60 اسطوره تاریخ لیگ برتر؛ انگولو کانته (35)
هفتیک- مثل یک چیستان خوانده شود: آن چیست که حجم کوچکی دارد ولی وقتی نیست، حفره ای وسیع و پرنشدنی ایجاد میشود؟ پاسخ؟ انگولو کانته. وقتی این هافبک فرانسوی در تابستان 2015 از باشگاه کان راهی لسترسیتی شد، تنها 3 سال بود که بازیکن حرفه ای شده بود. و دو سال قبل تر، او برای باشگاهی کوچک در حومه پاریس به نام سورسنس بازی میکرد که در دسته نهم فرانسه حضور داشت.
هر چند او نمایش های درخشانی در این تیم داشت ولی کمی زمان برد تا دوران فوتبال کانته در مسیر پیشرفت قرار بگیرد. با وجود اینکه سورسنس به پاریسنژرمن نزدیک است ولی پیاسجی هیچگاه برای جذب او اقدام نکرد. نه تنها پیاسجی بلکه هیچ باشگاهی که از سورسنس بزرگتر به حساب میآمد هم برای جذب او اقدام نکرد؛ همچنین کلیرفونتین، آکادمی ملی فرانسه هم او را نادیده گرفت. او در رادارها قرار نگرفته بود. خیلی کوچک اندام بود و دیده نمیشد. پیره ویله، از مدیران باشگاه سورسنس در رابطه با کانته به بیبیسی گفت:” او برای خودش بازی نمیکند بلکه برای تیم بازی میکند.”
ولی اول بولونی (باشگاهی در فاصله 160 مایلی پاریس که شرایط خوبی در دسته دوم نداشت) و سپس کان، باشگاه منطقه نورماندی ( که آنها هم در دسته دوم بودند)، چیزی در این بازیکن جوان دیدند که خوششان آمده بود؛ چیزی که به آنها میگفت قد و جثه او، در قیاس با انرژی سرشار و بازی هوشمندانهاش در زمین، در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. هر دو انتقال ایستگاههای مهمی در مسیر کانته بودند که او را به شدت رو به جلو حرکت دادند.
کِرِگ شکسپیر که دستیار نایجل پیرسن و جانشینش کلودیو رانیری در لسترسیتی بود گفت:” استیو والش بود که حامی سرسخت خرید کانته بود.” شکسپیر توضیح داد که والش (رئیس بخش نقل و انتقالات و همینطور کمک مربی)، پیش از حضور رانیری در لستر، کانته را زیر نظر داشت. او گفت:” والش معتقد بود که کانته میتواند چیزی به تیم اضافه کند و باعث پیشرفت ما شود-او میتوانست خط میانی ما را تکمیل کند و نحوه بازی ما در ضد حملات را تغییر دهد- ولی در نهایت باید رضایت کلودیو را هم میگرفت.”
مربی جدید لسترسیتی، مثل خیلیها نگرانی هایی در مورد فیزیک و جثه کانته داشت. ولی والش چندین سال کانته را زیر نظر داشت و وقتی برای اولین بار به فرانسه رفت تا بازی او را در دیدار کان و مارسی در فوریه 2015 تماشا کند، استادیوم را بدون اینکه شک و تردیدی در ذهنش باشد، ترک کرد.
پاتریس گارانده، سرمربی کان متوجه شد که جیانلی ایمبولا به خوبی مهار شده و در ایجاد موقعیت به مشکل خورده است؛ بنابراین کانته را به کمک او فرستاد. قبل از اینکه سوت پایان بازی زده شود، کانته پاس گل تساویبخش را برای امیلیانو سالا فرستاده بود و روی گل پیروزی بخش نیکولاس بنزت در دقیقه 87 هم تاثیرگذار بود. کان که تازه به لیگ یک فرانسه صعود کرده بود، در حالی 3-2 پیروز شد که تا دقیقه 75، 2-0 عقب بود.
نشریه اکیپ، لقب “هیولا” را برای کانته 168 سانتی متری انتخاب کرد و توضیح داد که “او مثل یک ماهی درون آب، بین خطوط مارسی حرکت میکرد.” تمام مدارک و شواهد که والش میخواست در دسترس بود. او به اتلتیک گفت:” آن بازی تنها باری بود که بازیاش را تماشا کردم و خیلی سریع تصمیمم را گرفتم. گزارشهای پرشماری راجع به کانته داشتیم و همه این گزارش ها، چیزی که از قبل میدانستم را تایید میکردند.”
به محض حضور رانیری در لسترسیتی در جولای 2015، او با والش آشنا شد و کسی که عامل جذب بازیکنانی مثل ریاض محرز و جیمی واردی به باشگاه بود، یک کلمه را دائم در گوش رانیری زمزمه میکرد:” کانته….کانته.”. آن تابستان، بازیکن فرانسوی به جز در یک بازی، در تمامی دیدارها حضور داشت و کان جایگاهش در لیگ را مستحکم کرد. او لیگ را در حالی به پایان رساند که نامش به عنوان بازیکنی در بین پنج لیگ برتر اروپایی مطرح بود که بیشترین بازیابی توپ را به ثبت رسانده است.
در نهایت رانیری زیر فشار والش تسلیم شد و با وجود علاقهمندی شدید مارسی، هافبک 24 ساله با 5.6 میلیون راهی لسترسیتی شد. در ابتدا همه متوجه نشده بودند که در ازای پولی که پرداخت شد، چه بازیکنی به تیم اضافه شده است. شکسپیر درباره اولین جلسه تمرین کانته در باشگاه گفت:” ما شنیدیم که این شخص به سالن غذاخوری رفته و همه کمی جا خوردهاند- به خاطر قد و قامتش همه فکر میکردند او از بازیکنان آکادمی است که دورهای آزمایشی طی میکند.
ولی به محض اینکه وارد زمین تمرین شد، شک و شبهه همه را از بین برد. همان موقع میشد توانایی بازی خوانیاش را دید، توانایی بازیابی توپ- که از این حیث بهترین هافبکی است که میشناسم و همینطور قابلیتش در پوشش نقاط مختلف زمین. او برای شما پاس 30 یا 40 متری نمیفرستد ولی در سبک بازی ما او فوق العاده بود.”
کمی زمان برد تا رانیری، ترکیبی که چند وقت بعدش توانست شادمانی عجیبی را به شهر لستر هدیه دهد، پیدا کند. در ابتدا، گوکهان اینلر، هافبک دفاعی سوئیسی و کاپیتان لستر در مرکز خط میانی ترجیح داده شد و کانته بیشتر در سمت چپ یا راست خط میانی بازی میکرد. شکسپیر گفت که کادر فنی ” به خوبی میدانست که بهترین پست برای او هافبک میانی است” و ” با توجه به چیزی که در تمرینات شاهدهش بودیم، فقط کمی زمان نیاز داشت” تا کانته به مرکز خط میانی منتقل شود. او ادامه داد:” کاری که لازم بود کانته انجام دهد این بود که مستقیما وارد زمین شده و تاثیرش را بر تیم بگذارد. به محض اینکه فیکس شد، تیم ما را به سطحی دیگر منتقل کرد.”
در پایان سال 2015، دیگر این راز برملا شده بود. هواداران عاشق انرژی تمام نشدنی او مقابل خط دفاع 4 نفره لستر، بازپس گیری تمامی توپها و تکلهایش شده بودند. کارشناسان کانته را خرید فصل مینامیدند. هم تیمیهایش؟ آنها شکی نداشتند که خرید کانته یک اقدام استادانه بوده است.
دنی درینک واتر به او لقب “بی پروا” داده بود. کانته همه جا بود و انقدر راحت خودش را به تمام نقاط زمین میرساند که باعث شده بود دستفروشها در ورزشگاه کینگ پاور، تی شرت هایی با این نوشته بفروشند:” حقیقت: 70 درصد زمین را آب پوشش میدهد، 30 درصد مابقی را انگولو کانته” پس از پیروزی 2-1 لستر مقابل چلسی در ماه دسامبر، رانیری به رسانهها گفت:” کانته فوق العاده است. او تمام توپ ها را پس میگیرد؛ در این استادیوم، در آن استادیوم، در همه جا.”
شاید همه به این نتیجه نرسیده بودند که تکلزدن توانایی فوق العادهای است. در سال 2011، ژابی آلونسو، هافبک موفق اسپانیایی در مصاحبه با گاردین از این ایده اعلام انزجار کرده بود و گفته بود:” فکر نمیکنم تکلزدن را بتوان یک کیفیت به حساب آورد. به نظرم یک ابتکار عمل است و در مواقع لزوم باید از آن کمک گرفت نه اینکه بخشی از شخصیت بازی شما بشود…. . تکلزدن باید آخرین چیزی باشد که از آن کمک میگیرید و به آن نیاز دارید، نه اینکه کیفیت اصلی بازیتان باشد.”
ولی کانته به شکلی هنرمندانه این کار را انجام میدهد و توپ را از زیر پای حریف میقابد، بدون اینکه کوچکترین برخوردی حتی با موهای پای بازیکن داشته باشد. در کتاب بیباک (کتابی درباره کانته) نوشته جاناتان نورثکرافت، اندی کینگ میگوید:” نمیتوانم درکش کنم. هرکسی که تکل میکند، توپ کمانه کرده و دور میشود ولی موقع تکلهای کانته، توپ به پاهایش چسبیده است.”
پس چه چیز باعث شده که کانته در توپربایی انقدر ماهر باشد؟ شکسپیر نفس عمیقی کشید و گفت:” ترکیبی از بازیخوانی، تصمیمگیری به موقع، اینکه بدانید چه زمانی بایستید و همچنین کنترل سطح انرژی. زمانبندی او برای تکل زدن…. کمتر میبینید که او پس از تکلها روی زمین بماند و این تبحر را دارد که در زمان درست در مکان درست قرار بگیرد.”
6 ماه بیشتر طول نکشید تا بازیکنی که با اسکوترش به تمرینات بولونی میرفت، توجهات و احترامی کسب کند که حتی در رویاهایش نمیگنجید. ولی فقط سبک بازی فوتبالش نبود که همه را تحت تاثیر قرار داده بود بلکه شخصیتش هم بود. شیکسپیر گفت:” او خیلی بی ادعا بود. با مینی (خودرو مینی کوپر) کوچکش به تمرینات میآمد. اگر درست یادم بیاید، او در خانه، تلویزیون تماشا نمیکرد. خیلی ساکت بود ولی لبخندی جالب توجه داشت که به همه سرایت میکرد و از فوتبال لذت میبرد- فقط دلش میخواست بازی کند. واین شخصیتش بود که او را برای همه عزیز کرده بود.”
دیگر کسی که در کتاب بیباک درباره کانته صحبت کرد، همتیمی و هماتاقی سابقش در بولونی، فیصل نینی است که مدعی شد مرد کمحرف لستر “ساعتها کلمه ای صحبت نمیکرد”. در لستر هم کانته همین گونه بود. کینگ در کتاب گفت:” من سعی کردم به فرانسوی با او صحبت کنم. کمی فرانسوی بلد بودم و وقتی با ریاض ]محرز[ حرف میزدم و کلمه اشتباهی به کار میبردم، او متوجه میشد که منظورم چیست و صحبتمان پیش میرفت. در صحبت با کانته، من چیزی میگفتم و او خیلی خلاصه جوابم را به فرانسوی میداد و مکالمه تمام میشد. متوجه نمیشدم چه چیز گفته و فکر میکنم او هم از این موضوع خوشحال بود.”
آنهایی که ارتباط نزدیکی با کانته دارند، معتقدند اینکه ذات آرام او را با کمرویی یا هرگونه ضعف دیگری برابر بدانیم، اشتباه است. وقتی پروژه “شروع مجدد” چلسی در این تابستان آغاز شد، کانته که حالا برای این باشگاه بازی میکند، گفت که از بازگشت به تمرینات در حالی که کشورش در قرنطینه است، احساس نارضایتی میکند و به تنهایی تمرین کرد.
از نگاه گارانده، کسی که کانته جوان را در سال 2013 برای کان جذب کرد و دو فصل با او کار کرد، عجیب نیست که انگولو چنین تصمیمی گرفته است. او به اتلتیک گفت:” من از ذهن او باخبرم. او میداند چه چیز میخواهد و مسئولیتش را قبول میکند. در واقع او ارادهای بسیار بسیار قوی دارد.
کانته ساکت است ولی برخلاف تصور مردم، شخصیت بسیار بزرگی دارد. او با کمحرفی خودش را ابراز میکند. پخته شده، برای دیگران احترام قائل است و سلسله مراتب را میشناسد. از این رو با دیگر بازیکنان و افراد جوان امروزه متفاوت است. بله، او کسی است که نمیخواهد در مرکز توجهات باشد ولی در سوی دیگر میداند چه چیز میخواهد. او سختکوش و پرتلاش است. اگر بخواهد شنیده شود، کاری میکند که این اتفاق بیفتد.”
بازیکنان ساکت و بی سر و صدا معمولا در هیاهوی رختکن خرد میشوند. ولی شکسپیر مدعی شد که تماشای تواناییهای کانته در تمرینات باعث شده بود خیلی سریع هم تیمیهای جدیدش در لستر برای او احترام قائل شوند. او گفت:” گاهی بازیکنان میتوانند شخصیت فوق العادهای داشته باشند ولی گاهی دیگر بازیکنان میگویند “ما میخواهیم تو در زمین موثرباشی” و میپرسند “چگونه میخواهی ما را به تیمی بهتر تبدیل کنی” آنها به وضوح دیدند که کانته این توانایی را دارد. و بازیکنان خوب- بازیکنان باهوش- اگر مقبول دیگر بازیکنان باشند، سریعتر پیشرفت میکنند.”
همانطور که لستر به شکلی غیرمنتظره در رقابت برای قهرمانی لیگ برتر باقی مانده بود، آمار و عملکرد کانته هم با صدایی رسا از او میگفتند. در ابتدای ماه فوریه، لسترِ صدرنشین، نزدیکترین رقیبشان یعنی منچسترسیتی را در ورزشگاه اتحاد شکست داد. پیش از بازی تایید شد که مانوئل پیگرینی در پایان فصل تیم را ترک خواهد کرد و پپ گواردیولا جایش را خواهد گرفت و جو عجیبی برپا شد.
رانیری هیچ چیزی را تغییر نداد. همان ترکیبی که در پنج بازی قبلش به زمین فرستاده بود را دوباره انتخاب کرد؛ محرز به دفاع حریف نفوذ میکرد و محور کانته-درینک واتر، پوششی نفوذناپذیر از خط دفاع تیم داشت؛ خط دفاعی که به خودی خود بسیار مستحکم ظاهر شده بود. شاید رابرت هوث با دو گلی که در آن بازی زد و لستر را با نتیجه 3-1 به پیروزی رساند، تیترها را به خود اختصاص داد ولی آمار نشان میداد که کانته موثرترین بازیکن زمین بود.
نه تنها او بیشترین تکل، توپ ربایی، دفع توپ و بازگرداندن مالکیت را به نام خود زد ( هشتمین تکل موفق او باعث شد به اولین بازیکن لیگ برتر تبدیل شود که 100 تکل موفق در آن فصل داشته است)، بلکه در حملات هم خوب کار کرد. 68 لمس توپ کانته در زمین منچسترسیتی بود و روی گل دوم لستر نقشی موثر داشت. شکسپیر گفت:” با سبک بازی ما که بر اساس عقب نشستن و ضد حمله زدن بود، کانته کاملا برای پوشش زمین و بازپس گیری توپ ایده آل بود.
از لحاظ بازی خوانی او جزء بهترینها بود. از نگاه من او میتواند در هر 6 تیم برتر جهان بازی کند؛ او چنین کیفیتی داشت. ولی جدا از توانایی هایش- توپربایی، تکل زدن و …. – این سختکوشی ، تعهد و اراده قویاش بود که او را به بازیکنی بزرگ تبدیل کرده بود. او مثل ریاض محرز از بازیکنان عبور نمیکرد. مثل جیمی واردی در موقعیت قرار نمیگرفت و به عنوان یک هافبک برایتان گلزنی نمیکرد ولی کاری که میکرد و تلاشی که انجام میداد، تاثیر شگرفی داشت.”
تاثیر او به حدی شگرف بود که تمایل دیگر باشگاهها به جذبش، اجتناب ناپذیر بود؛ و همینطور هم شد و تنها دو ماه پس از اتمام فصلی فوق العاده در انگلیس با کسب قهرمانی در لیگ برتر، کانته با رقمی که رکورد فروش باشگاه بود (32 میلیون پوند)، راهی چلسی شد. شکسپیر گفت:” بدترین اتفاق بود و آرزو داشتیم اینطور نشود. او حفره ای بزرگ در خط میانی به جا گذاشت که هیچگاه نشد آن را پر کنیم.”
کانته انتقالش را “تحقق یک رویا” خواند و در باشگاه چلسی که توانسته بود او را به غرب لندن ببرد هم همین حس جاری بود. استیو هالند که در فصل 17-2016 دستیار کونته در چلسی بود گفت:” او از آن تیپ بازیکنانی است که هر مربی آرزوی داشتنش در ترکیب تیمش را دارد. چشم انداز ما از کیفیتهایی که او میتوانست به تیم اضافه کند، بر اساس آنچه بود که از او در لستر تماشا کرده بودیم: شخصیتی بسیار قدرتمند در بازپس گیری توپها، پوشش فضاها و حمایت از تیم در مواقع دفاع.
فراتر از آن، هر چند او بازیکنی نبود که قرار باشد آمار گل یا پاس گل بالایی ثبت کند، بلکه فوتبالیست بسیار خوبی بود که میتوانست کارهایی بیش از وظایف دفاعیاش انجام دهد. او میتوانست توپ را به جلو ببرد و دائما تصمیمات خوبی در استفاده از توپ بگیرد.
اما بالاتر از همه اینها، وقتی قصد جذب بازیکنی به ترکیب تیمتان را دارید، به تواناییهای تکنیکی و تاکتیکی و همینطور جثه او نگاه میکنید ولی وجه شخصیتی در جذب یک بازیکن بسیار مهم است. او بازیکنی بود که با کمترین نقاط ضعف، بهترین عملکرد را داشت؛ بهترین نوع بازیکن. لازم نبود در مورد چیزی با او بحثی کنید. میدانستید که هر بازی، در سطحی مشخص ظاهر خواهد شد. باید از بازیکنانی که دقیقا برعکس این توصیفات هستند، دوری کرد.”
شاید مشهورترین مثال از شخصیت خاکی و آسانگیر کانته دو سال پس از انتقالش به چلسی نمایان شد؛ هنگامی که او در خانه یکی از هوادارانش، خوراک مرغ با کاری خورد، با او فیفا بازی کرد و خودش را در برنامه Match Of The Day تماشا کرد. قصه از اینجا شروع میشد که پس از پیروزی 4-1 چلسی مقابل کاردیف در سپتامبر 2018، کانته به سنت پانکراس سفر کرد تا با قطارهای یورواستار راهی پاریس شود و با خانواده اش دیدار کند. اما پس از اینکه از قطار جا ماند، هافبک چلسی راهی یک مسجد محلی در کینگ کراس شد تا نماز عصر بخواند.
آنجا بود که او با بدلور رحمان جلیل ، یک هوادار آرسنال آشنا شد و رحمان جلیل هم طبق سنت اسلامی، او را برای شام به خانه اش دعوت کرد و از اینکه کانته نیز این پیشنهاد را قبول کرد، متعجب شد. در نهایت، 8 الی 10 نفر از دوستان رحمان به خانه او آمدند و دو ساعت با ستاره لیگ برتر وقت گذراندند.
یکی از آن مهمانها توییت کرد:” من هوادار لیورپول هستم ولی بیشتر دوستانم هوادار آرسنالند اما کانته فراتر از یک فوتبالیست است. به عنوان یک مسلمان، او یک الگوی بزرگ برای ماست و یک نمونه عالی از یک انسان فوق العاده. او به شما چیزهای زیادی یاد میدهد. بسیار انسان متواضعی است. اصلا فکر نمیکند که در طبقه اجتماعی دیگری نسبت به شما قرار دارد.”
همین رفتار فروتنانه بود که باعث شد بار دیگر کانته در بین هم تیمیهای جدیدش مقبول باشد. هالند گفت:” به محض اینکه پا در زمین گذاشت، احترام هم تیمیهایش را جلب کرد. اولا به خاطر تلاشش در فصل گذشته که منجر به قهرمانی لیگ شد. او در لستر تاثیر گذارترین بازیکن بود. همچنین به خاطر رفتار و برخوردش. ماشینی که میراند( کانته مدتها مینی کوپر سوار میشد تا اینکه امسال یک مرسدس بنز خرید). لباسهایی که میپوشد. برای کسی که به این حد ثروتمند است که چنین ثروتی برای بازیکنانی در سطح او در لیگ برتر طبیعی است، اینکه انقدر فروتن و خاکی باشد…. جدا از استعداد واضحی که داشت، او به خاطر رفتار انسانی و دستاوردهایش در زمین مورد احترام بود.”
هرچند کونته بازیکنی با خصوصیاتی که میخواست را جذب کرده بود، هالند معتقد است که تا پیش از زمان تغییر سیستم از 3-3-4 به 3-4-3 پس از شکست مقابل لیورپول و آرسنال، هنوز کانته نتوانسته بود تاثیری که باید را بگذارد. او ادامه داد:” آنتونیو همیشه در پس ذهنش سیستم 3-4-3 را داشت. حتی در پیش فصل هم او از ترکیب کانته- ماتیچ، کانته- فابرگاس و ماتیچ- فابرگاس در خط میانیاش استفاده کرده بود. ولی پس از شکست مقابل آرسنال، ما مقابل هال سیتی برای اولین بار با سیستم 3-4-3 بازی کردیم و پس از آن در 13 بازی، 13 پیروزی به دست آوردیم. در همین دوره بود که میشد دید این پست با افرادی که اطرافش حضور دارند، بهترین سیستم ممکن بود تا بتوان بهترین بازی را از او گرفت و رو به جلو حرکت کرد. از همان لحظه اول واضح بود که او شخصیتی تاثیرگذار در آن سیستم خواهد بود.
هر چند که هالند عملکرد کانته را در قهرمانی لستر در فصل گذشتهاش تماشا کرده بود ولی همچنان تحت تاثیر عملکرد او با جثهای کوچک در پستی بسیار مهم قرار گرفته بود.هالند گفت:” قد او 1 متر و 68 سانتی متر است و تمام زمین را پوشش میدهد ولی از لحاظ فیزیکی، تاثیری دارد که …. با احترام به افرادی که 168 سانتی متر قد دارند، ولی همه انتظار دارند از بازیکنانی مثل پوگبا با قد 191 تواناییهای فیزیکی و قدرتی برجسته تماشا کنند. ولی کانته قلب شیر دارد و تواناییهای فیزیکیاش را دائما بهبود میبخشد و افزایش میدهد.”
هر چند کادر فنی چلسی قدردان نقش مهم کانته در ثبات دفاعی تیم و تغذیه بازیکنان خلاق مثل ویلیان، پدرو، ادن هازارد، ویکتور موزس و دیگو کاستا بود ولی آنها پتانسیل بازی در پستهای دیگری را هم در کانته دیده بودند.
پس از یک نمایش عالی مقابل وستهام در مارس 2017 (پس از بازی هازارد در کنفرانس خبری گفت:” وقتی در زمین هستم، انگار در دو جای زمین او را میبینم. من فکر میکنم با دو بازیکن دوقلو هم تیمی ام”) کونته، سرمربی چلسی، گفت:” ما روی برخی وجوه کار میکنیم که عملکرد او را بهبود ببخشیم و او را به بازیکن کاملتری تبدیل کنیم. فکر میکنم او در پاس دادن جای پیشرفت دارد و سعی داریم کاری کنیم که انتخاب اولش ، پاس رو به جلو باشد.”
آمار نشان میداد که کانته همان موقع هم اینگونه بود. دقت پاس او در فصل قبلش، 86.5 درصد در زمین خودی و 78 درصد در زمین حریف بود و در فصلی که به چلسی رفت، 90 درصد در زمین خودی و 86.9 در زمین حریف بود. در جریان پیروزی 2-1 مقبل وستهام در ورزشگاه لندن، در یکی از صحنهها به نظر میرسید که کانته توپ را به خودش پاس میدهد.
هالند به مثالی دیگر اشاره دارد؛ در پیروزی 4-0 خانگی چلسی در دیدار با منچستریونایتد در ماه اکتبر سال گذشته، کانته توپ را از حریف گرفت، یکی دو بازیکن را جا گذاشت و با شوتی دقیق آن را دور از دستان دخیا به گوشه دروازه فرستاد. هالند ادامه داد:” او بازیکنی است که تواناییهایی فراتر از خراب کردن بازی حریف دارد. به نظرم این وجه از فوتبال او در این سن و سال میتواند بهبود یابد زیرا چنین تواناییهایی دارد. ولی البته او در دیگر وجه فوتبالش (خراب کردن بازی حریف) بسیار خوب است و این وظیفه برای تیم اهمیت بالایی دارد.
این وظایف به حدی مهم هستند که در فصلی که چلسی قهرمان لیگ شد و با رکورد پیروزیهای پیاپی در یک فصل (13 پیروزی) برابری کرد، رکورد تعداد پیروزی در یک فصل را شکست (30 پیروزی) و از لحاظ کسب امتیاز در رده دوم تاریخ لیگ برتر قرار گرفت (93)، این ستاره نقش فرانسوی بود که جوایز انفرادی را کسب کرد: برترین بازیکن سال از نگاه بازیکنان لیگ برتر، برترین بازیکن سال از نگاه فوتبالنویسها و برترین بازیکن فصل لیگ برتر. بالاتر از اینها، او برای دومین فصل پیاپی در تیم برتر سال لیگ برتر قرار داشت- پاداشی عادلانه برای اولین بازیکن (به جز دروازه بانها) پس از اریک کانتونا در سال 1993 که توانسته بود با دو باشگاه متفاوت در دو سال پیاپی قهرمان لیگ شود.
هالند معتقد است که انتخاب یک بازیکن از یک فصل با 38 بازی، انتخابی ناعادلانه است. او که سابقه قهرمانی با دو تیم در لیگ برتر را دارد گفت:” شما حداقل به دو بازیکن که توانایی عوض کردن بازی برای تیمتان را داشته باشند، نیاز دارید تا فصل خوبی سپری کنید. ما کاستا و هازارد را در آن فصل داشتیم که بتوانند آمار هجومی را بهبود ببخشند. ولی در دیگر سو، برای اینکه بتوانید در کورس قهرمانی باقی بمانید، باید آمار گل خورده تان حداقل ممکن باشد و انگولو در این امار نقشی حیاتی داشت (چلسی تنها 33 گل در آن فصل دریافت کرد).
ثبات دفاعیای که او به تیم اضافه کرده بود، در کنار تلاشی که در حضور طولانی مدتش در زمین داشت ( کانته آن فصل 35 بازی انجام داد)، نقشی که در زمین ایفا میکرد و همچنین استعدادی که توان اجرایی کردنش را پیدا کرده بود- اگر هازارد در هنگام لو رفتن توپ در جای درستی قرار نداشت، کانته جبران میکرد. این بازیکنها هستند که باعث میشوند کار تیمی انجام شدنی باشد. آنها هستند که کل تیم را کنار هم حفظ میکنند و اجازه میدهند تیم آنطور که باید کارش را انجام دهد.”
پس از آن فصل، جام گرفتنها آغاز شد و چلسی در سال بعدش قهرمان جام حذفی شد و کانته هم به همراه فرانسه قهرمان جام جهانی 2018 شد و عضو تیم چلسیای بود که در سال 2019 قهرمانی لیگ اروپا را جشن گرفت. اگر دو قهرمانی لیگ برتر را هم به این آمار اضافه کنیم، شاید کمتر بازیکنانی بودهاند که چنین دستاوردهایی کسب کرده باشند.
در فصول اخیر، تحت هدایت مائوریتزیو ساری و فرانک لمپارد، وظایف کانته تغییر کرده است. در حالی که سیستم کونته و استفاده از یک زوج در کنار کانته باعث شده بود او بهترین عملکرد را داشته باشد و همین سیستم در لسترسیتی و فرانسه نیز اجرایی شد، ساری او را در پست شماره 8 و بدون زوج بازی میداد. لمپارد هم پیش از وقفه فصل گذشته، او را در سمت راست خط میانی بازی میداد (تا وقتی که آماده بود) که کمتر از دوران ساری به سمت دروازه حریف حمله میکرد.
وقفه اواخر فصل باعث شد تا لمپارد زمان کافی داشته باشد که بررسی دقیقی انجام دهد و پس از آن، او جورجینیو را از پست شماره 8 حذف کرد و کانته را جایگزینش کرد- در پستی که شاید او هنوز نتوانسته به ثباتی که قبلا در کنار یک زوج به آن رسیده بود، برسد.
هالند گفت:” واقعیت این است که سه فصل موفق او در فوتبال، زمانی بود که کنارش یک زوج حضور داشت. در لستر، او کنار درینک واتر بازی میکرد، در چلسی کنار ماتیچ و گاهی کنار فابرگاس بازی میکرد که در آن فصل تیم کونته قهرمان لیگ شد. در فرانسه هم در سیستم 2-4-4، در کنار پوگبا بازی میکرد. بنابراین، در این پست میتوان بهترین عملکرد را از او گرفت. او در پست شماره 8، نمره 7 از 10 میگیرد ولی وقتی کنارش یک زوج باشد، نمره اش 10 از 10 است. از نگاه من، شاید او بهترین بازیکن جهان در این پست است.”
مصدومیتهای کانته در فصل گذشته، برای بازیکنی که در هر فصل بیش از 40 بازی انجام میداد، کمی عجیب است- فصل گذشته او 22 بازی انجام داد. مطمئنا، در 29 سالگی و با سبک بازی او که متکی بر سختکوشی است و بیش از هر بازیکنی در زمین دوندگی دارد، اینکه او یک فصل پر از مصدومیت را تجربه کند، اجتناب ناپذیر بود. ولی هالند از اینکه غیبت او بر تیم تاثیر میگذارد، مطمئن بود. او گفت:” نسبت به زمانی که کانته در ترکیب تیم حضور داشت، چلسی در غیاب او در کارهای دفاعی بیشتر به مشکل خورد. مطمئنم که غیبت او روی بیثباتیای که چلسی در این فصل تجربه کرد، تاثیر بسیاری داشت زیرا او بازیکنی است که در گذشته هم به پوشش دفاعی تیم کمک زیادی میکرد.”
در نظر گرفتن اینکه اگر کانته از مسیری سنتیتر رشد میکرد تا مسیری که در فرانسه پشت سر گذاشت، میتوانست چه شخصیت و چه بازیکن متفاوتی بسازد، بسیار جالب توجه است. هر چند هالند به درستی به این موضوع اشاره دارد که امکان ندارد بتوان با قطعیت گفت که اگر او چنین راهی را میرفت، از لحاظ تکنیکی شرایط متفاوتی داشت ولی او گفت:” منطق میگوید اگر او در آکادمی بهتری حضور داشت و از سن کم برنامه تکنیکی سازمان یافتهای برایش تدوین میشد، شاید میتوان گفت که از لحاظ تکنیکی هم بازیکن بهتری میبود.”
ولی هالند بسیار زیبا به نقطه مقابل این نظریه اشاره دارد. او ادامه داد:” فکر میکنم بخش مهمی از انگولو کانته، شخصیت انسانیاش است؛ اینکه انگار او قدردان هر آن چیزی است که به دست آورده، انگار که زندگی را تجربه کرده که هیچگاه انتظارش را نداشته، تجربه کردن این همه اتفاق بزرگ؛ قهرمانی جام جهانی و لیگ برتر در عین اینکه شروعش در فوتبال در تیمهای بسیار رده پایین بوده است. و من واقعا فکر میکنم بخش مهمی از کیفیتی که او امروزه دارد، به خاطر مسیری است که طی کرده.
پس بله، شاید اگر در شرایطی متفاوت رشد کرده بود، حالا بازیکنی متفاوت بود ولی به نظرم یکی از کلیدیترین نکات راجع به او این است که او از خاستگاهش و چالشهایی که پیش رویاش بوده، الهام میگیرد.” او بازیکنی است که حتی پس از پنج سال حضور در انگلیس، همچنان یک چیستان است. امیدوارم به زودی لمپارد و چلسی بتوانند راهحلی برای این چیستان پیدا کنند.
معرکه بود .خدا قوت
کانته واقعا کارش درسته
حلال اولسون