لیورپول- منچستریونایتد؛ این دشمنی هیچوقت کهنه نمیشود
هفتیک-آخرین باری که لیورپول و منچستریونایتد در چنین جایگاههایی در جدول قرار داشتند، یورگن کلوپ در اولین فصل حضورش در بروسیا دورتموند به عنوان سرمربی بود و اولهگونار سولشر، دو سال پس از خداحافظیاش از مستطیل سبز، نقش جدیدی را در تیم ذخیرههای سر الکس فرگوسن آغاز کرده بود.
شاید به خاطر داشته باشید که استیون جرارد پس از گل کردن پنالتی در جریان نبرد دو تیم در اولدترافورد دوربین تلویزیون را بوسید. شاید به یاد بیاورید که فرناندو تورس چنان نمانیا ویدیچ را در جریان پیروزی 1- 4 به دنبال خود کشاند که به نظر میرسید هافبک میانی یونایتد از هوش رفته است. یا شاید صحنههای هیجانانگیز سه هفته بعد در همان ورزشگاه در به خاطر داشته باشید که بازیکنی 17 ساله با موهایی ژل زده با لقب کیکو از روی نیمکت به زمین رفت تا کورس قهرمانی فصل 09- 2008 را به سود یونایتد برگرداند.
فدریکو ماکدا برای مصرف نوشیدنیای که به عنوان جایزه بهترین بازیکن میدان برای گل پیروزیبخش دراماتیکش در دقایق تلف شده برابر استون ویلا به او داده شد، بسیار جوان بود. دوران حرفهای او پس از آن به شکلی غیرعادی به پاناتینایکوس و دوران قرضی در دانکستر روورز و کاردیف سیتی منتهی شد. اما او آن روز در منچستر پادشاه بود.
آن هجدمین قهرمانی یونایتد بود و با تعداد قهرمانیهای لیورپول برابر میشد و هواداران این تیم هرگز بنری که در زمان کسب اولین قهرمانی از 13 قهرمانی فرگوسن در سال 1993 در جایگاه هواداران افراطی لیورپول بالا رفته بود – “وقتی هجدمین جام را کسب کردید برگردید و اووه آآه کانتونا را بخوانید”- را فراموش نکرده بودند.
موهای فرگوسن در طول سالهایی که در تلاش برای “پایین کشیدن لیورپول از لانه لعنتیاش” سپری کرد از خرمایی به خاکستری تبدیل شده بود و این جنگ که در واقع خوشحالی مفرط از سقوط دیگری به حساب میآمد، باعث شد که هواداران یونایتد پس از رسیدن به رکورد لیورپول بنر خودشان را در سال 2009 به آنفیلد ببرند. ” به ما گفتید وقتی هجدمی را بردیم برگردیم… ما برگشتیم”.
و حالا یونایتد بار دیگر برگشته است، از صدر جدول به لیگ برتر نگاه میکند و از رنسانس آشکاری لذت میبرد و در همین زمان شاید لیورپول برای این که فکر کرده بود که آنها را کنار زده، مورد عفو قرار بگیرد. نتیجه قهرمانیها 19-20 به سود یونایتد است و آنها به شدت علاقمند هستند که باور کنند به جای این که به دشمن قدیمی اجازه مساوی شدن در عدد 20 را بدهند، میتوانند در آخر فصل اختلاف را به دو برسانند.
هفت سال از آخرین باری که یونایتد در این مقطع از فصل صدرنشین بوده، میگذرد و اگر پتانسیل منچسترسیتی برای جنجالیتر کردن این کورس را در نظر نگیریم، مدت زمان طولانیتری از آخرین باری که آنها بدین شکل روبروی لیورپول، باشگاهی که موی دماغ آنهاست، قرار گرفتند، میگذرد.
فرگوسن یک بار گفت:” آنها همیشه رقیب اصلی ما خواهند بود. این همیشه دربی ماست. از نظر جغرافیایی، تاریخی، دو شهر و دو باشگاهی که موفقترین باشگاهها در بریتانیا هستند. وقتی به همدیگر میرسند انتظار دارد که جرقهها به آسمان برود.”
***
این صحنهای تیره و تار در یکی از تماشاییترین زمینهای آکادمی لیورپول است. این بازی تیم زیر 18 سال است و گزارش بازی در لیورپول اکو با استفاده از کلمه “وحشیانه” به خوبی شرایط را توصیف میکند. اختلاف دو تیم یک گل بود که یک بازیکن از هر تیم در دقایق پایانی توپی رها شده را دنبال کردند. نکو ویلیامز از لیورپول اول به توپ رسید اما یکی از بازیکنان حریف با تمام سرعت نزدیک میشد و در آن یک ثانیه فاصله میشد فهمید که اتفاق خوبی در پیش نیست.
برندان ویلیامز در هارپرهِی بزرگ شده بود؛ بخشی از شمال منچستر که میتوان گفت فوتبالیستهایش یاد گرفتهاند که در زمان تکلهای 50- 50 عقب نکشند. نابی استایلز که زمانی در آنفیلد هدف پرتاب دارت قرار گرفت، اهل کولیهرست در نزدیکی همان منطقه بود و برایان کید، یکی دیگر از ستارههای سابق یونایتد در جام باشگاههای اروپا، نیز به آنجا تعلق داشت. لیسا، مادر برندان، کافهای ارزان قیمت و کوچک در بازار هارپرهی داشت و با توجه به تمام این موارد، آنها هرگز از چالش رویگردان نبودند.
این خطا بسیار واضح بود (از اینجا تماشا کنید). یک فیلمبردار از کنار زمین در حال ضبط تصاویر بود و مهم نیست چندبار تصاویر را ببینید، برخورد کفش، توپ و استخوان هر بار شما را به لرزه خواهد انداخت. زمانی که کارت قرمز نشان داده شد به نظر میرسید که رنگش باید تیرهترین حالت خون باشد. این تنها باری نبود که مدافع چپ یونایتد در برابر دشمنی منچستر- لیورپول تسلیم شد.
در دوران مدرن که بازیکنان بومی کمتری در سطح لیگ برتر حضور دارند، گاهی این تنشها در سطح گروه سنی جوانتر رخ میدهد. در این مورد میتوان به دیدار تیمهای زیر 23 سال در ماه سپتامبر که با نتیجه 3- 5 به سود لیورپول به پایان رسید، اشاره کرد. هر دو تیم پس از درگیریهای بیشتر، با 10 بازیکن به کارشان پایان دادند. لیتون کلارکسن از لیورپول و شولا شورتایر از یونایتد اخراج شدند.
بنا به دلایلی حتی لازم نیست که بازی بین لیورپول و یونایتد باشد. برندان ویلیامز در جریان دیدار پیش فصل در سال 2019 خودش را به شون مککانویل، کاپیتان آکرینگتون استنلی، معرفی کرد. مککانویل که از لیورپول بود، مشتی به سوی او پرتاب کرد. ویلیامز که 12 سال جوانتر است، با ضربه سر پاسخ داد و بار دیگر اخراج شد.
گری نویل نیز یک بار همین کار را در دربی منچستر با استیو مک منمن کرد و این بازیکن سیتی را که سابقه بازی در لیورپول را داشت، تنبیه کرد. نویل مجبور است در شغلش در تلوزیون اسکای اسپورت طرز فکرش را تعدیل کند اما حتی برای یک لحظه فکر نکنید که او این انزجار را بزرگنمایی میکند که منجر به سر دادن سرودی برای جشن گرفتن این واقعیت که “او از اسکوسرها منفر است” شده است.
نویل به دلیل خواندن نسخه شخصی این سرود درست برابر هواداران لیورپول و پس از گل پیروزیبخش دقایق آخر برای تیمش در اولدترافورد در سال 2006 از سوی اتحادیه فوتبال 5000 پوند جریمه شد. رابطه او با لیورپول زمانی شکل گرفت که به عنوان یک پسر کوچک حامی یونایتد از سوی آنها مورد آزار قرار گرفت. کینه باقی ماند. احساسات قویتر شد.
با این حال شرایط تغییر کرده است. در جریان تساوی 1-1 فصل گذشته در اولدترافورد تنها یک کارت زرد در تمام مسابقه نشان داده شد. وقتی لیورپول 0- 2 در آنفیلد پیروز شد نیز چهار کارت زرد نشان داده شد که یکی از آنها برای محمد صلاح به دلیل درآوردن پیراهنش در شادی پس از گل دوم در وقتهای تلف شده بود. مشخصا از روزهای تقابل سونز با رابسون، مک ماهون با وایتساید یا جرارد و کین فاصله زیادی گرفتیم.
جان اوشی، بازیکن سابق یونایتد، به اتلتیک میگوید:” این بازی همیشه پر انرژی است، آدرنالین زیادی جریان دارد- و این به دلیل حضور مردم است. آنها هرگز دیدارهای درخشانی نبودند چون خطاهای زیادی از اول بازی انجام میشد و فوتبالِ روانی ارائه نمیشد. برقراری آرامش و باز شدن گارد تیمها عموما تا نیمه دوم طول میکشید اما جو همیشه فوق العاده بود- و الان هم همینطور است چون ما در صدر جدول قرار داریم و آنها تلاش میکنند به ما برسند.
من همیشه چند خراش از آن بازیها داشتم. هنوز هم چند جای زخم دارم. این واقعا اصالت تاریخ بود. تقابل موفقترین تیمهای انگلیس. این موضوع همیشه در پیشزمینه بود و مهم نبود که آنها در کجای جدول قرار دارند. سرمربی (فرگوسن) همیشه اطمینان حاصل میکرد که ما آمادگی کامل داریم. اما او همچنین درباره کنترل کردن احساسات در زمان حضور در آنفیلد حرف میزد چون میدانست جو چنان پر از خشم و کینه است که ممکن است در مواقعی به ضرر ما شود. او همیشه میگفت ما نباید به آن واکنش نشان دهیم.”
وین رونی هم تایید میکند که گاهی اجازه میداد جو بر او مستولی شود و در این زمینه مقصر بود- این اتفاق به حدی شدید بود که فرگوسن در یکی از مسابقات در آنفیلد در سال 2011 او را از ترکیب بیرون گذاشت. با این حال او یک گل در برابر جایگاه هواداران افراطی لیورپول به ثمر رساند و عمدا با خوشحالیاش هواداران تیم میزبان را تحریک کرد. در میان سیل چیزهایی که به سمتش پرتاب شد، یک موبایل قدیمی نوکیا هم بود. یک برگر نیم خورده در دیداری دیگر به نویل اصابت کرد و دِیو فِوره، فیزیوتراپ تیم، نیز از این توهینها بینصیب نماند.
فوره میگوید:” در آنفیلد به زمین رفتم و یک نفر از بین جمعیت فریاد زد فیزیوتراپ! فیزیوتراپ! به اطراف نگاه کردم و یک نفر فریاد زد آیا پد هلیکوپتر روی سر تو است؟ من در آن زمان در حال کچل شدن بودم. تمام هواداران لیورپول خندیدند. کار زیادی جز خندیدن و نشان دادن شست دستم به او از من برنمیآمد. صادقانه این جمله بامزهای بود.”
فوره در دورانی که منجر به فتح سه گانه یونایتد شد هم جز اعضای کادر فنی فرگوسن بود. او میگوید:” در ابتدا من واقعا اهمیت بازی با لیورپول را درک نمیکردم. سپس به خاطر دارم که برای اولین بار به آنفیلد رفتم. ما شکست خوردیم و در بین دو نیمه سرمربی در مرز انفجار بود. من در حال درمان لی شارپ بودم چون ماهیچهاش گرفته بود و ناگهان سرمربی منفجر شد.
او چنان عصبانی بود که یک بطری آب برداشت و به سمت دیوار پرتاب کرد. بطری شکست- و تمام آب روی من ریخت. شارپی تلاش میکرد نخندد چون آب از من چکه میکرد. فقط سرم را پایین انداختم. این اولین مواجهه من با دیدار برابر لیورپول بود و با خودم فکر کردم وای، این درجه سختی است.”
سفر با اتوبوس به سمت آنفیلد تجربه دیگری است. فوره میگوید:” یکی از کارهای من کارت بازی با پیتر اشمایکل در اتوبوس بود تا به آرامش او کمک کنم. ما در حال رفتن به سمت آنفیلد بودیم و ورزشگاه از دور مشخص بود و افرادی در بیرون تیشرتهایی میفروختند. پیتر کارت بازی را متوقف کرد. دست در جیبش کرد و شاید 200 پوند اسکناس 10 پوندی درآورد. سپس شروع به تکان دادن آن از پنجره کرد تا هواداران لیورپول را تحقیر کند. با خودم فکر کردم اوه، پیتر، این کار را نکن. به محض این که چنین کاری کرد بطری و انواع و اقسام چیزها به سمت اتوبوس پرتاب شد. سال بعد بار دیگر در اتوبوس به سمت آنفیلد بودیم و من به او گفتم که هرکاری میکنی آن شاهکار احمقانه را تکرار نکن. اما او به من گوش نداد.
ما به ورزشگاه رسیدیم و او چند اسکناس کهنه دیگر بیرون آورد. همان افراد با تیشرت آنجا بودند و این بار برای مقابله با ما آماده بودند. یکی از آنها دستش را داخل جیبش کرد و دسته اسکناسی 10 برابر دسته اسکناس پیتر بیرون آورد. حداقل باید هزار پوند بود. بازیکنان حاضر در اتوبوس از این کار خوششان آمد و پیتر هم کارش را متوقف کرد تا برای او دست بزند.”
***
لیورپول و یونایتد در مجموع 39 قهرمانی لیگ، 19 جام حذفی، 13 جام اتحادیه، 9 قهرمانی جام باشگاههای اروپا/ لیگ قهرمانان اروپا، یک قهرمانی جام در جام اروپا و چهار قهرمانی جام یوفا/ لیگ اروپا به دست آوردهاند. با این حال آنها به ندرت در رقابت مستقیم برای قهرمانی بودند. آنها تنها دو فینال جام حذفی برگزار کردند (یونایتد در هر دو به قهرمانی رسید) و در دو فینال جام اتحادیه نیز رو در روی هم ایستادهاند (لیورپول هر دو قهرمان شد). توالی لیورپول- یونایتد- لیورپول- یونایتد در قهرمانی لیگ از فصل 64- 1963 تا فصل 67- 1966 وجود داشت. آن دوران تنها زمانی است که قهرمانی لیگ بین موفقترین باشگاههای فوتبال انگلیس دست به دست شده است.
حتی کورسهای قهرمانی که شامل هر دو باشگاه باشد نیز کمیاب است. یونایتد در چهار فصل پشت سر لیورپول نایب قهرمان شد- و برعکس این موضوع تنها یک بار در فصل 09- 2008 رخ داد که تیم رافا بنیتس در کل فصل تنها یک بار شکست خورد اما چهار امتیاز با صدر جدول اختلاف داشت. تقریبا اینطور به نظر میرسد که وقتی یکی از این دو تیم سلطه کاملی بر جدول دارد، دیگری باید با مشکلات خودساخته دست به گریبان باشد.
با این حال هر دو باشگاه در دوران اوج خود برابر حریف قدیمی به مشکل برخوردهاند. لیورپول در بازه زمانی پنج ساله در اواسط دهه 1980 میلادی تنها یک بار در 14 بازی برابر یونایتد به پیروزی رسید. در مقابل آنها بین دسامبر 2000 تا مارس 2003 موفق شدند در شش بازی از 7 بازی انجام شده برابر یونایتد قدرتمند به پیروزی برسند.
یک آمار دیگر: یان راش (عکس بالا) 277 گل برای لیورپول زد تا این که بالاخره توانست یک گل به یونایتد بزند. در آوریل 1992 بود که یونایتد در آستانه کسب اولین جام قهرمانی خود در یک ربع قرن، شکست خورد و لیدز یونایتد قهرمان شد. لیورپول آن فصل در سراشیبی سقوط بود اما در آن بعدازظهر این موضوع اهمیتی نداشت.
این همان روزی بود که هواداران لیورپول در بیرون از ورزشگاه از رایان گیگز جوان امضا خواست. گیگز نامش را روی تکه کاغذی نوشت و امضا کرد و آن هوادار کاغذ را جلوی چشمان او پاره کرد. فرگوسن فصل بعد عکسی را به دیوار رختکن تیم در اولدترافورد چسباند که چهرههای ناراحت آنها روی نیمکت را نشان میداد. او توضیح داد که این عکس آنجا خواهد بود تا “اطمینان حاصل شود که این اتفاق هرگز دوباره رخ نخواهد داد”.
همه میداند که پس از آن چه اتفاقاتی رخ داد که فرگوسن عنوان شوالیه گرفت؛ یونایتد 13 جام قهرمانی در 20 سال کسب کرد و لیورپول وارد دوران بیثمری خود شد. قهرمانی در رقابتهای دیگر و پیروزیهای گاه و بیگاه برابر یونایتد به دست میآمد اما جان اسکیلز که در اواسط دهه 1990 برای لیورپول بازی میکرد معتقد است:” ما آن روند بیرحمانه و آن تعقیب بیوقفه فوق العاده هفتگی را از دست داده بودیم”.
فیل تامپسون، کاپیتان سابق باشگاه و دستیار ژرار هولیه در فاصله سالهای 1998 تا 2004، میگوید:”به نظر میرسید که ما همیشه در تعقیب منچستریونایتد خواهیم بود.”
***
این بازی به ندرت به اندازهای که انتظار میرفت پر انرژی و درخشان بود- به هرحال قطعا برای افراد بیطرف اینطور نبود. یک مثال عادی در مارس 2007 رخ داد که یونایتد به دنبال کسب اولین جام قهرمانیاش در چهار سال بود و در دیدار برابر لیورپول در آنفیلد به مشکل خورد؛ تیمی که بسیار هجومی بود اما دقت کافی را نداشت. اوشی میگوید:” ما به تساوی 0- 0 راضی بودیم خصوصا چون اسکولزی (پل اسکولز) اخراج شده بود. »
و سپس در وقت تلف شده بود که ضربه آزاد کریستیانو رونالدو مقابل پپه رینا فرود آمد که توپ را جلوی پای اوشی انداخت تا گل پیروزی بخش دراماتیکی به ثمر برسد. او میگوید:” این لحظهای فوق العاده برای من بود؛ خصوصا به دلیل اهمیتی که در کورس قهرمانی داشت. حتی حالا هم این اولین چیزی است که مردم- نه فقط هواداران یونایتد بلکه هواداران لیورپول هم همینطور- وقتی من را میبینند به آن اشاره میکنند.”
مدافع سابق تیم ملی ایرلند حالا مربی ردینگ است و میداند که تماشای یکی از این دیدارهای از بیرون زمین چه احساسی دارد و از دیدار دور پنجم جام حذفی در سال 2006 یاد میکند. اوشی میگوید:” من و ریو (فردیناند) و دوستی به نام میلی بودیم که یکی از دوستان خوب وز براون بود. من در آن زمان مصدوم بودم و ما تصمیم گرفتیم برای ماجراجویی این کار را انجام دهیم. به پارکینگ ماشینها رفتیم و هیچکس توقف ما را ندید. میلی از باجه بلیت گرفت. ما در دیرترین زمان ممکن آنجا را ترک کردیم و به سمت ورزشگاه رفتیم و کلاه لباسمان را پایین کشیده بودیم تا کسی ما را نبیند. اما چون دشمنی بسیار پرتنشی در جریان بود، پلیس ضد شورش در تمام طول خیابان حضور داشت.
آنها در حالی که کلاه لباس ما پایین بود، متوقفمان کردند و فریاد زدند کلاه را پایین بکشید. میلی پاسخ داد که آنها نمیتوانند. ما کلاه را پایین کشیدیم و آنها فریاد زدند کلاه را سریعا سرتان کنید! این جو فوق العاده بود. متاسفانه بازی خوب پیش نرفت.”
لیورپول 0- 1 پیروز شد اما بازی بیشتر از هر چیز به دلیل شکستگی پا و مچ آلن اسمیت در لحظه دفع کردن ضربه آزاد جان آرنه ریسه به خاطر آورده میشود. آن روز همچنین یکی از روزهایی بود که اگر روی سکوها نشسته بودید، راه گریزی از سخنان تند هر دو گروه هواداران شامل طعنه درباره فاجعه مونیخ، هیسل و هیلزبرو نداشتید- جانهای از دست رفته به ابزاری برای عصبی کردن طرف مقابل در آن زمان تبدیل شده بود.
برخی مواقع به نظر میرسید که این جو و تنش به بعضی بازیکنان منتقل میشود. ویدیچ در جریان دیدار برابر لیورپول چهار بار اخراج شد- و برخلاف باور عموم، این اتفاق همیشه به دلیل فرار تورس از دست او نبود (عکس زیر). خاویر ماسکرانو، هافبک سابق لیورپول، در این دیدارها دو کارت قرمز گرفت. اسکولز به دلیل مشت زدن به ژابی آلونسو اخراج شد. جیمی کرگر در سال 2011 و وقتی با مشت بینی نانی را شکست از اخراج فرار کرد و تنها کارت قرمز دوران حرفهای مایکل اوون در فوتبال باشگاهی در 18 سالگی و دیدار برابر منچستریونایتد در اولدترافورد در سال 1998 و پس از حمله ناگهانی به سمت پیتر اشمایکل و رونی یانسن بود.
کارت قرمز رنگ بار دیگر در سال 2015 نمایان شد؛ وقتی که جرارد در آخرین تجربه حضورش در این رقابت به عنوان بازیکن تعویضی بین دو نیمه به میدان آمد و به دلیل خطای شدید روی آندر هررا تنها 38 ثانیه بعد اخراج شد. این اولین بار بود که پس از سر خوردن معروف او در دیدار برابر چلسی در اواخر فصل 14-2013، یونایتد به آنفیلد میرفت. جرارد در تمام طول نیمه اول به سرود “شما در آستانه فتح لیگ بودید” از سوی هواداران یونایتد گوش کرده بود و ناراحتیاش را خیلی زود بر سر هررا خالی کرد. او آن را “38 ثانیه محدود شده به عصبانیت و نوعی از دیوانگی” مینامد.
تنش در سالهای اخیر کمی کاهش یافته است. پس از کلمات کینهتوزانه لوییس سوارز خطاب به پاتریس اورا که موج جدیدی از جو مسموم و احساسات بد در سال 2011 را به همراه داشت، هر دو تیم تغییر کردند. و هویت افراد حاضر در کنار زمین نیز باعث ایجاد تفاوت شد. سولشر به طور خاص از حملات لفظی در کنفرانس خبری که فرگوسن و ژوزه مورینیو به عنوان سرگرمی از آن استفاده میکردند، گریزان است.
این واقعیت هم وجود دارد که اولویت لیورپول در سالهای اخیر، رسیدن و هم ردیف شدن با منچسترسیتی به جای نگرانی بیش از اندازه درباره باشگاه آن سوی شهر منچستر بوده است. این رقابت برای لیورپول به سمت سیتی متمایل شده است. سرتیترها درباره کلوپ در برابر پپ گواردیولاست. وقتی لیورپول قهرمان انگلیس، اروپا و جهان شد، سولسشر و تیم پر فراز و نشیبش فاصله زیادی با آنها داشتند.
اما این موضوع این حقیقت که یونایتد تا همیشه باشگاه معیار لیورپول خواهد بود را تغییر نمیدهد و برعکس این حقیقت نیز صادق است. روی یکی از بنرهایی که گاهی در دیدارهای خارج از خانه لیورپول دیده میشود نوشته شده “عجیب نیست که از ما نفرت دارید” (به همراه شش ستاره که نشان دهنده برتری آنها در قهرمانیهای اروپاست) و جیمز میلنر قطعا متوجه نشد که یکی از هم تیمیهایش در حال فیلم گرفتن از مکالمه او با آدام لالانا در زمان بالا بردن جام قهرمانی لیگ برتر در ماه جولای است.
میلنر در لیدز رشد کرد، شهر دیگری که با نگاهی غیردوستانه و مشکوک به نیمه قرمز منچستر نگاه میکند. او در حال نگاه کردن به جام گفت:” اولین باری که میخواستم روبان قرمز روی جام باشد. پیش از این همیشه یونایتد بود… پست فطرتهای لعنتی.”
***
باور میکنید زمانی بوده که هواداران یونایتد، بازیکنان لیورپول را با سرود همراهی کردند تا با شکست دادن آنها در فینال ومبلی همدردی کنند؟ شاید این برای نسل مدرن غیرممکن به نظر برسد اما شاهدانی از فینال جام حذفی 1977 وجود دارند که میتوانند مدارک دست اولی درباره صحنههایی که تیم باب پیسلی با نتیجه 1-2 شکست خورد و دور افتخار تیم بازنده را در سمتی که هواداران یونایتد حضور داشتند، انجام داد.
نیکی ولش که در دهه 1980 کتابی در مورد یونایتد نوشت، یکی از آنها بود. ولش، هوادار وفادار یونایتد، کتابی به نام “مسیر یونایتدی من” منتشر کرده و یکی از داستانهای آن درباره این بازی در ومبلی است.
افراد دیگر فریادهای “موفق باشی لیورپول” را به خاطر دارند که به دلیل حضور شاگردان پیسلی در فینال جام باشگاههای اروپا بود که چهار روز بعد برگزار میشد. ولش به خاطر دارد که این شاید آخرین باری بود که چنین همدلی پیش از آغاز نفرت مشترک بین دو باشگاه وجود داشت. و مشخصا او نیز آن زمان یا حالا علاقه زیادی به لیورپول ندارد.
او میگوید:” هروقت که با آنها بازی میکردیم، حتی در رده جوانان و نوجوانان، انجام هیچ حرکتی در دیدارها منعی نداشت. جرات شکست یا عدم ارائه نمایش خوب را نداشتید. معروف بود که باشگاهها بازیکنان را مورد هدف قرار داده یا روی آنها خطا میکردند تا تیمشان را قویتر کنند. تنها چیزی که مهم بود پیروزی بود. پیروزی به هر قیمتی.”
این موضوع قطعا اهمیت خاصی دارد که فیل چیزنال در سال 1964 به آخرین بازیکن منتقل شده بین دو باشگاه تبدیل شد و با رقم 25 هزار پوند به لیورپول پیوست- و وقتی گابریل هینزه 43 سال بعد با تلاش برای انجام اقدامی مشابه فرگوسن را شوکه کرد، یونایتد از لیگ برتر خواست تا با قضاوت در این مورد، جلوی انجام این انتقال را بگیرد. اما اگر روایت مشترک از نفرت دو باشگاه از یکدیگر از سالها قبل را دنبال کنید، کمی گیج خواهید شد.
افراد زیادی نمیدانند که لیورپول که در آن زمان در دسته دوم حضور داشت، دو بازیکنش را برای کمک به یونایتد پس از فاجعه هوایی مونیخ در سال 1958 پیشنهاد کرد. یا حتی میتوان عقبتر و به سالهای شکلگیری آنها بروید که دو باشگاه به اندازهای نزدیک بودند که حرکتی مشترک را آغاز کرده و به تایید لیگ فوتبال رساندند که همه تیمها باید پیراهن قرمز راه راه در خانه و پیراهن سفید در بیرون از خانه بر تن کنند. شاید این ایده خوبی نبود اما دال بر اتحاد بین باشگاههاست.
آیا شما میدانستید که اولین دیدار خانگی فرانک اوفارل به عنوان سرمربی یونایتد که جانشین مت بازبی شده بود در آنفیلد برگزار شد؟ (عکس زیر) سال 1971 بود و یونایتد به دلیل شیوع هولیگانیسم از حضور در اولدترافورد محروم شده بود. بار دیگر این لیورپول بود که پیشنهاد کمک داد.
بدون شک لحظات تنش زایی در دوران مدرن مانند حواشی پیرامون هاینزه در سال 2007 و درگیری چهارسال بعد سوارز پس از آن وجود داشته اما رابطه قوی در سطح مدیریتی در سالهای اخیر به سطح جدیدی رسیده است.
در سال 2017 عکسهایی از جان دبلیو هنری، مالک اصلی لیورپول، منتشر شد که به همراه آورام و جوئل گلیزر، روسای مشترک باشگاه، و همچنین اد وودوارد، مدیر اجرایی این تیم، در نیویورک مشغول صرف شام بودند. سپس در اکتبر سال گذشته جزییات همکاری دو باشگاه در “پروژه چشم انداز بزرگ” مطرح شد که به عنوان بازنگری استراتژیک فوتبال باشگاهی انگلیس شناخته میشود.
واقعیت این است که هنری و تام ورنر، مدیرعامل لیورپول، در زمان خرید باشگاه مرسی ساید در سال 2010 مذاکراتی را با گلیزرها آغاز کردند و به دنبال استفاده از تجربه مالکان یونایتد در تجارت فوتبال انگلیس بودند.
از آن زمان منافع مشترک آنها در مسائل مختلف- فرپلی مالی، شکل آینده فوتبال باشگاهی اروپا، توزیع درآمد تبلیغاتی و حق پخش تلویزیونی در لیگ برتر- باعث ایجاد اتحاد و همکاری بین آنها شده است. گروه واتس اپی و تماسهای همیشگی در زوم بین مدیران اجرایی در تمام شش باشگاه برتر لیگ برتر رایج است اما از نظر روابط شخصی، روابط بین لیورپول و یونایتد به نظر قویتر و قطعا موثرتر است.
این به یک واقعیت ساده وابسته است: مالکان آمریکایی موفقترین باشگاههای فوتبال انگلیس از نظر پیشینه، بلندپروازی و منفعت تجاری اشتراکات بیشتری با یکدیگر نسبت به سایر همتایان خود در چلسی و منچسترسیتی و دیگر باشگاههای قدرتمند در اروپا دارند.
لیورپول و یونایتد در زمین و روی سکوها دشمنان قسم خورده هستند. اما در سطح مدیریتی همیشه موضوع متفاوت بوده است- و این روزها به جای ایدههای کوتاه مدت درباره استاندارد کردن رنگ پیراهنها، این اتحاد به تغییر ساختار رایدهی و توزیع ثروث بین فوتبال انگلیس و اروپا مربوط است. درک این که چرا بعضی از رقبا با تردید به این دو رقیب قدیمی نگاه میکنند، آسان است.
***
در سال 2013 وقتی سولسشر هدایت تیم نروژی مولده در انتخابی لیگ قهرمانان برابر اسلیگو راورز را بر عهده داشت، یک خبرنگار ایرلندی به نام جیجی دیوانِی پس از بازی به سمت او رفت و وفاداری همیشگی به تیمش را کنار گذاشت تا به مهاجم سابق یونایتد بگوید:” گوش کن، من فکر میکردم تو بازیکنی فوق العاده و عالی هستی. حتی با این که هوادار لیورپول هستم فقط میخواستم با تو دست بدهم”.
دوانی در پادکست کات آفساید اظهار داشت که سولسشر ” یک ماهیچه در صورتش را تکان نداد. چشمهایش خیره به من بود و مستقیم بدون هیچ شوخی به من گفت اگر میدانستم هوادار لیورپول هستی با تو دست نمیدادم”.
شاید سولسشر بیش از حد واکنش نشان داده باشد. به هرحال خودش هم به عنوان یک هوادار لیورپول رشد کرد. صحبتهای تایید نشدهای وجود دارد که روزنامهای در کریستینسوند نروژ تصاویری از کودکی سولشر با پیراهن لیورپول دارد اما تصمیم گرفته هرگز آنها را منتشر نکند تا به پسر محبوب شهر احترام بگذارد.
توالی مربیان یونایتد در دهههای 1970 و 1980 میلادی شامل اوایل دوران حضور فرگوسن، با ناکامی آنها در از بین بردن برتری لیورپول قضاوت میشد. این اتفاق نیز برای مربیان موفق لیورپول در دهههای 1990 و 2000 میلادی رخ داد؛ زمانی که فرگوسن شرایط را به سود یونایتد تغیر داده بود. بازگشت سولسشر به یونایتد به عنوان سرمربی در دسامبر 2018 زمانی رخ داد که یونایتد زیر سایه منچسترسیتی قرار گرفته بود- و وقتی لیورپول در آستانه معرفی دوباره خود به عنوان مدعی اول قهرمانی بود.
در طول هفت سال گذشته خشمی در بین برخی افراد در اولدترافورد به وجود آمده که به دلیل تحسین منچسترسیتی برای سبک رشد این تیم با نگاه منسجم فوتبالی و برنامه مدرن و جذاب برای رسیدن به آن بوده است- گاهی گفته میشود که این برنامهها در تضاد کامل با روشهای یونایتد در دوران پسا فرگوسن است.
وقتی این تحسین به لیورپول رسید که در حال ظهور دوباره تحت هدایت کلوپ بود، باعث خشم بیشتری شد. ژوزه مورینیو در سال 2016 در اظهاراتی تند گفت:” تیم کلوپ آخرین عجایب جهان، آنطور که شما (رسانهها) میگویید، نیست” و این در واکنش به ستایش استراتژی نقل و انتقالاتی باشگاه مرسی ساید بود. مقامی در یونایتد چند سال قبل از خبرنگاران پرسید:” شما صادقانه فکر میکنید آنها کاری انجام میدهند که ما در حال انجامش نیستیم؟”
با این حال اخیرا یونایتد حرکاتی هماهنگ برای استراتژی نقل و انتقالاتی خود در راستای عملی و بر پایه دادهها کردن آن انجام داده که برای لیورپول به خوبی جواب داده است. جستجوی ادامه دار آنها برای فردی خبره در زمینه “دیتا ساینس” با اشاره به موفقیت لیورپول در زمینه معرفی بخش تحقیقات خود تحت نظر دکتر یان گراهام که فارغ التحصیل کمبریج در فیزیک نظری است، قابل توضیح است. یونایتد مانند لیورپول در اواخر دهه 1990 میلادی به این نتیجه رسیده که برای رسیدن به رقبا باید اول از آنها یاد بگیرد.
کلوپ یک بار برای حضور در یونایتد مورد مصاحبه قرار گرفت و همانطور که رافائل هوینگشتاین در زندگینامه سرمربی سابق بروسیا دورتموند شرح میدهد، از این که وودوارد اولدترافورد را” نسخه بزرگسالان دیزنی لند” توصیف کرد، مبهوت شد.
فرگوسن کمی پس از حضور کلوپ در لیورپول در سال 2015 تایید کرد که نگران است که “شخصیت، انگیزه و دانش” مربی آلمانی دقیقا همان چیزی باشد که آنها به آن نیاز داشتند. او گفت: “به نظر میرسد که شرایط در آنجا در حال پیشرفت است.” و این دقیقا همان چیزی است که رخ داد. وقتی قهرمانی لیورپول در ژوئن سال گذشته قطعی شد، فرگوسن پیام تبریکی برای کلوپ ارسال کرد- و وقتی کلوپ در ساعت 3:30 صبح با پاسخی که داد او را بیدار کرد، چندان ناراحت نشد.
سرمربی لیورپول میگوید اولین باری که فرگوسن را دید، احساس دیدار یک فرد عادی با پاپ را داشته است. هر دو نفر در رویدادی خیریه حضور پیدا کرده بودند تا برای مبتلایان به آلزایمر پول جمع آوری کنند. کنی دالگلیش هم حضور داشت و بار دیگر تصورات غلطی زیادی از رابطه او با فرگوسن وجود داشت. شاید دو دشمن قدیمی بر سر بازی “پواِستیک” (Poohstick) به مشکل خورده بودند- اما در مجموع رابطهای بسیار بهتر از آنچه عموم تصور میکنند، دارند.
کلوپ همیشه از منافع تیمش دفاع میکند اما رگه کمی از ستیزهجویی فرگوسن- یا در واقع مورینیو- را دارد. سولسشر حتی وقتی با کارت ضد لیورپول خود بازی میکند، نیز اینطور نیست. تنها خصومت بین او و کلوپ بر سر تعداد پنالتیهای اعلام شده به سود یونایتد است.
همه این موارد باعث میشود که احساس سردی بیشتری نسبت به روزهای فرگوسن- دالگلیش، فرگوسن- بنیتس یا حتی مورینیو- کلوپ ایجاد شود و بعید است که این موضوع تغییر کند مگر این که تنش در ماههای پیش رو افزایش پیدا کند.
***
غروب یکشنبه شاهد رقابت متفاوتی از لیورپول- یونایتد خواهیم بود. جو متشنجی وجود ندارد. تماشای دیدارها پشت درهای بسته از زمان قرنطینه در مارس گذشته عادی شده اما عادت کردن به این موضوع در این دیدار بیشتر از همه دیدارها زمان میبرد. با این حال تنش در زمین بیشتر از حالت عادی است. دورنمای حضور تیم سولسشر در این دیدار با سه امتیاز برتری نسبت به لیورپول در زمانی نه چندان دور غیرممکن به نظر میرسید. حالا هر دو تیم آرزوهای واقع گرایانهای برای قهرمانی دارند.
مارکوس راشفورد که احتمالا تنها بازیکن اهل منچستر در ترکیب یونایتد است، در هنگام دریافت جایزه اتحادیه روزنامه نگاران فوتبالی در این هفته گفت:” به عنوان کودکی از منچستر که هوادار یونایتد است، هیچ بازی بزرگتری وجود ندارد. ما هنوز در حال رشد هستیم، ما در شرایط خوبی قرار داریم بنابراین باید تلاش کنیم تا روی خودمان متمرکز باشیم و بهترین نمایشی که میتوانیم را ارائه دهیم. تا زمانی که این کار را انجام دهیم، میتوانیم بدون حسرت زمین را ترک کنیم.”
راشفورد از آن دسته افرادی نیست که خصومت را شدت ببخشد و همانطور که جو بلات اخیرا در نقشش به عنوان مدیر گروه حامیان “شنکلی اسپیریت” به اتلتیک گفت، بسیاری از هواداران لیورپول دوست دارند از او برای تلاشش در پایان دادن به گرسنگی کودکان سپاسگزاری کنند. کمپین راشفورد در سراسر کشور گسترش پیدا کرد و مناطق کمی به اندازه مرسیساید از آن سود بردند. بلات پیش از اعلام قرنطینه اخیر گفت:”من صمیمانه امیدوارم که او را در جایگاه مربی ببینم، نه برای این که از او به عنوان مربی استقبال شود بلکه برای این که او را به عنوان مربی هم شکست بدهیم.”
تناقضی که برای ترنت الکساندر آرنولد، درخشانترین بازیکن بومی لیورپول، در اینجا وجود دارد، این است که جان الکساندر، عموی او، هفت سال به عنوان دستیار در باشگاه یونایتد حضور داشته و در دو قهرمانی آخر فرگوسن هم سهیم بوده است.
الکساندر که در سال 2017 بازنشسته شد، هوادار لیورپول بود که گاهی به عنوان مهمان به آنفیلد میرفت. او با رسانهها مصاحبه نمیکرد و این یعنی میتوانست بدون این که افراد زیادی او را بشناسند، روی صندلیاش بنشیند. همه این موارد باعث میشد که یکی از کارمندان اولدترافورد بتواند به سادگی در جایی که قلمروی دشمن به حساب میآمد، بایستد و سرود “تو هرگز تنها قدم نخواهی زد” را همراهی کند.
چیزی که شکی در آن وجود ندارد این است که بیشتر بخش سرگرمکننده در این رابطه در سالهای اخیر در لیورپول بوده است. مورینیو پس از شکست در آنفیلد کارش را از دست داد و با موسیقی پس زمینه “تو دیگر خاص نیستی” آنجا را ترک کرد. لیورپول در دوران حضور لوییس فن خال توانست یونایتد را از حضور لیگ اروپا کنار بزند. سهم دیوید مویس نیز شکست خانگی 0- 3 بود.
منچسترسیتی وارد صحنه شد و با ظهور دوباره لیورپول به عنوان قدرت اصلی، یک رقابت جدید شکل گرفت. حتی یک کتاب هم وجود داشت- فاصله مناسب: چگونه منچسترسیتی و لیورپول رقابت ابدی فوتبال را فراموش کردند- که درباره زوال روابط بین دو باشگاهی نوشته شده بود که شروع به حساب کردن یونایتد به عنوان باشگاهی کرده بودند که دیگر به نگرانی درباره آن نیازی نیست.
این موقعیت در هفتههای اخیر تغییر کرده است. ریچارد باکست.ن، نویسنده اهل لیورپول کتاب، میگوید:” یونایتد مانند یک زامبی است که از مرگ سر باز میزند. مهم نیست که چند بار آنها را نقش زمین کنی، آنها برمیگردند. این طبیعت آنهاست که به محض این که سیتی و لیورپول مالکیت لیگ را پس از سالهای طولانی زندگی زیر سایه آنها پس گرفتند، بار دیگر تجدید حیات کنند.”
برای درک بهتر این موضوع باید بگوییم که شانس یونایتد برای قهرمانی لیگ پس از دریافت شش گل از تاتنهام در ماه اکتبر در اولدترافورد یک به 219 بود. به عبارتی دیگر همان شانسی که در حال حاضر برای قهرمانی بارنزلی در جام حذفی قائل هستند.
باکستون میگوید:” از زمان بازنشستگی فرگوسن، شرایط این باشگاه مانند تماشای زوال لیورپول در دهه 1990 میلادی شده است. یونایتد به جای رفتن به دنبال پیشرفت به نوستالوژی گره خورد. اما اگر چیزی اتفاقات غیرمنتظره این فصل را شرح دهد، این واقعیت است که آنها توانستند خودشان را به نحوی در رقابت برای قهرمانی مدیریت کنند.”
اتفاق غیرمنتظره؟ یا ادامه اتفاقات همیشگی؟ شاید یکشنبه نشانه واضحتری به ما بدهد. اوشی میگوید:”باید برای آنها ارزش و احترام قائل شد. لیورپول در طول چند فصل اخیر عملکردی فوقالعاده داشته و قهرمان لیگ برتر و لیگ قهرمانان شده است. آنها سطحشان را بالا بردند و حالا این چالشی برای یونایتد است.
سطح یوناید در چند سال اخیر کمی افت کرده اما خوشبختانه اوله آنها را بار دیگر به جایی رسانده که در حال حاضر باید در آن باشند. آنها با این چالش روبرو هستند و عملکرد خوبی دارند. یکشنبه آزمایش بزرگی خواهد بود. شخصیتهای بسیاری در هر دو تیم تغییر کردهاند- استیون جرارد یا روی کین در پست هافبک میانی حضور ندارند- اما چیزی تغییر نکرده است. و اگر شما گل پیروزی را به ثمر برسانید… خب، مردم فراموش نخواهند کرد.”