نگاهی به معاوضه بازیکنان؛ انتقال‌هایی که از آنچه به نظر می‌رسند، پیچیده‌تر هستند

با درگیری مالی ناشی از شیوع کرونا برای بسیاری از باشگاه‌ها، پیش از پنجره نقل و انتقالاتی تابستان جاری تصور می‌شد که معاوضه بازیکنان یکی از راه‌های باشگاه‌ها برای معامله بدون هزینه‌های سنگین است. هرچند در واقعیت تعداد بسیار کمی معاوضه با یا بدون پرداخت پول اضافه انجام شد- و دلیل خوبی هم داشت.

هفت‌یک-” یک موضوع هست که دوست دارم خوانندگان از آن مطلع باشند- این که در این ورزش افرادی حرفه‌ای با اصول اخلاقی خاص حضور دارند که وقتی قول می‌دهند که اتفاقی رخ دهد، این اتفاق اگر فاجعه‌ای پیش نیاید حتما رخ خواهد داد.”

دیک لاو که مذاکره کننده آرسنال در امور نقل و انتقالات در اکثر سال‌های یک دهه گذشته بود، درباره معاوضه‌ بازیکن بین دو باشگاه و به طور خاص معاوضه الکسیس سانچز با هنریک میخیتاریان در ژانویه 2018 بحث می‌کند که جز معدود مثال‌هایی است که در آن دو بازیکن لیگ برتر به تیم‌های مقابل پیوستند؛ بدون این که یک پنی بین دو باشگاه مربوطه رد و بدل شود.

با درگیری مالی ناشی از شیوع جهانی ویروس کرونا برای بسیاری از باشگاه‌ها، پیش از پنجره نقل و انتقالاتی تابستان جاری تصور می‌شد که معاوضه بازیکنان یکی از راه‌های باشگاه‌ها برای معامله بدون هزینه‌های سنگین است. هرچند در واقعیت تعداد بسیار کمی معاوضه با یا بدون پرداخت پول اضافه انجام شد- و دلیل خوبی هم داشت.

 

 

یکی از مالکان باشگاه‌های لیگ برتر به اتلتیک می‌گوید:” همراه کردن یک بازیکن در انتقال به اندازه کافی سخت است، چه برسد به این که بخواهید دو نفر را دخیل کنید. مشخصا با کمبود پول در باشگاه‌ها، یکی از ایده‌ها این است که بازیکن را با شیوه معاوضه به علاوه پرداخت مبلغ بخرید. اما باشگاهی که قصد خرید بازیکن از آن را دارید، باید به یکی از بازیکنان شما علاقه داشته باشد، شما نیز به او اجازه جدایی دهید و بازیکن نیز قصد پیوستن به آن باشگاه را داشته باشد- سازماندهی تمامی این مسائل بسیار دشوار است.”

مرحله آخر جایی است که معمولا معاوضه‌ها به مشکل می‌خورد. این مالک با افسوس اضافه می‌کند:” همه بازیکنان فکر می‌کنند از آنچه هستند بهتر عمل می‌کنند.”

یکی از مدیربرنامه‌های شناخته شده به اتلتیک می‌گوید:” من بارها پیشنهادهایی درباره معاوضه مطرح کردم. اما واقعیت این است که 99 دفعه از 100 مرتبه شرایط بسیار پیچیده است و متغیرهای بسیاری برای عملی شدن آنها وجود دارد. اگر دو بازیکن با دستمزد 40 هزار پوند در هفته و یک سال باقی مانده از قراردادشان داشته باشید، فکر می‌کنید که کار ساده‌ای است اما اینطور نیست اگر یکی از 28 ساله و دیگری 22 ساله باشد. هر بازیکنی ارزش شخصی خودش را دارد، بنابراین دشوار است.”

معاوضه‌های مستقیم مانند مورد سانچز- میخیتاریان غیرمعمول است خصوصا چون بعید به نظر می‌رسد که دو باشگاه بتوانند روی معاوضه موافقت کنند و باور داشته باشند که بازیکنان حاضر در این انتقال ارزشی دقیقا یکسان دارند. باید این نکته را درنظر گرفت که در چنین موقعیتی احتمال این که باشگاه‌ها رقیب باشند بیشتر است- که پیچیدگی دیگری را به کار اضافه می‌کند.

پیش‌زمینه این که آرسنال و منچستریونایتد چطور برای انتقال سانچز و میخیتاریان به توافق رسیدند جذاب است و بعدتر در مکالمه ما با لاو مورد بررسی قرار گرفته است. این مرد آمریکایی به شکل جالبی بسیار درباره “اعتماد” حرف می‌زند، خصوصا وقتی موضوع انتقال با معاوضه بازیکنان مطرح می‌شود که موقعیتی پیچیده با متغیرهای بسیار به حساب می‌آید. لاو بارها به این موضوع اشاره کرده که کلمات گفته شده می‌توانند در معاملات انتقال بازیکنان به اندازه کلمات نوشته شده ارزشمند باشند.

تصور این موضوع در دنیای “بخور تا خورده نشوی” فوتبال دشوار به نظر می‌رسد؛ جایی که حداقل انتظار می‌رود یک باشگاه برای زمین زدن باشگاه دیگر تلاش کند؛ خصوصا اگر مانند مورد ذکر شده، هر دو در یک لیگ باشند و مستقیما برای جام‌ها و کسب سهمیه اروپا با یکدیگر رقابت کنند.

آیا اعضای ارشد واقعا می‌توانند مانند آنچه لاو می‌گوید با حسن‌نیت با باشگاهی دیگر همکاری کرده و از نتیجه کاملا مطمئن باشند؟  لاو با لبخند می‌گوید:” در همان پنجره (انجام انتقال میخیتاریان- سانچز)، سه بازیکن در انتقالی مرتبط جابجا شدند. آنها معاوضه نبودند اما به همین روش انجام شدند.”

او درباره انتقال سه نفره‌ای صحبت می‌کند که شامل اولیویه ژیرو، میکی باتشوایی و پی‌یر امریک اوبامیانگ بود. این مثلث در بازی شبیه به “مهاجم را رد کن”، جای‌شان را با یکدیگر عوض کردند: ژیرو از آرسنال به چلسی رفت، باتشوایی از چلسی به بروسیا دورتموند رفت (قرضی) و اوبامیانگ از دورتموند به آرسنال رفت. هر انتقال باید با نهایت دقت انجام می‌شود یا ممکن بود یکی از باشگاه‌ها به دو بازیکن از این سه نفر دست پیدا کند و دیگری هیچ خریدی انجام ندهد.

 

انتقال پی‌یر امریک اوبامیانگ از دورتموند به آرسنال، بخشی از یک انتقال سه طرفه بود که طی آن الیویه ژیرو از آرسنال به چلسی و میچی باتشوایی از چلسی به دورتموند پیوست.

 

لاو می‌گوید:” در حالی که باشگاه‌ها به شدت رقابتی هستند و در بهترین حالت با یکدیگر تضاد دارند- ما نتایج مختلفی می‌خواهیم؛ ما می‌خواهیم باشگاه ما موفق شود و باشگاه آنها موفق نشود- اما سطحی از احترام و اعتماد وجود دارد.” او لحظه‌ای مکث می‌کند تا درباره آنچه گفته فکر کند.

” باشگاه‌هایی هستند که من به هیچ وجه به آنها اعتماد نمی‌کنم. اما وقتی با مارینا ( گرانوفسکایا که مدیر چلسی است) تماس گرفتم، گفتم برای رخ دادن این اتفاقات، به قول تو نیاز دارم که ژیرو را جذب می‌کنی. و ماریا گفت بله، ما در صورت فروش باتشوایی، ژیرو را جذب می‌کنیم. بنابراین من با اِسوِن (میسلینتات که مدیر سابق جذب بازیکن آرسنال بود) تماس گرفتم و گفتم اسون، می‌توانی با دوستانت در دورتموند تماس بگیری و به من اطمینان بدهی که اگر اوبا را بفروشند، باتشوایی را جذب می‌کنند؟

او این تماس را گرفت و گفت این موضوع قطعی است- آنها در صورت خرید بازیکن چلسی حاضر به فروش اوبامیانگ هستند. بنابراین من با مارینا تماس گرفتم و گفتم شرایط این است. او قبول کرد و گفت اجازه بده ببینیم کار چطور پیش می‌رود.

کارکنان دورتموند بسیار حرفه‌ای و اخلاق‌مدار هستند. من بر اساس آنچه آنها به اسون گفته بودند، اطمینان زیادی داشتم که این کار انجام می‌شود. همچنین این حس را داشتم که مارینا واقعیت را به من می‌گوید- و همینطور بود.”

***

اگر احتمال داشت در تابستان جاری کسی در مرکز انتقالی با معاوضه بازیکن در لیگ برتر قرار بگیرد، فابیو پاراتیچی بود که شرایط را طوری ترتیب داد که باعث شد تاتنهام مبلغ 25 میلیون یورو را به سویا پرداخت کرده و به علاوه اریک لاملا را با برایان خیل معاوضه کند.

مدیر فوتبال جدید تاتنهام که بسیار باتجربه است و به عنوان مذاکره کننده‌ای زیرک و خونسرد شناخته می‌شود، این تابستان به انگلیس رفت و این اتفاق پس از 17 سال حضور در سری A رخ داد؛ جایی که باشگاه‌های ایتالیایی برای مدت‌های طولانی به معاوضه بازیکنان پرداخته‌اند و بازیکنان ارشمند را به شکل روزمره با هم معاوضه می‌کنند.

مدل مدیریت ورزشی دیرینه ایتالیا به عنوان عاملی در این موضوع دیده می‌شود چون محیطی را ایجاد کرده که چارچوب‌های چندگانه برای انجام نقل و انتقالات در آن مدنظر قرار گرفته است. در واقع خیلی از زمانی نگذشته که باشگاه‌های ایتالیایی می‌توانستند مالک مشترک بازیکنان باشند- الگویی که 55 سال در جریان بود و به شکل عجیبی با برگزاری یک مزایده به پایان رسید.

افراد بدبین- که زیاد هم هستند- این سوال را مطرح می‌کنند که آیا مسائل مالی و حسابرسی در معاوضه بازیکنان مدنظر قرار می‌گیرد یا خیر. معاوضه آرتور ملو و میرالم پیانیچ در تابستان گذشته باعث تعجب بسیاری شد و باید این موضوع را در نظر داشته باشید که هر دو بازیکن بیش از 60 میلیون یورو ارزش داشتند و این انتقال به بارسلونا و یوونتوس اجازه داد تا سود خوبی را در حسابرسی‌های خود گزارش کنند.

حتی اگر هیچ پولی به عنوان بخشی از قرارداد معاوضه بین باشگاه‌ها رد و بدل نشود، ارزش‌گذاری بازیکنان همچنان به دلایل متفاوت مهم است و این فقط مربوط به حسابرسی خود باشگاه‌ها نیست. گاهی بندهای فروش وجود دارد که باید محاسبه شود، مالیات‌هایی که در قراردادهای داخلی قابل پرداخت به لیگ است، رقم پرداختی برای خرید بازیکنان در انتقال‌های بین المللی و پاداش‌ها نیز باید در نظر گرفته شود. فیفا از این نظر “توافق‌های انتقال” را به دقت زیر نظر دارد.

به انتقال خیل و لاملا برگردیم. مشخص شده که پاراتیچی در ابتدا با مونچی، همتای خود در سویا، در رابطه با معاوضه‌ای شامل ژول کونده و داوینسون سانچز، مدافعان دو تیم، مذاکره کرده است. هرچند کونده علاقه‌ای به ترک اسپانیا برای حضور در تاتنهام نداشت اما پاراتیچی در جریان این مذاکرات متوجه شد که خیل در دسترس است و موقعیت را مناسب دید. این موضوع درباره مونچی هم صدق می‌کند.

لاملا 9 سال از خیل بزرگتر است اما سویا از حضور بازیکنی باتجربه و البته دریافت 25 میلیون یورو برای هزینه در بازار نقل و انتقالاتی ناامیدکننده استقبال کرد. تاتنهام هم استعدادی بسیار هیجان‌انگیز را بدون هزینه آنچنانی و با فروش بازیکنی با دستمزد بالا که سال آینده 30 ساله می‌شد به خدمت گرفت. به عبارت دیگر همه از این قرارداد راضی بودند.

 

لاملا در این تابستان با برایان خیل معاوضه و از تاتنهام راهی سویا شد.

 

رسیدن به چنین مرحله‌ای در هیچ نقل و انتقالی آسان نیست، چه برسد به این که این انتقال معاوضه بازیکن با یا بدون پرداخت پول باشد که یکی از طرفین معمولا مشتاق‌تر از طرف دیگر است. در واقع داشتن حس متقاعد شدن یا حتی وادار شدن برای پیوستن به باشگاهی دیگر علیرغم میل باطنی چندان غیرمعمول نیست.

وقتی یک باشگاه لیگ برتری اخیرا مهاجمی را به خدمت گرفت، پیشنهاد داد تا یکی از مهاجمانش را به تیم او بدهد. هرچند این انتقال به عنوان دو معامله جداگانه صورت گرفت، همانطور که گاهی ترجیح داده می‌شود. وقتی انتقال کلیدی انجام شد- انتقالی چند میلیون پوندی- توافقی محترمانه با موفقیت شکل گرفت تا بازیکن نیمکت‌نشین با رقم مورد توافق به باشگاهی منتقل شود که ستاره‌اش را از دست داده بود.

از نظر تئوری باشگاهی که اولین خرید را انجام داده بود، می‌توانست فردای آن روز زیر حرفش بزند چون هیچ چیز مربوط به معامله دوم به صورت نوشتاری نبود اما این نشان‌دهنده اظهارات لاو درباره اقدام با حسن‌نیت است؛ چیزی که معمولا اوضاع مطابق آن پیش نمی‌رود.

هرچند هنوز مشکلی وجود داشت چون بازیکن نیمکت‌نشین وقتی این خبر را شنید، چندان مشتاق نشان نداد- یکی از منابع مدعی شد که او حس می‌کرد به عنوان یک گروگان مورد استفاده قرار گرفته است- او علیرغم مذاکره با باشگاه، احساس کرد این انتقال به او تحمیل شده و حاضر به پذیرش آن نشد.

بعضی بازیکنان احساس می‌کنند که حق انتخاب زیادی در این شرایط ندارند. حکایت استیو موریسون از معاوضه‌ای که باعث شد در سال 2013 به لیدز یونایتد ملحق شود، شوکه‌کننده نیست. مهاجمی که در آن زمان در لیگ برتر برای نوریچ سیتی بازی می‌کرد در خانه نشسته بود و انتظار داشت فردا مانند همیشه به تمرین برود که تلفن همراهش زنگ خورد.

موریسون در مصاحبه‌ای در سال 2019 به اتلتیک گفت:” تماسی داشتم که این خبر را به من داد: ما معاوضه‌ای انجام دادیم که در آن لوسیانو بِکیو را به خدمت گرفتیم و تو باید به تیم او بروی. این شوکه‌کننده بود. آیا من می‌خواستم به لیدز بروم؟ نه، نمی‌خواستم. در نهایت مجبور شدم.”

استفان آیرلند درباره ترک منچسترسیتی و پیوستن به استون‌ویلا در سال 2010 تردید داشت؛ زمانی که با ارزشی حدود 8 میلیون پوند در قراردادی که جیمز میلنر را با رقمی سه برابر به سیتی برد، وارد شد. آیرلند حتی زمانی که مشغول امضای قرارداد بود هم نگران بود که اشتباه کرده باشد-در مقطعی خواست که کار متوقف شود و به صورت خصوصی با مدیر برنامه‌هایش صحبت کند. در آخر آیرلند برخلاف قضاوتی که داشت با این انتقال موافقت کرد.

 

استفن آیرلند در سال 2010 راهی استون ویلا شد تا شرایط برای انتقال جیمز میلنر به منچسترسیتی فراهم شود.

 

با گوش دادن به صحبت بازیکنانی که در معاوضه‌ها حضور داشته‌اند، این احساس به شما دست می‌دهد که آنها گاهی آخرین نفری هستند که متوجه می‌شوند قرار است به تیم دیگری منتقل شوند و عموما اطلاع چندانی از این موضوع ندارند که مذاکرات چطور آغاز شده است.

جوردن آیو و نیل تیلور در سال 2017 معاوضه شدند و سوانسی‌سیتی حدود 5 میلیون پوند برای مهاجم غنایی به استون ویلا پرداخت کرد. سوانسی در آن زمان هنوز باشگاهی لیگ برتری بود، در حالی که استون ویلا در چمپیونشیپ حضور داشت اما تیلور فرصت آغازی دوباره پیدا کرد. هرچند اگر از مدافع کناری ولز بپرسید که کار از کجا آغاز شد و چطور پیش رفت، متوجه می‌شوید که او از هیچ چیز خبر نداشت.

تیلور به اتلتیک می‌گوید:” صادقانه نمی‌دانم که مذاکرات چطور بود، چه کسی اولین تماس را گرفت و چه تیمی اول خواهان چه بازیکنی شد. نمی‌دانم که آیا استیو بروس (سرمربی وقت ویلا) خواهان جذب من بود یا سوانسی (به ویلا) گفت گوش کنید، ما نمی‌توانیم از پس هزینه آیو بربیاییم، پس یک بازیکن انتخاب کنید. شما به عنوان یک بازیکن حس می‌کنید که باید از این اطلاعات باخبر باشید اما نیستید. شرایط اینطور است که ناگهان متوجه می‌شوید باشگاهی شما را نمی‌خواهد و باشگاه دیگری می‌خواهد. فوتبال اینطور پیش می‌رود.”

با این حال کیی گیلسپی در یکی از معروف‌ترین معاوضه‌های تاریخ لیگ برتر، خبر را مستقیما از منبع اصلی شنید. گیلسپی در سال 1995 با لباس ورزشی در رختکن تیم مهمان در شفیلد یونایتد نشسته بود و کمی ناراحت بود که جایی در ترکیب اصلی منچستریونایتد در آن روز ندارد؛ جایی که سر الکس فرگوسن او را کنار کشید و خواست در سرویس بهداشتی صحبتی داشته باشند.

فرگوسن به گیلسپی گفت:” من پیشنهادی برای جذب مهاجم انگلیسی نیوکاسل دادم و تنها راه انجام این انتقال این است که تو به آنجا بروی. می‌خواهی در این باره فکر کنی؟” خواندن روایت گیلسپی از این ماجرا در زندگینامه‌اش یادآور این است که فوتبال در طول 25 سال چقدر تغییر کرده است. گیلسپی 19 ساله بود و در آن زمان مدیر برنامه نداشت؛ بنابراین فرگوسن پیشنهاد داد تا درباره قرارداد او با نیوکاسل مذاکره کند و دستمزدش را در این روند بیش از چهار برابر کرد. در همین حال اندی کول به منچستریونایتد پیوست و همه از باقی ماجرا مطلع هستند.

***

لاو می‌گوید:” به موضوع کلیدی چرا در فوتبال معاوضه‌های بیشتری اتفاق نمی‌افتد، برگردیم. من فکر می‌کنم اول از همه این موضوع بستگی به ارزش‌گذاری بازیکنان دارد؛ هر مالکی فکر می‌کند بازیکنش بهترین است.

سپس به این موضوع می‌رسید که آیا بازیکنان می‌خواهند با هم معاوضه شوند؟ سانچز به حضور در یونایتد مشتاق بود و مختاریان می‌خواست به آرسنال برود و به همین دلیل این معاوضه انجام شد. موضوع سوم مذاکرات بازیکنان و کمیسیون مدیربرنامه‌ها است. ما از شنیدن رقم پرداختی یونایتد به این بازیکن و مدیربرنامه‌اش مبهوت شدیم.”

ریشه انجام معاوضه سانچز- میخیتاریان به مدت‌ها قبل برمی‌گشت.  آرسنال در واقع 18 ماه پیش از پیوستن میخیتاریان  به منچستریونایتد، برای جذب این بازیکن از دورتموند تلاش کرده بود. لاو با مینو رایولا، مدیربرنامه مختاریان، دیدار کرد و توافقات شخصی انجام شد اما باشگاه آلمانی با آن موافقت نکرد. از این نظر مختاریان هدف قدیمی آرسنال به حساب می‌آمد؛ نه بازیکنی که ناگهان مدنظر آنها قرار گرفته بود.

آرسنال همچنین پشیمان بود که حاضر به فروش سانچز در سال 2017 نشد؛ وقتی منچسترسیتی پیشنهادی 60 میلیون پوندی را 48 ساعت پیش از بسته شدن پنجره نقل و انتقالات ارائه کرده بود. آرسنال در آن زمان نتوانست در چنین زمان کوتاهی جانشینی مناسب برای او پیدا کند و احساس کرد از دست دادن گل‌های سانچز ریسک بزرگی خواهد بود. شرایط در ژانویه سال بعد تغییر کرده بود. آرسنال حس می‌کرد سانچز تلاش زیادی نمی‌کند و یونایتد به او علاقمند شده بود.

 

معاوضه الکسیس سانچز و هنریک میخیتاریان بین آرسنال و منچستریونایتد، یک مورد ویژه در معاوضه بازیکنان بین دو باشگاه بود اما هر دو در باشگاه‌های جدیدشان ناکام بودند.

 

لاو اضافه می‌کند:” سپس این سوال مطرح شد که آیا ما می‌توانیم پولی از شش ماه آخر قرارداد سانچز به دست آوریم و اگر جواب مثبت است، این مبلغ چه خواهد بود؟ بخش اول مطرح کردن این سوال از منچستریونایتد بود که حاضر است چه بهایی برای سانچز بپردازد؟ پاسخ این سوال هیچ بود. بنابراین ما گفتیم هیچ بهایی یعنی او اینجا می‌ماند. اگر حاضر باشید بهایی بپردازید یعنی می‌توانیم صحبت کنیم. و آن زمان بود که پیشنهاد انتقال میخیتاریان مطرح شد.”

هرچند آرسنال به میخیتاریان علاقه داشت و حس می‌کرد او می‌تواند به ارزش تیمش اضافه کند اما درباره احتمال حضور آنتونی مارسیال در معاوضه با سانچز تحقیق کرد. با این حال یونایتد به وضوح اعلام کرد که مهاجم فرانسوی از این تیم جدا نخواهد شد.

لاو شرح داد:” در این زمان ایوان گازیدیس مستقیما با منچستریونایتد در سطح مدیر اجرایی با مدیر اجرایی در تماس بود. اما من با رایولا مذاکره می‌کردم و ما تلاش می‌کردیم که شرایط مختاریان را مشخص کنیم.

از صحبت‌های رایولا کاملا مشخص بود که میخیتاریان آماده ترک منچستریونایتد است و به آرسنال می‌آید. ما می‌دانستیم که سانچز می‌خواهد از آرسنال جدا شود و ترجیحش منچسترسیتی است اما زمان انجام این انتقال به پایان رسیده بود. مشخص بود که هرجایی جز آرسنال برای سانچز خوب است، بنابراین شروع مکالمات از همین جا بود: نیازی به مختاریان نبود و سانچز اساسا خواهان جدایی بود.”

این واقعیت که بازیکنان اختلاف سنی چندانی نداشتند (فاصله 33 روزه) و عملکرد خوبی هم از خود به نمایش گذاشته بودند به این اتفاق کمک کرد، علاوه بر این که آنها هر دو می‌خواستند در لیگ برتر بمانند. هرچند در نهایت این انتقال به واسطه تمایل یونایتد به جذب سانچز پیش رفت  و سرنوشتش در دستان مدیربرنامه میخیتاریان قرار گرفت که می‌دانست موکلش می‌تواند این انتقال را عملی کرده یا آن را منتفی کند.

لاو اضافه می‌کند:” موارد بسیاری باید مورد بررسی قرار گرفته و حل شود (برای انجام معاوضه). و معاوضه سانچز- میخیتاریان به دست بدترین فرد ممکن افتاد که مینو رایولا بود. و اجازه دهید این را بگویم که من مینو را دوست دارم و می‌توانم روز و شب با او کار کنم. مینو بسیار حرفه‌ای است. اما او اعمال فشار و قدرت نفوذ را درک می‌کند.

و منچستریونایتد به هر دلیلی، برخورد با مینو را به آخرین مرحله انداخت. تصور کنید که مینو چه قدرت نفوذی داشت وقتی می‌دانست که سانچز عامل اصلی این انتقال است و من فکر می‌کنم او به همین شکل نهایت استفاده را از این انتقال برد.”

در بین معاوضه‌ها، این انتقال خارج از مقیاس به حساب می‌آید. بر طبق اطلاعات به دست آمده از قرارداد و موارد منتشر شده توسط نشریه آلمانی در اشپیگل، سانچز به دستمزد هفتگی 391 هزار پوندی در یونایتد رسید و 6.7 میلیون پوند نیز برای امضای قرارداد دریافت کرد؛ در حالی که دستمزد اصلی میخیتاریان در آرسنال 144 هزار پوند در هفته بود و پاداش وفاداری 8.5 میلیون پوندی نیز دریافت کرد- و این پیش از پرداختن به مبحث مبلغ پرداختی به مدیربرنامه‌ها است.

عملکرد سانچز برای منچستر در زمین فاجعه‌بار بود. میخیتاریان صرفا در اولین بازی خود برای آرسنال برابر اورتون در اوج بود و سه پاس گل ارسال کرد. در واقع آنها در فاصله 18 ماه پس از این انتقال‌ها در ماه ژانویه به صورت قرضی به تیم‌های دیگری منتقل شدند.

این شاید دلیل دیگری باشد که چرا معاوضه‌ها چندان مرسوم نیستند: مثال‌های زیادی وجود ندارد که در آن هر دو طرف با خرسندی از معامله بیرون آمده باشند.

 

 

عنوان اصلی مقاله: ‘Every owner thinks their pony is the prettiest one at the fair’: why swap deals are far less common than you think نویسنده: Stuart James نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 18 آگوست 2021
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *