خط حمله پیاسجی فوقالعاده است اما؛ “این تیم از هم گسیخته” تا کجا میتواند پیش برود؟
هفتیک- لیونل مسی گلی فوقالعاده به ثمر رساند. جانلوییجی دوناروما کلین شیت کرد. پاریسنژرمن پیروز شد تا هر حس ناخوشایندی که پس از تساوی ناامیدکننده هفته اول برابر کلوب بروژ به وجود آمده بود، از بین برود. همه چیز برای مائوریسیو پوچتینو و ناصر الخلیفی خوب پیش میرود. جمعیت حاضر در پارک دو پرنس میتوانند آرام باشند، سلفیهای پس از پیروزی را بگیرند و پیامهای خوشحالی و سرمستی را در واتساپ ارسال کنند. شاید این فصل دیگر فصل آنها باشد.
و با این که پیروزی سهشنبه شب برابر منچسترسیتی بسیار راحت به دست آمد و مسی نیز موفق شد اولین گلش را برای باشگاه جدید برابر باشگاه متکی به نفت دیگری به ثمر برساند که هدایتش بر عهده مربی است که دو قهرمانی مسی درلیگ قهرمانان اروپا با همراهی او به دست آمده اما هنوز باید نگرانیهایی وجود داشته باشد.
داشتن خط حمله متشکل از نیمار، مسی و کیلیان امباپه با این که بسیار فریبنده و جذاب به نظر میرسد اما مشکلاتی را نیز به همراه دارد. در حالی که نیمار به شکلی غیرعادی سختکوش بود اما خط حمله پیاسجی در بازی سهشنبه شب تنها 10 حمله را در یک سوم حریف ترتیب داد؛ در حالی که این آمار برای سیتی 29 بار بود- و سیتی مالکیت توپ بیشتری را نیز در اختیار داشت: اگر سه بازیکنی در اختیار داشته باشید که تمایل یا توانایی شرکت در پرسینگ را نداشته باشند اما درخشش و جایگاهشان در حد و اندازهای باشد که باید در ترکیب اصلی حضور داشته باشند، چه کاری میتوانید انجام دهید؟ این مشکلی است که باعث تضعیف نه تنها پاری سن ژرمن بلکه بارسلونا و یوونتوس در سالهای اخیر نیز شده است.
پوچتینو تنها کاری را انجام داد که یک مربی قادر به انجام آن است: او بازیکنان ماهری را در خط میانی به کار گرفت و آنها را در برابر خط دفاعی چهار نفرهاش قرار داد. ادریسا گِی و آندر هررا معمولا پیش میرفتند تا موقعیت گل ایجاد کنند اما پیاسجی اساسا با سبکی بازی میکرد که در دهه 1990 میلادی در ایتالیا به عنوان “تیم از هم گسیخته” خوانده میشد، نوعی از سبک 3-0-3-4. این در تضاد با اکثر تفکرات مدرن درباره تاکتیکها قرار دارد که به حذف تفاوتهای بین پستها تمایل داشته و خواهان عملکرد تیمی به عنوان واحدی یکپارچه است اما آنها حداقل با این سبک نتیجه گرفتند.
هرچند باید به این نکته توجه شود که آیا میتوان همواره به کارکرد این سیستم برابر تیمهای رده بالا اطمینان داشت؟ سیتی 18 شوت به سمت دروازه پیاسجی زد که هفت مورد از آنها در چارچوب بود و در مقابل پیاسجی سه شوت در چارچوب داشت. آمار سیتی در گلهای موردانتظار با 1.9 بهتر از 0.8 پیاسجی بود. درست است که علیرغم فرصتی در نیمه اول که رحیم استرلینگ و برناردو سیلوا به صورت متوالی توپ را به تیر دروازه زدند- هرچند احتمال آفساید هم وجود داشت- پیاسجی موقعیتهای بهتری داشت و این هم درست است که کوین دیبروین نیز میتوانست به دلیل خطا روی ادریسا گِی از زمین بازی اخراج شود.
اما سیتی در حال حاضر در شرایطی کمی عجیب قرار دارد که یا پنج یا شش گل میزند یا نمیتواند حریف را به زانو درآورد. آنها حتی در دیدار برابر چلسی در روز شنبه که بازی بسیار خوبی ارائه کردند هم نتوانستند به درستی از فرصتهایشان استفاده کنند. سیتی در پنج بازی خارج از خانه در این فصل که شامل جام خیریه نیز میشود، دو گل به ثمر رسانده است. سایر تیمها یا حتی سیتی در شرایط بهتر شاید استفاده بیشتری از فضاهایی میکردند که پیاسجی بین خط حمله و خط میانی باقی گذاشته بود. تیمی با مهاجم نوک تخصصیتر شاید بتواند از فضایی که پیاسجی به شکلی اجتنابناپذیر آن را در اختیار حریف قرار داده، برای ارسال سانتر روی محوطه جریمه بهره ببرد.
و پیاسجی به لطف دفاع کُند حریف توانست به گلی زودهنگام برخلاف جریان بازی برسد. آنها توانستند در لاک دفاعی فرو رفته و روی ضدحملات حساب کنند که استفاده از بزرگترین نقطه ضعف سیتی بود. اما آنها نمیتوانند همیشه از چنین روشی استفاده کنند.
تردیدها صرفا تاکتیکی نیستند. به ندرت پیش میآید که بازیکنان، به اندازه مسی، نیمار و لوییس سوارز در بارسلونا، با یکدیگر کنار بیایند. پس از دیدار هفته گذشته پیاسجی در لیگ فرانسه شایعاتی به گوش میرسید چرا که فیلمی از امباپه پس از تعویضش منتشر شد که سرگرم صحبت با ادریسا گی بود و در حالی که با عصبانیت به زمین نگاه میکرد از این شکایت داشت که یکی از همتیمیها به او پاس نمیدهد و بسیاری باور دارند که او به نیمار اشاره میکرد.
متخصصان لبخوانی مختلف ادعاهای متفاوتی را مطرح کردند اما اکیپ مدعی شد که او از واژه “clochard” برای اشاره به نیمار استفاده کرده است- ولگرد.
شاید این موضوع به خودی خود اهمیت چندانی نداشته باشد. هم تیمیها در هر ورزشی در هر سطحی از یکدیگر گلایه میکنند. اما نکته قابل بحث واکنشها به این اتفاق بود. خبر هنوز خیلی پخش نشده بود که هوداران افراطی نیمار در توییتر شروع به منتشر کردن موقعیتهای از دست رفته امباپه کردند که روی پاس این بازیکن برزیلی به دست آمده بود و این سوال را مطرح کردند که چرا بازیکن محبوبشان باید به این شیاد پاس دهد.
که اقدامی کاملا مضحک بود. شاید روند رو به رشد امباپه در یک سال گذشته کند شده باشد اما هیچکس به این موضوع شک ندارد که این بازیکن در 22 سالگی یکی از بهترین مهاجمان دنیا به حساب میآید. گفتن این که امباپه باید به این انتقادات و واکنشها بخندد و از آنها عبور کند کار آسانی است اما آنخل دیماریا، هم تیمی او، پس از یک فصل آزارهای مداوم در شبکههای اجتماعی پس از عملکردی که برای تیم ملی آرژانتین داشت مجبور شد به جلسات رواندرمانی روی بیاورد.
شاید این مثالی مبالغهآمیز باشد- هرچند دور از انتظار نیست- اما نکته این بحث کلیتر است: وقتی شما سه مهاجم سلبریتی دارید، رفتار متقابل آنها با یکدیگر به شدت زیر ذرهبین قرار گرفته و جو عجیبی را ایجاد میکند که هر اشتباهی از سوی هر کدام میتواند باعث تمسخر و آزار از سوی هواداران افراطی دو نفر دیگر شود. شاید این فشار باعث نزدیکی این سه نفر به یکدیگر شود اما احتمال این که رابطه آنها آسیب ببیند، بسیار زیاد است.
تمامی بحثهای مطرح شده دلیلی برای جشن نگرفتن پیروزی به دست آمده نیست. شادی مسی با اشرف حکیمی و سپس امباپه پس از گلش بسیار دلگرمکننده است. اما تردیدها درباره این خط حمله درخشان و شکاف بزرگ بین آنها و خط میانی نقص آشکاری است که شاید سایر تیمها بهتر از سیتی در این بازی بتوانند از آن استفاده کنند.