هنر زدن پنالتی پاننکا یا آیا “چیپ زدن” کار عاقلانهای است؟
هفتیک- دو سال برای آنتونین پاننکا زمان برد تا شیوه خاصش برای زدن ضربه پنالتی را به بهترین شکل به نمایش بگذارد و این سبک را به نام خودش ثبت کند. او اولین بار این سبک را برابر زدنک هروشکا، دروازهبان بوهمیانس، در تمرینات، با شرطبندی روی نوشیدنی و شکلات، امتحان کرد و سپس آنها را در دیدارهای دوستانه و بازیهای لیگ به کار گرفت. و سپس زمانی که چکسلواکی در فینال جام ملتهای اروپای 1976 در ضربات پنالتی 3- 4 پیش بود، او متوجه حرکت زودهنگام سپ مایر، دروازهبان آلمان غربی، شد- و با ضربهای جسورانه توپ را از بالای سر او وارد دروازه کرد تا نه تنها جام قهرمانی را به ارمغان بیاورد بلکه سریعا این حرکت جدیدی را به نام خودش ثبت کرده باشد.
پاننکا در کتاب “12 یارد” به بن لیتلتون توضیح میدهد که رازش استفاده از صبر و دورخیز طولانی بود تا ببیند که مایر چه واکنشی نشان میدهد:” زمانی که هنوز یک متر با توپ فاصله داشتم، مایر به سمت چپ حرکت کرده بود. اگر چیپ نمیزدم هم میتوانستم آن را به جهت مخالف او بفرستم.”
من شنبه شب پس از پنالتی پاننکای سرخیو آگوئرو که به آرامی در دستان ادواردو مندی، دروازهبان چلسی، جای گرفت به این کلمات فکر کردم. میکا ریچاردز در حالی که شبکههای اجتماعی پر از ابراز خشم و ناراحتی و واکنشهای متفاوت بود گفت:” او همیشه این کار را در تمرینات انجام میدهد اما هرگز موفق به گلزنی نشده، بنابراین نمیدانم چرا از این سبک استفاده کرده است.” پس از بازی و زمانی که آگوئرو عذرخواهی کرد، بحث فقط درباره از دست دادن این پنالتی نبود- بلکه تردیدهایی متوجه خود ضربه پاننکا شده بود.
هیچکس در این باره شک ندارد که این حرکتی پر هزینه است؛ حرکتی که باعث میشود پنالتیزن نابغه یا احمق به نظر برسد. اما آیا ارزش این ریسک را دارد؟ خب، این تحلیل نیازمند بررسی دقیق در زمینه علم، هنر و روانشناسیِ یک ضربه پنالتی خوب است.
بهترین مکان برای شروع پروفسور ایگناسیو پالاسیوس اوئرتا، متخصص در زمینه بررسی الگوهای تکرار شونده بین پنالتیزنها و دروازهبانان به منظور ایجاد برتری رقابتی برای تیمها در ضربات پنالتی، است.
پالاسیوس اوئرتا که مراجعانش شامل چلسی پیش از فینال لیگ قهرمانان 2008 و هلند در آستانه فینال جام جهانی 2010 بودهاند میگوید:” این ایده وحشتناکی نیست. در مجموعه دادههای من، نرخ تبدیل به گل پاننکای واقعی از نظر آماری شبیه به هر سبک دیگری از پنالتی است؛ هرچند کمی پایینتر است.”
این مقدار پایینتر با توجه به این که حدود 80 درصد ضربات پنالتی موفقیتآمیز است چقدر میشود؟ پالاسیوس اوئرتا میگوید تعداد کم پنالتیهای پاننکا باعث میشوند که تخمینهای او غیر قطعی باشند. اما او میگوید:” نرخ تبدیل به گل میتواند چهار یا پنج درصد پایینتر از ضربات پنالتی معمولی باشد”.
این تحلیل به پشتوانه بررسی 1716 ضربه پنالتی در چهار لیگ برتر اروپایی بین فصلها 16- 2015 و 19-2018 مطرح شده که به تمامی جوانب از طول دورخیز تا این که توپ سر جایش بوده یا خیر و با قدرت زده شده یا چیپ و به سبک پاننکا توجه شده است. دکتر میکائیل جمیل، محقق اصلی، میگوید:” علم قطعا نشان میدهد که “جاگیری” به همراه استراتژی “محکم شوت زدن” احتمال گل شدن ضربه پنالتی را بسیار بالاتر میبرد تا پاننکا.”
با این حال لیتلتون در کتابش به این نکته اشاره میکند که مسائل روانی نیز روی ضربه پاننکا با زمانبندی درست تاثیرگذار است. برای مثال اسپانیا در یورو 2012 در ضربات پنالتی برابر پرتغال 2- 2 مساوی بود که سرخیو راموس ضربه پاننکایش را به گل تبدیل کرد تا بازی 2- 3 شود. برونو آلوز دقایقی بعد پشت توپ قرار گرفت و آن را به تیرک دروازه زد. دو روز قبل در حالی که ایتالیا پس از دو ضربه پنالتی با نتیجه 1- 2 از انگلیس عقب بود، آندرهآ پیرلو با ضربه چیپ دروازه جو هارت را باز کرد. اشلی یانگ پس از آن پشت توپ ایستاد و توپ را به تیرک دروازه زد- و ایتالیا صعود کرد.
موضوعی دیگری نیز وجود دارد که منتقدان آگوئرو باید به آن توجه کنند.
برخلاف چیزی که بسیاری از مردم فکر میکنند، زدن ضربه پنالتی به وسط دروازه در واقع استراتژی هوشمندانهای به حساب میآید. اوپتا از فصل 07- 2006 مکان تمامی پنالتیهای لیگ برتر را بررسی کرده، آنها را به شش منطقه با اندازه یکسان تقسیم کرده و به این نتیجه دست یافته که زدن ضربه به قسمت پایینی سمت چپ با نرخ موفقیت 77.2 درصد همراه است، در حالی که این نرخ در ضربه به قسمت پایینی سمت راست 80 درصد است. این کاری است که اکثر بازیکنان در این موقعیت انجام میدهند. با این حال زدن ضربه پنالتی به وسط دروازه نرخ موفقیت 97.8 درصد در صورت بالا بودن ضربه را نشان میدهد- و اگر ضربه به پایین زده شود این عدد به 80.2 درصد میرسد.
پتر چک، دروازهبان سابق چلسی، در کتاب “12 یارد” توضیحی قانعکننده درباره دلیل این موضوع میدهد. او میگوید هرگز دوست نداشته برای ضربه پنالتی در وسط دروازه بایستد چون اینطور به نظر میرسیده که تلاشی برای مهار آن نکرده است. این ادعا توسط تحقیقی علمی تایید شده که به این نتیجه دست یافته که دروازهبانها “تمایل به اقدام” داشتند و ترجیح میدادند شیرجه بزنند چون احساس میکردند در این صورت حتی اگر موفق به مهار توپ نشوند هم اتهام کمتری به سوی آنها روانه میشوند.
با این حال این سوال باقی میماند که چرا باید از پاننکا استفاده کرد وقتی این ضربه از نظر آماری شانس کمتری برای موفقیت دارد؟ پالاسیوس اوئرتا باور دارد که دلیل آن فراتر از گلزنی است و به این نکته اشاره میکند که شاید آگوئرو قصد داشته حرکتی به یاد ماندنی در یکی از آخرین بازیهای خود برای سیتی انجام دهد. هرچند پاننکا خودش نگاهی متفاوت به این موضوع داشت. او گفت:” من خودم را به عنوان یک سرگرم کننده میدیدیم و این پنالتی بازخوردی از شخصیت من بود. من میخواستم چیز جدیدی برای تماشا به هواداران بدهم، چیزی ابداع کنم که آنها دربارهاش حرف بزنند.”
حداقل بعید است که از دست رفتن این ضربه پنالتی توسط آگوئرو پر هزینه باشد. سیتی باز هم قهرمان لیگ برتر خواهد شد (توضیح مترجم: این مقاله پیش از قطعی شدن قهرمانی سیتی در لیگبرتر نوشته شد) و آسیبی به شهرت این مهاجم نمیرسد. خطرات برای پاننکا در مجموع بیشتر بود. در واقع پس از دیدار برابر آلمان غربی به او گفته شد که اگر این ضربه را از دست میداد با تنبیهاتی روبرو میشد، چرا که ممکن بود به عنوان بیاحترامی به سیستم کمونیستی برداشت شود. لیتلتون از او پرسید ممکن بود چه نوع تنبیهاتی در انتظارش باشد؟ پاسخ این بود:” سی سال کار در معدن.”
بسیار مطلب جالب و سرگرم کننده ای بود قلم بینظیری دارید . بنظر من هم پاننکا یک ریسک بزرگ مخصوصا هم وقتی در یک بازی مهم یا پنالتی های آخر بازی باشد . بازیکنانی میتوانند پاننکا را گل کنند که تجربه زیاد یا هوش زیاد داشته باشن و آگوئرو تجربه زیادی نداشت و جو زمین و فشار رقبا در جدول باعث شد اون بخواد حریف رو تحقیر کنه و حرکتی بیاد ماندنی بزنه که نشد هرچند که یک پنالتی از دست رفته هیچی از خوب بودن این بازیکن فوق العاده کم نمیکنه