مشکل انگلیس برای فتح جام؛ خط میانی این تیم باید درست شود
هفتیک- جورجینیو یا با نام کامل جورج لوییز فرلو فیلیو در شهر ایمبیتوبا در جنوب برزیل متولد شد. او برای حضور در مدرسه فوتبالی در شهری دیگر در حالی که فقط 14 سال داشت، خانه را ترک کرد، در 15 سالگی به هلاس ورونا در ایتالیا پیوست و در یک صومعه سکنی گزید. اولین مربی او مادرش بود که خودش فوتبالیستی آماتور و هافبک بود و در ساحل توپ پشت توپ برای او پرتاب میکرد تا اولین لمس توپش بدون نقص انجام شود. این تمرین در چهار سالگی آغاز شد.
مارکو وراتی؟ او در 15 سالگی برای تیم اول پسکارا بازی میکرد. سرخیو بوسکتس و پدری؟ آنها در دانشگاه فوق العاده پاسکاری بارسلونا شکل گرفتند.
تونی کروس؟ ورزشکاری بالفطره که پدرش مربی و مادرش قهرمان بدمینتون آلمان شرقی بود. لوکا مودریچ؟ توانایی او اولین بار زمانی به تصویر درآمد که کودکی پناهنده بود، توپی را روی زمینهای پناهگاهی در زادار که متعلق به خانوادههای آواره از جنگ استقلال کرواسی بود، به حرکت درمیآورد.
نکته این است: استعدادهای بزرگ در مسیرهای متفاوتی پیش میروند و هیچ راه استانداردی وجود ندارد که یک نفر با پیروی از آن به بازیکنی با توانایی خاص حفظ توپ در خط میانی تبدیل شود. انگلیس در 25 سال اخیر چنین بازیکنی تولید نکرده- پس از پل اسکولز- و این فقدان بار دیگر در یورو 2020 به چشم آمد.
در طول 20 سال پوشش بازیهای انگلیس اینطور به نظر میرسد که مهم نیست آنها کار را چقدر خوب آغاز کنند، تمام تورنمنتها همان پایانی مشابه همیشگی را به همراه خواهند داشت. این روند شامل حضور انگلیس در دیداری است که حریف در میانه زمین بسیار خوب ظاهر شده و آنها را نابود میکند. این اتفاق حتی در یورو 2016 هم رخ داد که گیلفی سیگوردسون بهترین بازیکن زمین بود و انگلیس برابر ایسلند تسلیم شد.
جورجینیو و وراتی در فینال متخصصانی بودند که کنترل مرکز زمین را برای ایتالیا در دست داشتند. در نیمهنهایی جام جهانی 2018 این وظیفه برای کرواسی بر عهده مودریچ بود. در دیدار اول حساس جام جهانی 2014، آندرهآ پیرلو این کار را انجام داد- بار دیگر برای ایتالیا.
پیرلو در یورو 2012 نیز به انگلیس درس مشابهی داد، زمانی که در جریان پیروزی ایتالیا در مرحله یک چهارم نهایی مقابل اسکات پارکر که با 35 پاس بهترین پاسور انگلیس در خط میانی به حساب میآمد، 131 پاس ارسال کرد. شرایط در فینال یورو 2020 به هیچ وجه تا این حد بد نبود اما هنوز نشانههای واضحی از بیکفایتی آشنای انگلیسی را با خود داشت. کالوین فیلیپس، دکلان رایس و جوردن هندرسون، سه هافبک میانی به کار گرفته شده از سوی گرت ساوتگیت در طول 120 دقیقه بازی، مجموعا 73 پاس ارسال کردند. جورجینیو به تنهایی 98 پاس و وراتی (علیرغم حضور 96 دقیقهای) 116 پاس ارسال کردند.
اگر میانه زمین را از دست داده باشید، برای پیروزی در آن بازی باید به سختی تلاش کنید. انگلیس در یورو 2020 در هیچ دیداری سلطه کامل نداشت تا بازی فینال که ساوتگیت سعی کرد این مشکل را با تمرکز روی خط دفاعی و نادیده گرفتن مرکز زمین با حمله از کنارهها حل کند. اما این روش برابر ایتالیاییهای زیرک و روبرتو مانچینی، سرمربی آنها که از لحاظ تاکتیکی برتر بود، (نه فقط نسبت به ساوتگیت بلکه نسبت به تمام مربیان حاضر در این تورنمنت) کافی نبود.
تنها 30 دقیقه طول کشید تا مانچینی روش مقابله با سیستم 3-4-3 انگلیس را پیدا کند و سپس جورجو کیهلینی را از خط دفاعی به فضای چپ خط هافبک برد تا برتری عددی را در میانه میدان برابر انگلیس ایجاد کند. او کمی بعد برای برتری عددی بیشتر از مهاجمانش- لورنزو اینسینیه و سپس آندرهآ بلوتی- به عنوان شماره 9 کاذب استفاده کرد.
مسئولیت عدم توانایی مقابله با این روشها بر عهده ساوتگیت است اما او به طور کلی تورنمنت خوبی را پشت سر گذاشت و به طور مداوم حریف را به وسیله تغییرات تاکتیکی تحت تاثیر قرار دارد. ضعف خط میانی موضوعی است که به نظر میرسد به خاصیت این کشور تبدیل شده است. بازیکنان برتر خط میانی در لیگ برتر که از پاسکاری برای کنترل بازی استفاده میکنند، خارجی هستند- مانند جورجینیوی چلسی- و وقتی بازی تیمهای پایه و زنان انگلیس را نگاه میکنید، کنترل بهتری بر خط میانی نسبت به تیم بزرگسالان آنها نمیبینید.
شاید این در فرهنگ آنها باشد یا شاید با سرعت بالای فوتبال باشگاهی انگلیس تشدید شده (توجه کنید که پاسکاریهای پل پوگبا و گرانیت ژاکا در یورو 2020 نسبت به لیگ برتر تا چه حد آسانتر انجام میشود) اما به نظر میرسد که هافبکهای انگلیسی در نشان دادن بردباری، ذهنیت، آگاهی و شاید جسارت فوتبالی موردنیاز برای کنترل بازیها مشکل دارند. جمله آشنای “انگلیس توپ را حفظ نمیکند” کاملا درست نیست چون تیم ساوتگیت آن را رو به عقب پاس میداد.
این داستان قدیمی در مناطق جلوتر و شلوغ میانه زمین که پرسینگ شدیدتر و خطر بیشتر بود باز هم مثل همیشه پیش میرفت. آنجایی که شجاعت و آرامش موردنیاز است و من گاهی به این سوال از استیون جرارد فکر میکنم که او چه حسی در زمین داشت، هنگامی که پیرلو آن بازی در یورو 2012 را پیش برد. او در توضیح عدم حفظ توپ از سوی انگلیس گفت:” هیچ گزینهای نبود، خستگی، تکنیک بد.”
وین رونی حمل توپ در مرکز زمین برابر ایسلند را اینطور توصیف میکند:” در برابر من دو مدافع کناری ما در بالها جلو کشیده بودند، دو هافبک ما در محوطه جریمه آنها بودند و سه مهاجم هم همان جا حضور داشتند و من با خودم فکر کردم که همه دارند کجا میروند؟” آن بازی عجیب ثابت کرد که حتی وقتی مالکیت توپ و میدان بر عهده انگلیس باشد هم میتواند کنترل میانه زمین را از دست بدهد.
این اتهام قدیمی که فوتبال انگلیس دیگر بازیکنانی با لمس توپ خوب، درک تاکتیکی یا استعداد تولید نمیکند، دیگر درست به نظر نمیرسد. اما هافبکهای جوان خاص هنوز ظاهر نشدهاند. بهترین بازیکن دیده شده در دوران “برنامه عملکرد بازیکن برتر” (The Elite Player Performance)، بازیکنی اسکاتلندی است که در 16 سالگی به چلسی پیوست: بیلی گیلمور.
ساوتگیت میگوید هدف انگلیس برای جام جهانی 2022 باید این باشد که سبک خود را به حریفان تحمیل کند. سبک تمرکز روی دفاع و پیروزی در دیدارها از طریق جزییات تاکتیکی و حملات هدفمند تقریبا برای فتح یورو 2020 کافی بود- اما نه کاملا. ضعف انگلیس در خط میانی دلیل به کارگیری این سبک از سوی ساوتگیت بود.
او گفت:” ما در بعضی مناطق تیم، قدرتی مشهود داشتیم و این موضوع در بعضی دیگر از مناطق صدق نمیکرد و باید کار را به شکلی دیگر پیش میبردیم.” فیلیپس تورنمنت خوبی را پشت سر گذاشت اما به نظر میرسد که او بیشتر هافبکی پویاست که میتواند با ارسال پاسها و فرارهای رو به جلو به نفوذ در دفاع حریف کمک کند. چنین بازیکنی ارزشمند هستند و انگلیس در تولید آنها عالی عمل میکند. این فقدان مربوط به هافبکهایی از سبکی متفاوت است، افرادی که بسیار دقیقتر هستند و بازی را با به چرخش درآوردن سریع، هوشمندانه و پیوسته توپ تنظیم میکنند.
آیا جود بلینگام به جورجینیوی انگلیسی تبدیل خواهد شد؟ او بیشتر شبیه به جرارد است، هرچند به نظر میرسد که پتانسیل انجام هر کاری را دارد. آیا فیل فودن میتواند به خط میانی برگردد یا ترنت الکساندر آرنولد جلوتر برود؟ ساوت گیت متفکر تمامی زوایا را در نظر خواهد گرفت.
آمار انگلیس در یورو 2020 جالب توجه است. تنها 10 درصد از حملات آنها منجر به شوت شد که کمترین نسبت در این تورنمنت به حساب میآید. آنها در زمینه سرعت بازی در هنگام مالکیت توپ (پاسهای دقیق در هر دقیقه در زمان تصاحب توپ) در رده یازدهم بودند و در شدت دفاع کردن (چالش/ قطع توپ در هر دقیقه در زمان تصاحب توپ از سوی حریف) هجدهم شدند. اما هیچکس در زمینه تفاضل گل یا کلینشیت نتوانست با آنها رقابت کند.
این نشان میدهد که چطور بازی آنها منفعل و محتاطانه اما بسیار کارآمد جواب داد. چالش پیش روی ساوتگیت این است که انگلیسی فعالتر، جسورتر، مسلطتر و بااستعدادتر بسازد. این کار از خط میانی کلید میخورد. مثل همیشه.