درباره گروه فوتبال سیتی؛ ساختن یک امپراطوری فوتبالی (بخش اول)
هفتیک- پرش بد، لغزش بیموقع، تاکتیکهای اشتباه، خریدهای نامناسب، مصدومیتها، داور لعنتی: اینها دلایلی هستند که اکثر ما در هنگام شکست تیمهایمان از آنها استفاده میکنیم. فران سوریانو شبیه بیشتر ما نیست. او فکر میکند چنین فجایعی توجیهات، نشانههایی از تفکر کوتاه مدت و شاهدی بر این است که به اندازه کافی به آن فکر نکردهاید.
او شش سال را صرف عملی کردن تئوریهایش در بارسلونا و نوشتن کتابی کرد که چطور میتواند در مرتبه بعد به شکل بهتری این کار را انجام دهد و سپس این شانس را در زمان ملاقات با باشگاه متفاوتی که برای پیروزی عجله دارد و متمول است، داشته باشد. نتیجه آن گروه فوتبال سیتی است؛ قلمرویی که از یوکوهاما تا نیویورک بسط داده شده است. این شرکت در سال 2013 و پنج سال پس از انتقال پول شیخ منصور به تیم مادر منچسترسیتی ادغام شد و حالا چندین باشگاه را در اختیار دارد- 10 باشگاه در 5 قاره- و سوریانو، مدیر اجرایی این تیم، در راس این قلمرو قرار دارد.
اتلتیک با منابعی در سراسر جهان صحبت کرده که به توضیح دیدگاه سوریانو در گروه فوتبال سیتی، چرایی انتخاب باشگاهها و لیگهای خاص توسط این گروه و چگونگی به اشتراک گذاری اطلاعات و منبع این تیمها کمک میکنند. در این مقاله درباره مسائل زیر توضیح خواهیم داد:
1- چطور سیتی احساس کرد که ایجاد یک شبکه جهانی بهترین امید آنها برای رسیدن به منچستریونایتد است.
2- چطور از بعضی باشگاهها برای اهداف برندینگ و از بعضی دیگر برای پرورش استعداد استفاده شد.
3- قرار گرفتن سبک بازی و روشهای پپ گواردیولا در اختیار اعضای تمامی باشگاهها
4- دلایل عدم رضایت بعضی افراد از امپراتوری سیتی
در بخش دو به چگونگی شناسایی، پیشرفت، انتقالهای قرضی و فروش بازیکنان از سوی گروه فوتبال سیتی نگاهی خواهیم داشت- با توجه ویژه به نیویورک سیتی اف سی- و جنبه تبلیغاتی تجارتی را تحلیل میکنیم که منچسرسیتی، ارزشمندترین دارایی آن، به گفته مجله تجاری آمریکایی فوربس حدود 2.7 میلیارد دلار ارزش دارد. ما همچنین به طرح این سوال خواهیم پرداخت که آینده تجارتی که قصد دارد به نسخه فوتبالی تیم بیرقیب آل بلکز، تیم ملی راگبی مردان نیوزیلند، تبدیل شود چه خواهد بود.
گروه فوتبالی سیتی برای برخی تا همیشه تلاشی برای بهبود وجهه از طریق ورزش، نیرنگی دقیق برای دور زدن فرپلی مالی یا شیوهای جالب برای هدر دادن سرمایه است. اما برای افراد زیادی از متخصصان این صنعت که تعدادشان رو به افزایش است و سرمایهگذاران احتمالی و حتی رقیبانشان، مدل چند باشگاهی گروه فوتبال سیتی پاسخی به بسیاری از چالشهای ساختاری فوتبال، سرمایه گذاری درست در ساختار جمعیتی جهانی و بهترین راه برای حصول اطمینان از کمترین میزان افت و خیزهای بد، لغزش، ایدهها، خریدها، ضربه خوردنها و تماسها نسبت به سایر سرمایهگذاریهاست.
***
دیدگاه:” فوتبال به عنوان یک کسب و کار سرگرمی بزرگ مانند دیزنی”
پروفسور سیمون چَدویک، مدیر اوراسیا اسپورت در دانشکده املیون بیزینس، میگوید:” اساسا دو مولفه بنیادی وجود دارند: ابوظبی و فران سوریانو. آنها در کنار هم وجه تمایزی در این روند ایجاد کردند که باعث تفاوت آنها از سایر گروههای چند باشگاهی مانند ردبول ( مالک باشگاههایی در اتریش، برزیل، آلمان و آمریکا ) شد.”
چدویک اولین بار در سال 2005 با سوریانو دیدار کرد که در آن زمان عضو هیئت مدیره بارسلونا بود که توانست بار دیگر ارزشها و قدرت بارسلونا را احیا کند. آنها خیلی زود با یکدیگر رابطه خوبی برقرار کردند. معاول بارسلونا یک سال بعد برای شاگردان چدویک در دانشگاه لندن سخنرانی کرد- پروفسور هنوز اسلایدهای مربوط به آن را دارد. و آنها وقتی چدویک به دانشگاه سالفورد رفت و سوریانو مدیر اجرایی منچسترسیتی در سال 2012 شد، نیز به این ارتباط ادامه دادند.
چدویک میگوید:” او در سن 30 سالگی یک میلیونر در زمینه تکنولوژی بود و وقتی عضو هیئت مدیره بارسا شد، مالک عمارتی به ارزش یک میلیون یورو بود. بخشی از تحصیلات او در زمینه ESADE در بارسلونا بود که یکی از بهترین دانشکدههای تجاری در جهان است.
این دانشکده بر اساس قوانین سن ایگناتیوس پایه گذاری شد. او باور داشت که افراد باید دنیا را درک کنند و دیدگاه قدرتمندتری نسبت به آن داشته باشند، باید به شیوههای جدیدی رهبری کنند، فکر کنند و عمل کنند. میبینید که چطور این موضوع نگاه سوریانو به جهان را از روزهای ابتدایی درآمدزایی، ایجاد تغییر در بارسا و بعدها تجسم فوتبال به عنوان یک کسب و کار سرگرمی بزرگ مانند دیزنی شکل داده است.”
پس از این که شیخ منصور، قائم مقام نخست وزیر امارات متحده عربی، 210 میلیون پوند برای خرید منچسترسیتی از تاکسین شیناواترا، نخست وزیر سابق تایلند، هزینه و تمامی بدهیها را پرداخت کرد، حدود 500 میلیون پوند ضرر در چهار فصل را متحمل شد. این سرمایه گذاری منجر به فتح جام حذفی در سال 2011 و قهرمانی لیگ برتر در سال 2012 شد اما باشگاه در آن زمان هیچ مدیر اجرایی در اختیار نداشت؛ چرا که گری کوک 9 ماه پیش از آن استعفا داده بود. قوانین هزینه کردن جدید فیفا اجباری شد و شیخ منصور به اندازه کافی باتجربه بود که بداند در آن مدل تجاری، پولش در حال نفوذ کردن در شکافهای زیادی است.
سیتی در آخرین روز فصل 12-2011 در رقابت با یونایتد موفق به فتح جام شد و حالا به رقیب همشهری نگاه کرده و تلاش میکرد که متوجه شود که چطور میتواند به قدرت آنها دسترسی پیدا کند. سیتی موفق شد بازیکنانی را جذب کند که اگر از بازیکنان حاضر در اولدترافورد بهتر نبودند، حداقل در سطح همانها بودند اما باشگاه آن طرف شهر بیش از 600 میلیون دنبال کننده جهانی داشت. سیتی چطور میتوانست این شکاف را پر کند؟ جامهای قهرمانی به تنهایی کافی نبودند.
به گفته کتاب “بازی را بکش”، نوشته دنیل اسلک اسمیت در سال 2018 درباره تغییرات سیتی، سه ماه طول کشید تا خلدون المبارک، مدیر باشگاه و اعضای هیئت مدیرهاش، سوریانو را به عنوان نامزد اصلی انتخاب کنند و 9 ماه دیگر طول کشید تا او را متقاعد کنند که به پروژه آنها بپیوندد. یا همه چیز به شکل دیگری بود؟
چدویک میگوید:” ابوظبی به دنبال یک چشمانداز مشخص در سیتی بود و در همین حال سوریانو نیز به دنبال راهی برای بازگشت به فوتبال؛ بنابراین او میتوانست دیدگاهش از آینده فوتبال را در واقعیتی جدید تفسیر کند. ابوظبی یک پادشاهی واقعی است- این به توقعات مردم یا هوس سرمایهگذاران نظام سرمایهداری آن محدود نشده است. اقتصاد کشورهای حوزه خلیج فارس با وارد شدن به سایر قسمتها در حال عبور از تکیه بر درآمدهای سوخت فسیلی است. این تغییر بیشتر از یک یا دو فصل لیگ برتر است و دههها به طول خواهد انجامید.
ابوظبی از درآمدهای به دست آمده از سرمایهگذاریهای خارجی برای جبران نیاز به سیستم مالیاتی داخلی استفاده میکند. خانواده حاکم با نگرفتن مالیات به موقعیتشان مشروعیت میبخشند. داشتن سرمایهگذاری مانند گروه فوتبال سیتی به همان اندازه که به آینده اقتصادی امارات بستگی دارد، به ادامه حضور آنها در قدرت نیز مربوط است.”
هر دو طرف میدانند که در حال دریافت چه چیزی هستند. بلندپروازی قهرمان انگلیس کاملا هویداست و این در حالی است که سوریانو به بارسلونا کمک کرده بود که به قدرت بلامنازع داخلی تبدیل شود؛ باشگاهی که سیتی از آن الهام گرفت. و اعضای هیئت مدیره سیتی میتوانستند کتاب سوریانو را بخوانند که “گل: توپ شانسی وارد دروازه نمیشود” نام داشت و یوهان کرویف و لیونل مسی به اندازه کافی مهربان بودند که آن را تایید کنند و شامل تفکرات نویسنده درباره باشگاههایی بود که به “برندهای جهانی” تبدیل شده بودند.
سوریانو در این کتاب شرح داد که باشگاههای برتر اروپایی باید مانند کشورهای چند ملیتی عمل کنند و راههای بهتری را برای ایجاد ارتباط با مشتریان در خانه و خارج از کشور تدارک ببینند. او داستان تصمیم بارسلونا برای راه اندازی نسخه ژاپنی وبسایت باشگاه و فروش عضویت به هواداران ژاپنی را شرح میدهد. باشگاه در آن تابستان به تور ژاپن رفت و در دیدار برابر یوکوهاما مارینوس بود که ورزشگاه به صورت مساوی بین هواداران تیم میزبان و حامیان محلی بارسا تقسیم شد. گروه دوم حتی به زبان کاتالان شعار داده و سرود میخواندند.
این تجربه تاثیرگذاری مشخصی داشت چون گروه فوتبال سیتی در سال 2014 موفق به خرید 20 درصد از سهام یوکوهاما مارینوس شد و این تیم ژاپنی را به چهارمین عضو گروه فوتبال سیتی تبدیل کرد. این کتاب به تعیین سه مدل برای رشد برند جهانی یک باشگاه ادامه میدهد:
1- “توزیع محصولات” در بازارهای خارجی از جمله حق پخش و حق فروش پیراهن با برگزاری تور تابستانی برای حمایت از این تلاشها
2- پایهریزی باشگاه بر این اقدام با افتتاح آکادمیهایی در “کشورهای خارجی و بسیار دور” همانطور که بارسلونا این کار را در مکزیک انجام داد.
3- “پیشروی طبیعی”: حق امتیازهای بازی در خارج از کشور که باعث حضور همیشگی باشگاههای خارجی شود.
سوریانو همچنین توضیح میدهد که چطور در سال 2005 در نیویورک با دان گاربر، مدیر لیگ فوتبال آمریکا، دیدار کرده تا بداند که آیا لیگ آمریکا به تیمی با برند بارسلونا علاقمند است یا خیر. اول آنها به میامی چشم داشتند و سپس توجهشان به نیویورک جلب شد. او هرگز به انجام این معامله نزدیک هم نشد- با این حال MLS موفق به مدیریت بازاریابی بارسلونا در آمریکا و گسترش فوتبال در این کشور شد- اما وقتی او در مذاکرات پیرامون پست مدیر اجرایی درباره این موضوع به مدیران سیتی گفت، آنها عاشق این ایده شدند. در واقع چیزی که المبارک میخواست بداند این بود: چرا در نیویورک توقف کنیم؟
هفت سال بعد، MLS به دنبال اضافه کردن دو حق امتیاز دیگر بود و گاربر بار دیگر با سوریانو تماس گرفت- حتی پیش از آن که او به صورت رسمی در سیتی مشغول به کار شود؛ باشگاهی که در آن زمان از نگاه مدیر لیگ “در حال ظهور به عنوان قدرت فوتبال” بود.
سوریانو به نیویورک فرستاده شد تا مذاکرات را در دومین روز کاریاش آغاز کند. 9 ماه بعد، با پرداخت 100 میلیون یورو به MLS برای حق امتیاز نیویورک سیتی که بیستمین تیم لیگ بود، “گروه فوتبال سیتی” به یک واقعیت تبدیل شد. یک منبع رده بالای گروه فوتبال سیتی میگوید:”در طول روند استخدام فران بود که جادو برای گروه فوتبال سیتی رخ داد.”
مالکیت گروه فوتبال سیتی تا سال 2015 کاملا در اختیار گروه ابوظبی یونایتد، شرکت سرمایهگذاری شخصی شیخ منصور، بود که مدیا کپتال چین و شرکت سرمایهگذاری دولتی گروه سی آی تی آی سی با پرداخت رقم 400 میلیون دلار 13 درصد سهام را خریداری کرد. شرکت سرمایهگذاری خصوصی سیلور لیک نیز با پرداخت 500 میلیون دلار برای 10 درصد سهام این شرکت در آن سهیم شد تا 77 درصد برای گروه ابوظبی یونایتد باقی بماند.
گروه پَسِیفیک مدیا متعلق به پل کانوِی، خود پایهگذار یک شرکت چند ملیتی فوتبال بوده است – بارنزلی در چمپیونشیپ، تیم دسته اولی بلژیکی کی وی اوستنده و تیم سوییسی افسی تون- و موقعیت گروه فوتبال سیتی برای آنها کاملا منطقی به نظر میرسید.
کانوِی به اتلتیک میگوید:” چهار بنیاد کلیدی برای مدل چند باشگاهی وجود دارد. اولی همکاری تجاری است و گروه فوتبال سیتی در این زمینه بسیار خوب است. اگر شما بخواهید حامی مالی بزرگی برای منچسترسیتی باشید، باید تیم آنها در اروگوئه (مونتهویدئو سیتی تورک) را هم حمایت کنید. شاید اندازه این معامله تنها 50 هزار پوند باشد اما افزایش پیدا میکند.
دومی همکاری درونی است که مستقیما باعث صرفه جویی در هزینه است. همه این باشگاهها نیاز به مدیر اجرایی، مدیر ارشد مالی و مدیر ارشد عملیاتی خودشان ندارند. و این منجر به سومین منفعت میشود: یکسانی استراتژی. از دست دادن پول در این صنعت آسان به دلیل تصمیم گیریهای متناقض و نامناسب آسان است اما شما میتوانید این ریسک را با ساختار مدیریت درست و برنامه یکسان برای معاملات تجاری، قراردادهای بازیکنان و چنین مواردی کاهش دهید.”
کانوی شرح میدهد که منفعت آخر از جنبه عملکرد فوتبالیِ این تجارت است: همه چیز از داشتن جایگاه درست تا پیشرفت استعداد درست و حفظ قیمتهای نقل و انتقالات در داخل خانواده است. البته که منفعتهای دیگری هم برای سرمایهگذاری بزرگ شیخ منصور در فوتبال وجود دارد: این موضوع باعث شده که مردم درباره چگونگی حضور سرخیو آگوئرو، پپ گواردیولا و سایرین به لیگ برتر، چگونگی ولخرجی او در شرق منچستر و حتی این که ابوظبی جای زیبایی برای بازدید است، صحبت کنند اما درباره رفتار امارات متحده عربی با کارگران مهاجر، سابقه بد حقوق بشر یا دخالت آنها در جنگ وحشیانه یمن حرفی نزنند.
گروه فوتبال سیتی از نظر نهادهایی چون عفو بین الملل و دیدهبان حقوق بشر یک تلاش بزرگ برای ایجاد آدرس غلط و یک ویترین درخشان است که امارات میتواند رفتارهای خود را که میداند وجهه جهانی خوبی ندارد، پشت آن پنهان کند. و افراد دیگری نیز وجود دارند که تمام ادعاهای افق سرمایهگذاری و ارزش شرکت نوظهور گروه فوتبال سیتی را به تمسخر گرفته و میگویند:” صبر کن، همه این موارد یک راه هوشمندانه (اما قانونی) برای دور زدن فرپلی مالی نیست؟” یا همانطور که جان دبلیو هنری، مالک لیورپول، وقتی درباره قرارداد 400 میلیون پوندی و 10 ساله حق نام و لباس اتحاد با منچسترسیتی در سال 2011 شنید در صفحه توییترش نوشت:”پیشنهادی که شکست خورد چقدر بود؟”
توییتها یک مسئله است و جریمههای یوفا مسئلهای دیگری که مالکان سیتی از سال 2014 تا به حال با دو مورد از آن برخورد داشتهاند. اما وقتی به نظر میرسید که شاید رابطه باشگاه با حامیانش در ابوظبی باعث نیمه کاره گذاشتن تمام پروژه گروه فوتبال سیتی شود، تیم حقوقی سیتی یک پیروزی معروف در دادگاه عالی ورزش برابر یوفا به دست آورد و خطر جریمه شاید برای همیشه از بین رفت.
***
“ما ترجیح میدهیم یک تیم B یا باشگاه تغذیه کننده داشته باشیم اما نمیتوانیم این کار را در این کشور انجام دهیم بنابراین باید به دنبال موقعیتهای دیگر باشیم.”
سوریانو این روزها چندان در محافل عمومی صحبت نمیکند و به همین دلیل بسیاری در انتظار جلسه پرسش و پاسخ او از طریق لینک ویدیویی در جریان “کنفرانس هفتگی رهبران” در ماه اکتبر بودند. مصاحبه کننده درباره خرید تروا از دسته دوم فرانسه از سوریانو پرسید:” فکر میکنم این نهمین باشگاه شما باشد، چه تفکری در این کار نهفته است؟” سوریانو با لبخند پاسخ داد:” من باید حرف شما را تصحیح کنم، ما 10 باشگاه داریم چون یک باشگاه هم در بلژیک خریدیم. فوتبال کار ماست و این شبکه باشگاهها را داریم که به ما اجازه میدهد از نظر فنی و دیدگاه فوتبالی به هم کمک کنیم (و همچنین) باشگاههای خوبی را پرورش دهیم که فوتبال خوبی بازی کنند و از نظر مالی پایدار باشند و به گروه ما اضافه شوند.”
برایان ماروود، مدیر فوتبال جهانی در گروه فوتبال سیتی، به شکل دیگری این موضوع را مطرح میکند. او به اتلتیک میگوید:” ما باشگاههایی داریم که در حال ساخت آنها هستیم تا برای رقابت در صدر لیگهایشان تلاش کنند یا در لیگ قهرمانان آسیا یا کونکاکاف و مشخصا در لیگ قهرمانان اروپا به میدان بروند. باشگاههای دیگری نیز وجود دارند که ما حس میکنیم میتوانند پتانسیل پیشرفت را برای استعدادهای جوان ما داشته باشند.”
علاقه گروه فوتبال سیتی به پیشرفت استعدادهای جوان مثالی مهم از این است که چطور از زمان برنامهریزی برای ایجاد سلطه جهانی که اولین بار در سال 2013 مطرح شد، رشد کردهاند. ماروود، مدیر فوتبال سیتی در آن زمان و سیمون ویلسون، مدیر سرویسهای فوتبالی، به دفاتر خارجی منتقل شدند تا “سرویسهای فوتبالی سیتی” را بررسی کنند. به گفته منابع مختلف، این کار در ابتدا در درجه اول یک ریسک تجاری با افزایش درآمدهای حامیان مالی و افزایش میزان هواداران سیتی بود.
این ایده ساده بود: توجه عمومی بیشتر به گروه فوتبال سیتی، با همکاری تجاری و برندینگ بیشتر و علاقه بیشتر به باشگاه در منچستر همراه است. جذب و رشد بازیکنان اساسا ایده ثانویه بود خصوصا در مقایسه با مدت زمان و منابعی که در حال حاضر به این موارد تزریق میشود.
در ابتدا بازار بزرگی در آمریکا فراهم شد (که بعدها بیشتر هم شد). سپس به ملبورن رسید و فرصتی برای گروه فوتبال سیتی بود تا با تنها 7 میلیون پوند روی باشگاه استرالیایی سرمایهگذاری کند. سقف پرداخت دستمزد در لیگ وجود داشت اما پول برای هزینه زیرساخت، مربیگری، امکانات پزشکی، استعدادیابی و آکادمی تزریق شد. یک منبع گروه فوتبال سیتی تخمین میزند که آکادمی یک تیم عادی لیگ برتر سالانه 3 میلیون پوند هزینه لازم دارد که برابر با هزینه پرداخت شده در ملبورن سیتی است که میتواند درآمدی نیز از حضور هواداران و قراردادهای تلویزیونی فراهم کند. فروش آرون موی، بازیکن تیم ملی استرالیا، که در سال 2016 از ملبورن به منچستر رفت و پس از آن با 8 میلیون پوند به هادرسفیلد تاون پیوست باعث شد که هزینه سه سال تامین شد.
سال گذشته سرمایهگذاری جدید در بازارهای بزرگ چین و هند اعلام شد اما گروه فوتبال سیتی برنامه خود را در طول 5 سال گذشته تعیین کرده و نهمین و دهمین باشگاه اضافه شده همان باشگاههای کوچک در بلژیک و فرانسه بودند. تغییر در تفکرات در آکادمی منچسترسیتی آغاز شده است. بخشی از برنامه پس از خرید باشگاه در سال 2008 این بود که اطمینان حاصل شود باشگاهی که تعداد زیادی از بازیکنان حاضر در تیم اول در دهه 2000 را در اختیار آنها قرار داده بود، بتواند حالا که آنها به مرحله بعدی رسیدهاند و در لیگ قهرمانان حضور دارند نیز به تولید استعداد ادامه دهد.
بیش از دو سال تحقیق برای پیشرفت آکادمی فوتبال سیتی انجام شد تا مدیران اجرایی سایر باشگاههای ورزشی در سراسر دنیا را تحت نظر گرفته و ایدههایی را از آنها الهام بگیرند. آنها امکانات آب درمانی و مرکز ریکاوری را بر اساس آنچه در NBA و NFL دیده بودند، پایهگذاری کردند و از تاسیسات نایکی در اورگان و انستیتو استرالیایی اسپورت نیز بازدید کردند.
این ایده نیز وجود داشت که برخی از با استعدادترین بازیکنان 14 تا 16 ساله را از سراسر دنیا جذب کنند که شامل کریم رقیق (هلند)، رونی لوپز (برزیل) و کلچی ایهیناچو (نیجریه) که سن بیشتری داشت، بود. آنها هرگز تاثیرگذاری چندانی در تیم اول نداشتند اما درآمدزایی زیادی برای باشگاه به همراه آوردند: رقیق با 4.5 میلیون پوند، لوپز با 9 میلیون پوند و ایهیناچو با 25 میلیون پوند فروخته شدند. چنین معاملاتی سندی بر مدل تجاری بود و چشمها را بر احتمال تکثیر این مدل در معیار جهانی گشود.
در نتیجه گروه فوتبال سیتی به سرمایهگذاری در باشگاه در بازارهای فوتبالی شناخته شدهتر روی آورد. این چرخه تکامل یافت. هواداران بیشتر به معنای همکاری بیشتر و در نتیجه به معنای درآمد بیشتر است که میتواند روی بازیکنان بهتری سرمایهگذاری شود که بتوانند پیشرفت بیشتری داشته باشند و یک روز برای منچسترسیتی بازی کنند یا با سود زیاد به فروش برسند.
درباره نیویورک سیتی و ملبورن این احساس وجود داشت که ارزشهای آینده MLS و لیگ استرالیا در حال افزایش یافتن است چرا که قراردادهای حق پخش رو به افزایش بود. وقتی خیرونا در سال 2017 وارد این گروه شد، به تازگی به لالیگا صعود کرده بود و به حق پخش تلویزیونیای مشابه لیگ برتر منتقل شدند. این به این معنا بود که به جای پرداخت بیشتر حق پخش به رئال مادرید و بارسلونا، این درآمد به شکل مساویتری بین تمامی باشگاهها تقسیم میشد.
یک منبع نزدیک به معامله خیرونا میگوید که این موقعیتهای تجاری توجیه اولیه کسب و کار برای سرمایه گذاری بود اما ارزش ارسال بازیکنان به لیگ دسته اول اسپانیا نیز بسیار اهمیت داشت. گروه فوتبال سیتی متوجه شد که رشد سالانه 20 درصدی در بازار نقل و انتقالات وجود داشت و این یعنی حفظ بازیکنان برای دو سال نیز باعث افزایش ارزش آنها خواهد شد.
منچسترسیتی پیش از آن بازیکنانی را به مدت چند سال به خیرونا قرض داده بود – از سال 2016 حدود 16 بازیکن از سیتی به خیرونا منتقل شده بودند. پره گواردیولا، برادر پپ و مدیر برنامهای شناخته شده و ژامه رورس، تاجری که رابطه نزدیکی با سوریانو داشت، حدود 80 درصد از سهام باشگاه در سال 2015 را خریده بودند. پس از سرمایهگذاری گروه فوتبالی سیتی، دو طرف هرکدام 44.3 درصد از سهام باشگاه در اختیار داشتند و پس از سرمایهگذاری اخیر بود که سهم پره به 16 درصد و سهم گروه فوتبالی سیتی به 48درصد رسید. سایر باشگاهها منحصرا به دلیل پیشرفت بازیکنان و توانایی انجام نقل و انتقالات خریده شده بودند.
سوریانو علنا اعلام کرد دوست دارد که باشگاههای لیگ برتری تیمهای دومی داشته باشند که در چمپیونشیپ بازی کنند و پافشاری در این زمینه، عامل دیگری برای علاقه اخیر گروه فوتبال سیتی در جذب باشگاههایی است که به پیشرفت آنها یا فروش بازیکنان کمک کنند. ماروود میگوید:” یکی از بزرگترین ناامیدیهای من این است که ما در این کشور هنوز توانایی بیشتر برای پیشرفت بازیکنان جوان از سن 18 تا 22 سالگی را نداریم و ضریب خطای سیستم انتقال قرضی بسیار بالاست و این میتواند مشکلاتی بیشتر از راه حل ایجاد کند.
ما در دنیایی ایدهآل ترجیح میدادیم که تیم B یا باشگاه تغذیه کننده داشته باشیم اما نمیتوانیم این کار را در این کشور انجام دهیم؛ بنابراین باید به سایر موقعیتها نگاه کنیم. با لومل (باشگاهی در دسته دوم بلژیک) میتوانیم این فرصت را به بازیکنان جوان بدهیم و به اندازه اجازه دهیم که رشد کرده و به درستی پیشرفت کنند. ما خطر از دست دادن این استعدادهای جوان را داریم. بنابراین پلتفرمهایی با چند باشگاهمان ایجاد کردیم و به این بازیکنان جوان فرصت میدهیم.”
به گفته یکی از منابع، خرید باشگاه اروگوئهای اتلتیکو تورک در ابتدای سال 2017 به طور “100 درصد” برای سرمایهگذاری روی استعدادها بود. گروه فوتبال سیتی به صعود این باشگاه به دسته اول مفتخر است اما این را قبول کردهاند که بازگشت حامیان مالی، درآمد حاصل از حضور هواداران یا حق پخش رسانهها کم خواهد بود یا حداقل در ابتدا اینطور است. وقتی مالکیت سیتی در این باشگاه اعلام شد، سوریانو به برنو فورنارولی، بازیکنی که گروه فوتبال سیتی از تیم اروگوئهای دانوبیو برای ملبورن خریده بود، اشاره کرد که به “بهترین بازیکن در استرالیا” تبدیل شد. ماروود نیز به والنیتن کاستیانوس اشاره کرد که تورک را به مقصد نیویورک ترک کرد.
سیتی از مدتها قبل استعدادیابهای بزرگی را در آمریکای جنوبی داشته که در راس آنها خوان پاتسی است که دوست نزدیک تیکی بگیریستاین، مدیر فوتبال منچسترسیتی، است که در بارسلونا در کنار کرویف کار کرده بود. هدف اصلی درباره تورک که در ماه ژانویه برند و نامش به مونتهویدئو سیتی تورک تغییر پیدا کرد این است که به پیشرفت بازیکنان در سرتاسر آمریکای جنوبی کمک کند و در عین حال تمرکز روی بازیکنان اروگوئهای خواهد بود.
ماروود میگوید:” آنها چیزی دارند که اینجا “فوتبال کودک” نامیده میشود بنابراین از سن خیلی خیلی کم فوتبال بازی میکنند و این کار را روی زمینهایی انجام میدهند که شبیه همان هایی است که ما حدود 20 یا 40 سال پیش روی آنها رشد کردیم. اینجا مکانی عالی برای پایهریزی شخصیت و کاراکتر است و میتواند ذهنیت دعواهای خیابانی یا عطش و اشتیاق را به دست آورد. اگر جنبه تکنیکی درستی انتخاب کنید، بازیکنان جذابی به دست خواهید آورد.”
کسانی که با برنامههای گروه فوتبال سیتی آشنایی دارند، میگویند باشگاههایی مانند تورک “پلتفرم ثبت نام و شناسایی” را فراهم میکنند: به طور خلاصه، فضای زیادی در منچسترسیتی وجود دارد؛ بنابراین یک شبکه از باشگاههایی در سرتاسر دنیا به گروه فوتبال سیتی کمک میکنند تا افراد بسیار بیشتری را حفظ کنند.
این موضوع نقش مهمی در خرید لومل و تروا ایفا کرده است. هیچکدام قادر به صعود به مسابقات اروپایی نخواهند بود چون یوفا تنها به یک باشگاه تحت مالکیت ساختار یکسان اجازه حضور در رقابتهای خود را میدهد. لومل شاید با توجه به نزدیکی به آیندهوون و خنت، خانه دو باشگاه موفق و تاریخی، شاید حتی هواداران زیادی را اضافه نکند.
اما تمام این باشگاهها با قیمت کمی خریداری شدند. لومل در شرایط آشفتهای بود و حتی مجوز حضورش در لیگ را نیز تمدید نکرده بود که سیتی پا پیش گذاشت، بدهیهای حدود دو میلیون پوندی آنها را نیز به عنوان بخشی از قرارداد پرداخت کرد. گروه فوتبال سیتی برای خرید دو باشگاه تروا و تورک حدود 12 میلیون پوند هزینه کرد.
باشگاهها در اروپای مرکزی نیز بسیار جذاب هستند چون بعضی از لیگها و کشورها بهتر از سایرین با بازیکنان سازگاری دارند. برای مثال گروه فوتبال سیتی تجارت بیشتری در ژاپن دارد و این اتفاق به لطف استعدادیابهای یوکوهاماست که استعدادهای برتر را تشخیص میدهد و به این دلیل است که آنها به صورت کلی بسیار ارزان هستند. تاریخ نشان میدهد که بازیکنان ژاپنی عملکرد خوبی در هلند و آلمان داشتهاند و بلژیک نیز محیط سازندهای برای آنها بوده است. با این حال تروا و خیرونا برای بازیکنانی که از تورک و همچنین MLS بیایند، مناسب هستند. تروا همچنین تیم B دارد که موقعیتهای بیشتری برای پیشرفت بازیکنان فراهم میکند.
بازار استرالیا نیز پرطرفدار است چون بازیکنان دستمزدی بیشتر از 150 هزار پوند دریافت نمیکنند. آنها به لیگهایی که بیشتر فیزیکی هستند و سبک انگلیسی دارند، فرستاده میشوند. ماروود میگوید هدف این است که “منویی از باشگاهها ایجاد شود” تا بهترین شانس را برای موفقیت در اختیار این بازیکنان قرار دهد. منفعت دیگری برای مالکیت باشگاه در قاره اروپا نیز وجود دارد.
کانوی که در حال حاضر برای خرید نانسی، تیم دسته دومی فرانسه که گروه فوتبال سیتی امسال پیش از خرید تروا آن را مدنظر داشت، تلاش میکند میگوید:” خرید تیمها در سایر لیگها مانعی علیه برگزیت است. در بلژیک 26 تیم حرفهای وجود دارد و از این بین هشت تیم سرمایهگذاران استراتژیک دارند که اکثرا به تیم انگلیسی علاقمند هستند. به تعداد استعدادهایی که از بلژیک و فرانسه میآیند، دقت کنید. منچسترسیتی در گذشته دو میلیون دلار برای پیشرفت بازیکن هزینه میکرد اما حالا با همین هزینه باشگاه لومل را خریداری کردند. نمیدانم چرا باشگاههای بیشتری از همین شیوه استفاده نمیکنند.”
از اول ژانویه بازیکنانی که در گذشته به صورت رایگان به باشگاههای انگلیسی منتقل میشدند، باید وارد سیستم دریافت اجازه کاری شوند که بازیکنان غیر اروپایی در آن حضور داشتند. باشگاههای انگلیسی هم دیگر نمیتوانند بازیکنان خارجی زیر 18 سال را به خدمت بگیرند.
منچسترسیتی چطور میتوانند به خرید بازیکنان جوان با استعدادی مانند پدرو پورو و پابلو مورنو ادامه دهد اگر این بازیکنان با معیارهای دریافت اجازه کار همخوانی نداشته باشند؟ ساده است: یک باشگاه عضو گروه فوتبال سیتی آنها را به خدمت بگیرد. وقتی تیم تحت قرارداد به جای منچسترسیتی، لومل یا تروا باشد، فروش کمی سختتر میشود اما روند همچنان یکسان خواهد بود. دیهگو روسا، بازیکن 18 ساله برزیلی، شدیدا به انتقال به لومل در سال آینده با رقمی بیش از 20 میلیون پوند بسته به عملکردش نزدیک شده است.
قوانین جدید فیفا همچنین به دنبال ایجاد محدودیت در تعداد بازیکنان قرضی از یک باشگاه به صورت همزمان به 8 بازیکن و در نهایت 6 بازیکن است. شیوع ویروس کرونا این برنامهها را کند کرد اما مدل گروه فوتبال سیتی به این معناست که منچسترسیتی از بهترین امکان نسبت به سایرین برای کنار آمدن با این شرایط برخوردار است. برای مثال سیتی در ژانویه گذشته کو ایتاکورا، بازیکن ژاپنی، را به خدمت گرفت و او را به صورت قرضی به خرونینگن فرستاد. گروه فوتبال سیتی این ژانویه کوکی سایتو را برای لومل به خدمت خواهد گرفت.
سود این کار این است که بازیکنان میتوانند اجازه کار در بلژیک را با دریافت دستمزد 73 هزار پوند در سال دریافت کنند و این در حالی است که بازیکنانی که در لیگ بلژیک بازی میکنند، به جایگاه خوبی میرسند و میتوانند با رقمهای بالا به فروش برسند: برای مثال جاناتان دیوید، بازیکن 20 ساله کانادایی که در سال 2018 به خنت پیوست، این تابستان با قراردادی به ارزش 27 میلیون پوند به لیل منتقل شد.
به گفته منبعی که از شرایط بازار خبر دارد، این رقم رکورد جدیدی را به ثبت رساند و خیلی زود بار دیگر شکسته خواهد شد. همانطور که ماروود میگوید سیتی قصد دارد از لومل برای پیشرفت جوانان استفاده کند و آنها لیام مانینگ، مدیر آکادمی در نیویورک سیتی، را به عنوان مربی تیمی بسیار جوان منصوب کردهاند.
تخمین زده میشود که گروه فوتبال سیتی تا به حال حدود 12 میلیون یورو برای استعدادها و امکانات در لومل هزینه کرده باشد و همین باعث شده که آنها یکی از معدود باشگاههای بلژیکی باشند که رقم هزینهشان بیشتر از رقم سود است. برای مثال تیم رده دومی در سطح اول فوتبال این کشور در طی همین مدت 300 هزار یورو هزینه کرده است. چنین هزینهای برای تیمی دسته دومی بیسابقه است اما با هزینههای گزاف استاندارد گروه فوتبال سیتی فاصله دارد.
قرارداد یوکوهاما مارینوس در طول مذاکره با یک حامی مالیِ جهانیِ گروه فوتبال سیتی پیش آمد که شرکت خودروسازی نیسان بود و در سال 1972 این باشگاه را تاسیس کرده بود. گروه فوتبال سیتی در ابتدا حرفی در زمینه مدیریت ورزشی یا استخدام مدیران نداشت اما به مرور زمان سود دسترسی و منابع جهانی باعث ایجاد روابط نزدیکتر شد. این باعث شد که گروه فوتبال سیتی از درک رو به افزایش فوتبال، فرهنگ و بازار نقل و انتقالات داخلی ژاپن برخوردار شود؛ حتی با این که تنها 20 درصد از سهام باشگاه را در اختیار داشت ( 80 درصد از سهام هنوز به نیسان تعلق دارد).
پیشروی در چین هنوز باثبات است و گروه فوتبال سیتی اندکی متعجب شدند که سیچوان جیونیو، باشگاه آنها در این کشور، به شکل غیرمنتظرهای توانست پس از لغو مجوز 11 باشگاه از سوی فدراسیو فوتبال چین به دلیل عدم پرداخت دستمزد بازیکنان، از لیگ سه به لیگ دو صعود کند. علیرغم سرمایهگذاری 265 میلیون پوندی از سوی مدیا کپیتال چین در سال 2015، گروه فوتبال سیتی هنوز پیشرفت کندی در بازار دارد و از محدود کردن هزینهها، ایجاد ارتباط با شرکای محلی و حفظ زمان پیش از حرکت به سوی سوپرلیگ این کشور خوشحال است.
منبعی در گروه فوتبال سیتی میگوید:” ما در حال یاد گرفتن این بازار هستیم. ما در شهری عالی با جمعیتی 80 میلیونی هستیم- که بیشتر از انگلیس است- و حق امتیاز ورزشی حرفهای درخشانی در این منطقه داریم و از برنامهریزی نیز جلو هستیم.”
تجربه چینی نشان میدهد که همه باشگاهها از طرح یکسانی پیروی نمیکنند اما حجم کاری باورنکردنی در حال انجام است تا اطمینان حاصل شود که 10 باشگاه متعلق به گروه فوتبال سیتی شامی تیمهای زنان و آکادمی از شرایط یکسان و هماهنگی برخوردار هستند.
***
“جدا کردن قطعات ماشین و سر هم کردن دوباره آنها”؛ دفترچه راهنمای گروه فوتبال سیتی
دفترچه راهنمایی وجود دارد که نیویورکسیتی بر اساس آن ساخته شد، ملبورن بر اساس آن بازسازی شد و تمام باشگاههای آینده گروه فوتبال سیتی به آن پایبند خواهند بود. تمام باشگاههای جدید حسابرسی میشوند، پروسهها به جریان میافتد و مشخص میشود که استانداردهای خاصی از زیرساخت و تکنولوژی تا سبک بازی باید رعایت شوند.
یکی از مسئولیتهای ماروود، اطمینان حاصل کردن از انجام این روند است. او این روند اولیه را بررسی سلامتی مینامد که “بسیار بسیار دقیق” است و شامل “جدا کردن قطعات ماشین و سرهم کردن دوباره آنها” است. این بررسی در طول پیش رفتن پروسه روی افراد از سرمربی تا تدارکات هم صورت میگیرد. یک منبع خارجی که از چگونگی کار این گروه مطلع است میگوید گروه فوتبال سیتی به سرعت “افراد و روندهای غیرضروری و ناسالم را حذف میکند”.
چارچوب کاری در سال 2013 مشخص شد و بر اساس تغییراتی است که در سالهای پس از انتقال مالکیت در 2008 در منچسترسیتی شکل گرفته است. هدف آنها یادگیری از اتفاقات خوب و بد و انجام آنها در باشگاههایی در مناطق مختلف با بودجههای مختلف است.
پایگاه داده متمرکزی از اطلاعات وجود دارد که یعنی مربیان در بمبئی میتوانند بازی منطقهای گواردیولا را به بازیکنان خود آموزش دهند، پزشکان باشگاه در سراسر دنیا میتوانند تحقیقات درباره مصدومیتها و روشهای درمان را به اشتراک بگذارند و تیمی از استعدادیابها میتوانند بازیکنانی را برای تیم اول منچسترسیتی، تیم دسته دوم چینی یا تیمهای زنان در منچستر و ملبورن شناسایی کنند.
برای عملکرد فوتبالی، عملکرد انسانی و مدیریت استعداد یک رهبری جهانی وجود دارد و واحدهای بسیاری هستند که بهترین الگو را تعیین میکنند. هرکدام از این واحدها شامل پنج زیرمجموعه بررسی دقیق هستند. برای مثال در هنگام ارزیابی استعدادیابی و جذب بازیکن، پنج محدوده این موضوع را بررسی میکنند که آیا افراد درستی در این جایگاه قرار دارند یا خیر، آیا از روند درستی پیروی میشود یا خیر، آیا زیرساخت (برای مثال مسافرت) به اندازه کافی هست یا خیر، آیا تکنولوژی درست در دسترس هست یا خیر و فضایی برای خلاقیت به منظور دستیابی به برتری رقابتی وجود دارد.
ملبورن هرگز چنین جزییاتی را به خود ندیده بود و هیچ مخالفتی نشان نداد، هرچند اخیرا باشگاههای باسابقهتر کمی در برابر این تغییرات مقاومت میکنند. در نهایت هیچ گزینه دیگری جز پذیرش وجود ندارد.
ماروود میگوید:” ما میتوانیم جلسات بسیاری که پپ (در منچستر) برگزار کرده را با افراد حاضر در ملبورن، نیویورک یا مونتهویدئو به اشتراک بگذاریم. اما بسیاری از آن جلسات دارای جزییات بسیاری هستند بنابراین مربیان نیاز دارند که هدایت شوند. ما شبکهای تهیه کردیم که باعث پیشرفت مربیان خواهد شد. آنها میتوانند آنلاین شوند و به ابزارهای زیادی دسترسی پیدا کنند و به تحصیل علم بپردازند.
تمام مدیران ورزشی کاملا از سبک بازی و نیازها مطلع هستند. در بعضی موارد این موضوع برای ما بر هر چیز دیگری اولویت دارد. ما در این زمینه بسیار حامی هستیم و به سختی تلاش میکنیم تا اطمینان حاصل کنیم که تمام باشگاه به بهترین شکل ممکن از این روش استفاده میکنند.”
ماروود که میتواند بازی تمام باشگاهها را به صورت زنده از منزلش تماشا کند، حداقل یک بار در هفته با مدیران ورزشی متفاوت در گروه فوتبال سیتی حرف میزند و تیمش در تماس مداوم با همکارانشان در زمین هستند. دفترچه راهنماییای که بهترین شیوه را تعیین میکند هرچند ماه به روز میشود و اگر پزشکی در ملبورن با تکنیک درمانیای به موفقیت برسد که در سایر باشگاهها مورد استفاده قرار نمیگیرد، در چارچوب کاری مرکزی در تیمهای مردان و زنان به کار گرفته میشود. اشتراک تجربه و تخصص پزشکی گروه به طور خاص در طول دوران شیوع ویروس کرونا بسیار کارآمد بوده و به طور مثال افراد حاضر در لومل و سیتی توانستند اطلاعاتی درباره پروتکلهای تغییر یافته را به اشتراک بگذارند.
مربیان نیز علاقمند هستند که بین باشگاههای گروه فوتبال سیتی منتقل شوند. اریک مومبارتز به مدت هشت سال با گروه فوتبال سیتی کار کرده و پیش از این توسط آرسن ونگر و ژرار هولیه به ماروود معرفی شده است. او دو باشگاه یوکوهاما و ملبورن را هدایت کرده و این باشگاهها را با سبک فوتبالی معقولتری به ثبات رساند. مومبارتز آماده است تا پست مربیگری جدیدی در تیم جوانان تروا را بر عهده بگیرد و پاتریک کیسنوربو، بازیکن سابق تیم ملی استرالیا، جانشین او در ملبورن شده است؛ مربیای که از پس از آویختن کفشها در سال 2016 به حضورش در این باشگاه ادامه داده است. نیک کاشینگ، سرمربی قدیمی تیم زنان منچسترسیتی، در ابتدای سال جاری دستیار سرمربی نیویورک شد.
آرون هیوز، مدافع سابق نیوکاسل و استون ویلا که در سال 2015 به ملبورن پیوست، پس از پایان دوران فوتبالش در هند با ماروود تماس گرفت. گروه فوتبال سیتی در حال حاضر به او کمک میکند تا مدرک مدیریت ورزشی را دریافت کند و او نیز به این گروه کمک میکند تا دورنمای فوتبال هند را پس از خرید مومبای سیتی در سال گذشته بررسی کنند.
گروه فوتبال سیتی در بسیاری از باشگاهها تاثیر فوری بر جای گذاشته است. دفتر پزشک تیم در ملبورن، روبروی سرویس بهداشتی آقایان بود که در نداشت و این یعنی بازیکنان مصدوم عادت داشتند که منظره کاملی از هم تیمیهای خود ببینند. و این در مقایسه با مارهایی که در رختکن وجود داشتند، چیز خاصی نبود. تورک حتی یک مینیبوس نداشت و ماروود امکانات آکادمی و تیم اصلی آنها را به “باشگاههای شبانه در صبح روز یکشنبه” تشبیه میکند. او میگوید:” واقعا ترسناک بود.”
البته که همه به خوبی از روشهای گروه فوتبال سیتی یاد نمیکنند. جنجالهایی پیرامون آنتونی کاسرس وجود داشت که از سنترال کوست مارینرز توسط منچسترسیتی خریداری شد و سریعا در سال 2016 به ملبورن قرض داده شد. هیچ نقل و انتقالی در لیگ استرالیا مجاز نیست و بعضی باشگاههای رقیب به شدت از این که بعضی قوانین دور زده شد، عصبانی شدند. فدراسیون استرالیا برای مسدود کردن این خلا قانونی اقدام کرد که حالا به قانون کاسرس معروف است.
وقتی ملبورن فصل گذشته برای اولین به گرند فینال رسید، بعضی باور داشتند که بهتر است که آنها مانند پیوستن الساندرو دل پیرو و امیل هسکی به سیدنی و نیوکاسل جتس، تمرکزشان را روی خرید بازیکنان بزرگ بگذارند تا بتوانند هواداران بیشتری جذب کنند. داوید ویا پیش از حضور در نیویورک سیتی، دوران بسیار کوتاهی در این تیم داشت اما گروه فوتبال سیتی ترجیح میدهد که تمرکزش را روی پیشرفت بازیکنان بگذارد.
گروه فوتبال سیتی همچنین هزینه زیادی برای زیرساخت خیرونا انجام داده اما آنهاهمچنان در فهرست منتشر شده توسط لالیگا از رده بندی میزان هزینههای اعمال شده در دسته دوم فوتبال اسپانیا، در نیمه دوم جدول قرار دارند. میزان 4.25 میلیون یورویی آنها کمتر از اسپانیول (مالکان چینی) با 45 میلیون یورو، آلمریا (مالکان عربستانی) با 27 میلیون یورو، مایورکا (مالکان آمریکایی) با 19 میلیون یورو و حتی سابادل (گروهی از سرمایهگذاران بین المللی) که به تازگی به دسته دوم صعود کرده با 4.8 میلیون یورو است.
پیام این اتفاق این است که خیرونا “منچسترسیتی 2” نیست اما هیچکدام از باشگاههای گروه فوتبال سیتی، منچسترسیتی 2 نیستند- هر یک از آنها اهداف متفاوتی را دنبال میکنند.