از اوبامیانگ تا هری کین؛ نقش مهاجمان در فوتبال امروز چقدر تغییر کرده است؟

در طول چند دهه گذشته یکی از مهمترین پیشرفت‌های تاکتیکی، تنوع فزاینده مهاجمان نوک بوده است. روزهایی که مهاجم نوک، یک مهاجم هدف، زننده ضربات آخر یا سرزن یا ترکیبی از هر سه این‌ها بود، خیلی وقت است که گذشته است.

هفت‌یک-روند بازسازی آرسنال تحت هدایت میکل آرتتا در هفته‌های اخیر به مشکل خورده است و یکی از معمول‌‌ترین راه‌ حل‌های سریع پیشنهاد شده، انتقال پی‌یر امریک اوبامیانگ از سمت چپ به نوک خط حمله بوده است. گفته می‌شود که او یک گلزن است؛ بنابراین باید او را در نوک قرار داد تا به دروازه نزدیک‌تر باشد. این تحلیل صراحتا با ادعای پزشکان عصر ویکتوریا که باور داشتند مالاریا به دلیل هوای بد پیرامون باتلاق‌ها ایجاد می‌شود، برابر است- این تئوری به طور کامل با واقعیت غیرمرتبط نیست اما چندین مورد حیاتی در آن نادیده گرفته شده است.

با این حال شاید بازی کردن فوتبال ساده به نظر بیاید اما خصوصا در سطوح بالا، بازی ساده‌ای، نیست- یا حتی در سطحی که آرسنال در حال بازی است و خود را آماده میزبانی از برنلی در یکشنبه شب می‌کند (توضیح مترجم: آرسنال در این دیدار 1-0 شکست خورد). تنها راه گل زدن، قرار دادن یک گلزن در نزدیکی دروازه نیست. در طول چند دهه گذشته یکی از مهمترین پیشرفت‌های تاکتیکی، تنوع فزاینده مهاجمان نوک بوده است. روزهایی که مهاجم نوک، یک مهاجم هدف، زننده ضربات آخر یا سرزن یا ترکیبی از هر سه این‌ها بود، خیلی وقت است که گذشته است.

آرتتا سعی کرد در برابر لیدز و ولوز از اوبامیانگ در نوک خط حمله استفاده کند. او در هر دوی این بازی‌ها تنها یک شوت در چارچوب داشت. او گل نزد. آرسنال در هر دو بازی وحشتناک بود. منظور از این حرف این نیست که اوبامیانگ کاملا یا حتی در درجه اول مسئول این اتفاق است چرا که در این فصل افت کرده اما این استدلال غلطی است که یک مهاجم لزوما اگر در نوک خط حمله باشد، خطرناک‌تر است.

این چیزی است که الکس فرگوسن پس از شروع به استفاده از وین رونی در کناره‌ها در مسابقات لیگ قهرمانان 2008 بارها درباره آن صحبت کرد. این حرکت در ابتدا حرکتی دفاعی بود. رونی به آسانی می‌توانست به شکلی مدافع کناری را دنبال کند که کریستیانو رونالدو نمی‌توانست و بنابراین سرمربی منچستریونایتد جای آنها را عوض کرد.

 

تیری آنری که رکوردار گلزنی برای آرسنال است، معمولا متمایل به سمت چپ بازی می‌کرد و سپس با حرکت در عرض، ضربه نهایی را وارد دروازه حریف می‌کرد.

 

اما همانطور که او اشاره کرد، منفعت‌هایی برای مهاجمی که در کناره میدان بازی می‌کند و می‌تواند به طرف داخل زمین برود، وجود دارد. بازی در کناره‌ها، امکان شتاب گرفتن را افزایش می‌دهد؛ برای مهاجمی که در کناره‌ها بازی می‌کند، نسبت به مهاجمی که کارش را از پستی در جلوی میدان آغاز می‌کند، آسان‌تر است که وقتی به محوطه جریمه می‌رسد، سرعتش را افزایش بدهد. علاوه بر این، این اتفاق منفعتی ذاتی در زمینه حمله به فضای بین مدافع کناری و مدافع میانی را به همراه دارد؛ معمولا به سمت پای ضعیف‌تر مدافع کناری.

گلزنی توسط مهاجمان کناری به ویژگی رو به رشدی در طول یک دهه گذشته تبدیل شده است. لیونل مسی و رونالدو تعداد زیادی از آمار درخشان خود را با شروع از کناره‌های میدان به ثبت رساندند- و اوبامیانگ هم همینطور است. این سبکی از حرکت است که از مدت‌ها قبل جزیی از بازی بوده است. برای مثال تیری آنری به حضور در سمت چپ و سپس کشیدن به میانه میدان با پای راستش معروف بود.

اما هجومی‌ترین و باثبات‌ترین مثال لیورپول است؛ محمد صلاح و سادیو مانه در سه سال گذشته گل‌های بسیاری به ثمر رساندند و این کار را از پستی انجام دادند که زمانی پست مهاجمان داخلی شناخته می‌شد و به فضایی حرکت می‌کنند که توسط روبرتو فیرمینو که یک شماره 9 کاذب است، ایجاد می‌شود. این یکی از آن ترکیب‌های درخشانی است که به ندرت رخ می‌دهد: همکاری این سه نفر باعث پیشرفت تک‌تک آنها شده است. هیچکدام از این افراد هرگز در سایر باشگاه‌ها یا برای تیم‌های ملی تا این حد خوب و موثر نبوده‌اند. و هیچکدام از آنها در نقش مهاجم سنتی بازی نمی‌کنند.

کاری که تاتنهام انجام می‌دهد، جنبه‌ها مختلف یک تاکتیک کلی است. فلسفه کلی ضدحمله آنها مشخصا با لیورپول بسیار متفاوت است اما عادت هری کین در برگشت به عقب پیش از چرخش و رساندن توپ به سون هیونگ مین از قوانین اولیه مشابهی پیروی می‌کند؛ اینکه مدافعان میانی با دنبال کردن مهاجمان نوک به مدت زیاد راحت نیستند و مهار این بازیکنان که از عقب حرکت شان را شروع می‌کنند، دشوار است؛ خصوصا وقتی فضای پشت مدافعان کناری که این روزها تقریبا بیشتر بازیکنان خط میانی محسوب می‌شوند را هدف قرار می‌دهد. در عین حال خطر گلزنی خود کین بسیار بیشتر از فیرمینو است.

 

 

مفهوم نقش مهاجم نوک در طول دهه گذشته شاید بیشتر به ایجاد فضا برای سایرین به جای ایده معمول گلزنی توسط خودش تبدیل شده باشد. عملکرد ادینسون کاوانی در نیمه دوم دیدار منچستریونایتد برابر ساوتهمپتون نشان داد که اجرای این نقش به شکل سنتی تا چه حد می‌تواند موثر باشد. روبرت لواندوفسکی در بایرن مونیخ شاید بهترین مهاجم نوک جهان باشد و هیچکس تا این اندازه به یان راش که یک تمام کننده فوق العاده بود، شبیه نبود و بازیکنی کلیدی در شروع پرسینگ نیز به شمار می‌آمد.

اگر یک مشخصه باشد که بهترین مهاجمان مدرن را متحد کند، این است که آنها فقط یک مشخصه ندارند. جیمی واردی که سرعتی برق آسا دارد و زمان‌بندی نفوذش در پشت مدافع حریف را تطبیق می‌دهد از یک نظر از آن دسته مهاجمانی است که مدافعان در برابر او تلاش می‌کنند مانند اواسط دهه 60 میلادی از تله آفساید استفاده کنند. اما هر زمان که برندان راجرز، سرمربی لستر، درباره او حرف می‌زند به سرعت یا تمام کنندگی‌اش اشاره نمی‌کند؛ بلکه از هوش تاکتیکی و نحوه رهبری پرسینگ توسط واردی می‌گوید.

 

توصیه‌های آنچلوتی باعث شکوفایی کالورت لوئین در یک سال اخیر شده است.

 

دومینیک کالورت لوئین پیشرفت خود در گلزنی در فصل جاری را مدیون توصیه کارلو آنچلوتی می‌داند که باید بیشتر شبیه به فیلیپو اینزاگی باشد و خودش را به محوطه جریمه محدود کند. اما کالورت لوئین از نظر فیزیکی و ویژگی حرکتی شباهتی به مهاجم سابق میلان ندارد. او گاهی در کناره‌ها بازی می‌کرد اما چیزی که باعث تفاوتش از سایرین می‌شود، توانایی سرزنی است. او ترکیبی ترسناک از مهاجم هدف و مهاجم تمام کننده است.

حدود 15 سال قبل اینطور به نظر می‌رسید که آینده متعلق به مهاجمانی با ویژگی‌های فراگیر است: آنری، آندری شوچنکو، دیدیه دروگبا یا هرنان کرسپو؛ بازیکنانی پرتحرک، قوی و با قدرت تمام کنندگی خوب بود. اما تحول به ندرت چنین ساده رخ می‌دهد. در عوض پذیرش تخصص رخ داد- یا شاید بهتر است دقیق‌تر بگوییم؛ تخصص‌ها. بهترین‌ تیم‌ها به واسطه تاثیر چندگانه ارتباط بین بازیکنان پیش می‌روند. مثلث هجومی لیورپول یا همکاری کین و سون درخشان هستند چون همگی یکدیگر را تکمیل می‌کنند. آنها سعی در تطبیق خود با قالب‌های از پیش تعیین‌شده ندارند.

مطرح کردن این سوال که آیا اوبامیانگ باید در کناره‌ها یا در نوک خط حمله بازی کند یا خیر، مطرح کردن سوال اشتباهی و بررسی قوانین در دوره‌ای است که هرچیزی محتمل است. چیزی که مهمتر است این است که ویژگی‌های مهاجم آرسنال چطور می‌تواند توسط سایر اعضای تیم تقویت شود. این است که بهترین‌ها را مشخص می‌کند.

 

 

عنوان اصلی مقاله: From Aubameyang to Kane, forwards today pose strikingly different threats نویسنده: Jonathan Wilson نشریه / وبسایت: Guardian زمان انتشار: 12 دسامبر 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *