پیتر بوس از فلسفه مربیگریاش میگوید؛ من با کرویف موافق هستم
هفتیک- پیتر بوس بیشتر روز شنبه را با عصبانیت و بدخلقی سپری کرد. سرمربی بایرلورکوزن پس از شکست 1- 2 برابر اینتراخت فرانکفورت از نظر جسمی هم بیمار به نظر میرسید و تیمش را بابت “فقدان ذهنیت پیروزی” و “غیرقابل تشخص بودن” سرزنش میکرد. ناراحتی در زمان حضور در برنامه آخر شب در آکوتل اسپورت استودیو (Aktuelle Sportstudio) نیز در چهره او دیده میشد. این مربی 57 ساله مدعی شد که شانس لورکوزن برای حضور در کورس قهرمانی از بین رفته و کیفیت تیمش در طول این مدت کاهش پیدا کرده است. او محتاطانه گفت:” یک تیم تراز اول در دو بازی متوالی شکست نمیخورد.”
با این حال وقتی این مربی دو روز بعد برای مصاحبه با اتلتیک حاضر شد، شرایطش بسیار بهبود یافته بود. اول از همه توانسته بود بازی را به دقت بررسی کند. شکست در ورزشگاه خانگی فرانکفورت در واقع دومین شکست متوالی در لیگ پس از باخت بداقبالانه 1- 2 در وقت تلفشده برابر بایرن مونیخ بود؛ اما آن بازی اولین شکست فصل برای لورکوزن به حساب میآمد؛ تیمی که حالا پس از بایرن و لایپزیش در رده سوم قرار گرفته و دومین خط حمله برتر لیگ (29 گل زده) و دومین خط دفاع برتر لیگ (14 گل خورده) را در اختیار دارد.
آنها علیرغم از دست دادن دو گلزن اصلی خود در تابستان که کای هاورتز (چلسی) و کوین فولاند (موناکو) بودند همچنان عملکرد خوبی دارند و بسیار منسجم به نظر میرسند. به عبارتی دیگر فرانکفورت مورد استثنای این قانون است. بوس با کمی غرور و افتخار میگوید: « این تنها بازی در این فصل در تمامی رقابتها بود که ما شایسته باخت بودیم. »
او همچنین نظرش را درباره دلایل اصلی شکست روز شنبه تغییر داده و پیش از همه، خودش را مقصر صحبت درباره مسائل غیرقابل درک میداند:”وقتی بازیکن بودم، از این متنفر بودم که مربی تنها درباره ذهنیت حرف بزند. چرا؟ چون این خیلی آسان است. شما انگشت اتهام را به سمت جای درست نمیگیرید، فقط میگویید که روحیه عمومی خوب نبود و آنها به اندازه کافی مشتاق پیروزی نبودند. در راه بازگشت از فرانکفورت در ماشین به این فکر کردم و به خودم گفتم که روز دوشنبه باید از تیمم عذرخواهی کنم. با مرور 90 دقیقه برای من واضح بود که این به هیچوجه مربوط به روحیه و ذهنیت تیم نبود. این اشتباه من بود که نتوانستم سیستم درست را در زمین به کار بگیرم. فرانفکورت همیشه بازیکنانی در نزدیکی توپ داشت و ما اشتباهات زیادی را در پرسینگ انجام دادیم؛ همه کارها اشتباه پیش رفت. من همیشه منتقد بازیکنانم هستم اما از خودم و کادرم هم انتقاد میکنم. من امروز صبح به تیم نشان دادم که ما نمیتوانیم با انجام چنین اشتباهاتی پیروز باشیم.”
گل تساوی فرانکفورت این موضوع را به شکل دردناکی نشان داد. جاناتان تاه و ادموند تاپسوبا، دو مدافع میانی، پس از این که نتوانستند توپ را در میانه زمین بگیرند، همانجا ماندند و هیچ هافبک میانیای هم حضور نداشت که از باقیمانده دفاع محافظت کند. ندیم امیری، هافبک هجومی، در نهایت نزدیکترین فرد به امین یونس، زننده گل، بود. به عبارتی دیگر این یک فاجعه بود.
وقتی اتلتیک تصویری از صحنه گل را پخش میکند، بوس صورتش را درهم میکشد:” در حالت عادی این اتفاق نمیتواند رخ دهد. ما به خوبی سازماندهی نکرده بودیم. اگر به این شکل بازی میکنید، از جلوی زمین پرس میکنید و مدافعان میانی برای ایجاد موقعیت حمله جلو میروند، در صورت اشتباه پیش رفتن شرایط همه چیز افتضاح خواهد شد. مردم آن را بیتجربگی مینامند. مردم آن را سازماندهی بد توصیف میکنند. دفاع کردن با 11 بازیکن در جلوی محوطه جریمه خودی خیلی آسانتر است. و پس از آن اگر حریف با یک شوت منحرف شده یا هر چیزی گلزنی کند، چندان بد به نظر نمیرسد. اما من عمیقا باور دارم که میتوان فوتبال هجومی ارائه داد و به شکلی از پرس از جلوی میدان استفاده کرد که به حریف موقعیت چندانی ندهد.
وقتی پپ گواردیولا در بارسلونا بود، آنها چنان بر بازی مسلط بودند که حریفان در بهترین حالت یک یا دو شوت در چارچوب داشتند. و اگر شما به سبک بازی ما در این فصل بوندسلیگا نگاه کنید، میبینید که در بسیاری از بازیها یک شوت هم در چهارچوب ما زده نشده است؛ حتی یکی. پس این کار ممکن است. ما میخواهیم توپ را در فاصله 5 ثانیه پس از این که از دست دادیم، پس بگیریم و برای انجام این کار باید زمین را تا حدی که میتوانیم کوچک کنیم. وقتی حریف عبور میکند، دفاع معمولا در نتیجه شکسته شدن پرس باز میشود و شرایط از چیزی که هست بدتر به نظر میرسد. اما من با یوهان کرویف موافق هستم که اولین کسی بود که متوجه شد مردم پول زیادی پرداخت میکنند تا بازی ما را ببینند و بنابراین میتوانند انتظار فوتبالی زیبا و هجومی را داشته باشند. تنها پیروزی در مسابقات کافی نیست. ما در سالهای اخیر دیدیم که شما میتوانید بر بازی مسلط باشید، حمله کنید، سرگرمی ایجاد کنید- و پیروز شوید.”
ظهور بوس با فلسفه بازی کرویفیاش با توجه به دوران بازی خود او، شاید تا اندازهای دور از انتظار بود. بوس یک هافبک دفاعی باهوش اما محدود در ایجاد موقعیت بود که بازوبند کاپیتانی فاینورد روتردام را بر بازو داشت؛ رقیب سرسخت و به شدت عملگرای تیم جوان و به دنبال مالکیت توپ آژاکس که در دهه 1990 تحت هدایت لوییس فنخال بود. با این حال او از سبک بازی تکنیکیتر و هنرمندانه رقیب تمجید میکرد؛ خصوصا از نزدیک و وقتی که به تیم ملی دعوت شد:” اولین باری که در سال 1988 به تیم ملی دعوت شدم، هنوز در دسته دوم هلند (برای آرکِیسی والویک) بازی میکردم؛ بنابراین اختلاف زیادی بین من و امثال رود گولیت، مارکو فن باستن یا فرانک رایکارد بود. وقتی از بازی در فرانسه (با تولون) برگشتم، رینوس میشل بار دیگر سرمربی تیم ملی بود. من کمی بهتر شده بودم اما هنوز فاصله زیادی با ستارههای تیم داشتم. و صادقانه بگویم، پیش از تمرینات بیشتر از دیدارها عصبی بودم. سطح تیم بسیار بالا بود. شما میدانستید که اگر توپ را در بازی “خرس وسط” (Rondo) از دست میدادید، باید به وسط میرفتید و دیگر هرگز از آنجا بیرون نمیآمدید.
رونالد کومان و آن بازیکنان میتوانستند هر توپی را کنترل کنند و یک پاس دقیق و خوب در همان مرتبه اول ارسال کنند. من نمیتوانستم همیشه این کار را انجام دهم. به عنوان یک بازیکن این تفاوت را احساس میکنید. این احساس خوبی نیست. من هروقت برای فاینورد به میدان نمیرفتم، عصبانی میشدم اما هرگز وقتی برای تیم ملی بازی نمیکردم، عصبانی نبودم. درک میکردم که پشت سر یان ووترز باشم. او بسیار از من بهتر بود.”
بوس یاد گرفت که کمبود سرعتش را با پیشبینی کردن جبران کند. او با لبخند میگوید:” اگر مشکلی با پایتان دارید، باید آن را با سرتان جبران کنید. همه بازیکنان کند همینطور هستند. من ناامید نبودم. اما نمیشد با من به عنوان بازیکن ترکیب ثابت قهرمان جام جهانی شد. این غیرممکن بود. من همیشه میگویم که به عنوان مربی، خودم را به عنوان بازیکن برای تیم انتخاب نمیکردم.”
تنها زمانی که او در 36 سالگی کفشهایش را آویخت تا به مربی در AGOVV آپلدورن، تیمی آماتور در شهر محل تولدش، کار کند، بود که توانست سبک متفاوتی از بازی را به کار بگیرد:” من بسیار بیتجربه بودم و در ابتدا نمیدانستم که در واقع میخواهم یک فوتبال زیبا و هجومی را ارائه دهم. این اتفاق زمانی افتاد که روی نیمکت بودم و تیمم را تماشا میکردم. وقتی توپ در اختیار حریف بود، بسیار عصبی میشدم. چون اگر توپ داشتند، میتوانستند گل بزنند و اگر توپ در دست ما بود، شانسی برای گلزنی آنها وجود نداشت- مگر این که از دستش میدادیم. بنابراین توپ را از دست ندهید! و اگر از دستش دادید در سریعترین زمان ممکن آن را پس بگیرید چون در این صورت آنها نمیتوانند گلزنی کنند.”
مطرح کردن این ایده بسیار ساده است اما عملی کردن آن به صورت موفق به شکل وحشتناکی دشوار است و به همین دلیل 16 سال زمان برد- که دوران حضور در ویتسه و باشگاه مکابی حیفا علاوه بر ساعتهای بیشمار تفکر و بررسی درباره برنامههای بازی گواردیولا و مربیان با تفکر مشابه او را شامل میشد- تا او اولین شغل بزرگش را در اختیار بگیرد: هدایت آژاکس در فصل 17- 2016. او تیمی با استعدادهای نوظهور مانند ماتیس دلیخت، فرانکی دییونگ، دونی فندهبیک، داوینسون سانچز و حکیم زیاش را به فینال لیگ اروپا برد اما در آن دیدار برابر منچستریونایتدِ ژوزه مورینیو شکست خورد.
پس از این قدرتنمایی درخشان، بروسیا دورتموند او را به خدمت گرفت اما پس از یک شروع خوب به عنوان صدرنشین جدول، شرایط خیلی زود پیش از تعطیلات زمستانی از هم پاشید. دفاع دورتموند نتوانست توقعات سبک بازی پرسینگ از جلوی زمین را برآورده کند و این نیاز به زمان بیشتری برای انسجام درست داشت اما بوس از تیم کنار گذاشته شد.
او مودبانه صحبت درباره این اخراج را رد میکند (“دورتموند این باشگاه زیبایی است و اگر مجبور باشم چیزی بگویم، همان چیزی را میگویم که وقتی مربی آن بودم، گفتم”) اما این موضوع که تاکتیکهایش بسیار سنگین بود را رد میکند. او میگوید برخلاف ادعاهای برخی از رسانهها، موفقیتش در لورکوزن از زمان حضورش در این تیم در دسامبر 2018 به قیمت تلطیف عقایدش به دست نیامده است:” ما به عنوان یک تیم رشد کردیم چون حالا به جای یک وینگر و یک هافبک اضافی مانند فصل گذشته با دو وینگر بازی میکنیم. اما همچنان از جلوی زمین حمله را آغاز میکنیم و فشار میآوریم تا اجازه استفاده از فضاهای محدود بین خطوط را داشته باشیم. سازماندهی ما بهتر شده و به همین دلیل است که به عنوان یک تیم بهتر به نظر میآییم. دلیل آن تغییر و دفاعی شدن بیشتر نیست. در واقع برعکس است. ما در آن هفته 51 درصد مالکیت توپ برابر بایرن را در دست داشتیم؛ در حالی که در فصل گذشته 30 درصد بود.”
لورکوزن با وجود فلورین ویرتز 17 ساله، یک هافبک با استعداد فوقالعاده دیگر دارد که بتواند به ایدههای بوس شکل دهد اما سوال اتلتیک این است که نظرش درباره پیشرفت کُند دو بازیکن سابقش در انگلیس چیست؟ آیا چیزی درباره بازیکنان سبک شماره 10 وجود دارد که به طور خاص باعث شده تطبیق هاورتز و فن دهبیک در لیگ برتر دشوار شود؟
بوس میگوید:” پاسخ دادن به این سوال برای من سخت است چون هرگز آنجا کار نکردهام. بعضی بازیکنان به زمان بیشتری در تمامی لیگها نسبت به سایرین نیاز دارند. اما من این سوال را دارم که چرا منچستریونایتد تصمیم به خرید دونی گرفت. آنها پیش از آن هم بهترین بازیکن لیگ را در آن پست داشتند: برونو فرناندز. فضایی برای یک شماره 10 دیگر وجود نداشت. دونی میتواند به عنوان شماره 6 بازی کند اما این اتفاق باید در یک زمین فشرده رخ دهد. اگر یک زمین بزرگ باشد، به سبک بازی او نمیخورد.
در مورد کای میتوانم درک کنم چرا چلسی او را خرید اما هنوز نتوانستم ایده دقیقی که فرانک لمپارد برای او دارد را ببینم. با این حال خیلی خوب است که لمپارد از او در رسانهها محافظت میکند. اما در آخر باید خودش را نشان دهد، باید گلزنی کند و موقعیت گل ایجاد کند. در یک انتقال 100 میلیون یورویی، شما باید خوب بازی کنید اما او این کار نمیکند.”
از سوی دیگر به نظر میرسد که زیاش خیلی زودتر با استمفوردبریج سازگار شده است. بوس پاسخ میدهد:” کای پیانو مینوازد اما حکیم از خیابان آمده است. اگر یک ضربه آزاد باشد او جلو میرود و پشت آن قرار میگیرد. او همینطوری است.”
این که لورکوزن هرگز میتواند به تیمی تسلیمناپذیر تبدیل شود یا نه، یکی از ابهامات همیشگی بوندسلیگا بوده است. آخرین جام مهم آنها، جام حذفی آلمان است که به سال 1993 برمیگردد. آنها از آن زمان 9 بار در لیگ، جام حذفی آلمان و چمپیونزلیگ، نایب قهرمان شدهاند. بوس به خوبی از شهرت باشگاه در کسب مدالهای نقره آگاه است و خودش نیز سال گذشته با شکست 2-4 برابر بایرن در فینال جام حذفی به همین مقام دست پیدا کرد.
لورکوزن همیشه اختلاف بین داشتن اهداف بلندپروازانه و ارزیابی واقعی توانایی مالی خود را حس کرده که باعث شده آنها با اختلاف پس از بایرن و دورتموند قرار بگیرند. برنامه بوس بیاعتنایی به این دو بخش روایتی و اقتصادی در بهترین حالت ممکن و ایجاد تمرکز کامل روی وظیفه فعلی است:” از زمانی که اینجا هستم همیشه گفتهام که میخواهم فقط منتظر بازی بعدی باشم و درباره آن حرف بزنم. به این شکل از تیم محافظت میکنم. البته که میخواهیم قهرمان باشیم. اما صحبت درباره جامها فایدهای ندارد. اگر به صورت مداوم در بازی بعدی پیروز شوید به آنجا خواهید رسید. نه پیش از آن.”
اگر شکست روز شنبه صرفا یک حادثه از عدم انجام درست پرسینگ بوده باشد، او شاید بتواند به چنین چیزی دست پیدا کند.