گزارش تحلیلی: چه مشکلاتی لمپارد را زیر تیغ اخراج قرار داده است؟
هفتیک-انتصاب مربی نسبتا تازه کاری مانند فرانک لمپارد باعث ایجاد دوراهی برای رومن آبراموویچ شده است.
از یک سو اگر مربی بیتجربهای را انتخاب میکنند که در حال یادگیری این کار است، نباید سریعا انتظار نتایج خوب داشته باشید- بیشتر به نظر میرسد که او در حال رویارویی با روندی ضعیف است که باید در راستای این باور که در طولانیمدت به مربی موفقی تبدیل خواهد شد، با آن مدارا شود.
از سوی دیگر اگر آبراموویچ پیش از این در میانه فصل ماشه را چکانده و لوییز فیلیپه اسکولاری، قهرمان جام جهانی، آندره ویلاش بواش، قهرمان لیگ اروپا، روبرتو دی متئو، قهرمان جام باشگاههای اروپا و ژوزه مورینیو، قهرمان سه دوره لیگ برتر، را اخراج کرده، پس چرا لمپارد شایسته مدت زمان بیشتری نسبت به کسانی است که پیش از این خودشان را در بالاترین سطوح ثابت کرده بودند؟
چلسی در حال حاضر در رده نهم جدول رده بندی قرار دارد و بحث درباره آینده لمپارد اجتناب ناپذیر است اما مشکلات چلسی در این فصل به طور خاص چه بوده است؟
***
مشکل دروازهبانی حل نشده است
مشکل اصلی چلسی در اولین فصل حضور لمپارد بدون شک در دروازه بود که کپا آریسابالاگا فصل فاجعه باری را پشت سر گذاشت. در پایان فصل قبل، ارزش گلهای مورد انتظار که به حریفان داد،41 بود اما 54 گل دریافت کردند. این بیشترین اختلاف در لیگ برتر بود و ضعف کپا در دور نگه داشتن توپ از تور را نشان میداد.
لمپارد به شدت خواهان جذب یک دروازهبان جدید بود؛ خصوصا که عملکرد ضعیف کپا در دیدارهای ابتدایی فصل جدید هم ادامه پیدا کرد. ادوارد مندی از رن به این تیم پیوست و در ابتدا به شکل دراماتیکی شرایط را بهبود ببخشید- او از 9 شوت اولی که با آن روبرو شد 8 شوت را مهار کرد و چلسی برای اولین بار در یک دهه اخیر توانست در 5 بازی متوالی کلین شیت کند.
اما پس از آن مندی هم از اوج آمادگی دور شد. او در پیروزی 1- 3 چلسی برابر لیدز در استمفوردبریج برای مهار گل پاتریک بامفورد عجله کرد و در جریان در شکست 0- 1 برابر اورتون هم همین کار تکرار کرد و یک ضربه پنالتی داد. اشتباهات در حین مالکیت توپ هم به این موارد اضافه شد؛ خصوصا وقتی در یک شب طوفانی در اولدترافورد تقریبا مسیر توپ را به سمت دروازه خودی منحرف کرد و پاسی که در جریان شکست 1-3 برابر آرسنال در ورزشگاه امارات به الکساندر لاکازت داد و مجبور شد با یک مهار خوب اشتباهش را جبران کند.
در مجموع آمار کاملا قانع کننده نیستند. چلسی قطعا نسبت به دوران کپا پیشرفت کرده اما آمار مندی نه درخشان، که معمولی است وقتی آمار سایت اُپتا برای گلهای مورد انتظار در چارچوب (xGOT) که محل اصابت شوت (به همراه محل زدن ضربه) را ارزیابی میکند. مندی از مناطقی که انتظار دریافت 9.3 گل میرفته، 10 گل خورده است. او در بین 20 دروازهبان حاضر در لیگ برتر در معیار مهار گل (گلهای مورد انتظار در چارچوب و گلهای دریافت شده) در رده نهم قرار دارد.
این فاجعه بار نیست اما خوشبینی اولیه درباره مندی شاید کمی عجولانه بوده است. این نمودار تعداد گلهایی که او در رابطه با کیفیت شوتها در طول دوران حضورش در چلسی دریافت کرده را نشان میدهد و در عین حال مندی در بازیهای ابتدایی انتظارات را بالا برد و حالا از آن شرایط دور شده است. این آمار برای مثال آن حرکت بیمورد در دادن پنالتی برابر اورتون را به حساب نمیآورد.
البته که این فاجعهبار نیست و فقط نمونه کوچکی از بازیهاست و تفاوت اندکی است- اما همچنان مهم است با توجه به این که یک مهار بیشتر میتواند شکست را به تساوی و تساوی را به پیروزی تبدیل کند. در مجموع چلسی موقعیت گل 17.5 در اختیار حریفان قرار داده اما 21 گل دریافت کرده است. بعضی از این گلها ادامه اثرات ناشی از حضور کپا در دروازه در بازیهای ابتدایی فصل بوده- و تنها حضور ویلی کابایرو در میدان نیز منجر به دریافت سه گل برابر وستبرومویچ شد.
با این حال در مجموع پست دروازهبان همچنان یک مشکل باقی مانده است. چلسی فصل گذشته تیمی بود که بیشترین مشکل را در این زمینه داشت و این فصل پس از برایتون به دومین تیم تبدیل شده است. مندی یک پیشرفت نسبت به کپاست اما لمپارد برای دومین فصل متوالی میتواند از تعداد گلهایی دریافتی توسط دروازهبانانش ناامید شود.
***
کانته در دیدارهای بزرگ دچار مشکل میشود
تغییر سیستم لمپارد به 3- 3- 4 در اواخر اکتبر باعث بحث دوباره درباره هویت هافبک دفاعی چلسی شد. این مورد پیش از این در دوران مائوریتزیو ساری هم مسئله ساز بود که در تصمیمی جنجالی از جورجینیو، بازیکن سابقش در ناپولی، خواست که این نقش را ایفا کند و انگولو کانته را در نقش هافبکی به کار گرفت که هم در حمله و گلزنی و هم در دفاع به تیمش کمک میکند.
وقتی لمپارد فصل گذشته از سیستم 3- 3- 4 استفاده کرد، گاهی از سبک ساری پیروی میکرد اما پس از استفاده از این سیستم در فصل جاری، او در 9 بازی از 11 بازی در لیگ برتر از کانته به عنوان هافبک دفاعی استفاده کرده است- جورجینیو در دو بازی دیگر در این پست به میدان رفته و کانته بار دیگر به سمت راست متمایل شده است.
هیچکدام در این فصل عملکرد درخشانی نداشتهاند اما نمایش کانته در جریان شکست 1- 3 برابر آرسنال و منچسترسیتی به شکل خاصی نگرانکننده بوده است. این ملیپوش فرانسوی در حین دریافت توپ کند و در پخش توپ نامنظم بوده و در انجام خطاها بسیار ناشیانه عمل کرده است. این موضوع به شکل قابل توجهی در دیدار برابر آرسنال دردسرساز شد وقتی گرانیت ژاکا از آن استفاده کرد و ضربه آزاد را به گل تبدیل کرد.
تصمیمگیری او باعث دریافت یک گل از سوی چلسی در دیدار برابر سیتی شد وقتی که توپ را به عنوان آخرین بازیکن دفاعی پس از کرنر چلسی دریافت کرد، سعی کرد یکی از همتیمیهایش را پیدا کند اما مالکیت توپ را از دست داد. رحیم استرلینگ از او عبور کرد و توپش به کوین دیبروین رسید تا حساب کار را 0- 3 کند. این اتفاق یادآور لغزش کانته در میانه میدان در موقعیتی مشابه بود که به گابریل مارتینلی از آرسنال اجازه داد که گل تساویبخش فصل گذشته در استمفوردبریج را به ثمر برساند.
جورجینیو توانایی توپربایی کانته را ندارد و گاهی به دلیل پخش توپ محتاطانه مورد انتقاد قرار میگیرد اما پاسهای کلاسیک سریع او در کنار زمین باعث شد که تیمو ورنر در دیدار برابر ساوتهمپتون به گل برسد ( وقتی لمپارد در سیستم 1- 3- 2- 4 از هر دوی آنها در کنار هم استفاده کرد) و ایجاد این سبک از شکاف در هنگام بازی کانته در عمق به هیچوجه وجود ندارد.
بهترین بازی کانته در این فصل زمانی دیده شده که او در زمین پیشروی کرده است. برای مثال او از یارگیری نفر به نفر لیدز عبور کرد و در جریان پیروزی 0- 3 برابر وستهام پیش از کریسمس موقعیت خوبی برای ورنر ایجاد کرد و این بازیکن آلمانی توپ را به تیر دروازه کوبید.
مطرح کردن این موضوع در استمفوردبریج به یک کفرگویی تبدیل شده اما شاید بهتر باشد کانته در پست پر انرژیتری به کار گرفته شود. به نظر نمیرسد که لمپارد از عملکرد جورجینیو و حضور نیم ساعته بیلی گیلمور برابر منچسترسیتی به جای کانته راضی باشد و این یعنی شاید به چیز کاملا متفاوتی فکر کند.
***
هماهنگی ضعیف در پرسینگ
لمپارد پس از شکست 1-3 برابر منچسترسیتی به تغییر ناگهانی در روایتها پیرامون عملکردش به عنوان سرمربی چلسی اشاره کرد:” ما 16 بازی بدون شکست داشتیم (اخیرا). یک ماه پیش همه درباره این که به کجا خواهیم رسید حرف میزدند، این که من به کجا میرسم…”
اما عملکرد درخشان چلسی در اکتبر و نووامبر بیشتر وابسته به کیفیت حریفان بود. چلسی در طول روند بدون شکست خود برابر کریستال پالاس، برنلی، شفیلد یونایتد، نیوکاسل و لیدز به پیروزی رسید- که همگی در حال حاضر در نیمه پایینی جدول حضور دارند. آنها برابر ساوتهمپتون، منچستریونایتد و تاتنهام مساوی کردند- که همگی در نیمه بالایی جدول قرار دارند. اگر بخواهیم به شکل دیگری مطرح کنیم، چلسی هنوز برابر هیچ تیمی بالاتر از وستهام رده دهمی به پیروزی نرسیده است. وقتی دیدارها سختتر شد، نتایج ضعیف از راه رسیدند.
البته که این موضوع به شکل قابل توجهی طبیعی است اما یک ویژگی مشترک از عملکرد چلسی در دیدارهای بزرگ، فقدان سازماندهی در زمان در اختیار نداشتن مالکیت توپ است؛ خصوصا وقتی به پرسینگ در خط میانی منتهی میشود. در مجموع پرسینگ در فصل جاری لیگ برتر افت کرده است. در چلسی گاهی به نظر میرسد که لمپارد از بازیکنانش خواسته که پرس کنند اما ویژگیهای واقعی وجود ندارند. اینجا مثالهایی از شکست با دو اختلاف گل برابر لیورپول، آرسنال و منچسترسیتی را میبینیم.
عبور از چلسی بسیار آسان است. این به پیش زمینه معمول آن شکستها تبدیل شد. اینجا بازیسازی منجر به گل بوکایو ساکا در ورزشگاه امارات را میبینیم که باعث شد آن بازی رسما به پایان برسد. راب هولدینگ مالکیت توپ را در اختیار دارد و هافبکهای چلسی بار دیگر بینظم هستند.
پاس به ژاکا که فضای بسیاری زیادی در اختیار دارد، ارسال میشود و آرسنال از آنجا حمله سرنوشتسازی را از سمت راست آغاز میکند که در نهایت توسط ساکا به گل تبدیل میشود. بار دیگر عبور از چلسی بسیار آسان است.
در نهایت اینجا بازیسازی منجر به گل اول بازی توسط ایلکای گوندوگان در روز یکشنبه را میبینیم.
لمپارد میتواند عملکرد نامناسب در هر دو محوطه جریمه در شکستهای اخیر چلسی را مقصر قلمداد کند اما او باید مسئولیت بینظمی چلسی در خط میانی را بر عهده بگیرد.
***
بدشانسیهای ورنر
مشکلات خط هجومی چلسی به خوبی در ناکامی تیمو ورنر به تصویر کشیده شده است؛ بازیکنی که نتوانسته درخشش خود در گلزنی که باعث شد به بازیکنی جذاب تبدیل شود را تکرار کند.
اول باید این را در نظر بگیریم که ورنر فاصله زیادی با عملکرد درخشانش ندارد. او این فصل پنج توپ را به تیر دروازه زده که بیشتر از هر بازیکن دیگری در لیگ برتر است. اگر دو توپ از این 5 توپ وارد دروازه میشدند او به جای 4 گل در حال حاضر 6 گل زده بود و احتمالا بحث زیادی درباره عملکرد او مطرح نمیشد. گلهای مورد انتظار او به جز ضربات پنالتی، 0.39 در 90 دقیقه است که او را در رده پانزدهم بهترینها در لیگ برتر قرار داده اما گل به ثمر رسیده او 0.26 در 90 دقیقه است که او را در رده چهل و سوم در لیگ قرار میدهد.
با این حال بازی به عنوان مهاجم کناری در سیستم مالکیت بالای چلسی چیزی بیش از گلزنی است. با توجه به دادههای سایت smarterscout ، توانایی حفظ توپ ورنر به عنوان وینگر چپ 31 از 99 است که حاکی از ضعف او در حفظ مالکیت توپ است.
گاهی این موضوع قابل بخشش است اگر بازیکن تنها گزینه تغییر شرایط و موقعیت بازی در تیم باشد یا این که پاسهای با ریسک بالا و موثر ارسال کند. متاسفانه این آمار خوبی برای ورنر نیست که نیاز دارد با امتیاز 93 از 99 در زمینه بازی ترکیبی، به حفظ مالکیت توپ چلسی کمک کند.
این موضوع با این واقعیت ترکیب کنید که او به ندرت به دنبال ارسال پاس رو به جلو است (نمره ارسال پاس رو به جلوی او 21 از 99 است ) و عملکرد ضعیفی در ارسال پاس رو به جلو هم دارد (ایجاد موقعیت گل او با ارسال پاس رو به جلو 8 از 99 است است) و همکاری کلی ورنر با تیم بسیار ضعیف به نظر میرسد.
بنابراین چرا شرایط اینطور است؟
از نظر جاگیری، ورنر در لایپزیش تمایل داشت که از سمت چپ “به تو بزند”، هرچند این بیشتر ترفندی بود که خودش را از چشم مدافعان میانی حریف دور نگه دارد و جایی که معمولا حضور داشت، قرار نگیرد. او در 78 درصد دقایق حضور در لیگ داخلی در فصل گذشته به عنوان مهاجم بازی کرد و تنها در 4 درصد دقایق به عنوان وینگر چپ به میدان رفت.
این آمار با شرایط فعلی او در چلسی در تضاد است که 63 درصد دقایق را در پست وینگر چپ حضور داشته، یک چهارم آن را در پست مهاجم و باقی دقایق را در سمت راست گذرانده است.
عدم آشنایی با پست وینگر چپ تقریبا خروجی ضعیف ورنر تا به این جای فصل را توجیه میکند اما تمام قصه را به ما نشان نمیدهد. تفاوت بزرگ و قابل توجیهی در سبک بازی لایپزیش در فصل گذشته و چلسی در فصل جاری وجود دارد. سبک بازی تیم سابق ورنر بیشتر از سیستم فعلی چلسی توانمندی او را نمایان میکرد.
سبک بازیای که لایپزیش در فصل گذشته از آن استفاده میکرد مبتنی بر سرعت و شدتی بود که باعث میشد آنها بتوانند از انتقالها (دفاعی و هجومی) موقعیت ایجاد کنند. توالی مالکیت آنها که شامل ارسال 10 پاس متوالی یا بیشتر در هر بازی است به طور میانگین از چلسی پایینتر بود و تعداد این توالی که باعث رسیدن به محوطه جریمه حریف یا منتهی به شوت میشد نیز کمتر بود (بازیسازی حملات در جدول زیر).
بازیهای لایپزیش بسیار کمتر کنترل شده بود. ریتم بازی از نظر رفت و آمد توپ بین تیمها بالاتر بود که منجر به بالا رفتن میزان توالی جریان بازی میشد. آنها همچنین بازپسگیری توپپ بیشتری نسبت به چلسی داشتند که این بازپسگیری در جریان بازی از 40 متری دروازه حریف شروع میشد.
سبک بازی قدرتمندانه و پویای لایپزیش با سرعت برق آسای ورنر هماهنگی داشت و او گاهی شانسهایی تحت فشار بسیار کم داشت که تنها دروازهبان یا یک دفاع را روبروی خود میدید. ورنر 9 گل را پس از حمل توپ به ثمر رساند- حرکت با توپ در 5 متر یا بیشتر- که بهترین آمار در بین تمام بازیکنان در فصل گذشته اروپا بود. به آمار او از حرکات از عمق تا رسیدن به محوطه جریمه در گرافیک زیر نگاه کنید.
حالا آن را با این فصل که در گرافیک زیر به نمایش درآمده مقایسه کنید. در حالی که تقریبا نیمی از فصل گذشته، ورنر حتی یک گل هم پس از حمل توپ به ثمر نرسانده و تنها هشت شوت داشته که همه آنها از کنارهها در محوطه جریمه بودهاند. کمبود شانس در فضاهای میانی نشان دهنده مشکلات ورنر در تکرار تاثیرگذاری خود در لاپیزیش در برابر خطوط دفاعی در لیگ برتر است.
ورنر در این فصل همچنان آمار یکسانی در حمل توپ دارد اما محصول این حمل توپهاست که تغییر بسیاری کرده است. او فصل گذشته با آمار 11 حمل توپ در هر 90 دقیقه با آمار بسیار بهتری نسبت به این فصل موقعیت خلق میکرد، شوت و گل میزد. این به دلیل موقعیتی است که او در هنگام تصاحب توپ خودش را در آن میبیند: چلسی آن موقعیتهای انتقال توپی که او در لایپزیش در اختیار داشت را ایجاد نمیکند.
***
آمارهای اساسی خوب هستند اما برنامه بلندمدت لمپارد چیست؟
دو مشکل اصلی چلسی عملکرد ضعیف خریدهای جدید هجومی تیم و موقعیت باشگاه در جدول پس از نتایج نگرانکننده اخیر است.
با درک عملکردهای ضعیف بازیکنان، همیشه موردی از بازگشت کاهشی وجود داشته است. استفاده از سه بازیکن شامل کای هاورتز، ورنر و حکیم زیاش که آمار گل زده بدون ضربات پنالتی و ارسال پاس آنها در 90 دقیقه در فصل گذشته به ترتیب 0.62، 1.06 و 1.06 بوده، همیشه منجر به افت در خروجی هجومی هر کدام از آنها میشود.
تنها یک توپ وجود دارد که به همین دلیل است که خیلی کم پیش میآید تیمی بتواند در خط حمله خود از سه بازیکن با چنین آمار فردی قدرتمندی استفاده کند مگر این که شما بارسلونا باشید و نیمار، لوییس سوارز و لیونل مسی را در اختیار داشته باشید. با نهایت احترام، مثلث هجومی جدید چلسی در آن سطح نیستند. آمار بد فردی به این معنا نیست که تیم به طور کلی باید بازسازی شود؛ شما همچنان انتظار دارید که چلسی با توجه به استعدادهای هجومی که در اختیار دارد آمار موقعیت گل ایجاد شده خود را از خوب به عالی برساند.
با این حال موضوع تا به اینجای کار این نیست- قطعات هجومی به خوبی مقیاس بندی نشدهاند و از نظر تیمی بسیار بدتر از مجموع بخشهای فردی خود هستند. گلهای مورد انتظار بدون پنالتی چلسی در این فصل 1.4 است که به طور مشترک (در کنار فصل 18- 2017 که در انتهای فصل پنجم شدند) ضعیفترین رده در پنج فصل اخیر است و نسبت به فصل گذشته با افت بسیاری روبرو بوده است. لمپارد با تیمی که روی کاغذ ضعیفتر بود، آمار گل مورد انتظار 1.76 در هر بازی را داشت.
چلسی بازیکنانی را خریداری کرد که پیش از این آمار هجومی بسیار خوبی داشتهاند اما هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانند این موفقیت را تکرار کنند. همیشه یک بازه زمانی برای سازگار شدن خریدهای جدید با محیط جدید نیاز هست.
بنابراین هرچند عملکرد فردی درخشانی از خریدهای جدید دیده نشده اما یک نگاه سریع به آمارهای اساسی نشان میدهد که این تیم علیرغم قرار گرفتن در رده هشتم جدول، این فصل از نظر تفاضل گل مورد انتظار (xGD) در رده چهارم بهترینها در لیگ برتر ایستاده است. این موضوع مهمی است چون نشانگر این است که این تیم در طولانی مدت تا چه حد خوب است. تفاضل گل مورد انتظار آنها در هر بازی 0.53+ است که بالاتر از همه تیمها جز استون ویلا (0.57+)، لیورپول (0.8+) و منچسترسیتی (0.88+) قرار دارد.
تعمیم آن به خط دفاع و حمله نشان میدهد که چلسی شانس متفاوتی در دو سوی زمین در این فصل داشته است. 28 گل زده از 23.9 گل مورد انتظار و دریافت 19 گل از 14.8 گل مورد انتظار حریف یعنی افت در گلزنی و کاهش تعداد گلهای خورده همیشه در طولانی مدت محتمل بوده است.
نمودار گل مورد انتظار زیر به میانگین گلهای مورد انتظار و گلهای مورد انتظار حریف در 10 دیدار چلسی اشاره میکند. خط حمله از فصل گذشته به آهستگی در طول زمان افت کرده (خط آبی) اما خط دفاعی پیشرفت کرده است (خط قرمز). این بیان میکند که خط دفاعی آنها در این فصل تا پیش از بازی سیتی در قویترین و باثباتترین شرایط خود در چند مدت اخیر بود.
کسب چهار امتیاز از 18 امتیاز ممکن برای هر تیم مدعی قهرمانی در هر بازه زمانی در یک فصل باعث نگرانی است اما عملکرد چلسی به اندازهای که نتایج نشان میدهند، بد نبوده است. به ثمر رساندن 7 گل از 8.5 گل مورد انتظار بدون پنالتی و دریافت 8 گل از 6.1 گل مورد انتظار حریف کمی بدشانسی به نظر میرسد.
با این حال قرار گرفتن در رتبه چهارم بهترین نیست و این اتفاق در چلسی با توجه به سرمایهگذاری قابل توجه در تابستان ممکن است به قیمت از دست رفتن شغل فرانک لمپارد تمام شود.