد تا فشار را بر حریف حفظ کند.
بخش اول این تحلیل عملکرد بارسلونا برابر سیستم دفاعی تیم میزبان را بررسی میکند.
سیستم اولیه اتلتیکو 2-1-2-5 با دفاعی جلو کشیده یا از میانه میدان بود. سیمئونه احتمالا پیشبینی کرده بود که بارسا تنها از یک هافبک دفاعی استفاده خواهد کرد، بنابراین آنها میخواستند که دو هافبک را در برابر خط دفاعی قرار دهند. معمولا توماس لمار بود که به عنوان هافبک هجومی بیشتر پیشروی میکرد.
تصویر بالا پرسینگ این تیم را نشان میدهد. در واقع بارسلونا با دو هافبک دفاعی با حضور نیکو گونزالس در کنار سرخیو بوسکتس بازی میکرد. پس برتری عددی 3 در برابر 4 بر اتلتیکو داشت. بنابراین مهاجم سمت دیگر باید توانایی محافظت از دو پست را داشت، مانند نقشی که فلیکس در اینجا ایفا کرد. این ملیپوش پرتغالی نیکو گونزالس را پوشش داده و در عین حال رونالد آرائوخو را نیز فریب میداد. در همین حال، لمار مسئول پوشش بوسکتس بود.
هدف سیمئونه این بود که در جریان تدارک حمله، بارسا در یک سو نگه دارد. اما بازیکنان کومان راه خود برای به گردش درآوردن توپ را داشتند.
هدف بازی بدون “وینگر کامل” این بود که هافبکها اجازه چرخش در زمین را داشته باشند تا بارسلونا بتواند همواره برتری عددی در اطراف توپ داشته باشد. در این موقعیت، مهاجمان اتلتیکو به سوی مدافعان میانی در حرکت هستند؛ بنابراین لمار باید بلافاصله بعد از یارگیری با بوسکتس، به پرس گونزالس بپردازد. البته او در این کار تاخیر داشت چون باید فاصله زیادی را طی میکرد؛ هافبکهای دفاعی بارسا هرگز خیلی نزدیک به یکدیگر قرار نمیگرفتند.
شما در اینجا موقعیت فرانکی دییونگ را هم میبینید. او به جای این که وینگر راست در کناره زمین باشد، به خط میانی رفته تا خط دوم را مدیریت کند، به همین دلیل است که رودریگو دیپُل نتوانست سریعا از لمار حمایت کند.
اما میتوانید ببینید که اتلتیکو در پرس جدیتر و پرتکاپوتر است. وقتی بارسلونا توپ را به گردش درمیآورد، آنها به حریف فرصت میدادند تا موقعیتشان را تغییر داده و با ساختاری برنامهریزی شدهتر دست به پرس بزنند. اینجا وقتی توپ رو به عقب به جرارد پیکه داده میشود، دیپل خودش را رها میکند تا گونزالس را پرس کند و لمار نیز به یارگیری با بوسکتس میپردازد. سپس آنها به سادگی هرچه تمامتر بارسلونا را مجبور به بازی از فضاهای کناری میکنند؛ جایی که اتلتیکو قادر به بستن فضاهای آن بود.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که مارک آندره تراشتگن در این بازی کمی عصبی بود. این ملیپوش آلمانی چهار پاس بلند ارسال کرد اما هیچکدام دقیق نبودند؛ این اتفاقی بود که پیش از این هرگز در طول دوران حرفهای او در بارسلونا رخ نداده است.
اما بارسلونا در بازیسازی و فاز دوم کاملا خوب بود. آنها مشکلی برای رسیدن به یک سوم پایانی نداشتند؛ آنها در 78 مورد به یک سوم پایانی پاس دادند و این بیشتر از میانگین فصل (64.43) بود. تاکتیکهای کومان برای ایجاد برتری عددی در اطراف توپ در حمله جواب داد، آنها از فضاهای پشت مهاجمان حریف هوشمندانه استفاده کردند تا توپ را از سمتی به سمت دیگر ببرند.
اساس به گردش در آوردن توپ، مدیریت خط دوم بود. آنها در این بازی از بازیکنان هجومی استفاده کرده بودند که همگی تمایل داشتند عقب بکشند و توجه خط میانی اتلتیکو را به خود جلب کنند. مشخصترین حرکت حضور فیلیپه کوتینیو و ممفیس دیپای در نیمه زمین حریف بود تا کوکه را به سمت خود کشیده و فضاهایی را در میانه زمین ایجاد کنند.
برای مثال دیپای در موقعیت بالا کوکه را سمت خودش کشیده و اتلتیکو عملا به سیستم 2-2-1-5 تبدیل شد. اما این مهاجمان نتوانستند وقتی در کنار مدافعان میانی هستند، به موقع به هافبکهای دفاعی دسترسی پیدا کنند؛ در حالی که پرس وینگ-بک اتلتیکو نیز بسیار دورتر از آن بود که بتواند این زاویه را محدود کند. بنابراین بار سلونا توپ را با حضور بوسکتس در بین خطوط از یک سو به سوی دیگر برد.
اینجا موقعیت دیگری است که در آن میتوانید ببینید چطور بارسلونا عمدا کوکه را از پستش دور کرده تا فضاهایی را در میانه زمین ایجاد کند. در این موقعیت، گابی عقب کشید تا توپ را دریافت کند و دیپل او را پرس نکرد (و شاید این باعث نارضایتی سیمئونه باشد).
در همین حین کوتینیو وارد فضای پشت خط میانی شد، بنابراین کوکه باید واکنشی نشان داده و رو به عقب میرفت. وقتی بارسلونا تعادل خط میانی اتلتیکو را برهم زده و آن را V شکل کرد، بوسکتس به سادگی به نقطه کور مهاجمان حرکت کرد تا در فضاهای قرمز حضور داشته باشد. لمار دست به پرس نزد چون میدانست دی یونگ در اطرافش قرار دارد.
شرح عکس: مثالی دیگر از روش مشابه استفاده شده از سوی بارسلونا که برای شکستن پرس اتلتیکو به کار گرفته شد. آنها برتری چهار در برابر سه در بازیسازی داشتند، کنترل خط میانی با حضور دیپای و دی یونگ در دستشان بود و مدافعان کناری وینگ-بکها را از پستشان دور کردند. با این شرایط فضاهایی برای ارسال پاسهای سریع و به حرکت درآوردن توپ از سمت قوی به سمت ضعیفتر وجود داشت.
بنابراین میتوانید نارضایتی سیمئونه حتی وقتی لمار گل اول را زده ببینید، او از تیم انتظار داشت تا بدون توپ پوپاتر باشد. پس از آن شاهد حضور پررنگتر کوکه در پرس بودیم، جدیت دفاعی بالاتر رفت و آسایش بارسلونا بیش از پیش سلب شد. اتلتیکو با فشار بر روحیه ضعیف بارسلونا موقعیتهایی را پس از گل اول ایجاد کرد.
برای مثال میتوانید شاهد حرکت رو به عقب کوکه برای پوشش دیپای باشید. اما وقتی او دید که نیکو گونزالس قصد دارد با گارد بدن بسته پاسی را دریافت کند، برای پرس کردن مکث نکرد. با این چرخش ناگهانی جهت و سرعت، بارسلونا نتوانست ریتم بازی خود را در هنگام ورود به فضاهای هجومی بر حریف دیکته کند.
ساختار متفاوت بارسا در نیمه دوم
سبک “بدون وینگر” بارسلونا به آنها کمک کرد که بر بازی کنترل داشته باشند اما این برای ایجاد موقعیت گل کافی نبود. چون همه از پست خود دور میشدند و تیم مهمان همیشه در یک سوم پایانی در ایجاد برتری عددی شکست میخورد. با توجه به این که آنها در آغاز نیمه دوم با دو گل عقب بودند، کومان تصمیم گرفت جای نیکو گونزالس را با سرخی روبرتو عوض کند و ساختار بارسلونا را بار دیگر تغییر دهد.
سناریوی بالا نشانگر شکل جدیدی از بارسلوناست، سیستم آنها بیشتر شبیه به 3-3-4 بود و دییونگ به میانه زمین برگشت. حالا کوتینیو به وینگر چپ تبدیل شده بود که که در کانال داخلی سمت چپ زمین حضور داشت؛ در حالی که میتوانست مسیر کناره زمین را برای سرجینیو دست باز کند. گابی وینگر سمت راست بود و مینگسا میتوانست نقش حمایتگر را ایفا کند. او گاهی به مدافعان میانی میپیوست تا خط دفاعی سه نفره را شکل دهد، گاهی بیشتر به کنارهها میرفت تا مدافع کناری عقب کشیده باشد.
اتلتیکو نیز تغییری اعمال کرد. به نظر میرسد که سیمئونه چندان از عملکرد دیپل راضی نبود. جدای از این پرس نکردن حریف در جریان کار دفاعی، این بازیکن ملیپوش آرژانتینی همچنان نمیتوانست نفوذهای هجومی در جریان حمله را نیز انجام دهد. ما سبک بازی هجومی اتلتیکو را در بخش بعدی نشان خواهیم داد.
تنها منفعت شکل جدید بار سلونا ایجاد ساختار بهتر برای به گردش درآوردن توپ بود. از آن جایی که آنها بوسکتس را داشتند که با انعطافپذیری تمام تا فضای بین مدافعان کناری عقب میکشید، میتوانستند برتری عددی سه در مقابل دو آسانتری برابر مهاجمان اتلتیکو ایجاد کنند. در همین حال، آنها فرانکی دییونگ را داشتند تا بر بازی در میانه زمین تاثیرگذار باشد و این خونسردی و تکنیک بیشتری را به ساختار هجومی اضافه میکرد.
این نکته مهمی بود چون بارسا میخواست توپ را حفظ کند تا در نیمه دوم دست به حمله بزند. از آنجایی که کوکه در پرس بسیار پویاتر و سرسختتر از تصویر بالا بود، بارسلونا به بازیکنی نیاز داشت که کارآیی لازم را برای مقابله به مثل داشته باشد.
اما بزرگترین معضل تیم همچنان ایجاد موقعیت بود، حتی بازیکنانی چون آنسو فاتی و لوک دییونگ هم به کار گرفته شدند اما آنها هرگز ظاهر تیمی خطرناک مقابل دفاع اتلتیکو را به خود نگرفتند.
دفاع اتلتیکو از عقب زمین بسیار خوب بود. بازیکنان با اصول مشخص دفاع میکردند و میدانستند باید از چه فضایی دفاع کرد. حتی اگر کوکه گاهی پیشروی میکرد، آنها میتوانستند فضا را به خوبی ببندند تا بارسلونا را از مناطق خطرناک دور کنند.
میتوانید در تصویر بالا ببینید که کوکه جلوتر رفته تا خط میانی سه نفره را شکل دهد و تیم دیگر در ساختار 2-2-1-5 نیست. این حرکت خوبی بود چون اتلتیکو نگرانی از بابت فضاهای پشتی نداشت؛ آنها بازیکنان کافی برای دفاع کردن داشتند. اگر کوکه جلوتر میرفت، بهتر میتوانست زاویه ارسال پاس به مرکز زمین را نیز ببندد.
مدافعان میانی هر سمت در سیستم اتلتیکو آزادی عمل بسیاری برای خروج از پستهای خود در زمان حضور حریف در برابرشان داشتند. بنابراین میتوانید شاهد حرکت استفان ساویچ به سوی دیپای و بستن فضاهای بین خطوط باشید. اما نقش مهمتر متعلق به خوزه خیمنز به عنوان مدافع میانی مرکزی بود. او آگاهی و جهت بدنی بسیار خوبی برای پوشش هم تیمیهایش دارد و میتواند در صورت نفوذ حریف از پشت ساویچ به خوبی هر خطری را دفع کند. به همین دلیل است که عبور از دفاع عمقی اتلتیکو تا این حد مشکل بود.
علاوه بر این، ما میخواهیم اهمیت کوکه و نحوه ایجاد تعادل در ساختار دفاعی توسط او را نشان دهیم. در تصویر بالا، کوکه دقیقا کاری را انجام میدهد که سیمئونه انتظار دارد. وقتی بارسلونا از خط عرضی وسط زمین عبور کرد، این هافبک 29 ساله باید به عقب برمیگشت تا فضای قطری را ببندد تا آنها نتوانند توپ را به بازیکنانی چون کوتینیو و دیپای برسانند. پس از آن، آنها میتوانستند با تلاش زیادِ مدافعان میانیِ هر سمت و هافبک کناری فضا را محدود کرده و پرس سهگانهای روی توپ ایجاد کنند.
البته خیمنز نیز نقش مهمی در دفاع از شکافها در صورت نیاز داشت. جهت بدنی و آگاهی محیطی او همیشه مهم بود.
گل کلاسیک الچولو
از نظر من استفاده از چهار دفاع برابر مهاجمانی با استعداد، حرکتی جسورانه از سوی بارسلونا بود. حتی داشتن بازیکنان بیشتر در مرکز زمین هم میتوانست باعث کنترل بهتر در مالکیت توپ شود اما آنها بدون توپ بسیار بیدفاع بودند. آنها بدون سیستم پرسینگ مشخص به اتلتیکو اجازه دادند که به آسانی وارد فضاهای کلیدی زمین شود و گلهایی را به همین دلیل دریافت کردند.
اتلتیکو در هنگام تصاحب توپ بازی مستقیم را در دستور کار داشت اما آنها مفاهیم منطقهای مشخصی را نیز برای استفاده در حمله داشتند. از آنجایی که بارسلونا با ساختار 1-3-2-4 دفاع میکرد، تیم سیمئونه از دفاع سه نفره و V شکل برای بهبود به گردش درآوردن توپ بین مدافعان میانی هر سمت استفاده میکرد.
همانطور که اینجا نشان دادیم، خیمنز معمولا میتوانست دیپای را از ساویچ دور کند، بنابراین ماریو هرموسو میتوانست به کنار رفته و توپ را به مدافع میانی سمت راست برساند و این موضوع به اتلتیکو اجازه میداد که از سمت ضعیفتر دفاع خارج شود.
اما بخش جالبتر درباره ایجاد موقعیت آنها بود. آنها با حرکاتی ساده از خط حمله بارسا عبور میکردند. آنها از نیمه اول بازی از این راه برای ایجاد موقعیت پشت خط حمله استفاده کردند.
ما حمله اتلتیکو را از تصویر بالا نشان خواهیم داد. این استراتژی استفاده از وینگ-بک کناری و دفاعی (یورنته) برای جدا کردن مدافع کناری از پستش بود چون آنها میدانستند که مدافعان بارسلونا برای بستن فضاهای کناری پیش خواهند آمد. آنها سپس توانستند از حرکات رو به بیرون مهاجمان خود (در اینجا سوارز) برای دور کردن مدافعان میانی از مرکز خط دفاع استفاده کرده و فضاهایی را برای نفوذ فراهم کنند. بنابراین وقتی نفوذکنندهها در خط میانی از هافبکهای بارسلونا عبور میکردند، آزادی کاملی برای دریافت پاس در پشت سر آنها داشتند و این اتفاقی است که در این موقعیت برای لمار رخ داد.
گل لمار از نتیجه آلترناتیو همین نقشه به ثمر رسید اما مفاهیم کاملا یکسان بود. تصویر بالا موقعیت پیش از گل را نشان میدهد. در ابتدا کاراسکو در کناره زمین در دفاع قرار دارد تا مینگسا را از پستش دور کند. سپس میتوانید بینید که فلیکس به کنار کشیده و آرائوخو را از زوجش جدا میکند؛ در همین حال سوارز توجه پیکه را به خود جلب میکند فلیکس در چنین فضای بزرگی غیرقابل مهار بود و توانست چرخیده و به سمت میانه زمین حرکت کند.
سپس وقتی فلیکس به فضای میانی رفت، میتوانید آرائوخو را از دفاع حذف کنید چون پیش از آن کنار رفته بود. نیکو گونزالس مجبور شد با این بازیکن ملیپوش پرتغالی روبرو شود اما سپس نقطه کور را برای لمار باز کرد تا از پشت سر نفوذ کند. کومان باور داشت که این خطای نیکو گونزالس بود چون لمار را دنبال نکرد اما همانطور که تحلیل ما نشان میدهد، دفاع در این موقعیت بسیار دشوار بود. مشکل این بود که سیستم دفاعی کناری بارسلونا آسیبپذیر بود و خط دفاع چهارنفره نیز به همین دلیل با مشکلات فردی روبرو میشد.
در نیمه دوم وقتی اتلتیکو از تریپیه در پست وینگ-بک و یورنته در میانه زمین استفاده کرد توانست نفوذهای بیشتری در حمله داشته باشد. آنها از همین شیوه برای باز کردن خط دفاعی بارسلونا استفاده کردند که شامل موقعیت بالا بود.
اینجا تریپیه میتواند سرجینیو دِست را از پستش دور کند، در حالی که حرکت سوارز باعث دوری پیکه از مرکز دفاع میشود. باقی داستان ساده است، میتوانید ببینید که یورنته بار دیگر از نقطه کورِ هافبک دفاعی فرار کرد و به فضای میانی خط دفاعی رسید. البته که آرائوخو نیز نتوانست برای پرس این بازیکن اقدام کند چون فلیکس او را مشغول کرده بود.
نتیجهگیری
شاید شکست بارسلونا در این بازی پس از باخت 0-3 در لیگ قهرمانان اروپا چندان باعث شگفتی نشد. این تیم از نظر تکنیکی در زمین مغلوب نشد، بلکه بدون مسی فاقد رهبری کافی در زمین بود و از نظر روحی و روانی آسیبپذیر شده است. این بازی پیش از گل لمار، رقابتی پایاپای بود اما آنها پس از گل از هم پاشیدند.
در سوی دیگر، اتلتیکو عزمش را برای پیروزی جزم کرده بود و شایستگی آن را داشت. تیم سیمئونه به بهترین شکل از موقعیتها استفاده کرده و توانست از 0.65 گل موردانتظار، دو گل به ثمر برساند اما عملکرد دفاعی آنها نیز قابل توجه بود. جدای از فلیکس و لمار، حضور و همکاری کوکه در این بازی بسیار فوقالعاده بود. این هافبک دفاعی در پوشش هم تیمیهایش و مهار بارسا بسیار خوب ظاهر شد. اگر بازیکنان هجومی این تیم بتوانند آماده و به همین اندازه خطرناک بمانند، اتلتیکو میتواند از عنوان قهرمانیاش دفاع کند.
لطفا از کلمات کلیدی و تخصصی در پرانتز استفاده کنید و آنها را از متن حذف نکنید.