آنالیز تاکتیکی: تعویض هادسون اودوی و پیامی که توخل به شاگردانش داد
هفتیک- در تساوی 1-1 چلسی برابر ساوتهمپتون در روز شنبه، توماس توخل کاری انجام داد که معمولا مربیان انجام نمیدهند- او یک بازیکن تعویضی را صرفا به دلایل تاکتیکی بیرون کشید.
توخل توضیح داد که خروج زودهنگام کالوم هادسون اودوی به این دلیل بوده که “از زبان بدن و پرسمتقابل او بلافاصله پس از لو رفتن توپ راضی نبوده است”. این دلیل عجیبی به نظر میرسید. تحلیل تصاویر- برای مثال همانطور که جیمی کرگر در برنامه Monday Night Football اسکای اسپورت انجام داد- نشانگر این بود که سطح انرژی هادسون اودوی کاملا خوب بوده است.
اما اگر ما روی چیزی اشتباه تمرکز کرده باشیم چه؟ اگر توخل نه به عملکرد فردی بلکه به مفهومی خاص توجه کرده باشد چه؟
اتلتیکو مادرید ِ دیهگو سیمئونه در بیشتر سالهای یک دهه گذشته بهترین تیم اروپا در تغییر فاز هجومی بوده است. اتلتیکو از عقب نشینی و استقبال از حریف پیش از این که ناگهان دست به حمله بزند راضی است اما آنها زیر توپ زدن را دوست ندارند. برای تیمهای دست پایینتری که بازی دفاعی را در دستور کار دارند، این مشخصه قابل توجهی است. زیر توپ زدن در واقع انداختن آن به هرجای ممکن است، در حالی که این بهترین لحظه برای اتلتیکوی سیمئونه است که پاسی هوشمندانه به بیرون از دفاع ارسال کند تا ترتیب انجام یک حمله را بدهد. بازیسازی روی حمله قرار بود بخش اصلی برنامه آنها برابر چلسی باشد.
بنابراین چلسی باید در حملات پرسینگ را انجام میداد- آنجا مجبور بودند بلافاصله پس از لو رفتن توپ دست به پرسینگ بزنند.
مطمئنا پرسینگ پس از لو رفتن توپ توسط چلسی برابر اتلتیکو فوق العاده بود. آنها به ندرت به صدرنشین لیگ اسپانیا اجازه انجام هیچ ضدحمله قابل توجهی را دادند. بنابراین اینجا آنالیزی از شیوه پرسینگ چلسی میبینیم- خصوصا لحظاتی که آنها پس از روند خوب مالکیت توپ، آن را با حضور چندین بازیکن در نیمه زمین حریف از دست میدادند.
نشانه هشداردهنده در دقیقه اول مشاهده شد. متئو کواچیچ پاسی به داخل زمین ارسال کرد و لوییس سوارز برای قطع توپ دخالت کرد…
… پیش از آن که اتلتیکو توپ را به ژوائو فلیکس، اسلحه اصلی ضدحمله تیم، برساند. این موقعیتی بد برای چلسی بود تا بتواند سریعا خودش را پیدا کند.
تنها راه حل این بود که میسون مونت سریعا حرکت کرده و خطای تاکتیکی انجام دهد که منجر به دریافت کارت زرد و محرومیت از بازی برگشت شد.
اما این یک استثنا بود. چلسی در مجموع در ممانعت از حرکت اتلتیکو به سمت جلو پس از تصاحب توپ بسیار درخشان ظاهر شد. به این لحظه دقت کنید که مارکوس یورنته ارسال روی دروازه اتلتیکو را به سمت آنخل کوریا دفع کرد…
… مونت و مارکوس آلونسو تمامی راههای ممکن را بسته بود و این یعنی چلسی به جای ضد حملهای خطرناک صرفا به یک پرتاب اوت دفاعی رسید.
محصور کردن اتلتیکو به سمت خط طولی ویژگی معمول پرس متقابل چلسی بلافاصله پس از لو رفتن توپ بود. اینجا پس از این که هادسون اودوی مالکیت توپ را از دست داد، اولیویه ژیرو و مونت سریعا وارد عمل شدند تا او را پوشش دهند…
… و پس از این که هادسون اودوی، توماس لمار را مجبور به عقب نشینی کرد، هردوی این بازیکنان تراکم نفری در آن گوشه زمین به وجود آوردند. در همین حال سزار آسپیلیکوئتا جلوی فلیکس ظاهر شده و مالکیت توپ را در اختیار گرفت.
اینجا مثالی مشابه است. اتلتیکو بار دیگر مالکیت توپ را در سمت دفاع چپ خود به دست آورد و با کاری ترکیبی آن را به لمار رساند…
… اما بازیکنان چلسی از این خطر آگاه بودند. تیمو ورنر به آن سمت شتافت تا جلوی پاس رو به عقب را بگرد، مونت راه ارسال پاس به سمت فلیکس را بست و آسپیلیکوئتا به سرعت پشت او شروع به حرکت کرد. در همین حال هادسون اودوی روی لمار تکل زد و توپ به اوت رفت.
چلسی همچنین در مناطق میانی نیز پرسینگ پس از لو رفتن توپ را به خوبی انجام داد. اینجا سوارز توپ را در اختیار دارد و این خطر وجود هست که اتلتیکو بتواند سریعا توپ را به کناره نزدیک میدان به سمت یورنته ارسال کند. اما آلونسو با سرعت مسیر منتهی به کوریا را بست و در همین حال ورنر سریعا به عقب برگشت تا هر توپ ارسالی به سوی یورنته را قطع کند…
… و این کار تقریبا بسیار موثر بود. آلونسو چنان راه کوریا را بست که به این نتیجه رسید ارسال پاس به سمت یورنته تقریبا غیرممکن است. ورنر تلاش کرد این پاس را قطع کند…
… و سپس وقتی کوریا در حقیقت رو به عقب به سوی استفان ساویچ رفت، ورنر غافلگیر شد و موفق به قطع توپ نشد، توپ از او عبور کرد و به هدف مدنظرش رسید. این پرس متقابل در آستانه تبدیل شدن به یک موقعیت حمله خوب بود.
اما هدف اولیه خلق موقعیتهای هجومی نبود بلکه جلوگیری از ضدحملات اتلتیکو بود. چلسی به خوبی موفق به مهار فلیکس شد. اینجا پس از تصاحب توپ توسط اتلتیکو، سائول نیگز توپ را به سمت چپ برای فلکیس ارسال میکند…
اما آسپیلیکوئتا خیلی سریع راه فلیکس را میبندد، هادسون اودوی و کوواچیچ فضای اطراف او را شلوغ کرده و چلسی مانع از ایجاد موقعیت حمله توسط او میشود.
دیدن سه بازیکن چلسی اطراف بازیکن دریافت کننده توپ غیرمعمول نبود. اینجا سوارز توپی که با ضربه سر ارسال شده بود را دریافت میکند اما آندریاس کریستنسن از پشت او را پرس میکند، جورجینیو این کار را از جلو انجام میدهد و کوواچیچ به آن سمت میآید تا به آنها بپیوندد…
… و این بازیکن دوم، جورجینیو، است که توپ را گرفته و آن را به کوواچیچ، بازیکن سوم، میرساند. بار دیگر موقعیت ضدحمله از بین میرود.
ادامه این روند در نیمه دوم با پاهای خسته و طولانی شدن میتواند دشوار باشد. گاهی به نظر میرسید که اتلتیکو سریعتر راهش را به سمت خط دفاعی حریف پیدا میکند. برای مثال وقتی ورنر این پاس را از دست داد، به نظر میآمد که اتلتیکو به سادگی خیلی سریع با حضور بازیکنان در اطراف توپ در موقعیت حمله قرار خواهد گرفت…
… اما سه ثانیه بعد به همین موقعیت نگاه کنید- چلسی بار دیگر با تراکم عددی این محوطه را محاصره کرد. یک بار دیگر این هادسون اودوی است که مستقیما مانع از ضدحمله میشود و راه ارسال توپ لمار برای فلیکس را میبندد.
اینجا به خصوص مثال خوبی است چون مونت پس از دریبل زدن مستقیم ماریو هرموسو به زمین میافتد. توپ به دست فلیکس میرسد و بار دیگر به نظر میآید که اتلتیکو فضای کافی و حضور بازیکنان برای بازیسازی را در اختیار دارد…
… اما پنج ثانیه بعد مونت روی پایش ایستاده و با کوکه یارگیری کرده، ژیرو با رفتن به عقب، در پرس شرکت کرده تا به سائول در حین مالکیت توپ فشار بیاورد، خط میانی پیش رفته و آسپیلیکوئتا نیز جلو آمده تا با فلیکس مقابله کند. اتلتیکو مجبور است رو به عقب بازی کند.
در حقیقت اتلتیکو راهی به جز بازی رو به عقب پس از کسب مالکیت توپ نداشت. پاس کریستنسن برای ژیرو در نیمه اول توسط فیلیپه قطع شد…
… که توپ را به جلو برای سائول انداخت که آن را به عقب برای هرموسو ارسال کرد…
… که سپس این فضا را داشت تا توپ را به فلیکس برساند. در این موقعیت کنترل توپ او خوب نبود.
اینجا مثال دیگری است. پاس جورجینیو برای ورنر توسط ساویچ قطع میشود که آن را به فلیکس میرساند.
چلسی سریع از هر دو طرف او را پرس میکند اما فلیکس میتواند آن را به عقب برای هرموسو ارسال کند…
… که سپس آن به لمار پاس میدهد…
… و اتلتیکو در موقعیت خوب نادری برای شکل دهی ضدحمله قرار میگیرد.
و اینجا موقعیت بسیار مشابه دیگری در نیمه دوم است. پاس مونت برای ورنر به مقصد نمیرسد، ساویچ بار دیگر فلیکس را مییابد که به سمت آسپیلیکوئتا حمله میکند…
… و توپ را رو به عقب برای هرموسو میاندازد که لمار را که در حال دوندگی سریع به سمت فضاهاست در نزدیکی دارد…
… اما پاس هرموسو بیش از حد قدرت و شدت دارد و کریستنسن به عنوان سوییپر عمل کرده و قطع توپ را انجام میدهد.
اما واقعا فقط همین بود- چهار موقعیت مهمی که اتلتیکو توانست تلاشی برای شکلدهی ضدحمله داشته باشد. دقیقه اول که مونت مجبور به خطا شد و سپس سه بار دیگر که آنها مجبور شدن پیش از پیشروی رو به عقب بازی کنند.
این صحنهها به شکل قابل توجهی همگی در زمان 0- 0 بودن بازی بود. پس از این که ضربه برگردان ژیرو چلسی را پیش انداخت، توخل به ندرت ریسک ضدحمله خوردن را پذیرفت، در لاک دفاعی فرو رفت و توپ را با حضور بازیکنان در نیمه زمین حریف از دست نداد. آنها برابر تیم اتلتیکو که ظاهرا تنها برنامهاش بازی روی ضدحمله بود، آرام و راحت بودند.
حصول اطمینان از انگیزه توخل برای تعویض کردن هادسون اودوی در دیدار آخر هفته دشوار است. اما شاید این کار نشان دهنده این باشد که او بازیکنی را انتخاب کرده که “برنده” بزرگ انتصاب مربی آلمانی بوده و در پست وینگ- بک و همچنین مهاجم سمت راست در جریان پیروزی برابر تاتنهام از آمادگی بالایی برخوردار بوده است. کاملا محتمل است که توخل به یک بازیکن توجه نکرده، او به پرسینگ پس از لو رفتن توپ و اهمیت آن در آستانه این بازی توجه کرده است. اگر اینطور باشد، او میتواند خودش را در اتخاذ این تصمیم محق بداند.