برای قهرمانی در چمپیونزلیگ؛ پیاسجی باید مسئله نیمار را حل کند
هفتیک- روندی مشابه سال گذشته؟ روندی مشابه هر سال. اما تا چه زمان؟ پاریسن ژرمن بالاخره زمانی قهرمان لیگ قهرمانان خواهد شد و پرسش جهانی در مورد این که آیا آنها بالاخره فصلی موفقیت آمیز و درخشان خواهند داشت یا خیر، به پایان خواهد رسید. و بنابراین ما همچنان به این روند همیشگی دشوار و طولانی ادامه خواهیم داد و میپرسیم آیا این فصل، همان فصل است؟ آیا ستارهها میتوانند حداقل توانایی خود در پستهایشان را نشان دهند؟ آیا پیاسجی بالاخره میتواند تعادل درست بین مربی و بازیکنان درخشانش را پیدا کند؟
قطعا پیروزی 1- 4 برابر بارسلونا در مرحله یک هشتم که بهترین نمایش آنها در لیگ قهرمانان بود، نشان میدهد که آنها قادر به انجام این کار هستند. در این نقطه بود که هشدارها خیلی سریع نمایان شدند. این پیاسجی است که در هشت سال اخیر هفت بار قهرمان فرانسه شده و در شش سال اخیر چهار سه گانه را به نام خود ثبت کرده، که به چالش کشیده شدن در لیگ داخلی برایش امری عادی نیست و بنابراین تمایل دارد که در اروپا با فشار دست و پنجه نرم کند ( شاید نبرد صدر جدول لیگ فرانسه در این فصل به آنها کمک کند). این پی اس جی است، نمونه بارز اسراف و افراط.
قرعهکشی هم با آنها مهربانانه رفتار نکرد. اگر آنها در مرحله یک چهارم از سد بایرن عبور کنند- دیدار رفت در خانه حریف روز چهارشنبه برگزار خواهد شد و روبرت لواندوفسکی به دلیل کشیدگی لیگامنت زانو غایب است- باید در نیمه نهایی روبروی منچسترسیتی قرار بگیرند؛ اگر فرض کنیم که تیم گواردیولا برابر بروسیا دورتموند به پیروزی برسد.
اما شاید بزرگترین مسئله چیزی بنیادیتر باشد. پیاسجی بیشتر از هر باشگاه دیگری تنش موجود در قلب فوتبال مدرن را به تصویر میکشد. از یک سو فوتبال سیستماتیکتر و پیچیدهتر شده و بیشتر از هر زمان دیگری به ساختار منسجم تیمی تکیه کرده است. از سوی دیگر این ورزش هرگز تا این اندازه به افراد شناخته شده و اهمیت گسترش و بزرگ کردن برند وابسته نبوده است.
اگر تردیدی درباره اولویتهای مدیران مدرن وجود داشت- که واقعا نباید وجود داشته باشد- باید تا به حال با مجادلات درباره اصلاح لیگ قهرمانان از بین رفته باشد. همراهی با سیستم سوییس و تخصیص دو جایگاه بر اساس ضریب یوفا به جای مسابقات انتخابی هیچ نشانی از شایستگی ورزشی ندارد؛ در واقع دیدار فوتبال به عنوان رقابت بین دو تیم برای پیروزی و صعود در جایگاه خودش به ابزاری برای تولید محتوا تبدیل خواهد شد: جریانی متلاطم از دیدارهای درآمدزا بدون اینکه نتیجهای در پی داشته باشد.
به همین دلیل است که هنوز افرادی در یوونتوس هستند که تاکید دارند هزینه گزاف برای کریستیانو رونالدو ارزشش را داشته است. با توجه به این که او برای کسب عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان برای یووه جذب شد و آنها با حضور او در سه فصل تنها یک پیروزی در مرحله حذفی کسب کردند، جذب او از نظر فوتبالی شاید یک شکست به نظر بیاید اما شاید از نظر درخشش و رشد برند این باشگاه ارزشش را داشته است. این موضوع همچنین تصمیم یوونتوس برای استخدام بازیکن سابق صاحب سبک خود- آندرهآ پیرلو– به عنوان سرمربی که حضورش به رشد برند باشگاه کمک میکند به جای جذب فردی که واقعا تجربه مربیگری داشته باشد را توجیه میکند.
تمامی این موارد در پیاسجی در وجود نیمار خلاصه میشود. او با رقم رکوردشکن جهانی جذب شد و در حقیقت بیانیهای آگاهانه برای ابراز هدف باشگاه بود. این که باشگاه سریعا پیراهن دومش را به رنگ زرد برزیلی تغییر داد و مزایای بسیاری را در اختیار او گذاشت، به وضوح این را نشان میداد که او خورشیدی در مرکز منظومه شمسی پیاسجی به حساب میآید. شاید این اقدام از نظر میزان درآمدزایی منطقی باشد. اما از نظر ایجاد ساختار منسجم تیمی منطقی نیست.
جذب یک ستاره شاید برای قهرمانی در رقابتهای داخلی کافی باشد اما در سطح بسیار بالا- حداقل در حال حاضر- کافی نیست، همانطور که مشکلات یووه با رونالدو و اخیرا بارسلونا با لیونل مسی این موضوع را نشان داده است. کار مائوریسیو پوچتینو ایجاد سازگاری بین این ستاره شناخته شده با سیستم است؛ کاری که از توان اونای امری و توماس توخل حتی با این که با کمک قرعه به فینال لیگ قهرمانان فصل گذشته رسید، خارج بود.
نکته مهم این است که پیروزی ماه فوریه برابر بارسلونا در غیاب نیمار به دست آمد. پوچتینو از ادریسا گهیه و لئاندرو پارِدِس در عمق خط دفاعی استفاده کرد، مارکو وراتی (غایب احتمالی روز چهارشنبه به دلیل مصدومیت) درست در مقابل آنها حضور داشت و مویس کین، مائوری ایکاردی و کیلیان امباپه مثلث هجومی را تشکیل دادند. پوچتینو به خوبی میدانست که آنها نه تنها در ضد حمله خطرات جدی ایجاد خواهند کرد، بلکه مدافعان کناری بارسا را نیز گوشمالی خواهند داد.
آیا او میتواند به همین شکل به نیمار تکیه کند؟ این موضوع تنبلی یا عدم کارآمدی نیست. موضوع این نیست که نیمار نمیتواند برای انجام این کار خودش را به زحمت بیندازد یا مانند مسی بالا رفتن سنش مانع از انجام این کار شود. بداخلاقی قدیمی هنوز گاهی خودش را نشان میدهد- او در دیدار شنبه شب برابر لیل برای دومین بار در این فصل اخراج شد. اما مشکل واقعی این است که او نیاز به پیروزی را به مسئلهای بسیار شخصی تبدیل میکند و بار زیادی را روی شانههایش قرار میدهد.
این خط اختلافی است که همیشه در فوتبال وجود داشته است: ما در تحسین بازیکنی که به تنهایی بازی را تغییر میدهد بسیار سریع هستیم (مانند دیوید بکام برابر یونان در سال 2001 ) اما وقتی زمان برای خروج از سیستم و در معرض توجه قرار گرفتن مناسب است، به سختی آنها را مورد قضاوت قرار میدهیم (به بسیاری از دیدارهای بعدی بکام برای انگلیس توجه کنید).
با این که نیمار نمایش خوبی در دیدارهای پایانی لیگ قهرمانان فصل گذشته داشت و در دیدار برابر لایپزیش در نیمه نهایی عالی بود اما دقایقی از پیروزی نزدیک برابر آتالانتا در مرحله یک چهارم نهایی بود که او بسیار عقب کشید و ساختار تیمی را بر هم زد چرا که به دنبال در دست گرفتن ابتکار عمل بازی برای تغییر نتیجه بود. ناامیدی او در پایان دیدار فینال به وضوح مشخص بود.
عملکرد بایرن در آن بازی نشانگر اهمیت بالای ساختار بود. پیش از آن تصور میشد که خط دفاعی جلوکشیده آنها شاید برابر سرعت بالای امباپه آسیب پذیر باشد اما ذات منجسم خط میانی این تیم در شب بازی به این معنی بود که این موضوع هرگز دردساز نخواهد شد. در عین حال این که نیمار هرگز بتواند در چنین تیم منظمی به میدان برود نیز قابل بحث است.
وظیفه پوچتینو این است که تعادل مناسب را پیدا کند. بایرن این فصل از نظر دفاعی چندان مستحکم نبوده و آنها بدون لواندوفسکی، الگوی مهاجم نوک آغاز کننده پرس، مشخصا ضعیفتر هستند. این فرصتی برای پیاسجی است؛ پوچتینو چطور میتواند نیمار را در پستی مناسب قرار دهد، انگیزههای رقابتی فوتبال مدرن را اصلاح کند و راه طولانی برای تشخیص این که آنها میتوانند چنین کاری را انجام دهند یا خیر را طی کند.
با 70 80 تا هم ردش کنن سود کردن
قهرمان شدن پورتو رو به تیم های نفتی مثل پاریس ترجیح میدم