4830 راه برای گل زدن روی ضربات آزاد؛ یک کارمند بانک، اسلحه مخفی ایتالیا در یورو
هفتیک- بازیکنان ایتالیا مانند دستهای از کبوترها بیرون قصر دوج در میدان سن مارک ونیز متفرق شدند. در حالی که لورنزو پلگرینی پشت توپ قرار گرفته و با دقت در حال هدف گیری برای زدن ضربه آزاد بود، هشت نفر از هم تیمیهای او در دو خط چهارتایی تقسیم شده و برابر دیوار دفاعی لهستان جای گرفتند.
جمعیت حاضر در گدانسک برگشته و نگاهی پرسشگرانه به یکدیگر انداختند. لوکاس فابیانسکی، دروازهبان لهستان، هم گیج شد، آب دهانی روی دستکشهایش انداخت و با تعجب به این فکر کرد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
ناگهان به محض حرکت پلگرینی به سوی توپ، یکی از دیوارهای آبی مانند قاصدکی که به باد برخورد کرده از هم پراکنده شد. چهار ایتالیایی در حال حرکت بودند.
یکی از آنها با سرعت رو به عقب به سوی پلگرینی رفت و خواهان دریافت پاس شد، دیگران با سرعت دور شده و به سوی محوطه جریمه لهستان رفتند و زمینه اضطراب و ترس خط دفاعی را فراهم کردند.
در آخر پلگرینی تمامی آنها را نادیده گرفت و شوت دَوَرانیاش به جای تور دروازه به سر یکی از بازیکنان لهستان برخورد کرد.
به نظر میرسید دیدار بدون گل لیگ ملتها در اکتبر گذشته قرار بود به یکی از “گویهای حافظه” از انیمیشن “درونِ بیرون” ساخته پیکسار تبدیل شود که محو شده و در نهایت دور انداخته میشد. البته به جز برای کسانی که امضای خاصی را در برنامه ضربات شروع مجدد غیرمعمول ایتالیا تشخیص دادند. روبرتو مانچینی، سرمربی این تیم، دستش را رو کرده بود. فقط یک نفر میتوانست مسئول چنین اقدام خلاقانه و عجیبی باشد- مسئول آشوبی هماهنگ با برنامهریزی دقیق به نام جانی ویو.
در مقاله اتلتیک درباره انقلاب فرهنگی پشت احیای ایتالیا، ما شما را به باسانو دل گراپا بردیم؛ جایی که برنامه بر اساس دادهها و ارزشهای اصلی ترقیخواهانه جدید پشت تیم ملی با دقت تمام اندازهگیری و فراهم شد. حالا زمان پرواز مانند یکی از آن شیرهای بالدار در میدان سن مارک بر فراز تالاب فرا رسیده بود؛ در همسایگی مستره که تیمش در دهه 1980 با ونتزیا ادغام شده و همین نشان میدهد که چرا بهترین لباسهای فوتبال فصل گذشته مانند آپرول اسپریتز (توضیح مترجم: یک نوشیدنی الکلی ایتالیایی) برشی از پرتقال روی خود داشتند.
این روزها نوآوری بزرگ در فوتبال ایتالیا از کارمندان ناامید بانک سرچشمه میگیرد.
این اتفاق در مورد مائوریتزیو ساری در بانکا توسکانا رخ داد و درباره ویو در یونی کردیت، شعبهای از مستره، نیز صدق کرد. این دو نفر در زمان حضور در دورهای در مدرسه مربیگری لیگ آیوی ایتالیا در کوورچانو در حاشیه فلورانس به یکدیگر برخورد کردند؛ مکانی افسانهای که به عنوان مقر اصلی تیم ملی به میزان افسانهای بودن آن اضافه شده است. ساری بعدتر خصوصا در امپولی بابت 33 مدل شروع مجددش مشهور شد اما ویو که کار مربیگری را در قعر هرم فوتبال ایتالیا آغاز کرد نیز تخصص خود را نشان داد. ظاهرا او حدودا 4830 روش دارد…
مقاله نگارش شده توسط ویو در حین تکمیل مدرک مربیگری به این نام بود:” ضربات شروع مجدد: مهاجم 15 گله.” این مقاله به کار او در سطح آماتور در سری D و دوقلوهای یکسانی میپرداخت که تحت هدایت او در ایل کویینتو دی ترویسو بازی میکردند؛ تیمی از بخشی از ایتالیا که بیشتر از آزمون و خطای برای ارسال ضربه کرنر هوشمندانه، به تربچههایش معروف است.
در واژهنامه فوتبال ایتالیایی،gemelli del gol به زوج خط حمله درخشانی گفته میشود که همکاری آنها به قدری نزدیک است که احتمال نسبت داشتن آنها با یکدیگر میرود. مثالی خوب از چنین زوجی در آن روزها چیچو گراتزیانی و پائولو پولیچی در تورینو یا مانچینی و جانلوکا ویالی در سمپدوریاست؛ دو نفری که ویو حالا در تیم ملی با آنها همکاری میکند.
با این حال ویو در ایل کویینتو همه چیز را به معنای واقعی کلمه پیش برد. او دو برادر جدا نشدنی را در اختیار داشت و آنها را در ضربات شروع مجدد هجومی برابر دروازهبان قرار میداد. مدافعان لحظهای تردید میکردند که کدام یک از آنها یار مستقیمشان است و کار دوقلوها عدم توجه به توپ و خیره شدن به دروازهبان برای ایجاد اضطراب و آشفتگی در او بود. دگرگونیها به شکل عجیبی تاثیرگذار بود و این حکایت نشان میدهد که ویو تا چه حد برنامه بازیها را پیرامون افراد و روانشناسی طراحی میکند.
وقتی یک روزنامه ونیزی اخیرا از او خواست که رازش را آشکار کند، او برنامههایش را فاش نکرد:” تمام چیزی که خواهم گفت این است که شما باید بازیکنانی که دارید را تحلیل کنید و راهکاری متناسب با مجموعه مهارت آنها بیابید. بازیکنانی هستند که بازیخوانی خاصی دارند. سرخیو راموس در بالاترین سطح به ذهن خطور میکند. توپ را هرجا که قرار دهید، میتوانید اطمینان داشته باشی که او راهی برای رسیدن به آن خواهد یافت. زمانبندی مهمترین نکته در زمینه به ثمر رساندن یک ضربه شروع مجدد است.”
اما عامل فریب حریف برای آنها همانطور که در گمراهی ایجاد شده توسط دوقلوهای همسان در خط دفاعی دیده شد، نمیتواند دستکم گرفته شود و ویو در سال 2004 با الساندرو تتامانتزی همکاری کرد تا کتابی به نام “آن 30 درصد اضافه” را بنویسند.
چرا 30 درصد؟ ویو اظهار داشت:” این میزانی است که ضربات شروع مجدد میتوانند آمار گل یک تیم را افزایش دهند. انگار یک مهاجم دیگر داشته باشید.”
روزی یک نسخه از این کتاب به دست والتر زنگا رسید. اسپایدرمن، لقب دروازهبان سابق اینتر، در آن زمان هدایت ستاره سرخ بلگراد را بر عهده داشت. این مربی با سرعت کتاب را به پایان رساند. او به عنوان یک دروازهبان همیشه مجذوب چالشهای ایجاد شده به واسطه ضربات شروع مجدد بود؛ خصوصا چگونگی تلاش تیمهای حریف برای این که کار را به بیشترین حالت ممکن برای او سخت کنند.
او راه تماس با ویو را از پشت کتاب پیدا کرده و ایمیلی برایش فرستاد.
آنها شروع به رد و بدل کردن ایدهها کردند و زنگا چنان تحت تاثیر ارزشی که این کارمند یونی کردیت به تیمش اضافه کرده بود، قرار گرفت که وقتی به العین امارات رفت، ویو را نیز به آنجا برد تا بتواند دورهای 20 روزه از ضربات شروع مجدد برای بازیکنانش برگزار کند.
وقتی باشگاه سیسیلی کاتانیا کار در سری A را به زنگا پیشنهاد داد، این سوال از سوی پیترو لو موناکو، مدیر اجرایی، مطرح شد که آیا او میخواهد اعضای کادرش را با خود به این تیم بیاورد:” من به او گفتم فقط یک نفر را میخواهم. نام او جانی ویو است و در ضربات شروع مجدد تخصص دارد.” لو موناکو به این کلیشه قدیمی درباره دیوانه بودن دروازهبانان فکر کرد و زنگا آن را اینطور شرح میدهد:” فقط دیوانهای مانند من خواهان جذب کسی برای اولین شغلش در سری A بود که در یک بانک کار میکرد و هدایت تیمی آماتور را بر عهده داشت. جانی پنج شنبهها با پرواز میآمد و یکشنبه میرفت. این دیوانگی بود.” اما برنامهای پشت آن بود.
زنگا گفت:” بازیکنی با 20 گل در فصل میتوان مصدوم شود. میتواند محروم شود. اما ضربات شروع مجدد در تمامی مسابقات هست؛ همیشه. و او میداند چطور به بهترین شکل از آنها استفاده کند. او در این زمینه بسیار ماهر است. او میتواند بازیکنانی را وادار به گلزنی کند که در حالت دیگری امکان ندارد گل بزنند.”
کاتانیا در حالی نجات پیدا کرد که 17 گل از 44 گل به ثمر رسیده آنها (38.6 درصد) روی ضربات شروع مجدد بود و ویو در واقع بهترین گلزن آنها به شمار میآمد.
روتین خالی کردن محوطه جریمه و حمله برق آسا به سوی آن در کرنرها عامل دو گل در جریان پیروزی 0-3 برابر ناپولی در آوریل 2008 بود اما یکی از گلها به طور خاص توجه تمام کشور را جلب کرد. این ضربه آزاد پیروزی بخش جوزپه ماسکارا برابر تورینو در نووامبر همان سال بود؛ زمانی که چهار نفر از هم تیمیهای او از دیوار فاصله گرفته و یک دیوار عمقی دیگر برابر متئو سرنی، دروازهبان حریف، شکل دادند. انگار که این اقدام به اندازه کافی برای سردرگم کردن دروازهبان سابق ایپسویچ تاون که کاملا برای ویو ناشناخته بود، کافی نبود؛ پس جانویتو پلاسماتی پیش رفته و عامل آشفتگی دیگری را با پایین کشیدن شلوارک خود اضافه کرد. سپس ماسکارا موفق شد توپش را وارد دروازه کند (از اینجا تماشا کنید).
راز زنگا فاش شد. او دیگر نمیتوانست ویو را پنهان کند.
ضربات شروع مجدد علامت اختصاصی کاتانیا و وینچنزو مونتلا، یکی از جانشینان زنگا در آنجا، باقی ماند واو با حضور در فیورنتیا، ویو را با خود به آرتیمو فرانکی برد. ویو اخیرا گفت:” من در طول سالها با متخصصان بزرگ زیادی کار کردم.” اما او بهترین دورانش را در کنار رودخانه آرنو سپری کرد.” بورخا والرو، گونزالو رودریگز و مانوئل پاسکال فورا کاری که سعی در انجام آن داشتیم را یاد گرفتند.” رودریگز به طور خاص علاقه زیادی به این شیوه پیدا کرد. مدافع میانی آرژانتینی شش گل به ثمر رساند و نقش مهمی در کسب رتبه چهارم توسط فیورنتینا در فصل 13-2014 ایفا کرد؛ فصلی که 40.3 درصد از گلهای آنها (29 از 72) روی نوآوری ویو وارد دروازه حریفان شد.
ویو از آن زمان با میلان همکاری کرده و به دیسی یونایتد در لیگ فوتبال آمریکا مشاوره داده است؛ و همین طور به برنتفورد و لیدزیونایتد در انگلیس. ویو در 66 سالگی دوست دارد بگوید کارش پدربزرگ بودن است. اما سال گذشته بود که او یک تماس تلفنی دریافت کرد.
او گفت:” مانچینی مستقیما با من تماس گرفت. ما در بولونیا دیدار کردیم، مکالمهای داشته و دست دادیم. من در سپتامبر شروع به کار (با تیم ملی) کردم.”
زنگا نیز به اندازه ویو به این موضوع افتخار میکند. زنگا اظهار داشت:” گلی که پسینا زد (برابر ولز در آخرین دیدار مرحله گروهی یورو 2020 در هفته قبل) حرکتی بود که ما همیشه عادت به انجام آن داشتیم.”
در این وقفه تمام توجهات به سوی الساندرو باستونی و لئوناردو بونوچی جلب شده که پشت دیوار دفاعی ولز در شرایط آفساید قرار دارند.
این یکی از مواردی است که ویو میخواست حواس دنی وارد، دروازهبان حریف، را با آن پرت کند.
اما به محض دویدن مارکو وراتی به سوی توپ، این دو مدافع میانی عقب رفته تا از آفساید خارج شوند و در عوض تهدید اصلی از بیرون محوطه جریمه آمد. زنگا میگوید:” او همیشه فردی را میفرستد تا از اولین بازیکن ایستاده در حاشیه دیوار عبور کند.” و این دقیقا اتفاقی است که در اینجا رخ میدهد، متئو پسینا موفق میشود جو مورل را جا گذاشته و تنها گل بازی را به ثمر برساند.
تیم مانچینی در نیمه دوم در آستانه دو برابر کردن اختلاف گلش با یک ضربه آزاد هوشمندانه دیگر بود.
ایتالیا دید وارد را نه با یک دیوار بلکه با دو دیوار در هر دو سوی دیوار دفاعی ولز کور کرد.
دیوار عقبی سپس به دیوار اصلی پیوست و در ایجاد زاویهای برای شوت فدریکو برناردسکی کمک کرد.
یکی از بازیکنان ایتالیا نفوذش را منحرف کرد تا یار مستقیمش را از جایی که بازیکن یوونتوس قصد شوتزنی از آن را داشت، دور کند. بازیکن دیگر راه مدافع ولز را سد کرد؛ بنابراین برناردسکی ناگهان فضای آزادی بین خودش و دروازه داشت. یک هوادار متعصب پینک فلوید؛ انگار که “دیوار” هرگز وجود نداشته است (توضیح مترجم: اشاره به ترانه معروف The Wall از پینک فلوید که در آن به برداشته شدن دیوارهای سیاسی و اجتماعی اشاره شده است). برناردسکی در این موقعیت بدشانس بود و توپش به تیر دروازه برخورد کرد؛ شرایطی مشابه جورجو کیهلینی وقتی گلش از روی کرنر برابر سوییس در دومین بازی مرحله گروهی به دلیل خطای هند مردود اعلام شد.
داویده بایوکو، هافبک سابق، با به یادآوری زمان حضورشان در کنار هم در کاتانیا میگوید:” جانی حرکات بسیاری داشت. او به ایجاد شگفتی علاقمند است و بازیکنان زیادی دارد که حرکاتشان را به صورت همزمان هماهنگ کند. در طرح شروع مجددها در بازیها، من خودم را در موقعیت آفساید قرار میدادم و سپس حرکتی سریع برای بازگشت به شرایط عادی انجام داده و بار دیگر به همان فضا حمله میکردم؛ بنابراین در ثانیههای پیش از آماده شدن زننده ضربه آزاد برای ضربه زدن به توپ هیچ یار مستقیمی نداشتیم. این کار مشکلات بسیاری برای مدافعان ایجاد میکند، چون آنها نمیدانند با چه کسی یارگیری کنند.”
میتوانید این موضوع را اینجا در دیدار لیگ ملتهای سپتامبر گذشته ببینید، جایی که ایتالیا دو خط چهار نفره پشت دیوار دفاعی بوسنی و هرزگووین قرار داد.
امکان نداشت بازیکنان بوسنی بدانند که اقدام بعدی آنها چیست.
با نزدیک شدن به زمان ارسال ضربه آزاد، چند بازیکنان ایتالیایی عقب آمده و از آفساید خارج شدند، جایی که هم برای سد راه حریف آزاد بودند و هم میتوانستند برای استفاده از توپ برگشتی یا نفوذ از پشت برای استفاده از توپ ارسال شده از روی خط دفاعی با سرعت حرکت کنند.
بایوکو ادامه میدهد:” جانی حریفانش را به دقت بررسی میکند. او میداند هر تیم در دفاع روی تیر نزدیک بهتر است یا تیر دور و چه کسی اول حرکت میکند.”
چنین جزییاتی اهمیت دارد و در آخر میتواند وجه تمایز در کسب قهرمانی یورو توسط ایتالیا در ماه آینده برای اولین بار از سال 1968 باشد. زنگا گفت:” مانچینی میداند که این تورنمنتی کوتاه با هفت بازی است و ضربات شروع مجد میتواند در تعیین سرنوشت آن کمک کند.”
او زمانی که سالها قبل در بلگراد پشت میزش نشسته بود هرگز نمیتوانست پیش بینی کند که یک ایمیل ساده چه درهایی را خواهد گشود. زنگا عملا مهاجم دیگری برای ایتالیا پیدا کرد که چیرو ایموبیله یا آندرهآ بلوتی دیگری نیست. حتی فوتبالیست هم نیست. اما کسی است که سرگرم دادهپردازی اعداد در بانک یونی کردیت در حومه ونیز بود. حدود دو دهه بعد، ویو دلیل دیگری برای اعتماد به آتزوری در این تابستان است.