آنالیز دیدار لیورپول-منچستریونایتد؛ چگونه نبرد صدرنشینی، مساوی تمام شد
هفتیک- لیورپول در آنفیلد برابر منچستریونایتد به تساوی بدون گل رسید تا به عنوان مدافع قهرمانی به رده چهارم جدول رده بندی سقوط کند و سه امتیاز از رقیب خود که در صدر جدول است، فاصله داشته باشد. نگرانی بزرگتر اینجاست که منچسترسیتی با 35 امتیاز و و بازی کمتر یک امتیاز بیشتر از لیورپول دارد و حالا به رده دوم رسیده است. یورگن کلوپ، سرمربی این تیم، نیز به خوبی آگاه است که ثبت کلینشیت با دفاعی که به دلیل مصدومیت بازیکنان با مشکلات بسیاری مواجه است و برابر تیمی که چنین پتانسیل هجومیای دارد، نکته مثبتی به حساب میآید.
اولهگونار سولسشر، سرمربی یونایتد، گفت:” این موقعیتی بود که با توجه به شانسهایی که داشتیم از دست دادیم اما بار دیگر در برابر تیم بسیار خوبی به میدان رفتیم. من ناراحت هستم اما نکته اینجاست که میتوان در بازی بعدی پیروز شد. ما در حال پیشرفت هستیم و عملکرد بهتری داریم. فقط از نتیجه ناراضی نیستیم بلکه از بعضی عملکردها هم ناراحت هستیم. من میدانم که این پسرها میتوانند بهتر بازی کنند.”
کلوپ هم گفت:” عملکرد خوبی داشتیم و در نیمه اول به شکلی استثنایی خوب بودیم. با تمام چیزهایی که پیش از بازی مطرح شد- یونایتد در اوج است و ما مشکل داریم- از انجام چنین بازیای راضی هستم. ما در نیمه دوم بار دیگر تلاش کردیم اما شما نمیتوانید در طول 90 دقیقه یونایتد را کنترل کنید، این کار با توجه به خطرات آنها در ضدحمله غیرممکن است.”
مالک توپ: لیورپول
یورگن کلوپ با استفاده از سیستم 3-3-4 تیمش را به زمین فرستاد و بار دیگر از دو هافبک میانی استفاده کرد. فابینیو و جوردن هندرسون را نیز در دفاع میانی پشت سر تیاگو آلکانتارا قرار داد. منچستریونایتد نیز با سیستم 2-4-4 دفاع میکرد که در آن برونو فرناندز و مارکوس راشفورد دو بازیکن هجومی این تیم بودند.
یونایتد به صورت متناوب از پرس از جلوی زمین و دفاع از میانه میدان استفاده میکرد و در تلاش بود که موقعیت سه در برابر دو که در خط میانی علیه تیمش وجود داشت را خنثی کند. فرناندز و راشفورد در هنگام پرسینگ و دفاع از میانه میدان نزدیک به تیاگو عمل میکردند و هدفشان این بود که با توجه به کاهش تعداد افراد در این ناحیه قدرت حمله داشته باشند. در مقابل لیورپول متوجه شده بود که اگر مالکیت توپ به مدافعان کناری برسد، تیاگو دیگر زیر سایه دو مهاجم یونایتد نیست که در آن صورت پرسینگ از جلو را آغاز میکردند و تاثیرشان در خنثیسازی دسترسی این بازیکن کاهش پیدا میکرد.
هافبکهای کناری تیم مهمان تا جایی که ممکن بود به سمت داخل زمین قرار میگرفتند تا بتوانند مدافعان میانی لیورپول که به کنارهها نزدیکتر بودند را کنترل کند و بنابراین فرد و اسکات مک تامینی را برای حضور در مقابل دفاع چهار نفرهشان آزاد بگذارند- خصوصا با توجه به خطری که از سوی روبرتو فیرمینو و سادیو مانه با رفتن به سمت عقب به وجود میآمد. آن هافبکهای کناری همچنین مدافعان کناری لیورپول را پرس میکردند و این اتفاقی در صورتی رخ میداد که مدافعان کناری تیم خودشان به دلیل فاصله زیاد قادر به انجام این کار نبودند. آنها پاسهایی که به داخل زمین برای هافبکهای میانی که تحت کنترل داشتند ارسال میشد را نیز تحت نظر داشتند.
در طول نیمه اول لیورپول سعی میکرد بر طبق الگویی مشخص برای خلق موقعیت و یافتن هافبک آزاد تلاش کند. وظیفه تیاگو این بود که حریفان را به سمت خود بکشد تا یک هم تیمی را آزاد بگذارد یا اگر از پیش آزاد بود، او را تغذیه کند. با توجه به این که آنتونی مارسیال عملکرد قابل قبولی در پوشش هافبک حریف نداشته، ژردان شکیری معمولا در کنارهها، دور از مکتامینی و فرد، صاحب توپ میشد.
در سمت چپ جورجینیو واینالدوم و مانه معمولا در جهت مخالف هم حرکت میکردند تا فضا ایجاد کنند و تعادل خط دفاعی یونایتد را بر هم بریزند. ارسال پاس به اندی رابرتسون آغازگر نفوذ از سوی واینالدوم و نزدیک شدن مانه بود: توپ معمولا به مانه میرسید که در آن نقطه او به دنبال انجام کار ترکیبی با فیرمینو یا تیاگو بود تا حرکت بعدی را شکل دهد.
یکی از حرکات معمول این بود که تیاگو عقب بکشد تا موقعیت سه در برابر دو را در دفاع میانی ایجاد کند و در همین حال رابرتسون و ترنت الکساندر آرنولد پیشروی کنند تا سیستم به شکل 3- 4- 3 دربیاید و دسترسی بهتری به فضاهای میانه میدان وجود داشته باشد؛ سپس یکی از آن سه مدافع توپ را از خط دفاعی دور کرده تا موقعیت دو در برابر یک را در جلوی زمین ایجاد کند. در زمان حضور در یک سوم هجومی بود که لیورپول موفقیت چندانی نداشت.
مانه و محمد صلاح از عقب دوندگی را شروع کرده و فیرمینو عقبتر رفته و دیرتر اضافه میشد اما مدافعان یونایتد در برابر این حرکت دفاع درستی را انجام دادند. لوک شاو در کارهای دفاعی و خصوصا در تک به تک برابر صلاح درخشان ظاهر شد که معمولا حمله از میانه زمین را با پای چپ مورد علاقهاش مدیریت میکند. هری مگوایر همچنین در دفاع از فضاهای پشتسر در هنگام تلاشهای لیورپول با ارسال پاسهای بلند عملکرد خوبی داشت.
تیم کلوپ وقتی با سرعت به فاز هجومی میرفت، موقعیتهای بهتری را ایجاد میکرد. ساختار کمعرض آرایش یونایتد به این معنا بود که مدافعان کناری لیورپول غالبا برای حضور در حمله آزاد بودند خصوصا وقتی مهاجمان کناری مقابلشان، مدافعان کناری یونایتد را مشغول کرده بودند: در عوض چیزی که کار تیم میزبان را به بن بست کشاند رساندن پاس به آن مدافعان کناری، ارسال توپ توسط آنها یا ضربه پایانی بود.
مالک توپ: منچستریونایتد
اولهگونار سولشر بار دیگر از سیستم محبوب قدیمی خود یعنی 1- 3- 2- 4 استفاده کرد که در این بازی با حضور مارکوس راشفورد در نوک حمله همراه بود. این بازیکن توسط پل پوگبا، برونو فرناندز و آنتونی مارسیال در پشت سر حمایت میشد. لیورپول در هنگام دفاع در آرایش 3- 3- 4 خود باقی میماند.
یونایتد بابت از دست دادن مالکیت توپ ناراحت نبود و در عوض هدفش استفاده از ضدحملات بود. وقتی مالکیت توپ برمیگشت، آنها به سرعت چهار بازیکن هجومی خود را به فضاهای پشت حریف میفرستادند. لیورپول با خط دفاعی جلو کشیده بازی میکرد و دو هافبک میانی را در دفاع میانی داشت و همین موضوع سولسشر را متقاعد کرده بود که آنها از این ناحیه آسیب پذیر هستند.
لیورپول به دنبال انجام پرس هجومی از طریق دو راهکار متفاوت بود. اگر توپ به هری مگوایر میرسید، محمد صلاح راههای ارتباطی او را محدود میکرد، روبرتو فیرمینو راه رسیدن توپ به هافبک دفاعی نزدیکتر به آن را میبست، سادیو مانه هافبک سمت دورتر را کنترل میکرد و ژردان شکیری برای پرس کردن لوک شاو حرکت میکرد تا خط دفاعی لیورپول محافظت شده و تیاگو آلکانتارا و جورجینیو واینالدوم نیز آزادی عمل مراقبت از دفاع را از خط میانی داشته باشند.
اگر یونایتد بازیسازی را از سمت چپ آغاز میکرد، در عوض مانه راههای ارتباطی ویکتور لیندلوف را محدود میکرد، محمد صلاح پیش میرفت تا مگوایر و داوید دخیا را پرس کند. پشت سر او، هافبک یا مدافع کناری نزدیک به توپ حرکت میکردند تا مدافع کناری یونایتد را پرس کند و اولویت فیرمینو مهار هافبک نزدیک به توپ حریف بود. هافبک میانی دیگر یونایتد معمولا آزاد بود اما لزوما به راحتی در دسترس نبود.
یونایتد هدف استفاده از فرصتهای ضد حمله را دنبال کرده و تلاش میکرد در اوایل کسب مالکیت توپ به فضاهای پشت دفاع حریف دسترسی پیدا کند. با این حال معمولا زمانبندی ارسال پاس و نفوذ از پشت سر هماهنگ نبود، حتی با این که این نفوذها به مرور خطرناکتر شد و بنابراین احتمال موفقیت آن نیز بیشتر بود. آگاهی لیورپول از این موضوع به این معنا بود که آنها از تمامی زوایا شروع به استفاده از پرس شدید برای باز پسگیری سریع توپ پس از لو رفتن آن کردند و هر بازیکنی از حریف که مالک توپ بود را چنان تحت فشار قرار دادند که قادر به بررسی گزینههای در دسترس برای ارسال پاس نبود.
حتی وقتی یونایتد مالکیت توپ را در اختیار داشت نیز آنها سرعت بازی را حفظ میکردند تا سازماندهی حریف و رساندن توپ به جلوی زمین را با مشکل مواجه کنند. الگوی معمول شامل نفوذ مورب هافبکهای کناری به سمت داخل در کنار مدافعان کناری سمت دیگر و به دنبال خود کشاندن یک بازیکن حریف و همچنین اضافه شدن یک بازیکن دیگر برای نفوذ به فضاهای جدید ایجاد شده بود؛ گاهی موقعیتهای گلزنی با کیفیت بهتر ایجاد شد اما از هیچکدام استفادهای نشد.