نگاهی به باشگاه اودینزه؛ چگونه خانواده پوتزو یک امپراطوری استعدادیابی ساختند
هفتیک- پیشنهاد ماگدا پوتزو غذایی به نام فریکو، کمی ژامبون سن دنیل و یک لیوان نوشیدنی از کولیو بود. مارسیو آموروسو، مهاجم اسطورهای سابق و شوخ اودینزه، با خنده میگوید:” من نوشیدن را در اودینزه یاد گرفتم چون بسیار سرد بود و من باید خودم را گرم میکردم. با دوستانم به کافه میرفتیم. به (گویش) فریولی، یک تاج- لیوانی از نوعی نوشیدنی- سفارش میدادم و ناگهان اودینه دیگر به نظرم چندان سرد نمیآمد و به جایی بسیار گرم تبدیل میشد.”
مکالمه ما در محل ساختمان باشگاه در داچا آرنا صورت نگرفت که به جایی شبیه به باشگاه گلف طراحی شده که در آن میتوان چند ضربه به توپ زد، کار را با فاصله زیادی از حفره مدنظر به پایان برد و سپس به جمع بازیکنان در مشاغل محلی برگشت. ما حتی در یکی از کافههای پیاتزا لیبرتا در حال صحبت در حین صرف قهوه توتو که قهوهای تهیه شده توسط آنتونیو دیناتاله، بهترین گلزن و بهترین بازیکن تاریخ باشگاه اودینزه، است نیز نبودیم. او به اتلتیک میگوید:” شما میتوانید قهوه من را در سراسر اودینه پیدا کنید.” شاید شیوع همگانی ویروس کرونا ما را از هم جدا کرده و مانع از دیدار حضوری شده باشد اما اودینزه ما را در کنار هم قرار میدهد. ماگدا در اسپانیاست، مارسیو در برزیل حضور دارد و توتو در توسکانی در حال به پایان بردن دورههای مربیگری و آمادهسازی برای اولین کارش در کاراریزه است.
این پراکندگی از برخی جهات مثال خوبی برای بنر فوگولارس فورلانس (Fogolars Furlans) است که در داچا آرنا دیده میشود. این مهر تاییدی بر تاریخ مهاجرت مردم این منطقه به گوشه گوشههای جهان است. در هر جایی که این مقاله را میخوانید، این احتمال وجود دارد که فردی از اهالی فریولی در خیابان شما زندگی کند یا در دفترتان کار کند. ماگدا میگوید:” اهالی فریولی به عنوان افرادی سختکوش شناخته میشوند. ما در سراسر دنیا حضور داریم.”
پیراهن دوم این فصل ادای احترامی به آنها بود که با چاپ نام تمامی سازمانهای فورلانس بین المللی با رنگ زرد روی بخشی از پیراهن آبیرنگ این تیم به چشم میخورد. ماگدا اظهار داشت:” من خودم را یکی از آنها میدانم و حتی با این که بیشتر زندگیام را در سایر کشورها سپری کردم اما بسیار به کشورم، به منطقهام و به اودینه وابسته هستم. ما اولین خانواده در اروپا بودیم که مالکیت سه باشگاه را بر عهده داشتیم (اودینزه، واتفورد و گرانادا). حالا دو باشگاه داریم (خانواده پوتزو بخش اسپانیایی شبکه فوتبالی خود را در سال 2016 با رقم 37 میلیون یورو به فروش رساندند). گسترش کار به سایر کشورها عملا ذهنیتی متعلق به منطقه فریولی است. همه این موارد به یکدیگر مربوط است.”
اودینزه هفته گذشته در دیداری برابر یوونتوس به میدان رفت (توضیح مترجم: این مطلب بعد از هفته سی و چهارم فصل قبل سری A نوشته شده است) که خاطرات آن عصر معروف در دلآلپی در آوریل 1997 را به یاد آورد که این تیم برابر فینالیست سریالی لیگ قهرمانان با هدایت مارچلو لیپی 10 نفره شده اما در اقدامی جسورانه با تصمیم آلبرتو زاکرونی از سیستم 2- 4-3 استفاده کرد و توانست با نتیجه 0-3 به پیروزی برسد.
آموروسو به خاطر میآورد:” نمیدانم اودینزه چند سال را بدون پیروزی در تورین سپری کرد یا آنها اصلا هرگز در تورین پیروز شده بودند یا خیر. ما به آنجا رفتیم و رجیس ژونو، مدافع کناری ما در آن زمان، که چند سال قبل فوت کرد، پس از دو دقیقه کارت قرمز گرفت. فکر میکردم سرمربی من را بیرون بکشد اما او در عوض توماس لوکاتلی را عوض کرد، سه مدافع در خط دفاعی قرار داد، یک مدافع را به خط میانی آورد و ما 2- 4-3 بازی کردیم، سیستمی که یک ماه بود از او میخواستیم به کار بگیرد. او مدام میگفت: نه، تغییر سیستم در میانه فصل دشوار است، اما آن بازی این شانس را داشتیم که به سبکی که میخواستیم بازی کنیم.”
او ادامه میدهد:” مثلث فوقالعاده آموروسو، اولیور بیرهوف و پائولو پوجی پس از پیروزی برابر یووه راه افتاد. وقتی به اودینه برگشتیم انگار قهرمان جام جهانی شده بودیم. پیروزی برابر یووه پس از 10 نفره شدن در تمامی طول بازی دستاورد بزرگی به حساب میآمد. عجب روزی بود. به این ترتیب بود که سرودها و شعارها آغاز شد.” او میخندد:” آموروسو، بیرهوف و پوچی، این یعنی سه امتیاز امروز در جیب ماست.”
در حالی که اودینزه و یوونتوس ابعاد متفاوتی دارند اما نقاط مشترک این دو باشگاه بسیار بیشتر از خطوط راه راه گورخری پراهنهایشان است. دی ناتاله میتوانست یکی از این نقاط مشترک باشد اگر که در سال 2010 پیشنهاد بانوی پیر (و لیورپول) را رد نمیکرد. او با غرور و افتخار میگوید:” بله، درست است. اودینزه از این موضوع آگاه بود. من با جامپائولو پوتزو، رییس باشگاه، صحبت کردم و به او گفتم دوست دارم در اودینزه به دوران فوتبالم پایان دهم و او به قدری مهربان بود که اجازه این کار را به من داد. رییس همیشه برای من مثل یک پدر بود. اگر مشکلی داشتم میتوانستم بروم و با او درباره آن صحبت کنم. ما درباره سرمایهگذاریها و خانوادههایمان حرف میزدیم. سه یا چهار بار در هفته این کار را انجام میدادیم. او مالک بود اما بالاتر از هر چیزی هوادار تیم بود. تماشای این که یک پیروزی تا چه حد او را خوشحال میکرد برای من بسیار فوقالعاده بود. از تماشای عصبانیت او در حین شکست ناراحت میشدم.”
اودینزه، دومین تیم قدیمی ایتالیا، از مدتها قبل مانند یوونتوس در تورین، یک تجارت خانوادگی بوده است. ماگدا میگوید:” حالا که برلوسکونی از میلان کنار رفته، من فکر میکنم ما در کنار آنیلیها خانوادهای هستیم که بیشترین مدت زمان را در این ورزش سپری کردیم. همه این شرایط به صورت اتفاقی رقم خورده چون ما از پیش زمینهای صنعتی میآییم. شرکتهای ما در کار تولید ماشین آلات چوببری هستند که مشخصا هیچ ربطی به فوتبال ندارد.”
در اواسط دهه 1980 میلادی بود که اودینزه در مسیر تبدیل شدن به نامی شناخته شده قرار گرفت. جایگاه تیم در فرهنگ عامه با فیلمهای معروف ایتالیایی مانند کمدی “مربیگری در عالم توپ گرد” اثر لینو بانفی بسیار ارزشمند شد. ناگهان این باشگاه کوچک محلی در مرز اسلوونی توانست زیکو را برای بازی در فریولی قدیمی جذب کند. سیاستمداران با این کار موافق نبودند، خصوصا چون لَمبرتو ماتزا، مدیرعامل پیش از پوتزو، یکی از شرکای شرکت زانوسی، غول تولید ماشین لباسشویی و لوازم خانگی، بود که قصد داشت هزاران نفر از کارمندانش را اخراج کند. اما هواداران تمام تلاش خود را کردند تا اطمینان حاصل کنند که اودینزه بازیکن مدنظرش را جلب میکند. تظاهراتی در پیاتزا سِتِمبره برگزار شد و بنر معروف “زیکو یا اتریش” بالا برده شد که تهدیدی بر جدایی فریولی از ایتالیا در صورتی که فدراسیون فوتبال این کشور اجازه انجام این انتقال را ندهد، بود.
آموروسو میگوید:” زیکو قهرمان من در دوران کودکی بود. وقتی به اودینه رفت باعث شد اودینزه دیده شود (در برزیل و سراسر جهان).” آندرهآ کارنِواله، مدیر استعدادیابی فعلی باشگاه، هم تیمی او در آن زمان بود. او به اتلتیک میگوید:” من به اندازه کافی خوش شانس بودم که با او و مارادونا (در ناپولی) بازی کنم. من بچه بودم. تازه 23 ساله شده بودم و در اینجا با یکی از بهترین بازیکنان آن دوره بازی میکردم. او شماره 10 را به تن داشت و من شماره 9 بودم. این باورنکردنی بود. پس از تمرینات میماندم در کنار او ضربات آزاد را میزدم. این کار من نبود اما میخواستم او را تماشا و تحسین کنم. او 20 ضربه میزد که 18 گل به همراه داشت. یک بار زیکو مطمئن بود که تیر دروازه در ارتفاع درستی قرار ندارد. او مطمئن بود که بیش از حد پایین است، بنابراین ما متر آوردیم و آن را اندازه گرفتیم و حدس بزنید چه اتفاقی رخ داد؟ حق با او بود. تیرک چند سانتیمتر پایینتر از چیزی بود که باید باشد.”
شرایط مالی اودینزه در سال 1986 رو به وخامت رفت و حضور باشگاه در رسوایی شرط بندی مسجل شد که در نهایت منجر به جریمههایی چون کسب امتیاز شد و عملا راه فراری از سقوط وجود نداشت. حکم محرومیت ماتزا آمد (اما بعدها تبرئه شد) و تیم در آستانه بازگشت به دوران گمنامی قرار گرفت.
اودینزه تا دهه 1950 هرگز در سری A حضور نداشت و جدا از جایگاه ثابتی که امروزه از آن برخودار است، پس از طولانیترین حضورش در بین تیمهای برتر ایتالیا به مدت 8 سال، مدتهای طولانی از سطح اول فوتبال ایتالیا دور بود. اهالی فریولی خوششانس بودند که یک نفر از خودشان وارد شد و ساختار مدیریتی ثابتی را ایجاد کرد که بهترین حالت ممکن برای اتخاد تصمیمات بدون دخالت احساسات-اما با حسننیت- و اداره باشگاه مانند یک تجارت بود. پوتزو تکههای از هم پاشیده را جمع کرده و الگویی پیشرو ایجاد کرد که نه تنها منجر به بازگشت و محکم شدن جایگاه اودینزه در دسته اول فوتبال ایتالیا شد، بلکه آنها را جز پیشگامان این ورزش در اکثر سالهای سه دهه بعدی قرار داد.
فرانکو کولاوینو، مدیرکل قدیمی باشگاه، میگوید:” نوآوری، رشد و توجه به جزییات همیشه در دیانای باشگاه ما وجود داشته است.” این موضوع به وضوح در شهرت اودینزه به عنوان یکی از رهبران استعدادیابی و جذب بازیکن مشخص بوده است. کولاوینو اظهار داشت:” حدود بیست سال قبل در اواخر دهه 90 میلادی، ما جز اولین و شاید بهترین باشگاههایی بودیم که پیامدهای قانون بوسمن را درک کردیم. ما متوجه شدیم که باشگاه باید در بازاری بازتر و رقابتیتر عمل کند. ما کار استعدادیابی بین المللی را به واسطه نوآوری توسعه دادیم که امکان شناسایی استعدادهای نهفته و تبدیل بازیکنان ناشناس به فوتبالیستهایی بسیار موفق را به ما داد.”
جینو، برادر ماگدا، در قلب این عملیات حضور داشت. کارنواله با استفاده از کلمه ایتالیایی به کار برده شده برای کارگردانها و بازیکنان بازیساز که نزدیک به محوطه جریمه خودی حضور دارند میگوید:” او همیشه رجیستا بوده است.” خلاقیتی که به فیلنامه و طرح بازی جان میدهد. همه چیز از طریق آنها انجام میشود. او میگوید:” ما هر روز در تماس هستیم. او پیش از شما برای دریافت اطلاعات درباره یک بازیکن زنگ میزند.” آموروسو به طور خاص تجسم روش کار این الگو به حساب میآید. او میگوید:” همه چیز با من شروع شد. من با مبلغ بسیار کمی خریده و سپس با رقم بالایی فروخته شدم.”
هیچ استعدادیابی آموروسو را پیدا نکرد. جینو پوتزو این کار را انجام داد:” او آمد تا بازی من را از نزدیک در برزیل ببیند. شرایط مانند امروز نبود. جینو حالا در فوتبال و کار، بسیار بزرگتر از آن زمان است. اما در آن زمان مستقیما میرفت تا بازیکنانی که شاید (برای اودینزه) مهم باشند را ببیند. او درباره من خوش شانس بود.” خوش شانس از این نظر که آموروسو با پارگی رباط صلیبی در زانوی چپ روبرو شده و انتقال او از فلامینگو به بارسلونا به تاخیر افتاد.:” من پیش از آن در بین گزینههای آنها حضور داشتم و پیشنهادی برای رفتن به نوکمپ دریافت کرده بودم.” آموروسو پس از یک سال درمان به گوارانی رفت و جینو به سرعت برای جذب او اقدام کرد. او اظهار داشت:” جذب من پیش از مصدومیت برای اودینزه غیرممکن بود. جینو آمد تا بازی من را ببیند. او دو یا سه بازی از من در برزیل دیده و احتمالا متوجه چیزی شده بود.”
چیزی که او متوجه آن شد هافبکی بود که به یکی از بهترین مهاجمان در لیگی تبدیل شد که گلزنی در آن سختترین کار در بین تمامی لیگها به حساب میآمد. پس از این که بیرهوف- جذب شده از تیم دسته دومی آسکولی- برنده کفش طلای سری A در سال 1998 شد، آموروسو در سال 1999 نیز تاج گلزنی را بار دیگر برای اودینزه به ارمغان آورد. او با خوشحالی میگوید:” من یک گل بیشتر از گابریل باتیستوتا به ثمر رساندم. در روز آخر با دبل (برابر امپولی) جای او را گرفتم.” گل محبوب آموروسو، مهار با سینه عالی و ضربه ناگهانی به زیر توپ به شکل نیمه والی، گلی کلاسیک برای اودینزه بود که فقط زیکو و دیناتاله توان رقابت با آن را دارند. او به شوخی میگوید:” بدون شک بهترین گل من برابر پارما در دقیقه آخر است. پارما پس از این گل (در سال 1999) من را (با 30 میلیون یورو) خرید. این وضعیت خانواده پوتزو را تغییر داد. آنها میلیارد شدند! آن گل تاریخ اودینزه را تغییر داد.”
آموروسو تنها موردی نبود که جینو در آن موفقیت بسیار بزرگی به دست آورد. کارنواله میگوید:” من مطمئن نیستم که کسی هرگز این داستان را تعریف کرده باشد اما اگر اجازه دهید باید بگویم که الکسیس سانچز کشف جینو بود. ما به آرژانتین رفتیم تا با استعدادیابی که در آن زمان در انجا داشتیم، ملاقات کنیم و جینو متوجه این بچه شد. او کوچک بود اما استعدادی فوقالعاده، قدرت، دریبلزنی و ابتکار داشت. او کودکی فقیر بود. جینو او را به خدمت گرفت و این کار نیاز به بصیرتی بسیار بالا داشت که تصمیم او بود.”
کارنواله به شهرت که باشگاه در این بخش به دست آورده بسیار مفتخر است:” به هرجای اروپا و در واقع جهان که میروم، به محض این که برای تماشای دیداری میروم، از استعدادیابهای زیادی که میشناسم این جمله را میشنوم که اعضای شما از اودینزه همه جا هستند. شنیدن این جمله حس بسیار خوبی دارد. استعدادیابها از باشگاههای بزرگ میدانند که اودینزه در تمامی مسابقات در هر جای جهان هستند. این حقیقت است.”
آنها برای مدتی طولانی تنها باشگاه حاضر در تورنمنتهای جوانان در آمریکای جنوبی و آفریقا بودند. فعالیت در این زمینهها اهمیت زیادی داشت. پیر پائولو مارینو، مدیر فنی باشگاه، داستانی باورنکردنی درباره مانوئل گرولین، بازیکن سابقی که بعدها به ارزیاب استعدادها تبدیل شد، میگوید که اودینزه او را برای ماهها به برزیل میفرستاد:” یک روز او کودکی را در حال بازی در ساحل دید که باشگاهی نداشت. ما او را به ایتالیا آوردیم، والدینش را نیز به همراه او منتقل کرده و او را به خدمت گرفتیم. آن بازیکن فلیپه بود.” او در نهایت 376 بازی در سری آ انجام داد. (توضیح مترجم: فیلیپه، مدافع برزیلی، بین سالهای 2002 تا 2010 و همین طور 2015 تا 2017 برای اودینزه بازی کرد).
مارینو یکی از باتجربهترین افراد در زمینه جذب بازیکن در فوتبال است. او در زمان حضورش در اِوِلینو در دهه 1980 دیداری دوستانه با بارسلونا به مناسبت نجات تیمش از سقوط در سری A ترتیب داد و در همان زمان واسطهای به نام ریکاردو فوجیکا به او خبر داد که رابطه دیهگو مارادونا با خوان گاسپارت، مدیر اجرایی باشگاه، دچار مشکل شده و میتوان برای خرید او اقدام کرد. مارینو اظهار داشت:” من با آنتونیو جولیانو، مدیرکل ناپولی، تماس گرفتم و این انتقال به این شکل آغاز شد.” او بعدها خودش نیز برای ناپولی مشغول به کار شد و به آئورلیو دی لورنتیس، مالک فعلی، کمک کرد تا تیمی که از ورشکستگی نجات داده بود را بازسازی کند:” ما از دسته سوم به جام یوفا رسیدیم، همیشک، لاوتزی، گارگانو و بچهای به نام لورنزو اینسینیه را خریدیم.”
با این حال باشگاهی که مارینو هنوز روابط بسیار نزدیکی با آن دارد، اودینزه است. وقتی او در سه فصل اولیه حضورش در سال 1997 وارد دفاتر قدیمی باشگاه در ویا دل کوتونیفیچو شد نمیتوانست ابزاری که در اختیار گرفته بود را باور کند. این چیزی کم از رویای یک استعدادیاب نداشت. اتاق ویدیو در اودینزه- دیواری پر از تلویزیونهای قدیمی فیلیپس- بسیار معروف است.
کارنواله میگوید:” ما پیش از ابداع وای اسکات (Wyscout) از آن استفاده میکردیم. یک نفر ایده ما را برداشت. ما میتوانستیم تمامی لیگها، بازیکنان و دیدارهایی از سراسر جهان را ببینیم. ده یا 15 مانیتور در حال ضبط مسابقات در طول شب بودند. ما از نوارهای ویاچاس بزرگ به دیویدیهایی رسیدیم که من با خودم به کارگاه میبردم و به استعدادیابها (گرولین و گرونیمو باربادیالیوی فوق العاده) نشان میدادم.”
مارینو صدای ریسیورها و توده دیشهای ماهوارهای را به خاطر دارد که وقتی نشسته بود و دکمههای پخش، توقف، رو به جلو و پخش دوباره را روی بازی کسل کننده سانتیاگو واندررز در شیلی میفشرد، به گوشش میرسید. او میگوید:” اینطور توانستیم داوید پیزارو را پیدا کنیم. اما تکرار میکنم، این ابزار حمایتی بود که به ما اجازه میداد روند استعدادیابی یک بازیکن را کامل کنیم. این کار در آن زمان دشوار (و پر هزینه) بود که به تمامی جاهایی که ممکن بود استعدادی داشته باشد، سفر کنید. این مزیت رقابتی بسیار زیادی در آن زمان به ما میداد.”
هر کاری انجام میشد تا این اطمینان حاصل شود که بازیکنان نیز به خوبی با شرایط سازگار شوند. ما به این نکته اشاره کردیم که هوا در نزدیکی مرز اسلوونی ممکن بود بسیار سرد شود. “فِرِدو دلا مادونا” عبارتی است که دی ناتاله برای توصیف آن استفاده میکند. سرد مانند… (خب شما جان کلام را گرفتید). او میگوید:” من در توسکانی زندگی میکردم. یک روز پس از پیوستن به اودینزه با قطار به رم رفتیم چون برف میبارید و ما باید در رجیو کالابریا بازی میکردیم. از اودینه که پنج درجه زیر صفر بود به رم که 20 درجه بالای صفر بود، رفتیم. طوری آن را به خاطر دارم که انگار دیروز بود. این سرما در آغاز کار برایم دشوار بود.” آنکونا دو (Ancona Due )، رستوران ناپلی، پناهگاه دیناتاله شد که تمامی غذاهای خوشمزهای را درست میکرد که دوران کودکیاش را به یاد او میآورد.
در همین حال، اودینزه برای غیرایتالیاییها نشانگر ایجاد اتحادی با کمترین شکاف ممکن بود؛ هرچند مارینو معتقد است یکی از دلایل جذب بسیاری از بازیکنان آرژانتینی توسط باشگاه این بود که بسیاری از آنها میتوانستند اصالت خود را در این کشور قدیمی پیدا کنند و دور از خانه، احساس در خانه بودن داشته باشند. او اشاره میکند:” جذب بازیکن از سایر کشورهای آمریکای جنوبی با ریسک کمی بیشتر همراه بودند. تقریبا تمام آرژانتینیها اصالت ایتالیایی دارند. بازی ما و بازی آرژانتین نیز از نظر فیزیکی و فشاری که روی بازیکن قرار دارد، یکسان است.”
این به آن معنا نیست که تمرکز اودینزه هرگز تنها روی یک بازار بوده باشد. آنها همه جا به دنبال جذب بازیکن هستند و روانشناسان و مدرسان زبانی دارند که به بازیکنان برای سازگاری با شرایط بدون توجه به شرایط رشدشان کمک کنند. آموروسو میگوید:” این یک باشگاهی بومی است که تفکری مانند باشگاهی بزرگ دارد. همیشه همینطور بوده است. اودینزه تمام چیزهایی را در اختیار شما میگذاشت که فقط باشگاههای بسیار خوب داشتند.” این بازیکن در مورد خودش با خوشنودی به خاطر میآورد که فرانکو کائوزیو، قهرمان جام جهانی 1982، او را زیر بال و پرش گرفت:” ایل بارونه کمک زیادی به من کرد. او یک قهرمان واقعی بود، مردی که واقعا فوتبالش را میشناخت. او همیشه به من میگفت اینجا برو، آنجا برو. آن مدافع در آنجا روی سمت راست یا چپش خیلی خوب نیست. داشتن چنین مردی در کنار هر کسی به او این شانس را میدهد که به حرفهای یک قهرمان گوش بدهد و از او یاد بگیرد.”
اودینزه در ارتباط با بازیکن و مراقبت معنوی پیشگام بود. آنها درک کرده بودند که اگر یک بازیکن نگران چیزی در بیرون از زمین نباشد، شانس بهتری برای شناخت پتانسیل واقعیاش در زمین دارد:” آنها حتی در آن روزها نیز افرادی را داشتند که کارهای مربوط به حساب بانکی، آپارتمان و هر چیزی که مورد نیاز بود را برای بازیکنان حل میکردند.” طبیعتا ساختار حمایتی در طول زمان پیشرفت کرد. ماگدا اظهار داشت:” ما اهمیت بسیاری برای خانواده قائل هستیم. به همسران و فرزندان بازیکنان اهمیت میدهیم. ما رستورانی داریم که هر روز باز است و آنها میتوانند در آن غذا بخورند. ما باشگاه کودکان برای فرزندان آنها داریم. آنها میتوانند از فضاهای ما برای مهمانیها استفاده کنند.”
هواداران لیدز علاقهای به شنیدن این موضوع ندارند اما رودریگو دیپُل میگوید:” ترک آنجا آسان نیست. شما در طول زمان به عضوی از خانواده تبدیل میشوید. باشگاه همه چیز حتی سادهترین چیزها را در اختیار شما میگذارد، بنابراین فوتبالیستهایی مانند من فقط باید به فوتبال فکر کنند. گروهی عالی از افراد اینجا هستند. این شهری کوچک اما زیبا است. هواداران درست در کنار شما قرار دارند. اینجا مکانی دوست داشتنی است. این باشگاه همیشه یک قدم پیش است.”
لوکا گوتی، مربی جهانی و تحصیل کرده اودینزه، که دستیار مائوریتزیو ساری در چلسی بود، دوست دارد با ماشین دوکاتی خود در جاده کارسو رانندگی کند. مناطق ییلاقی فوق العاده است. تفریحات در کافهها چندان جذاب نیست. شما چراغهای روشن میلان یا رم را در اینجا پیدا نمیکنید. این برای پیشرفت بازیکن عالی است.
کارنواله میگوید:” هیچ عاملی برای حوس پرتی وجود ندارد. البته زنان زیبا هستند اما وقتی به اینجا آمدم تمرکزم روی فوتبال بود. امروز هر بازیکن جوانی که به اودینه میآید تصمیمی عالی گرفته است. اینجا بهترین مکان برای شروع یک زندگی حرفهای است. من در نوجوانی به اینجا آمدم و این شانس را داشتیم که به صورت ثابت بازی کنم. دو سال بعد انتقال بزرگم به ناپولی رقم خورد.” کارنواله تنها یکی از نامها در فهرست بلندبالای بازیکنانی است که از اودینزه به عنوان اولین قدم برای رسیدن به موفقیتی بزرگ استفاده کردند. الکسیس به بارسلونا رسید، آموروسو از پارما به دورتموند رفت، سمیر هاندانوویچ اخیرا به عنوان کاپیتان اینتر را به اسکودتو رساند و بیرهوف به میلان راه پیدا کرد. من میتوانم همینطور ادامه دهم.
دپارتمان جذب بازیکن در طول سالها تیمهایی باورنکردنی را در اختیار مربیان پیشگامی چون زاکرونی، لوچانو اسپالتی و فرانچسکو گویدولین قرار داد. همه تیم آموروسو و بیرهوف و دوران دیناتاله را به خاطر دارند که مانند یک بطری رفوسکو (Refosco، نام یک برند شراب) بهتر و بهتر میشد. کارنواله میگوید:” باقی ماندن در لیگ برای ما تقریبا شبیه به فتح اسکودتو است. ما درباره باشگاهی از شهری با جمعیت حدود 100 هزار نفر حرف میزنیم که 26 سال متوالی در سطح اول باقی مانده است. هیچکس نباید فراموش کند که ما در طول این مدت سه بار به لیگ قهرمانان و سه بار به جام یوفا راه پیدا کردیم. فکر نمیکنم سایر باشگاههای کوچک عملکردی بهتر از اودینزه داشته باشند.”
مارینو این را همان چیزی که هست مینامد- “معجزه ورزش”. فقط آتالانتا با آنها قابل مقایسه است و هنوز باید دید که آیا آنها میتوانند همین روند را حفظ کنند و تجربه حضور در فوتبال اروپایی را در دهههای بعدی داشته باشند. خاطرات به سختی فراموش میشوند. آموروسو هنوز از حذف برابر آژاکس ِ لویی فنخال به دلیل گلهای زده در خانه حریف در جام یوفا در سال 1997 ناراحت است. او میگوید:” آن بازی تاریخی بود. یکی از فوق العادهترین بازیهایی که در اودینه برگزار شده است. ما بردیم اما صعود نکردیم. در حالی که من در صدر جدول گلزنان در سری A قرار داشتم و سه سال متوالی به اروپا رسیده بودیم اما بازی با آژاکس برای من جذابترین بازی زندگیام بود.”
دیناتاله نیز حذف از مرحله گروهی لیگ قهرمانان در بازی آخر فصل 06-2005 پس از شکست دردناک در دقایق آخر برابر قهرمان نهایی این مسابقات را به خاطر دارد:” ما در بارسلونا پنج دقیقه زمان کم آوردیم.”
دیناتاله در سالهای 2011 و 2012 در آستانه بازگرداندن اودینزه به اروپا بود. در آن زمان کسب سهمیه لیگ قهرمانان برای تیمهای سری A سختتر از امروز بود و تیمهای سوم و چهارم فقط به مسابقات پلیآف راه پیدا میکردند چون این لیگ سهمیه اتوماتیکش را به بوندسلیگا واگذار کرده بود. آخرین تیم بزرگ اودینزه پس از ضربات پنالتی که در آن ضربه پاننکای مایکوسوئل به آرامی در دستان دروازهبان جای گرفت برابر آرسنال و براگا شکست خورد. دی ناتاله میگوید:” هرکس میتواند پنالتی را از دست بدهد. با نگاهی به گذشته میتوان گفت که ما در دیدار رفت برابر آرسنال (در امارات) بدشانس بودیم چون شانس به ثمر رساندن گل خارج از خانه و کسب تساوی 1-1 را داشتیم. هرچند در آخر آنها برتری کمی داشتند و شایسته صعود بودند.”
میراث آن دیدارها برای اودینزه، تغییر اتفاقی عادی به اتفاقی قابل توجه بود؛ کارهای فوق العاده عادی به نظر میرسیدند در حالی که میزان دستمزدهای پرداختی اودینزه در رده چهارم کمترین دستمزدها در سری A قرار داشت. مارینو معتقد است:” تاریخ این باشگاه (تحت مدیریت خانواده پوتزو) انتظاراتی را ایجاد کرده است” و برآورده کردن آنها کار آسانی نیست. اینطور نیست که اودینزه توانایی موفقیت خود را در بازار نقل و انتقالات در سالهای اخیر از دست داده باشد. کارنواله اضافه میکند:” ما فقط کمی بدشانس بودهایم.”
اساس یک تیم خاطرهساز دیگر بنا شده و آماده ساخته شدن بود. فریولی به دروازهبانانی چون دینو زوف و محصولات آکادمی مانند سیمونه اسکافِت و الکس مِرِت معروف است. شبکه استعدادیابی، لوریس موریل و خوان کوادرادو را در کلمبیا پیدا کرد. اودینزه دووان زاپاتا را از ناپولی قرض گرفت و بازیسازهایی چون پیوتر زلینسکی و برونو فرناندز را کشف کرد. در حالی که کارنواله میبیند که مهاجم این تیم- بازیکن فعلی آتالانتا- دیر رشد کرد.
او میگوید:” من پیشبینی میکردم موریل به بارسلونا برود.” او در مورد زلینسکی و کوادرادو فکر میکند که مربیان اودینزه در آن زمان به اندازه کافی درباره آنها صبور نبودند و به جای چند بچه، بازیکنانی بالغ میخواستند. کارنواله یکی از اولین دیدارهای کوادرادو برابر رم را به خاطر دارد:” سرمربی به من گفت حالا دیگر رفتی و با چه کسی قرارداد بستی؟ این بچه تازه از کلمبیا رسیده بود، زبان را نمیفهمید و دلتنگ خانوادهاش بود. کاملا طبیعی بود که کار در ابتدا برایش سخت باشد. من گفتم: استعداد پیدا کردم. تو به عنوان یک مربی خوب باید باعث پیشرفت بازیکن شوی. کوادرادو حالا یکی از بهترین بازیکنان کناری در یوونتوس است.”
داستان درباره برونو فرناندز نیز مشابه است:” ما اجازه دادیم او به سمپدوریا برود و از آنجا به اسپورتینگ برسد. یونایتد 70 میلیون یورو برای او پرداخت کرد. من نمیدانم که آیا این اشتباه ما بود یا نه اما مربیان گاهی بازیکنی را میخواهند که همیشه آماده باشد. گاهی بستگی به این دارد که در کجای جدول قرار دارید.”
بازار نقل و انتقالات دشوارتر شده و تکنولوژی یافتن بازیکنان که اودینزه در آن پیشگام بود، حالا به صورت گستردهتری در دسترس قرار دارد. هرچند این داستانی فراتر از وایاسکات است. اقتصاد فوتبال تغییر کرده است. کارنواله از ارلینگ هالند به عنوان یک مثال استفاده میکند (و موردی که از چنگ اودینزه نیز دور ماند).
” ما او را در لیگ نروژ زیر نظر داشتیم و شاید یکی از اولین باشگاههایی بودیم که استعدادش را کشف کردیم. سپس “قدرتهای بزرگ” از راه رسیدن و شما فقط باید دستتان را به نشانه تسلیم بالا ببرید. کاری از دست شما برنمیآید. بسیاری از باشگاهها در حال حاضر توانایی پرداخت میلیونها یورو دارند. متاسفانه ما نمیتوانیم چنین پولی را روی نوجوانی 16 ساله ریسک کنیم. یک استعداد برتر در این روزها هزینه زیادی حتی در آن سن دارد. شما همین حالا دارید از 15 یا 20 میلیون یورو حرف میزنید. در دوران من، مارادونا با سه میلیون یورو فروخته شد و این مبلغ زیادی به حساب میآمد. حالا بازیکنانی مانند رونالدو برای 120 میلیون فروخته میشوند و این طبیعی است، به هیچ وجه پول زیادی به نظر نمیرسد، مانند این است که بیرون بروی و قهوه بنوشی.”
ورود پول زیاد از ثروتمندان بانفوذ، پولهای حکومتهای عربی و سرمایهگذاران چینی و آمریکایی تاثیر تورمی روی بازار داشته و یافتن ارزش واقعی را سختتر کرده است. اودینزه باید با این شرایط سازگار میشد و این کار را با تمرکز بیشتر استعدادیابها روی بازارهای با قیمت مناسبتر مانند اسکاندیناوی، بلژیک و هلند انجام داد. کولاوینو اظهار داشت:” زمانی که ریسک باختن توان رقابتی وجود داشت، ما سیگنالهای مربوط به بین المللی شدن و همکاری که میتوانست از شروع شبکه چند ملیتی از باشگاهها ایجاد شود را دریافت کردیم.”
خانواده پوتزو در سال 2009 گرانادا را خریداری کرد و دو سال بعد واتفورد را به این جمع اضافه کرد تا همگام با کاری که ردبول در اتریش، آلمان و آمریکا انجام میداد پیش برود. کارنواله اضافه میکند:” آنها نفوذ مالی فوق العادهای دارند. منظورم این است که در فرمول یک کار میکنند. مارینو معتقد است که همکاری به ارزش اضافه میکند و این موضوع به طور خاص در انتقال اطلاعات صدق میکند. این شرایط همچنین “به ما فرصت مبادله میدهد” و ریسک را کاهش میدهد چون بازیکنانی که در ایتالیا به کار نیایند، شاید تجربه متفاوتی در انگلیس یا بالعکس داشته باشند؛ جایی که سیستم، مربی و سبک بازی سازگاری بیشتری با تواناییهای آنها داشته باشد. مارینو باور دارد که این به بازیکنان شانس بهتری برای “تکمیل پیشرف خود” میدهد.
این موضوع اجتنابناپذیر است که داشتن چنین شبکهای گاهی به شایعاتی درباره این که اولویتها چیست و آیا یک باشگاه از دیگری مهمتر است یا خیر، منجر میشود؛ تصوری که فرصت کوتاهی برای اعتراف در اختیار متهم میگذارد. برای مثال به خرید ریچارلیسون از فلومیننزه توسط واتفورد در سال 2017 توجه کنید. آیا این از سبک خریدهایی نیست که اودینزه عادت به انجام آنها داشت؟
کولاوینو اظهار داشت:” اهداف مالی در سایر لیگها متفاوت است.” پرداخت 12 میلیون یورو برای نوجوان برزیلی ریسک کمتری برای باشگاهی لیگ برتری به نسبت باشگاهی در سری A دارد. کافی است به خاطر بیاوریم که باشگاهی در قعر جدول لیگ دسته اول انگلیس تقریبا به اندازه باشگاه صدر جدول لیگ دسته اول ایتالیا از حق پخش تلویزیونی و مبالغ لیگ برتر درآمد دارد.
کولاوینو توضیح میدهد:” من فکر میکنم هواداران ما این همکاری با واتفورد را درک میکنند. برای مثال حدود یک سال پیش انجمن هوادارانی داشتیم که مارینو در آن حضور داشت و ما به دقت شرح دادیم که این همکاری از دیدگاه ورزشی تا چه حد اهمیت دارد. هواداران میدانند که این باشگاه با سخاوتمندی منابع ضروری برای حفظ باشگاه در بالاترین سطح را مهیا کرده و همیشه در پی راه حلهای خلاقانه برای ادامه رقابت در محیطی چالش برانگیز مانند سری A بوده است. من فکر میکنم حضور اودنیزه در سری A در تمامی 26 سال گذشته بهترین اطمینان خاطر برای هواداران است.”
این همکاری همچنین موقعیتهای تجاری را با خود به ارمغان میآورد. ماگدا اظهار داشت:” ما تلاش میکنیم حمایت مالی بین کشوری را جذب کنیم. جایی که شرکای ما دسترسیهایی به سایر کشورها دارند.” در ورزشی با فرپلی مالی که شما فقط میتوانید به اندازه درآمدتان هزینه کنید، یافتن راههایی برای افزایش در آمد ضرورتی قطعی است و بهبود شرایط ورزشگاه قدیمی فریولی به داچا آرنا یکی از عوامل مهم در این استراتژی بود. ماگدا میگوید:” ما دومین ورزشگاه با مالکیت خانوادگی را در سری A داریم. پیشروی در روند ساخت ورزشگاهی جدیدی به دلیل مشکلات در بازار ایتالیا (که 76 درصد زمینها پیش از دهه 1940 ساخته شده) بسیار دشوار بود. این موضوع حدود 10 سال از ما زمان گرفت. شهردار اودینه در آن زمان، کاملا نوآور بود و کمک بسیاری به ما کرد.”
داچا آرنا برای ماگدا فراتر از یک زمین فوتبال صرف است. او میگوید:” این مرکز رشد ایدهها است. وقتی پنج سال قبل آن را افتتاح کردیم، میخواستیم ساختاری ایجاد کنیم که 365 روز سال قابل استفاده باشد و این فقط محدود به فوتبال نبود. ما میزبان سایر رویدادهای ورزشی، فعالیتهای بازرگانی و تجاری، کنسرتها و رونمایی کتابها هستیم. فوتبال اکثرا حول محور مردان بود اما این موضوع در حال تغییر است. ما میخواهیم این ورزشگاه به روی خانوادهها باز باشد. هنوز 20 هزار متر مربع باقی مانده که میخواهیم به فعالیتهای خانوادگی، مرکز موسیقی، محوطه ورزشهایهای خانوادگی، محوطه بازیهای کامپیوتری و باشگاه بدنسازی اختصاص دهیم.”
فدراسیون فوتبال ایتالیا در حال کار روی بازگشایی ورزشگاهها و برگرداندن هواداران خصوصا در بازی ابتدایی جام ملتهای اروپاست که 11 ژوئن در رم برگزار میشود. اودینزه به واسطه غریزه نوآوری خود جز اعضای اصلی پروژه آغاز مجدد است. این باشگاه در جریان دیدار مقابل فیورنتینا در داچا آرنا در ماه فوریه تکنولوژی پوششی جدیدی را آزمایش کرد که وقتی فاصله اجتماعی رعایت نشود، لرزشهایی را ایجاد میکند. کولاوینو میگوید:” جستجو برای نوآوری هرگز پایان نمیگیرد. این یکی از فعالیتهای بسیاری است که ما در آنها دخیل هستیم و در آن تلاش میکنیم با زمان پیش برویم و آینده را بخوانیم.”
متاسفانه در دیدار روز یکشنبه برابر بولونیا هنوز خیلی زود است که هواداران به سکوها برگردند. اودینزه در حال حاضر در رده یازدهم جدول رده بندی قرار دارد و امیدوار است فصل را در نیمه بالایی جدول به پایان برساند. جامعه تحلیلی به شما خواهد گفت که آنها همان شرایطی را در سری A داشتهاند که برایتون در لیگ برتر تجربه کرده است؛ ثبت آمارهای اساسی بسیار خوب بدون این که نتیجهای که شایسته عملکردشان بوده را بگیرند.
گوتی در واکنش به پیش کشیدن موضوع بدشانسی اودینزه برابر دروازه حریفان از سوی اتلتیک میگوید:” من هم همین فکر را میکنم اما باید این موضوع را با واقعیت اصلاح کرد. ما در این رتبه از جدول حضور داریم و با توجه به شکست در پنج بازی از شش بازی اول فصل، نباید آن را دستکم بگیریم. جبران فاصله و مشکلاتی که ما داشتیم وقتی در بالاترین سطح بازی میکنید، آسان نیست.”
به راحتی میتوان دید که چرا ساری خواهان حضور گوتی در کادر فنیاش در چلسی بود. او به تازگی کتابی درباره اعزام شکلتون به قطب جنوب را تمام کرد. او میگوید:” اصطلاح انعطافپذیری و تیم این روزها بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است. این کتاب مثالی باورنکردنی از پایداری است. بیست و هشت مرد تحت فرمان شکلتون بودند. او باید دستور میداد، نظم را برقرار میکرد و قدرتش را نشان میداد. من چیزهای بسیار خوبی از آن یاد گرفتم. هر هفته یک کتاب انتخاب میکنم و وارد دنیای جدیدی میشوم. من در خانه تلویزیون ندارم. تنها چیزی که تماشا میکنم، مسابقات فوتبال است. دو هفته پیش رمانی مجارستانی از قرن نوزدهم خواندم. فکر میکنم من یکی از سه نفری هستم که آن را در ایتالیا خوانده است.”
البته هیچ داستانی درباره این فصل اودینزه بدون دی پائول، رهبر این تیم، کامل نیست (توضیح مترجم: دیپل هفته قبل به اتلتیکو مادرید پیوست). او آخر هفته گذشته پاس گل اول تیمش برابر یوونتوس را ارسال کرد. این بازیکن آرژانتینی زمینهساز چند گل در بازی قبلی که پیروزی خوشایند 2- 4 برابر بنوونتو بود، نیز شد و حالا به هشت پاس گل در این فصل رسیده است. حس خلق موقعیت و توانایی زیرکانه او در دریبلزنی باعث شده دی پائول یکی از تماشاییترین بازیکنان سری A باشد.
او میگوید:” میتوان گفت تا به حال بدشانس بودیم. پریرا و دلوفئو زمانی (از واتفورد) به جمع ما پیوستند که فصل آغاز شده بود و ما باید صبوری میکردیم. استفانو اوکاکا در حالی که در اوج آمادگی بود، در اردوی تیم ملی مصدوم شد. پاستو دچار پارگی رباط صلیبی شد. اما من از آن دسته افرادی نیستم که به دنبال توجیه هستند. ما باید امتیازات بیشتری کسب میکردیم. هنوز برای کسب امتیازهای بیشتر وقت هست و ما میخواهیم دلیلی برای خوشحالی به هوادارانمان هدیه کنیم.”
گوتی اطمینان دارد که الماسهای تراش نخورده بیشتری در اودینزه ظاهر خواهند شد. او میگوید:” من از کسی نام نمیبرم اما فقط دی پائول و خوان موسو (دروازهبان) نیستند. افرادی پشت سر آنها هستند که شما را شگفتزده خواهند کرد.” شاید ستارههای درخشانی مانند ناهوئل مولینا و جیدن براف، نوجوان هلندی قرضی از منچسترسیتی، در میان آنها باشند. مارینو میگوید کمی زمان بدهید.
وقتی اتلتیکو میپرسد دقیقا چقدر، مارینو لبخندی زده و میگوید:” امروزه سایرین در این رقابت، اقداماتی که اودینزه برای پیش افتادن از بقیه انجام داد، را فهمیدهاند. من نمیگویم آنها از ما تقلید کردند اما روشهای ما برای بسیاری از باشگاهها الهامبخش بوده است. ما به دنبال مجموعهای از کارها هستیم که در پیشبینی آینده به ما کمک کند. اگر درباره آنها چیزی به شما بگویم، آنها دوباره از ما تقلید خواهند کرد! تمام چیزی که خواهم گفت این است که امیدواریم بتوانیم نوآور باشیم و چرخهای که اودینزه در اواخر دهه 1990 و آغاز هزاره جدید از آن لذت میبرد را تکرار کنیم.”