نیمار- گنابری؛ ستاره شدن از مسیرهایی متفاوت
هفتیک– روزی که نیمار با انتقال رکوردشکنش به پاری سن ژرمن باعث شد که نامش روی برج ایفل نقش ببندد، سرژ گنابری در حال سازگار شدن با زندگی جدیدی در دهکده کوچک بادن وورتمبرگ بود. او به تازگی به هوفنهایم ملحق شده بود که باشگاه آلمانی کوچک از شهری با جمعیت 3000 نفره است.
گنابری 22 سال داشت و هوفنهایم پنجمین باشگاه در دوران حضور حرفهای او در تیمهای بزرگسال بود. او خوش بین بود و کسانی که به او نزدیک هستند به یاد دارند که در تابستان 2017 باور داشت که تجربه حضورش در هوفنهایم گامی مهم در راه پیشرفتش است. بایرن مونیخ این بازیکن را خرید و به صورت قرضی به این تیم فرستاده بود.
گنابری حمایت نزدیک و توجه باشگاه اصلیاش را حس میکرد. بازیکن سابق بایرن مونیخ به نام هانسی فلیک، مدیر ورزشی وقت هوفنهایم، در این انتقال قرضیِ یک ساله نقش داشت. بایرن یک برنامه طولانی مدت دقیق برای گنابری داشت؛ آنها پیش بینی روزی را کرده بودند که آرین روبن و فرانک ریبری، وینگرهای قدیمی این تیم، دیگر قادر به حضور در دو سمت میدان نباشند و این باشگاه نیاز به بازیکنی جوانتر داشته باشد که بتواند در پست وینگر بدرخشد.
نیمار روی سکوی ویژهای که برابر برج ایفل ساخته شده بود تکیه زده و عشق و توجه کارفرمایان جدیدش را نیز احساس میکرد اما این احساس میتوانست به اشتباه به محبتی بیش از اندازه تعبیر شود که باعث دلزدگی میشد. نمادینترین ساختمان قاره اروپا توسط باشگاه پیاسجی اجاره شده بود تا شان معماری خاص اروپایی برای یک خوشامدگویی پایین بیاید. حالا سه آگوست سپری شده و نیمار 28 ساله و گنابری 25 ساله در فینال لیگ قهرمانان اروپا در لیسبون که درخشانترین روز فوتبال باشگاهی در تقویم است روبروی یکدیگر قرار خواهند گرفت. هر دو حق دارند احساس کنند که در دوران اوج آمادگی به سر میبرند.
صحبتهای زیادی درباره آمادگی مشترک این دو بازیکن وجود دارد. راهی که این دو برای رسیدن به اینجا طی کردهاند به شکل قابل توجهی مقابل یکدیگر است. اول از همه به ارقام و اعداد میپردازیم. هزینه خرید نیمار 222 میلیون بود که رقمی ماندگار در تاریخ خرید بازیکنان است و پیاسجی تنها به دلیل پشتوانه مالی قوی مالکانش که صندوق سرمایهگذاری پادشاهی قطر است، توانست چنین رقمی را پرداخت کند.
مبلغ 222 میلیون یورو، بندِ فسخ این بازیکن برزیلی در قراردادش با بارسلونا بود که پیش از این در آن تیم مشغول بازی بود. او از سال 2013 استعداد ذاتی خود را در این تیم نشان داده و این توانایی چشمنواز به همراه خونسردی و اعتماد به نفس به طور خاص در یکی از شبهای ماه مارس سال 2017 به نمایش درآمد: پاری سن ژرمن با پیروزی 0- 4 در دیدار رفت برای برگزاری دیدار برگشت مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان به نوکمپ رفت و در نهایت با نتیجه 1-6 برابر نیمار و بارسلونا شکست خورده و از رقابتهای اروپایی کنار رفت. این رقابتی است که پیاسجی هرگز طعم قهرمانی آن را نچشیده و تا این هفته، هرگز حتی رنگ فینال آن را نیز ندیده است. این جامی است که ناصر الخلیفی آن را به عنوان مهمترین جام و تاییدِ به تعویق افتاده حضور باشگاهش در بین برترین باشگاههای اروپا میداند.
خرید گنابری از وردربرمن چقدر برای بایرن هزینه داشت؟ حدود 8 میلیون یورو. اتفاقی کوچک در پنجره نقل و انتقالاتی وحشتناک 2017 که پیاسجی در آن مذاکرهای 180 میلیون یورویی با موناکو برای خرید کیلیان امباپه داشت تا بتواند این هزینه را دیرتر بپردازد. گنابری میزان افزایش مبلغ خرید خود را در دامنه سود کمتری حساب میکرد. برمن در سال 2016 حدود 6 میلیون یورو برای خرید او از آرسنال هزینه کرده بود.
گنابری هنوز هم زبان انگلیسی را با لهجه لندنی صحبت میکند. او در 16 سالگی به این شهر رفت. استعدادیابهای آرسنال او را در اشتوتگارت دیده بودند و او خوشحال بود که به باشگاهی پیوسته که شهرتی ماندگار اما کمرنگ شده در پرورش ماهرانه بازیکنان جوان دارد. او با سرعت استثناییاش میتوانست نسخه قرن بیست و یکمی دوران جوانی نیکلاس آنلکا باشد. او در تمرینات آرسنال جورابش را تا بالای زانویش میکشید تا شبیه تیری آنری باشد.
اما مشخص شد که آرسنال دیگر تیمی نیست که یک نوآموز بتواند به راحتی جایش را در آن باز کند. گنابری در فاصله 18 بازیای که تحت هدایت آرسن ونگر برای این تیم انجام داد، به دلیل مصدومیت غیبتهای گاه و بیگاهی داشت. اما او چیزهای بسیاری یاد گرفت و دوستانی همیشگی پیدا کرد. او اخیرا به هکتور بیرین که کاپیتان دوم آرسنال شده، گفته:” من واقعا دلتنگ آن روزها هستم.”
دلتنگی گنابری برای روزهایی که به عنوان بازیکن قرضی در وست برومویچ گذراند کمتر است؛ انتقالی که قرار بود میزان زمان حضورش در ترکیب اولیه نسبت به نیمکتنشینی را افزایش دهد. همانطور که هربار گنابری در لیگ قهرمانان میدرخشد تونی پالیس، سرمربی وست بروم، با تکراری کلافه کننده این موضوع را به خاطر میآورد- او در دیدار برابر تاتنهام در ماه اکتبر 4 گل برای بایرن به ثمر رساند، در ماه فوریه دو گل در سه دقیقه برابر چلسی زد- پالیس در طول مدت 6 ماه تنها 12 دقیقه فرصت حضور در لیگ برتر به گنابری داد.
اگر گنابری برای دیده شدن در فوتبال باشگاهی انگلیس مشکل داشت اما هرگز از رادار آلمانیها خارج نشد و همیشه تحت نظر بایرن بود. دوران تحقیرآمیز حضور در وست بروم و حضور شش ماه دیگری در آرسنال که تنها با تماشای ترکیب اصلی از فاصلهای دور همراه بود باعث نشد که او به تیم ملی زیر 21 سال آلمان دعوت نشود و آنجا بود که او دوستیهای دیگری را پایهریزی کرد- هم تیمیهای او در بایرن شامل جاشوا کیمیش، لئون گورتزکا، نیکلاس زوله و لرونه سانه در تیم ملی زیر 21 سال در کنار هم بودند- و او نقشی کلیدی در برنامههای آلمان برای المپیک 2016 داشت.
مسابقات ریو نقطه عطفی برای گنابری بود. این همچنین تنها زمانی بود که راه دو اعجوبه سابق با هم یکی شده بود. برزیل که کاپیتانی آن را نیمار بر عهده داشت و آلمان که گنابری را به عنوان آقای گل مسابقات در اختیار داشت به فینال ریو رسیدند. بازی نزدیک بود: تساوی 1- 1 پس از 120 دقیقه. برزیل در ورزشگاه پر تنش و پرهیاهوی ماراکانا در ضربات پنالتی پیروز شد. گنابری ضربهاش را به گل تبدیل کرد؛ هرچند توپش با خوش شانسی و از زیر دست دروازهبان برزیلی که پرش ماهرانهای به سمت آن داشت وارد دروازه شد. نیمار پشت پنجمین ضربه پنالتی ایستاد چون شرایط این ضربه طوری است که فوق ستارهها مسئولیت آن را بر عهده میگیرند تا با درخشش خاصی مدال طلا را از آن خود کنند.
شاید در بازی یکشنبه هم نیاز به ضربه پنالتی باشد. هیچ مدعی قطعی از بین پیاسجی و بایرن وجود ندارد. شاید نیمار، با اعتماد به نفس، با ضربات سریع پا و حرکات فردیاش پنالتی بگیرد و اگر با یک خطا به راحتی خودش را به زمین بیاندازد، میتوان صدای تمسخر و استهزای بلند و هماهنگی را شنید که از سوی کسانی است که معتقد هستند این بازیکن هر بدشانسیای را به نمایشی بزرگ شبیه به نمایشی که باشگاهش در خرید او به راه انداخت، تبدیل میکند. خودنمایی بخشی از شرایط همراه نیمار است و او حداقل به دلیل بیقراری مشهودش، کارمندی ساده نیست؛ همانطور که 12 ماه قبل، دوران اوج این بیقراری در علاقه واضح او به بازگشت به بارسلونا نمایان بود.
سالهای پرهیاهوی گنابری گذشته است. سکوهای آرسنال، وست بروم، برمن، هوفنهایم در نهایت او را به جایی رضایتبخش رسانده است. فلیک که مدیری بود که او را به هوفنهایم برد و حالا سرمربیاش در بایرن است در این باره گفت:” به مسیری که سرژ در چند سال اخیر در تیم ملی آلمان و بایرن طی کرده نگاه کنید و باید با خودتان بگویید که او نزدیک به کلاس جهانی است. و من تمام دلایل لازم برای این را دارم که باور کنم او هنوز هم بهتر خواهد شد.”