تحلیل تاکتیکی؛ تیمهای کومان چطور بازی میکردند و چه در انتظار بارساست؟
هفتیک- آخرین باری که بارسلونا در چنین موضع ضعفی قرار داشت، برای ایجاد تغییر، پپ گواردیولا، ستاره سابقشان، را به عنوان سرمربی انتخاب کرد. از این نظر حضور رونالد کومان به عنوان جانشین کیکه ستین، دلیل خوبی است که از به چالش کشیدن رئال مادرید که تحت هدایت زینالدین زیدان، یکی از بهترین بازیکنان سابقشان، قرار دارد، امیدوار باشند.
اگر کومان از نیازهای مربوط به بازی برای یکی از بزرگترین و موفقترین باشگاههای دنیا واقف باشد، پیش از این ثابت کرده که قادر به بازسازی تیمی که به پایان دورهاش رسیده، است. او در ساوتهمپتون چندین بازیکن جدید از جمله ویرژیل فندایک را به خدمت گرفت؛ آن هم در زمانیکه بازیکنان موثری چون آدام لالانا، دژان لاورن، لوک شاو، کالوم چمبرز و ریکی لمبرت فروخته شده بودند و سپس موفق شد سهمیه لیگ اروپا را برای این تیم کسب کند. انتظار میرود شناخت او از فرانکی دی یونگ با استعداد از زمان حضورش در تیم ملی هلند، نکتهای کلیدی برای تیم باشد، چرا که بسیاری باور دارند که این دی یونگ است که در نهایت جانشین لیونل مسی بزرگ به عنوان رهبر تیم بارسلونا خواهد بود.
سبک بازی
کومان تا به حال ثابت کرده که مربی انعطافپذیری است. سبک بازی او با توجه به کیفیت بازیکنانی که در اختیار دارد، تغییر میکند. او در ساوتهمپتون سیستم 3-3-4 را ترجیح میداد که پتانسیل تبدیل شدن به 1-3-2-4 را بسته به عملکرد و سبک بازی حریف داشت و گاهی 2-1-4-3 را نیز امتحان میکرد. او در تیم بعدیاش که اورتون بود در ابتدا دو سیستم 3-4-3 و 2-5-3 را ترجیح میداد- در هر دو سیستم از وینگ-بک (Wing-back) استفاده میکرد- و بعدها به 3-3-4 با استفاده از مهاجمانی که در عرض و کنارهها به میدان میروند، روی آورد که به 1-3-2-4 تبدیل میشد و در آن سه بازیکن، از تک مهاجمی که در فضای محدود حرکت می کرد، حمایت میکردند.
در هلند بود که او با بازیکنانی کار کرد که از استعدادی شبیه به بازیکنان بارسا برخوردار بودند. بنابراین پیش از تکیه بر استفاده از سه مدافع میانی برابر سه بازیکن هجومی پرتغال و ایتالیا، بیشتر از سیستم باز و هجومی 3-3-4 استفاده میکرد. تیم ملی هلند بیشتر از هر تیمی که او پیش از این هدایتش را بر عهده داشت اصول فوتبال هجومیای را به نمایش گذاشت که شبیه به سنتهای مورد احترام بارسلوناست.
اگر تیمهای کومان به ندرت مالکیت توپ را به اولویت اصلیشان تبدیل میکردند اما هلند- که بسیار به حضور هافبکهای با استعدادش مانند دی یونگ و دونی فن دهبیک تکیه میکرد و بنابراین قدرت خوبی در جاگیری و توانایی تکنیکی داشت؛ که به این معنا بود که میتوانستند بازی را به حریف دیکته کنند – چیز دیگری را ثابت کرد. یسپر سیلهسن، دروازهبان هلند، در تلاش آنها برای حفظ مالکیت توپ سهیم بود و این کار را یا با ویرژیل فن دایک و ماتیس دلیخت مدافعان وسط تیم انجام میداد، یا دی یونگ از خط میانی.
خط هافبک سه نفره آنها به شکل مثلثی سازماندهی شده بود که بسته به سبک بازی حریف از یک یا دو هافبک محوری (شکل زیر) استفاده میکرد. در هر حال هافبک دفاعی به صورت مداوم نقشی تاثیرگذار داشت. مدافعان کناری و وینگرها در هر دوی سوی آنها جایشان را عوض میکردند – دالی بلیند و کویینسی پرومس به خوبی این کار را انجام میدادند – تا حریف را امتحان کنند و بنابراین در تلاش تیم برای آزاد کردن گزینههای ارسال پاس مشارکت داشتند. وقتی مالکیت توپ از یک سوم دفاعی فراتر میرفت، بهندرت پاس عرضی ارسال میشد. در عوض توپ با سرعت به چرخش در میآمد و هدف تیم ایجاد عدم توازن منطقهای در ساختار تیم حریف و فضاها و پیشروی از طریق مثلثهای ساخته شده بود.
هلند معمولا در برابر تیمهایی که برای حفظ موقعیت بازیکنان، از پرسینگ سرباز میزدند، دست به ضدحمله میزد بنابراین مدافع میانی صاحب توپ معمولا جسارت حمل توپ تا خط میانی را داشت تا حریف را به همراهش بکشاند و فضاسازی کند. به دی یونگ نیز گفته میشد که مدام در این شرایط مشارکت داشته باشد. تنوع پاسهای او اساس سبک بازی روان آنها بود و زمان و فضای موردنیاز را برای کسانی که در پست و فضای بازتر حضور داشتند، فراهم میکرد تا سانترهایشان را به محوطه جریمه ارسال کنند.
در برابر تیمهایی که دفاع عمقی برای بستن فضا را در دستور کار قرار میدادند، کومان به تیمش دستور داده بود که فضاهای باز و کناری زمین را با تغییر منطقه بازی به اولویتشان تبدیل کنند. آنها در سمت چپ که دی یونگ برای حمایت از بلیند و پرومس (مانند عکس زیر) حاضر بود پتانسیل قابل توجهی داشتند. این تلاشها از سوی بازیکنانی که در یک سوم حریف بین مدافعان میانی جاگیری کرده بودند تا فضاسازی کنند، تکمیل میشد. مهاجمان کناری آنها نیز بسته به شرایط به سمت داخل زمین یا فضاهای کناریتر حمله میکردند-این باعث میشد مدافعان کناری پشت سر آنها پیش بیایند و در نهایت حملات آنها، شدت بیشتری پیدا میکرد.
دفاع و پرسینگ
کومان معمولا تیمهایش را طوری سازماندهی میکند که برنامه دفاعیشان با توجه به سبک حمله مشخص شود که یا 3-3-4 یا 1-3-2-4 است و با کمترین فضای بین خطوط دفاع میکند. میزان پیشروی خط دفاعی نیز با توجه به برنامه هجومی حریف تعیین میشود. اگر آنها بازی بر اساس پاسکاری که از دروازهبانشان آغاز شود، ترجیح بدهند، پرسینگ شدید در دستور کار قرار میگیرد و اولویت سه بازیکن جلوی زمین بستن راههای ارسال پاس است. این پرس هماهنگ که جسارت بازی دروازهبان با مدافعان وسط یا هافبکهای دفاعی مقابلش را میگیرد، به محض به جریان افتادن بازی آغاز میشود و شامل هماهنگیهایی است که فضاهای مرتبط را بسته و در نهایت ارتباط بین دفاع و خط هافبک را محدود میکند.
زمانیکه حریف علیرغم این پرس انجام شده، موفق به پیشروی شود، شکلی منسجم در خط میانی پدید میآید. در صورت استفاده از دفاع میانه میدان، بازیکن صاحب توپ و نزدیکترین گزینه ارسال پاس به او تحت فشار قرار میگیرند و این او را ترغیب میکند که بازی را به سمت فضاهایی ببرد که احتمال باز پسگیری توپ در آنها برای تیم پرسکننده بیشتر است. این علاقه به حفظ شکل منسجم حتی باعث میشود که بازیکنان پیش رو و کناری آنها برای دفاع به سمت میانه میدان کشیده شوند (عکس زیر).
وقتی کومان در اورتون با بازیکنانی که کیفیت کمتری داشتند و در نتیجه توانایی دفاع با توپشان زیاد نبود کار میکرد، ترجیحش استراتژی دفاعی بود که بر اساس سیستم 2-3-5 یا 3-4-3 شکل میگرفت. آنها در هر دو سیستم دفاع را از نزدیکی محوطه جریمهشان آغاز میکردند.
وینگ-بکهای آنها در هر دو سیستم نقش بسیار مهمی داشتند. آنها در سیستم 2-3-5 در زمان دفاع به سمت خط دفاع عقب میکشیدند و اگر نیاز به مهاجمان بیشتر بود، سه بازیکن را در خط دفاعی گذاشته و پیشروی میکردند. بنابراین شکل تیم گاهی حتی شامل سه مدافعان میانی، دو مدافع کناری و سه هافبک دفاعی در پشت مهاجمانی بود که در کار دفاعی نیز همکاری داشتند. تغییر در برنامه پرسینگ خصوصا در یک سوم هجومی جز مواردی است که انتظار میرود پس از حضور کومان در تیم بارسا دیده شود.