پیشبازی تاکتیکی فینال چمپیونزلیگ؛ چلسی و سیتی بری قهرمانی چه نقشههایی دارند؟
هفتیک- فینال تمام انگلیسی لیگ قهرمانان بین دو سرمربی که به خوبی یکدیگر را میشناسند، باید تضمین کننده نبرد تاکتیکی جذابی باشد؛ خصوصا اگر پپ گواردیولا با تفکرات شدیدا مورد انتقاد خود در شبهای بزرگ اروپایی سیتیزنها، قدم به این بازی گذاشته و ترکیبی را به میدان بفرستد که در تئوری بسیار کارآمدتر از عمل باشد.
بعید به نظر میرسد که سرمربی منچسترسیتی از هیچ غافلگیریای به سبک “ام نایت شیامالان” در ترکیبش رونمایی کند (توضیح مترجم: M. Night Shyamalan کارگردان آمریکایی است که به ساختن فیلمهایی با موضوعات فرازمینی با پایانبندیهای غافلگیرکننده شهرت دارد) یا مدعی شود که جان استونز در تمام طول این مدت “اینورتد وینگر” بوده است اما از توانایی آماده کردن تیمش برای بازی به چند شیوه مختلف در فینال شنبه شب برخوردار است. به هرحال در دیدارهای این فصل سیتی برابر چلسی شاهد چند مورد ثابت بودهایم که بر اعلام یک ترکیب اصلی جذاب دلالت دارد.
خوشبختانه پیش بینی ترکیب اصلی چلسی بسیار آسانتر است، بنابراین اجازه دهید از آنجا شروع کنیم.
شگفتی بسیاری رقم خواهد خورد اگر توماس توخل از سیستم 3-4-3 به کار گرفته شده در تیمش دست بکشد؛ حتی با این که اخیرا نشانههایی وجود داشته مبنی بر این که مربیان حریف شروع به یافتن راههایی برای متوقف کردن تیم او کردهاند. لستر موفق شد تلاشهای این تیم را در جریان پیروزی در فینال جام حذفی خنثی کند؛ منچسترسیتی در جریان شکست در نیمهنهایی FA Cup مشکلات بزرگی را برای این تیم ایجاد کرد و آرسنال و استون ویلا هر دو موفق به کسب پیروزیهای غیرمنتظره شدند.
از کار انداختن چلسی به شکلی باورنکردنی دشوار است؛ آنها از دفاع بازیسازی میکنند، سمت انجام بازی در میدان را تغییر میدهند و کنترل بازیها را به واسطه جاگیری هوشمندانه، کارهای ترکیبی سریع و پرسینگ شدید در دست میگیرند. مهمتر از این، چلسی در دو دیدار برابر منچسترسیتی ِ پپ گواردیولا دو بار برنده میدان بوده است، یکی در جریان پیروزی 0- 1 در نیمه نهایی جام حذفی و دیگر پیروزی 1-2 در خانه حریف در مسابقات لیگ. آنها به احتمال بسیار زیاد با چنین چینشی به میدان خواهند رفت.
چند پست هستند که ممکن است در دیدار امشب با شرایط متفاوتی به کار گرفته شوند. روی ضربات آزاد، مارکوس آلونسو در محوطه جریمه بازیکنی بسیار خطرناک است و در پستهای هجومی مرکزی پیشروی میکند اما در کار دفاعی به اندازه بن چیلول مستحکم نیست و حکیم زیاش ممکن است به دلیل توانایی پاسکاری خود در یک سوم هجومی به کریستین پولیسیچ ترجیح داده شود. احتمال حضور پولیسیچ به دلیل سرعتش در ترکیب بیشتر است.
میسون مونت بازیکنی کلیدی است و در کل منطقه هجومی حضور دارد، گاهی به سمت چپ تیمو ورنر میرود، در صورت نیاز به خط میانی اضافه میشود و در هر جای منطقه هجومی که بتواند حاضر میشود تا به ایجاد برتری عددی در مناطق مشخص زمین کمک کند. استراتژی این تیم مانند هر دو بازی این فصل تحت هدایت توخل برابر سیتی این خواهد بود که بازیسازی از دفاع انجام شود، منطقه بازی به صورت مورب تغییر پیدا کند و تلاش برای ارسال پاسهای بلند پشت خط دفاعی سیتی برای نفوذ ورنر یا پولیسیچ در دستور کار قرار بگیرد.
چلسی بدون توپ پرسینگ را با چهار بازیکن هجومی شروع خواهد کرد؛ در حالی که انگولو کانته در مرکز زمین به مونت اضافه میشود و وینگ- بکها جلو میروند تا مانع از بازیسازی سیتی از دفاع خود شوند. هر بازیکن دستور بستن یک راه ارسال پاس و حفظ فاصله نزدیک با حریف مستقیمش را خواهد داشت؛ چیزی که سیتی قصد دارد از آن بهره بگیرد. بعدا بیشتر به این موضوع میپردازیم.
اگر چلسی انرژی، جدیت و سطح هجومی بودن درستی را در هر دو حالتِ با و بدون توپ حفظ کند- مانند دیدار برابر لستر در لیگ و نه در فینال جام حذفی- شانس زیادی برای بالا بردن جام قهرمانی خواهند داشت.
آنها همچنین از حرکات و سرعت ورنر استفاده میکنند. مشکلات گلزنی بازیکن آلمانی در این فصل به خوبی پوشش داده شده چرا که به ثمر رساندن 6 گل با 10.93 گل مورد انتظار (xG) یعنی این بازیکن عملکرد چندان خوبی در برابر دروازه نداشته است. کای هاورتز یا اولیویه ژیرو شاید در نوک خط حمله ترجیح داده شوند اما هیچکدام از آنها از تحرک یا سرعتی برخوردار نیستند که بتوان با تکیه بر آن، از فضای ایجاد شده توسط خط دفاعی جلو کشیده سیتی استفاده کرد. این سبک نفوذهای از بین مدافعان همان چیزی است که چلسی به دنبال آن خواهد بود.
در مثال بالا، ورنر از آخرین خط عبور میکند تا پاس گل پیروزیبخش برابر سیتی در جریان پیروزی1-2 در لیگ را برای آلونسو ارسال کند. این روش قطعا جواب میدهد.
آنها همچنین تک گل دیدار مرحله نیمهنهایی جام حذفی را با استفاده از نفوذ ورنر وارد دروازه حریف کردند؛ پس از این که یکی از گلهای آنها (به درستی) به دلیل خطای آفساید مردود اعلام شد که در روند به ثمر رسیدن آن ورنر از سد خط دفاعی جلو کشیده سیتی عبور و موقعیت گلی را در دقیقه ششم بازی برای زیاش فراهم کرده بود.
توخل باید راههایی را طراحی کند که تیمش از طریق آنها بتواند از پرس سیتی از جلوی زمین عبور کرده و صرفا با ارسال توپ به جلوی زمین زمینه فرار ورنر را فراهم نکند. او میخواهد تیمش مالکیت توپ را در اختیار داشته باشد تا به بازیسازی کمک کند اما در عین حال به واسطه این اتفاق از خطر ضدحمله نیز در امان باشد. در تصویر زیر، تیاگو سیلوا پاسی مورب روی ضربه آزاد برای چیلول در بال چپ ارسال میکند و عبور توپ از روی پرسینگ از جلوی زمین باعث میشود که شش بازیکن سیتی از جریان بازی خارج شوند.
چیلول توپ را کنترل میکند اما راه عبوری ندارد، بنابراین بازیکنان سیتی به او فشار میآورند. تنها گزینه این وینگ- بک پیدا کردن راهی برای ارسال پاس رو به جلو به یکی از سه بازیکن شامل مونت، ورنر یا زیاش (سمت راست تصویر) یا امید داشتن به نفوذ یکی از هم تیمیهایش به فضای بین بازیکنان سیتی در نزدیکی مرکز میدان است.
فیل فودن، جانشین کوین دی بروین مصدوم، وظیفه از بین بردن گزینههای ارسال پاس چلسی با ممانعت از فرصت جورجینیو برای نفوذ به این فضا را بر عهده دارد. او در سمت اشتباه جورجینیو قرار گرفته و سعی میکند به جای ایستادن سمت دروازه خودی از سمت چپ روی او تکل بزند و این به هافبک چلسی اجازه میدهد که بچرخد و پاسی را به مونت برساند. ورنر سریعا نفوذی رو به جلو را آغاز میکند.
مونت که در جریان این حرکت در بال کناری حضور پیدا کرده سپس پاسی رو به جلو در پشت خط دفاعی سیتی ارسال میکند تا موقعیت خوبی برای ورنر ایجاد کرده باشد. او به سوی محوطه جریمه میدود و پاسی برای زیاش ارسال میکند تا به آسانی دروازه را باز کند.
موقعیت ایجاد شده به این شکل است:
آنها از دفاع بازیسازی میکنند، سمت انجام بازی در زمین را تغییر میدهند، کارهای ترکیبی سریع را به کار میگیرند و به محض انجام اشتباه از سوی فودن، به دنبال رساندن توپ به ورنر در پشت خط دفاع هستند. ورنر زمینهساز به ثمر رسیدن گل پیروزی توسط زیاش میشود.
… و این موضوع ما را به خوبی به منچسترسیتی میرساند.
گواردیولا در دو دیدارش با توخل در فوتبال انگلیس از دو سیستم متفاوت استفاده کرده است. اولی سیستمی کاملا استاندارد (برای سیتی) شامل 2- 4- 4 / 1-3- 2- 4 با حضور شماره 9 کاذب و دومی سیستم قدیمی 2- 2-1-5 با حضور رودری به عنوان تنها هافبک میانی بوده است.
ثبات جالب بین دو ترکیب اصلی حضور رحیم استرلینگ و فران تورس در مناطق هجومی و کنارهها به واسطه سرعت آنهاست- گواردیولا متوجه نکتهای شده که میخواهد از آن استفاده کند و نیاز به بازیکنان سریع برای انجام این کار دارد.
بدون در نظر گرفتن سیستم، برنامه سیتی در هر دو بازی از همان ابتدا مشخص بود: پرس از جلوی زمین و ارسال پاسهای بلند و مستقیم از عمق به فضای پشت خط دفاعی جلو کشیده چلسی. در تصویر زیر رودری در تلاش برای ارسال یکی از این پاسها در دقیقه 10 دیدار نیمه نهایی جام حذفی است:
سیتی همان لحظه توپ را پس گرفته و به دلیل پیشروی چلسی در حین تصاحب توپ، فضایی پشت وینگ-بکها و مدافعان میانی وجود دارد. گابریل ژسوس نفوذی از سمت چپ آغاز کرده و رودری او را پیدا میکند تا تیم را به جلوی زمین بکشاند.
اینجا مثال دیگری است. در تصویر زیر فرناندینیو توپ را از دفاع دریافت کرده و میچرخد، فورا نگاهی به اطراف میاندازد تا فضا را در حین عقب کشیدن چلسی شناسایی کند.
این بازیکن برزیلی میچرخد، با قدمهای بلند به سوی میانه زمین میرود و متوجه نفوذ تورس از پشت (بیرون تصویر) میشود.
پاس ارسالی به شکل چیپ از روی بازیکنان عبور میکند اما تورس نمیتواند در زمان درست به توپ برسد. چلسی نجات مییابد.
این مشخصا تاکتیکی بود که سیتی روی آن کار کرده بود و در جریان شکست 1- 2 در لیگ نیز تکرار شد. پرسینگ چلسی از جلوی زمین کار ارسال پاسهای بلند دقیق از دفاع را برای حریفان دشوار میکند اما خط دفاعی جلو کشیده برای انجام این پرسینگ از جلو باعث میشود که دفاع چلسی آسیب پذیر باشد- این استراتژی دفاعی با ریسک معقول است که در بیشتر دوران حضور توخل روی نیمکت این تیم جواب داده است. با این حال، حرکات هوشمندانه و پاس صحیح میتواند آنها را به دردسر بیاندازد.
تصویر زیر مثالی از اتفاقی است که میتوانیم انتظار داشته باشیم سیتی در جریان دیدار شنبهشب آن را امتحان کند. پرسینگ چلسی در تلاش است که فشار و عجله را به بازیسازی سیتی تحمیل کند و دفع توپی رو به عقب یا عجولانه را موجب شود. خطوط آبی نشانگر نفوذهایی است که احتمال دارد هر بازیکن بسته به حرکت بعدی توپ انجام دهد.
روبن دیاش توپ را در اختیار دارد و زیاش او را به کنارهها میراند؛ در حالی که آلونسو با تنها گزینه ارسال پاس کوتاه او (در کنار خط طولی) به شدت یارگیری کرده است. در سمت راست تصویر آنتونیو رودیگر قرار دارد که تورس را که برای حمایت عقب کشیده دنبال میکند و همین موضوع یک گزینه دیگر ارسال پاس را از بین میبرد.
دیاش به جای ارسال پاس کوتاه، توپ بلندتری را به بال راست (در طول خط آبی آسمانی) میفرستد. ژسوس عقب کشیده تا توپ را دریافت کند و همین موضوع آندریاس کریستنسن را به دنبال او میکشاند، در حالی که تورس توپ را با خطوط نقطه چین زرد نشان داده شده از سمت چپ به راست دنبال میکند. رودیگر و کریستنسن هر دو حالا دور از پست خود هستند.
این پاس به فضایی میرسد که به دلیل حضور مدافعان چلسی در جلوی زمین خالی شده است.
این حرکت به جایی نمیرسد اما این ایده جواب داده است. پرسینگ شدید توخل از جلوی زمین باعث ایجاد اشتباه میشود و مدافعان میانی که مهاجمان را تا خط میانی دنبال کردهاند تا مانع از تبدیل شدن آنها به گزینه دریافت پاس شوند نیز به این موضوع دامن میزنند. این فضایی است که گواردیولا تشخیص داده است.
اینجا مثال دیگری از این ایده وجود دارد. دیاش متوجه نفوذ ژسوس از پشت میشود که به کمک عقب کشیدن تورس به خط میانی و کشاندن رودیگر با خودش شکل گرفته است. ژسوس به فضای خالی شده نفوذ میکند. به غیبت هافبکهای سیتی در میانه زمین نگاه کنید:
رودری- تنها هافبک میانی- تا آخرین خط عقب کشیده تا گزینهای برای دریافت پاس در عمق باشد.
این حرکت در تصویر زیر ادامه پیدا میکند. کریستنسن برای تصاحب توپ با ژسوس کورس میگذارد اما در تلاش برای رسیدن به آن خودش را مصدوم میکند (او بازیکن شماره 4 در حال زمین خوردن در سمت راست تصویر است) و این اتفاق مسیری آزاد به سوی دروازه را در اختیار سیتی قرار میدهد. در حین رخ دادن این اتفاقات، استرلینگ با سرعت زیاد به سوی محوطه جریمه میآید تا در این حرکت جالب سهمی داشته باشد (در راستای خط زرد بالایی).
ژسوس پاسی را به داخل برای سرخیو آگوئرو ارسال میکند که ضربه اول ضعیفی به آن میزند و با رسیدن به موقع استرلینگ نجات پیدا میکند. استرلینگ در تیر دورتر کار را تمام میکند تا سیتی پیش بیفتد. آگوئرو، ژسوس، استرلینگ و تورس همگی دوندههایی خوب برای به هم زدن تمرکز مدافعان حریف و نقاط مرکزی حملات هستند.
تلاش سیتی برای استفاده از این پاسها صرفا به دلیل ایجاد فضا در پشت توسط چلسی نیست. ارسال توپ به جلو در سریعترین زمان ممکن این اطمینان خاطر را ایجاد میکند که چلسی نمیتواند وارد فاز دفاعی خود شده و ضرباهنگ بازی را از بین ببرد؛ چرا که گاهی همه بازیکنان به پشت توپ عقب میکشند تا هر فضای بالقوه برای ایجاد موقعیت را مسدود کنند. آنها در انجام این کار بسیار خوب هستند.
ایجاد هرگونه شانسی برای گلزنی در این موقعیت بسیار دشوار است و سیتی باید به ارسال پاس در فضاهای کناری ادامه دهد تا این که در نهایت مجبور به فرستادن توپ رو به عقب شود. بازیکنان چلسی مهاجمان حاضر در محوطه جریمه را پیش از آن که برای عبور از موقعیتهای دفاعی عمقی تلاش کنند از کار میاندازد و به واسطه خط دفاعی جلو کشیده سیتی این فرصت را خواهد داشت که ضدحملهای با پیشروی ورنر یا پولیسیچ تدارک ببیند. استرلینگ و دیبروین در این تصویر با حضور هفت مدافع در برابر دو مهاجم در محوطه جریمه از نظر برتری عددی از کار افتادهاند:
این احتمال وجود دارد که گواردیولا ترکیب اصلی منچسترسیتی را با آرایش2- 2- 1- 5 با حضور تورس، استرلینگ و ژسوس انتخاب کند و ممکن است دی بروین نیز در پست آگوئرو به میدان برود؛ نقشی که برای آن آماده است. این کار از نظر تاکتیکی کاملا منطقی است و برای بهره بردن از نقاط ضعف در سیستم چلسی و نقاط قوت بازیکنان خاصی از سیتی طراحی شده است… اما آیا این بهترین تیم سیتی است؟
گواردیولا میتواند چندین ترکیب کاملا متفاوت را برگزیند اما سیستم 1- 3- 2- 4 / 2- 4- 4 مانند تصویر زیر محتمل است:
رودری در اکثر فصل در مرکز خط میانی به میدان رفته اما فرناندینیو باهوشتر است و در متوقف کردن زودهنگام ضدحملات نیز بهتر عمل میکند. جدای از مهارتهای رهبری او، توانایی زیرکانه این بازیکن برزیلی در فرار از دریافت کارت زرد در عین انجام خطای تاکتیکی و متوقف کردن حریفان میتواند در جلوگیری از شکلگیری بازی به شیوه دلخواه چلسی کمک کند. گواردیولا باید بین پذیرفتن هنرهای سیاه و توانایی بازی با توپ کاپیتانش یا به کار گرفتن رودری به عنوان هافبک دفاعی قابل اطمینانش یکی را انتخاب کند.
کایل واکر احتمالا به عنوان مدافع راست در ترکیب قرار دارد تا با سرعت ورنر مقابله کند و به عنوان مدافع میانی یا هافبک نیز در فضاهای داخلی زمین حضور پیدا خواهد کرد. حضور دیاش قطعی است اما ممکن است به جای استونز از آیمریک لاپورت در کنار او استفاده شود چون او چپ پاست و بهتر میتواند پاسهای بلند از عقب میدان را از سمت چپ خط دفاعی ارسال کند. استونز بدشانس خواهد بود اگر در ترکیب جایی نداشته باشد.
این اتفاق همچنین به این معناست که یک نفر از بین اولکساندر زینچنکو یا ژائو کانسلو میتواند از دفاع چپ جلو برود تا خط میانی سه یا دو نفره را در کنار رودری/فرناندینیو و/ یا ایلکان گوندوگان تشکیل دهد. پنج بازیکن هجومی به صورت چرخشی در پستها حضور خواهند داشت.
فودن شاید کار را در بال چپ آغاز کند اما میتواند در هر پستی در خط حمله حضور داشته باشد، ریاض محرز معمولا دستورات صریحی برای حضور در بال راست دریافت میکند اما گاهی برای شوتزنی به میانه میدان میرود و گواردیولا به جای یک مهاجم، ممکن است از برناردو سیلوا برای حضور در کنار دی بروین و شکل دادن سیستم دفاعی 2- 4- 4 جلو کشیده در زمان عدم مالکیت توپ استفاده کند.
این ترکیب اصلی شاید کنترل توپ مدنظر سرمربی سیتی را به او بدهد اما از قدرت هجومی سرعتی و با نفوذ بسیار در جلوی زمین که در صورت حضور تورس و استرلینگ فراهم خواهد شد، خبری نخواهد بود. بنابراین کنار گذاشتن فودن، کانسلو، محرز و برناردو برای حضور استرلینگ، تورس، ژسوس و حتی بنجامین مندی در وینگ- بک چپ نباید غیرمنتظره باشد.
چلسی در بستن راه نفوذ تیمهایی که برای ارسال پاس در نیمه زمین خودی تلاش میکنند عالی عمل میکند. چلسی از زمان حضور توخل در اواخر ژانویه فقط 13 گل در لیگ و دو گل در لیگ قهرمانان دریافت کرده و هیچ تیم دیگری در لیگ برتر با تعداد شوت در چارچوب کمتری روبرو نبوده است. شکست چلسی برابر لستر و آرسنال هر دو بر خلاف آمار بودند؛ 1.52 گل مورد انتظار برابر 0.79 (به گزارش Wyscout) در فینال جام حذفی با نتیجه نهایی 0- 1 مغایرت دارد و 2.29 گل مورد انتظار برابر 0.83 برابر آرسنال در شکست 01 دیگر نیز همینطور است. این نتایج نشان میدهد چلسی موقعیتهایی با کیفیت بیشتر از حریفانش خلق کرده و بدشانس بوده که شکست خورده است.
چلسی میداند که توانایی شکست دادن سیتی را دارد حتی اگر گواردیولا نشان داده باشد که تیمش نقاط ضعف ماشین جنگی چلسی را به خوبی میشناسد. نگرانی توخل از این بابت است که میداند این احتمال وجود دارد که گواردیولا حقه دیگری صرفا برای چنین موقعیتی در آستین داشته باشد.
پیش بینیم اینه چلسی با اختلاف یک گل میبره