آنالیز فینال لیگ قهرمانان؛ چگونه چلسی برای دومین بار فاتح چمپیونزلیگ شد
هفتیک- چلسی با پیروزی در ورزشگاه دراگائوی پورتو موفق شد دومین عنوان قهرمانیاش در لیگ قهرمانان را به دست بیاورد و دست منچسترسیتی از کسب اولین جامش در این رقابتها را کوتاه کند. کای هاورتز تک گل این دیدار را در اواخر نیمه اول به ثمر رساند تا اولین فصل حضورش در این باشگاه به عنوان گرانقیمتترین بازیکن، با کسب جام ارزشمند قهرمانی اروپا به پایان برسد و این موضوع درباره چهار ماه ابتدایی حضور درخشان توماس توخل به عنوان سرمربی این تیم نیز صدق میکند. توخل فصل که گذشته به همراه پاری سن ژرمن در فینال این مسابقات شکست خورده بود، گفت:” ما با عملکردی فوقالعاده در دفاع بر لحظات سخت و بسیار خطرناکی غلبه کردیم. مجبور به انجام تعویضی زودهنگام شد تا آندریاس کریستنسن به جای تیاگو سیلوا وارد زمین شود که باعث آسانتر شدن شرایط نشد اما ما شجاع بودیم. حتی در لحظاتی که فرار از فشار دشوار بود، ساختار خودمان را حفظ کرده و همیشه فعال بودیم.” ده سال از آخرین باری که پپ گواردیولا با تیمی به قهرمانی لیگ قهرمانان رسید، گذشته است و او پس از اولین حضور سیتی در فینال گفت:” بازی نزدیکی بود و ما فینال بسیار خوبی داشتیم. ما خصوصا در نیمه دوم جسارت به خرج دادیم.”
منچسترسیتی در هنگام مالکیت توپ
پپ گواردیولا از سیستم 3- 3- 4 برای این بازی استفاده کرده بود که ریاض محرز، رحیم استرلینگ و کوین دیبروین سه بازیکن هجومی آن را تشکیل میدادند و ایلکای گوندوگان در مرکز خط میانی قرار داشت. حریفشان، چلسی، با سیستم 3- 2- 5 دفاع میکرد یا اگر سیتی برای مدتی طولانی مالکیت توپ را بر عهده داشت، سیستم 1-1-3-5 را به کار میگرفت.
پرسینگ چلسی توسط سه بازیکن هجومی آنها، کای هاورتز، تیمو ورنر و میسون مونت، آغاز میشد که تلاششان دور نگه داشتن توپ از مناطقی بود که سیتی در آنها کیفیت بالاتری داشت. جورجینیو و انگولو کانته پشت آنها حمایت بیشتری را در مرکز زمین انجام میدادند. چلسی تلاش کرد زمان مالکیت سیتی بر توپ را به کمترین حد ممکن برساند و فضاهای ممکن برای دیکته کردن بازی را از آنها بگیرد. اگر آنها در یک سوم دفاعی با تهدیدی روبرو میشدند، سزار آسپیلکوئتا، تیاگو سیلوا و آنتونیو رودیگر، سه بازیکن خط دفاعی، منجسمتر عمل کرده و برای محدود کردن فضاهایی که سیتی برای خلق موقعیت به دنبال آنها بود، تلاش میکردند.
محرز و استرلینگ به طور مداوم در هر حمله در جلو و کنارههای زمین قرار میگرفتند تا دفاع چلسی را پراکنده کنند، مانع از عملکرد درست بن چیلول و ریس جیمز شوند و فضای بیشتری برای فیل فودن، برناردو سیلوا و گوندوگان در انجام کار ترکیبی ایجاد کنند. دیبروین در هجومیترین نقطه خط میانی سیتی قرار داشت و از آنجا به دنبال همکاری در حملات بود.
ادرسون، دروازهبان سیتی، گاهی در آغاز حملات این تیم موثر بود. خونسردی و توانایی بازی با توپ او حتی در شرایط تحت فشار گاهی به این معنا بود که پاسهایی را از بین یا اطراف پرس چلسی ارسال میکند و این پاسها معمولا در فضای پشت دفاع چلسی بود تا استرلینگ یا محرز به دنبال آنها بروند. یا به جای دور کردن توپ، برای رساندن توپ به گوندوگان تلاش میکرد چون از توانایی این بازیکن برای آغاز ضدحملات در جریان تغییر از فاز دفاعی به هجومی آگاه بود.
کایل واکر و اولکساندر زینچنکو، مدافعان کناری آنها، جلو میکشیدند و به دنبال همکاری در حملات سیتی، وقتی توپ در سمت مربوط به آنها قرار داشت، بودند. آزادی زینچنکو برای جلو کشیدن به این معنا بود که او معمولا برای بازیسازی از فضاهای کناری محوطه جریمه و ایجاد مسیر پاسکاری برای چهار بازیکن خط میانی و سایر هم تیمیها تلاش میکرد. اگر او یا کایل واکر در کانال میانیتر قرار میگرفتند، حرکات آنها باعث میشد که محرز و استرلینگ تا حد ممکن به کنارهها متمایل بشوند.
مصدومیت دیبروین منجر به حضور گابریل ژسوس در میدان شد که یک مهاجمی کلاسیک است و در عوض فودن در جلوی خط میانی سیتی جای گرفت. حضور فرناندینیو به جای سیلوا به این معنا بود که این بازیکن تازه نفس به عنوان هافبک دفاعی بازی میکند و گوندوگان در پستی هجومیتر در نزدیکی فودن حاضر میشود. سرخیو آگوئرو نیز که به جای استرلینگ وارد زمین شد در پست مهاجم نوک قرار گرفت و ژسوس به کنارهها رفت. دفاع سیتی نیز در آن زمان جلو کشیده بود و آنها علیرغم تحت فشار قرار دادن چلسی موفق به زدن گل مساوی نشدند.
چلسی در هنگام مالکیت توپ
توماس توخل از سیستم 1- 2- 4- 3 استفاده کرد که در آن تیمو ورنر، میسون مونت و کای هاورتز مثلث هجومی تیم را تشکیل میدادند. منچسترسیتی با هر دو آرایش 2- 4- 4 یا 2- 3- 5 دفاع میکرد که در آن فیل فودن به عنوان هجومیترین بازیکن باقی میماند.
مونت، ورنر و هاورتز معمولا پستهایشان را با یکدیگر عوض میکردند که باعث میشد یارگیری کردن با آنها دشوار باشد. این سه بازیکن نشان دادند که مشکلی در پیشروی در حین حمل توپ و عقب کشیدن به مناطق دفاعیتر برای بازیسازی با خط میانی ندارند. هر یک از آنها همچنین در تلاشهای چلسی برای فرستادن توپ به طور خاص به مناطق هجومی پیش از دادن پاس کاتبک و استفاده از شتاب جابجایی مدافعان سیتی در ایجاد فضا برای سه مهاجم این تیم در حملات همکاری کردند.
رحیم استرلینگ و ریاض محرز به خط میانی عقب میکشیدند، جایی که هر یک وظیفه داشت پستش را رها کند تا حریف صاحب توپ را در تلاش برای منصرف کردن چلسی از بازیسازی از دفاع تحت فشار قرار دهد. آنها این تلاشها را با پرسینگ از جلو به کار میگرفتند؛ جایی که فودن به دنبال قطع کردن مسیرهای پاسکاری بین مدافعان میانی آنها و ایجاد فشار برای ارسال توپ به کنارههای زمین بود. استرلینگ و محرز همچنین در شرایطی که سیتی با پنج بازیکن دفاع میکرد، بیشتر عقب میکشیدند.
جورجینیو و انگولو کانته معمولا مالکیت توپ را مستقیما از ادوارد مندی یا مدافعان پشت سرشان دریافت میکردند و ریس جیمز و بن چیلول حرکت میکردند تا توپ را جلوتر از آنها دریافت کنند و بتوانند پیش از حمایت از مونت، ورنر و هاورتز در یک سوم جلویی زمین، به پیشروی به همراه توپ ادامه دهند. جیمز گاهی در موقعیتهای هجومی و مرکزی توپ را دریافت میکرد، زمانی که سیتی بینظم بود و تلاش میکرد تا سریعا کاری ترکیبی را با هم تیمیهایش در حمله انجام دهد؛ متعاقبا چیلول نیز در پست هجومی و کناری باقی میماند تا دفاع منسجم سیتی را پراکنده کند و با انجام این کار در به ثمر رسیدن تنها گل بازی به واسطه افزایش فضای پیش روی هاورتز پیش از زدن ضربه تمامکننده نقش داشت.
کانته در موقعیتهای هجومیتری از جورجینیو قرار میگرفت و معمولا در هنگام پیشروی چلسی به یک سوم هجومی مالکیت توپ را در اختیار داشت. او ماهرانه از شکل بدنش برای دور شدن از فشار وارده از سوی رقبایش استفاده کرد و سعی داشت با سرعت به فضایی وارد شود که بتواند به پیشروی ادامه دهد. جورجینیو معمولا در عقب میماند و اولویتش ایجاد مسیر پاسکاری در خط میانی و حمایت از چیلول در سمت چپ بود.
چلسی پس از حضور کریستین پولیسیچ زمانی سیتی را هدف قرار میداد که آنها در انتقال توپ به فاز هجومی بودند. آنها به وسیله بازی سریع بازیکن آمریکایی برای پس گرفتن مالکیت توپ تلاش میکردند و این کار را در زمانی که سیتی با تعداد زیادی از بازیکنانش در حال حمله برای به ثمر رساندن گل تساوی بود انجام میدادند. تیم توخل همچنین بیش از پیش با رضایت خاطر و آرامش به دنبال حفظ مالکیت توپ و قرار دادن بازیکنان پشت آن بود- تا به جای نفوذ رو به جلو، بازی را مدیریت کند.