انتقال ارلینگ هالند به یک باشگاه بزرگ؛ این سیرک کِی تمام می‌شود؟

چنین استعدادی سختی‌های خودش را هم دارد. هالند بازیکن بسیار بزرگی است و انرژی انباشته شده در او بیش از آن است که بتواند در یک جا بماند. پول و انتظارات ایجاد شده توسط پول به او اجازه استراحت نخواهد داد.

هفت‌یک- برای مردان جوان برازنده قرن نوزدهمی طبیعی بود که در این زمان از سال سفر مجلل به دور اروپا را آغاز کنند. مسافر شجاع از پشت پنجره کالسکه با صندلی‌های مخملش از خانه سلطنتی تا شهر باستانی با مراسم مربوط به هر منطقه از گذرگاه‌ها عبور می‌کرد: مطالعات هارپسیکورد (نوعی ابزار موسیقی) در بولونیا، ضیافت شیرینی در نیم، تدریس شش ماهه فوق‌العاده در هنرهای بصری کشتی‌گیری اتروریایی از جوانی به نام هرکول در بندرگاه استانبول.

تماشای حضور ارلینگ هالند در سفری شبیه به این اما به صورت ورزشکاری فوق ستاره در دوران مدرن در هفته جاری جالب بود. بنا به اخباری که ابتدا در اسپانیا منتشر شد، هالند به همراه پدرش و-از آن مهم‌تر- مدیر برنامه‌اش، مینو رایولای جذاب، مکار و همه‌فن حریف، در سفر از دورتموند به بارسلونا دیده شده است.

 

 

توقف‌های بعدی- گفته می‌شود- در مادرید و منچستر است. و حالا ما اینجا تمام توجه‌مان به تصاویر مردان عبوس با ماسک در ماشین‌های فرودگاه، در حال بررسی جزییات دیدارها و اعضای حاضر در آن هستیم که گواه دیگری برای شباهت این پدیده مدرن نقل و انتقالات به تئاتری عمومی و بزرگ است.

تنها چیزی که در حال حاضر قطعی است این است که هالند در همین تابستان از بروسیا دورتموند جدا خواهد شد. دو مورد به این اتفاق سرعت بخشیده است.

اول آشوب، آرامش و تغییر مسیر قریب الوقوع در بازار نقل و انتقالات اروپاست. گفته می‌شود نقل و انتقالات به خودی خود در بحران قرار دارند. پنج لیگ بزرگ در سال 2019 رکورد هزینه 5.5 میلیارد یورویی برای خرید بازیکنان را به ثبت رساندند. این آمار در اولین سال شیوع ویروس کرونا 40 درصد کاهش پیدا کرد. آیا فکر می‌کنید کسی می‌تواند با ذخیره کردن فقط چند میلیون دیگر از این شرایط سخت جان سالم به در ببرد؟ اگر یک وسیله بدون مصرف بسیار باارزش هم در اتاق داشته باشید، حالا زمانش رسیده که آن را به پول نقد تبدیل کنید.

مورد دوم پیشرفت خیره‌کننده هالند است؛ جهش بازیکنی که باعث می‌شود زمین بسیار کوچک و بازی بسیار ساده به نظر بیاید. او از گونه نادری است؛ فوتبالیستی که سادگیِ هیجان‌انگیزی در انجام کارهایش دارد. او می‌دود، شوت می‌زند و در خطوط مستقیم حرکت می‌کند. او تمامی این کارها با را قدرت بیشتری نسبت به درجه انسانی آن انجام می‌دهد. او با موفقیت شما را پیدا کرده و میخکوب خواهد کرد. او با مهارت تمام ضربه جبران‌ناپذیری به شرایط تیمی شما زده و در کوتاه‌ترین مسیر به سوی دروازه از آن عبور خواهد کرد.

 

 

چنین استعدادی سختی‌های خودش را هم دارد. هالند بازیکن بسیار بزرگی است و انرژی انباشته شده در او بیش از آن است که بتواند در یک جا بماند. پول و انتظارات ایجاد شده توسط پول به او اجازه استراحت نخواهد داد. وقتی رایولا این هفته گفت “همه درباره هالند اشتباه می‌کنند”، به نظر می‌رسید که در شرایطی ناخوشایند قرار دارد و از سوی قدرت‌هایی بالاتر تحت فشار است تا این انتقال عمومی پرسرو صدا را به سرانجام برساند.

و چیزی عجیب در اعداد دخیل در اینجا وجود دارد؛ شواهدی بر حس به بیراهه‌رفته فوتبال از ارزش و معیار و اینکه ثروت موجود در این ورزش چگونه باید توزیع شود. انتقاد شدید از تاثیر مدیر برنامه‌ها در این نقطه بسیار آسان است چرا که آنها منبع همیشگی کسری بودجه، آشوب، دریافت کمیسیون‌های سنگین و نیازمند نگه داشتن بازار هستند.

خصوصا رایولا که کمکی هم برای تغییر نظرها در موردش خودش نمی‌کند؛ مدیر برنامه بزرگی با عینک دایره‌ای کوچک که از نظر زیبایی شناسی نیز چندان وجهه درخشانی ندارد و در بیشتر عکس‌ها مانند قصاب محلی مهربان و موفقی است که قصد دارد مخفیانه شما را بکشد. اما او واقعا شخصیت پیچیده‌ای به حساب می‌آید و یکی از معدود افراد نزدیک به این آتشفشان است که حداقل به نظر می‌رسد که با چشمانی باز به آن نگاه می‌کند.

حتی قراردادهای اولیه او در سال‌های ابتدایی کارش در سال‌های دور نیز حالا درخشان به نظر می‌رسند. دنیس برگکمپ و ویم یونگ به اینتر؟ این چه جادوگری عجیبی بود؟ رایولا روبینیو را فروخت، هنریک میختاریان را فروخت، زلاتان را بارها فروخت، پل پوگبا را به منچستریونایتد فروخت. اگر موزه بریتانیا زمانی از برق انداختن مرمرهای الجین  خسته شود، شاید بتواند روی چپاول سلطنتی دومی سرمایه‌گذاری کرده و از رایولا استفاده کند تا آنها را با قیمت خاص این مدیر برنامه بار دیگر به دولت یونان بفروشد.

و حالا این موضوع: انتقال هالند به تیمی دیگر با رقم 150 میلیون پوند در دوران فروپاشی اقتصادی. داشتن حس وحشت، بیگانگی و تحت تاثیر قرار گرفتن با میزان پولی که در اینجا وجود دارد، طبیعی است. بیشتر انتقال‌های هنگفت در هر موردی غیرمنطقی هستند. به لیست هشت نقل و انتقال بزرگ تاریخ نگاه کنید و خواهید دید که تنها انتقال کریستیانو رونالدو به رئال مادرید است که بازخورد خوبی داشت- استعداد معجزه‌آسای رونالدو در این زمینه بر هر منطقی غلبه کرد.

هسته ناخوشایند این انتقال این است که در حال حاضر رخ می‌دهد، در زمانی که سقوط در همه جای دیگر دیده می‌شود؛ زمانی که باشگاه‌های محلی در خطر فروپاشی قرار دارند و زمانی که مردمی که با اشتیاق این ورزش را دنبال کرده و بخشی از هزینه‌های آن را تامین می‌کردند، در شرایط سختی قرار دارند.

 

رایولا و پدر ارلینگ هالند بعد از دیدار با لاپورتا به مادرید رفتند تا با فلورنتینو پرز هم مذاکره کنند اما موفق به دیدار با رئیس باشگاه رئال نشدند.

 

این پول جادویی نیست. سهم رایولا، قیمت هالند: این حق عضویت تلویزیون شما، پول بلیت شما، خرید کالاهای باشگاه توسط شما و ارزش تبلیغات شماست. این‌ها باعث پختن چنین آشی می‌شوند، همانطور که هیاهوی غرور ملی مشترک در هر قرارداد جدید تلویزیونی مانند این است که کسی در حال فروش بازی خودتان به شماست. آیا این روند با مقاومت واقعی روبرو خواهد شد؟

بعید است افرادی که در قدرت حاضرند اما از این سیرک نقل و انتقالات دور هستند، کاری در این باره انجام دهند. صحبت‌هایی درباره “قوانین همکاری مشترک” جدید به گوش می‌رسد که سد راه باشگاه‌های حاضر در لیگ قهرمانان برای فروش بازیکنان به یکدیگر می‌شود- ایده‌ای که تا زمانی که تاثیر مورد نظرش را بفهمید، عجیب به نظر می‌رسد- به این روش می‌توان قراردهای مالی سنگین از سوی مالکان متمول که باعث ایجاد رعب و وحشت در بعضی از باشگاه‌های ریشه‌دارتر می‌شود را محدود کرد.

در میانه این چشم‌انداز پر آشوب و قابل تغییر، ارلینگ و مینو در تلاش هستند تا تصمیمی بگیرند که آخرین قرارداد واقعا دیوانه‌وار این دوره پرمنفعت باشد. شاید منچسترسیتی علیرغم پیام ارسال شده فعلی، در صورت تامین بودجه چنین قدرتی داشته باشد: هالند می‌تواند این تیم را به قدرتی مقاومت‌ناپذیر تبدیل کند. دو باشگاه اسپانیایی تاریخچه فرهنگی و سبک خودشان برای تهیه هزینه‌های‌شان را دارند. رایولا اراده و قدرت انجام این انتقال را دارد.

اما مبلغ بالا و عجیب، فقدان معیار انسانی، ادامه تحمل همه این‌ها- خب، این دیگر مشکل ماست.

 

عنوان اصلی مقاله: Haaland transfer saga is a grotesque circus we may never see again نویسنده: Barney Ronay نشریه / وبسایت: Guardian زمان انتشار: 2 آوریل 2021

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 دیدگاه ارسال شده است