آیا سریعترین فوتبالیستهای دنیا میتوانند برنده طلای دوی 100 متر المپیک شوند؟
هفتیک- وقتی گرت بیل در سال 2014 اولین فصل حضورش در رئال مادرید را سپری میکرد و سرعتش را به رخ همگان میکشید، یک آمار بسیار همهگیر شد. یک نفر در جایی سرعت دوندگی بیل در جریان گل معروفش برابر بارسلونا در فینال کوپا دل ری را 43.1 کیلومتر بر ساعت ارزیابی کرد که نشان میداد سرعت این بازیکن از اوسین بولت و رکوردی که در دوی 100 متر در سال 2009 ثبت کرده بود هم بیشتر است.
این موضوع لزوما از اهمیت زیادی برخوردار نبود چرا که این گل به خودی خود بدون استفاده از آمارهای بیمصرف هم بسیار فوقالعاده به حساب میآمد. این موضوع هم اهمیتی نداشت که این بالاترین سرعت بیل بود و آمار مربوط به بولت در واقع میانگین سرعتش در طول 100 متر محسوب میشد. این موضوع هم چندان مهم نبود که اگر کسی برای یک ثانیه به این فکر میکرد متوجه میشد که طرح نظر سریعتر بودن گرت بیل از اوسین بولت کمی احمقانه است.
این در واقع جملهای بیهوده برای افزایش تعداد ریتوییتها بود. اما میتوانید تصور کنید که تا چه حد برای ورزشکاران حرفهای آزاردهنده است که زندگی حرفهای و فداکاری و اساس کاری که تمام زندگی خود را وقف آن کردهاند- بدون این که بخواهند رفتار دراماتیک نشان – به این شکل حقیر شمرده شود.
کلی سوثرتون، برنده سه مدال برنز المپیک در رشتههای هفتگانه و دوی چهار در چهارصد متر، میگوید:” اکثر افراد منطقی میدانند که این کار یکسان نیست. بدون شک بازیکنان بسیار سریعی در ورزشهای تیمی حضور دارند اما آنها هرگز سرعتی شبیه یا حتی نزدیک به اوسین بولت را نداشتهاند. این آمارها باعث خشم ورزشکاران دو و میدانی میشود. من فکر میکنم اگر ما هم بخواهیم درباره تواناییهایمان در فوتبال گزافهگویی کنیم، باعث عصبانیت بازیکنان حرفهای این رشته خواهیم شد.”
جیسون گاردنر، برنده مدال طلای چهار در صدمتر المپیک 2004 که کتابی با عنوان “مسابقه ما” هم در این باره نوشته، میگوید:” این چیزی است که میتوان از آن با عنوان “روزنامهنگاری بیهوده” یاد کرد. این صرفا اظهارنظری بیهوده است. ثبت چنین رکوردهای سرعتی برای یک بازیکن فوتبال فوقالعاده است اما قابل مقایسه با دو و میدانی نیست.”
البته که این اتفاقی مجزا نیست. شما بارها درباره زمانهای دو صد متر فوقالعاده مربوط به بازیکنانی چون تئو والکات یا آمارهای عالی در دوهای با مسافت کمتر شنیدهاید. هربار چنین آمارهایی و پیشنهادهایی از این دست مطرح میشود که میتوان فوتبالیستی را در فینال 100 متر المپیک قرار دارد و شانس خوبی برای کسب مدال برای او قائل شد، شاهد ابراز ناراحتی از سوی جامعه ورزشکاران هستیم.
سوثرتون در پاسخ به این سوال که ارزیابی او از رویارویی فوتبالیستهای بسیار پر سرعتی چون کیلیان امباپه، ارلینگ هالند یا آلفونسو دیویس با تریوون برومل در المپیک توکیو چیست، میگوید:” من حدس میزنم که بعضی از آنها در شکستن رکورد 11 ثانیه به مشکل بخورند.” این به هیچ وجه زمان بدی نیست- در واقع 11 ثانیه برای فتح مدال طلای دوی 100 متر کافی بود. در سال 1900.
برای مقایسه امروزی باید گفت که بهترین رکورد برومل در سال جاری پیش از المپیک 9.77 ثانیه بوده بنابراین اگر فرض را بر درستی حدس سوثرتون بگذاریم، احتمالا فوتبالیستها چیزی حدود 15 تا 20 متر عقب خواهند ماند و اساسا در عکس پایانی مشخص نخواهند بود. اگر بتوانید این صحنه را مجسم کنید، متوجه تفاوت مهارتها در این دو ورزش میشوید.
سوثرتون میگوید:” من فکر میکنم آنها احتمالا در 30 تا 40 متر بسیار خوب هستند. اما تفاوت اینجاست که دوندگان میتواند این سرعت را حفظ کند، سریعتر و سریعتر شده و سرعتشان را برای مدت بیشتری نسبت به فوتبالیستها حفظ کنند. بنابراین شما شاهد آغاز فاصله مشهود بعد از 50 متر خواهید بود. آنجاست که تفاوت را میبینید. دینا آشر اسمیت احتمالا میتواند سریعترین فوتبالیست جهان را در طول 100 متر شکست دهد.”
بنابراین فوتبالیستها چقدر سریع هستند؟ تعیین این معیار کمی دشوار است اما ما میتوانیم با استفاده از دادههای Skillcorner به سریعترین بازیکنان لیگ برتر در فصل 21- 2020 پی ببریم. معیار PSV- 99 در Skillcorner- مخفف اوج شتاب دوندگی- راه خوبی برای تعیین این معیارها به حساب میآید و بازیکنانی را به ما معرفی میکند که به طور مداوم با سرعت بالا در زمین حرکت میکنند.
پنج بازیکن برتر زمین از نظر سرعت در فصل گذشته با تکیه بر این معیار، کایل واکر (32 کیلومتر بر ساعت)، مارکوس راشفورد (31.7)، کالوم ویلسون (31.3)، آداما ترائوره (31.2) و بن گادفری (30.9) هستند. در حالی که بیشترین سرعت بولت بین 60 تا 80 متر که با رکورد جهانی او در مسابقات قهرمانی سال 2009 همراه شد در واقع 44.72 کیلومتر بر ساعت بوده است.
جوناس دودو، مربی دو که با آرسنال، لستر، اتحادیه فوتبال و لیگ فوتبال زنان انگلیس کار کرده، موضوع دیگری را اضافه میکند:” اگر بتوانید بالای 10.5 یا حتی 10.2 متر در ثانیه بدوید، جز درصدهای برتر فوتبالیستهای مرد قرار میگیرید، در حالی که این عددی است که ما برای ارزیابی برترین دوندگان زن به حساب میآوریم.”
باید به این نکته اشاره کرد که تمامی این اظهارات انتقاد از فوتبالیستها نیست. کار آنها این نیست که به اندازه اوسین بولت، تریوون بورمن یا هر دونده تخصصی المپیکی سریع باشند چون مهارتهای آنها متفاوت است. ورزشکاران یک بار در طول 100 متر میدوند و پس از آن میتوانند استراحت کنند. فوتبالیستها بارها و بارها در طول یک بازی میدوند و به ندرت این دوندگی در طول بیش از 30 متر است و اگر خوششانس باشند میتوانند پیش از انجام دوباره این کار با سرعت کم در زمین راه رفته و نفسی تازه کنند.
گاردنر میگوید:” نیازهای این عملکردها بسیار متفاوت است. یک فوتبالیست نیاز دارد خیلی سریع در طول 10، 20 یا 30 متر به این سرعت برسد. سیستم تمرینی بسیار متفاوت خواهد بود چون یک دونده با سرعت مشخص در یک خط صاف میدود، در حالی که فوتبالیستها باید برای این حرکت از چابکی کافی، قدرت عبور از حریف، چرخش و ادامه مسیر برخوردار باشند. سپس شاید مجبور باشند بار دیگر این سرعت را تکرار کنند. باید این نکته کلیدی را به خاطر سپرد: دوندگیهای سرعتی مکرر.”
سپس نوبت به حرکت پایانی میرسد که توقف است- توقف به مرور و ناگهانی تا مکثی کامل بدون برخورد جدی و از هم گسستن چیزی. تونی کلارک مربی دویی است که با فیل فودن، کانر کودی و سایر بازیکنان کار کرده و میگوید:” فوتبالیستها باید 10 متر بدوند و سپس سرعتشان را کاهش داده، متوقف شده و همین کار را در جهت عکس انجام دهند. دوندگان 100 متر مجبور به انجام این کار نیستند.” مهارت و انعطافپذیری لازم برای انجام این کار مشخصا کاملا متفاوت است و به طور طبیعی از قدرتی که دونده 100 متر میتواند روی آن تمرکز کند، میکاهد.
تصویری از این مسئله زمانی شکل گرفت که چند سال قبل کریستیانو رونالدو با آنخل دیوید رودریگز، دونده حرفهای و ورزشکار حاضر در المیپک، مسابقه داد. دو مسابقه وجود داشت: اولی در خط مستقیم در طول 30 متر و دیگری با حرکت زیگزاک در همین مسافت. رودریگز اولی را با اختلاف 0.3 برنده شد و رونالدو در مسابقه دو با اختلاف زیر نیم ثانیه به پیروزی رسید (از اینجا تماشا کنید).
نگاه به تکنیک رونالدو در مسابقه زیگزاگ بسیار جالب بود: او تقریبا با دو پا در هر چرخش میپرید، از پای داخلی برای کنترل سرعت و توقف استفاده میکرد و از پای بیرونی برای افزایش قدرت و سرعت در دوی کوتاه بعدی، در حالی که رودریگز به مسیرهای مستقیم یا با پیچهای آرام عادت داشت و از یک پا برای انجام هر دو مورد استفاده میکرد.
کلارک میگوید:” اگر من در مسیری مستقیم به طول 10 متر میدویدم و مجبور بودم بایستم و کاملا به چپ بدوم، عادت میکردم که از یک پا برای تکیهگاه استفاده کنم و پنج برابر وزن بدنم را روی آن پا قرار دهم. بنابراین باید به میزان باری که روی عضلههای چهار سر ران، عضلات سرینی و همسترینگها قرار میگرفت، توجه میکردم. فوتبالیست باید روی گروه متفاوتی از ماهیچهها با استفاده از تمرینات پلایومتریک (تمریناتی که از قدرت زیادی برای ساخت ماهیچهها با پریدن، اسکات و ورزشهای هوازی استفاده میکند) کار کنند.
آیا فوتبالیستی بسیار سرعتی میتواند به دوندهای تراز اول تبدیل شود؟ آدام گِمیلی به نوعی این کار را انجام داده است: او جز نوجوانان حاضر در باشگاه چلسی بود که در نهایت به داگنهام و ردبریج پیوست اما در سال 2012 فوتبال را رها کرد تا به دوندهای تمام وقت تبدیل شود. او در سال 2014 قهرمان دوی 200 متر اروپا شد و عضو تیمی بود که قهرمان دو امدادی چهار در 100 متر جام جهانی 2017 شدند.
اما به ورزشکاری مانند رو شان ویلیامز بپردازیم که این تابستان به دانکستر راورز پیوست. او در سیستم جوانان منچستریونایتد رشد اما در 15 سالگی رکورد دوی 100 متر مدرسه پسرانه دارن کمپبل را شکست. چه میشود اگر او در 22 سالگی ناگهان تصمیم بگیرد که میخواهد به ورزشکار دو و میدانی تبدیل شود؟ آیا میتواند این کار را انجام دهد؟
سوثرتون از این موضوع اطمینان ندارد:” شاید. فکر میکنم اگر آنها پیشزمینه داشته باشند، اگر پیش از 16 سالگی سابقه ورزشی در زندگیشان داشته باشند، شاید کار برایشان آسانتر باشد. اما من فکر میکنم شانس آنها در این زمینه… زیاد نیست.”
دودو در این زمینه کمی خوشبینتر است:” با زمان کافی؟ بله. من قطعا فکر میکنم شما میتوانید کاری کنید که آنها به دوندهای سریع تبدیل شوند- بسیار بسیار سریع. و اگر زمان کافی در اختیار داشته باشید، اگر دو یا سه سال وقت داشته باشید، میتواند کاری کنید که تاندونها و ماهیچهها به تمرینات تغییر یافته، محرکها، دویدن روی زمینهای سفت و تمام موارد دیگر عادت کنند.
شاید بتوانید در قبال فوتبالیستی با پاهای بلند با افزودن استارتهای انفجاری به آغاز کارشان، کاری فوقالعاده انجام دهید و اطمینان حاصل کنید که از حالت بدنی مناسبی برخودار هستند. خصوصا اگر از تمرینات فوتبال درست و خوبی بیایند، پس ظرفیت کاری بالایی هم دارند.”
بزرگترین مشکل شاید واقعا فیزیکی نباشد:” تفاوت این است که رقابت در دوی 100 متر نیازمند حفظ خونسردی برای دوندگی با سرعت خود فرد است- که به خودی خود یک توانایی به حساب میآید. اجرای این کار در کنار فردی دیگر چیزی است که دوندهها از سنین پایین تمرین میکنند.”
به هرحال شاید ما مقایسههای اشتباهی انجام دادهایم. فوتبالیستها با مجموعه مهارتهایشان احتمالا سازگاری بیشتری با دوی 400 متر یا حتی دوندگی با مسافتهای متوسط دارند: استایل بدنی عموما کمی بیشتر شبیه است، هر دو نیازمند سرعت و پایداری هستند، عامل چند جهتی مطرح است و تکیه بر توانایی تغییر سریع شتاب هم وجود دارد. گاردنر میگوید:” دونده دوی 400 متر سبک تمرینیای دارد که آنها روی آن کار میکنند، توانایی رهایی از اسید لاکتیک در عین برخورداری از نیروی انفجاری و قدرت و سرعتی که برای رقابت نیاز است.”
در واقع Sport England چند سال قبل تلاشی آگاهانه برای یافتن فوتبالیستهای جوان و سریعی انجام داد که این ورزش را کنار گذاشته بودند و هدفش تبدیل آنها به دوندگان 400 یا 800 متر بود. دودو میگوید:” آنها متوجه شدند که 400 یا 800 متر سازگاری بیشتری با فوتبالیستها دارد چون آنها ظرفیت هوازی دارند.”
نتیجهگیری سوثرتون به این شکل است:” تنها یک راه برای حل این موضوع وجود دارد. بجنبید پسرها، بیاید مسابقه دهیم. چرا چنین اتفاقی رخ ندهد؟ وقتی مسابقات گرند پریکس یا مسابقات سالانه یا چنین چیزهایی برگزار میشود، باید تیمی از سایر ورزشها در دوی امدادی تیمی (برابر دوندگان حرفهای) داشته باشیم. تیم چهار در 100 متر را در زمین قرار داده و این مسئله را حل کنیم. پسرها از این کار استقبال میکنند.” بیاید این کار را عملی کنیم.