چرا منچسترسیتی مقابل آرسنال منفعل بود و نتوانست پیروز شود؟

گل استونز در آخرین ثانیه‌ها از روی ریباند یک ضربه‌ی ایستگاهی به‌ثمر رسید. این اصلا شبیه به ‌نتیجه دادن یک برنامه‌ی از پیش تعیین‌شده نیست. بیشتر شبیه به قسر در رفتن پپ گواردیولا است.

هفت‌یک- بعد از مسابقه‌ای که اتفاقات زیادی در آن رخ داد، شاید عجیب به‌نظر برسد که بخواهیم بر آنچه رخ نداد، تمرکز کنیم. اما سبک بازی منچسترسیتی مقابل آرسنال در نیمه‌ی دوم در کمال شگفتی رویکردی منفعلانه بود. پپ گواردیولا در این نیمه‌ تغییر چندانی در تاکتیک ابتدایی خود ایجاد نکرد، درحالیکه تیمش با ماموریتی کاملا متفاوت در نیمه‌ی دوم روبرو بود. گواردیولا که همواره بابت مداخلۀ بیش از حد در بازی تیمش مورد نقد قرار می‌گرفت، این‌بار می‌توانست متهم به کم‌کاری در اتخاذ تدابیر مناسب شود.

برای روشن‌تر شدن موضوع باید بگوییم که نیمۀ اول یک بازی کاملا متفاوت بود و برخلاف انتظارات نیز پیش رفت. در نیمۀ دوم آرسنال توانست تقریبا تا انتهای بازی در برابر حملات سیتی مقاومت کند. سیتی در نهایت توانست با گل لحظات پایانی بازیکن تعویضی خود یعنی جان استونز بازی را به تساوی بکشد. اما بیایید به مساله‌ی اصلی بازگردیم: چرا گواردیولا اجازه داد بخش اعظم نیمه‌ی دوم برای سیتی به‌هدر برود؟

آرایشی که گواردیولا بازی را با آن آغاز کرد در حین مالکیت توپ 1-5-1-3 بود. کایل واکر از پست مدافع راست فاصله می‌گرفت و متمایل به مرکز به‌عنوان یکی از سه مدافع بازی می‌کرد و یوشکو گواردیول یک خط جلوتر به‌عنوان هافبک سمت چپ بازی می‌کرد. رودری در نقش هافبک دفاعی بازی می‌کرد و دو وینگر در لب خط حضور داشتند. علیرغم شکست 1-2 در نیمه‌ی اول با یک ضربۀ راه دور فوق‌العاده از جانب ریکاردو کالافیوری و یک ضربۀ سر از گابریل، سیتی تیم برتر زمین در نیمۀ اول بود.

تصویر زیر نمایانگر آرایشی است که گواردیولا در نیمۀ دوم و تا اواسط این نیمه از آن استفاده می‌کرد. به استثنای متئو کواچیچ که جانشین رودری مصدوم شده بود، باقی چیزها درست مشابه نیمه‌ی اول بود. و گواردیولا تا دقیقه‌ی هفتاد هیچ تغییری را در تیم خود ایجاد نکرد.

تصویر زیر نیز آرایش منچسترسیتی از دقیقه‌ی هفتاد به بعد را نشان می‌دهد. در این مقطع از بازی گرچه گواردیولا تعویض‌هایی را انجام داده بود اما آرایش تیمش کماکان 1-5-1-3 بود.

اما شرایط کاملا متفاوت بود. آرسنال که توپ را به سیتی واگذار کرده بود، با سه سیستم مختلف در برابر تیم گواردیولا دفاع کرد. آنها بازی را با آرایش 2-4-4 متراکم آغاز کردند که هفتۀ گذشته نیز در پیروزی 0-1 مقابل تاتنهام از آن استفاده کرده بودند. میکل آرتتا در شروع نیمه‌ی دوم و پس از اخراج لئاندرو تروسار، تیم خود را با آرایش 0-4-5 به زمین فرستاد.

در اواسط نیمه‌ی دوم او مجددا آرایش تیمش را تغییر داد، این‌بار به 0-3-6.

عجیب است که گواردیولا معتقد بود پایبندی به آرایش ابتدایی رویکردی درست در مواجهه با آرسنال بود که سرسختانه با یازده نفر برای حفظ برتری خود مقابل آنها دفاع می‌کرد. به‌جز عدم تغییر سیستم ایرادی دیگری نیز به او وارد بود و آن محتاط بودن -یا کند بودنش- در انجام تعویض‌ها بود. الگوی حاکم بر نیمۀ دوم از همان دقایق ابتدایی این نیمه برای همه روشن بود. آرسنال قرار نبود هیچ تلاشی برای تصاحب توپ صورت دهد. آنها قرار نبود در زمین سیتی پرس کنند یا حتی دست به ضدحمله بزنند، در شرایطی که فقط گابریل مارتینلی توان فرار روی ضدحملات را داشت.

با این حال گواردیولا تغییری در سیستم خود صورت نداد و بازی را با چهار مدافع در درون زمین ادامه داد. مانوئل آکانجی برای چنین موقعیتی به‌قدر کافی سرعتی و تکنیکی هست، اما روبن دیاز به هیچ وجه. او در بازی با توپ بیش از حد کند است و نمی‌شود در ارسال پاس‌های خط‌شکن یا شوت‌های از راه دور روی او حساب کرد. زمان زیادی از بازی با همین موقعیت ساکن سپری شد؛ دیاز صاحب توپ بود و خیال آرسنالی‌ها کاملا راحت بود.

روی گواردیول اما می‌شد در زمینۀ شوت‌های ناگهانی منجر به گل حساب کرد. اما ادامۀ استفاده از او به‌عنوان هافبک سمت چپ عجیب بود. خصوصا اینکه گواردیولا -چنانچه پس از بازی نیز توضیح داد- صریحاً به بازیکنانش گفته بود که از ارسال‌های پرشمار به درون محوطه پرهیز کنند. در نتیجه گواردیول و ناحیه‌ای که در آن بازی می‌کرد برای آرسنال خطری محسوب نمی‌شد. گرچه سرعت واکر در مهار گابریل مارتینلی مفید بود اما جان استونز (که فقط دوازده دقیقه بازی کرد) و ریکو لوئیس (که اصلا بازی نکرد) می‌توانستند در حمله مفیدتر از او ظاهر شوند. از این گذشته، واکر روی هر دو گل آرسنال می‌توانست یکی از مقصرها قلمداد شود. بنابراین نمی‌توان گفت که روز خوبی را سپری کرد.

گواردیولا زمانی به عدم استفاده از مدافعان میانی سنتی و استفاده از هافبک‌ها در این پست شهره بود، برای نمونه می‌توان به خاویر ماسکرانو، خاوی مارتینز و فرناندینیو اشاره کرد. در یک بازی خارج از خانه مقابل کریستال پالاس در سال 2019، گواردیولا که می‌دانست تیمش مالک توپ و میدان خواهد بود و به‌ندرت مجبور به دفاع از محوطۀ خود خواهد شد، از زوج فرناندینیو و رودری به‌عنوان دو مدافع میانی استفاده کرد؛ چرا که می‌دانست آنها قرار است عمدۀ زمان بازی را در میانه‌ی میدان سپری کنند. سیتی در آن بازی کلین‌شیت کرد و 0-2 برنده شد.

در طی سال‌های اخیر گواردیولا از رویکردی متفاوت بهره برده است و تیمش را معمولا با چهار مدافع سنتی راهی زمین کرده است. این صدالبته مزایای خود را نیز داشته است و به آنها کمک کرده است تا اولین قهرمانی خود در اروپا را به‌دست آورند. اما سخت است که استفاده از چهار مدافع سنتی در برابر تیمی که قرار نیست هیچ حمله‌ای به طرف دروازۀ شما کند را توجیه کرد. سیتی بازی را درحالی به پایان برد که آکانجی، دیاز، گواردیول و استونز همگی درون زمین بودند. اگرچه گل تساوی نیز توسط یکی از همین چهار نفر به‌ثمر رسید، اما جان استونز مدافعی است که با توجه به مهارت تکنیکی بالایش می‌شود چنین انتظاری از او داشت. و گواردیولا او را بسیار دیر نیز راهی زمین کرد.

تمام اینها در دورانی که هر تیم می‌تواند پنج تعویض انجام دهد بسیار عجیب است. نخستین تعویض گواردیولا یک تغییر اجباری بود، اما او در ادامه قادر بود با تجدید قوا، تیمی تکنیکی‌تر را در زمین داشته باشد. حتی با حفظ همان آرایش 1-5-1-3 نیز ورژن قدیمی‌تر گواردیولا احتمالا بازی را با آکانجی، گواردیول و استونز به‌عنوان سه مدافع به پایان می‌برد و دیگر نفرات او می‌توانستند کواچیچ، ساوینیو، لوییس، ایلکای گوندوگان، برناردو سیلوا، فیل فودن و ارلینگ هالند باشند. این ترکیب می‌توانست منجر به کیفیت بالاتر پاس‌های عمقی و نفراتی با تکنیک بالاتر در خط حمله شود؛ در عین حال که در زمان از دست دادن توپ نیز از انسجام کافی برخوردار بود.

به یاد آوردنش خالی از لطف نیست که دو فصل قبل گواردیولا در بازی خارج خانه مقابل آرسنال از برناردو سیلوا به‌عنوان مدافع کناری سمت چپ استفاده کرده بود. گرچه نتیجه چندان هم موفقیت‌آمیز نبود اما نکته این است که او زمانی این جسارت را داشت که از بازیکنان خلاق در پست مدافع بهره بگیرد. حالا به‌نظر می‌رسد که او از مدافعانش انتظار دارد که خلاق باشند.

این نیز ارزش اشاره دارد که سیتی در نیمۀ دوم کمترین خطر ممکن را از روی ضربات راه دور ایجاد کرد. البته مقصر این مساله گواردیولا نیست. از بین چهار بازیکن سیتی که در فصل قبل بیشترین اقدام به شوتزنی از پشت محوطه را ثبت کردند، کوین دی‌بروین در بازی حضور نداشت، فیل فودن به‌عنوان بازیکن تعویضی به زمین آمد، رودری مصدوم شد و از بازی خارج شد، و خولین آلوارز نیز در تابستان به اتلتیکو مادرید فروخته شد. گرچه کواچیچ گهگاهی اقدام به شوتزنی کرد اما او شوتزن چندان قابلی به‌شمار نمی‌رود. شوت‌های واکر و دیاز نیز نتوانستند خطری جدی ایجاد کنند. به‌نظر می‌رسد که گواردیولا در بازی‌های این‌چنینی از بازیکنانش می‌خواهد که شوت‌های راه دور بیشتری شلیک کنند -برخلاف دورانش در بارسلونا- و دلیلش احتمال ایجاد خطر جدی روی ریباندها و تغییر مسیرهای توپ است. اما بهترین بازیکنان سیتی برای انجام این ماموریت در این بازی غایب بودند.

شاید گواردیولا حالا احساس می‌کند که صبرش نتیجه داده. جان استونز توانست با حضور در محوطه‌ی جریمه گل مساوی را برای منچسترسیتی به‌ثمر برساند. این تا حدودی  یادآور گل دیرهنگام جرارد پیکه در بازی برگشت مرحله‌ی نیمه‌نهایی چمپیونزلیگ مقابل اینترمیلان در سال 2010 بود. مدافعان تنها برای دفاع کردن در زمین حاضر نیستند.

اما گل استونز در آخرین ثانیه‌ها از روی ریباند یک ضربه‌ی ایستگاهی به‌ثمر رسید. این اصلا شبیه به ‌نتیجه دادن یک برنامه‌ی از پیش تعیین‌شده نیست. بیشتر شبیه به قسر در رفتن پپ گواردیولا است.

 

عنوان اصلی مقاله: Why was Pep Guardiola so passive as Manchester City struggled to break down Arsenal نویسنده: Michael Cox نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 23 سپتامبر 2024
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 دیدگاه ارسال شده است