آنالیز: وراتی، بارلا، جورجینیو مقابل بوسکتس، پدری، کوکه؛ بگذارید جنگ آغاز شود
هفتیک- زمانی بود که تماشای بازی اسپانیا بعد از مدتی شما را اذیت میکرد. بعد از دیدن جابجایی توپ بین بازیکنان برای چند صدمین بار، چشمهایتان خسته میشد و برای حریفانشان احساس تاسف میکردید، چون وقتی توپ بسیار سریع جابجا میشد و مثل حبابهای روی نوشیدنی اسپانیایی کاوا بالا و پایین میرفت، این تیمها دائم در برنابئو و نوکمپ شکست میخوردند.
وقتی که برای آخرین بار اسپانیا در سال 2021 قهرمان اروپا شد، خط میانی نقطه قوت این تیم بود و احتمالاً همین نقطه قوت بهترین شانس آنها برای قهرمانی در این رقابتها در یکشنبه آینده است. 9 سال پیش اوضاع متفاوت بود، وقتی که اسپانیا با ایتالیا کاری کرد که پیکاسو با زنان الهامبخشش انجام داد؛ آنها چهرهای از خود نشان دادند که اصلا قابل تشخیص نبود تا در فینال با نتیجه 4-0 ایتالیا را ببرند؛ اما ورق به شکل غیر قابل انتظاری برگشته است.
هیچ وقت این دو تیم این قدر شبیه هم نبودهاند. ایتالیا هیچ وقت تصور نمیکرد در خط هافبک اسپانیاییوار رفتار کند.
نیکولو بارلا، هافبک جوان ایتالیایی، قبل از پرواز به لندن برای بازی سه شنبه شب در نیمه نهایی یورو 2020 در ومبلی گفت:” آنها بازیکنان بزرگی مانند ژاوی و اینیستا داشتهاند – قهرمانانی که الهامبخش همه ما بودهاند. سالهاست که بوسکتس در اسپانیا و بارسلونا، در پست خودش بهترین بوده است. تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که از او تعریف کنید. بعد به پدری و کوکه میرسیم. بازی عالی خواهد بود و سعی خواهیم کرد که خط هافبک آنها را شکست دهیم و اسپانیا را ببریم.»
سخت است که حس نکنیم هر تیمی که آن جنگ را ببرد، برنده بازی روز یکشنبه خواهد شد.
این داستان دو خط هافبک برتر مسابقات قهرمانی اروپا در تابستان امسال است…
***
ایتالیا: وراتی، بارلا و جورجینیو
دنیله دهروسی، دستیار روبرتو مانچینی، همه چیز را در مورد لوئیز انریکه میداند. یک دهه پیش بود که سرمربی فعلی اسپانیا، بارسلونای B را با “پلههای اسپانیایی” در ایتالیا عوض کرد و فرصت کار کردن در رم را به دست آورد.
اولین جلسه تمرینی او در پایتخت ایتالیا روی دهروسی تاثیری گذاشت که تا امروز هم ادامه دارد. دهروسی آن زمان را به یاد میآورد:” توپ را برداشت و فقط گفت: بازی کن. من با خودم فکر کردم که این آدم عقل ندارد. بعد چیزی نگفت. تمام چیزی که میخواست این بود که بفهمد چگونه بازی میکنیم و بعد مداخله میکرد.”
لوئیس انریکه دهروسی را مجبور کرد کلیپهایی از بارسلونای B را تماشا و حرکات اوریول رومئو را مطالعه کند؛ او “لا سالیدا لاوولپیانا” (La Salida Lavolpiana) را تمرین میکرد – ریکاردو لا وولپه، مربی سابق مکزیک، این حرکت را انجام میداد و به همین دلیل به این نام شناخته میشود – در این حرکت یک هافبک بین دو مدافع مرکزی قرار میگیرد و به تیمشان کمک میکند از عقب بازیسازی انجام دهند. دهروسی تقریبا از خوشحالی غش کرد، آن قدر عاشق برند فوتبال لوئیز انریکه شد که پیشنهاد منچسترسیتی برای بازی کردن زیر نظر مانچینی را رد کرد.
در بازی اول ایتالیا در یورو 2012 که مقابل اسپانیا بود و با نتیجه 1-1 به پایان رسید، دهروسی مدافع میانی بازیساز بود و باید آندرهآ بارتزالی را پوشش میداد؛ فقط بعدا و در ادامه تورنمنت بود که نقش جدیدش را در تورنمت برعهده گرفت. نفوذ فوتبال اسپانیا و به ویژه آن چه در آن زمان در کاتالونیا در جریان بود، روی ایتالیا تاثیر عمیقی داشت؛ همان طور که تقریباً بر روی هر فرهنگ فوتبالی تأثیر گذاشت.
طی دهه گذشته، این بازی بیشتر و بیشتر همگن شده است. کشورها به دلیل آن چیزی که پپ گواردیولا در نوکمپ تدریس میکرد، عقاید خودشان را کنار میگذاشتند؛ آپدیتی از سبک یوهان کرایوف که جهانیشدنش در تاریخ نظیر ندارد، آن هم به خاطر موفقیتش و ظهور آن در زمانی که شبکههای اجتماعی گسترش یافته و دسترسی به لیگهای خارجی با تلویزیون در اوج بود.
در فیلم تلقینِ کریستوفر نولان، کاب، شخصیت لئوناردو دی کاپریو، میگوید:” ایده مانند ویروس است: انعطافپذیر، بسیار مسری و حتی کوچکترین بذر ایده میتواند رشد کند تا شما را تعریف یا نابود کند.”
در 10 سال گذشته ایتالیا برای فهمیدن ایدههای دشوار گواردیولا زمان گذاشته است. جورجو کیه لینی در اظهار نظری مشهور استدلال کرد یکی از دلایلی که فوتبال دیگر مدافعان بزرگی تولید نمیکند این است که از همه آنها خواسته شده مثل هافبک بازی کنند. او گفت:” مشکل من این بود که تعداد خیلی زیادی از مربیان سعی میکنند از گواردیولا تقلید کنند. این کار ویژگیهای تاریخی بازی و شیوه دفاع ما را نفی میکند.”
مکس آلگری، مربی کیه لینی در یوونتوس، احساس میکند که ایتالیا را مجبور کردند که از گذشته خود احساس شرم کند و می پرسد “چرا؟”، آن هم وقتی که فوتبال ایتالیا بر پایه مشخصههای خاصش- یارگیری دقیق و ضد حمله موثر- برنده چهار جام جهانی شده است. اخیراً جنگ فرهنگی بر سرla costruzione dal basso – بازی از عقب زمین – با نماینده اصلی آن، روبرتو دیزربی بر تحلیل دیدارهای سری A حکمفرمایی میکند. دیزربی زمانی که گواردیولا مربی بایرن مونیخ بود، در تمرینات آنها شرکت کرد، یک هفته را هم در مارسیِ مارسلو بیلسا گذراند و به تازگی تصمیم گرفته که ساسولو را به مقصد شاختار دونتسک ترک کند. ظاهراً در ایتالیا، بزرگان طرفدار او و تفکر موج جدیدش نبودند.
اما مقاومت بی فایده است. و حالا کوههای آلپ، دریای مدیترانه و آدریاتیک هیچ مانعی برای عبور اطلاعات نیستند و برخلاف هانیبال و فیلهایش، نظریههای گواردیولا با سماجت از آنها عبور کردند. مثلا، آندرهآ پیرلو، در نبردهای حماسی پلیاستیشنیاش با آلساندرو نستا، بارسلونا را انتخاب میکند و بعد از جام خوآن گامپر سال 2010 در پیش فصل و شکست آث میلان، پیرلو در دفتر گواردیولا در نوکمپ لیوان نوشیدنیاش را روی میز جابجا میکرد و همزمان گواردیولا سعی داشت او را قانع کند تا به تیم بارسلونا برود.
پیرلو به شوخی گفت:” شاید وقت زیادی را پای پلیاستیشن صرف کرده بودم و انگار واردش شدم.”
در یوروی دو سال بعد، ایتالیا از بازی 2-5-3 الهامگرفته از یوونتوس شکستناپذیر آنتونیو کونته به 2-4-4 لوزی شکل با حضور پیرلو و تیاگو موتا رسید – یک ایتالیایی و یک مهاجر (موتا در برزیل به دنیا آمده) – که نسخه قدیمیتری برای بازیکنان حال حاضر تیم یعنی مارکو وراتی و جورجینیو محسوب میشدند. بعد، آتزوری خسته در فینال در کیف سعی کرد اسپانیا را با سبک بازی خودش شکست دهد و با نتیجه 4-0 تحقیر شد. سرمربی چزاره پراندلی به جای بازگشت به روش های قبلی، بیشتر از قبل به این روش متعهد شد و با شروع جام جهانی 2014، مردم در مورد تیکیایتالیا صحبت می کردند، اما بعد از این که کاستاریکا آنها را با تحت فشار گذاشتن تسلیم کرد، تیم ایمانش به این سیستم را از دست داد.
این حذف شرمآور در مرحله گروهی در برزیل یک تهدید محسوب میشد تا تجربهای کوتاهمدت را به پایان برساند. اما در آن زمان ایتالیا هنوز از فوتبال اسپانیا استقبال میکرد. آنها همچنان به تسلط خود در بازیهای باشگاهی ادامه میدادند که بی سابقه بود؛ بارسلونای لوئیس انریکه و رئال مادریدِ زینالدین زیدان، یوونتوس آلگری را در فینال لیگ قهرمانان 2015 و 2017 شکست دادند.
از نظر تاریخی، ایتالیا نسبت به اسپانیا بدبین بود. لوئیز سوارز اورجینال، که در سال 1961 به عنوان برنده توپ طلا به اینترمیلان پیوست – به همراه ساندرو ماتزولا و ماریو کورسو- به تیم محکم هلنیو هررا با سبک بازی کاتناچیو، ظرافت اضافه میکرد. به غیر از سوارز، بازیکنان اسپانیایی در ایتالیا کاملا شکست میخوردند، مثلا دوره حضور ژاوی مورنو و خوزه ماری در میلان در اوایل این قرن نشان داد که این دو فرهنگ فوتبال کاملا آشتیناپذیرند.
بعد نوبت رافا بنیتس شد که در ناپولی به تغییر نگرشها کمک کند، به ویژه با حضور رائول آلبیول و خوسه کایخون، چون آنها در استادیوم این تیم که حالا دیگو آرماندو مارادونا نام دارد، مورد علاقه هواداران قرار گرفتند. این بنیتس بود که جورجینیو را سال 2014 از هلاس ورونا خرید، اگرچه تا زمانی که مائوریتزیو ساری جانشین سرمربی کنونی اورتون بشود، واقعاً مورد توجه قرار نگرفته بود. وراتی دو سال تحت نظر اونای امری در پاری سن ژرمن حضور داشت و او و جورجینیو هر دو زیر نظر توخل کار کردهاند؛ این یعنی ایتالیا ارابهای دارد که همان قدر که با مفاهیم ایتالیایی آشناست، در معرض مفاهیم ایبِری (و توتونی) هم قرار گرفته است (توضیح مترجم: ایبری شبهجزیرهای است که شامل کشورهای اسپانیا و پرتغال میشود و توتونها هم شاخهای از زبانهای هند-اروپایی است که آلمانی از آن ریشه گرفته است).
هنگامی که جورجینیو در یک صومعه میان کشیشان ورونا زندگی می کرد، بازیکنانی که او در یوتیوب بازیشان را میدید، پیرلو و ژاوی بودند. او در آن زمان به صورت قرضی در تیم دسته چهارمی سامبونیفاچزه بازی میکرد و قصد تقلید از این دو بازیکن را نداشت. ژاوی بعدها بسیار تلاش کرد تا با تمجیدهای بسیار از وراتی در رسانهها او را به بارسلونا ببرد.
به طور سنتی، داستان ایتالیا در تورنمنتهای مهم به سمت دفاع نفوذناپذیرش، از پیراهن پاره کردن کلودیو جنتیله تا کلاس بازی گائتانو شیرهآ کشیده میشود. تعادل این معیار با بازیکنان شماره 10 مثل جانی ریورا، جانکارلو آنتونیونی، روبرتو باجو و فرانچسکو توتی و مهاجمان خونسرد و بیرحمی مثل لویئیجی ورا، پائولو روسی و فیلیپه اینزاگی بر هم خورده است. به ندرت روایت داستان روی بازیکنانی متمرکز بوده که بین مدافعان و فورواردها قرار میگیرند، و شاید برای اولین بار در یک تورنمنت بزرگ ایتالیا روی کنترل توپ و نه نداشتن آن تمرکز کرده است.
اما اشتباه نکنید، ایتالیا همیشه کشور هافبکها بوده است. فقط باید واژه نامه کالچو را ورق بزنید و ببینید چه تعداد اسامی برای نقشهای مختلف در هر موقعیت آوردهاند – متزالا، مدیانو، اینترنو… فهرست اسامی ادامه دارد.
به نظر میرسد اکنون خط تولید کارخانه “ساخت ایتالیا” بیش از هر زمان دیگری پاسورهای دقیق و منظم تولید میکند.
استفانو سنسی و لورنزو پیگرینی به خاطر مصدومیت این مسابقات را از دست دادهاند. ساندرو تونالی فصل گذشته به اندازه کافی برای میلان خوب بازی نکرد تا به تیم دعوت شود. اما همان طور که در مرحله گروهی مقابل ترکیه و سوئیس دیدیم، مانوئل لوکاتلی در استادیوم المپیک مورد استقبال فراوان تماشاگران قرار گرفت و درباره این که آیا وراتی باید به تیم برگردد، بحثهایی شکل گرفت.
جورجینیو که متولد برزیل است در این باره توضیح داد:”همه فلسفه بازی را یاد گرفتهاند. آن چه مستر (مانچینی سرمربی تیم) میخواهد این جا در ذهن ما حضور دارد. همه مهارت بازی در این فلسفه را دارند. فلسفه مهمتر از این است که چه کسی بازی کند: ما توپ میخواهیم، میخواهیم فضاها را پیدا کنیم و جلو برویم. هرکسی که در زمین باشد سعی دارد این فلسفه را ادامه دهد.”
جورجینیو و وراتی به ترتیب در 29 و 28 سالگی در اوج دوران حرفهای خود هستند. جورجینیو سال آگوست گذشته شاهد رسیدن وراتی به فینال لیگ قهرمانان بود، اما تصمیم گرفت که نه تنها مثل او عمل کند بلکه از او بهتر شود و یک فصل بعد به همراه چلسی جام را بالای سر ببرد.
جورجینیو سمت چپ مغز ایتالیاست، او به تیم منطق می دهد، یک جور زمانبندی. آتزوری به زبان او صحبت میکند. او بیشتر از هر بازیکن ایتالیا (به جز دوناروما) در این یورو بازی کرده و مثل مامور راهنمایی و رانندگی با دستکش سفید که در میان بوق ماشینهای پیاتزا ونتزیای رم روی یک سکو ایستاده، بازی میکند. همچنین تحت فشار بیشتر از سایر بازیکنان ایتالیا پاس داده است (68) و همان طور که اتلتیک با جزئیات دربارهاش نوشت، زمانی که میخواهد پرس تیم مقابل را بشکند، پوشش زمین را رها نمیکند، با جاگیری تقریباً بی نقص فضاها را میبندد و بعد حمله را دوباره از سر میگیرد. آیا جای تعجب دارد که گواردیولا قبل از رفتن جورجینیو به غرب لندن، او را در تیمش میخواست؟
نمودار زیر تمام لمسهای جورجینیو در یورو 2020 را نشان می دهد، قطع توپهایش با الماسهای سفید علامتگذاری شدهاند.
دادههای StatsBomb نشان میدهد که او در هر 90 دقیقه، بیشتر از هر بازیکن دیگر ایتالیا قطع توپ میکند، حداقل بین بازیکنانی که در این تورنمنت بیشتر از 300 دقیقه بازی کردند. این جنبه از بازی او برای حفظ توانایی پرس کردن تیم به اندازه ویژگی ذاتی پاس دادنش مهم است، البته آمار دقت 99 درصدی پاسهایش در مرحله یکچهارم نهایی مقابل بلژیک از نگاهها دور نمانده است. همتیمیاش بارلا در اینباره توضیح میدهد:” او هیچ وقت مرتکب اشتباه نمیشود یا به ندرت این اتفاق میافتد.”
وراتی نیمکره راست مغز این تیم ایتالیاست- خالق و تصورسازی که توجه حریفان را به خود جلب میکند، مثل پنیر بوراتایی که سر میز دائم همه میخواهند با چنگال به آن دست بزنند، اما پنیر روی سطح لیز و براقی از روغن زیتون و سرکه بالزامیک قرار دارد و از دست آنها فرار میکند. وراتی در طول هر 90 دقیقه، بیشتر از هر بازیکن دیگر ایتالیا که دو یا سه بار از اول در ترکیب حضور داشته، خطا گرفته است؛ و مبادا فراموش کنیم که از روی ضربه آزاد او بود که متئو پسینا تنها گل بازی ایتالیا مقابل ولز را در مرحله گروهی به ثمر رساند.
وراتی یا جغد کوچک بهتر از جورجینیو است، با آن چشمان گرد بزرگ و چرخش 270 درجه گردن که فرصتهای پاسی را میبیند که هیچ کس در تیم ندیده است. فقط لورنزو اینسینیه (23) نسبت به هم تیمی قدیمی خود در پسکارا موقعیت منجر به شوت بیشتری (22) فراهم کرده است و تا قبل از مصدومیت وینگبک تیم، اسپیناتزولا، این سه مثلثی در سمت چپ زمین تشکیل دادند که مقاومت در برابرش غیر قابل ممکن بود. اسپیناتزولا به خاطر مصدومیت ادامه یورو را از دست داد.
این نمودار تأثیر خلاقانهای را نشان میدهد که او تاکنون در مسابقات برای ایتالیا داشته- 12 موقعیت ایجاد شده که بهترین آمار در ترکیب تیم ایتالیاست.
با این حال، آن چه واقعاً در بازی روز جمعه مقابل بلژیک برجسته شد، پرس دقیق وراتی بود. مائوریتسیو پوچتینو این فصل در پیاسجی او را بیشتر در زمین جلو برده است؛ بازگشتی به نحوه بازی وراتی در لیگهای دسته پایینتر ایتالیا قبل از این که شناخته شود. پس به علاوه این که در یک سوم پایانی زمین بیشترین پاس را میدهد (37.5 در هر 90 دقیقه)، توپگیری او نزدیک محوطه جریمه حریف بود که منجر به گل اول ایتالیا توسط بارلا شد.
بارلا قبل از آن بازی مورد انتقادات زیادی قرار گرفته بود چون اندازه بازیکن جانشینش، پسینا، در تورنمنت تاثیرگذار نیست. پسینا بود که در وقتهای اضافه بازی اتریش در مرحله یکهشتم نهایی گل پیروزی را به ثمر رساند. با این حال نمیشود از این بازیکن اهل ساردینیا چشمپوشی کرد و از زمانی که مانچینی برای اولین بار در پاییز 2018 او را در کنار وراتی و جورجینیو بکار گرفت، در تیم حضور داشته است.
بازیکن پر حرف اینتر، که قهرمان فینال جام جهانی 1982، مارکو تاردلی میگوید خودش را در او میبیند، هافبکی است که در یک سوم دفاعی حریف بیشترین فشار را (25) ایجاد میکند و انرژی زیادش به ما کمک میکند بفهمیم چرا پرس ایتالیا مثل توپ آتشین و البته آبی است که کِن در بازی استریت فایتر 2 شلیک میکرد، قبل از این که فریاد بزند “HadoukenI”.
این همان ایتالیایی نیست که لوئیز انریکه در یکچهارم نهایی جام جهانی 1994 با آن روبرو شد. در آن بازی مائورو تاسوتی با آرنج به صورتش زد دماغش را شکست و خون از آن سرازیر شد. از روز اول، مانچینی دقیقاً همان دستورالعملی را به آتزوری داد که لوئیز انریکه سالها پیش به دهروسی در رم گفته بود؛ فقط کسی طوری به او نگاه نمیکند که انگار دیوانه شده است.
این دستورالعمل «giocate» است – برو بازی کن – و تابستان امسال در ایتالیا، آنها به هیچ روش دیگری بازی نمیکنند.
***
اسپانیا: پدری، بوسکتس و کوکه
اگر همهگیری کرونا نبود و این تورنمنت در موعد مقرر برگزار میشد، ترکیب سه نفره هافبک اسپانیا بسیار متفاوت بود. پس از به دست گرفتن کار بعد از رقم خوردن سومین فاجعه پی در پی اسپانیا در تورنمنتها و این بار در جام جهانی 2018، لوئیز انریکه کاملاً مطمئن بود که 3-3-4 بازی خواهد کرد. اما بعد او و جایگزین موقتش، روبرت مورنو برای پیدا کردن ترکیب درست هافبکها به آزمون و خطا ادامه دادند.
نوامبر 2019 در آخرین بازی مقدماتی یورو برابر رومانی، سرخیو بوسکتس در نقش هافبک دفاعی حضور داشت و در کنارش فابین روئیز از ناپولی و سائول نیگز از اتلتیکو مادرید بازی میکردند. این ترکیب سه نفره مطمئنا قطعی نبود. تیاگو آلکانتارا، دنی سبایوس، میکل مرینو، دنی پارخو، سرخیو کانالس، خوزه کامپان (یک بار برای مدت کوتاهی و از تبم کریستال پالاس!) و حتی سانتی کازورلای پا به سن گذاشته، طی دو سال گذشته توسط لوئیز انریکه امتحان شدهاند. رودری از منچسترسیتی نیز به وضوح آماده شده بود که جایگزین بوسکتس شود و نقش “محور” تیم را برعهده بگیرد، و بسیاری میخواستند این روند تسریع شود.
در آن زمان، تازه یک ماه از درخشش پدری در رده زیر 17 سال اسپانیا گذشته بود. انتقال او به بارسلونا مورد توافق قرار گرفته بود اما او تا پایان فصل 2020-2019 در تیم دسته دومی لاس پالماس ماند. حتی پس از این که انتقال او به نوکمپ نهایی شد و او به سرعت جایش را در ترکیب اصلی بارسلونا پیدا کرد، فقط نووامبر گذشته بود که برای اولین بار در تیم زیر 21 سال اسپانیا به میدان رفت. اما مربی سابق بارسلونا به وضوح اتفاقاتی که در باشگاه قدیمیاش رخ میداد را زیر نظر داشت …
لوئیز انریکه ماه مارس، هنگام اعلام اولین حضور این بازیکن 18 ساله گفت:” پدری هر آن چه را که برای بازی در خط میانی لازم دارید در اختیار دارد. جاگیری او دیدنی است، تعادلی را که بین حمله و دفاع دارد دوست دارم، برای هر تیمی اساسی است. واقعاً میخواهم او را در کنار خودمان ببینم.”
هنگامی که لوئیز انریکه او را از نزدیک دید، مجبور بود حفظش کند. پدری به غیر از یک بازی در همه دیدارهای اسپانیا حضور داشته است و تا قبل از تعویضش در وقت اضافه بازی مقابل سوئیس در یکچهارم نهایی، در همه دقایق بازیهای یورو 2020 حضور داشته است (تا رودری بتواند در ضربات پنالتی پیش رو پنالتی بزند).
پس از چنین صعود گیجکنندهای، تیم همیشه به چند اصلاح جزئی نیاز دارد.
پدری طی دو بازی اول گروهی مقابل سوئد و لهستان، اغلب خودش توپ را حمل میکرد و مرتب آن را جلو میبرد. یک تغییر کوچک در موقعیت او و جلوتر بازی کردنش تغییر بزرگی در اثرگذاری خودش و نتایج تیم ایجاد کرد. پاسهای مهیج او سه گل از پنج گل اسپانیا مقابل اسلواکی را ایجاد کرد. آنها باید حتما این بازی را میبردند. بعد در شکست 5-3 کرواسی در مرحله یکهشتم نهایی سه پاس حیاتی دیگر داد.
پدری به طور مکرر به دنبال این است که توپ را با پای خوش جلو ببرد و موقع باز شدن شکافها از فضا به خوبی استفاده کند. او با 10 بار پیشروی با توپ در هر 90 دقیقه – یعنی مواقعی که بازیکن توپ را در 5 متر در زمین حریف و به سمت محوطه جریمه آنها حرکت میدهد – پس از مارکو وراتی ایتالیایی تنها هافبک باقیمانده یورو است که بیشتر از 180 دقیقه یا بیشتر بازی کرده است. بله، فقط چهار تیم باقی ماندهاند و نمونه کوچکی برای بررسی است، اما همین نشان میدهد که این بازیکن قصد داشته که توپ را پیش ببرد؛ خیلی بیشتر از هموطنانش مثل بوسکتس و کوکه.
حضور همتیمیهایش در بارسلونا، یعنی جوردی آلبا در سمت چپ و بوسکتس در کنارش در مرکز زمین به آشنا شدن آرام او با تیم ملی کمک کرده است.
وقتی بوسکتس به خاطر کرونا در بازی مقابل سوئد و لهستان غایب بود، تأثیر حضورش بر عملکرد اسپانیا کاملاً مشخص شد. کسانی که فکر میکردند رودری برای به عهده گرفتن “نقش بوسکتس” آمادگی دارد، متوجه شدند که نظرشان اشتباه است.
به خصوص هنگامی که اسپانیا بلافاصله بعد از بازگشت بوسکتس روی فرم آمد و اسلواکی را 5-0 در هم کوبید. لوئیز انریکه پس از آن بازی گفت از زمانی که در جام جهانی آفریقای جنوبی قهرمان شدند، بوسکتس با بازیاش از تمام جنبههای نقش هافبک دفاعی، یک “دفترچه راهنما” تهیه کرده است. بدون بوسکتس، آنها در حالی که در ضدحمله بسیار آسیبپذیر عمل میکردند، قادر به تبدیل مالکیت توپ به گلزنی نبودند. او با فرستادن زودتر پاسهای عمودی به سمت خطوط حریف مشکل اول را حل کرد، و با جاگیریاش و سازماندهی پرس تیم وقتی که توپ را از دست میدادند، مشکل دوم را برطرف کرد.
همچنین بوسکتس دانش خط میانی متعلق به تیم «نسل طلایی» 2008 تا 2012 را به تیم فعلی میآورد. او که حالا 32 ساله است (پنج روز پس از فینال مسابقات در روز یکشنبه 33 ساله خواهد شد)، هیچ وقت به دنبال توجه نبوده اما از وقتی که به جای سرخیو راموس در این تورنمنت کاپیتان تیم شده، در خارج و داخل زمین نقش رهبر را برعهده گرفته است. در بیشتر زمان بازیهای مرحله حذفی مقابل کرواسی و سوئیس مجدداً از تجربه خودش استفاده کرد تا کنترل مرکز زمین را به دست بیاورد (گرچه وقتی بازی بیش از اندازه به عرض میرود، بوسکتس به همراه تیمش به مشکل برخورد).
اگر لوئیس انریکه نتوانست آمادگی پدری با سن کمش را نادیده بگیرد و همیشه میشود به تجربه بوسکتس اعتماد کرد، عضو سوم خط میانی سه نفره هنوز مشخص نبود.
بسیاری انتظار داشتند که با آن انرژی بینظیر و قدرت بدنیاش در فصل گذشته اتلتیکو مادرید، به علاوه 12 گل و 11 پاس گل در 37 بازی لالیگا، مارکوس یورنته همان بازیکن مناسب باشد. اما لوئیز انریکه چیز دیگری برای این پست میخواست و یورنته را قبل از نیمکتنشینی در دفاع راست امتحان کرد. در عوض، بازیکن دیگر اتلتیکو بود که تایید انریکه را گرفت.
سابقه حضور کوکه در تورنمنتها به جام جهانی 2014 برمیگردد و سپتامبر 2017 در شکست تحقیرآمیز ایتالیا در انتخابی جام جهانی در برنابئو کنار بوسکتس و اینیستا حضور داشت. اما با این وجود او هرگز در دیدارهای ملی کاملاً راحت به نظر نمیرسید، و یکی از اولین تصمیمات لوئیز انریکه بعد از مربیگری اسپانیا این بود که او را کاملاً از ترکیب کنار بگذارد. فرم باشگاهی کوکه نیز تحت تاثیر قرار گرفت و حتی هواداران ناراضی اتلتیکو در اکتبر 2019 علیه او سوت زدند. نه لوئیز انریکه و نه جانشین موقتش، مورنو از او راضی نبودند – و اگر یورو 2020 طبق برنامه یک سال پیش برگزار میشد، کوکه حتی در لیست نهایی 23 نفره تیم قرار نمیگرفت.
عامل تغییر سریع بخت کوکه، سرمربی اتلتیکو دیگو سیمئونه بود که سبک بازی تیم را با محوریت او شکل داد تا کوکه بیشتر فوتبال بازی کند و بیشتر هجومی باشد. این کار متناسب با مهارتهای کوکه بود و با بهبود فرم او سرانجام پس از دو سال دوری، در ماه نوامبر او دوباره به ترکیب تیم ملی بازگشت.
بازگشت او بسیار خوب پیش رفت، کوکه در آن ماه در پیروزی 6-0 لیگ ملتها مقابل آلمان از ابتدا در بازی حضور داشت و تأثیرگذار بود. این بازی نشان داد که اگر همه چیز خوب پیش برود، اسپانیای لوئیز انریکه چه تواناییهایی دارد. کاپیتانی تیم اتلتیکو با آن فرم خوبش و بردن لالیگا در فصل 21-2020 جایگاه او را در ترکیب یورو محکم کرد. لوئیز انریکه اما هنوز در این بازیکن 29 ساله به دنبال چیز دیگری بود.
کوکه در اتلتیکو، عقبترین هافبک است و به ندرت از دایره میانی فاصله میگیرد. در تیم اسپانیا از او خواسته میشود که از قدرت جسمانی و انرژی خود استفاده کند تا با توپ یا بدون توپ بیشتر جلو برود. او در این تورنمنت هفت شوت زده، پرسینگ پرانرژی او مقابل اسلواکی منجر به یک پنالتی شد و مقابل کرواسی باید از روی پاس فوقالعاده پدری به گل میرسید.
داشتن توانایی سازگار کردن بازیاش به کوکه کمک کرده تا با دو همبازیاش هماهنگ شود- و این به آن معنی است که خط میانی ترجیحی لوئیز انریکه در مقایسه با خط دفاعی یا حمله او به ثبات رسیده است. او بازی به بازی در این خطوط تغییراتی ایجاد میکند.
این مربی قبل از این بازی مهیج با کرواسی گفت:” شاید وقتی بقیه میگویند که سرنوشت بازی در خط میانی تعیین میشود، کلیشهای باشد. اما برای تیمی مثل ما که سعی دارد با روشی خاص بازی کند، بدون خط میانی نمیتوانیم کاری انجام دهیم. بیشتر مشکلات ما ناشی از مواقعی است که نمیتوانیم در آن منطقه از زمین مشکل را حل کنیم.”
با توجه به این که ایتالیا نیز مشخصاً در آن منطقه از زمین بسیار قدرتمند است، نبرد در میانه میدان مطمئنا به مشخص شدن نتیجه بازی نیمهنهایی روز سه شنبه کمک خواهد کرد.
این تیم اسپانیا ممکن است نبوغ بازیسازی فردی بازیکنان قبلی را نداشته باشد، اما لوئیز انریکه به موقع ترکیب ایده آل تیم خود را برای این یورو پیدا کرده است.