درباره وولفسبورگِ الیور گلاسنر؛ شاید این تیم شما را شگفتزده کند
هفتیک- غیرممکن است بدانیم که چند نفر پیروزی روز یکشنبه 0-3 ولفسبورگ برابر فرایبورگ را تماشا کردهاند- آمار اسکای آلمان در زمینه مسابقات داخلی بسیار محرمانه است- اما میتوانیم فرض کنیم که هر فرد بیطرفی به تیم مهمان علاقمند شده است.
فرایبورگ یادآور ماهیهای کپور ارگانیک با طعم واقعی از یکی از زیباترین مناطق آلمان است؛ در حالی که وولفسبورگ… وولفسبورگ است. باشگاهی متعلق به یک کمپانی از شهری در ناکجاآباد که در روزهای سیاه دهه 1930 میلادی بنا شد و منحصرا به کارگران کارخانه فولکس واگن تعلق داشت.
به لطف تمکن مالی مالکان فولکس واگن و بعضی تصمیمات هوشمندانه در بازار نقل و انتقالات، وولفسبورگ در حدود یک دهه اخیر به تیم جنگنده تبدیل شده که موفق به فتح بوندسلیگا (در سال 2009) و همچنین جام حذفی (با درخشش کوین دی بروین) در سال 2015 شد. اما از زمانی که لایپزیش شروع به کنار زدن سنتگراها کرد، آنها اساسا نادیده گرفته شدند. حقیقت تلخ این است که کمابیش هیچکس بیرون از نسخه آلمانیِ “شهر موتوری”، برای این تیم اهمیتی قائل نیست.
با این حال کمبود توجه این فصل به سود آنها شده است: این موضوع به آنها کمک کرده که آرام باشند و در حالی که به حال خود رها شدهاند، به مسیر ادامه دهند؛ در حالی که شرایط سخت پیش آمده ممکن بود فصل را برای آنها خراب کند. وقتی آنها در دقایق پایانی در پلیآف حضور در مرحله گروهی لیگ اروپا برابر آاک آتن شکست خوردند، تقریبا هیچکدام از روزنامههای داخلی تیتری در این باره نزدند.
مشاجره علنی بین الیور گلاسنر، سرمربی تیم، و یورگ اشماتکه، مدیر ورزشی، درباره شرایط نقل و انتقالات باشگاه در چند هفته بعد به اندازه کافی برای صحبت درباره آن در دهها برنامه فوتبالی و جلد مجلات جذاب بود- اگر این اتفاق در هر تیم دیگری در لیگ رخ میداد. اما در وولفسبورگ اتفاق افتاده بود. در غیاب هرگونه تشنج بیرونی، حفظ خونسردی برای همه آسانتر است. سبک بازی بی زرق و برق اما بسیار قابل اطمینان تیم نیز به در سایه ماندن آن کمک کرده است.
با تکیه بر پنج بازیکن منسجم خط دفاعی شامل کوئن کاستیلز، دروازهبان بلژیکی، پائولو اوتاویو برزیلی، جان بروکس با 39 بازی برای تیم ملی آمریکا، مکسِنس لاکروا که خرید فرانسوی فوق العاده تابستانی ( بازیکن سابق سوشو) بود و کوین امبابو، دفاع راست سوییسی- کونگویی، شکست دادن وولفسبورگ به معنای واقعی کلمه دشوار است. تنها بایرنمونیخ و بروسیا دورتموند در 19 بازی تا به این جای کار در لیگ موفق شدند که دست بالاتر را برابر آنها داشته باشند.
در خط میانی ساور اشلاگر اتریشی قدرت بدنی مورد نیاز را تامین میکند، ماکسیمیلیان آرنولد ایدهها را پیش میبرد و رناتو اشتفن، یانیک گرهارت و ریدل باکو بازیکنانی سختکوش و قابل اعتماد هستند. هیچکدام از آنها به طور مجزا شانس زیادی برای حضور در تیمی در بین 4 تیم صدر جدول را نداشتند اما در کنار هم اتحادی ترسناک دارند که به عنوان یک عضو در تمامی زمین حرکت میکنند.
و البته که پس از آن وات وگهورست، تک فوق ستاره وولفسبورگ، قرار دارد. بازیکن 28 ساله هلندی در هر تابستانی دیگری ممکن بود توسط یکی از تیمهای بلندپرواز لیگ برتری خریداری شود اما بحران مالی ناشی از شیوع ویروس کرونا باعث شد که باشگاه بتواند یک فصل دیگر نیز از حضور او استفاده کند.
گلهای او (13 گل در 19 بازی لیگ) دلیل اصلی کسب بهترین نتایج باشگاه در 5 سال اخیر بوده است و باعث شده که با توجه به رتبه سوم فعلی شانس زیادی برای صعود به لیگ قهرمانان داشته باشند. حتی قهرمانی نیز محتمل است. امشب (چهارشنبه)، آنها در مرحله یک هشتم جام حذفی برابر تیم قعر جدولی شالکه قرار خواهند گرفت (توضیح مترجم: وولفسبورگ در آن دیدار 1-0 شالکه را شکست داد و سپس در 3 دیدار بعدی در بوندس لیگا، دو پیروزی و یک تساوی به دست آورد).
با توجه به حذف بایرن به عنوان مدافع عنوان قهرمانی، وولفسبورگ حالا جز باشگاههایی است که حداقل در خلوت رویای بالا بردن جام را در سر میپروراند. با این حال شما صحبت خاصی در این باره از زبان گلاسنر نخواهید شنید. مربی 46 ساله استرالیایی، یکی از ساکتترین شخصیتهای حاضر در لیگ، باور دارد که صحبت زیاد درباره شانسها و چالشهای پیش رو نتیجه معکوس در پی دارد. او پس از پیروزی برابر فرایبورگ گفت:” وقتی به پلههای طولانی پیش رو نگاه میکنی و بیش از حد نگران لغزیدن میشوی، قطعا دچار لغزش خواهی شد.” او و بازیکنانش کاملا از روش “بازی به بازی” استفاده میکنند؛ حتی اگر اشتفن تایید کند که این فصل میتواند بهترین فصل تیم پس از پیوستن او از باشگاه سوییسی بازل به جمع آنها در ژانویه 2018 باشد.
میانگین تفاضل گلهای مورد انتظار (xGD: تفاضل بین گلهای مورد انتظار آنها و حریفانشان) 0.27 است و نشان میدهد که تیم گلاسنر هنوز راه زیادی با این تفاضل در پیش دارد (برای مثال این آمار برای بایرن صدرنشین 0.80 است) اما روند خوب آنها اتفاقی نبوده است.
آنها در طول چند ماه گذشته در یک روند مداوم عملکرد قاطعانهتری را در یک سوم حریف به نمایش گذاشتهاند و تلاشهای گلاسنر در تمرینات به ثمر نشسته است. آنها نگرانیای از جانب دیدارهای اروپایی ندارند، تقویم بازیها برایشان آسانتر است و زمان بیشتری نسبت به سایرین برای بهبود حرکات خود دارند.
گل دوم برابر فرایبورگ نمونه کاملی از این موضوع است. اشتفن پاس مستقیم بسیار خوبی برای وگهورست که با پیش بینی آن شروع به نفوذ کرده بود، ارسال کرد. شواهد فزایندهای در اینباره که توانایی مربیگری گلاسنری بسیار بیشتر از چیزی است که رفتار بی ادعایش نشان میدهد، وجود دارد.
کاپیتان سابق باشگاه اتریشی اسوی رید پس از خونریزی مغزی در سال 2011 مجبور به خداحافظی از میادین شد. او در رشته اقتصاد تحصیل و شروع به کار در بخش اداری باشگاه سالزبورگ کرد و همانجا بود که صحبت با رالف رانگنیک، ستاره دنیای مربیگری، مسیر زندگی حرفهای او را تغییر داد. گلاسنر به روزنامه آلمانی زوددویچه سایتونگ گفت:” ما پیش از صبحانه برای دویدن رفتیم و او از من پرسید که خودم را در آینده در کجا میبینم. به او گفتم ترجیح میدهم به جای دفتر در زمین باشم و او موافقت کرد.”
گلاسنر به عنوان دستیار راجر اشمیت در سالزبورگ انتخاب شد و بازی به شکل مستقیم و بر اساس پرسینگ را فراگرفت. او اظهار داشت:” من پیش از آن میخواستم که همانطور بازی کنم اما هیچ ایدهای نداشتم که چطور برای انجام این کار تیمی را تمرین دهم.”
مشخصا این موضوع دیگر مشکلی برای او نیست. ترکیب و سبک ولفسبورگ باعث نشده که آنها سرگرم کنندهترین تیم باشند اما شایستگی آرام و غیر قابل مشاهده آنها شاید جوایز قابل توجهی را در فصلی که بسیاری از تیمهای بزرگتر دچار مشکل در انسجام دفاعی هستند به ارمغان بیاورد. به زبانی دیگر: آنها لیاقت کسب احترام را دارند.