کی برد، کی باخت؟ نگاهی به پنجره نقل و انتقالات تابستانیِ لیگ برتر
هفتیک- “زشت”، “دیوانهوار” یا “حماقتی سرگیجهآور”؟ نظر شما هرچه که باشد، این پنجره نقل و انتقالات با هر پنجره دیگری فرق داشت.
از انتقال لیونل مسی به پاریسنژرمن به عنوان بازیکن آزاد گرفته تا بازگشت کریستیانو رونالدو به منچستریونایتد، ادامه حضور هری کین در تاتنهام و انتقال 100 میلیون پوندی جک گریلیش به منچسترسیتی، نامهای بزرگی در این تابستان درگیر نقل و انتقالات بودند. تغییرات اساسی در تیمها، تلاشهای بیثمر، اتفاقات کاملا غیرمنتظره و ریخت و پاش شگفتانگیزی در چشم انداز پسا کرونا دیده شد.
اما کدام باشگاه ماه سپتامبر را در موضعی قدرتمندتر از پایان فصل 21- 2020 آغاز میکند؟
اولیور کِی، جورج کولکین، دومینیک فیفیلد، نانسی فراستیک، نیک میلر و تام ورویل از اتلتیک نظراتشان را در این باره مطرح میکنند…
***
خلاصه پنجره نقل و انتقالات…
جرج کولکین: انتظار داشتم که آرامتر باشد و به هیچ وجه اینطور نبود. از نظر انتقالهای بزرگ که یا کاملا انجام شد یا در حال انجام بود باید گفت که بسیار دیوانهوارتر از همیشه بود. آیا قرار نبود این همان تابستانی باشد که فوتبال در آن به خودش بیاید و به توازن برسد؟
اولیور کی: باشگاههای بسیار بزرگ بیشتر از هر زمان دیگری بازی متفاوتی را به نمایش گذاشتند. و بیش از هر زمان دیگری این احساس وجود داشت که آنها در حال به رخ کشیدن ثروت و قدرت خود به جای انجام برنامهریزی حساب شده، منطقی و استراتژیکی هستند که باید سنگ بنای هر اقدامی برای ساختن تیم باشد.
من نمیدانم کدام کار احمقانهتر بود؛ پیشنهاد 154.4 میلیون پوندی رئال مادرید برای کیلیان امباپه وقتی میتواند فصل آینده به صورت رایگان به این تیم ملحق شود یا رد کردن این پیشنهاد از سوی پاریسنژرمن. باشگاهها در فرانسه، اسپانیا و هرجای دیگر اروپا شامل انگلیس برای پرداخت بدهیها به مشکل خوردهاند و مشتاق فروش یک یا دو بازیکن هستند تا رنج مالی ناشی از شیوع جهانی ویروس کرونا را کاهش دهند.
آیا پیاسجی به لیونل مسی نیاز داشت؟ آیا منچسترسیتی به جک گریلیش نیاز داشت؟ آیا منچستریونایتد به کریستیانو رونالدو نیاز داشت؟ شاید، شاید هم نه. اما من به شما خواهم گفت که این باشگاهها به چه چیزی نیاز ندارند: سهم بیشتری از پولی که در فوتبال تولید میشود.
دومینیک فیفیلد: این پنجره در ردههای بالا احساس زشت و قبیح بودن داشت. فکر کردن به این که باشگاههای بزرگ انگلیس چنان نگران کاهش احتمالی درآمدها که به واسطه شیوع جهانی ویروس کرونا تشدید شد، بودند که در طرح آغاز سوپرلیگ اروپا شرکت کردند تا از کاهش تدریجی روند درآمدشان جلوگیری کنند… (میدانم، میدانم، این بیش از حد سادهانگارانه بود. اما به هرحال.)
بخش جسورانهتر اقدام بسیاری از باشگاههای میانه جدولی لیگ برتر برای جذب بازیکنان جوان بااستعدادی بود که نشان میداد آنها در هر حال برنامهریزی طولانی مدت هستند. نمای پیوستن محصولات آکادمی چلسی از ساوتهمپتون به سری A نیز بسیار جذاب بود.
نانسی فراستیک: این پنجره اساس نسخه واقعی از سناریوی دیوانهوار بازی ویدیویی فیفا بوده است. همه چیز درباره باشگاههایی بود که پیش از این پر از ستاره بودند اما سعی داشتند بازیکنان تراز اول دیگری را نیز به فهرست خود اضافه کنند یا درباره باشگاههایی بود که سعی داشتند نقاط ضعف فصل گذشته خود را بازسازی کنند. کاملا خستهکننده اما همزمان بسیار هیجانانگیز- حتی با این که کمی از واقعیت فاصله داشت.
نیک میلر: حماقتی سرگیجهآور. هرگز هیچ پنجره نقل و انتقالاتی به این شکل بیشتر از فوتبال واقعی، شبیه به یک بازی نبود. از رژه فوق ستارههای پیاسجی گرفته تا جذب رونالدو توسط منچستریونایتد که اساسا به این دلیل بود که او به منچسترسیتی ملحق نشود. این پنجره همچنین منبع قدرتمندی از ایجاد نفرت بود: با این که نفرتم را از کل این تجارت ابراز کرده بودم، تمام مدت مانند مردی مجنون در حال به روز کردن اتلتیک بودم. من از این شرایط متنفرم اما به صورت مخفیانه دوستش دارم. یا حداقل نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم که درگیر آن نشوم.
تام ورویل: پس از یک دوره کاهش هزینهها به دلیل شیوع جهانی ویروس کرونا، تماشای نحوه ورود باشگاههای لیگ برتری به بازار در دنیای جدید بسیار جالب بوده است. چه کسی رویه را تغییر خواهد داد؟ چه کسی تا پایان در این مسابقه باقی خواهد ماند؟
بعضی باشگاهها کم و بیش رویه یکسانی داشتند: لسترسیتی، برایتون و نوریچ سیتی به دنبال یافتن ارزش در جای دیگری بودند. منچستریونایتد کهکشانیِ نام آشنای خود را جذب کرد. آرسنال بیش از حد هزینه کرد تا به سختی کوچکترین تغییری ایجاد کند. سپس به کسانی میرسیم که اتفاقات جدیدی را تجربه کردند: کریستال پالاس هوشمندانه عمل کرد. چلسی یاد گرفت که باید بازیکن بفروشد. اورتون هزینه کمتری انجام داد.
***
کدام باشگاه برنده پنجره تابستانی بود؟
کولکین: من جملهبندی این سوال را دوست دارم. چطور میتوان در یک پنجره برنده شد؟ آیا این با پرداخت بیشترین هزینه است یا کمترین هزینه؟ روی بازیکنان بیشتر یا کمتر؟ آیا با انجام خریدی باورنکردی در یک پنجره برنده میشوید؟ یا با ایجاد فرصتهای آنی در اطراف باشگاه؟ یا ساختن برای آینده؟ من فکر میکنم برنده واقعی در پایان فصل مشخص خواهد شد؛ وقتی میفهمید کاری که انجام دادهاید- یا ندادهاید- باعث شده تیمتان قهرمان شود یا در بالای جدول حضور داشته باشد یا به هر هدف دیگری که داشتید برسد.
با نگاهی به صدر جدول این احساس به وجود میآید که منچسترسیتی با خرید جک گریلیش کاری را انجام داده که واقعا نیازی به آن نداشته اما ممکن است به ادامه حضور این تیم در همین جایگاه کمک کند. گریلیش مهاجمی که آنها میخواستند نبود اما شاید اهمیتی نداشته باشد. منچستریونایتد حالا تهدیدی برای از میان برداشتن سایر تیمهاست اما آیا ضعف قدیمی در هافبک میانی را برطرف کرده است؟ اما شاید این موضوع هم اهمیتی نداشته باشد.
لیورپول بسیار بهتر خواهد بود اما دلیل آن 36 میلیون پوندی که برای ابراهیم کوناته هزینه شده نیست. جذب روملو لوکاکو توسط چلسی شبیه به کارآمدترین قطعه این تجارت در تابستان امسال است چون آنها برخلاف بقیه ضعف خود در پستی که واقعا نیاز به تجدید قوا داشت را برطرف کردند. این انتقال شرایط را برای چلسی مهیا خواهد کرد. از نظر منطقی و برطرف کردن فاصله مشخص، این انتقال حس پیروزی داشت.
فیفیلد: استفاده از عبارت “پیروزی در پنجره تابستانی” همیشه ریسکی به نظر میرسد. برابر دانستن هزینههای سنگین و گردش مالیهای بزرگ با موفقیت کار بسیار آسانی است. همانطور که فولام و تا حد زیادی استونویلا اخیرا ثابت کردهاند که هزینهها و ارقام بالای خریدها همیشه به معنای فصل موفق نیست. در عوض برنده باشگاههایی هستند که نقاظ ضعف درون تیم را شناسایی کرده و برای پر کردن همین خلاها اقدام میکنند.
اقدام چلسی برای خرید یک بازیکن شماره 9 و افزودن بعد جدیدی به خط حمله یا جذب رافائل واران و جیدون سانچو به عنوان هدفی قدیمی توسط یونایتد در همین دسته قرار میگیرد. اقدامات زودهنگام لستر و سه بازیکن خوبی که استون ویلا با پیشبینیِ از دست دادن گریلیش به خدمت گرفت نیز به همین شکل هستند.
اما کاملا جانبدارانه به پالاس رای میدهم که شرایط خود به عنوان مسنترین تیم لیگ برتر را با جذب هفت بازیکن تغییر داد که همگی در سن خوبی هستند و از استعداد خوبی هم برخوردارند تا جانشین 10 بازیکن مسنتر و با دستمزد بسیار بالاتر شوند. بله، همیشه فریادی برای یک خرید بیشتر کشیده میشود. در بهترین حالت یک بازیکن کناری دیگر یا حتی یک مدافع کناری احساس اطمینان بیشتری به تیم میداد. اما دستیابی به چنین تغییری با قیمتی به اندازه هزینه آرسنال برای جذب بن وایت بسیار تاثیرگذار به نظر میرسد.
ورویل: با نگاهی به نیاز باشگاه در مقایسه با استراتژی به کار گرفته شده چند برنده اصلی را خواهید شناخت: پالاس و نوریچ.
پالاس فصل گذشته را با مسنترین تیم لیگ به پایان رساند و میانگین سنی بازیکنان آنها در محاسبه سهم دقایق حضور هر بازیکن در زمین عدد 29.1 بود که بالاترین میانگین در لیگ برتر به حساب میآمد و در بین پنج لیگ معتبر اروپایی تنها لاتزیو در ایتالیا بالاتر از آنها قرار داشت. برنامه این پنجره مشخص بود: جوانگرایی.
نقاط برجسته پنجره پالاس مارک گوئِهی (21 ساله)، یواخیم اندرسن (25)، مایکل اولیسه (19)، ویل هیوز (26) و کانر گلگر (21 ساله) هستند. این پنج بازیکن نشان دهنده سرمایهگذاری قابل توجه (جز گلگر که به صورت قرضی از چلسی آمده) در چند پست با نگاهی به جبران احتمال این هزینه در طولانی مدت هستند. جذب دیرهنگام اودسون ادوارد (23 ساله) پایان بخش تابستانی درست و با برنامه در بین تمامی باشگاهها بود.
برنامه نوریچ در آستانه این تابستان کمی متفاوت بود. آنها از زمان سقوطشان در فصل 14-2013 دائم بین لیگ برتر و چمیونشیپ در رفت و آمد بودند و دو بار هم در فاصله یک سال پس از صعود در دو فصل 16-2015 و 20- 2019 سقوط کردند.
هزینه بلندپروازانه این تابستان- بیشترین هزینه صورت گرفته از سوی نوریچ در یک پنجره- باعث شد که آنها، بازیکنانی در بازه پنج تا 10 میلیون پوند خصوصا از تیمهای تازه سقوط کرده را هدف بگیرند؛ بازیکنانی که فرصت چندانی برای بازی نداشتند و آنهایی که بیرون از پنج لیگ معتبر اروپایی بازی میکردند. آنها به همین شکل کیفیت چندین پست کلیدی را به راحتی افزایش دادند و بهترین شانس ممکن را برای حضور در لیگ برتر و ادامه حضور در این لیگ در اختیار این بازیکنان گذاشتند.
فراستیک: پالاس بهترین پنجره را در لیگ برتر داشت. اولیسه عملکرد بسیار خوبی با ردینگ در چمپیونشیپ داشت و جذب او و گوئهی که یکی از بهترین مدافعان فصل گذشته این لیگ به صورت قرضی در سوانسی سیتی بود، اقدام بسیار خوبی به حساب میآید.
کی: چند “برنده” پنجرههای نقل و انتقالاتی اخیر را برای من ذکر کنید. اورتون در سال 2017، درست است؟ شاید آنها برنده سال 2019 هم بودند؟ چلسی در سال 2020؟ متاسفم اما من از این عبارت متنفر هستم. گاهی این قدرتنماییها بیشتر از حل مشکلات، به آنها دامن میزند.
باشگاهی که قابل توجهترین نقل و انتقالات را روی کاغذ انجام داده، منچستریونایتد است. واران، سانچو و رونالدو. این سه خرید اعلام قدرتی جدی است.
من احساس میکردم که آنها باید فصل گذشته فشار بیشتری برای کسب جام میآوردند. آنها مطمئنا این بار فشار بیشتری خواهند آورد. اما وقتی به خط هافبک آنها نگاه میکنم که مطمئنا ضعیفترین منطقه تیم در فصل 21- 2020 بود، میبینم که نقاط ضعف از بین نرفته است.
سوال من اینجاست که وقتی مالکیت توپ در اختیار این تیم نباشد، چطور بازی خواهد کرد. این فشار بیشتری را به خط هافبک وارد خواهد کرد، در نتیجه فشار بیشتری به خط دفاع میآید. بنابراین گفتن این که آنها “برنده” پنجره نقل و انتقالاتی شدهاند، چندان هم آسان نیست- هرچند من اطمینان دارم که اد وودوارد، مدیر اجرایی تیم، و ریچارد آرنولد، مدیرکل باشگاه، به ما خواهند گفت که در پنجره نقل و انتقالاتی شبکههای اجتماعی پیروز بودهاند. و به هرحال مگر مسابقه واقعی جز این است؟
میلر: اگر این سوال پیش از این آخر هفته مطرح میشد، جواب من استونویلا بود. اما آنها در خط میانی اشلی یانگ 36 ساله و کارنی چاکوومکا 17 ساله را به خدمت گرفتند که به اندازه کافی جوان بود تا در برابر برنتفورد جای پسر او باشد و ناگهان عملکردشان دیگر چندان هوشمندانه به نظر نمیرسید. میتوان این لقب را بابت جذب لوکاکو به چلسی هم داد اما چهره تازه تیمشان به شکل عجیبی در خط دفاع ضعیف و با تعدد بیش از حد نفرات در پست مهاجم روبرو است. نام بردن از نوریچ به این دلیل نیز وسوسهبرانگیز است که آنها در واقع چند بازیکن به تیمشان اضافه کردهاند تا از نظر تئوری آنها را تقویت کند، برخلاف 750 هزار پوندی که برای سم بایرم هزینه شد که مجموع هزینهای بود که این تیم بعد از صعود قبلیشان به لیگ برتر در دو سال قبل، در پنجره نقل و انتقالاتی انجام دادند.
منچستریونایتد در صورت عدم جذب رونالدو (و شاید خرید یک هافبک دفاعی) در صدر این فهرست قرار میگرفت. لیدز یونایتد میتوانست صرفا به دلیل جذب دنیل جیمز و به پایان رساندن تلاشی چهار ساله این عنوان را از آن خود کند. عملکرد پالاس نیز به همین شکل بود اما آنها حداقل بسیار جوانتر شدند.
در نهایت شاید نظر من تاتنهام باشد؛ صرفا چون موفق به حفظ هری کین شدند، تغییرات دفاعیشان امیدوارکننده به نظر میرسد و برایان خیل خرید خوبی به حساب میآید؛ با پذیرش این موضوع که شاید آنها به مهاجم دیگری نیاز نداشتند و حالا حساب زیادی روی احیای دله الی باز میکنند.
***
کدام باشگاه به اندازه کافی خوب عمل نکرد؟
کولکین: چرا باید اینطور من را شکنجه کنید؟ چرا؟ من از نظر قراردادی مجبور هستم در هر چیزی که مینویسم به فاجعه بودن نیوکاسل اشاره کنم؛ بنابراین اینجا نیز از آنها نام میبرم. آنها جو ویلاک را با حدود 20 میلیون پوند از آرسنال به خدمت گرفتند اما با این کار بودجه محدودشان را به هدر دادند؛ استیو بروس مدام ذکر کرد که آنها تمامی قوانین را شکستند چون به جای پرداخت کلی پول که شیوه مورد علاقه آنها در نقل و انتقالات است، ویلاک را به صورت قسطی به خدمت گرفتند.
بروس خواهان جذب یک مدافع میانی و هافبک دیگری به صورت قرضی بود اما هیچ کدام جذب نشدند. و هرچند حضور ویلاک پیشرفت مثبتی پس از دوران خوب و موقتش در سنتجیمزز پارک در فصل گذشته است اما تیم نیوکاسل حالا حتی از نظر تئوری هم ضعیفتر است. اندی کارول گلزنی نمیکرد اما گزینه خوبی که در دسترس قرار میداد، دیگر وجود ندارد؛ مانند چند بازیکن نیمکت نشین دیگر و یک بازیکن محلی که زمانی آیندهدار به نظر میرسید: مَتی لانگاستف.
اولویت هر باشگاهی در هر پنجرهای چیست؟ مطمئنا این که پیشرفت کند؟ این کار دشواری است وقتی پیشنهاداتی برای بهترین بازیکنان شما میرسد اما نیوکاسل در این موقعیت نیست. آنها زیر بار محدویتهای فرپلی مالی یا دستمزدهای مضحک قرار ندارند. مایک اشلی تمایل زیادی به فروش باشگاه دارد و هدف آنها خودکفایی است اما زمانهایی هست که مجبور به سرمایهگذاری هستید. آنها تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند و روی این موضوع قمار کردند که با ادامه همین روند مشکلی پیدا نخواهند کرد.
چه پیام عالی و گرانقیمتی. چه دلیل خوبی برای گردهم جمع شدن و همدردی. و نظر هواداران هرچه باشد، بروس هم مانند همه سرمربیانِ اشلی در سنتجیمزز پارک به او تکیه خواهد کرد.
فیفیلد: رافا بنیتس میخواست خریدهای بسیار بیشتری در اورتون داشته باشد؛ خصوصا که سرمربیان پیش از او در گودیسون پارک معمولا هزینههای بسیاری انجام میدادند. آخرین سرمربی قربانی این هزینههای گزاف شد و تلاشهای خودش برای اضافه کردن به گزینههای در دسترس- خصوصا با جذب ستارهها- بسیار ناامید کننده بود. یک مدافع راست و وینگری دیگر بدون شک در فهرست مدنظر قرار داشتند. آنها در نهایت 1.7 میلیون پوند هزینه کرده و خرید سولومون روندون را در ساعت 11 شب پس از جذب او به عنوان بازیکن آزاد اعلام کردند؛ مهاجمی که از دالیان به این تیم آمد تا برای سومین بار با بنیتس کار کند.
خریدهای ارزان شامل دمارای گری و اندروز تاوزند ممکن است بسیار موفق باشند- هر دو پیش از این درخششهایی داشتهاند- اما زمان نشان میدهد که آیا آنها با هزینه کمی بیشتر، سود میکردند یا خیر.
میلر: نیوکاسل به نوعی هدف اصلی نقل و انتقالاتی خود که ویلاک بود را به دست آورد اما پنجرهای کاملا آشفته از نظر خریدها داشت… که هیچ بازیکن دیگری نبود. آرسنال بیش از 130 میلیون پوند هزینه کرد و شاید هیچ پیشرفتی نکرده باشد که شاید کار دشواری به نظر برسد.
اگر همه چیز را به پنجره نقل و انتقالاتی محدود کنیم (با این هشدار که آنها ممکن است با مهارت تمام جام قهرمانی را به دست آورند) پس پاسخ این سوال منچسترسیتی خواهد بود: آنها چنان به مهاجم و مدافع چپ نیاز داشتند که رکورد نقل و انتقالات بریتانیایی را برای… یک هافبک هجومی دیگر شکستند. فکر کردن به این که کدام مورد عجیبتر بود، دشوار است: این واقعیت که آنها هرگز به مدافع چپ علاقهای نشان ندادند یا این که به شدت دنبال جذب یک مهاجم بودند اما اینطور وانمود کردند که هرگز علاقهای به انجام این کار نداشتند.
ورویل: قرار گرفتن وستهام در رده ششم جدول فصل گذشته بهترین عملکرد باشگاه از فصل 99-1998 بود که در آن یک پله بالاتر قرار گرفته بودند. پاداش این اتفاق؟ حضور در اروپا.
حضور در مسابقات انتخابی لیگ اروپا به معنای فشار بیشتر روی تیمی بود که در خط حمله و هافبک چندان قدرتمند به نظر نمیرسید. میکل آنتونیو در بهترین شرایطِ دوران بازی خود قرار دارد اما در زمان نوشتن این مطلب عملا هیچ رقیبی در تیم برای او وجود ندارد. هرچند نبود رقیب به خودی خود مسئله مهمی نیست، بلکه نبود جانشین در صورت مصدومیت یا نیاز به استراحت برای شماره 9 وستهام است که دردسرساز میشود.
دکلان رایس و توماس سوچک در خط حمله از زمان جذب بازیکن اهل چک در ژانویه 2020 به افراد قابل اطمینان دیوید مویس، سرمربی تیم، تبدیل شدهاند. مارک نوبل 34 ساله است و آنها کانر کاونتری را به صورت قرضی به پیتربرا دادهاند که تجربه حضور در بالاترین سطح را نداشت؛ بنابراین الکس کِرال باید به روند خرید بازیکنان خوب اهل چک ادامه دهد. بار دیگر این ریسک وجود دارد که کیفیت تیم بدون داشتن جانشینان با کیفیت بالاتر آسیب ببیند.
فراستیک: واضحترین گزینه بین تیمهای لیگ برتر نیوکاسل است اما من احساس شجاعت بسیاری کرده و جرات میکنم که بگویم… لیورپول؟ هیچ بحثی درباره پولی که آنها از خرید بازیکنان به دست آوردهاند، وجود ندارد اما این پنجره جذابی برای درآمدها نبوده و این سوال برای من پیش آمده که آیا آنها بازیکنان کافی برای حضور در کورس قهرمانی این فصل را در اختیار دارند.
کی: پاسخ این سوال نیوکاسل است، اینطور نیست؟ همینطور است. من خوشحالم که آنها ویلاک را به صورت دائمی جذب کردند اما او در پایان فصل قبل به صورت قرضی در این تیم حضور داشت؛ بنابراین واقعا پیشرفت چندانی به حساب نمیآید. با نگاه به نیوکاسل این حس به من دست میدهد که اشلی میخواهد کمترین تلاش ممکن را برای ادامه حضور در لیگ برتر به کار بگیرد. شرایط در 14 سال اخیر همینطور بوده- و آنها در این مدت دوبار سقوط کردهاند- اما تا به حال به این شدت نبوده است.
باشگاههایی که من همیشه نگران آنها هستم، همانهایی هستند که در سراشیبی سقوط قرار میگیرند. زمان زیاد و شراط خاصی لازم نیست تا از تیمی جسور و میانه جدولی به شرایط دشوار کشیده شد. برنلی، پالاس و ساوتهمپتون از این نظر باعث آزار من هستند. من خرید ناتان کالینز و مکسول کورنه را پسندیدم اما وقتی سوال شما درباره عملکرد کافی است، من اطمینان دارم که شان دایش از کمی کمک بیشتر برای تقویت تیمش استقبال میکرد.
من واقعا از بعضی بازیکنان جوانی که پالاس و ساوتهمپتون خریداری کردند، خوشم میآید. به طور خاص برای پالاس که این مسیر جدید خوشایندی از نظر جذب بازیکن و سبک بازی است. اما این اقدامی ریسکی است که اجازه جدایی بسیاری از بازیکنان باتجربه را بدهید و بازیکنان جوان را جانشین آنها کنید که تجربه بازی در سطح لیگ برتر ندارند.
من فکر میکنم شاید مشکل پالاس این است که اقدام درست را در طولانیمدت انجام نداده و همین باعث شده که مجبور باشد به یک باره بازسازی قابل توجهی را در دستور کار قرار دهد. من نظر مشابهی درباره لیورپول ندارم. آنها بازیکنانی فوقالعاده دارند اما این سومین تابستان متوالی است که آنها کمتر از حد انتظار من در بازار نقل و انتقالات فعالیت میکنند. هسته اصلی فهرست آنها حالا در بازه پایانی دهه 20 سالگی قرار دارند و اگر محتاط نباشند، مجبور خواهند شد که یک باره بازسازی زیادی را انجام دهند.
***
کدام انتقال بیش از همه شما را شگفتزده کرد؟
کولکین: همه ما میخواستیم در پاسخ به این سوال از رونالدو نام ببریم اما رییس میگوید که اجازه انجام این کار را نداریم. پاسخ به این سوال را کمی گسترده میکنم تا شامل اسپانیا، فرانسه و لیونل مسی شود. دو نفر از بهترین بازیکنان جهان باشگاهشان را با مجموع مبلغ 15 میلیون یورو تغییر دادند (اجازه دهید به دستمزدهایشان اشاره نکنیم)، که بسیار غیرقابل پیشبینی است، اینطور نیست؟
با وجود تمام صحبتها درباره ویروس کرونا و بدهی و تنگدستی، اکثر باشگاههای بزرگ انگلیسی توانستند مبالغ هنگفتی را هزینه کنند. چلسی و منچسترسیتی رکورد نقل و انتقالات را شکستند. سانچو در فهرست منچستریونایتد سوم است. وایت در فهرست آرسنال سوم است. او بازیکن خوبی است اما من فکر میکنم اگر دنیا رو به پایان باشد و یک مبلغ من را شگفتزده کند، باید همین 50 میلیون پوند باشد.
فیفیلد: شاید انتقال کورنه به ترف مور. کمتر از یک سال پیش بود که بازیکن ساحل عاجی در جریان پیروزی لیون برابر منچسترسیتی در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان گلزنی کرد. شاید پیشرفت این بازیکن چندان چشمگیر نبوده اما پس از شش فصل تلاش برای کسب سهمیه اروپا در فرانسه، این بازیکن 24 ساله حالا از پیوستن به برنلی در لیگ برتر و بازی در کنار و برابر بسیاری از بازیکنان بزرگ جهان هیجانزده است. تماشای عملکرد او جذاب خواهد بود.
میلر: دنی اینگز به استون ویلا. ما همه در حال لذت بردن از جمعه غروب بودیم و ناگهان بنگ! انتقال به صورت رسمی انجام شد. و اگر بخواهیم فراتر از انگلیس در نظر بگیریم: مسی. من را لوس، مسن، سست عنصر و رمانتیک توصیف کنید اما حتی در بدترین شرایط رابطه او با بارسلونا و تا زمان اعلام رسمی حضور او در پاریس، واقعا انتظار نداشتم که او از این باشگاه جدا شود.
ورویل: کورنه به برنلی. این شگفتی چندان مربوط به قیمت نبود که با 13.5 میلیون یورو در رده چهارم گرانقمیتترین خرید تاریخ برنلی پس از رابی بِرَدی، کریس وود و بن گیبسون قرار گرفت؛ بلکه سبک این بازیکن و باشگاهی که از آن میآمد، غیرمتعارف بود.
آخرین باری که برنلی بازیکنی از فرانسه را به خدمت گرفت، ژانویه 2010 بود که فردریک نیمانی به صورت قرضی و با بند چهار میلیون یورویی از موناکو به این باشگاه منتقل شد. او دو بازی انجام داد، گلی به ثمر نرساند و حالا در تیم سن جولیا در لیگ دسته اول آندورا توپ میزند.
کورنه هم برای تیمی به سبک برنلی بازی نکرده یا نقشی مانند نقشی که در برنلی بر عهده او است، نداشته و این دو عاملی هستند که احتمالا بر شانس او برای موفقیت تاثیرگذار خواهند بود. او در فصل 19 -2018 به عنوان وینگر راست در سیستم 1-3- 2-4 به میدان رفت که بهترین فصل هجومی او برای لیون بود و هفت گل و پنج پاس گل در لیگ فرانسه به نام خودش به ثبت رساند. این موضوع کمی گیجکننده است.
فراستیک: بیشتر از هر چیز این حجم نقل و انتقالات بود که به جای یک انتقال خاص باعث شگفتی من شد- چندین باشگاه خوب در حال بازسازی جدی بودند و چندین بازیکن به خدمت گرفتهاند. ایپسویچ تاون، شفیلد ونزدی و ویگان اتلتیک همگی با تغییرات گسترده بازیکنان روبرو بودند. تماشای پول خرج کردن برنلی عجیب است، بنابراین سرمایهگذاری بالای آنها روی کورنه چیزی است که شاید در این تابستان انتظارش را نداشتم.
انتقال دیرهنگام سایدو براهینو به شفیلد ونزدی یادآور انتقالهای دراماتیکی بود که هرگز در اواسط دهه 2010 میلادی انجام نمیشد؛ بنابراین این انتقال از نظر من برنده است.
***
حالا که پنجره بسته شده، چه کسانی از همه ناراحتتر خواهند بود؟
فیفیلد: بسیاری از بازیکنان نیمکتنشین باشگاهها که نتوانستند جدا شوند، این سوال را دارند که چه اتفاقی برای آنها در پیش خواهد بود. بعضی از آنها هنوز قابلیت حضور در میدان را دارند. برناردو سیلوا پیش از این برای منچسترسیتی بازی کرده و تانگوی اندومبله اگر آماده باشد شاید همچنان جزو گزینههای تاتنهام قرار بگیرد. حتی روبن لوفتوس چیک هم شاید در مسابقات لیگ قهرمانان یا جام اتحادیه جایی در ترکیب چلسی داشته باشد چرا که به دنبال متقاعد کردن توماس توخل است که نشان دهد شایستگی قرار گرفتن بین گزینهها را دارد.
کسی که کمترین شانس بازی را دارد، راس بارکلی است. او کمتر از یک سال پیش در جریان پیروزی 2- 7 استون ویلا برابر لیورپول گلزنی کرد و دو هفته بعد گل پیروزی بخش تیمش برابر لستر را به ثمر رساند تا آغازی امیدوارکننده در فصل قرضی خود در این تیم داشته باشد. اما او خیلی زود بسیار افت کرد و در آخر فصل جایگاهش را در ترکیب استون ویلا از دست داده بود. او یکی از 42 بازیکن تیم اول بود که در ابتدای پیش فصل در مجموعه تمرینی کوبهام با توخل تمرین میکردند اما پس از آن پیراهن شماره 8 خود را به متئو کوواچیچ واگذار کرد و باشگاه در روز آخر به دنبال یافتن تیمی بود که او را به صورت قرضی منتقل کند تا فرصتی برای بازی داشته باشد.
دستمزد بالای او گزینههایش را محدود کرد. بازیکنی که در آخرین بازی ملی خود با پیراهن انگلیس در اکتبر 2019 دو گل زد، حالا کنار گذاشته شده است.
کولکین: تلویزیون هواداران آرسنال.
میلر: به نظر میرسد که تعداد زیادی از بازیکنان منچسترسیتی بیصبرانه برای جدایی از این تیم تلاش میکنند؛ اتفاقی که برای مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر و فینالیست فصل گذشته لیگ قهرمانان عجیب است. آیمریک لاپورت و برناردو از شرایط خود راضی نیستند. آرسنال هم در مجموع نمیتواند چندان راضی باشد اما این موضوع به صورت کلی است و صرفا به پنجره نقل و انتقالات محدود نمیشود. و من فکر نمیکنم جسی لینگارد نیز چندان خوشحال باشد: او پس از بهترین نیم فصل زندگی خود که به صورت قرضی در وستهام گذشت، حالا به عنوان گزینه هشتم به منچستریونایتد برگشته و بعید است که فرصت زیادی برای حضور در میدان داشته باشد.
ورویل: فِرِد. شکست منچستریونایتد در خرید یک هافبک دفاعی واقعی یعنی فرد این فصل هم برای بازی در پستی عامل شکست و ناکامی معرفی خواهد شد که با آن سازگاری ندارد. این بازیکن برزیلی مانند همه بازیکنان نقاط ضعف و قوت دارد اما به نظر میرسد که همیشه روی نقاط ضعف او تاکید میشود و نقش او بسیار کمتر از چیزی است که باید باشد.
فراستیک: وین رونی بیچاره در اکثر زمان این پنجره در حال صحبت درباره نیازش به بازیکن بود اما گوش شنوایی وجود نداشت. او از همه جهات درخواست کمک کرد تا بتواند گروهی شبیه به فهرستی از بازیکنان سرهم کند که در حال حاضر نیمی از آنها با مصدومیت دست و پنجه نرم میکنند. دربی کانتی شاید همدردی زیادی از جانب رقبای خود در چمپیونشیپ دریافت نکند اما رونی در هنگام ورود به دنیای مربیگری چنین تصوری در ذهنش نداشت. اگر او پیش از این در طول پنجره در حال غر زدن بود، باید همه چیز خیلی زود در پراید پارک به پایان میرسید.
کی: هری کین به شدت از رد درخواست انتقالش ناراحت و ناامید خواهد بود اما من فکر نمیکنم او در جایگاه بدی قرار داشته باشد. دلیل این حرف من صرفا شروع خوب تاتنهام در این فصل نیست. من فکر میکنم ستاره اصلی تاتنهام بودن با او سازگاری دارد؛ حتی اگر اینطور احساس نشود.
علاوه بر این، به دهها بازیکنی نگاه میکنم که در باشگاههای بزرگ انباشته شده و با یک فصل دیگر در تیم زیر 23 سال یا تمرین با سایر اعضای بزرگ تیم روبرو هستند- به همراه یا بدون این که در جام اتحادیه در ترکیب قرار بگیرند. تعداد بازیکنان با استعدادی که بدون استفاده روی نیمکت و سکوی باشگاههای بزرگ هدر میروند، ناراحت کننده است.