60 اسطوره تاریخ لیگ برتر؛ پیتر اشمایکل (17)

اشمایکل ستاره قهرمانی دور از انتظار دانمارک در جام ملت‌های اروپای 1992 بود و خیلی زود در انگلیس نیز به موفقیت رسید. یونایتد در فصل پیش از جذب او از چهار دروازه‌بان استفاده کرد که آخرین آنها "لس سیلی" بود که هیچ وقت قرار نبود خریدی بلندمدت باشد. اشمایکل این روند را تغییر داد.

هفت‌یک- پیش فصل 1991 است و منچستریونایتد به تور نروژ رفته است. آنها دیداری در مولده در برابر 3000 هوادار در ورزشگاهی با تنها یک سکو و زمین چمنی بزرگ در سوی دیگر میدان برگزار می‌کنند.

الکس فرگوسن چندین نفر از هوادارانی که از راه دور آمده‌اند را به صرف نوشیدنی به هتل تیم دعوت کرده و پیشنهاد می‌کند که این هواداران با بازیکنانش بیرون بروند. او بازیکن دانمارکی 27 ساله‌ای با موی آشفته بلوند و پیراهن صورتی را معرفی می‌کند:” این پیتر است، دروازه‌بانی که به تازگی از دانمارک به خدمت گرفته‌ایم.”

سپس فرگوسن طوری به پشت پیتر بولسلاو اشمایکل ضربه می‌زند که انگار به او افتخار می‌کند. همین طور هم باید باشد چرا که پرداخت هزینه 505 هزار پوندی برای خرید او به یکی از ارزان‌ترین خریدهای بازیکنان بزرگ و درخشان در تاریخچه سال‌های اخیر فوتبال تبدیل شد. او با توصیه آلن هاجکینسون، دروازه‌بان سابق تیم ملی انگلیس، به خدمت گرفته شد که به تمامی باشگاه‌ها سفر کرده و مشاوره‌هایی را به صورت انفرادی ارائه می‌کرد. او به فرگوسن گفت:” در درخشش او شکی نیست، جذبش کن” و سرمربی یونایتد نیز پیش ازجذب این بازیکن ” ده‌ها بار تماشایش کرد”.

مارتین ادواردز، مدیر یونایتد برای بیش از 20 سال، گفت:” در بررسی دوران حضور در منچستریونایتد همیشه گفته‌ام که دو خرید برترم اریک کانتونا و پیتر اشمایکل بودند.”

اشمایکل یکی از بهترین دروازه‌بان‌های فوتبال بود و شعاری که سکوها برای او ساخته بودند، از روی موسیقی متن فیلک وایکینگ‌ها در سال 1958 با بازی درخشان کرک داگلاس بوده است.

شعار ” اشمایکل! اشمایکل! دِه، دِه، دِه، دِه، دِه، دِر” از سوی دو هوادار سرخوش پایین سکوها در دیدار خارج از خانه برابر اورتون در سال 1992 شروع شد، خیلی زود به محبوبیت رسید و جز شعارهای اصلی دهه 1990 میلادی بود که این بازیکن دانمارکی در طول آن 398 بازی برای منچستریونایتد انجام داد؛ آماری که اخیرا داوید دخیا از آن عبور کرد. تنها الکس استپنی بیشتر از این در دروازه یونایتد قرار گرفته است.

 

اشمایکل یک سال پیش از قهرمانی در یورو 1992 به منچستریونایتد پیوست و این آغاز پرافتخارترین روزهای دوران حرفه‌ای او بود.

 

او در سال 1991 به باشگاهی پیوست که به تازگی در لیگ ششم شده بود و پس از فتح سه‌گانه این تیم را ترک کرد؛ هرچند کمی زمان برد تا با جنبه فیزیکی فوتبال انگلیس سازگار شود.

فرگوسن به خاطر می‌آورد:” او برابر “تیم دیوانه” ویمبلدون به میدان رفت. آنها حملاتی رعدآسا به سمتش داشتند، آنها مثل بمب روی سرش می‌ریختند و با آرنج به او ضربه می‌زدند. اشمایکل دیوانه شده بود و به سمت داورها فریاد می‌زد تا کمکش کنند- داور، داور!

من از نزدیک شاهد این صحنه بودم و با خودم فکر کردم که او هیچ شانسی ندارد. پیتر در یکی دیگر از اولین بازی‌هایش برای مهار سانتری به تیر دوم رفت و با فاصله زیادی آن را از دست داد. او چنین اشتباهی را وقتی در حال سازگاری با شرایط بازی بود، انجام می‌داد و مردم می‌گفتند چرا او را خریدیم؟ اما او فیزیک باورنکردنی‌ای هم داشت. او دروازه را پوشش می‌داد و جسور بود. پخش توپ او شگفت‌انگیز بود. همه این ویژگی‌ها در آن روزهای دشوار ابتدایی به کمکش آمدند.”

او مردی بزرگ با شخصیتی بزرگ و دوست‌داشتنی بود اما رفتار اشتباهی با هم‌تیمی‌هایش داشت.

فرگوسن گفت:” او رابطه عشق-نفرت جالبی با استیو بروس و گری پالیتسر داشت. او از دروازه بیرون آمده و بر سر آنها فریاد می‌کشید و بروس می‌گفت به دروازه‌ات برگرد عوضی آلمانی! اشمایکل از این جمله متنفر بود. او زمزمه می‌کرد من آلمانی نیستم. هرچند آنها بیرون از زمین دوستان بسیار خوبی بودند. اشمایکل در زمین شخصیت بسیار پرجوش و خروشی داشت.”

پالیستر، مدافع میانی که در بیشتر سال‌های آن دهه به همراه بروس جلوی او بازی کردند، گفت:” پیتر مرد دانمارکی بزرگ و متکبری بود که بهترین دروازه‌بان جهان به مدت پنج سال به حساب می‌آمد. ما در زمین می‌جنگیدیم اما پس از بازی همه چیز به دست فراموشی سپرده می‌شد. من و بروس ممکن بود با هم بحث کنیم اما پس از بازی در حمام نشسته و به این اتفاق می‌خندیدیم.”

اشمایکل گفت:” این موضوع هرگز جدی نبود. من و بروس دوست و همسایه بودیم. ما فقط همدیگر را سرحال نگه می‌داشتیم و من از آنها می‌خواستم بدانند که من پشت‌شان قرار دارم و در امان هستند.”

مدافعان او تنها کسانی نبودند که این دروازه‌بان که برایان کید، کمک مربی تیم، به او لقب “مُلّای دیوانه” داده بود، با آنها درگیر شد. اشمایکل در اقدامی خاطره‌انگیز با دانشجوی کُردی که در جریان بازی مقابل گالاتاسرای، پرچم ترکیه را در اولدترافورد آتش زده بود، نیز برخورد جدی داشت.

او در حدی که یک دروازه‌بان می‌توانست، در مناطق بسیاری از زمین در هنگام نیاز حضور داشت. این بازیکن دانمارکی در دیدار جام یوفا در سال 1995 برابر تیم روسی ولگوگراد پیش رفت و موفق شد گلی را در دقیقه 88 به ثمر رسانده و بازی را به تساوی 2-2 در مجموع دو بازی رفت و برگشت برساند تا رکورد شکست‌ناپذیری یونایتد در خانه در مسابقات اروپایی را حفظ کند (از اینجا تماشا کنید).

اشمایکل ستاره قهرمانی دور از انتظار دانمارک در جام ملت‌های اروپای 1992 بود و خیلی زود در انگلیس نیز به موفقیت رسید. یونایتد در فصل پیش از جذب او از چهار دروازه‌بان استفاده کرد که آخرین آنها “لِس سیلی” بود که هیچ وقت قرار نبود خریدی بلندمدت باشد. اشمایکل این روند را تغییر داد.

او گفت:” همیشه تردیدهایی درباره دروازه‌بان یونایتد وجود داشت و من خوشحالم که این تردیدها را از ذهن مردم پاک کردم.” سلطه او بر این پست به این معنا بود که گری والش، جانشین او، مجبور به جدایی شد.

والش می‌گوید:” من رابطه خوبی با اشمایکل داشتم. او بهترین دروازه‌بان تاریخ بود. من از نفر فنی دروازه‌بان‌های بهتری دیده‌ام اما حضور، اعتماد به نفس و زیرکی او غیرقابل مقایسه بود. او بسیار رقابت‌جو بود و در تمرینات همیشه از بقیه پیشی می‌گرفت.”

والش در سال 1995 از این تیم جدا شد:” آماده شدن برای بازی سخت بود، حتی با این که می‌دانستید روی نیمکت قرار دارید. ناامیدی من بیشتر شد و خواهان جدایی بودم. می‌خواستم روی پای خودم باشم چون حتی وقتی پیتر مصدوم بود و جانشینش می‌شدم هم مردم مهارهای من را به او تشبیه می‌کردند. پذیرش این موضوع برایم دشوار بود. تفاوت بین تیم اول و ذخیره‌ها هم زیاد بود و من این احساس را داشتم که پیشرفتی نمی‌کنم.”

تونی کوتون، جانشین او، به عنوان تنها خرید فصل 96-1995 از منچسترسیتی جذب شد. او نیز بازی نکرد.

کوتون گفت:” من هرگز فرصت بازی برای منچستریونایتد را نداشتم- اما الکس فرگوسن نهایت استفاده را از پولی که هزینه خرید من شده بود، کرد. حضور من تاثیر مثبتی روی پیتر اشمایکل داشت و او توانست به چنان مدارجی در دروازه‌بانی برسد که انسان‌های عادی فقط می‌توانند رویایش را داشته باشند.”

فرگوسن پس از پیروزی یونایتد برابر لیورپول در فینال جام حذفی 1996 از کوتون تقدیر کرده و گفت:” امیدوارم متوجه نقشی که در این پیروزی بازی کردی باشی. حضور تو باعث پیشرفت بازی این مرد بزرگ شد.”

کوتون جایگاهش را می‌دانست. او گفت:” این بازیکن دانمارکی معادل پله، مارادونا، کرویف، رونالدو یا مسی در دروازه‌بانی بود. اشمایکل در هنرش استاد بود- او شاید بهترین دروازه‌بان دوران مدرن بوده است.”

بنابراین این موضوع کوتون را متعجب کرد که سر الکس فرگوسن در کتابش مدعی شده که در دوران مربیگری‌اش تنها با چهار بازیکن در کلاس جهانی کار کرده- و اشمایکل یکی از آنها نبوده است:” من فقط می‌توانم فرض را بر این بگذارم که این ارزیابی صادقانه او بوده و بر اساس کینه قدیمی به دلیل نحوه جدایی پیتر از اولدترافورد انجام نشده است. باید به این نکته نیز اشاره کنم که با نظر فرگوسن موافق نیستم.”

اشمایکل رابطه خوبی با فرگوسن داشت. او گفت:” او بهترین سرمربی‌ای است که می‌توانید تصور کنید. او به شما زمان، فضا و فرصت ابراز وجود می‌دهد- اما باید اول خودتان را ثابت کنید. باید تعهدتان را نشان دهید.

اگر توانایی نداشته باشید، جایی ندارید. این اتفاق در یونایتد رخ نمی‌دهد. باید خودی نشان دهید و سپس او به شما اجازه انجام کارتان را می‌دهد، تا زمانی که در چارچوب کاری تیم باشد. من فکر نمی‌کنم سرمربی مثل او هرگز وجود داشته باشد. برای مثال سرمربی‌ای که اخلاق او را داشته باشد. عصبانیت او نیز به دلیل اشتیاقش است. وقتی عصبانیتش در مورد شما باشد، می‌تواند برای‌تان آزاردهنده باشد- اما برای او سوالی است که مطرح می‌شود و سپس باید از آن عبور کرد.

زمانی که گفته شود به پایان رسیده است. او این نکته را تکرار نکرده و دوباره به آن اشاره نمی‌کند. فریاد زدن از فاصله نزدیک و با حرارت زیاد واقعا به کار گرفته نمی‌شود.”

او بهترین مهارش در دروازه یونایتد را در شهر سرد وین در دسامبر 1996 انجام داد (از اینجا تماشا کنید).

این بازیکن دانمارکی توضیح می‌دهد:” من اشتباه بزرگی را یک دقیقه پیش از آن مهار انجام دادم. نظم ما برهم خورده بود و کرنری به حریف دادیم. و سپس آن مهار رخ داد. این مهار بسیار خوبی بود اما برای من اهمیت چندانی نداشت چون ما 0-2 عقب بودیم. شاید مهارهای مهم‌تری بودند که باعث شدند امتیازهایی را کسب کنیم.”

 

واکنش تماشایی اشمایکل روی ضربه سر واگنر، بهترین سیو این دروازه‌بان در دوران هشت ساله حضورش در منچستریونایتد را رقم زد.

 

اما در همان سال 1996 هم بود که او در بازی بعدی در سنت جیمزز پارک پنج گل دریافت کرد و گل آخر را با ضربه چیپ فیلیپ آلبرت خورد. دروازه او در بازی خارج از خانه بعدی در ورزشگاه دل ساوتهمپتون، ورزشگاهی که از آن نفرت داشت، شش بار باز شد. در این بین رکورد دیدارهای خانگی اروپایی که او در دیدار برابر ولگوگراد به حفظ آن کمک کرده بود، در بازی مقابل فنرباغچه پایان یافت.

ریموند فن‌درگو نیز به عنوان جانشین او به یونایتد آمد.

این دروازه‌بان هلندی که ظاهرش مورد تحسین بسیاری از کارکنان زن باشگاه بود، گفت:” پیتر بهترین دروازه‌بان دنیا بود. او شخصیت بزرگی دارد و همیشه بر سر مدافعانش فریاد می‌کشید. او این کار را می‌کرد تا همه در بازی سرحال باشند. او همچنین این کار را در گرم کردن پیش از بازی نیز انجام می‌داد. یک بار به او گفتم چه مشکلی داری؟ من فقط در حال انداختن توپ به طرفت هستم. او پاسخ داد اه، فراموشش کن. این موضوع شخصی نسبت به تو نیست. این کاری است که من برای خودم در بازی انجام می‌دهم. من رابطه خوبی با او داشتم. ما نزدیک به هم زندگی می‌کردیم و گاهی با هم به تمرینات می‌آمدیم.”

اشمایکل همچنین بازیکنی غیرعادی در رختکنی بود که عمده بازیکنان آن بریتانیایی بودند.

نیکی بات گفت:” ما عادت داشتیم پس از تمرین یک قوری بزرگ چای در کلیف بنوشیم. یک روز پیتر برهنه ایستاده بود و رفت تا یک فنجان چای بگیرد. من آهسته با یک قوری چای از پشت سر به او نزدیک شدم. می‌خواستم آن را به او نزدیک کنم تا گرمایش را حس کند و کمی بترسد اما او به سمت قوری برگشت و به بدنش برخورد کرد.

همه شاهد صحنه بودند که پیتر بلند فریادی از درد کشید. او بلافاصله فهمید که کار من بوده و دنبالم کرد. من از رختکن بیرون رفتم و او دنبالم آمد. برهنه. من از دستش پنهان شدم. فکر می‌کردم من را می‌کشد. در نهایت تاول بزرگی روی سینه او ایجاد شد. همسرش چه فکری می‌کرد؟”

یک بار دیگر پل اسکولز در حالی که حواس اشمایکل نبود، از فاصله 40 متری توپی را به سر این بازیکن دانمارکی زد. فرگوسن به خاطر می‌آورد:” او دور زمین تمرین به دنبال مقصر می‌گشت. اسکولز می‌توانست یک اسنایپر درجه یک شود.”

پل پارکر گفت:” پیتر اشمایکل که قلبی از طلا داشت، نمی‌توانست خودش را کنترل کند و ما گاهی او را زودتر به خانه می‌فرستادیم. جیمی مک‌گرگور، فیزیوتراپیست ما، او را بازیکن آلمانی خطاب می‌کرد تا آزارش دهد. این آزاری وحشتناک برای یک دانمارکی مغرور است.”

در سال 1997 پس از یک شب گردش در هنگ‌کنگ در تور پیش فصل، کار به درگیری فیزیکی کشید. سال‌ها بود که تنش‌هایی بین کاپیتان روی کین و اشمایکل وجود داشت چرا که کین حس می‌کرد دروازه‌بانش در حین دادن زدن بر سر بازیکنان بیش از حد در برابر هواداران نقش بازی می‌کند.

کین گفت:” من حس می‌کردم او این کار را بیش از حد انجام می‌دهد چون به هواداران این پیام را منتقل می‌کند که ببینید باید با چه چیزهایی سروکله بزنم! من نمی‌گویم که ما از هم خوش‌مان نمی‌آمد اما دوستان صمیمی هم نبودیم.”

 

اشمایکل و کین رابطه پرفراز و نشیبی داشتند که به یک درگیری اساسی در تور پیش فصل در هنگ‌کنگ منجر شد.

 

این بازیکن دانمارکی در ساعت دو صبح و در حالی که هیچ یک در حالت عادی نبودند، پیشنهاد داد که مشکل‌شان را حل کنند. کین موافقت کرد. پس از آن درگیری‌ای رخ داد که به نظر کین حدود 10 دقیقه طول کشید:” هیاهوی زیادی بود. پیتر مرد بزرگی است.”

اندی کول به خاطر می‌آورد:” من سعی می‌کردم در هتلی در هنگ‌کنگ بخوابم که صدای درگیری در راهرو را شنیدم. رفتم تا ببینم چه اتفاقی رخ داده و روی کین را دیدم که با اشمایکل درگیر شده است. آنها بازی نمی‌کردند. با خودم فکر کردم روی همیشه همین است و با خنده به تخت رفتم. اشمایکل روز بعد عینک آفتابی زده بود. تنها یک برنده وجود داشت.” کین فردای آن روز خاطرات مبهمی از این درگیری داشت.

یسپر بلوم‌کوئیست، وینگر سابق یونایتد، گفت:” پیتر سخت تلاش می‌کرد شماره یک باشد اما مجبور بود به شماره دو بودن پس از کین رضایت دهد. یک بار او و من در تمرین به دنبال توپی سرگردان بودیم. من سخت گرفتم و تکل زدم. او عصبانی شد و سعی کردم به من مشت بزند. نزدیک بود یک درگیری واقعی شکل بگیرد که برای من عاقبت خوبی نداشت چون او بسیار بزرگ بود. او می‌توانست من را بزند.”

بلوم‌کوئیست به اشمایکل گفت که تا وقتی رفتارش را تغییر ندهد، با او حرف نمی‌زند:” بچگانه بود اما من دو هفته با او حرف نزدم و سپس او یک روز پیش من آمد و حالم را پرسید. به او گفتم با او حرف نمی‌زنم مگر این که عذرخواهی کند. من باید از حقم دفاع می‌کردم. سایر افراد در تیم به این خاطر که پا پس نکشیدم، تحسینم می‌کردند. پس از آن رابطه‌ام با اشمایکل خوب شد.”

اشمایکل که 129 بازی برای دانمارک انجام داد، تمام انرژی‌اش را روی بازی متمرکز می‌کرد و همین انتظار را از دیگران داشت.

پل راچوبکا، یکی از دروازه‌بان‌های یونایتد در طول هشت سال حضور اشمایکل در اولدترافورد، می‌گوید:” او از من انتظار داشت در تمرینات مشارکت داشته باشم. او با سوالات جزیی ما را امتحان می‌کرد و توصیه‌هایی درباره موقعیت دست یا پا داشت. او باانگیزه بود، از شما می‌خواست در جریان تمرینات باشید، بیشتر کار کنید و با او باشید. من همراهش بودم و از او حمایت می‌کردم. و سپس او- و سلسله مراتب- رفت. من مطمئن نیستم که دروازه‌بان‌های بعد از او درک کرده باشند که منچستریونایتد چه جایی بود.”

اشمایکل بعضی از دیدارهای مهم را به دلیل مصدومیت از دست داد، مانند دیدار رفت مرحله نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان 1997 مقابل دورتموند که در گرم کردن پیش از بازی مصدوم شد. او به همراه اریک کانتونا در دیدار مهم لیگ قهرمانان در بارسلونا در سال 1994 به دلیل محدودیت استفاده از بازیکن خارجی غایب بود. و کشیدگی همسترینگ پس از این که مارک اورمارس در دیدار صدر جدولی برابر آرسنال در فوریه 1998 توپ را بین پاهای او انداخت، پیش آمد که به گفته گری نویل خلاصه‌ای از مشکلات آنها بود؛ کسی که معتقد است اشمایکل بهتر از ادوین فن‌در سار بود.

او گفت:” پیتر فقط یک دروازه‌بان بزرگ نبود، بلکه وقتی من به تیم اضافه شدم، یک شخصیت بزرگ هم بود. او یکی از آن بازیکنان باانگیزه‌ای بود که باعث می‌شد تمام بازیکنان جوان متوجه شوند که رسیدن به رده‌های بالا چه بهایی دارد. او در تمرینات من را سلاخی می‌کرد و می‌توانست بسیار ظالم باشد. اما این فقط تمایل شدید او به پیروزی بود. پیتر بدون شک چندین سال بهترین دروازه‌بان جهان بود و باید به عنوان یکی از بهترین خریدهای سرمربی شناخته شود.”

غیبت اشمایکل در فاصله طولانی بین جدایی او و پیوستنش به اسپورتینگ لیسبون در سال 1999 تا حضور فن‌در سار در سال 2005 حس شد؛ فاصله زمانی‌ای که یونایتد در آن 9 دروازه‌بان متفاوت را به کار گرفت.

فرگوسن گفت:” نمی‌توان به راحتی با از دست دادن یک پیتر اشمایکل کنار آمد. او بهترین دروازه‌بان دنیا بود و حضور و شخصیتش ناگهان از ما گرفته شد.”

 

اشمایکل آخرین بازی‌اش را برای منچستریونایتد در پیروزی 2-1 مقابل بایرن مونیخ در فینال چمپیونزلیگ 1999 انجام داد.

 

اشمایکل خبر جدایی خود را در پاییز سالی که به فصل سه‌گانه تبدیل شد، اعلام کرده بود. او احساس می‌کرد که دیگر قادر نیست بهترین بازی‌هایش را برای یونایتد به نمایش بگذارد و فرگوسن به این نتیجه رسید که مارک بوسنیچ بهترین گزینه برای جانشینی او است. اما نبود.

کوتون گفت:” بیشتر شبیه به این بود که از یک نوازنده خیابانی بخواهید جای اریک کلپتون را در رویال آلبرت هال بگیرد.”

فرگوسن پس از جشن پیروزی در فینال  لیگ قهرمانان در بارسلونا آخرین تلاشش را برای متقاعد کردن او انجام داد اما او گفت که تمایل به بازی در آب و هوایی گرم‌تر دارد. او بعدها با پیراهن استون ویلا و منچسترسیتی به لیگ برتر بازگشت و بعضی از هواداران یونایتد هنوز او را به خاطر خوشحالی با دستان باز در دربی شهر منچستر برای سیتی نبخشیده‌اند.

 

اشمایکل در آخرین فصل دوران حرفه‌ای‌اش پیراهن سیتی را به تن کرد و این باعث آزردگی هواداران یونایتد شد.

 

استیو کریون، یکی از دارندگان قدیمی بلیت‌های فصل سیتی، می‌گوید:” او در اولین فصل بازگشت ما به لیگ برتر به عنوان یک دروازه‌بان فوق العاده بسیار مورد احترام بود. اما ما از این موضوع متنفر بودیم که سیتی نیاز داشت خودش را به بازیکنان و خصوصا بازیکنان سابق یونایتد در پایان دوران حرفه‌ای آنها بفروشد.”

اشمایکل بیشترین بازی ملی را در دانمارک دارد، هرچند شهرتش به دلیل درخششی است که در یونایتد داشته است. آخرین بازی اشمایکل به عنوان کاپیتان یونایتد در نوکمپ بود و او دقایق پایانی بازی را در برابر دروازه حریف سپری کرد چون فرگوسن به او دستور داده بود که برای استفاده از ضربات کرنر به محوطه جریمه بایرن برود.

این بازیکن دانمارکی می‌گوید:” من از ورود به این باشگاه در روز اول و نحوه پایان حضورم در این تیم لذت بردم. من هشت سال این رویا را زندگی کردم.”

 

 

عنوان اصلی مقاله: The Premier League 60: No 17, Peter Schmeichel نویسنده: Andy Mitten نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 26 آگوست 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *