مصاحبه با یولیان ناگلزمان؛ مربیای که در خواب هم بر سر بازیکنانش داد میزند!
هفتیکیولیان ناگلزمان پس از آخرین دیدار لایپزیش در بوندسلیگا در پایان ماه ژوئن به تعطیلاتی رفت که استحقاقش را داشت. او توانست در بیشتر دوران تعطیلات افکار مربوط به زندگی حرفهای خود را از ذهنش دور نگه دارد اما شبها بار دیگر فکر فوتبال به مغزش هجوم میآورد.
او با لبخند میگوید:” من رویای فوتبال را میدیدم. در حال دادن زدن بر سر یکی از بازیکنانم بودم یا درباره یکی از اهداف نقل و انتقالات با مارکوس (کروشه، مدیر ورزشی تیم) بحث میکردم. این به شما نشان میدهد که ناخودآگاه تا چه اندازه قدرتمند است. شما هرگز نمیتوانید به طور کامل دست از فکر و خیال بردارید.” این مربی 33 ساله به همراه لاپیزیش در طول چند هفته آینده در لیسبون تلاش خواهند کرد که رویای فتح لیگ قهرمانان اروپا را به واقعیت تبدیل کنند و از امتیاز حضور در سمت آسانتر قرعهها نیز برخوردار هستند.
ناگلزمان به آرامی اعتراضش به این موضوع را ابراز میکند اما میپذیرد که از برگزاری دیدارها به صورت تک حذفی هیجانزده است:” من خیلی مطمئن نیستم که هیچکدام از دو سمت آسان باشند. مهم است که از اهمیت ویژه دیدار برابر اتلتیکو مادرید و شانسی که برای ما در پی خواهد داشت مطلع باشیم. ما این فرصت را داریم که به نیمهنهایی و شاید پس از آن به فینال برسیم. شانس صعود در این شرایط بیشتر از چیزی است که در فرمت عادی رقابتها داشتیم. خصوصا شانس پیروزی برابر اتلتیکو در یک دیدار بیشتر از شانس برد در دو دیدار است چون آنها تجربه زیادی در این رقابت دارند و از پویایی سیستم برگزاری دیدار رفت و برگشت به سود خودشان استفاده میکنند.”
یک چالش روانشناسی جالب در بازی وجود دارد. ناگلزمان میگوید که نمیخواهد حساسیت و هیجان بازی را برای شاگردانش بالا ببرد یا این احساس را به وجود آورد که همه چیز به این مینی تورنمنت بستگی دارد و این از آن دست فرصتهایی است که فقط یک بار در زندگی به دست میآید- و دلیلش زمانبندی غیرعادی این نمایش است:” همه ما عطش زیادی برای این جام داریم و بیاندازه در انتظار رسیدن به آن هستیم. اما متاسفانه نمیتوانیم تمام انگیزه و تلاشمان را روی لیگ قهرمانان بگذاریم. در بدترین حالت پس از بازی اول به خانه برمیگردیم. اما پس از آن فصل برای ما به پایان نرسیده بلکه تازه بار دیگر شروع شده است. اگر حضور در لیسبون در پایان فصل رخ میداد، شرایط متفاوت بود. شما میتوانید ببازید و تمام بازیهایی که در آن شکست خوردید، هیچ اهمیتی نخواهد داشت چون به تعطیلات تابستانی میروید. به همین دلیل ما نمیتوانیم با لیگ قهرمانان به عنوان اوج فصل رفتار کنیم؛ چون هنوز اهداف بزرگی در پیش داریم و نمیتوانیم دو هفته تمام را برای ریکاوری روحی هدر بدهیم. بوندسلیگا (18 سپتامبر) و جام حذفی آلمان (11 سپتامبر) خیلی زود دوباره آغاز میشوند، ما نیاز به زمان داریم تا به درستی تمرین کرده و پیشرفت کنیم. بنابراین بهتر است که با این مسابقات به عنوان یک تورنمنت پیش فصل رفتار کنیم.”
نگرانی شدید ناگلزمان برای وضعیت ذهنی تیمش از سبک مربیانی است که معمولا به عنوان ذهنهای تاکتیکی جوان موفق مورد تحسین قرار میگیرند اما مدام به همه کسانی که به آنها گوش میدهند، میگویند که مربیگری، اول و بیشتر از هرچیز، در مورد ارتباط با افراد است- هنر اینکه به بازیکنان احساس مثبتی درباره خودشان و تلاش تیمیشان بدهی. این نشان میدهد که چرا او از دیدار روز پنجشنبه با اتلتیکو مادرید، تیمی که در زمینه ایجاد کابوس برای رقبا تخصص دارد، به عنوان چالش غالب ذهنی یاد میکند. او میگوید لایپزیش نباید کنترل اعصابش را برابر تیمی که بازی در وقفههای ایجاد شده را دوست دارد از دست بدهد و باید مراقب باشد که در نیمه تاریکتر بازی دیهگو سیمئونه نقش قربانی را ایفا نکند.
ناگلزمان با تحسین میگوید:” تیمهایی در بوندسلیگا هستند که دفاعی بازی میکنند اما فکر نمیکنم تیمهای زیادی باشند که در عمق دفاع تا این حد تهاجمی (aggressive) و در عین حال هجومی بازی کنند. بسیاری بیشتر منفعل هستند و به بستن فضاها علاقه دارند. سبکی که اتلتیکو در آن بار دیگر در عقب زمین و در حالیکه شما از آنها عبور کردهاید، به چالشتان میکشد بسیار خاص است. آنها کاملا منظم هستند.
بازیکنان اتلتیکو در جای جای زمین حضور دارند، گاهی دوست دارند وقتی توپ از منطقه دور شد، نیز ضربهای به شما بزنند. آنها بازیکنان حرفهای سختکوشی هستند که میخواهند به هر طریق ممکن پیروز باشند. این غیرمنصفانه نیست اما باعث میشود که همیشه روی لبه تیغ تحریک و ایجاد عصبانیت حرکت کنند. آنها این کار را آگاهانه و به خوبی انجام میدهند. از این نظر آنها تیم اول اروپا هستند. ما باید از نظر روانی برای این موضوع آماده باشیم. ما باید پاسخ رفتارشان را بدهیم اما نباید مسیر و بازی را دنبال کنیم که آنها میخواهند.”
این موضوع درباره خود ناگلزمان نیز صدق میکند. البته سیمئونه نخواهد توانست با حرکاتش سکوهای خالی ورزشگاه خوزه آلوالاده را تحریک کرده و بر سر ذوق آورد اما از سوی دیگر کلمات عجیبی که او به صورت معمول از آنها استفاده میکند بیش از پیش به گوش میرسید و ممکن است باعث حواس پرتی شود.
ناگلزمان میگوید:” تمام تلاشم را میکنم که زیاد توجه نکنم. فریادهای زیادی برای کارتهای زرد، خطاها و پنالتیها زده خواهد شد. همه این کارها عمدی است و بدون قصد و غرض نیست. او مربی بسیار باتجربه و باهوشی است. میداند چه کار میکند و میداند چطور این کار را انجام دهد. این بخشی از چیزی است که او را به یک مربی خاص و موفق تبدیل میکند. اما ما نباید وارد تمام این بازیها شویم. من نیاز دارم که روی تیمم متمرکز باشم.”
او خواهان یک بازی با “صبر زیاد و پختگی” و همچنین “عملکردی درخشان در تمام ابعاد فوتبال” از تیم خودش است و اضافه میکند که این وظیفه تمام بازیکنان است که با پشتکار برای رویارویی با اتلتیکو و اهداف فوق عملگرایانه آنها آماده شوند. حذف تاتنهام با مربیگری ژوزه مورینیو در یک هشتم به او قوت قلب و جسارت داده است:” فکر نمیکنم که آنها هرگز برای زدن 4 یا 5 گل به میدان بیایند، مشخصا نتیجه 0-1 کافی است. آنها دوست دارند شما را تضعیف کنند. تاتنهام هم در سبک بازی به اتلتیکو شبیه بود اما ما واقعا خوب عمل کردیم. من اطمینان دارم که هفته آینده نیز میتوانیم نمایش خوبی داشته باشیم.”
اما لایپزیش باید در غیاب بهترین بازیکنش قدم به میدان بگذارد. تیمو ورنر تصمیم گرفت به جای به پایان رساندن رقابتهای این فصل لیگ قهرمانان با تیم سابقش به چلسی بپیوندد. تصمیم مهاجم آلمانی برای ترک این تیم در ماه جولای چندان به مذاق مدیران خوش نیامد اما در نهایت لایپزیش علاقه این بازیکن به آغاز کار با باشگاه جدیدش به جای حضور در مراحل پایانی چمپینزلیگ با تیم سابقش را پذیرفت.
به نظر نمیرسد که ناگلزمان از این موضوع عصبانی باشد. او خیلی زود نبود ورنر را به فرصتی برای درخشش سایر بازیکنان تعبیر کرد. این مربی میگوید:” تیمو سال گذشته 34 گل و 13 پاس گل در تیم ما به ثبت رساند- این تعداد بالایی است. پاتریک شیک (مهاجم اهل چک) و او مسئولیت دو سوم گلهای ما را بر عهده داشتند. اما اینطور نیست که ما نتوانستیم جانشینی برای او پیدا کنیم. ما از این به بعد مجبور نیستیم که با حضور یک بازیکن خاص بازی کنیم، بازیکنان با کیفیت بسیاری در این تیم حضور دارند. بعضی بازیکنان حالا میتوانند از زیر سایه تیمو بیرون بیایند.
او از نظر شخصیتی بسیار قوی بود و عادت داشت که در رختکن فضای زیادی را اشغال کند و با تشبیه و کنایه حرف بزند. حالا سایرین هم میتوانند رشد کنند و به رهبران تیم تبدیل شوند. این شانس برای ظهور یا ساختاری متفاوت، برخورداری از نقشهای متفاوت در هر پست و ترکیب متفاوت بازیکنان وجود دارد که من قبلا به آن توجه نکرده و از آن استفاده نکرده بودم. بازیکنانی مثل امیل (فورسبرگ )، آدمولا (لوکمن) یا دنی (اولمو) زمان بازی و فرصت بیشتری خواهند داشت. من هیچ نگرانی درباره خط حمله ندارم.” او به استفاده از سیستمی بر اساس حضور هافبکهای متعدد و قدرتمند با یک مهاجم نوک برای توزیع بار گلزنی روی شانه تمام اعضای تیم در برابر اتلتیکو اشاره کرد.
صعود به مرحله نیمه نهایی و بازی برابر آتالانتا یا پاری سن ژرمن یک دستاورد قابل توجه برای باشگاهی خواهد بود که تنها 11 سال از تاسیس آن میگذرد و برای دومین بار در لیگ قهرمانان حضور دارد. با این حال ارزیابی فصل گذشته بوندسلیگا بسیار سختتر است. لایپزیش مانند سال گذشته پس از بایرن مونیخ و دورتموند در رده سوم قرار گرفت اما این بار این اتفاق محتملتر به نظر میرسید. آنها در تعطیلات زمستان در صدر جدول قرار داشتند، سپس دچار عدم ثبات شدند؛ خصوصا پس از بازگشت از دوران قرنطینه در ماه می. چهار پیروزی در 9 بازی آخر (چهار تساوی و یک شکست) باعث شد که این تیم عقب بماند.
ناگلزمان میگوید بعضی از نتایج متضاد میتواند با غیرمنتظره بودن فوتبال توجیه شود و به عملکرد عالی لایپزیش در گلزنی پیش از کریسمس و عملکرد نه چندان خوب این تیم در آغاز و اواسط نیم فصل دوم اشاره میکند. اما این موضوع فقط به بدشانسی مربوط نیست:” میتوانید ببینید که انجام بازی بدون حضور تماشاگران کمی برای ما سخت بود و ذهنمان را مشغول کرد. ما از نظر ذهنی به صورت کامل رها نبودیم. ما به صورت کلی درباره تیمی بسیار جوان حرف میزنیم که بسیار آرام نیز هست. جای چیزی خالی بود. و بسیاری از بازیکنان ما هنوز نیاز به پیشرفت در تمرینات داشتند. اما به دلیل برگزاری لیگ قهرمانان زمان کمی برای تمرین داشتیم و در نهایت این کمبودها به چشم میآید. بعضی افراد باور دارند که فوتبالیستها میتوانند بدون تمرین بهتر شوند اما من چنین عقیدهای ندارم. چنین چیزی ممکن نیست.”
مصدومیتها نیز در این میان نقش داشت. او میگوید جانشین کمتر به معنای بازی بیشتر برای تعدادی از بازیکنان بود که بسیار خسته شده بودند و در نهایت باعث شد که لایپزیش قدرتش در خط حمله را از دست بدهد:” بعضی از کارهایی که با توپ تمرین کرده بودیم و خیلی زیاد روی آنها وقت گذاشته بودیم هنوز در وجود بازیکنان نهادینه نشده بود. ما از الگوی قدیمی خودمان عقب کشیدیم و تمرکزمان را روی پرسینگ و ضدحمله گذاشتیم اما این موارد نیاز به شادابی حداکثری و حضور فیزیکی دارند که ما در آن برهه از آن برخوردار نبودیم. بنابراین هر دو بخش بازی ما- با یا بدون توپ- دیگر به آن اندازه خوب نبود.”
تلاش بیشتر چاره راه است. اما شاید تنها چاره نباشد. ناگلزمان در چهار سال حضور خود به عنوان سرمربی و پیش از آن یاد گرفته است که انگیزه به میزان زیادی ذاتی است و تیمها نیاز دارند که به اندازه مشخصی از انگیزه دست پیدا کنند تا بتوانند واقعا موفق باشند. او به این باور رسید که سیستم خرید بازیکنان جوان با استعداد از سوی لایپزیش باید اصلاح شود و یک یا دو بازیکن حرفهای و با تجربه در کسب قهرمانی و پیروزی باید به تیم اضافه شوند تا نقش چسب بین بازیکنان در رختکن را ایفا کنند:” بازیکنانی هستند که با عملکردشان باعث فعالیت بهتر تیم میشوند و اگر بخواهید از طریق قدرت شخصیت و کاراکترشان میتوانند شرایط تیم را بهبود ببخشند. خرید چنین بازیکنی قطعا با مفهوم لایپزیش همخوانی ندارد اما میتواند به عنوان یک تیم و در کنار تمام این بازیکنان جوان باعث پیشرفت ما شود. چنین بازیکنی از معنای کلاسیک، یک سرمایهگذاری نیست اما میتواند با تاثیر مثبتی که روی پیشرفت سایرین دارد، این را جبران کند.”
با این حال یافتن چنین بازیکنان حرفهای و قدیمی کار آسانی نیست. آنها دستمزدهای بالا میخواهند و ناگلزمان از شکستن ساختار پرداخت دستمزد تیم بیزار است:” متاسفانه بازیکنان با هم صحبت میکنند و از درآمد یکدیگر باخبر میشوند. برای حفظ هماهنگی رختکن همه باید در یک سطح قرار داشته باشند.”
اینکه آیا لایپزیش میتواند از شرایط رقبایش عبور کرده و با وجود تمام احتمالات و تلههایی که سر راه دارد، به یکی از اعضای اصلی تیمهای برتر بوندسلیگا تبدیل شود یا نه، یکی از سوالات کلیدی فصل آینده است. بسیاری باور دارند که استعداد ناگلزمان به عنوان سرمربی به اندازهای است که به زودی از محدوده هدایت این باشگاه فراتر میرود و این اتفاقی است که در هوفنهایم نیز رخ داد اما این داستان برای روز دیگری است.
در عین حال او کاملا خوشحال است که تعداد کمی لایپزیش را مدعی جدی برای فتح جام قهرمانی اروپا در روز فینال که یکشنبه 23 آگوست (دوم شهریور) برگزار خواهد شد، میدانند. او با لبخند میگوید:” مطمئنا اینکه مدیرعامل اتلتیکو (انریکه سزرو) ما را قرعه خوبی مینامد، از نظر انگیزشی به ما کمک میکند. فکر نمیکنم ما دیگر کاملا ناشناخته باشیم و اتلتیکو به خوبی میداند که ما چه تیمی هستیم. اما ما دستکم گرفته میشویم و شانس زیادی نداریم و من به بازیکنم خواهم گفت که آنها میتوانند نامشان را بر سر زبانها بیاندازند چرا که حالا تمرکزها روی ما بسیار بیشتر از زمانی است که برابر تاتنهام قرار گرفتیم. این روشی مفید است که به این تورنمنت به چشم صحنهای نگاه کنیم که میتوانیم روی آن بدرخشیم حتی اگر جز مدعیان نباشیم. داستان داوود و جالوت بارها گفته شده اما میدانید واقعیت چیست؟ گاهی شرایط آنطور پیش میرود.”
ناگلزمن به گمانم در هیچ گونه طبقه بندی از مربیان قرار نمی گیرد،همان گونه که دیگو سیمئونه.انگار قرار است انسان هایی بیایند و ما را وارد ابعاد جدید و کشف نشده ای از ساحت فوتبال وارد کنند؛گونه ای از مواجهه با “امرِ محال”.ناگلزمان تعریف خودش را از فوتبال به عنوان یک آنتی تز در برابر قرائت هائی که پیش از این از فوتبال وجود داشت_آنتی تز_قرار می دهد و فوتبالِ عمل گرایانه اش روند سنتزِ این الگو را نشانمان می دهد؛حضوری بی واسطه از مخاطب_هوادار_دوست_دشمن و…در لحظاتِ وقوعِ بازی.اینک ناگلزمان ما را از طریق ارائه ی فوتبالی که از لایپزیش میبینیم به اندرون لایه ها و لابیرنت های ذهنش راهنمائی کرده و ما را با قرائتی رادیکال و غیرِ رسمی از فوتبال و آنچه موجب جذابیتش می گردد رو در رو می سازد.
“مصطفا اسدی”