آنالیز پنج بازی از مارادونا؛ دون دیگو به روایت آمار
هفتیک– توقف رقابتهای فوتبال به ما این فرصت را داد تا به عقب برگردیم و اطلاعاتی از دیدارهایی قدیمیتر جمعآوری کنیم. علاوهبر جنبههای مختلف، میتوان از زاویهای متفاوت، به بازیهای بعضی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال نگاه انداخت. بیتردید دیگو مارادونا در این دسته قرار میگیرد. تردیدی نیست که گروهی کنکاش کردن در بازی چنین بازیکنی و آوردن نمایشهای درخشان او به قلمرو گلهای قابل انتظار، نفوذ عمقی و پرسها را توهینآمیز خواهند دید اما ما قصد داریم این کار را انجام بدهیم. از بررسی 5 دیدار از مقاطع مختلف دوران حرفهای او چه چیزی به دست آوردیم؟
نبرد در برنابئو
اولین بازی مارادونا که آمار آن را جمعآوری کردیم، دیدار معروف فینال کوپا دل ری 1984 بین بارسلونا و اتلتیک بیلبائو است. این دیدار را نمیتوان دیداری از اولین روزهای فوتبال حرفهای مارادونا دانست. او دوران حرفهای خود را از 15 سالگی در آرژانتینوس جونیورز آغاز کرد و تا آن زمان 8 سال از آن سپری میشد و او یک قهرمانی در لیگ آرژانتین با بوکاجونیورز کسب کرده بود، در جام جهانی 1982 در ترکیب اصلی آرژانتین بود و با انتقالی رکوردشکن راهی اسپانیا شد. هرچند هنوز به دورانی که بسیاری اوج دوران حرفهایاش میدانند، نرسیده بود.
این انتخاب شاید به دلیل مجموعهای از شرایط باشد. مارادونا در دوره دو ساله حضورش در بارسلونا، نقاط اوجی داشت. او در پیروزی سال قبل آن مقابل رئال مادرید در فینال کوپا دل ری، با ارائه نمایشی چشمنواز، پاس گل اول را فراهم کرد و به خاطر آن توقف هوشمندانه پیش از باز کردن دروازه رئال در برنابئو، از سوی هواداران حریف تشویق شد. اما بیماری و مصدومیت باعث شد تا او نتواند این ریتم را حفظ کند.
وقتی خطاهایی که در این دیدار روی او شده را میبینید، متوجه میشوید که دست و پنجه نرم کردن او با این مصدومیت عجیب نیست. هشت ماه پیش از آن، او با خطای بیرحمانه آندونی گویکوچه آ از بیلبائو، برای سه ماه از میادین دور بود و خطاهایی که در این دیدار هم روی او شد، به همان اندازه شدید هستند. حتی در چنین دیدار خشن و پربرخوردی، با 32 خطای انجام شده توسط بیلبائو و 21 خطای بارسلونا (در مقام مقایسه، وقتی دو تیم در یک چهارم نهایی کوپا دل ری فصل 20-2019 مقابل هم قرار گرفتند، در مجموع تنها 30 خطا انجام دادند)، باز هم به نظر میرسد که مارادونا متفاوت است. بازیکنان حریف روی تقریبا سه برابر بقیه هم تیمیهایش مرتکب خطا شدند؛ 11 بار در مجموع.
بیشتر این خطاها وقتی انجام شد که او پشت به دروازه بود و اکثر آنها به لطف یارگیری نزدیک و خشن اینیگو لیسنرانزو؛ بازیکنی که خطاهای متعددش با استانداردهای مدرن، حداقل شایسته یک کارت زرد بود. به هر حال، مارادونا بدشانس بود که در آن مقطع زودگذر بازی میکرد؛ دورانی که دفاع کردن نسبت به روزهای بازی پله در دهه 1960 سختتر بود و همین طور قبل از آمادگی بدنی شگفتانگیز و پیشرفتهای بزرگ در آمادهسازی بازیکنان در دوران مدرن قرار داشت. در دوران او، بازیکنان از نظر بدنی آمادهتر شده بودند و فضای درون زمین کمتر شده بود اما داوریها به اندازه سالهای بعد، سختگیرانه نبود.
تصمیم لوئیس سوارز منوتی، مربی و هموطنش، برای فرستادن او به زمین به عنوان مهاجم نوک تنها، کمکی به مارادونا نمیکرد. این ایدهای بود که منوتی در جام جهانی 1982 هم استفاده کرده بود و وقتی مارادونا پشت به دروازه صاحب توپ میشد، خیلی راحت در چنگ مدافعان حریف قرار میگرفت. او در بیشتر دقایق این دیدار یا با خطای بازیکنان حریف متوقف شده یا تلاش میکند با پاسهای تک ضرب توپ را به هم تیمیهایش برساند تا از تکلهای بازیکنان حریف جلوگیری کند.
بارسلونا در پیشرفتهای هجومی در این دیدار مشکل داشت. علیرغم تلاش مداوم برند شوستر، از جمله 9 پاس مستقیم به مارادونا، آنها در نفوذ به خط دفاعی بیلبائو مشکل دارند؛ تیمی که در آن فصل با قهرمانی در لیگ و کوپا دل ری، فاتح دوگانه شد. مارادونا تنها توانست یک شوت بزند و یک پاس کلیدی بدهد.
مارادونا که به دلیل سیستم و اتفاقات بازی نتوانست کاری از پیش ببرد و از ناتوانی خودش در تاثیرگذاری روی نتیجه بازی ناراحت بود، بعد از سوت پایان، یک درگیری زشت را آغاز کرد که به پایان دوران حضورش در بارسلونا منجر شد.
مارادونا در اوج
شاید هیچ دیداری به اندازه پیروزی 2-1 آرژانتین مقابل انگلیس در یک چهارم نهایی جام جهانی 1986، دوران اوج مارادونا را به تصویر نمیکشد. در این دیدار همه چیز هست: حیله، تکنیک و بالاتر از همه، درخشش تمام عیار. روایت غالب در مورد قهرمانی آرژانتین در این تورنمنت معمولا این است که مارادونا یک تیم معمولی را با درخشش خود به موفقیت رساند. حداقل در فاز هجومی، او تاثیری قابل ملاحظه داشت. روی سه چهارم گلهای آرژانتین، او زننده گل بود یا پاس گل داد و تسلط او روی بخش هجومی تیمش در این دیدار واضح است. آرژانتین 15 شوت داشت که 13 تای آن توسط مارادونا زده شد یا موقعیت آن، توسط او فراهم شد.
البته او دو گل هم زد که پیروزی آرژانتین در این دیدار را موجب شد. گل اول را احتمالا میدانید که چطور به ثمر رسید؛ در واقع با کدام اندام بدن!
و گل دوم او، یکی از زیباترین گلهای تاریخ فوتبال است.
مارادونا برای زدن این گل، چهار دریبل موفق داشت که بیشتر از چیزی است که 95 درصد هافبکهای هجومی و وینگرهای امروز در پنج لیگ معتبر اروپایی در طول 90 دقیقه یک دیدار ثبت میکنند. در آن دیدار، 12 دریبل از 14 دریبل او موفق بود. هر بار که او صاحب توپ میشد و پا به توپ حرکت میکرد، بازیکنان انگلیس در مهار او ناموفق بودند.
مارادونا در سراسر بازی نمایشی مثبت داشت و بعد از دریافت توپ، چه با دریبل، پاس یا حمل توپ، حرکات رو به جلویی انجام میداد. او نه تنها بسیاری از حرکات هجومی آرژانتین را رقم زد، بلکه بازیکنی بود که بیش از همه در یک سوم هجومی توپ را به گردش درآورد.
در آن تیم آرژانتین، بازیکنان خوبی حضور داشتند که بسیاری از آنها در رقابتهای قارهای در آمریکای جنوبی موفق عمل کرده بودند یا پیش از آن به لیگهای اروپایی رفته بودند. کارلوس بیلاردو، مربی تیم، یک آرایش جدید در تیم ایجاد کرده بود و تیم را با آرایش 1-1-5-3 که در سه بازی آخر پیش از تورنمنت استفاده کرده بود، به زمین میفرستاد.
هرچند، این جام برای همیشه به عنوان جام مارادونا در یادها خواهد ماند. از دادههایی که از این دیدار به دست آمده، دشوار است که بخواهیم این ادعا را که او مسئولیتی بیش از اندازه معمول در این تیم داشته، رد کنیم- سطحی از مسئولیت که غیرممکن است در فوتبال مدرن تکرار کرد.
دومین دیداری که از دوره اوج مارادونا مورد بررسی قرار گرفته، پیروزی ناپولی مقابل آتالانتا، در دیدار برگشتِ فینال کوپا ایتالیای 87-1986 است- دیداری که دوگانه ناپلیها در آن فصل را مسجل کرد. این دیدار، احتمالا کمتر از دیدار مقابل انگلیس، تواناییهای مارادونا را به نمایش میگذارد. ناپولی در دیدار رفت 3-0 به پیروزی رسیده بود؛ بنابراین او نیاز داشت که تا اندازه، مسئولیت تیم را به دوش بکشد.
هرچند، این بار هم مانند ترکیب آرژانتین و حضور خورخه والدانو، او از حضور یک مهاجم در کنار و جلوتر از خودش بهره میبرد؛ مهاجمی که هم دوندگی جلوی زمین را انجام میداد و هم مدافعان حریف را به خود مشغول میکرد. بیشتر پاسهای بلند جلوی زمین برای برونو جوردانو فرستاده میشد. پاسهای بلندی که به مارادونا میرسید، در کانالها بود و او به جای اینکه خود را به پست بازی ابتداییاش محدود کند، هرجا که میخواست، صاحب توپ میشد.
مارادونای بالغ
دو بازی آخری که آنالیز کردیم، هر دو مربوط به فصل موفق ناپولی در جام یوفا سال 1989 است: پیروزی 3-0 مقابل یوونتوس در دیدار برگشت مرحله یک چهارم نهایی و پیروزی 2-0 مقابل بایرن مونیخ در دیدار رفت مرحله نیمه نهایی. مارادونا در آن مقطع تنها 28 سال داشت اما تقریبا فقط 18 ماه دیگر از دوران حرفهای او در بالاترین سطح باقی مانده بود.
این دیدارها نشان میدهد که مارادونا همچنان تاثیرگذار بود اما به شکلی متفاوت. او کمتر به قدرت دریبل زنیاش وابسته است. بعد از دیدار بارسلونا مقابل بیلبائو در سال 1984 با 12 دریبل که 7 تا از آنها موفق بود و گل تماشایی دو سال بعدش مقابل انگلیس، او در دو دیدار سال 1989، تنها 5 بار برای دریبل زنی اقدام کرد و فقط یکی از آنها موفق بود. آندره آ کارنواله و کارهکا بیشترین دریبلها را در آن تیم ناپولی داشتند.
این به معنای آن نیست که مارادونا هنوز قادر به زدن دریبلهایی که جریان بازی را تغییر بدهد، نبود؛ همانطور که حرکت انفرادی او در دیدار یک هشتم نهایی جام جهانی بعدی مقابل برزیل، به تک گل پیروزی بخش کلودیو کانیجیا منجر شد اما او آشکارا شروع به سهمیهبندی دریبلهایش کرده بود.
در این مقطع، مارادونا برای رسیدن به فاز هجومی، همکاری بیشتری با هم تیمیهایش داشت. بین سالهای 1984 تا 1986، نسبت پاس به دریبل و حمل توپ او چیزی بین 32 و 34 درصد بود؛ اما در این دو دیدار سال 1989، این میزان به 51.03 درصد افزایش پیدا کرد. او در این دیدار، بیشتر از عقب زمین صاحب توپ میشد.
ما مارادونایی را میبینیم که عملکردش بیشتر شامل پیش بردن توپ و ایجاد موقعیت میشود. در این دو دیدار، هیچ بازیکن ناپولی به اندازه او، توپ را به یک سوم حریف نبرد یا موقعیت ایجاد نکرد. او به جز پنالتی، 5 شوت به سمت دروازه حریف داشت که همگی از راه دور بود. او در دو بازی، تنها دو بار در محوطه جریمه حریف لمس توپ داشت.
کارهکا و کارنواله هر دو گلهای قابل انتظار (xG) بیشتری داشتند.
مارادونا در هر چهار فصل اول ابتدایی خود در ناپولی، بهترین گلزن تیم بود. در آن فصل، کارهکا این عنوان را از او گرفت و بیش از دو برابر مارادونا گل زد؛ در حالیکه کارناواله هم با زدن 13 گل، چهار گل بیش از مارادونا به ثمر رساند. قابل ذکر است که فصل بعد که دومین و آخرین قهرمانی ناپولی در لیگ رقم خورد، مارادونا بار دیگر به صدر جدول گلزنان تیمش برگشت.