آنالیز: چرا “فاز دوم ضربات شروع مجدد” یک دردسر بزرگ برای تیمهاست؟
هفتیک- در فوتبال مدرن، تقریبا همه چیز در فاز دفاعی بازی کاملا تحت کنترل مربیان است. بازیکنان مسئولیتهایی در زمینه پرسینگ در پستهای هجومی دارند، ساختار پایه دفاعی خود را به صورت مداوم تمرین میکنند و در هنگام دفاع برابر ضربات شروع مجدد نیز باید با بازیکنانی یارگیری کرده یا مناطقی را پوشش دهند.
با این حال، یک بخش از بازی هست که کنترل آن برای مربیان تا به اینجای فصل دشوار به نظر رسیده است- فاز دوم ضربات شروع مجدد.
این نقطهای است که کرنرها یا ضربات آزاد در ابتدا دفع شدهاند و حریف فورا مالکیت توپ را دوباره در اختیار گرفته و توپ را برای دومین بار به محوطه جریمه میآورد این جنبه عجیب و غیرعادی بازی برای بازیکنان تیم در حال دفاع است که به شکلی غیرقابل اجتناب از پستهایشان در هنگام زدن ضربه شروع مجدد دور شدهاند اما نمیتوانند به ساختار دفاعی معمولشان برگردند و برای مدتی کوتاه سازماندهی درستشان را از دست دادهاند.
بنابراین وقتی منچستریونایتد بازگشتی دراماتیک را در خانه برابر آتالانتا به ثبت رساند و موفق شد شکست 0-2 نیمه اول را به پیروزی 2-3 تغییر دهد، گل دوم و سومش روی فاز دوم ضربات شروع مجدد به ثمر رسید. روی گل مساوی یونایتد، آتالانتا کرنری را دفع کرد اما نتوانست مانع از حرکت سریع هری مگوایر به تیر دور و ارسال سانتر عمقی روی دروازه شود. آنها روی گل سوم نیز توپ اولیه را که روی کرنر کوتاه به محوطه جریمه رسیده بود، دور کردند اما سانتر دوم روی سر کریستیانو رونالدو فرود آمد.
در اتفاقی مشابه، وقتی وولوز شکست 0-2 برابر استون ویلا را به پیروزی 2-3 تبدیل کرد، هر سه گل این تیم روی ضربات شروع مجددی به ثمر رسید که در ابتدا موفقیتآمیز نبودند. گل سوم روی برگشت ضربه آزاد وارد دروازه شد اما گل اول و دوم پس از دفع ارسالهایی از روی ضربات شروع مجدد به ثمر رسیدند. وولوز توپ را در زمین نگه داشت و دردسرساز شد.
کانر کودی پس از بازی گفت:” مهم نیست که آنها چقدر تلاش میکردند- ما با تونی رابرتز، مربی دروازهبانها، خیلی روی ضربات شروع مجدد کار میکنیم- فاز دوم و سوم. ما سعی کردیم توپ را در جریان نگه داریم.”
مهارت رابرتز روی ضربات شروع مجدد مزیت مهمی برای وولوز در این فصل بوده است. رابرتز میگوید:”اگر توپ وارد محوطه جریمه شود و ما اولین تماس را نداشته باشیم، پس نباید فقط عجله کرده و شوتی احمقانه بزنیم. باید خودمان را کنترل کنیم چون آنها (حریف) در شرایط اضطراب و وحشت قرار دارد. آرام بمانیم، توپ را حفظ کنیم و سعی کنیم موقعیتی بسازیم.” این کاری بود که وولوز دو بار در دیدار برابر ویلا انجام داد، در بُردی که شاید تعریف خوبی برای این فصل آنها باشد.
بنابراین آسیبپذیری تیمها در زمینه دفاع برابر فاز دوم ضربات شروع مجدد از کجاست؟
یکی از مشکلات خاصی که وجود دارد، تعدد نفرات روی تیر دور است. برای مثال، وقتی اورتون در حال دفاع روی این ضربه آزاد از کنار برابر برنلی بود، آنها تا حد زیادی آسودهخاطر هستند- هشت مدافع روی یک خط برابر پنج مهاجم. اورتون بدون مشکل خاصی توپ اول را دفع میکند.
مشکل روی سانتر دوم ایجاد میشود. چهار بازیکن برنلی در محوطه جریمه میمانند و این چهار بازیکن به اطراف خط دفاعی نفوذ میکنند. دو بازیکن اورتون با عجله به سمت توپ میدوند اما تلاشی ناموفق برای مهار این سانتر دارند، در حالی که تقریبا تمامی دیگر بازیکنان در حال تماشای توپ هستند. برنلی در نهایت برتری عددی چهار در برابر دو در تیر دورتر را ایجاد کرده و کاری از شیموس کولمن برنمیآید. یری مینا مغلوب شده و بن می جلوتر از کریس وود، هم تیمی خودش، به توپ رسیده و دروازه را باز میکند.
این چیزی است که برنتفورد تازه صعود کرده توانسته در طول این فصل از طریق آن تاثیرگذار ظاهر شود. این گل از تساوی دراماتیک 3-3 آنها برابر لیورپول، موقعیت مشابهی را نشان میدهد. زمان بیشتری از اولین ضربه شروع مجدد گذشته و دفاع لیورپول ساختارش را پیدا کرده است. اما مدافعان میانی برنتفورد جلو مانده و روی یک سانتر عمقی از بال راست، برتری عددی سه در برابر یک را مقابل ترنت الکساندر آرنولد روی تیر دور ایجاد میکنند. ویتالی یانلت پس از کمی کشمکش در محوطه جریمه، توپ را وارد دروازه میکند.
اینجا نیز حادثهای بسیار مشابه در جریان شکست خانگی نزدیک برنتفورد برابر چلسی رخ داد که البته محوطه جریمه شلوغتر بود. بار دیگر ضربه شروع مجدد اول دفع شده و بار دیگر سانتری عمقی ارسال میشود تا برتری عددی سه در برابر یک مقابل مدافع حریف را در تیر دور ایجاد کند. این موقعیت در نهایت با برخورد شوت برایان امبومو به تیر دروازه همراه شد.
مشکل دیگر میتواند این باشد که خط آفساید تیم به شکلی نامتوازن به مناطق جلوتر زمین میآید. هرکس در لیگهای محلی بازی کرده باشد با فریادهای از سر ناامیدی “بالا!” در زمانی که ضربه شروع مجدد اولیه دفع شده آشناست- اما البته که کافی است یک بازیکن کند باشد تا تیم حریف از موقعیت آفساید خارج شود. این موضوع همچنین زمانی که بازیکنان به سمت توپ جذب میشوند نیز دردسرساز است.
به این مثال از تساوی خانگی منچستریونایتد برابر اورتون نگاه کنید. رافائل واران و کریستیانو رونالدو دو بازیکنی هستند که از تیر دور دفاع میکنند و تام دیویس هم بین آنها برابر داوید دخیا قرار دارد. واران میپرد و با ضربه سر توپ را دفع میکند.
هرچند پس از آن جیدون سانچو تکل 50-50 با بِن گادفری را واگذار میکند. این یعنی رونالدو که پیشبینی کرده بود سانچو برنده این چالش است و ضدحملهای را آغاز کرده بود، با سرعت از سمت چپ جلو رفته است. وقتی گادفری با توپ ظاهر میشد، واران حس میکند مجبور است راهش را سد کند.
خط دفاعی یونایتد در این حالت کاملا آشفته است و گادفری وظیفه ساده رساندن توپ به دیویس را دارد. پاس او به مینا میرسد اما این بازیکن کلمبیایی به شکل احمقانهای به فرارش ادامه نمیدهد تا پشت توپ بماند و این گل به دلیل آفساید از سوی کمک داور ویدیویی مردود اعلام میشود. یونایتد از این دردسر جان سالم به در برد.
گل اول برنلی در لیدز در اوایل این فصل نیز مثالی تقریبا مشابه است. اکثر مدافعان لیدز سعی کردند فشار آورده و بازیکنان حریف را از محوطه جریمه دور کنند اما لوک آیلینگ در عمق ماند و باعث شد وود از تله آفساید فرار کند و به او اجازه داد که شوت متیو لوتون را از مقابل دروازهبان به گل تبدیل کند.
مشکل دیگر در فاز دوم این است که بدون خط دفاع و خط میانی مشخص- که معمولا در جریان بازی وجود دارد- تیم دفاع کننده میتواند در برابر ضربات کاتبک ارسال شده در این فضا آسیبپذیر باشد. اینجا گل ایوان تونی برابر استون ویلا در اوایل این فصل را میبینیم. او در ابتدا و در زمان ارسال کرنر، به دقت تحت نظر اشلی یانگ قرار داشت.
اما در فاز دوم، یانگ فکر میکند کارش تمام شده و به سوی مسیر کلی توپ حرکت میکند. تماشای این که تونی، جدیترین تهدید برنتفورد برای گلزنی، در میانه محوطه جریمه کاملا تنها مانده و هیچ بازیکنی از ویلا در حال مراقبت از او نیست، قابل توجه است- اما این اتفاقی است که معمولا در فاز دوم ضربات شروع مجدد رخ میدهد. به نظر میرسد هیچکس از مسئولیت دفاعیاش مطلع نیست.
سانتر کوتاهی ارسال شد و تونی آزاد است تا توپ را وارد دروازه کند.
اتفاقی مشابه در جریان پیروزی 0-3 چلسی برابر تاتنهام رخ داد. سزار آسپیلیکوئتا توپ را در سمت راست محوطه جریمه به تیمو ورنر رساند. اگر این اتفاق در جریان بازی رخ میداد، انتظار داشتید که فورا مسیر او بسته شود اما نزدیکترین بازیکن به ورنر، امرسون رویال بود که کمی تلاش کرد تا سریعا به او نزدیک شده و مسیرش را سد کند اما این انتظاری بیجا بود چون او مدافع راست است و ناگهان وظیفه دفاع از محدوده چپ منطقه دفاعی برعهده او قرار گرفته بود.
زمانی که ورنر توپ را دریافت کرده و سرش را بالا میآورد، رویال نتوانسته مسیر او را سد کند. آنتونیو رودیگر متوجه فضای مقابل دفاع تاتنهام شده و نفوذی هوشمندانه انجام میدهد و توپ ارسالی را به گل تبدیل میکند.
مشکل آشکار دیگر با فاز دوم ضربات شروع مجدد این است که گاهی با این موضوع مواجه میشوید که بازیکنان هجومی برای مدتی کوتاه نقش مدافعان میانی را بازی میکنند. آنها از ضربه شروع مجدد اول گاهی نقشی دارند که محدودیت دفاعی آنها را پنهان میکند- یارگیری با حریفی خاص یا تسخیر فضایی مشخص وظیفهای مشخص است که میتوان روی آن تمرین کرد.
اما اینجا برنلی با دفع اولین کرنر اورتون متوجه میشود که بن می، مدافع میانی سمت چپ، به کنارهها رفته تا مسیر آندروس تاوزند، پاسور حریف، را ببندد. وود، مهاجم نوک تیم، هنوز در محوطه جریمه است و موقعیتش را حفظ کرده، در حالی که اشلی وستوود عقب کشیده تا از فضای تیر نزدیک دفاع کند. اما وود و وستوود به مایکل کین اجازه میدهند تا از بین آنها فرار کند و سانتر تاوزند روی تیر نزدیک را به گل تبدیل کند. اگر می در این منطقه قرار داشت شاید ارتباط و سازماندهی خط دفاعی بهتر میشد.
مشخصا، همانطور که مثال قبلتر از بازگشت وولوز مقابل ویلا نشان میدهد، تیمها روی برنامههای مشخص برای حمله از طرق فاز دوم ضربات شروع مجدد کار میکنند- و بنابراین نحوه دفاع در موقعیتهای مشابه روی دروازه خودشان را نیز مدنظر قرار میدهند.
اما گلهای زیادی تا به اینجای فصل در لیگ برتر روی این موقعیتها به ثمر رسیده، جایی که بازیکنان باید به جای تکیه بر ساختار از پیش تعیین شده، به تصمیمات سریع برای سازماندهی خط دفاع روی بیاورند. در حالی که تمامی فازهای دفاعی دیگر بازی تحت کنترل دقیق قرار دارد، فاز دوم ضربات شروع مجدد پر هرج و مرجترین بخش این بازی است.