چگونه دادههای آماری شیوه باشگاهها برای خرید بازیکن را تغییر داد
هفتیک- هواداران منچستریونایتد! دوست دارید اول خبر خوب را بشنوید یا خبر بد؟
من فرض را بر این میگذارم که دوست دارید کار را با نکتهای مثبت به پایان ببرید، بنابراین ما اول خبر بد را مطرح میکنیم.
پیشبینی میشود تیمی که فصل گذشته در رتبه دوم قرار گرفت، فصل آینده هشت امتیاز کمتر کسب کند که باعث میشود شانس آنها در فتح لیگ برتر برای اولین بار پس از سال 2013 تنها یک در هشتاد باشد و رتبه احتمالی آنها هم رده چهارم پس از منچسترسیتی، لیورپول و چلسی است.
چه کسی این را میگوید؟ Real Analytics، تیمی متشکل از پروفسورهای دانش کامپیوتر و ریاضیات که به پیشبینیکنندگان محبوب فوتبال تبدیل شدهاند.
آنها احتمال اولین شرکت پیشبینی مسابقاتی بودند که لستر را به عنوان قهرمان سال 2016 معرفی کردند، این روند را با پیشبینی قهرمانی چلسی در 2017 با هفت امتیاز ادامه دادند و همچنین روی این موضوع تاکید داشتند که آرسنال برای اولین بار در 20 سال اخیر جایی در بین چهار تیم صدر جدول نخواهد داشت.
افراد پشت Real Analytics بیشتر دوران 20 سال گذشته را به کار با صنعت شرطبندی و اتحادیههای قمار حرفهای گذراندند و حالا قوه ادراک درخشان خود را به دشوارترین دردسر و تصمیمِ بزرگترین باشگاهها معطوف کردهاند: جذب بازیکن.
و حالا به خبر خوب میرسیم. منچستریونایتد با جذب جیدون سانچو چهار امتیاز به مجموع امتیازهای احتمالیاش اضافه کرد (از 65.8 به 70.2)، شانس حضور در بین چهار تیم صدر جدول در فصل 22- 2021 را 50 درصد افزایش داد (از 40.4 درصد به 63.3 درصد) و امید کسب بیست و یکمین جام قهرمانیاش را نیز تا 250 درصد بالا برد.
البته باید گفت که در آخرین آمار احتمال کسب قهرمانی از 1.2 درصد به 4.2 درصد یا یک در 25 رسید اما جذب بازیکن 21 ساله لندنی از بروسیا دورتموند مشخصا قدمی در مسیر درست بوده است.
اما میدانید چه چیزی شرایط را به شکلی قابل توجه در اولدترافورد تغییر خواهد داد؟ حدس میزنم بدانید اما محض اطلاع کسانی که توجه زیادی نداشتهاند باید بگویم پاسخ جذب هافبک دفاعی واقعا دینامیک برای جانشینی فِرِد و اسکات مکتامینی است. و Real Analytics میداند که این فرد چه کسی است.
یان مکهیل، پروفسور تحلیل ورزشی در دانشگاه لیورپول و موسس Real Analytics، میگوید:” ما آمار ادواردو کاماوینگا را بررسی کردیم و کاملا شوکه شدیم چون او عملکرد بسیار تعیینکنندهای دارد و این برای بازیکنی به این جوانی بسیار نادر است.”
اگر پروفایل عملکرد این بازیکن 18 ساله فرانسوی را به تیم 21- 2020 یونایتد اضافه کرده، آن را به گوگل کلاود پلتفرم بفرستید و شبیهسازیهای میلیونی برای فصل آینده انجام دهید، میبینید که کاماوینگا تقریبا به تنهایی شش امتیاز دیگر برای آنها به دست میآورد (از 65.8 به 71.7)، احتمال حضور در بین چهار تیم صدر جدول را تقریبا 70 درصد افزایش میدهد و امید کسب جام را تا 6.4 درصد بالا میبرد.
حس بهتری دارید، درست است؟
صبر کنید تا بشنوید که اضافه کردن کاماوینگا و سانچو و رافائل واران چه تغییری در این ارقام ایجاد میکند: اضافه شدن بیش از 10 امتیاز (65.8 به 76.2)، شانس 87 درصدی برای حضور در جمع چهار تیم صدر جدول و احتمال 14.7 درصدی برای کسب اولین جام قهرمانی پس از بازنشستگی سر الکس فرگوسن.
به گفته مکهیل، این مثلث باعث میشود یونایتد از تلاش برای حضور در جمع چهار تیم و کسب سهمیه حضور در لیگ قهرمانان به نبرد با لیورپول، دشمن قدیمی، برای کسب رتبه دوم برسد. این قدم رو به جلویی نیست که بسیار آرزویش را دارند اما بیتحرکی در لیگ برتر در واقع حرکت رو به عقب است و این بازیکنان حداقل اسلحههای موردنیاز یونایتد را برای دشوار کردن کار سیتی، تیم همشهری و مدافع عنوان قهرمانی، فراهم میکنند.
آیا کاماوینگا به این تیم خواهد پیوست؟ این چیزی نیست که Real Analytics یا هر شرکت تحلیل داده دیگری که در 18 ماه گذشته در بازار فوتبال از آن پر شده، بتواند آن را پیشبینی کند. برای پاسخ به این سوال باید آن را از استعدایابها، ارزیابهای سنتی استعداد فوتبالی، هم بپرسید چون امثال Real Analytics، Instat، Opta، StatsBomb و Wyscout جانشین آنها نشدهاند بلکه آنها را نجات دادهاند.
مایک ریگ، مدیر فنی برنلی، میگوید:” آنالیز دادهها 1000 درصد موثرتر از استعدادیابی سنتی است که باید به سوی جایی رانندگی کنی یا سوار هواپیما شوی تا بازی کسی را برای 90 دقیقه ببینی… و بعد آنها شاید حتی بازی هم نکنند یا در پست یا سیستمی متفاوت با آنچه انتظار داشتی بازی کنند. و شاید بهترین بازی ممکن یا بدترین بازی ممکن از آنها را ببینی.”
با توجه به چنین احتمالات و برنامه سفرهایی، جای تعجب ندارد که مایکل کالوین، نویسنده ورزشی، آنها را در کتابش با عنوان “مردانی از ناکجاآباد” که در سال 2013 جوایزی را از آن خود کرد از این افراد با همین عنوان یاد کرد.
ریگ میگوید:” استعدادیابی زنده بر پایه کشف نیست، بلکه برای تایید است. برنلی هرگز بازیکنی را صرفا بر اساس آمارش نخریده است- شما همچنان به آزمایش حضوری نیاز دارید. دادهها به شما کمک میکنند تا تحقیقات خود را از فیلتری عبور داده و سپس چیزهایی که دیده یا شنیدهاید را تایید کنید.
شما با صحنه آغاز فیلم “مانیبال” (Moneyball) آشنا هستید که همه استعدادیابها در حال صحبت درباره بازیکنان هستند و کسی میگوید از بازیکنی خوشش نمیآید چون نامزدی زشت دارد یا در گرم کردن خوب ظاهر نشده است؟ من در این جلسات حضور داشتهام!
استفاده درست از دادهها صرفا سبکی موثرتر و هدفمندتر برای انجام این کار است اما به معنای مقابله تحلیلگران با استعدادیابها نیست- شما به هر دو نیاز دارید و آنها معمولا موافق هستند.”
آه، مانیبال.
نوشتن درباره درک تدریجی فوتبال از اهمیت و پویایی دادهها بدون حداقل یک اشاره به کتاب تاثیرگذار مایکل لوییس در سال 2003 غیرممکن است. ادامه کامل عنوان کتاب مانیبال همه چیز را به خوبی شرح میدهد:” هنر پیروزی در دیداری غیرمنصفانه”.
برای کسانی که این کتاب را نخوانده یا فیلم تولید شده در سال 2011 با بازی برد پیت را ندیدهاند، باید گفت که این داستان درباره مدیرکل یک باشگاه بیسبال است (مشابه مدیر فوتبالی یا مدیر ورزشی) که متوجه میشود ورزش او ارزش بیش از حدی برای بعضی ویژگیها قائل است و ارزش کمی به سایر خصوصیات میدهد. بنابراین بازار برای بازیکنان دچار ناکارآمدی شده که به تیمی که از این موضوع مطلع است، علیرغم بودجه کم، شانس زیادی میدهد.
البته که بیلی بین، مدیر مورد بحث، همه این موارد را شخصا درک نکرده است. در واقع او روی شانههای ارتشی از آماتورها ایستاده که سالها در سایه در حال توسعه راههای جدید ارزیابی عملکردها بودهاند. و وقتی او ثابت میکند که این ایدهها در لیگهای مهم جواب میدهد، همه از او تقلید میکنند.
این برای 20 سال قبل بود و بیسبال حالا به پنجمین پاسخ مختلفش برای ناکارآمدی بازار رسیده، هر تیمی بیلی بین خودش را دارد و فرد اصلی در حال سرمایهگذاری در فوتبال اروپاست که تنها زمانی چشمهایش را به انقلاب تحلیلی باز کرد که شیوع جهانی ویروس کرونا تاثیرش را بر فوتبال نمایان کرده بود.
کریس اسکات، تحلیلگر جذب بازیکن نیوکاسل، میگوید:” ویروس کرونا تاثیر زیادی روی جذب بازیکن داشت- شرکتهای جدید آنالیز از همه جا سر بر آوردند. دادهها پیش از آن هم مهم بودند اما چون استعدادیابها نمیتوانستند در مسابقات حاضر شوند، همه ما مجبور شدیم به آمارها تکیه کنیم.”
زندگی حرفهای اسکات در فوتبال در دفتر فروش بلیت نیوکاسل آغاز شد اما ذهن جستجوگرش و استعدادش در اعداد باعث شد چند سال قبل وارد دپارتمان فوتبال شود. وقتی ویروس کرونا استعدادیابها را زمینگیر کرد، اسکات به جستجو در بازار پلتفرم دادهها پرداخت تا ببیند آن بیرون چه خبر است و Real Analytics را پیدا کرد. اسکات شرح میدهد:” تحلیل دادهها باید آغاز و پایان راه باشد. بنابراین شاید ما به دنبال یافتن مدافع چپی باشیم که بتواند کار X، Y و Z را انجام دهد که بر اساس نحوه بازی ما و انتظاراتی است که از یک مدافع چپ داریم. این جستجویی مفیدتر از صرفا جستجو برای 30 مدافع چپ برتر زیر 30 ساله در فرانسه است. ما میخواهیم بدانیم پنج بازیکن برتری که بتوانند این کار و این کار و این کار را انجام دهند، چه کسانی هستند.
و سپس در آخر این روند، وقتی استعدادیابی سنتی را انجام دادید، میتوانید به تاثیری که این کار دارد، نگاه کنید- این تقریبا شبیه به انتقالی مجازی است، جایی که میتوانید ببینید آیا این بازیکن واقعا باعث بهبود شرایط تیم خواهد شد یا خیر و این تاثیر چه مقدار است. این لازمه سختکوشی است.”
ریگ بیش از 25 سال است که به دنبال ستاره بعدی میگردد. او کارش را در سال 1995 در اتحادیه فوتبال ولز شروع کرد و سپس مشاغل با مسئولیتی بسیار بالاتر را در تیمهای شفیلد ونزدی، بلکبرن راورز، منچسترسیتی، اتحادیه فوتبال انگلیس، فولام و در نهایت برنلی بر عهده داشت. او با اسکات موافق است که قرنطینه، کاتالیزوری برای هوشمندتر شدن فوتبال بوده است.
ریگ میگوید:” شیوع کرونا سیستم جذب بازیکن را به صورت کامل تغییر داد. بعضی باشگاهها به استعدادیابهای خود مرخصی دادند و دیگران آنها را به تحلیلگر ویدیویی تبدیل کردند تا بتوانند بازیهای بسیار بیشتری را نسبت به قبل ببینند.”
هرچند لحظه تغییر ناگهانی باورها و آگاهی ریگ زودتر رخ داده بود، چرا که دوران حضور او به عنوان مدیر ارشد فوتبال در فولام با حضور رو به رشد تونی خان، پسر علاقمند به تحلیل مالک آمریکایی باشگاه به نام شهید خان، همراه بود. این اتفاق شبیه به دوره آموزشی سریع در تئوری مانیبال بود؛ هرچند تغییرات زیادی در علایق ریگ ایجاد شد.
او میگوید:” چیزهای زیادی از آن زمان تغییر کرده و من آنها را اینطور توصیف میکنم که ما افراد بسیاری داریم که اجزا را تولید میکنند- Instat، Wyscout، Opta و سایرین.
اما چیزهایی که باشگاهها واقعا به آنها نیاز دارند، مدیران هستند: افرادی که بتوانند کار مهمی با این اجزای تولید شده انجام دهند. همه ما بدون سفر کردن، به صدها لیگ و هزاران بازیکن دسترسی داریم. ما میتوانیم 100 بازی اخیر آنها را تماشا کنیم. ما بیش از حد لازم اطلاعات داریم. نمیخواهیم به 30 هزار بازیکن نگاه کنیم، میخواهیم روی 250 بازیکن تمرکز کنیم. تحلیلها زحمت این کار را میکشند.
اما ما به افرادی متواضع، با دانش فوتبالی و مهارتهای فردی نیاز داریم تا با ما برای استفاده موثر از این دادهها کار کنند. چون در آخر اکثر باشگاهها بهترین بازیکنان موجود را نمیخرند: آنها به دنبال بهترین بازیکنانی هستند که با شرایط باشگاه همخوانی داشته باشند. بنابراین این یعنی انجام مکالماتی درباره این که آیا بازیکن در دسترس است، ما از پس هزینه او برمیآییم، آیا او خواهد آمد، آیا با سیستم ما سازگاری دارید…
بسیاری از تحلیلگران صرفا اعداد را مقابل شما قرار میدهند و میگویند خب، این چیزی است که دادهها میگویند. اما فوتبال به این شکل پیش نمیرود و این دلیل علاقه من به ایان و طارق خراط ( دانشمند داده ارشد Real Analytics) است. آنها اعداد را درک میکنند و در عین میتوانند این دانش را در مشکلات واقعی دنیای فوتبال به کار بگیرند. مدیران زیادی آن بیرون حضور ندارند اما این افراد دو نفر از بهترینها هستند.”
با این حساب، شرایط چطور پیش میرود؟
سنگ بنای Real Analytics و سایر شرکتهای از این دست، تلاش برای انجام کاری است که مردم میگفتند غیرممکن است، چون فوتبال بسیار سریع و بدون ساختار است که بتوان آن را به اقداماتی تقسیم کرد که قابل اندازهگیری، ارزیابی و پیشبینی باشد.
اکثر ما حالا به آمارهایی چون “گلها و پاس گلهای مورد انتظار” استناد میکنیم اما این موارد در مقایسه با اطلاعاتِ در سطح دکترای فراهم شده توسط مکهیل و خراط، در سطح دبستان هستند.
آنها مانند هرکس دیگری در فوتبال بیشترین داده مربوط به عملکردهای فنی و فیزیکی در هر بازی را تهیه کرده و سپس ارزشهایی را به هر اقدام اختصاص میدهند. آنها سپس با استفاده از هوش مصنوعی و الگوریتمهای اختصاصی تعیین میکنند که هر بازیکنی چه مقدار ارزشی در زمینه پیروزیها به تیم اضافه کرده است.
آنها پس از تعیین این موضوع به سابقه انضباطی و مصدومیت بازیکنان نگاه میکنند تا مشخص کنند که آنها چه مدت در دسترس هستند. و همچنین پتانسیل بازیکن برای بهتر شدن را ارزیابی میکنند. در آخر به نمره دهی جامع و پویایی بازیکن میرسند-100 بهترین امتیاز است اما کسب هر امتیازِ بالاتر از 90 یعنی بازیکن فوق ستاره به حساب میآید.
اگر به سانچو برگردیم، Real Analytics نمره 85.7 را به او داده که امتیازی فوقالعاده برای یک بازیکن 21 ساله است. دلیل اصلی کسب این نمره توانایی دریبلزنی او است- مهارتی که هواداران انگلیس در این تابستان در طول یورو 2020 خیلی کم شاهد آن بودند. Real Analytics فکر میکند که او میتواند موفقترین دریبلزن لیگ برتر در فصل پیش رو باشد. از سوی دیگر، او در زمینه سرزنی چندان خوب نیست.
اما چیزی که هواداران یونایتد را هیجانزدهتر میکند، این پیشبینی است که سانچو میتواند به بازیکنی با نمره بالای 90 تبدیل شود که باعث میشود او به خوبیِ دوران اوج محمد صلاح باشد.
باید بدانید که کاماوینگا هم نمرهای مشابه دارد و به همین دلیل تمام باشگاههای بزرگ اروپا در حال بررسی شرایط رن و این نوجوان فرانسوی هستند. در واقع مکهیل اخیرا آمار کاماوینگا را برای یکی دیگر از مشتریان لیگ برتری خود بررسی کرده، هرچند هویت آنها محرمانه است و او نمیتواند آن را فاش کند.
با این حال مثالی که مکهیل میتوانست به آن اشاره کند، کار انجام شده از سوی Real Analytics روی اهمیت آلن سن-ماکسیمین برای نیوکاسل بود. این شاید باعث تعجب حاضران همیشگی در سنت جیمزز پارک نباشد اما اگر وینگر فرانسوی از این تیم جدا شود، حدود شش امتیاز را با خود خواهد برد و نیوکاسل را در خطر سقوط قرار میدهد.
ریگ میگوید:” من واقعا صلاحیت درک نحوه انجام این کار از سوی ایان و طارق را ندارم اما میدانم که میتوانم به آن اعتماد کنم. میتوانم نزد شان دایش (سرمربی برنلی) بروم و توضیح دهم چرا فکر میکنم این بازیکن به کار تیم میآید یا نمیآید. او نمیخواهد برگههای تحلیلی را ببیند.”
اسکات از نیوکاسل میگوید:” چیزی که واقعا برایم جذاب است، چیزی است که آن را آمارهای فوتبال مدرن مینامم- فشارها، بازپس گیری توپ با پرس از جلو- این فوتبال لیگ برتر است.
این در مقایسه با سایر لیگها یک هیولاست و شما به بازیکنانی نیاز دارید که بتوانند در تمام روز بدوند. اگر بازیکنان نمیتوانند با توقعات فیزیکی کنار بیایند، هرگز نخواهید توانست بیشتر از یک ساعت از آنها استفاده کنید.”
رقابت برای جذب استعدادها هم بسیار شدید است. لیورپول که مالکانش یک تیم بیسبال متاثر از مانیبال به نام بوستون ردساکس را هم در اختیار دارند، به عنوان زیرکترین تیم در زمینه جذب بازیکن به حساب میآیند؛ هرچند منچسترسیتی به تازگی لائوری شاو، استاد علم دادهها و متخصص فیزیک نجومی، را به خدمت گرفته تا به آنها در جذب بازیکنان درست کمک کند.
برایتون و برنتفوردِ تازه صعود کرده که هر دو تحت مالکیت قماربازهای حرفهای هستند هم بسیار مورد تحسین قرار میگیرند؛ در حالی که ریگ باور دارد که باشگاههای متفاوتی چون بارسلونا، موناکو و اشتوتگارت همگی در حال توسعه تیم تحلیل دادههای خود هستند. برای مکهیل، این گواهی است که ورزش در حال پیشروی در مسیر او است.
او اظهار داشت:” ما میدانیم پیشبینیهایمان خوب است چون مشتریان ما درآمد دارند و ما میتوانیم از نظر علمی از آنها حمایت کنیم.” البته نمیتوان گواهی بهتر از جدول لیگ داشت.
وقتی مکهیل در نووامبر گذشته کمی پس از مصدومیت شدید ویرژیل فندایک از ناحیه زانو، لپ تاپش را روشن کرد، لیورپول در صدر قرار داشت. با این حال شبیهسازیهای Real Analytics چندان با دفاع یورگن کلوپ از عنوان قهرمانی موافق نبودند و پیشبینی کسب 69 امتیاز و حضور در رده سوم را داشتند. و همین اتفاق رخ داد.
مکهیل همچنین سه تیم صدر و پنج تیم قعر جدول را درست پیشبینی کرد؛ در حالی که سایرین با یک یا دو رده اختلاف نسبت به پیشبینی او در پاییز به کارشان پایان دادند.
فصل پیش رو؟ خب، ما نمیخواهیم همه چیز را لو بدهیم اما همینقدر بگوییم که منچسترسیتی در شرایط خوبی است اما نیوکاسل، برنلی و نوریچ سیتی بهتر است به تلاش برای جذب کاماوینگا اضافه شوند.”
درباره بارسا هم پیشبینی بذارید. من تصمیم گرفتم بازی های فصل بعدو نگاه نکنم. احتمالا چهارم تا ششم بشیم. چمپیونزلیگ هم با توجه با گروه های سخت سال بعد گروهی بالا نیایم