اورس فیشر در اونیون برلین؛ هنر موفقیت در آرامش

 هر کس که فیشر را انتخاب کند می‌داند که چه در انتظارش خواهد بود: دقت، نظم، نتیجه، واقع‌بینی و عمل‌گرایی و آرامش، آرامش مطلق. این مربی سوئیسی می‌تواند این موارد را با دو قهرمانی لیگ و یک قهرمانی جام حذفی با اف سی بازل ثابت کند.

هفت‌یک-ابتدا صعود، سپس ادامه حضور در بالای جدول و حالا قرار گرفتن در کورس کسب سهمیه اروپا: این‌ها با اورس فیشر پنجاه و چهار ساله امکان پذیر است. تفریباً مثل همیشه. با این حال سرمربی اونیون اغلب دست کم گرفته شده است. همه می‌دانند که عدم موفقیت، بچه‌ای یتیم است و در مقابل موفقیت، پدرهای بسیاری دارد و اینجا هیچکس از این که آن را به خود نسبت دهد هم ابایی ندارد. تعجبی ندارد. کار بی نقص انجام شده است.

برای نمونه اولیور روهنرت، مدیر باشگاه، اخیراً به صورت مشهودی با اشتیاق و به دفعات به تمجید از اورس فیشر پرداخته است؛ تمجید از سرمربی‌ای که او در سال 2018 به تیم اصلی اونیون برلین آورده بود. اینطور نیست؟ درک تسینگلر به تازگی در کانال خصوصی مردان آهنین (لقب تیم اونیون برلین) گفت:” اولیور روهنرت هم اورس فیشر را می‌شناخته است.” هم. یعنی : نه به تنهایی. این نکته خوبی است. تسینگلر، رییس باشگاه، هم خودش را به عنوان پدر موفقیت معرفی می‌کند. تسینگلر هم اورس فیشر را می‌شناخته است. معنایش می‌بایست همچین چیزی باشد. پس با تماس او بوده که اورس فیشر برای نخستین بار در لیست تیم اصلی اونیون قرار گرفته است.

این تماس توسط نیکو شفر پنجاه و دو ساله که الان در ماشین پیش ما نشسته، گرفته شد. او بین سال‌های 2011 تا 2016 به عنوان مسئول امضای قراردادهای حرفه‌ای با بازیکنان در کوپنیک (توضیح مترجم: منطقه‌ای در جنوب شرق برلین که باشگاه اونیون در آن قرار دارد) مشغول به فعالیت بوده و در حال حاضر مدیرعامل تیم دسته سومی وهن ویسبادن است. از آنجا که تسینگلر فاش کرده بود از سال‌ها پیش فیشر را مد نظر داشته، شفر می‌تواند در این رابطه اظهار نظر کند.

همچنین نگاهی به عقب بیاندازیم. به سال 2014 که می‌بایست جانشینی برای اووه نویهاوس پیدا می‌شد. اورس فیشر هم مثل آدی هوتر به لیست کاندیداها در اونیون اضافه شد. در دسته بین المللی و آلمانی زبان. شفر این موضوع را به یاد می‌آورد و می‌گوید:” فیشر برا‌ی‌مان در جایگاه اول و هوتر در جایگاه دوم بود ولی در واقع هیچ کدام انتخاب نشدند. آن موقع ما به عنوان جانشین اووه نویهاوس دنبال فردی با نفوذ می‌گشتیم. نمی‌شد یک سرمربی لپ‌تاپ به دست باشد.”

شرایط طوری که آنها می‌خواستند پیش نرفت. ولی فیشر هم انتخاب نشد. هوتر هم انتخاب نشد. به جای آنها نوربرت دوول که در ابتدا گزینه کمک مربی بود (و فقط یک سال سرمربی ماند) و در دسته دو مشغول فعالیت بود، انتخاب شد. عجیب است که فوتبال حرفه‌ای چه بازی‌هایی دارد و گاهی همه چیز با هم جفت و جور می‌شود. بعد از چهار سال تأخیر، فیشر و اونیون به هم رسیدند. به همین جهت هم هست که رابطه آنها الان موفق‌تر است.

 

اونیون برلین با هدایت فیشر بعد از 113 سال به بوندس‌لیگا صعود کرد و در حال حاضر هم در رتبه هشتم جدول قرار دارند.

 

فیشر و اونیون با یکدیگر سازگار هستند. این خوش‌شانسی است. صعود درست همان سال اول، سپس ادامه حضور در بالای جدول و حالا قرار گرفتن در کورس کسب سهمیه اروپا. شفر می‌گوید:” طبعاً هیچکس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که همه چیز به این سرعت تا این حد خوب پیش برود ولی اورس فیشر سرمربی فوق العاده خوبی است که موفقیت میان مدت را تضمین می کند. ”

این مرد مورد ستایش در این سطح می‌تواند برای اولین بار نفسی به راحتی بکشد؛ ولی شاید بعدها بگوید که چطور می‌شود نفسی به راحتی کشید وقتی پای یک موضوع سخت یا ناخوشایند در میان باشد. فیشر همیشه می‌گوید:” فوتبال قابل برنامه‌ریزی کردن نیست.” ولی با او تا اینجا که شده است. فیشر، ضامن موفقیت. در واقع مدت‌هاست که همینطور است. ولی معمولاً افول می‌کند. احتمالاً فیشر را هم پایین می‌کشد.

هر کس که فیشر را انتخاب کند می‌داند که چه در انتظارش خواهد بود: دقت، نظم، نتیجه، واقع‌بینی و عمل‌گرایی و آرامش، آرامش مطلق. این مربی سوئیسی می‌تواند این موارد را با دو قهرمانی لیگ و یک قهرمانی جام حذفی با اف سی بازل ثابت کند. علاوه بر یک نایب قهرمانی با اف سی زوریخ و همینطور راهیابی به لیگ اروپا با اف سی زوریخ و اف سی تون نیز در کارنامه او به چشم می‌خورد. با این همه سرمربی فیشر دست کم گرفته شده است. او در مسیر پیشرفت شغلی‌اش همواره با این سوال مواجه بوده: آیا از پسش بر می‌آید؟

در سال 2010 در زوریخ شرایط همینطور بود (جایی که به صورت ناگهانی لوسین فاوره به کار فیشر که از 2003 آغاز شده بود، پایان دا) جایی که فیشر به عنوان یک مربی جوان با رشد خود به سطح حرفه‌ای رسیده بود. همینطور در بازل، آن زمان که در سال 2015 به سرمربیگری صدر نشین سوئیس رسیده بود. و در سال 2018 وقتی به برلین رفت؛ دوباره این سوال پرسیده شد: آیا از پسش بر می‌آید؟ از پس کار در خارج بر می‌آید؟ از پس بوندس‌لیگا بر می‌آید؟ بله، از پس همه این موارد برآمد. روهنرت می‌گوید:” اگر من در باشگاهی باشم که به ایده‌های نو نیاز داشته باشد، بی‌درنگ اورس را انتخاب می‌کنم.”

در این زمان بسیارى از ایده‌ها می‌بایست محقق شده باشند. ولی فیشر به تازگی قرارداد خود را با مردان آهنین تا سال 2023 تمدید کرده است. روهنرت بر این باور است:” من فکر می‌کنم که اورس هنوز چند سال دیگر با خوشحالی در آلتن فورسترای زندگی و کار خواهد کرد. فیشر شخصیتی سردرگم نیست، سی و پنج ساله نیست و باور دارد که در این جهان پهناور باید کاری بکند. او خیلی برای کوپنیک مناسب است.”

 

فیشر با بازل قهرمانی در لیگ و جام حذفی سوئیس را جشن گرفت.

 

با این وصف فیشر می‌تواند خوب زندگی کند. در برلین حالش خوب است. حتی اگر پایتخت در مقایسه با زادگاهش زوریخ “در مقیاسی دیگر بزرگ” باشد. این مرد 54 ساله می‌گوید:” در ابتدا هیجان‌انگیز هم بود.” شاید برای انسان واقع‌بینی مثل او که ترجیح می‌دهد به ماهیگیری برود و خانواده‌اش (دخترش در اف سی زوریخ بازی می‌کند) در زوریخ مانده‌اند، این مقدار هیجان کافى باشد. این مدافع سابق خاطرنشان می‌کند:” در هر صورت برنامه پیشرفت شغلی وجود ندارد.” فیشر می‌گوید:”من یک رؤیا پرداز نیستم؛ من در این‌باره بیش از حد واقع گرا هستم و در زمان حال سیر می‌کنم.”

موفقیت به زمان حال او تعلق دارد. این برایش چیز جدیدی نیست. ولی شاید هیچگاه مشهورتر و محبوب‌تر از الآن نبوده باشد؛ حتی در سوئیس. در سال 2017 پس از صعود با اونیون به بوندسلیگا، نویه زورشر زایتونگ – بر خلاف سه قهرمانی در دو سال با بازل – نوشت:” موفقیت او در خارج از کشور می‌بایست به عنوان “بازتوانی” دیده شود. در وطنش او را بسیار(یا بیش از حد) رک می‌دانند. گاهی سخت. با بعضی رسانه‌ها درگیر شده است. به خصوص در بازل که در یک بلوار کاریکاتور توهین آمیز LeberUrst” ” (هم قافیه با سوسیس جگر) را نصب کرده بودند.

فیشر می‌تواند به آن بخندد. شوخی را درک می‌کند. علاوه بر آن، او ازاین موضوع درس گرفته است. شاید هم به خاطر حضورش در خارج از کشور باشد. آدم در جای غریبه متفاوت با خانه رفتار می‌کند. طبعاً تا حدی به موفقیت و انتظارات در اونیون هم مربوط است. فیشر به سبک خودش خوب با شهری که می‌تواند ناخوشایند باشد، سازگار شده است. با باشگاهی که به عنوان باشگاهی کارگری شناخته می‌شود و ذهنیتی محافظه کار دارد. در آنجا اوضاع نسبتاً مسالمت آمیز پیش رفته و فیشر نزد تماشاچیان اعتبار کسب کرده است. برنامه‌ای که تماشاگران برای بزرگداشت او بعد از برد خانگی 1 – 3 مقابل بروسیا دورتموند در آگوست 2019 اجرا کردند، به نظرش “عالی” بود. با این حال اینکه مرکز توجه باشد، برایش ناخوشایند است. فیشر می‌گوید:” از طرفی تو را مغرور می‌کند ولی از طرف دیگر کمی هم شرمنده‌ات می کند. آن پیروزی واقعاً موفقیت همه بود.”

این میزان فروتنی از جانب دیگران باورپذیر نخواهد بود ولی از جانب او قابل درک است. اطرافیانش او را به عنوان فردی صمیمی و فردی که برای همکارانش فضای زیادی ایجاد می‎کند، توصیف می‌کنند که “جذابیتی مثبت و جذبه ذاتی” دارد. به خصوص تحلیل نقاط قوت و ضعف تیم خودی و رقیب از خصوصیات بارز او است. حال موضوعی دیگر مطرح می‌شود که احتمالاً اجازه می‌دهد فیشر نفس راحت دیگری بکشد: سبکِ بازی. او یک بار گفته بود: “و بعد یک خبرنگار دوباره با دردسر آمد…”. این بحث را از سال‌ها پیش داشته است. در زوریخ به آن می‌گفتند فوتبال نتیجه‌گرا، در بازل فوتبال بزدلانه و دو فصل اول در اونیون، فوتبال روستایی. تیم والتر در ابتدای سال 2018 که فیشر یکی از نامزدهای کوپنیک بود، پس از باخت، اونیون را اینگونه توصیف کرده بود:” یکی از تیم‌هایی که علاقه به فوتبال بازی کردن ندارند.” جدا از اینکه مانوئل اشمیدباخ در جشن صعود اونیون در سال 2019 سعی کرده بود جواب والتر را اینگونه بدهد:” اینجا کسانی هستند که بلد نیستند فوتبال بازی کنند و با این حال صعود کرده‌اند.” سبک اونیون بعد از دو سال تغییر کرد – مثل خود فیشر که سرمربی آنها بود.

او در بازل با پرسینگ محدود بازی می‌کرد و ترجیح تیمش درصد مالکیت بالا بود. در اونیون ترجیح تعویض بازی و پرسینگ در میانه میدان بود. بعد از دو سال کار با توپ‌های بلند و توپ‌های دوم، حالا به دنبال بازی‌سازی شسته و رفته است. آنجا هم که پای سیستم در میان باشد، او بر اساس سیستمی که جواب داده و یک بار تنظیم شده عمل می‌کند و پایبند است. این موضوع در برلین متنوع‌تر است .

در کوپنیک نمی‌خواهند راجع به پیشرفت بیشتر صحبت کنند چرا که انگار سرمربی باید چیزهای جدیدی یاد می‌گرفته است. اینطور نیست ولی همانطور که فیشر در آلمان به ندرت با رسانه‌ها درگیر می شود، از نظر فوتبالی هم خود را تطبیق داده است. او با لهجه سوئیسی‌اش ممکن بود بگوید آداپته.

 

فیشر معمولا علاقه‌ای به صحبت در مورد تیمش در رسانه‌ها ندارد.

 

روهنرت می‌گوید:” سرمربی ما بسیار باهوش است. این مزیت بزرگی است. او می‌داند چه تیمی دارد و خود را با آن هماهنگ کرده است. ” همچنین هنر استفاده درست از بازیکنان را دارد. در کنار آن‌ها سخت‌کوشی، عمل‌گرایی و اطرافیان فیشر خود را نشان می‌دهند‌. آندرس گربر، مدیر ورزشی تون، باشگاه سابق فیشر، به NZZ گفته بود:” آدم احساس می‌کند که سبک فیشر باید استاندارد باشد، او به صورت محسوس کار خارق العاده‌ای نمی‌کند. او در کنار بسیاری ویژگی‌های دیگر فوق العاده درست و صادق است.”

دوباره ستایشی دیگر. فیشر در مرکز توجه.  او به زرق و برق به دیده تردید نگاه می‌کند. ترجیح می‌دهد در دید عموم نباشد؛ گاهی فراتر از آن. از ارائه اطلاعات در زمینه سؤالات فوتبالی هم امتناع می‌کند. این تمایل بعضی رسانه‌ها را برای نوشتن درباره مسائل حاشیه‌ای حتی بیشتر تقویت مى‌کند – چیزی که او را دوباره اذیت می‌کند. با این حال به ندرت راجع به تعویض‌ها، تاکتیک، سیستم، نقاط ضعف و نقاط قوت بازیکنان به صورت علنی صحبت می‌کند.” من در مورد اعضای تیمم هیچ چیز نمی‎‌گویم.” ولی تنها وقتی موضوع درباره مسئله‌ای بی‌اهمیت باشد، حاضر است کمی صحبت کند. مدتی قبل نشریه‌ای فیشر را که ترجیح می‌دهد بازی به بازی فکر کند به کله‌شق بودن متهم کرد. عدم اعتماد و احتیاط کلمات مناسب‌تری هستند. وقتی از فیشر در حاشیه یک بازی تمرینی در کوتبوس درباره برخورد صحیح با مکس کروزه، خرید جدید تیم، پرسیدند، درباره توانایی‌های او تردیدهایی را مطرح کرد. سرمربی ناراضی بود. ” اورس فیشر با چنین بازیکنانی هم می‌تواند کنار بیاید.” هیچکس به این موضوع شک نداشت. هدف سوال کروزه برون گرا بود .

یکدندگی فیشر که گاهی بروز می‌کند ناراحت کننده است زیرا این احساس وجود دارد که او شخصی است که می‌تواند خود را به روشی اساسی و عمیق ابراز کند، شخصی که دیدی روشن به دنیا دارد، پاهایش روی زمین است، معمولاً در بهترین حالت یک لنگه در را به روی دنیای افکار خود می‌گشاید. می توان این ها را به عنوان غر زدن‌های رسانه‌ای کنار گذاشت. ولی موضوع مهم‌تر از این حرف‌هاست چون این رویکرد بسیار بر فیشر و پیشرفت شغلی او تأثیر می‌گذارد.  وضعیتی که سبب شده اغلب دست کم گرفته شود. لازم نیست به شخصیت راسو میچین، رمان داستایوفسکی، ارجاع داده شود. (” این‌که حرف بی‌ربط می‌زنم تازه باعث می‌شود واقعاً انسان باشم.”) ولی شجاعت بیشتر و حرف‌های ثقیل کمتر در این جا ضرری ندارد. خطری هم متوجه او نمی‌شود. اما فیشر عمل گرا در این موضوع آنقدر دگم است که مارکوس هوفمان، دستیار او، درباره “بزرگترین نقطه ضعف” رئیسش صحبت کرده است. هوفمان در کتاب ” ما جاودانه خواهیم زیست ” اثر کریستف بیرمان شرح می‌دهد:” او نمی‌خواهد و نمی‌تواند خودش را عرضه کند. او می‌خواهد همینطور که هست بماند. او نمی‌خواهد برای هیچکس بگوید که چه کاری بلد هست یا نیست.”

اینکه رسانه‌ها چنین مطالبی بگویند یک مورد است ولی وقتی فردى مورد اعتماد به این جمع‌بندی می‌رسد، موضوع دیگری است. این موضوع را فیشر هم می‌داند. او می‌گوید:” این امکان وجود دارد که من احتمالاً خودم را خیلی بد ابراز می‌کنم. ولی این شرایط با شخصیت من جور است. می‌تواند نقطه قوت هم باشد.” ولی می‌خواهد نظر دستیارش هوفمان را هم مد نظر قرار دهد. اخیراً فیشر مدعی شده:” چنین چیزهایی را در نظر می‌گیری و سعی می‌کنی روی آن‌ها کار کنی.” سپس یک خبرنگار سؤالی درباره بازی‌های حساس در ژانویه مقابل ولفسبورگ، لورکوزن و لایپزیش مطرح کرد. فیشر آب پاکی را روی دستش ریخت: ” من به سه بازی آینده علاقه‌ای ندارم و فقط بازی بعدی است که مهم است.” تغییر زمان لازم دارد.

 

ترجمه: سید محمد سید ابراهیمی

عنوان اصلی مقاله: Der Ruhestifter نویسنده: Jan Reinold نشریه / وبسایت: Kicker زمان انتشار: 11 ژانویه 2021
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *