با خوانما لیو باید منتظر چهره جدیدی از گواردیولا باشیم؟
هفتیک– منابع نزدیک به هر دو مرد بر سر این موضوع توافق دارند: حضور خوانما لیو به عنوان دستیار پپ گواردیولا باعث به چالش کشیدن سرمربی منچسترسیتی با شیوههایی تازه خواهد شد و شاید منجر به یک انقلاب در حرفه مربیگری او و در پیش گرفتن سبکی جدید در باشگاهی فعلیاش شود.
گواردیولا درباره انتخاب وینسنت کمپانی یا ژابی آلونسو برای جانشینی میکل آرتتا فکرهایی کرده بود. آرتتا پیش از قبول هدایت آرسنال در ماه دسامبر، عملکردی قابل تحسین در 18 ماه حضورش به عنوان مرد شماره 2 سیتی و جانشین دومنک تورنت داشت. گواردیولا پیش از این، آلبرت سلادس را نیز مدنظر داشت؛ هرچند کمک مربی تیم ملی اسپانیا و رئال مادرید، در حال حاضر هدایت والنسیا را بر عهده دارد. در نهایت او با لیو تماس گرفت؛ مردی که گواردیولا او را به عنوان راهنمای مربیگریاش، در کنار یوهان کرویوف قرار میدهد.
سیتی که اولین دیدار خود پس از بازگشایی رقابتهای لیگ برتر را برابر آرسنال آرتتا انجام داد، سه هدف برای ادامه این فصل در ذهن دارد: پیروزی برابر نیوکاسل در یک چهارم جام حذفی و رسیدن به فینال این رقابتها برای دومین سال متوالی، پیروزی برابر رئال مادرید در لیگ قهرمانان و رسیدن به فینال این مسابقات برای اولین بار در تاریخ باشگاه و پیروزی برابر لیورپول برای تضمین نایب قهرمانیاش در لیگ برتر (توضیح مترجم: این مطلب پیش از پیروزی سیتی مقابل نیوکاسل و لیورپول نوشته شده است).
لیو کار خود را در منچستر آغاز کرده است و در حالیکه انتظار میرود تاثیرش به صورت کامل در فصل آینده احساس شود اما این فرصت را دارد که با شروع دوباره بازیهای سیتی، جای پایش را در این تیم محکم کند. او در نووامبر گذشته و با حضور یحیی توره در خط میانی تیمش، چینگدائو هوانگهای را قهرمان لیگ دسته دوم چین کرد و مجوز صعود این تیم به سوپرلیگ این کشور را به دست آورد اما در ماه مارس تصمیم گرفت که به دلیل شیوع ویروس کرونا به چین بازنگردد. لیو در آلکالا، نزدیک مادرید، سکونت دارد که یکی از مناطق اسپانیایی است که به شدت تحتالشعاع شیوع کرونا قرار گرفت و چند نفر از اعضای خانواده او نیز به این بیماری مبتلا شدند.
این اولینباری است که گواردیولا و لیو در 15 سال اخیر و پس از پایان دوران بازی هافبک سابق بارسلونا در مکزیک، به صورت رسمی با یکدیگر کار میکنند. زندگی حرفهای آنها از آن زمان مسیرهای بسیار متفاوتی را طی کرده و کسب قهرمانیهای فراوان از سوی گواردیولا، مشکلات لیو را بیش از پیش به چشم میآورد ولی این همکاری میتواند هر معنی جز لطف یک دوست در حق دوستی دیگر داشته باشد.
در زمانیکه مدیران سیتی در تلاش هستند که بهترین عملکرد ممکن را تا هر زمان که بتوانند از مربی خود بگیرند، انتظار میرود که لیو تاثیر زیادی در “اتحاد” داشته باشد که مهمتر از همه، تازه کردن ایدههای گواردیولا به عنوان یکی از منابع الهامبخش این مربی است. بدون شک او یکی از منابع الهام گواردیولاست و یکی از بزرگترین نقاط قوت او چگونگی برخوردش با بازیکنان، انگیزه بخشیدن به آنها و تشریح ایدههایش است. اما او تسلط زیادی روی زبان انگلیسی ندارد و نمیتوان انتظار داشت که خیلی سریع به سطح موردنیازش در زبان برسد که بتواند تفکرات و برنامههایش را که باعث شده به یکی از جذابترین شخصیتهای دنیای فوتبال تبدیل شود، منتقل کند.
***
اگر فکر میکنید که گواردیولا یک مربی ایدئولوژیک است و لجوجانه به مجموعهای از قواعد فوتبالی متعهد است هنوز چیزی از لیو نمیدانید. در بحث قدیمی ” شما بین ارائه فوتبال زیبا و شکست یا فوتبال زشت و پیروزی کدام را ترجیح میدهید؟ “، لیو تا آخرین نفس از مربیای با ذهنیت هجومی دفاع خواهد کرد. در واقع او خود همان مربی است.
او در سن 26 سالگی هدایت سالامانکا را بر عهده گرفت و وقتی در سن 29 سالگی آنها را به لالیگا رساند، به جوانترین مربی در تاریخ این رقابتها تبدیل شد. او که پس از حضور در 16 باشگاه در 5 کشور متفاوت، موفق شده مجوز صعود برای 3 تیم را کسب کند، بیشتر به عنوان یک متفکر تا یک قهرمان، و یک رویاپرداز تا یک فرد عملگرا شناخته میشود. این دو قطبی در بخش نظرات یک مقاله مارکا بهتر از هرجای دیگر خلاصه شده است.
یک هوادار نوشت:” لیو، چه مربی بزرگی!” دیگری نوشت:” وای لیو، عجب اسطورهای!” دو نظر دیگر چندان پر از تحسین نبودند. ” تنها موفقیت لیو در 20 سال اخیر به عنوان مفسر بوده است. ” و دیگری با بیرحمی او را شارلاتان خطاب کرده بود. او در طول 20 سال هرگز بیشتر از یک فصل هدایت تیمی را بر عهده نداشت و مشخصا شخصیت محبوب همه نیست. با این وجود، او در حلقههای مشخصی به عنوان یک نابغه مورد احترام است. در واقع این آندرس اینیستا بود که او را به ویسل کوبه پیشنهاد داد.
البته که این حلقهها، حلقههای گواردیولا هستند. او و لیو ارتباطی قدیمی با هم دارند. اگر در هفتههای گذشته چیزی درباره رابطه آنها خوانده باشید، میدانید که گواردیولا اولینبار در سال 1996 و پس از حضور در تساوی 2-2 بارسلونا برابر رئال اویهدو، تیمی که لیو را روی نیمکت خود داشت، به سراغ این مربی رفت. منابع نزدیک به مربی کاتالان تایید کردهاند که وقتی او بازی تیم لیو را تماشا کرد، متوجه شد که ” اتفاقی خاص در حال رخ دادن است”. سپس و در پایان دوران بازی گواردیولا، او با مبلغی ناچیز به سینالوآ در دسته دوم مکزیک رفت تا بتواند بالاخره زیر نظر مردی که تنها 5 سال از خودش بزرگتر است، کار کند.
کمتر کسی میداند که این دو مرد میتوانستند رابطه کاری بسیار متفاوتی را تجربه کنند. اگر خوان لاپورتا انتخابات مدیریت بارسلونا در سال 2003 را به لوییس باسات، کاندیدای رقیبش، واگذار میکرد، گواردیولا به عنوان مدیر ورزشی منصوب میشد. این باور نیز وجود دارد که لیو به عنوان سرمربی تیم انتخاب میشد و منابع نزدیک به باشگاه تاکید دارند که او در واقع مسئولیت برنامه پرورش جوانان باشگاه را بر عهده میگرفت تا از ادامه حضور بازیکنان جوان در مسیر درست اطمینان حاصل شود (نقشی مشابه آنچه در تیم ملی شیلی در سال 2015 و تحت هدایت خورخه سمپائولی داشت).
در آن زمان گواردیولای 32 ساله هنوز برای برشا بازی میکرد بنابراین لیو مدت زمانی را در ایتالیا با او سپری کرد تا برنامههایشان را سر و سامان دهند. لیو یک روز عصر به تماشای تمرین گواردیولا رفت و وقتی در یک صحنه تمرینی سختگیرانه و خاص نگاهشان در هم گره خورد، خنده کوتاهی کردند. مرد جوانتر با ذات فیزیکی تمرینات ایتالیایی که میلیونها مایل از ایده آنها درباره چگونگی مربیگری و انجام بازی فوتبال فاصله داشت، درگیر بود.
البته لاپورتا برنده انتخابات سال 2003 شد تا برنامههای آنها بیاستفاده بماند اما ایدههای مشترکشان تغییرناپذیر باقی ماند. گواردیولا در تابستان 2007 به خانه لیو در سالامانکا رفت تا برای آمادهسازی اولین فصل مربیگریاش در بارسلونا اتلتیک، تیم دوم قدرتمند کاتالانها، از او کمک بگیرد. آنها در طول سالها ارتباط نزدیکشان را حفظ کردند- یکی از رفتارهای عجیب لیو این است که هرگز پیام نوشتاری ارسال نمیکند و فقط پیام صوتی میفرستد- اما یکشنبه گذشته اولینباری بود که او در دوران حضور گواردیولا در سیتی، به منچستر رفت. او حداقل تا سال آینده در این تیم باقی خواهد ماند و در این مدت میتواند به پیشرفت سیتی کمک کند. این باور در باشگاه وجود دارد که او روی گواردیولا تاثیر خواهد گذاشت، روشها و ایدههای جدیدی را پیشنهاد خواهد داد و تصمیمات سرمربی را زیر سوال برده و به چالش خواهد کشید.
گواردیولا در دوران حضور تورنت و آرتتا، دستیارانی را در اختیار داشت که به خوبی از نیاز او باخبر بودند و پاسخهایی برای پرسشهایش داشتند. تورنت و گواردیولا گاهی با یک نگاه ساده با هم ارتباط برقرار میکردند و هرکدام دقیقا میدانستند که چه چیز کم است. در عین حال گواردیولا در روزهای بازی میتوانست از جایگاهش در لب خط به سمت نیمکت برگشته و به دنبال آرتتا بگردد چرا که میدانست دستیارش بازی را میخواند و میتواند پیشنهاداتی برای او داشته باشد.
رودولفو بورل، مردی که پس از جدایی آرتتا جانشین او شد، نقاط قوت خود را دارد اما لیو میتواند به عنوان ترکیبی از دو مربی که پیش از این در این جایگاه حضور داشتند، توصیف شود. او درک متقابل بینظیری با گواردیولا دارد و منابع نزدیک میگویند که این مربی توانایی برنامهریزی برای جزییات بازی – نقاط ضعف و قوت – را تنها پس از چند دقیقه دارد.
تورنت پیش از انتصاب لیو به اتلتیک گفت:” دستیار در تیم حضور دارد تا به سرمربی کمک کند – شما آنجا هستید تا اگر ابهامی بود، برطرف کنید یا راههای مختلف برای انجام کارها را به صورت خصوصی پیشنهاد دهید. تا بار روی شانههای او را سبک کنید، تا وقتی شک و شبهاتی دارد، از نظر تاکتیکی کمکش کنید. او از شما سوال خواهد کرد و شما نظر خودتان را ارائه میدهید. باید آنچه خودتان فکر میکنید، مطرح کنید نه چیزی که او به آن فکر میکند چون اگر شما سرمربی باشید و دستیارتان فقط به شما ” بله ” بگوید، اتفاق خوبی برای هیچکس رخ نخواهد داد.”
علیرغم ایدههای مشترک این دو نفر، هیچکس در سیتی انتظار ندارد که لیو فردی بله قربانگو باشد. او از سوی بسیاری به عنوان مردی بسیار مهربان، فروتن و بسیار مشتاق به فوتبال توصیف میشود اما حتی کسانی که به خوبی از او یاد میکنند، کلمه “سرسخت” (pesado) را نیز در توصیفش به کار میبرند (آنها همچنین میگویند گواردیولا دوبرابر او سرسخت است).
لیو در سال 2011 به سید لو گفت:” اولین کاری که انجام میدهم ملاقات خصوصی با تمام بازیکنان است. من با اطلاعات و دادههای بسیاری درباره آنها وارد میشوم. میخواهم آن اطلاعات را تایید کرده و با آن، آنها را به چالش بکشم.” او تفکر تنبلانه را تحمل نمیکند و تا زمانیکه بازیکنانش “چراییِ” پشت کاری که از آنها میخواهد، درک نکنند، متوقف نمیشود. همانقدر که لیو به گواردیولا احترام گذاشته و او را تحسین میکند، همان قدر هم این مربی کاتالان باید هوشیار باشد.
همانطور که سزار لوییس منوتی، سرمربی آرژانتین در قهرمانی جام جهانی 1978، این هفته به مارکا گفت:” باید تا ساعت 3 یا 4 صبح با آنها بیدار ماند و درباره فوتبال حرف زد.” با توجه به اینکه خانواده گواردیولا هنوز در بارسلونا هستند، موقعیت زیادی برای این کار پیش میآید. لیو به همان اندازه که عاشق مطالعه است، به حرف زدن علاقه دارد. او ظاهرا پس از این که در جوانی علاقه زیادی به فوتبال آزاد-شناور منوتی پیدا کرد، کلکسیون بینظیری از مجله ورزشی آرژانتینی قدیمی الگرافیکو در اختیار دارد. یک منبع میگوید که جملات او درخشندگی خاصی داشته و ” ساختار خاصی دارد و بسیار ادبی است.” منبعی دیگر میگوید او مربیگری در آمریکای جنوبی و خصوصا کلمبیا را به اسپانیا ترجیح میدهد چون دایره لغات آنها غنیتر است.
شاید این طور به نظر برسد که کسی که بیش از 20 سال سابقه مربیگری دارد و چنین ایدههای قدرتمند و مستقلی از خودش دارد، گزینه ایدهآلی برای نقش دستیار نیست. او پیش از این یک بار این کار را کرده و پس از حضور در شیلی، در فصل 17- 2016 دستیار سمپائولی در سویا بوده است. او مسئولیت زیادی بر عهده داشت، در بسیاری از موارد هدایت تمرینات را در دست میگرفت، بازیکنان معمولا به او اعتماد داشتند و کسانی که از نزدیک شاهد بودند، میگویند که تیم با سبک فوتبال او بازی میکرد.
پابلو بلانکو، اسطوره سویا، در آن زمان اظهار داشت:” او کسی است که انرژی مثبت زیادی را به ما اضافه کرد و بسیار مهمتر از چیزی است که مردم فکر میکنند. او نقشی کلیدی در عملکرد خوب تیم سویا دارد.” تورنت درباره شیوه خودش در کار به عنوان دستیار گواردیولا میگوید:” همیشه باید مشخص باشد که خودت را بالاتر از سرمربی قرار نمیدهی. چه اتفاقی میافتد اگر به یک بازیکن بگویی باید چه کار کند اما دو دقیقه قبل سرمربی چیزی برعکس به آنها گفته باشد؟ ”
وقتی سامپائولی از سویا جدا شد تا در تابستان 2017 هدایت آرژانتین را در دست بگیرد، به همکاریاش با لیو پایان داد اما به صورت خصوصی اعلام کرده که دلتنگ تاثیرگذاری اوست. هیچکس شکی ندارد که گواردیولا و لیو پس از مکالمات طولانی شبانه، وقتی فردا پا به تمرینات بگذارند، هم نظر هستند. در واقع انتظار میرود که مربی جدید کنترل جلسات تمرینی بسیاری را در دست بگیرد.
اما با توجه به اینکه لیو انگلیسی صحبت نمیکند و به گفته یک منبع شاید هرگز نتواند لغات اسپانیایی خود را به زبان جدید برگرداند، چگونه از یکی از بزرگترین نقاط قوتش – ارتباط فرد به فرد با بازیکنان – در ایجاد ارتباط با بازیکنان منچسترسیتی استفاده خواهد کرد؟ تورنت میگوید:” وقتی دستیار هستی ارتباط بیشتری با بازیکنان داری، بیشتر با آنها حرف میزنی، بیشتر برای آنها توضیح میدهی. بالاتر از همه اینها، تو آنجا هستی تا وقتی مربی نمیتواند به صورت شخصی با 25 نفر صحبت کند، کار او را کم کنی.”
منابع نزدیک به لیو تاکید دارند که مانع زبانی مشکلی برای او نخواهد بود چرا که سایر مربیان سیتی (که او بعضی از آنها را سالهاست میشناسد) میتوانند به ترجمه مطالب کمک کنند و بازیکنان اسپانیایی زبان زیادی هم در این تیم حضور دارند. و وقتی گواردیولا در سال 2016 به این تیم پیوست، کتاب راهنمایی شامل عبارات کلیدی که همه باید در تمرینات بدانند، تهیه کرد تا بتواند از این طریق در سریعترین حالت ممکن ایدههایش را برای بازیکنان شرح دهد. یکی از افراد نزدیک به لیو میگوید این شرایط دقیقا مشابه شرایط مارسلو بیلسا در لیدز است. گاهی حتی مترجم او نیز جا میماند اما هیچکس در این شکی ندارد که این مربی ایدههای خود را به بازیکنان منتقل میکند.
کسانی که لیو میتواند از نزدیک هدایت آنها را بر عهده داشته باشد، سود بسیاری از پیوستن او به این تیم خواهند برد – رودری که پس از پیوستن به سیتی در تابستان گذشته هنوز مشغول یادگیری زیر و بمهای برنامه بازی گواردیولاست، یکی از آنها خواهد بود. با توجه به اینکه بعضی از بهترین شواهد کار فردی آرتتا در عملکرد رحیم استرلینگ و لروی سانه به چشم میخورد، مشخصا تعدادی از بازیکنانی که به زبان اسپانیایی صحبت نمیکنند، شاید نتوانند به اندازه سایرین با این مربی ارتباط بگیرند. اما بیشترین پیشرفت و تکامل از حضور این مربی در سیتی نصیب گواردیولا خواهد شد. چشمانداز جدیدی در آستانه پنجمین فصل حضور این مربی در منچستر در برابر او قرار خواهد گرفت که میتواند بهترین تاثیر لیو باشد.
تشکر از مطالب جامع و کامل شما 🙏🏻