مصاحبه کیکر با جود بلینگام؛ من خوره فوتبال هستم!
هفتیک- بازیکنان معمولی با سن بالاتر ممکن بود پس از این حجم کاری درخواست مرخصی ویژه کنند. در مقابل، جود بلینگام پس از آنکه باشگاه قبلیاش، بیرمنگامسیتی، را از خطر سقوط به دسته پایینتر نجات داد، فقط چند روز نفسی تازه کرد، سپس مستقیماً به دورتموند پرواز و علیرغم فصل به شدت فشرده در چمپیونشیپِ فوقالعاده نفسگیر- لیگ سطح دوم فوتبال انگلیس- بلافاصله در تمرینات آمادهسازی دورتموند شرکت کرد.
بلینگام در اولین جلسه مطبوعاتی بزرگ خود به عنوان بازیکن دورتموند در کمپ تمرینی بادراگاتس (سوئیس) گفت:” بهترین حالت این است که از روز اول آنجا باشی و بچهها را بشناسی. من احساس میکنم آمادهام که بلافاصله شروع کنم.” حالا او افتخار اولین مصاحبه اختصاصی اش در آلمان را به کیکر داده است.
شما در فصل گذشته 49 بازی انجام دادید و تعطیلات تابستانی نداشتید. آقای بلینگام، شما هیچوقت احساس خستگی نمیکنید؟
گاهی چرا ولی وقتی آدم بازیهای زیادی میکند، مثل من طی یک سال، یاد میگیرد با آن کنار بیاید. در عین حال خوب میدانم که چگونه بین بازیها باید از خودم مراقبت کنم و بدنم قبل اینکه بازی دوباره شروع شود، چه چیزی لازم دارد.
ممکن است در شرایط اضطراری، پیش بیاید که از سرمربیتان، لوسین فاوره، درخواست استراحت کنید؟
(فکر میکند) نه، فکر نکنم. همانطور که میدانید سرمربی مرا در تمرین میبیند و اگر بر اساس این مشاهدات نظرش این باشد که من میتوانم چیزی به تیم اضافه کنم، آن موقع من هم بازی خواهم کرد. طبعاً وقتی خطر مصدومیت جدی وجود داشته باشد، شرایط فرق میکند، آنجا به سرمربی سیگنالی خواهم داد.
آیا چمپیونشیپ مدرسه خوبی برای پیشرفت شما به عنوان بازیکن حرفهای بود؟
-بله، مسلماً. فکر میکنم در ماههای گذشته چه به عنوان بازیکن و چه به عنوان انسان بسیار پختهتر شدهام. از نظر جسمی این لیگ فوقالعاده نفسگیر است؛ اگر که جزو نفسگیرترینها در دنیا نباشد. ولی برای ذهن هم سخت است که 46 بازی فصل به اضافه چند بازی دیگر در مسابقات حذفی را با موفقیت به پایان برساند. برای من اینکه توانستم در این لیگ توان جسمی و ذهنی مورد نیاز این سطح را به دست آورم، ارزش بیاندازهای در آینده حرفهایام داشت.
چگونه بازیکنی به عنوان یک جوان 16 ساله در لیگی که هنوز شوت و سرعت ارزش دارد و هر تکل هواداران را به وجد میآورد، دوام میآورد؟
(میخندد) فکر میکنم در این زمینه بسیار مدیون بیرمنگامسیتی هستم. آنها بسیار خوب از من مراقبت کردند و گاهی هم به من استراحت دادند. به عنوان مثال در ابتدا کادر فنی خیلی دقیق حواسشان به این بود که چند دقیقه بازی میکنم. ولی بعد به مرور زمان، بیشتر و بیشتر عضو مهمی از تیم شدم و به همین منظور خودم هم به پیشرفت ادامه دادم تا بتوانم این فشار را تحمل کنم.
***
آمادهسازی برای فصل جدید شش هفته طول میکشد. زود معلوم میشود که این جوان هفده ساله به دورتموند نیامده تا عقب بنشیند؛ او مصمم است جزو یازده بازیکن اصلی باشد. این با شخصیت مرد جوانی که بسیار زود نقش رهبری را در بیرمنگام به دست گرفت، همخوان است. بلینگام در کمپ تمرین میگوید:” به یک باشگاه جدید رفتن و خجالتی و آرام بودن، به هیچ دردی نمیخورد. باید به زمین بروی و اهدافت را دنبال کنی.”
عقد قرارداد با این بازیکن میانی جوان ولی پخته، 25 میلیون یورو برای دورتموند هزینه برداشت؛ سه برابر چیزی که برای انتقال جیدون سانچو از منچستر به منطقه روهر در سال 2017 هزینه کردند. بلینگام این مبلغ را با خونسردی حیرتآوری تصدیق میکند. او اذعان میکند “فشاری که من به خودم میآورم، مسلماً بیشتر از فشاری است که به واسطه فسخ قرارداد یا توسط خبرنگاران میتواند بر من وارد شود.” سباستین کهل، مدیر بخش فوتبال حرفهای دورتموند، سرمایهگذاری روی یلینگام را اینگونه ارزیابی میکند:” پولی که به نحوی عالی پسانداز شده. همین حالا هم جود از سنش به طرزی باورنکردنی جلوتر است.”
***
شما در بیرمنگام جوان اول تیم بودید. در دورتموند حالا عضوی از “پسرهای بروسیا” هستید. دورتموند به فراوانی استعدادهای جوان در تیم افتخار میکند. شما، جیدون سانچو، ارلینگ هالند، جیووانی رینا، یوسف موکوکو…
اینکه وقتی همه چیز خوب پیش برود، ما بازیکنان جوان در مرکز توجه قرار میگیریم، به نوعی قابل درک است. ولی باید بگویم که به نظرم ناعادلانه است. دورتموند بیشتر از اینها برای ارائه کردن دارد. ما توازن بسیار خوبی بین تجربه از یک سو و جوانی از سوی دیگر داریم. بازیکنانی چون مارکو رویس، متس هوملس، امره جان و اکسل ویتسل بینهایت برای تیم مهم هستند. آنها دست و بال ما را آزاد میگذارند تا بتوانیم آن گونه که میخواهیم، بازی کنیم. بازیکنان بزرگتر کارشان را همانقدر خوب انجام میدهند که ما جوانترها.
هالند و رینا با هم میروند و میآیند و بیرون از زمین اغلب با هم دیده میشوند. آیا یک رابطه خوب در کنار فوتبال به بازی در زمین کمک میکند؟
بله، صد در صد. اگر در زندگی شخصی این درک متقابل به وجود بیاید، در زمین هم این ارتباط شکل میگیرد. بعد در بازی خود را پیدا میکنی، دیگران را حمایت میکنی و اگر یک موقع اوضاع بدتر و سختتر شد، برای آنها میجنگی و تکل میزنی.
در هفتههای گذشته بارها بیان کردهاید که چقدر سانچو در جا افتادن شما در تیم مهم است. دقیقاً چهطور به شما کمک میکند؟
جیدون واقعاً برای من خیلی مهم است. نه فقط به این دلیل که اهل همان کشوری است که من هستم. یا به این علت که به همان زبان صحبت میکند. دلیل مهمتر جوری است که او، من و همچنین دیگر بازیکنان جوان را زیر بال و پر خود میگیرد، سبب تقویت تواناییهایمان میشود و به ما با صحبتهایش اعتماد به نفس میدهد. او یک الگوی بزرگ برای بازیکنان انگلیسی همسن من است. برای من تمجید و تشویق او بینهایت ارزشمند است. این موضوع به من خیلی کمک میکند.
به عنوان فوتبالیست، آدم دائماً در دید عموم است، هر قدم تحت نظر است. سانچو در ماههای گذشته میبایست آن را تجربه کرده باشد. موقعیتهایی بوده که در آنها آرزو کرده باشید کاش یک هفده ساله معمولی بودید؟
گاهی اوقات بله، چنین لحظاتی وجود دارند. ولی این به آن معنا نیست که من قدر زندگی کنونیام را نمیدانم. این یک موهبت است که فرصت داشته باشی در این سطح تمرین و بازی کنی و از این طریق دیگران را خوشحال کنی. من به آن آگاه و بابت آن سپاسگزارم.
سانچو یک پیشقراول بود، چرا که به عنوان اولین بازیکن جوان انگلیسی این جسارت را داشت که به بوندسلیگا بیاید. برخی از الگوی او پیروی کردند، همچنین خود شما. چه چیزی لیگ آلمان را انقدر جذاب میکند؟
وسوسه بازی کردن، احتمالاً همه چیزهای دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد. ولی با اینکه شاید خیلیها هم بر این باور باشند بوندسلیگا به این دلیل که در چند سال اخیر تحت سلطه بایرن بوده است، کیفیت خیلی بالایی ندارد، باید بگویم: اینجا تراکم قدرت فوقالعاده بالاست. ما میتوانیم خود را با بعضی از بهترین تیمها و بازیکنان جهان محک بزنیم. در نتیجه مجموع موارد بسیار جذاب است.
***
جود ویکتور ویلیام بلینگام به عنوان شخصی خودساخته، واقعبین، منطقی، روشنفکر و بدون حاشیه شناخته میشود. مجله باشگاه بروسیا دورتموند در مورد او نوشت:”حاشیههای رفتن به آرایشگاه احتمالاً پیرامون او به وجود نخواهد آمد.” تا اینجا 325000 فالوئر اینستاگرام او (که رو به افزایش است) امیدی به دیدن خودنماییهای خصوصی از او ندارند، چرا که او کاملاً محتاطانه فقط ضروریترین چیزها را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد. مادرش، دنیس، که همراه پسر بزرگش به دورتموند آمده است، او را مقابل گلادباخ و فرایبورگ روی سکوها تشویق میکند.
پدرش، مارک، وقتی همسرش مثل دو هفته پیش میخواهد اوضاع خانه و پسر دوم جوب را بررسی کند، جای او را میگیرد. جوب هم مثل او در آکادمی نوجوانان بیرمنگامسیتی بازی میکند. مارک بلینگام به عنوان گروهبان در پلیس وستمیدلند خدمت میکند. او به عنوان مهاجم برای باشگاههای آماتوری مثل استور بریج، ساتن کلدفیلد و برامسگروو راورز بیش از 700 گل به ثمر رسانده است. طی مصاحبه کیکر، بلینگامِ پدر با ما در اتاق نشسته، لم داده، پاها را روی هم انداخته و چند بار بلند خندیده است. پسر بزرگ او در این قرار ملاقات هم با نوعى اعتماد به نفس حرفهای حضور پیدا کرده است.
***
شما بوندسلیگا را به عنوان بهترین قدم بعدی برای پیشرفت توصیف کردید. شما میخواهید اینجا دقیقاً چه چیزی یاد بگیرید و چه چیزی را بهتر کنید؟
به طور کلی باید روی بازی خودم کار کنم. چه از نظر تاکتیکی و چه از نظر تکنیکی. ولی همینطور از نظر ذهنی. من در همه زمینهها میتوانم باز بهتر شوم. رسیدن به این امر هدف من است.
سانچو همان اول اعلام کرد که میخواهد روزی به انگلیس برگردد. شما خودتان را در چند سال آینده کجا میبینید؟
خیلی صادقانه، الآن درباره آن به هیچوجه فکر نمیکنم. بازی کردن برای دورتموند حس خارقالعادهای به من میدهد. همچنین برنامه پیشرفت شغلی یا چنین چیزی هم در سر ندارم. من در لحظه زندگی میکنم و از هر روز همانطور که هست استفاده میکنم. امروز روی تمرین تمرکز میکنم، چهارشنبه روی بازی با زنیت. به بیشتر از آن فکر نمیکنم. (میخندد)
شما در تابستان پیشنهادات زیادی داشتید. کی و چرا بوروسیا دورتموند را انتخاب کردید؟
انتخاب حول و حوش زمانی اتفاق افتاد که بعد از قرنطینه دوباره شروع کردیم به فوتبال بازی کردن. سؤال درباره چرایی انتخاب دورتموند به راحتی قابل پاسخ دادن است: شما خودتان از بسیاری بازیکنان جوان نام بردهاید. ولی باشگاه هم به خودی خود بینهایت جذاب است: بزرگی و هویتش، ورزشگاهش، هوادارانش، افتخاراتش و جاهطلبیاش. دورتموند برنامههای زیادی دارد، اینکه بتوانی در انجام آنها کمک کنی، حس فوقالعادهای در تو ایجاد میکند.
آیا تا به حال اسم نوریشاهین به گوشتان خورده است؟
بله، او جوانترین گلزن تاریخ دورتموند بود تا من گل زدم. (لبخند میزند)
شما پنج روز کوچکتر بودید وقتی در DFB پوکال مقابل دویسبورگ گل زدید.
باید اعتراف کنم که آن موقع قبل بازی میدانستم میتوانم این رکورد را بشکنم. ولی گل من چیزی از ارزشهای او برای دورتموند کم نمیکند. او بسیار بازیکن مهمی است و من برای نمایشهای او احترام زیادی قائلم.
شما در چند زمینه دیگر هم رکورد دار هستید. این رکوردها برای شما اهمیت دارند؟
بله، آنها برای من مهم هستند. چون نشانه خوبی هستند که من چقدر سخت برای اهدافم تلاش میکنم. امیدوارم در دوران حرفهایام بتوانم چند رکورد دیگر را هم بشکنم.
شما فصل قبل به عنوان “Apprentice of the year” (کارآموز سال) برگزیده شدید. آیا شما در بیرمنگام بیشتر از یک کارآموز نبودید؟
در حال حاضر مطمئناً دیگر کارآموز نیستم و صادقانه بگویم طی فصل گذشته هم گاهی احساس پیری میکردم. (میخندد) ولی جدی: بسیار متشکر و مفتخرم از این عنوان.
مسئول هماهنگی جوانان بیرمینگام، کریستین اسپیکمن جایی گفته بود:” مغز جود مثل بازیکنان حرفهای بیست و پنج ساله کار میکند.” کی خود شما متوجه شدید که بازی را سریعتر و بهتر از بیشتر همسالان خود میتوانید درک کنید؟
در واقع همیشه جلوی بازیکنانی بازی کردهام که از نظر سنی و جثه بزرگتر و قویتر از من بودهاند. در واقع خیلی ساده است: من باید زود یاد میگرفتم که سریعتر از آنها بتوانم تصمیم بگیرم تا مقابلشان کم نیاورم. من خیلی زود به چالش کشیده شدم تا یاد بگیرم بازیخوانی کنم. چه تهاجمی و چه تدافعی. وقتی مرور میکنم، میبینم این مسئله خیلی به من کمک کرده است.
چقدر از تصمیمات را شما در زمین بر اساس منطق میگیرید و چقدر بر اساس حس درونی؟
در بازی هجومی پشت بیشتر تصمیمات منطق هست. دائم بازی را آنالیز میکنم تا ببینم کجا فضای خالی وجود دارد که بتوانم در آن قرار گیرم یا به آنجا پاس دهم. میارزد دریبل کنم؟ میتوانم چند قدم بیشتر هم پا به توپ باشم؟ ولی بر خلاف آن در مقابل توپ حس آدم به درد بازی میخورد. طبعاً ما دستورالعملهایی میگیریم که باید چطور اقدام کنیم. ولی وقتی پای گرفتن توپ در دوئلهای مستقیم درمیان باشد، من خیلی روی حسم حساب میکنم.
اسپیکمن تحت تاثیر “هوش هیجانی باورنکردنی” شما قرار گرفته است. این هوش در میدان خود را چگونه نشان میدهد؟
سعی میکنم در میدان آرام بمانم و احساساتی نشوم. در هر دوئل، مخصوصاً در بازیهای حیاتی، این مسئله خیلی پیش میآید. آنجا باید آدم از نظر ذهنی آرامش خود را حفظ کند. از اول هم برای من اینجور نبود؛ پیشرفت کردم؛ مخصوصاً در سال گذشته.
***
در جریان باخت سه بر یک بازی اول لیگ قهرمانان اروپا در رم مقابل لاتزیو، بلینگام در روز خوبش نبود. نمایش ضعیف او در آن شب فقط 45 دقیقه ادامه یافت، بعد لوسین فاوره واکنش منطقی نشان داد و بین دو نیمه او را تعویض کرد. نوسان در عملکرد در این سن طبیعی است. میشائیل زورک، مدیر ورزشی دورتموند، تردیدی ندارد ابراستعداد جسوری که منچستر یونایتد، چلسی، یوونتوس و بایرنمونیخ هم به دنبال جذبش بودند، آینده درخشانی دارد:” در این مورد همه هم نظرند.” نگرانیها آنجا به اوج خود میرسد که بحث دستاوردهای کادر امسال دورتموند در سطح تیمهای درجه یک پیش میآید.
***
شما چطور با این ناامیدی کنار آمدید که در اولین بازی لیگ قهرمانان خود مقابل لاتزیو باید بین دو نیمه زمین را ترک میکردید؟
میدانم که بسیار بهتر از سهشنبه قبل میتوانم باشم. وقتی تیم دو بر صفر عقب میافتد، مربی باید تعویض کند تا به بازی برگردد. من به تصمیم او احترام میگذارم.
چه درسهایی میتوان از چنین شبی گرفت؟
من چیزهای زیادی درباره سرعت در لیگ قهرمانان یاد میگیرم و درباره سبک و سیاقی که این بازیها را از بازیهای معمولی یا آنهایی که من درشان تا به حال بازی کردهام، متمایز میکند.
اهالی موسیقی وقتی سازشان را مینوازند، گاهی حالتی از روان بودن احساس میکنند. شما با این احساس آشنا هستید؟
به نوعی بله. وقتی اولین پاس میرسد، وقتی اولین تکل را میزنی، در یک وضعیت ذهنی قرار میگیری که کاملاً میدانی چه باید کرد. برای من بینهایت مهم است به این حالت روان بودن برسم. ولی برای آن باید بیدرنگ شش دنگ حواس را به بازی بدهی.
به طور خاص این وضعیت چه حسی دارد؟
احساس میکنی که انگار کاملاً در جریان هستی چه اتفاقی در حال رخ دادن است. در همان زمان همه چیزهای دور و برت محو میشوند. همه چیز فیلتر میشود. کاملاً روی چیزی تمرکز میکنی که در زمین در حال رخ دادن است.
آیا مناسکی دارید که خود را قبل بازی برای آن آماده کنید؟
نه من از آن دسته آدمها هستم که عاشق مسابقه هستند. میخواهم خود را محک بزنم، به دور بعد بروم، امتیازها را جمع کنم و برنده شوم. نمیگذارم قبل از بازی حواسم از آنها پرت شود.
شما خوشتان نمیآید با بازیکنان دیگر مقایسه شوید. به عنوان مثال با فرانک لمپارد یا وین رونی. چرا اینگونه است؟
در درجه اول به این خاطر که من بازیکن متفاوتی از آنچه آنها بودند، هستم. آنها یک دوران حرفهای باور نکردنی داشتند. آنها اسطورههای واقعی هستند. در مقابل، من هنوز به جایی نرسیدهام که حتی نزدیک آنها باشد. علاوه بر آن میخواهم که خیلی هوشیار راه خودم را بروم.
آیا کسی هست که الهامبخش شما بوده باشد؟
طبیعتاً. من به عنوان مثال اینکه رونی، لمپارد یا همچنین جرارد یا اینیستا چگونه بازی میکردند را تماشا میکنم و چیزهایی هم از سبکی که در زمین عمل میکردند، برمیدارم. ولی نه برای اینکه از آنها کپیبرداری کنم، بلکه برای اینکه جعبه ابزار خودم را تکمیل کنم تا در حالت ایدهآل یک زمانی خودم هم به عنوان یک بازیکن استثنایی شناخته شوم.
شما خودتان هم مقابل رونی بازی کردهاید. دقیقاً در آخرین بازیتان برای بیرمنگام.
بله درست است و بازی کردن مقابل او در مقایسه با زمانی که قهرمان کودکی من بود، طبعاً چیز دیگری بود. (میخندد) ولی او هنوز خیلی خوب است. تجربه فوقالعادهای بود.
شما مثل بازیکنی عمل میکنید که فکر و خیال زیادی درباره بازی میکند. چگونه این علاقه را مدیریت میکنید؟
فکر کنم این به نفعم است که در بیرمنگام همواره در موقعیتهایی قرار میگرفتم که خودم باید دنبال راهحلها میگشتم. ولی از تحلیل کردن بازی هم لذت میبرم. نه فقط بازی خودم و نه فقط در بازی با توپ. در هر حال دوست دارم در درک جاگیریها در زمین بهتر شوم تا نمونه عینی بیاورم.
به نظر میرسد شاید گاهی کار کردن با شما برای سرمربیها کاملا طاقتفرسا باشد…
ترجیح میدهم به آن طاقتفرسا نگویم، خیلی منفی به نظر میرسد. (میخندد) بیایید بگوییم: من خیلی خوب آنها را مشغول میکنم. من فقط میخواهم بهتر شوم و به بازیکنی تبدیل شوم که مربی واقعاً بتواند به او اعتماد کند. فکر میکنم لوسین فاوره هم آن را حس میکند و ارزش آن را میداند.
آیا خودتان را خوره فوتبال میدانید؟
بله، بدون شک! خودم وقتی روی مبل فوتبال میبینم، دائم تحلیلش میکنم. فارغ از بازی در بیرمنگام، آنجا من یک طرفدار هستم. به ویژه توجه من همیشه به بازیکنان مرکز میدان معطوف است تا یاد بگیرم چگونه میتوان به بهترین نحو بر یک بازی تاثیر گذاشت.
در سالهای گذشته تعداد بازیکنانی که در ابتدای جوانی به بازیکن حرفهای تبدیل شدهاند، افزایش یافته است. اینطور احساس میشود که سن بازیکنان در حال پیشرفت روز به روز پایینتر میآید. به نظر شما به چه عواملی مربوط است؟
فکر میکنم سن دیگر برای سرمربیها اهمیتی ندارد. من خودم دوست دارم که مانند هر بازیکن دیگر ارزیابی شوم. فرقی نکند که 17، 27 یا 37 ساله باشد. من یک بازیکن حرفهای فوتبال هستم و اگر به اندازه کافی برای بازی کردن خوب هستی، پس به اندازه کافی هم بزرگ شدهای. در دورتموند این نگرش زندگی میشود.