در جستجوی زمین بینقص؛ چگونه متخصصان انگلیسی با چمنهای مخملی فوتبال را متحول کردند
هفتیک- لحظه بزرگی برای استعداد فوتبال انگلیس بود که رئال مادرید در سال 2009 اقدام به جذب پل بِرجِس از آرسنال کرد. برجس پس از آغاز دوران حرفهای خود در بلکپول، در سال 1999 به باشگاه لندنی پیوست و تنها در سن 21 سالگی به شهرت رسید. او در دوران حضور در آرسنال در اوایل دهه 2000 در سطح اروپایی در لیگ قهرمانان درخشان ظاهر شد و در یورو 2004 در پرتغال نیز بسیار خوب عمل کرد. او چهار سال بعد نیز عملکرد چشمنواز دیگری در مسابقات قهرمانی اروپا به نمایش گذاشت. کمی بعد رئال مادرید، معتبرترین باشگاه در جهان فوتبال، این انتقال درخشان را نهایی کرد.
اگر شما هیچکدام از این موارد را به خاطر نمیآورید، به این دلیل نیست که برجس در مادرید شکست خورد. بلکه به این خاطر است که او مدیر ارشد زمین چمن آسنال بود. انتقال برجس آغاز هزینهها در سراسر اروپا برای استعدادهای بریتانیایی در زمینه کاشت چمن بود. اتلتیکو، رقیب رئال، دن گونزالس را به خدمت گرفت که عملکرد درخشانی در بورنموث داشت. تونی استونز که کارش را با مراقبت از چمنهای بولینگ در بارنزلی شروع کرده و در نهایت به مدیر زمین ومبلی تبدیل شده بود، نیز برای مراقبت از شرایط استادو دو فرانس، ورزشگاه تیم ملی فرانسه، استخدام شد. در همین حالا فیفا اقدام به جذب آلن فرگوسن کرد، استعدادیابی که هفت جایزه بهترین مدیر چمن سال را در طول 12 سال حضورش در ایپسویچ تاون به عنوان اولین مدیر زمین ارشد آنها به دست آورده بود.
ارزشمندترین انتقال مربوط به جاناتان کالدروود بود که در سال 2013 از استونویلا به پاری سن ژرمن ملحق شد. این مرد اهل ایرلند و برنده دو جایزه بهترین مدیر چمن سال، از سوی ژرار هولیه، سرمربی سابق لیورپول، لیون و ویلا، به عنوان بهترین فرد جهان در این زمینه لقب گرفته بود. این انتقال زمانی رخ داد که مالکان قطری جدید پیاجی صدها میلیون برای جذب بهترین بازیکنان جهان شامل زلاتان ابراهیموویچ و دیوید بکام هزینه کردند. کالدروود در مکالمه اخیر ما به این نکته اشاره کرد که زمانبندی انتقالش اتفاقی نبود.
او به خاطر میآورد:” آنها لیست مصدومانی به درازای دست شما داشتند.” زمین چمن باثباتتر آغازی برای حل این مشکل بود. اما دلایل فنی بیشتری برای جذب کالدروود وجود داشت: زمین چمن این ورزشگاه پیش از حضور او بسیار سست، لغزنده و غیرقابل پیشبینی برای آن دست از بازیهای پر از پاسکاری و با ضرباهنگ بالا بود که از سوی اکثر تیمهای برتر اروپایی به نمایش گذاشته میشد. کالدروود گفت:” مالکان باشگاه متوجه شدند که همه چیز به خرید 11 بازیکن تراز اول بستگی ندارد. آنها نیاز به مسائلی در پشت سر این بازیکنان دارند که به آنها اجازه کار کردن بدهد. یکی از موضوعات اصلی زمین بود.”
پاریسنژرمن پس از حضور او در شش فصل از هشت فصل قهرمان لیگ فرانسه شد و جایزه دیگری را نیز به همین تعداد به دست آورد که از نظر کالدروود به همان اندازه مهم بود: جایزه بهترین زمین لیگ فوتبال حرفهای فرانسه. لوران بلان، سرمربی وقت پیاسجی، پس از قهرمانی در سال 2014 مدعی شد که 16 امتیاز این باشگاه مدیون حضور کالدروود است چون این زمین باعث شد حملات تیم بسیار سریعتر انجام شود. این باشگاه تصاویر او را روی بیلبورد قرار داد و او در تبلیغات تلویزیون ملی حاضر شد. ابراهیموویچ، ستاره سابق باشگاه، به شوخی اعتراض کرد که کالدروود توجه رسانهای بیشتری نسبت به او دریافت کرده است.
انگلیس در زمینه مدیریت زمینهای ورزشی کارخانه تولید استعدادی است که نظیری ندارد. ریچارد هیدن، نویسنده کتاب راهنمای رسمی فیفا درباره نگهداری از زمین، به من گفت:” ما از هر جای دیگری در جهان 10 سال جلوتر هستیم. اگر میخواهید در زمینه تکنولوژی کار کنید به خیابان سیلیکون وَلی میروید. خب، انگلیس سیلیکون ولی در عرصه زمین چمن است!”
بخش مدیریت زمین در انگلیس به تنهایی بیش از یک میلیارد پوند ارزش دارد و بیش از 27 هزار نفر در این عرصه کار میکنند؛ متخصصانی در همه زمینهها حضور دارند، مانند افراد ماهر در زمینه بذر گرفته که میتوانند چمنهایی را پرورش دهند که در سایه رشد کنند تا دانشمندانی که مواد شیمیاییای تولید میکنند که باعث سبزتر شدن چمنها میشود. انستیتو تحقیقاتی چمن ورزشی در یورکشایر غربی مرکز تحقیق و توسعه قدرتمندی است که همه چیز را از چگونگی عبور آب از انواع مختلف ماسه تا میزان تاثیر ظرافت ریشه روی چرخش توپ گلف بررسی میکند. انگلیس در سخت افزار هم رقیبی ندارد. برنارد و شرکا در وارویکشایر بهترین سیستمهای تیز کردن تیغههای ماشین چمنزنی را میسازد و اَلت در استفوردشایر به همراه دنیس در دربی شایر بهترین ماشینهای چمن زنی و تجهیزات نگهداری را تولید میکنند. ماشینهای چمنزنی دنیس در بهترین ورزشگاههای سراسر جهان از ویمبلدون گرفته تا نوکمپ بارسلونا و اولدترافورد منچستریونایتد مورد استفاده قرار میگیرند. کالدروود در پیاسجی نیز از آنها استفاده میکند.
تکنیکهای مراقبت از چمن که در انگلیس توسعه پیدا کرده، در ورزشهایی چون تنیس، گلف، راگبی و هر ورزش حرفهای که روی چمن برگزار میشود، مورد استفاده هستند. اما این فوتبال است که با ثروت هنگفت و هواداران جهانی خود به این انقلاب قدرت داده است. هیچ مدیر زمین چمنی مدعی نبوده که کار او دلیل اصلی موفقیت تیمی است اما همانطور که شناگران المپیک با مایوهای ساحلی مسابقه نمیدهند و دوچرخهسواران حرفهای نیز لِگهای خودشان را دارند، تیمهای فوتبال برتر نیز وسواس زیادی درباره جزییات کوچکی دارند که میتواند نقطه تمایز بین پیروزی یا شکست باشد. وقتی پپ گواردیولا در سال 2016 به منچسترسیتی پیوست، خواست که چمن ورزشگاه تا ارتفاع 19 میلیمتر کوتاه شود، همتراز با چمنهای فوق سرعتی که در بارسلونا و بایرن مونیخ، باشگاههای سابقش، درخواست کرده بود. (در آخر مجبور شد با 23 میلیمتر کنار بیاید چون دوام چمن کوتاه آسیبپذیرتر است و آب و هوای سرد منچستر به این معناست که ریکاوری سریعی در کار نیست.) در اتفاقی مشابه یورگن کلوپ، سرمربی لیورپول، هم پس از فصل 17-2016 به مسئولان زمین گفت که چمن آنفیلد بسیار سست است. کارکنان این زمین را در طول تابستان بازسازی کردند و لیورپول فصل بعد را بدون شکست خانگی در لیگ پشت سر گذاشت.
پیشرفتهای دراماتیک در زمین بازی از اوایل دهه 1990 میلادی نحوه انجام فوتبال را دستخوش تغییر کرده است. آرسن ونگر، سرمربی سابق، از طریق ایمیل به من گفت:” ما در آرسنال همیشه زمین چمنهای بسیار خوبی داشتیم اما شرایط در بیرون از خانه بهتر و بهتر میشد. این کمک زیادی به کیفیت و خصوصا سرعت بازی کرد.”
کیفیت زمین به طور خاص برای باشگاههای برتر مهم است که میخواهند استعداد بازیکنان تکنیکی خود را به حداکثر برسانند. در مقابل زمین بد به عنوان یک هم سطح کننده دیده میشود چون مانع پاسکاری سریع بهترین تیمهاست؛ به اصطلاح زمین بازی ناهموار در فوتبال شرایط بازی را برابر میکند.
جام ملتهای اروپای این تابستان در 11 شهر در سراسر قاره برگزار میشود اما مسئولیت زمینها اکثرا در اختیار بریتانیاییهاست. یوفا یک متخصص زمین برای هر ورزشگاه به کار گرفته که در کنار مسئول اصلی زمین برای بهبود شرایط کیفی زمینهای این تورنمنت حضور داشته باشد. به جز ریچارد هیدن و گرگ واتلی ایرلندی، تمامی متخصصان زمینها از انگلیس هستند. متخصص زمین ورزشگاه ومبلی، میزبان نیمه نهاییها و فینال، دیل فریث نام دارد و کارل استندلی، مسئول زمین، مرد انگلیسی 36 ساله با موهای کوتاه و ته ریش جوگندمی است که پیش از این جایزه “Top Turf Influencer” را دریافت کرده است.
استندلی چهار هفته پیش از برگزاری دیدار انگلیس و کرواسی، اولین بازی در ومبلی، مانند دانش آموز ممتاز کاملا آماده در شب امتحان متمرکز اما آرام به نظر میرسید. بله، کار او در مسابقات یورو توسط چیزی بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان دیده میشود و بله، ستارگان این تورنمنت برای انجام بهترین نمایش به او تکیه میکنند اما او دستپاچه نشد. استندلی اخیرا به من گفت:” ما سالهاست برای این تورنمنت برنامهریزی کردیم. ما برنامه ریختیم که برای شکستناپذیری تلاش کنیم.”
***
زمینهای انگلیسی برای مدت زیادی فاجعه بودند. آنها در هنگام بارندگی به باتلاق تبدیل میشدند. باتلاقها در ماههای سردتر زمستانی به یخ بدل میشدند. سپس چند ماه بعد، هوای گرم آنها را به جلگههای خشک و غبارآلود تبدیل میکرد. کالدروود گفت:” مردم دوست داشتند به ومبلی بیایند؛ شاید به این دلیل که تنها زمینی در انگلیس بود که چمن داشت.”
زمینهای بد به معنای مسابقات لغو شده بود که خود معنی درآمد از دست رفته را میداد که بعضی باشگاهها را به سوی گزینههای مصنوعی هدایت میکرد. کویینز پارک رنجرز در سال 1981 از چمن مصنوعی استفاده کرد. یک لایه نازک چمن مصنوعی روی سطح سنگفرش شده قرار گرفت، سطح جدید به قدری سفت بود که جو رویل، سرمربی سابق اولدهام اتلتیک، به خاطر میآورد یک بار دیده ضربه دروازه به قدری بالا رفته که مستقیما به تیر دروازه روبرو برخورد کرده است. اما کیوپیآر شروع به پیروزی روی زمین جدیدش کرد و چند باشگاه دیگر نیز از آنها پیروی کردند. هیاهویی به راه افتاد که این زمینهای به اصطلاح پلاستیکی به تیمهای میزبان مزیت غیرمنصفانهای میدهد و به همین دلیل اتحادیه فوتبال در سال 1995 استفاده از آنها را ممنوع کرد. اما فصل جدید مراقبت از زمین تا آن زمان شروع شده بود.
مانند اکثر داستانها درباره فوتبال مدرن، ظهور روشهای عالی مراقبت از چمن به پول و تلویزیون مربوط است. در دهه 1990 و همزمان با سرازیر شدن درآمد حق پخش تلویزیونی به لیگ برتر جدید، باشگاهها شروع به پرداخت هزینه بیشتر برای خرید و دستمزد بازیکنان کردند. هرچه بازیکنان ارزشمندتر میشدند، محافظت از آنها در برابر مصدومیت مهمتر میشد. یک راه برای کاهش مصدومیتها حصول اطمینان از در اختیار داشتن زمین با کیفیت بالا بود. و بنابراین مسئولان زمین که مدتها نادیده گرفته شده بودند از اهمیت جدیدی برخوردار شدند. اسکات بروکس، مدیر ارشد زمین در نیس، که پیش از این در آرسنال و تاتنهام کار کرده، گفت:” ناگهان فشارها روی مسئول زمین افزایش پیدا کرد.”
مسئله فراتر از محافظت از بازیکن بود و باید به تماشاگران تلویزیونی هم فکر میشد. اگر قرار بود لیگ برتر خودش را به عنوان برند جهانی جذاب نشان دهد، نیازمند محصولی بود که در تلویزیون خوب به نظر برسد. زمینهای گلی، لغزنده و ناهموار چنین ویژگی نداشتند. کالدروود گفت پخشکنندگان تلویزیونی شروع به درخواست زمینهایی مانند میز اسنوکر کردند. به گفت جف وب، رییس اتحادیه مدیریت زمینها که نماینده مسئولان زمین بریتانیایی است، بعضی از پخش کنندگان تلویزیونی حتی بندی در قراردادها جای دادند که زمینها باید در مرغوبترین حالت باشند.
خود بازی نیز با بهبود زمینها شروع به تکامل کرد. سر الکس فرگوسن که از سال 1986 تا 2013 هدایت منچستریونایتد را بر عهده داشت، از طریق ایمیل به من گفت:” تفاوت جایی که با آن زمین در اولدترافورد بودیم و مسیری که به آنچه امروز هست، تبدیل شد مانند شب و روز بود. دانستن این که زمینی محکم و با کیفیت داری خصوصا وقتی نیاز به حرکت دادن سریع توپ داشته باشی، تفاوت بسیاری ایجاد میکند.”
استیو بِرَداک در مرکز این انقلابِ مراقبت از زمینهای چمن بود. برادداک پس از پیوستن به آرسنال در سال 1987 بیشتر از هر کس دیگری برای رسیدن به جهانی تلاش کرد که داشتن زمینهای بینقص در آن عادی است. ونگر ملاقات با برداک را به عنوان یکی از بهترین شانسها توصیف میکند. ونگر به من گفت:” بالاخره کسی را یافتم که اشتیاقی مشابه درباره زمین عالی داشت.” او گفت برداک عاملی کلیدی برای افزایش استانداردها در سراسر لیگ برتر بود.
برداک در یک صبح سرد بهاری من را از ایستگاه قطار در هرتفوردشایر سوار کرد و ما جادههای بادخیز اطراف شهر را طی کردیم تا به زمین تمرینک کولنی ِ آرسنال برسیم؛ جایی که او نظارت بر 11 زمین را بر عهده دارد. این اولین هفته بازگشت او به کار پس از حدود یک سال بود، چرا که او در حال درمان سرطان پوست بوده و برای مراقبت در برابر شیوع جهانی ویروس کرونا قرنطینه شده بود.
او پس از ورود، گوشه و کنار ورزشگاه را به من نشان داد، در نقطهای متوقف شد تا با مهندسِ پروژه مورد اعتمادش تماس گرفته و به او بگوید که تسمه پروانه یکی از تراکتورهایش نیاز به سفت شدن دارد- او میتوانست صدای جیرجیر آن را از 50 متر دورتر بشنود- و در نقطهای دیگر ایستاد تا از دستیار نگهدار زمینی گلایه کند که تیر دروازه را بدون بالا بردن چرخها حرکت داده بود. او اظهار داشت:” این ردّی بر جای میگذارد.” توجه برداک به جزییات فوق العاده است: یکی از دستیاران سابق به من گفت که او اگر بتواند چمنها را با قیچی کوتاه میکند.
وقتی برداک به عنوان مدیر زمین به آرسنال پیوست، تنها 23 سال داشت. او در روزهای اول با بودجه محدود و چیزی تحت عنوان فرهنگ استانداردهای پایین روبرو بود اما همه را مجبور کرد که با روشهای او پیش بروند. مهمترین آنها بازسازی سالانه بود- برچیدن زمین در آخر هر فصل برای پاکسازی علفهای ناخواسته که به خاطر ریشههای کم عمق باعث محکم شدن زمین نبودند و احتمال از هم پاشیدن آن را افزایش میدادند. این کار تا زمان حضور تکنولوژی پیشرفته در سال 2000 نیازمند هفتهها حرکت در سراسر زمین با ماشینی به نام تیغ زن بود.
روشهای برداک در آن زمان شامل استفاده جالب توجه او از شن برای تحریک زمین به خشک شدن سریعتر بود که از سوی سایر مسئولان زمین بریتانیایی نیز به کار گرفته شد. پل اشکرافت، مدیر فعلی زمین آرسنال، به من گفت:” استیو این صنعت را تغییر داد.” هرگز تصور نمیشد که تکنیکهای بازسازی برداک با تجهیزات محدودِ در دسترس عملی باشد. او همچنین از به اشتراک گذاشتن نبوغ خود با سایر باشگاههای استقبال میکرد. چندین مسئول زمینی که با آنها صحبت کردم، تماس با برداک برای دریافت پیشنهاد درباره بازسازیها را به خاطر داشتند.
نقش مسئول زمین به مرور شروع به تغییر کرد. از اواخر دهه 1990 که سازمان لیگ برتر داشتن تحصیلات در زمینه علم کشت را الزامی کرد، این کار بیش از پیش به دادهها وابسته شد. تکنولوژی جدید هم کمک کرد. یک ماشین چمنزنی در ورزشگاهی مانند ومبلی ممکن است 25 تا 30 ساعت در هفته به مدت 50 هفته در سال کار کند. استندلی به من گفت این ماشین باید برای یک بار حرکت کامل در ومبلی 10 مایل را طی کند. قیمت این ماشینها از 11 هزار پوند شروع میشود. وقتی در ماه آوریل تور بازدیدی از کارخانه دنیس در دربی شایر داشتم، آنها در حال مونتاژ 12 ماشین چمنزنی برای ارسال به قطر بودند که از سوی فیفا برای جام جهانی آینده سفارش داده شده بود.
استانداردهای سایر نقاط اروپا از نظر متخصصان مراقبت از زمین بریتانیایی، در سطح تاسف برانگیزی باقی مانده است. استونز در واکنش به دوران حضورش در استادو دو فرانس به عنوان مدیر زمین گفت:” آنها درک نمیکنند چه چیزهایی برای انجام بازی حرفهای موردنیاز است.” کالدروود باور دارد که این موضوع به تحصیلات بستگی دارد. او مانند بسیاری از افراد پیشرو در مراقبت از چمن، علم چمن را در کالج مایراسکاف در پرستون خوانده است. او گفت:” کسب چیزی مانند دیپلم یا فوق دیپلم ملی در فرانسه ممکن نیست، چنین چیزی وجود ندارد.”
کالدروود در هنگام ورود به پیاسجی از فهمیدن موضوعی شوکه شد. تیم مراقبت از زمین حتی ماشینهای چمنزنی چرخنده مورد نیاز برای جمعآوری چمنهای مرده پس از بازی را در اختیار نداشتند. او با ناباوی مردی که تازه فهمیده همسایههایش نمیدانستند باید چمنهای باغچهشان را بزنند به من گفت: « آنها حتی چنین موضوع سادهای را نمیدانستند. » وقتی با آرناد ملین، مرد فرانسوی جانشین کالدروود، حرف زدم به من گفت که دیدگاه یکسانی درباره چمن در کشور مادری او وجود ندارد. اینجا برای فرانسویها همچنان مکانی است که برای درست کردن کباب با دوستان میروند.
***
آمادهسازی برای زمینهای یورو 2020 بیش از دو سال قبل آغاز شد. دیل فریث در ساعات ابتدایی 25 آوریل 2019 سفرش را از جاده M6 به سوی ومبلی آغاز کرد؛ جایی که یوفا تیم متخصصان زمینش را در آن گرد هم آورده بود تا جلسه آغاز کار را برگزار کند.
بسیاری از بزرگترین مراقبت کنندگان زمین در ساعت 10 صبح دور میز کنفرانس نشسته بودند. به جز فریث، ریچارد هیدن نیز حضور داشت که تنها متخصص زمینی است که در وسط یک تورنمنت، زمین چمنی را با موفقیت تغییر داده است- در لیل در طول یورو 2016. دین گیلِسبی در آنجا حضور داشت که برای تربیت مسئولان زمین چمنهای درخشان در سراسر جهان از مقدونیه تا غنا با فیفا همکاری کرده است. اندی کول، قدیمیترین متخصص زمین حاضر در این اتاق، بود که در سه جام ملتهای اروپا و جام جهانی حضور داشته است. این مردان مسئول زمین نیستند؛ آنها مشاوران زمین چمن و متخصص در زراعت هستند که چندین پروژه در حال انجام را رسیدگی میکنند.
نمایندگان یوفا برنامه کاری ماههای پیش رو و انتظاراتشان از هر زمین را شرح دادند. بر اساس راهنماییهای یوفا، کشش سطح باید بیش از 30 نیوتن متر باشد؛ واحد گشتاوری که رابطه متقابل بازیکن با سطح را اندازهگیری میکند. کشش زیاد روی رباطها فشار آورده و خطر مصدومیت را افزایش میدهد و اگر کم باشد جای پای بازیکنان خالی میشود. سختی سطح باید بین 70 تا 90 درجه کشش باشد- معیاری از میزان سریع بودن کاهش سرعت یک چکش در هنگام ضربه. اگر خیلی نرم باشد، بازیکنان خیلی زود خسته میشوند و اگر خیلی سفت باشد، خطر مصدومیت افزایش پیدا کرده و توپ زیاد بالا میرود. چمن باید بین 24 تا 28 میلیمتر بوده و در خطوط صاف در سراسر زمین به صورت عمود بر خط طولی کوتاه شده باشد. حتی ابعاد نقطه پنالتی و نقطه مرکز زمین هم مشخص است (200 میلیمتر و 240 میلیمتر در قطر).
فریث به عنوان مشاور در واقع چشمهای یوفا بر زمین است، دادههای ارائه شده از سوی استندلی، مدیر زمین، درباره زمین را بررسی میکند و معمولا تستهای مستقل انجام میدهد. رابطه مدیر زمین و مشاور بسیار حساس است. در حالی که مدیران زمین مسئول نگهداری روزانه از محلی مشخص هستند، مشاوران بین پروژهها در رفت و آمد بوده و از جامهای جهانی به زمینهای ورزشی چمنی حرکت میکنند. (فریث در بین بازدیدها از ومبلی با یک مدرسه ابتدایی در سن هلنز کار میکند که زمینهایش به درستی خشک نمیشوند.) بعضی افراد رابطه آنها را با رابطهای که بین سازنده و معمار هست، مقایسه میکنند. اندی کول به من گفت:” من میدانم چه میخواهم اما یک کارگر توانا چیزی که به دنبالش هستم را تولید خواهد کرد.” این رفتار میتواند برای مدیران زمین به روز بریتانیایی که در علم کشت فارغ التحصیل شدهاند، ناخوشایند باشد. استندلی که جایزههای بسیاری در طول 15 سال حضورش در ومبلی دریافت کرده و اشتیاق فراوانی به کارش دارد، در ابتدا حاضر به صحبت درباره این داستان نشد چون نگران بود که تمرکز زیادی روی کار مشاوران زمین داشته باشد.
استندلی کارش را به هدایت یک هواپیما تشبیه میکند. او امیدوار است که آمادهسازی درست به او اجازه یک فرود نرم در روز بازی را بدهد اما وقتی دیدارهای متوالی برگزار میشود، او در هتلی نزدیک ورزشگاه میخوابد تا در صورت رخ دادن اتفاقی غیرمنتظره حاضر باشد. او مدت زیادی را دور از خانواده میگذراند که شامل اکثر آخر هفتههاست اما با کمال میل این فداکاری را انجام میدهد. او میگوید:” این کار برای من شغل نیست بلکه عشق و علاقه است.” او زمین ومبلی را فرزند دومش خطاب میکند چون مانند یک بچه زندگی کرده و نفس میکشد. (صحبت به این شکل برای مدیران زمین عادی است، اشاره کردن به لحظاتی که زمین نیاز به نوشیدنی دارد یا وقتی گرسنه است.)
مدیریت زمینهای برتر به دستیابی به کنترل تقریبا کامل روی تمامی اجزای زمین بستگی دارد. وقتی در ماه می با دیو رابرتز، مدیر ارشد زمینهای لیورپول، در آنفیلد دیدار کردم، او به من نشان داد که چطور از سنسورهای گرما و رطوبت در خاک برای ایجاد بهترین محیط رشد چمن استفاده میکند و زئولیت را به کار میگیرد که یک خاکستر آتشفشانی است که به عنوان جذب کننده برای حفظ رطوبت در محدوده ریشه عمل میکند. سیستم آبرسانی زیرین آنفیلد، چندین محفظه پلاستیکی بهم پیوسته در زیر شبکهای از لولههای گرمایشی، سرعت خشک کردن را افزایش داده و به او اجازه میدهد که کل سطح را در کمتر از سه دقیقه آبیاری کند.
بریتانیا با بارندگیهای زیاد و دمای معتدل مکان خوبی برای رشد چمن است. اما هوا حتی در این سرزمین سبز و خوشایند نیز بزرگترین دشمن مدیران زمین است. آنها در ترس از ناشناختهها زندگی میکنند. ومبلی در هفته پس از اولین بازدید من میزبان روز آخر مسابقات خارج از لیگ بود. بارندگی شب گذشته شش میلیمتر به جای دو میلیمتر پیشبینی شده بود و همین باعث ایجاد ترس و اضطراب در بین تیم استندلی شد.
وقتی از استندلی پرسیدم چه چیز بیشتر از همه او را میترساند، او به خاطر آورد که چطور برف شدید ساعاتی پیش از دیدار مجدد تاتنهام برابر راچدیل در جام حذفی در ومبلی باریده و دیدن خطوط زمین را تقریبا غیرممکن کرده است. (کارکنان زمین در اواخر بازی مجبور شدند با بیل به زمین بیایند و برای مشخصتر کردن خطوط محوطه جریمه تلاش کنند.) استندلی به من گفت:” مادر طبیعت بزرگترین چالش پیش رو است.” هرچند فریث دوران حرفهای خود را به عنوان یک مسئول زمین آغاز کرد اما در سال 2008 به مشاور تغییر حرفه داد و بخشی از آن به دلیل “عدم کنترل” بود که باعث عصبانیت او میشد.
این کار میتواند شرایط سختی به همراه داشته باشد. مسئولان زمین مانند دروازهبانها در هنگام خوب بودن شرایط چندان تحسین نمیشوند اما اولین انگشتهای اتهام در صورت ایجاد مشکل به سوی آنها نشانه میرود. این کار از نظر استونز بیشتر از شغل، سبکی از زندگی است. او گفت:” شما به مسئول زمین تبدیل نمیشوید، شما مسئول زمین به دنیا میآیید.”
***
اگر به دنبال جایی برای قرارداد زمین چمن ورزشی تراز اول هستید، داخل ورزشگاه ومبلی گزینه بدی است. استندلی کارش را به کشت چمن در جعبه کفش تشبیه میکند. جایگاه هواداران با ارتفاع 50 متری در بین سپتامبر تا مارس باعث ایجاد سایه در زمین میشود. سطح نور در این ماهها در داخل ورزشگاه به ندرت از 12 میکرومول عبور میکند که زیر 20 میکرومول است که چمن عموما برای رشد به آن نیاز دارد. استندلی گفت جریان هوا در ومبلی نیز ضعیف است. به گفته متخصص زمین، چمنها بدون عبور هیچ نسیمی “تنبل” میشوند و در نهایت خمیده شده و میمیرند.
استندلی ابزارهای جالبی برای غلبه بر این چالشها دارد. او از سیستم هوادهی زیر سطح برای افزایش سطح رطوبت و اکسیژن در ماسه و مخلوطهایی که 30 سانتیمتر زیر سطح قرار دارند و به عنوان محدوده ریشه شناخته میشوند، استفاده میکند. برای تحریک جوانه چمن به رشد، او از آب گرم در طول لولههای زیرزمینی استفاده میکند تا دما را در محدوده ریشه بالایی به 17 درجه سانتیگراد برساند. زمانی که بذرها سر برآوردند، او ابزار نوردهی و شش هواکش غول پیکر را به کار میگیرد تا شرایط تابستان را بازسازی کند. او به من گفت چیزی که شبیه یک قطعه زمین سرسبز به نظر میرسد درواقع یک “سیستم بزرگ شیمیایی” است.
برای حفظ زمین ومبلی در بهترین شرایط در تابستان، چندین کار مهم باید در زمستان انجام شود. در 20 نووامبر 2019 در جریان آمادهسازی برای یورو، زمان شروع بازسازی زمین فرارسید- جایگزینی 6000 تن از محدوده ریشه. خاک طبیعی لندن رس سنگین است و این یعنی به خوبی خشک نمیشود، بنابراین استندلی ماسههایی از ساری (Surrey، شهری نزدیک لندن) آورد تا سرعت خشک شدن بالا برود. بازسازی زمین اقدامی مهم است که صرفا باید هر هشت سال یک بار برگزار شود. تیمی از 15 کارگر در شیفتهای 24 ساعته روزانه در سه هفته کار میکنند تا با انتقال مصالح به و از ورزشگاه در شب که ترافیک کمتر است، در زمان و هزینه صرفهجویی شود.
زمانی که زمین جدید جاگذاری شد، حدود 11 هفته طول کشید که چمن رشد کند. (این همچنین شامل درهم آمیختن درصد کمی چمن مصنوعی روی سطح برای کمک به استحکام آن است.) سپس یوفا در مارس 2020 مسابقات یورو را تا تابستان بعدی به تعویق انداخت. این باعث ناامیدی استندلی بود اما فاجعه به حساب نمیآمد. او در نووامبر 2020 این زمین را بازسازی کرده و کلید امتحان آن را زد، نتایج را برای فریث فرستاد تا از سوی یوفا تایید کند. فریث از فوریه 2021 سفرش به لندن برای انجام تستهای خودش را آغاز کرد.
استندلی در تنظیم زمین ومبلی برای ایجاد کارآیی در سایر ورزشها مانند راگبی و فوتبال آمریکایی ماهر است. او گفت مورد دوم با حرکات انفجاری کوتاه انجام شده و نیازمند کشش حداکثری است. لیگ ملی فوتبال آمریکایی برای راحتی بازیکنان در تغییر مسیر به سریعترین حالت ممکن نیازمند زمینی سفت است که کششی بین 90 تا 100 داشته باشد. تیم استندلی برای افزایش سختی زمین حدود 30 کیلوگرم وزن اضافه به ماشینهای چمنزنی خود میافزایند. استندلی میتواند با هر کوتاهی حدود یک واحد کشش اضافه کند. برای کاهش دوباره فشار نیز او از ورتی- دِرِین (Verti-Drain) استفاده میکند؛ ابزاری متشکل از شش میخ بزرگ که به زمین ضربه میزند و فشار را با از هم باز کردن خاک کم میکند. برای این که بازیکنان فوتبال آمریکایی در هنگام افتادن با سطح نرمتری روبرو باشند، استندلی اجازه میدهد چمنها کمی بلندتر شده و به حدود 32 میلیمتر برسند.
پرورشدهندگان بذر هزاران نوع متفاوت را کشت میدهند تا چمن ایدهآل برای هر ورزش را فراهم کنند. آنها گاهی 15 سال برای پیشرفت محصولی جدید وقت میگذارند و قویترین تولیدات آنها روی میز دکتر کریستین اسپرینگ در انستیتو تحقیقاتی زمین ورزش در یورکشایر غربی قرار میگیرد. این موسسه چمنها را در کیفیتهای متفاوتی چون “میزان چگالی” ( ضخامت چمن ) و “ریکاوری” ( سرعت بهبودی پس از آسیب) بررسی میکند. آنها با دقت هر محصول را دستهبندی کرده و یافتههایشان را در کتابی سالانه منتشر میکنند که استندلی آن را کتاب مقدس خود مینامد.
با این حال نمیتوان ومبلی را به زمین کریکت یا تنیس روی چمن تبدیل کرد. خاک آن بیش از حد ماسهای است؛ بنابراین سطح هرگز به اندازه کافی سفت نخواهد بود. من در یک عصر ابری به جنوب لندن رفتم، جایی که نیل استابلی، مسئول زمینها و باغداری در باشگاه تنیس آل انگلند لاون، در حال آمادهسازی زمینها برای مسابقات قهرمانی تنیس ویمبلدون بود. وقتی اولین ضربه به توپ در اواخر ژوئن زده شد، زمینهای ویمبلدون دو برابر ومبلی در هنگام برگزاری لیگ ملی فوتبال آمریکایی سفت بودند.
استابلی هم مانند کالدروود در کالج مایراسکاف تحصیل کرده، جایی که در آن یاد گرفت گیاهان باید همیشه سالم باشند، به خوبی آبیاری و تغذیه شوند. او به من گفت:” سپس به تنیس میرسید که باید زمین را دچار شوک کنید، دست از تغذیه و آبیاری آن میکشید.” استابلی برای تولید بهترین زمین چمن باید تعادلی بین زندگی و مرگ پیدا کند. او گفت:” در زمان شروع مسابقات، چمن در حال خمیده شدن رو به مرگ است چون شما گشنه نگهاش داشتید.” سطح نمیتواند در آغاز زیاد مرطوب باشد “چون در غیر این صورت گیاه پیش از رسیدن به هفته دوم خواهد مرد”. زمینها این دو هفته را در نزدیکی کشش 300 به پایان میبرند که نزدیک به جادهای آسفالت است.
***
وقتی اولین بار در 12 می در ومبلی با استندلی دیدار کردم- چهار هفته پیش از یورو و سه روز پیش از فینال جام اتحادیه- این ورزشگاه به جز چند پخش کننده تلویزیونی و پنج نفر از اعضای تیم او خالی بود. چمن این ورزشگاه در زمان برگزاری دیدار فینال در ارتفاع مناسب بازی بود: 24 میلیمتر. استندلی بین دیدارها به چمن اجازه میدهد که در بیشترین حد ممکن بلند شود. سپس تیم او آن را در حدود دو میلیمتر در هر روز هفته کوتاه میکنند. (کوتاه کردنِ بیشتر میتواند گیاه را شوکه کرده و رنگش را زرد کند.) وقتی چهار روز با برگزاری دیدار فاصله است، آنها از ماشین چمننی استفاده میکنند تا ارتفاع یکسانی داشته باشند و مقدار بسیار کمی در هر روز کوتاه میکنند. این کوتاهی مداوم باعث برجستگی بیشتر الگوهای روی زمین میشود و کاری میکند که شبیه به صفحه شطرنجی سبز به نظر برسد.
اواخر همان صبح به فریث پیوستم که در حال آزمایش زمین بود. فریث با چندین ابزار که بسیاری از آنها شبه به ابزار شکنجه در آینده بودند، اطراف زمین ومبلی را بررسی کرد و مواظب بود که توسط یکی از ماشینهای چمن زنی الکتریکی ترسناکی که به شکل عجیبی بیصدا بودند، آسیب نبیند. همانطور که انتظار میرفت این زمین در موقعیتی عالی قرار داشت. او اواخر همان هفته امتیازات را در سامانهای برای روسای یوفا ارسال کرد.
تا دو هفته بعد که برای دیدار فینال پلیآف چمپیونشیپ برگشتم، اهمیت کار استندلی را درک نکردم. وقتی یک ساعت پیش از شروع بازی به ورزشگاه رسیدم، استندلی به شکل واضحی آشفته بود و موهای ژولیدهاش برخلاف ظاهر همیشه بینقصش نشانگر همین موضوع بود. برنده این بازی به لیگ برتر راه پیدا میکرد و همین باعث شده که این دیدار به وسوسه برانگیزترین دیدار فوتبال انگلیس تبدیل شود. در عین حال آن روز آغاز دشوارترین آخر هفته در تقویم استندلی بود؛ چرا که سه بازی متوالی از شنبه تا دوشنبه برگزار میشد. او پس از آن دو هفته وقت داشت که آخرین تنظیمات برای دیدار اول انگلیس در یورو را انجام دهد.
استندلی در ساعت دو بعدازظهر پیش از حضور در کنار زمین برای تماشای بازی، جلسهای با کارکنان مجموعه برگزار کرد. او به من گفت:” علیرغم تمام دادههایی که خواندیم، من حالا نیاز به شواهد دارم.” نگاه استندلی به فوتبال، نگاه یک طراح صحنه به فیلم است: چیزهایی که برای سایرین در پسزمینه است، در مرکز اصلی توجه او قرار دارد.
او گفت:” من بازیکنان را نگاه نمیکنم. من تماس کفشهای آنها با سطح زمین را میبینم.” او به همان اندازه نگران به زمین افتادنهاست که یک هوادار عادی ترس از دادن پنالتی توسط مدافع تیمش را دارد. معادل گلزنی تیم برای او تماشای چرخش، حرکت یا برگشتن بازیکن به سبکی است که تنها در زمینی ممکن است که به خوبی از آن نگهداری شده باشد. در ماه نووامبر وقتی فیل فودن ضربهای درخشان به توپ زد و در ضلع جنوبی زمین در دقایق پایانی بازی برابر ایسلند در ومبلی به سادگی و با مهارت چرخید، استندلی خشنود بود. او با لبخند گفت:” او برای سَرِ پا ماندن به آن زمین تکیه کرد.”
تنها پس از بازی است که استندلی میتواند کمی نفس بکشد. او پس از فینال پلیآف چمپیونشیپ به دفترش رفت تا با موسیقی کمی آرام شود. او گوش دادن به موسیقی هنرمندانی که در ویمبلی دیده را دوست دارد:” کلدپلی، اَدِل و [بروس] اسپرینگزتین. او در فاصله 24 ساعت باید همه این کارها را دوباره انجام دهد و در روز پس از آن نیز شرایط به همین صورت است. او در مسیر رسیدن به هتل اجازه فکر کردن درباره یورو را به خودش میدهد؛ در روز سه شنبه اول ژوئن، تمام ورزشگاه بازسازی شده و برندینگ یورو 2020 در سراسر سکوها به چشم میخورد. استندلی گفت:” رسیدن به اینجا سه سال طول کشیده است. ما برای این اتفاق آماده هستیم و میخواهیم فرود نرمی داشته باشیم.”
***
استندلی برای اولین بازی انگلیس در ساعت شش صبح روز یکشنبه 13 ژوئن به ورزشگاه رسید اما هوا از همان زمان گرم بود. او کارهای معمول همیشگی را انجام داده و با قدم زدن روی سطح زمین بازی شروع کرد. این کار اعصابش را آرام میکند و به او اجازه میدهد که سطح زمین را حس کند. هواشناسی پیشبینی گرما را کرده بود؛ بنابراین استندلی میدانست که آبیاری زمین از اهمیت زیادی برخوردار است خصوصا در ضلع شمالی که در کاملا در معرض آفتاب قرار داشت. وقتی استندلی سرکشی خود را به پایان میرساند، تیمش دو بار کار چمن زنی به صورت افقی را انجام دادهاند تا الگوهایی که روی زمین ظاهر میشود را برجسته کنند و دوبار هم خطوط سفید را رنگ زدهاند. در اواسط روز و دو ساعت پیش از شروع بازی برای دومین بار به زمین آب دادند.
اولین بازی انگلیس در یورو 2020 بالاخره در ساعت دو بعدازظهر و یک سال پس از برنامهریزی در آستانه برگزاری بود. استندلی در طول پخش سرود ملی انگلیس حس کرد چشمانش پر از اشک شده اما پس از سوت آغاز بازی در حالی که شاهد سرعت گرفتن توپ روی زمین بود، توانست آرام بگیرد. فودن در دقیقه 33 حرکت درخشان دیگری را به نمایش گذاشت، پرید تا توپ را روی هوا بگیرد و فرود آمد، چرخید و آن را رو به عقب پاس داد. عملکرد و حمایت زمین عالی بود.
استندلی در اواخر بازی در تونل به فریث پیوست، جایی که آنها دقایق پایانی را با یکدیگر تماشا کردند. آنها درباره گل رحیم استرلینگ حرف زدند و به نقشی که هر دو روی این گل داشتند، افتخار کردند. استندلی به من گفت:” من در کودکی به تماشای یورو 96 نشستم، بنابراین ایستادن روی زمین در ومبلی برای یورو 2020 چیزی است که فقط میتوانستم رویای آن را داشته باشم. شما برای چنین روزهایی کار میکنید. اما من سر کار نیستم، من در حال زندگی کردن رویای کودکیام هستم.”