کیلیان امباپه، مجیک جانسون فوتبال؛ از نمایش لذت ببرید
هفتیک- زمانی که امباپه با سرعت رو به عقب به سمت پرچم کرنر نوکمپ میرفت، با اشاره دستهایش، همتیمیهایش در پاریسنژرمن را به سمت خود فرا میخواند و سرش را به هر سو میچرخاند، اینطور به نظر میرسید که در حال برگزاری مراسم تاج گذاری است. بعد از تکمیل یک هتتریک شگفتانگیز مقابل بارسلونا، روایتِ تغییرِ برنده توپ طلا، بدون حضور لیونل مسیِ خسته و غمگین در زمین نیز به اندازه کافی متقاعد کننده به نظر میرسید؛ هرچند با توجه به حضور صرف و بدون درخشش او، انجام این مقایسه اجتنابناپذیر است (توضیح مترجم: این مطلب بعد از پیروزی 4-1 پاریژرمن مقابل بارسلونا در نوکمپ نوشته شده است).
پس چقدر عجیب است که به عقب برگردیم و متوجه شویم که همین حالا هم دو سال و نیم از آنچه میراث امباپه تلقی میشود را نادیده گرفتهایم: پیروزی در فینال جام جهانی- جام مقدسی که تا به حال از مسی و کریستیانو رونالدو گریخته- با فرانسه در اولین حضور و درخشش با گلی که باعث شد او 60 سال پس از پله به اولین نوجوانی تبدیل شود که در بالاترین سطح فوتبال موفق به گلزنی شده است.
استعدادهای بزرگ دوست دارند خیلی زود خود را نمایش دهند اما تعداد بسیار کمی میتوانند شیرینترین جایزهای که بزرگان فوتبال کسب کردهاند را پیش از دوران اوج به دست آوردند. اکثر آنها در ورزشهای انفرادی رقابت میکنند که متغیرهای کمتری میتواند روی عدم موفقیت آنها تاثیرگذار باشد: مارتینا هینگیس، سرنا ویلیامز، بوریس بکر و رافائل نادال همگی پیش از تولد 20 سالگی برنده یک گرند اسلم تنیس شدند و راجر فدرر 21 ساله بود که اولین قهرمانی ویمبلدون را به دست آورد. تایگر وودز 21 ساله بود که اولین ژاکت سبز را در رقابتهای مسترز گلف کسب کرد. مایک تایسون 20 ساله بود که از سد ترور بربیک عبور کرد تا به جوانترین قهرمان دسته سنگین وزن در تاریخ مسابقات بوکس تبدیل شود و محمد علی کلی 22 ساله بود که موفق به تحقیر سونی لیستون شد.
امباپه به اندازه کافی در ورزش حضور داشته که بداند در حال حاضر در کنار چه بزرگانی قرار گرفته است. او علاقه زیادی به بسکتبال دارد؛ در جریان بازی سرنوشتساز ششم فینال NBA 2019 بین گلدن استیت وریرز و تورنتو رپتورز روی سکوها حضور داشت و در بازیای که بین میلواکی باکس و شارلوت هورنتز در ژانویه پس از آن در پاریس برگزار شد، نیز حاضر بود. او ماه گذشته برای پروژه “برگزیده 2” با لبرون جیمز، یکی از ورزشکاران تحت قرارداد نایکی، همراه شد؛ همکاریای که شامل نسخههای سفارشی کفش لبرون 18 و کفشهای فوتبال نایکی و تمایل برای نمایش مسیرهای موازی آنها در موفقیتشان بود.
این مقایسه ارزشی بیشتر از بازاریابی صرف داشت: جیمز مانند امباپه از روز اول زندگی حرفهای خودش را علیرغم هیاهوی رسانهای زیاد، بازیکنی شگفتانگیز از نظر فیزیکی و تکنیکی نشان داده است. اما او در معبد اسطورههای بسکتبال آن اسطورهای نیست که سبک و داستانش با مهاجم فوق ستاره پیاسجی در یک راستا قرار بگیرد.
آن اسطوره آخرین بازیاش در NBA را دو سال پیش از این که امباپه حتی متولد شود انجام داد. آن مرد اروین “مجیک” جانسون جونیور است.
***
مجیک اولین بار در حدود 21 سالگی که قانونا مجاز به استفاده از نوشیدنی الکلی میشد، موفق به فتح NBA شد. امباپه نیز در سن 19 سالگی به فرانسه در فتح جام جهانی کمک کرد. رسیدن به اوج دوران ورزشی در چنین سن کمی باعث میشود که این انتظار از هر دو نفر آنها برود که در طول دوران حرفهای خود دوباره و دوباره و دوباره چنین درخششی را رقم بزند. در نهایت این قهرمانیهاست که جایگاه هر دو نفر در واژه نامه اسطورهها را مشخص میکند.
مجیک در طول دوران حرفهایاش بازیکنی درخشان به حساب میآمد و میتوانست تمامی زمین بستکبال را پوشش دهد. در آخرین دیدار فینال NBA سال 1980، اولین فصل حضور او در این مسابقات، این گارد حمله در میانه میدان حاضر شد و در جریان پیروزیهای متوالی لسآنجلس لیکرز برابر فیلادلفیا سِوِنتی سیکسرز موفق به ثبت 42 امتیاز، 15 ریباند، هفت پاس گل و سه توپربایی شد. این دستاوردی است که هنوز پس از گذشته 40 سال با شگفتی از آن یاد میشود. این تمرین بزرگی کردن بود. یک بازیکن عالی بستکبال در هر پستی قرار میگرفت یک بازیکن عالی بسکتبال بود.
امباپه نیز این انعطاف پذیری را دارد. این شماره 9 سرعتی، قدرتمند و ماهر در جریان قهرمانی تیم ملی کشورش در روسیه 2018 در پست بال راست به میدان میرفت. این بازیکن 19 ساله در پستی که به او اجازه ابراز وجود و ایجاد خطر را میداد، باز هم درخشش خاص خودش را به آن سمت میدان اضافه کرد و این مشابه روایت قبل بود، مجیک در آن پیروزی سال 1980 حتی وقتی پشتش به حلقه بود هم همچنان مجیک بود.
دلیلی وجود دارد که این افراد میتوانند تواناییهای خود را به صورت بیوقفه در ابعاد بزرگ به نمایش بگذارند. آنها برای این کار متولد شده بودند.
مجیک یک اعجوبه بود و در لنسینگ در میشیگان موفق شد دبیرستان اِوِرت را به اولین قهرمانیاش در تاریخ مسابقات ایالت برساند. او در 15 سالگی لقب “مجیک” را دریافت کرد چون کارهایی که با توپ انجام میداد، باورنکردنی بود. دانشکدههای سراسر کشور خواهان جذب او بودند. مجیک که والدینش هر دو در جوانی بازیکن بستکبال بودند، تصمیم گرفت به دانشگاه نزدیک میشیگان برود. او در سال 1979 به عنوان دانشجوی تازه وارد موفق شد دانشکده خود را به اولین عنوان قهرمانی NCAA برساند.
سی سال بعد در آن طرف اقیانوس در پاریس، امباپه نیز که با حضور والدینش در فوتبال و هندبال، در خانوادهای ورزشی به دنیا آمد، در سن پایین خواهان زیادی داشت. باشگاههای برتر فوتبال اروپا از حضور امباپه نوجوان در ورزشگاههایشان استقبال کرده و تمام تلاششان را برای جذب این کودک تند و تیز به کار میگرفتند. رئال مادرید، چلسی، بایرن مونیخ. تمام بزرگان فوتبال اروپا در تلاش بودند تا امباپه را به تیم خود منتقل کنند. او در نهایت موناکو، باشگاهی در لیگ فرانسه و واقع در جنوب این کشور با تاریخچهای غنی در نوع خود را انتخاب کرد.
پس از حضور در میشیگان استیت، مجیک اولین بازیکنی بود که در دِرَفت فصل 1979 NBA، از بین همه بازیکنان موجود انتخاب شد. این اتفاق باعث شد که او در کنار کریم عبدالجبار، یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ، در لیکرز قرار بگیرد و یکی از بهترین زوجهای هجومی در تاریخ لیگ شکل بگیرد. مشابه همین اتفاق برای امباپه رخ داد که پس از کمک به موناکو در قهرمانی فصل 17- 2016 به عنوان یک بازیکن 18 ساله از سوی پاریسنژرمن خریداری شد تا در کنار نیمار، فوقستاره جدیدالورود این تیم، قرار گرفته و یکی از درخشانترین ترکیبها در فوتبال باشگاهی اروپا را شکل بدهد.
شباهتهای بین مجیک و امباپه بسیار زیاد است. داستان هر دو، روایت این است که چگونه درخشش نوجوانی تحول پیدا کرد و به نمایشی استثنایی در بالاترین سطوح تبدیل شد. با این حال شاید چیزی که آنها را بیشتر از سایر موارد به هم مرتبط کند، شیوه آغاز کردن این مسیر است. درخشش و استعدادی وجود داشت. تکبر خوشایندی وجود داشت. مجیک یک بار تایید کرد که او و لری بِرد، ستاره بوستون سلتیکز، وقتی علاقه به بسکتبال در آمریکا کم بود موفق به حفظ NBA شدند. و امباپه در آستانه دیدار هفته گذشته پاریسنژرمن برابر بارسلونا در لیگ قهرمانان به مائوریسیو پوچتینو گفت که این سرمربی برای دومین بار در طول دوران حرفهای خود موفق به پیروزی برابر تیم اسپانیایی خواهد شد.
ویژگیهایی که در بین تمامی بازیکنان بزرگ- بدون توجه به رشته ورزشی- وجود دارد، در تار و پود این دو ستاره افسانهای دیده میشود. الگوی مجیک در کودکی بیل راسل بود و دلیل آن تمرکز همه جانبه اسطوره بوستون سلتیکز روی پیروزی به حساب میآمد. قهرمان امباپه هم کریستیانو رونالدو بود که به عنوان بیرحمترین و متعهدترین قهرمان نسل خود در دنیای فوتبال شناخته میشود. بزرگان توسط بزرگان هدایت میشوند.
***
تماشای مجیک و لیکرز مانند تماشای یک شعر متحرک بود. وزنی شناور وجود داشت. تخیلی وجود داشت. نکتهای بود که باید به آن توجه میشد. وقتی توپ در دستان مجیک بود، رخ دادن هر اتفاقی محتمل به نظر میرسید. او توپ را بین پاهای مدافعش میانداخت. توپ را پشت سرش میانداخت. او به هر شخصیت معروف هالیوودی که در ردیف اول سکوهای ورزشگاه خانگی لیکرز، فوروم، حضور داشت نگاه میکرد و پاسی را برای هم تیمیاش ارسال میکرد. واژه “شوتایم” با حضور مجیک متولد شد.
اتفاقات عجیب و غیرقابل انتظار مشابه، زمانی که توپ روی پاهای امباپه است، نیز رخ میدهد. هیچ تجربه “شوتایم” بزرگتری در فوتبال مدرن به اندازه تماشای او که با نهایت سرعت از حریفان عبور میکند، وجود ندارد. سرعت فرازمینی او شکوه اوسین بولت را به یاد میآورد. او مهارتی در ایجاد موقعیتهایی دارد که دیگران از آن برخوردار نیستند. امباپه از آن نمونه ورزشکاران نایابی است که به ندرت در زمین پیدا میشوند. مجیک نیز متفاوت بود. او سرعت زیادی نداشت و شاید نمیتوانست پرشهای کوتاهی داشته باشد اما بازیکنانی با قد دو متر و پنج سانتیمتر مانند او، چنین ظرافت و استایلی ندارند.
مجیک میتوانست پیش از آن که دیگران اتفاقی که افتاده بود را درک کنند، حرکت بعدی را پیش ببرد. آی کیوی او از توانایی خدادادیاش پیشی گرفته بود. مجیک در حالی از گارد باز بازیکنان عبور میکرد که آنها حتی نمیدانستند گاردشان باز است. سرعت امباپه او را از بقیه متمایز میکند اما اگر ذهن او یک قدم از پاهایش، که به دلیل سرعت زیاد معمولا تصویر محوری از آنها دیده میشود، جلوتر نبود، نمیتوانست به چنین فوتبالیست ویران کنندهای تبدیل شود.
علاوه بر این جدای از آن ویژگیها، هر دو بازیکن از نظر شخصیتی جذاب بودند. هر دوی آنها به شکل چشمگیری از سنین پایین سخنور و موقر بودند و همین باعث شد که خیلی زود مورد توجه بازار قرار بگیرند. دوست داشتن کسی که میتواند حریفان را بکشد و در عین حال لبخند بزرگی به صورت داشته باشد، آسان است. مردم به سوی قهرمانان جذب میشوند و وقتی این قهرمانان با استعداد به نوک قله رسیده باشند، ترکیبی شکل میگیرد که از دست دادنش دشوار است.
مجیک علیرغم سلطه کاملی که بر بازی داشت از سوی جدیترین رقبایش مورد تحسین قرار میگرفت. شواهد زیادی در مورد رابطه خوب بین او و لری برد وجود دارد. مجیک تعطیلات را با آیزیا توماس از تیم دترویت پیستونز سپری میکرد. احترام قائل نشدن برای فردی که در بالاترین ردهها پیروز شده و سبکش در سراسر جهان مورد تحسین بود، کار دشواری به نظر میرسید. امباپه نیز احترامی جهانی از سوی رقبایش دریافت میکند. نادیده گرفتن مسیر او در این بازه زمانی کار دشواری است. با این حال او نیز مانند مجیک، شخصیتی کشنده پشت لبخند جذابش دارد.
***
شاید اتفاقی که سهشنبه گذشته در نوکمپ رخ داد به هیچ وجه تاج گذاری نبود بلکه صرفا تحقق سرنوشت پیشبینی شده از دیدارهای جام جهانی 2018 بود.
امباپه حالا 22 سال دارد و نشان داده که آماده است تا ردای بهترین بازیکن جهان را بر تن کند. مجیک این لحظه را در سال 1982 تجربه کرد که از یک فصل پر از مصدومیت و پلیآفهای ناامیدکننده برگشت تا لیکرز را به فینال NBA برابر فیلادلفیا برساند و در جریان شش بازی نهایی منجر به قهرمانی بار دیگر آمار امتیازات، پاسها و ریباندهایش را دو رقمی کند. دلیل اصلی که او مجبور شد تا سال 1987 برای کسب عنوان با ارزشترین بازیکن برای یک فصل صبر کند، این بود که لری بِرد نیز برای دریافت این عنوان آماده بود.
نقش برد در داستان مجیک این تذکر را به ما میدهد که شاید امباپه نیز به چنین فردی برای داستان خودش نیاز داشته باشد. رقابت آنها با دشمنی بین سلتیکز و لیکرز تشدید شده و به مدت یک دهه به NBA معنا بخشید. این موضوع همچنین میراث هر دو نفر را غنی کرد؛ نبرد نمادین آنها به فولکلور تبدیل شد و رقابت روزانه آنها به طور کلی باعث رشد این ورزش شد. فوتبال اروپا به اندازه کافی خوش شانس بود تا از نمایشی مشابه در دهه 2010 میلادی با تلاش بیاندازه لیونل مسی و کریستیانو رونالدو در کسب رکوردها، قهرمانیها و درخشش بیسابقه لذت ببرد.
مطرح کردن این سوال منطقی است که اگر رونالدو نبود، آیا مسی مجبور به نمایش تمام نبوغ خود به صورت مدوام بود یا راحتتر دوم بودن را میپذیرفت. مجیک و بِرد به طور مفصل درباره این که حضور یکدیگر چطور به دستیابی آنها به درجات بالاتر کمک کرد، صحبت کردهاند و اعتراف بِرد به بررسی جدول امتیازات مجیک به عنوان اولین کاری که هر روز صبح انجام میداد، یکی از جذابترین نقلقولهای ورزش مدرن به حساب میآید.
جمله دیگری که این هفته مطرح شد، حسی مشابه همین اعتراف داشت. ارلینگ هالند پس از دبل در جریان پیروزی درخشان 2-3 بروسیا دورتموند در خانه سویا در لیگ قهرمانان گفت:” وقتی هتتریک روز گذشته امباپه را دیدم، انگیزه بیشتری به دست آوردم؛ بنابراین از او سپاسگزارم.” بازیکن 20 ساله تیم ملی نروژ در 13 حضور ابتدایی در مسابقات لیگ قهرمانان برای دورتموند و ردبول سالزبورگ، باشگاه سابقش، موفق به ثبت 18 گل و دو پاس گل شده است. امباپه 24 گل زده و 17 پاس گل در 41 بازی ابتداییاش برای موناکو و پیاسجی دارد.
کلمات هالند چیزی جز زمینه سازی برای یک دوره پر از رقابت دیگر نیست و شرایط دیگر هم همین نوید را میدهند: این دو نفر علاوه به تبدیل شدن به دو استعداد هجومی برتر نسل خود میتوانند دیر یا زود روی صحنه بزرگتری قرار بگیرند. پیاسجی در شرایط بسیار سختی قرار خواهد گرفت اگر امباپه تصمیم بگیرد که در این تابستان وارد سال پایانی قراردادش شود و شرایط قرارداد هالند جدایی او از دورتموند در تابستان 2022 را اجتنابناپذیر میکند. وقتی گرد و غبار فرو بنشیند، احتمال حضور این دو نفر در یک لیگ بیشتر از حضور آنها در یک باشگاه است.
رقیبی که امباپه قطعا باید با آن روبرو شود، زمان است. همه ورزشکاران باید بین مهارت در حال افول و افزایش تجربه رشد در طول دوران حرفهای خود تعادلی ایجاد کنند و نقطهای که این دو خط با یکدیگر تلاقی میکنند، معمولا نقطه اوج عملکرد ورزشی به حساب میآید. به جز مصدومیتها، او حتی نزدیک این نقطه هم نیست. سرعت فرازمینی او باید تا سالها برایش متمایزکننده باشد و موقعیتهایی را فراهم کند که برای سایر بازیکنان معمولی وجود ندارد.
وقتی این ویژگی دیگر وجود نداشته باشد، واقعیت جدیدی نمایان خواهد شد- اما دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم امباپه مانند بسیاری دیگر از بازیکنان بزرگ با این شرایط سازگار نخواهد شد. مجیک در نهایت یاد گرفت که چطور از قدرت و اندازه بدنش به خوبی استفاده کند. لبرون جیمز عبور از مدافع در حالی که پشت به حلقه است را به بازیاش اضافه کرد و به استاد مدیریت سرعت بازی تبدیل شد. کریستیانو رونالدو تمرکز انرژی و حرکاتش را بیش از قبل در یک سوم پایانی زمین قرار داد. مسی شروع به ترجیح موقعیتسازی نسبت به گلزنی کرد و به موثرترین “قدمزننده” در تاریخ فوتبال تبدیل شد.
امباپه هنوز در سالهای آغازین این مسیر قرار دارد. باید قهرمانیهای بیشتر در لیگ، لیگ قهرمانان، توپ طلا و شاید حتی جام جهانی دیگری در پیش باشد. موهبت بزرگی خواهد بود که از تماشای این جادو در زمین لذت ببریم.