آنالیز تاکتیکی: چگونه فنخال تیم ملی هلند را متحول کرد؟
هفتیک- پس از شکست خجالتآور 0-2 هلند برابر جمهوری چک در مرحله یک هشتم یورو 2020، فرانک دیبوئر از هدایت تیم ملی این کشور برکنار شد. انتخاب او برای این سمت در اواخر سپتامبر 2020 با جنجال زیادی همراه بود و بسیاری از هواداران و کارشناسان باور داشتند که اقدامی اشتباه است.
پیش از انتخاب یک سال قبل او، لویی فنخال، سرمربی سابق منچستریونایتد و آژاکس، یکی از گزینههای جانشینی رونالد کومان به حساب میآمد که از هلند جدا شده بود تا هدایت بارسلونا را بر عهده بگیرد اما مربی افسانهای هلندی با این پیشنهاد موافقت نکرد. هرچند کمتر از یک سال بعد و پس از اخراج دیبوئر، فنخال بار دیگر برای سومین دوره از آغاز قرن بیست و یکم روی نیمکت تیم ملی هلند نشست.
این مربی 70 ساله تا به حال در سه بازی هدایت این تیم را بر عهده داشته و دو پیروزی و یک تساوی در اولین دیدارش برابر نروژ که ارلینگ هالند را در اختیار داشت، به دست آورده است. نارنجیها بسیار منسجم به نظر میرسیدند و خیلی خوب با فلسفه فنخال سازگار شدند؛ فلسفهای که بر اساس بازی منطقهای و حفظ توپ به همراه پرسینگ از مناطق هجومی زمین است.
این مطلب تحلیل فنی از تیم ملی هلند تحت هدایت فنخال است که تاکتیکهای مورد استفاده این مربی از سه بازی ابتداییاش را بررسی میکند و تمرکز آن روز جزییات ساختار و عملکرد تیم در هنگام تصاحب توپ است.
سیستم و ترکیب اصلی
فنخال آخرین بار در سال 2014 روی نیمکت تیم ملی حضور داشت که این تیم را به رتبه سوم جامجهانی در برزیل رساند. این مربی متفکر در اکثر دیدارهای مرحله انتخابی جام جهانی 2014 از سیستمهای 1-4-1-4/3-3-4 استفاده کرد اما در خود مسابقات به 3-2-5 روی آورد.
یکی از دلایل اصلی چنین اتفاقی غیبت کوین استروتمن به دلیل مصدومیت بود که باعث شد فنخال باور داشته باشد استفاده از دفاع پنج نفره راه درستی است تا هلند تضعیف شده را به عملکرد مدنظرش برساند.
این بار باز هم هلند از سیستم 3-3-4 استفاده کرده چون فنخال بازیکنان مناسب برای آن را در اختیار دارد. در همین سه بازی نیز کاملا مشخص است که او کاملا از 11 بازیکن اصلی خود مطمئن است و فرانکی دی یونگ به عنوان نقطه اتکا در پست شماره 6 هم در آن حاضر است.
فنخال در تساوی 1-1 برابر نروژ برای اولین بار از جاستین بیلو، دروازهبان 23 ساله، در ترکیب تیم ملی استفاده کرد. حالا به نظر میرسد که این دروازهبان شماره یک فاینورد انتخاب اول سرمربی در درون دروازه است چرا که در هر سه بازی در ترکیب اصلی قرار داشته است.
فنخال در دفاع در حال بررسی این موضوع است که چه بازیکنانی باید به عنوان مدافعان کناری در ترکیب اصلی قرار بگیرند. دالی بلیند و تایرل مالاسیا در دفاع چپ و دنزل دمفریس و یورین تیمبر برای حضو در دفاع راست با هم رقابت دارند؛ هرچند به نظر میرسد که فنخال، دمفریس و بلیند را ترجیح میدهد.
همانطور که پیش از این اشاره شد، فرانکی دییونگ به عنوان بازیکن پست 6 در سیستم 3-3-4 قرار گرفته و از سوی دیوی کلاسن و جورجینیو واینالدوم به عنوان دو هافبک میانی که جلوتر بازی میکنند، مورد حمایت قرار میگیرد.
این سرمربی همچنین در انتخاب مثلث هجومی دارای ثبات بوده و از ممفیس دیپای- مردی که در زمان حضورش در منچستریونایتد خریده شد- در میانه خط حمله به عنوان شماره 9 کاذب استفاده کرد.
دیپای معمولا کودی گاکپو و استیون برهاوس را در دو طرفش دارد اما استیون برخواین در آخرین بازی جانشین گاکپو شد- در پیروزی درخشان 1-6 برابر ترکیه.
فاز بازیسازی و پیشروی
در حال حاضر همه از این موضوع خبر دارند که فلسفه فوتبال فنخال حول محور مالکیت توپ و بازیسازی در یک سوم جلویی زمین با استفاده از بازی منطقهای با تعدد بازیکنانی که فضاهای بین خطوط را از آن خود کردهاند، شکل گرفته است.
هلند در این سه بازی تحت هدایت او میانگین 68.11 درصد مالکیت توپ را به ثبت رسانده و این مربی به سبک مربیان پیش از خود با تاکید بر بازیسازی از خط دفاع ادامه میدهد.
وقتی هلند بازی را از دروازهبان شروع میکند، دو مدافع میانی در سیستم 3-3-4 از هم جدا شده و به کنارهها میروند و به دروازهبان اجازه میدهند که تقریبا به عنوان یک مدافع میانی سوم ایفای نقش کند. مدافعان کناری پیشروی کرده و در فضای کناره زمین در بیرون از محوطه جریمه قرار میگیرند؛ در حالی که بازیکن شماره 6 به فضای جلوی محوطه جریمه میآید تا به عنوان گزینه دریافت پاس رو به جلو برای عبور از خط اول پرسینگ حریف به حساب بیاید.
هلند در هنگام بازیسازی از دفاع همواره به دنبال یافتن راهی برای بازی از فضاهای میانی است اما گاهی پرس حریف باعث میشود که این کار بیش از پیش دشوار باشد. تیم فنخال به همان اندازه با پیش بردن توپ از طریق مدافعان کناری سازگار شده و دییونگ گاهی به عنوان گزینه دریافت پاس در این مناطق حضور پیدا میکند؛ همانطور که در تصویر بالا دیده میشود.
وقتی تیم هلند به یک سوم میانی زمین برابر سد دفاعی حریف میرسد- یا به عبارتی دیگر وارد فاز پیشروی میشود- ساختار آنها شباهتی به سیستم اول ندارد اما بازیکنان وظیفه دارند تا به صورت مداوم به دنبال برتری عددی و منطقهای برابر حریف باشند.
گاهی در این فاز حمله، دییونگ تا خط دفاع عقب میکشد تا دفاع سه نفره را شکل دهد و این اجازه را به مدافعان کناری میدهد که از کنارهها پیش بروند.
این روش اکثرا برابر تیمهایی به کار گرفته میشود که با دو مهاجم در خط اول پرسینگ خود حضور پیدا میکنند. دلیل چنین اقدامی این است که تیم صاحب توپ بتواند برتری عددی سه در مقابل دو برابر دو بازیکن هجومی حریف داشته باشد، برتری عددی را حفظ کند و پیشروی توپ را آسانتر کند.
راه دیگرِ انجام این کار توسط تیمها این است که یکی از مدافعان کنار را به عنوان مدافع میانی سوم عقب نگه دارند که به هافبکها اجازه میدهد تا در مناطق هجومی بمانند.
دییونگ در بازی اول برابر نروژ به طور مدام به عنوان مدافع میانی سوم عقب میکشید تا این برتری سه در مقابل دو را ایجاد کند اما در بازی دوم در خانه برابر مونتهنگرو، فنخال از ستاره بارسلونا خواست تا در پستی هجومیتر بازی کند و بنابراین مدافعان کناری خود را موظف کرد که به نوبت در خط دفاع بمانند.
فنخال شخصا پیش از بازی درباره رابطه بین مدافعان کناری صحبت کرد و وظایف و اقدامات آنها را به فرمان ماشین تشبیه کرد. این مربی 70 ساله در مصاحبه پیش از بازی گفت:” مدافعان کناری باید مانند فرمان ماشین عمل کنند… اگر دامفریس پیش میرود، مالاسیا عقب میماند. اگر مالاسیا پیش میرود، دامفریس عقب میماند.”
این مقایسهای عالی از سوی یک مربی باتجربه برای توصیف رابطه مدافعان کناریاش بود. وقتی یکی جلو میرود، دیگر وارد فضای میانی نیمه زمین خودی شده و خط دفاعی سه نفره را شکل میدهد.
به نقشه ارسال پاس تیم هلند در بازی دوم تحت هدایت فن خال برابر مونتهنگرو نگاه کنید. جاگیری مالاسیا و دامفریس شبیه به رابطه فرمان ماشین است که از سوی سرمربی مطرح شده بود.
مالاسیا در این بازی بسیار بیشتر از دمفرایس در دفاع ماند و ساختار کلی تیم بیشتر شبیه به خط دفاع سه نفره در مقابل خط دفاعی چهار نفره بود.
باید به جاییری هجومی دییونگ نیز توجه شود. با حضور یکی از مدافعان کناری به فضای میانی و تشکیل دفاع سه نفره با حضور او به جای عقب کشیدن دی یونگ به خط اول، هافبک بارسلونا اجازه پیدا کرد تا در مناطق هجومی زمین بازی کند و همین موضوع باعث شد که او بتواند عملکرد بهتری را از خود در زمین ارائه دهد.
یکی دیگر از اجزای کلیدی بازی هلند در این فاز تحت هدایت فنخال این است که مربی هلندی خواهان حضور تعداد زیادی از بازیکنان بین خطوط با برتری منطقهای است. برتری منطقهای زمانی به وجود میآید که بازیکنی جایگاهی فوق العاده را در بین خطوط به خود اختصاص داده و زمان و فضای کافی برای دریافت پاس رو به جلو را دارد.
اینجا سه بازیکن جاگیری مناسبی بین خط میانی و خط دفاعی نروژ دارند.
بازیکنان در مناطق دفاعیتر زمین هم توپ را به هم تیمیهایشان خواهند رساند که بین خطوط جاگیری کردهاند تا توپ را در چنین فضاهایی دریافت کنند:
این وظیفه هیچ بازیکن خاصی جز ممفیس دیپای نیست که همیشه تا میانه زمین حریف عقب میکشد تا توپی دریافت کرده و برتری عددی در کنارهها را در طول این روند ایجاد کند. هر بازیکنی میتواند به این فضا منتقل شده و باعث حضور دو بازیکن در بالها، سه بازیکن در خط دفاعی و یک بازیکن در فضای پشت خط اول پرسینگ حریف شود.
بلیند در عکس قبلی به سمت چپ نیمه زمین حریف رفته و موقعیتی را در بین خطوط از آن خود کرده است. در همین حال گاکپو پستش در سمت چپ را حفظ کرده است. با این حال این زوج میتوانند به راحتی نقشهایشان را عوض کنند و در عین حال گاکپو میتواند به مرکز زمین رفته و بلیند در کنارهها بماند:
فنخال در زمینه جاگیری بازیکنان در فضاهای جلوی زمین بسیار منعطف است، تا جایی که همچنان دو بازیکن در کنارهها و سه تا چهار بازیکن بین خطوط حضور داشته باشند. گاهی این ساختار شبیه به 6-1-3 یا 5-2-3 میشود.
تجمع نفری برای فضاسازی
یکی از راههای مقابله تیمها برابر هلند استفاده از سیستم متراکم 2-4-4 با دفاع کاملا عمقی یا از مناطق داخلی نیمه زمین خودی است و هدف استفاده از چنین سیستمی این است که هیچ فضایی در میانه زمین به بازیکنان هلند داده نشود.
همانطور که در بخش قبلی با جزییات تحلیل شد، فنخال از بازیکنانش میخواهد تا مناطقی را بین خطوط در اختیار گرفته و برتری منطقهای ایجاد کنند. این بازیکنان تلاش میکنند تا زوایای پاسکاری خوبی ایجاد کنند تا به بازیکنان در مناطق دفاعیتر اجازه دهند که گزینههای ارسال پاس رو به جلو داشته باشند تا به تیم در ارسال توپ به مناطق هجومی کمک کنند.
با این حال وقتی منطقه بین خطوط متراکم و باریک است، ارسال توپ به مناطق میانی برای این بازیکنان میتواند بسیار دشوار باشد؛ خصوصا وقتی تیمی که در حال دفاع است به خوبی این سیستم را تمرین کرده باشد.
بنابراین چطور هلند باید این سیستم را دور بزند؟ پاسخ بسیار ساده است- با افزایش تعداد بازیکنان در فضاهای کناری.
هلند با افزایش تعداد بازیکنان در فضاهای کناری اساسا اطمینان حاصل میکند که آنها برابر حریفشان در کناره و نیمه زمین حریف، برتری عددی دارند.
دو دلیل وجود دارد که نشان میدهد چرا تیم فنخال در سه بازی به این نتیجه رسید که این تاکتیک بسیار مفید است. اول این که به دلیل کیفیت بیشتر آنها و بازیکنانی که در بالاترین سطح فوتبال اروپا بازی میکنند، در مقایسه با حریفانی که تا به حال برابر آنها قرار گرفتهاند، بازیکنان این تیم میتوانند بازی ترکیبی را به کار گرفته و سد دفاعی ایجاد شده از سوی آنها را از میان بردارند.
این موقعیت مثالی عالی در این زمینه است که این کار تا چه حد خوب میتواند پیش برود. هلند تعداد بازیکنانش در سمت راست را افزایش داده و برهاوس توپ را به واینالدوم میرساند که از نفوذی از پشت مدافعان در سمت راست نیمه زمین حریف را انجام داده است.
واینالدوم توپ را دریافت کرده و سانتری برای کلاسن ارسال میکند تا گل اول سومین دوره حضور فنخال در تیم ملی هلند را به ثمر برساند.
با این حال، این شیوه قرار نیست همیشه جواب دهد و گاهی عبور از مانع حریف دشوار خواهد بود. وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد، بازیکنان در بالها تلاش میکنند توپ را بار دیگر به فندایک و دیفرای، مدافعان میانی، یا دییونگ در پست شماره 6 برسانند تا بازی را به سمت دیگر ببرند.
وقتی تیمی مانع دفاعی خود را به سمت خاصی میبرد تا در برابر برتری عددی حریف از دروازه خود دفاع کند، چنین کاری را به بهای رها کردن سمت دیگر زمین انجام میدهد. اگر توپ بتواند با سرعت کافی به همتیمی در سمت دیگر زمین که در کنارهها قرار گرفته برسد، میتواند برای تیمی که در فاز دفاعی است، مشکل ایجاد کند.
به این شیوه ” تجمع نفری برای فضاسازی” گفته میشود و با حضور بازیکنانی چون فندایک، دیفرای و دییونگ که دامنه ارسال پاس بسیار خوبی دارند، شیوه بسیار مفیدی در زمینه ایجاد موقعیت و گلزنی به حساب میآید؛ خصوصا وقتی در یک سوم جلویی زمین به کار گرفته شود.
اینجا، برتری عددی در بال چپ به برهاوس اجازه میدهد تا توپ را در نزدیکی دروازه در موقعیت یک در مقابل یک از دییونگ دریافت کند که سناریوی ایدهآل برای یک وینگر و موقعیتی نه چندان ایدهآل برای تیم در حال دفاع است.
در دو بازی هلند تحت هدایت فنخال مجموعا 130 حمله منطقهای صورت گرفته است.در این میان 88 حمله از این تعداد از فضاهای کناری شکل گرفتند که 67.7 درصد آن را تشکیل میدادند.
گلزنی
هلند در تنها سه بازی تحت هدایت فنخال 11 گل به ثمر رسانده و 67 شوت در چارچوب زده که نرخ تبدیل 16.4 درصدی را نشان میدهد.
اکثر شوتهای آنها از داخل محوطه جریمه بوده اما بازیکنان این تیم در شوتزنی از بیرون محوطه جریمه نیز جسارت کافی را از خود نشان دادهاند؛ خصوصا ممفیس دیپای که توانایی ذاتی گلزنی از فواصل دور را دارد، هرچند تا به این حال در این زمینه ناموفق بوده است.
فنخال به بازیکنانش یاد داده که سانترهای بسیاری را روی محوطه جریمه ارسال کنند و تیم هلند در انجام این کار بسیار موفق ظاهر شده است. شیوه خاصی وجود دارد که تیم ملی هلند در تلاش برای ایجاد موقعیت گل از آن استفاده میکند.
بازیکنان در بالها سانترهای نوسانی را به محوطه جریمه و برای استفاده بازیکنانی که در خط حمله حضور دارند، میفرستند؛ در حالی که اکثریت بازیکنان برای استفاده از این سانترها به محوطه جریمه آمدهاند.
اینجا تمامی 19 سانتری که از سوی تیم فنخال در اولین بازی برابر نروژ ارسال شد را میبینیم. تاکیدی بر ارسال سانترهای زودهنگام به تیر دورتر خصوصا از بال چپ دیده میشود.
با تجمع بازیکنان در محوطه جریمه، هلند برتری عددی بر مدافع آخر پیدا کرده که معمولا مدافع کناری حریف است و ارسال سانتر زودهنگام میتواند مشکلات زیادی را برای تیم در حال دفاع ایجاد کند. دیپای روی این موقعیت در بازی برابر ترکیه گلزنی کرد.
نتیجهگیری
فنخال پس از دوران تقریبا ناموفقش در انگلیس علیرغم قهرمانی در جام حذفی 2016 با منچستریونایتد، به ارائه سبک بازی با مالکیت توپ محتاطانه و نه چندان درخشان معروف شد.
با این حال تیم هلند به هیچوجه چنین چیزی از خود نشان نداده؛ خصوصا که آنها در دو بازی آخر برابر ترکیه و مونتهنگرو در مجموع 10 گل به ثمر رساندند. هلند تحت هدایت سرمربی افسانهای خود درخشان و کوبنده ظاهر شده و حالا در آستانه کسب مقام صدرنشینی گروهش و صعود مستقیم به جام جهانی 2022 قطر قرار دارد. شاید هلند سال آینده تحت هدایت فنخال بتواند فاتح اولین جام جهانی تاریخ خود شود.
ممنون از ترجمه مقاله 👍
سبکی که از فن خال تشریح شد در مقاله تقریبا همون سبک کومان در بازیسازی است، اصطلاحا “overload” کردن یک جناح و آزاد کردن جناح مخالف، با این تفاوت که کومان دی یونگ رو کمتر جلو میبرد تا از خطر ضد حمله تیم رو در امان نگه داره ولی فن خال آزادی عمل بیشتری به فرانکی دی یونگ داده.