آنالیز فینال یورو در 5 پرده؛ چگونه ایتالیا بازی را برگرداند و قهرمان شد؟
تریپیه کاملا مناسب دیدار با ایتالیا
کیهران تریپیه تنها تغییر صورت گرفته در تیم پیروز دیدار نیمه نهایی بود و خیلی زود مشخص شد که چرا این بازیکن به ترکیب اضافه شده است. بوکایو ساکا بیرون گذاشته شد اما استفاده از یک مدافع کناری به جای یک مهاجم، یک استراتژی دفاعی نبود چون تریپیه در سمت راست اقدام به پیشروی میکرد.
انگلیس در دقیقه اول بازی پنج بازیکن در یک سوم جلویی زمین داشت و به پرس مدافعان ایتالیا که سعی میکردند توپ را از خط دفاعی دور کنند، مشغول بود.
تریپیه نقش موثری در حضور به عنوان یار اضافی در سمت راست داشت و وقتی هری کین او را در این فضا پیدا کرد، این مدافع کناری زمان کافی برای بررسی دوباره شرایط- به لطف نفوذ موثر کایل واکر روی دست او- برای ارسال پاس با اولین لمس توپ را داشت.
او در عوض صبر کرد تا سانترش درست روی پای لوک شاو که موفق به باز کردن دروازه شد، فرود بیاید.
جدایی واکر از دفاع سه نفر به این معنا بود که او یا تریپیه باید با لورنزو ایسینیه یارگیری کنند که از نظر انگلیسیها خطرناکترین تهدید ایتالیا به شمار میرفت.
اینسینیه تا جایی که میتوانست در کنارهها قرار میگرفت تا خودش را در جریان بازی دخیل کند و تریپیه در نزدیکی او حضور داشت.
مهار حملات انگلیس، کلید بازگشت ایتالیا
نفوذ ایتالیا به یک سوم پایانی زمین حریف منوط به متوقف کردن حملات انگلیس بود که به آنها اجازه داده بود با حضور رحیم استرلینگ در نوک خط حمله در 20 دقیقه ابتدایی در حالت هجومی قرار داشته باشند. گرت ساوتگیت پنج مدافع و دو هافبک دفاعی را در ترکیب اصلی قرار داده بود اما بازیکنان در دقایق ابتدایی بازی پیشروی کرده و تنها دکلان رایس برای محافظت از مدافعان میانی باقی میماند. این استراتژی موفقیتآمیزی برای انگلیس بود.
زمانی که ایتالیا در آغاز نیمه دوم سازماندهی خود را پیدا کرد، توانست بر تلاش انگلیس در پرسینگ بدون توپ غلبه کند. مدافعان باتجربه این تیم به آنها در کسب این اطمینان که هیچ بازیکنی از دفاع عبور نخواهد کرد، کمک کردند. جورجیو کیهلینی میتوانست برای کشیدن پیراهن ساکا کارت قرمز بگیرد و لئوناردو بونوچی نیز با کارت زرد داور جریمه شد.
پرسینگ با جدیت به آنها اجازه داد که مالکیت توپ را در اختیار داشته و شروع به خلق موقعیتهایی بیشتر از نیمه اول کنند، زمانی که انگلیس بسیار تهدیدآمیز به نظر میرسید.
ایتالیا در نیمه دوم با ریتم درستی بازی کرد که برخلاف 45 دقیقه نخست بود که مارکو وراتی و جورجینیو در آن گرفتار شده و نمیتوانست کنترل توپ را برای ارسال پاسهای موفق خود در اختیار بگیرند.
رایس، مرد اول میانه میدان
تعجببرانگیز نبود که رایس دیدارها را با گرفتگی عضلانی به پایان میبرد، چرا که او تلاش زیادی در زمین به کار میگرفت.
او به صورت مداوم توپ را تعقیب میکرد و اگر مالکیت آن در اختیار ایتالیا بود، طوری جاگیری میکرد که بتواند توپ را قطع کند یا اگر خودش توپ را در اختیار داشت، طوری جاگیری میکرد که بتواند انگلیس را رو به جلو هدایت کند. این نمایشی استثنایی از هافبک وستهام یونایتد بود.
درصد مالکیت توپ ایتالیا در طول بازی از انگلیس بالاتر بود اما رایس در هنگام تصاحب توپ هافبکهای این تیم روی پایشان میرفت و این یعنی آنها زمانی برای ارسال پاس نداشتند.
رایس همچنین در مناطق دفاعی هم دیده میشد، گاهی به حدی عقب میکشید که در کنار هری مگوایر و جان استونز، تشکیل دهنده خط دفاع سه نفره بود و همین موضوع اجازه پیشروی واکر به مناطق هجومی و قرار گرفتن کنار تریپیه را میداد. الگویی که در جریان گل شاو به ایتالیا مورد استفاده قرار گرفت.
وقتی توپ بیرون میرفت، رایس دستهایش را روی زانو میگذاشت تا نفسی تازه کند و برای تلاشهای بعدی آماده شود.
صبر ایتالیاییها جواب داد
ایتالیا با حمله مستقیم و استفاده از سرعت فدریکو کیهزا و اینسینیه روی دریافت پاسهای بلند از مدافعان میانی برابر اسپانیا چندباری موفق عمل کرد. با این حال، آنها در فینال صبور ماندند و بازیسازی خود را از خط میانی انجام دادند و علیرغم عقب افتادن از حریف با گل دقایق ابتدایی لوک شاو، از ترس و اضطراب بیهوده جلوگیری کردند.
آنها ایجاد فشار را با حرکات هجومی از زوایای متفاوت اطراف خط دفاعی انگلیس که میتوانست به دفاع پنج نفره تبدیل شود، آغاز کردند.
ارسال توپهای بلند برای آنها کارساز نبود چون مگوایر به اندازه کافی در عمق جاگیری کرده بود که بتواند در برابر آنها ایستادگی کند. اما این موضوع همچنین باعث حضور ایتالیاییها در حمله برخلاف نیمه اول شد.
بازیکنان روبرتو مانچینی باهوش بودند. زوج جورجینیو و وراتی با شروع نیمه دوم کنترل کار را در دست گرفته، پاسهایی را به مناطق مختلف زمین ارسال کرده و بازی خود را به حریف دیکته کردند. آنها پاداش بازی خوب خود را با به ثمر رسیدن گل پس از 67 دقیقه گرفتند و انگلیس نمیتواند شکایت زیادی از این بابت داشته باشد.
ایتالیا از روشهای مختلفی هم استفاده میکرد. وقتی انگلیس سعی به پیشروی در زمین کرد، آنها سریعا از پاس بلند استفاده کردند و این توپ به دومنیکو براردی رسید که فقط جوردن پیکفورد را در برابرش داشت. اما ایتالیا به طور کلی به استفاده از پاسهای کوتاهتر برای حضور مدافعان کناریاش در جریان بازی روی آورد.
ایتالیاییها دچار اضطراب نشدند و اطمینان داشتند که پاسکاریهای درست و دقیقشان کارساز خواهد شد. انگلیس تمام تلاش خود را به کار گرفت اما در آخر این استفاده هوشمندانه مانچینی از تعویضها بود که سرنوشت بازی را رقم زد.
تعویضها، باعث برتری ایتالیا
روبرتو مانچینی تعویضهای مثبتی را برای اضافه کردن انرژی به تیمش انجام داد و خط هجومی خود را در زمان پایان وقت قانونی و شروع وقتهای اضافه کاملا عوض کرد؛ فدریکو کیهزا، اینسینیه و چیرو ایموبیله سه مهاجم برتر ایتالیا بودند اما مانچینی به نیمکتش اطمینان کرد تا از نفرات متفاوتی برای 30 دقیقه وقت اضافه استفاده کند.
با حضور مانوئل لوکاتلی در خط میانی، مانچینی بیشترین استفاده ممکن را از تیمش کرد. لوکاتلی شرایط لازم برای حضور در ترکیب اصلی را داشت و ورودش به زمین به عنوان بازیکن تعویضی میتواند باعث هراس اکثر تیمها شود. در مقابل، ساوت گیت حاضر به انجام تغییرات تعیین کننده نشد.
حضور ساکا در میدان باعث بازگشت آنها به سیستم 1-3-2-4 شد، سپس جوردن هندرسون به زمین رفت چون رایس تمام توانش را با دوندگی در خط میانی به کار گرفته بود. هواداران انگلیس بسیار پیش از ورود جک گریلیش به زمین در وقتهای اضافه به عنوان برگ برنده خط حمله، خواهان حضور این بازیکن در زمین شده بودند.
این اتفاق ادامه روند همین تورنمنت بود که ساوتگیت از تعویضهای کمتری نسبت به سایر مربیان استفاده میکرد که تا اندازهای به این دلیل بود که انگلیس بازیهای نزدیکی را به انجام رسانده بود.
سپس مارکوس رشفورد و جیدون سانچو را درست در لحظات پایانی برای ضربات پنالتی به میدان فرستاد. اگر این کار جواب میداد، ساوت گیت یک نابغه به حساب میآمد- اما این اتفاق رخ نداد و این سوال برای سرمربی انگلیس باقی ماند که آیا بازیکنانش زودتر میتوانستند در زمین تاثیرگذار باشند یا خیر.