آیا گذشته کمپانی بایر، موفقیت لورکوزن را کمرنگ می‌کند؟

این باشگاه که در سال ۱۹۰۴ به عنوان یک باشگاه ورزشی برای کارمندان شرکت داروسازی "بایر" تأسیس شد، توسط همین شرکت نیز تأمین مالی می‌شود.

هفت‌یک- زیر نظر ژابی آلونسو، بایر لورکوزن قهرمان بوندسلیگا شده و در آستانه کسب سه گانه با قهرمانی در جام حذفی آلمان(DFB-Pokal) و لیگ اروپا قرار دارد – آن هم بدون باخت (توضیح مترجم: لورکوزن در فینال لیگ اروپا مقابل آتالانتا شکست خورد اما در فینال جام حذفی کایزرسلاترن را از پیش رو برداشت و موفق شد در رقابت‌های داخلی دبل کند).

این می تواند یکی از بهترین عملکردها در تاریخ فوتبال اروپا باشد، اما لورکوزن از جهت‌های دیگر نیز منحصر به فرد است.

این باشگاه که در سال ۱۹۰۴ به عنوان یک باشگاه ورزشی برای کارمندان شرکت داروسازی “بایر” تأسیس شد، توسط همین شرکت نیز تأمین مالی می‌شود. این رابطه تاریخی به این معنی است که آن‌ها یکی از دو باشگاهی (در کنار وولفسبورگ که متعلق به فولکس واگن است) هستند که از قانون 1+50 فوتبال آلمان معاف هستند. این قانون مقرر می‌دارد که سهام اکثریت یک باشگاه باید در اختیار هوادارانش باقی بماند.

شهر لورکوزن برای خدمت به این شرکت ساخته شده است. امروز، تیم فوتبال همچنان یک شرکت تابعه متعلق به بایر است، کمپانی‌ای که در بیش از ۸۰ کشور حضور دارد و درآمد آن در سال ۲۰۲۳ به ۵۳ میلیارد یورو (۴۵ میلیارد پوند؛ ۵۸ میلیارد دلار) بوده‌است.

اما در عین حال این ارتباط می‌تواند دشوار باشد. در اوایل قرن بیستم، این شرکت هروئین تولید کرده و به صورت تجاری به فروش می‌رساند. بایر همچنین در گروه IG Farben ادغام و سپس دوباره از آن جدا شد، شرکتی که سهم قابل توجهی در جنگ نازی‌ها داشت. این گروه در دوران هولوکاست از نیروهای کار اجباری استفاده می‌کرد، در حالی که بایر متهم به انجام آزمایش‌های انسانی بود.

آزمایشگاه‌های کاتر که از سال ۱۹۷۴ متعلق به بایر بوده، یکی از شرکت‌هایی بود که فاکتور ۸، یک پروتئین انعقاد خون برای درمان بیماری هموفیلی را تولید می‌کرد. استفاده‌ از آن در بریتانیا به عنوان بخشی از تحقیقات دولتی در مورد چگونگی آلوده شدن بیش از ۳۰ هزار نفر توسط درمان با خون‌های آلوده شده در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ مورد بررسی قرار گرفته و همین امر باعث شد ریشی سوناک، نخست وزیر انگلیس، روز دوشنبه با «پوزش صادقانه و صریح» بابت این «شکست اخلاقی طی چندین دهه» عذرخواهی کند.

لورکوزن با قهرمانی در بوندس‌لیگا و جام حذفی، موفق‌ترین فصل تاریخش را سپری کرد.

در حال حاضر، یکی از شرکت‌های زیرمجموعه بایر جنجال‌آفرین شده است. مونسانتو، تولیدکننده مواد شیمیایی کشاورزی آمریکایی، پیش از اینکه توسط بایر خریداری شود، یکی از چندین شرکتی بود که عامل نارنجی، سم علف‌کُش مخرب مورد استفاده در جنگ ویتنام را تولید می‌کرد.

با این حال، بایر چیزی فراتر از گذشته یا حال جنجالی‌اش است. این شرکت که در سال ۱۸۶۳ تاسیس شد، آسپرین را اختراع کرد. همچنان به پیشگیری و درمان بیماری‌های سخت، پایداری در کشاورزی و فرهنگ یادبود برای قربانیان جنگ جهانی دوم کمک‌های قابل توجهی می‌کند. بنیاد بایر از طریق کمک‌های مالی و شبکه‌های مشترک از برابری جنسیتی و حقوقی در تحقیقات علمی حمایت می کند و نوآوری اجتماعی را در بسیاری از جوامع محروم ترویج می‌دهد. بایر همچنین دارای میراثی غنی در ورزش است، که در آن –مطمئنا– بایر لورکوزن بزرگترین ذی‌نفع است. ارزیابی این رابطه به هیچ وجه ساده نیست.

***

بایر در ابتدا یک تولید کننده مواد رنگرزی بود. پس از جنگ جهانی اول، این شرکت با پنج شرکت دیگر ادغام شد و IG Farben را تشکیل داد که دفتر مرکزی آن در فرانکفورت قرار داشت.

IG Farben دیگر وجود خارجی ندارد. این شرکت پس از جنگ جهانی دوم توسط متفقین مصادره و به اجزای تشکیل دهنده آن تفکیک شد- بایر در سال ۱۹۵۱ دوباره تاسیس شد.

در سال ۱۹۴۷، ۲۳ نفر از مدیران شرکت IG Farben به اتهام جنایات جنگی در نورنبرگ محاکمه شدند. ۹ نفر مجرم شناخته شدند. تلفورد تیلور، دادستان دادگاه، آن‌ها را «مردانی که جنگ را ممکن ساختند» توصیف کرد.

IG Farben سوخت مصنوعی و لاستیکی تولید می کرد که ماشین‌های جنگی نازی را تقویت می کرد. این شرکت در تولید طیف بی‌شماری از فلزات، مواد شیمیایی، مواد منفجره و گازها از ده‌ها هزار نیروی برده‌ی کاری استفاده می‌کرد. Degesch، یکی از شرکت های تابعه آن، Zyklon B را تامین می کرد، گازی که توسط نازی ها برای اعدام میلیون ها نفر در اردوگاه های مرگ در طول هولوکاست استفاده می شد.

ایوا موزس کور ۹ ساله بود که او و خواهر دوقلویش، میریام، در سال ۱۹۴۴ به آشویتس رسیدند. در طول 9 ماه بعد، قبل از آزادسازی اردوگاه، ایوا و میریام تحت آزمایش‌های پزشکی و تحقیقات قرار گرفتند. میریام در سال ۱۹۹۴ در اثر بیماری مادام‌العمر ناشی از رشد ناکافی کلیه‌هایش درگذشت.

این بنیاد با هدف حمایت از پروژه‌های تحقیقاتی و یادبود «در مورد جنایات فاشیست‌ها- به ویژه در مورد اردوگاه کار اجباری نازی و IG Farben» فعالیت می‌کند. یوهانس فینکلشتن، نوه‌ی هانس، اجازه استفاده از نام خانوادگی‌اش را به بایر داده و به عنوان عضو شورای مشاوره بنیاد فعالیت می‌کند.

در سال ۱۸۹۷، فلیکس هوفمان، شیمیدان بایر، آسپرین را اختراع کرد. در همان سال، این شرکت موفق شد اصلاحیه‌ای بر روی مورفین بسازد که می‌توانست برای درمان سرفه و بیماری‌های تنفسی و عضلانی در بزرگسالان و کودکان استفاده شود- هروئین.

تبلیغ داروهای کمپانی بایر در سال ۱۹۰۰

بایر تولید انبوه و فروش آن را از سال ۱۸۹۸ آغاز کرد. با وجود شیوع شدید سل در اواخر قرن، تقاضای زیادی برای هروئین وجود داشت و ثابت شد این ماده نسبت به کدئین یا مورفین موثرتر است. هروئین حتی برای درمان اعتیاد به آن داروها نیز تجویز می‌شد. با این حال، از همان سال ۱۸۹۹ گزارش‌هایی هشدار می‌دادند که برای موثر باقی ماندن هروئین، باید دوز آن افزایش یابد. تا سال ۱۹۰۲، در مورد خاصیت اعتیادآور این دارو هشدارهایی داده می‌شد. در سال ۱۹۰۳، ژان لانیا دلاژاری، پزشک فرانسوی، هشدار داد که تجویز این دارو خطر تبدیل شدن بیماران به «هروئینی» را به همراه دارد. او همچنین متوجه شد که ترک اعتیاد به هروئین دردناک‌تر از مورفین است و تجویز این دارو به جای کاهش اعتیاد، معتادان بیشتری را ایجاد می‌کند.

تولید هروئین برای خدمت به جامعه پزشکی در نظر گرفته شده بود، جامعه‌ای که تا سال‌ها پس از آن بر سر این دارو با هم اختلاف نظر داشتند. با این وجود، به زودی پس از آغاز تجویز و فروش این دارو، ارزش آن برای مجرمین و قاچاقچیان آشکار شد و به گسترش هروئین و خواص اعتیادآور آن در سراسر جهان کمک کرد.

بایر در پاسخ به سوالی در مورد آن فرآیند گفت:«در طول دهه ها، «هروئین» از یک علامت تجاری محافظت شده به یک اصطلاح عمومی تبدیل شد، سرنوشتی که برای بسیاری از برندهای تجاری دیگر نیز اتفاق افتاد. بایر تلاش‌های مکرری از همان ابتدا برای مقابله با سوء استفاده از علامت تجاری خود جهت جلوگیری از مرتبط شدن اشتباه با قاچاق مواد مخدر انجام داد- متأسفانه بدون موفقیت. ضمناً، بایر تولید هروئین را در سال ۱۹۴۰ متوقف کرد که در همان زمان هم حجم تولیدش بسیار کمتر از قبل شده‌ بود.

ما به عنوان یک شرکت همیشه با موضوع هروئین به صورت قاطع و شفاف برخورد کرده‌ایم. به عنوان مثال، دکتر مایکل دریدر در تحقیقات خود در مورد تاریخچه هروئین از منابع تاریخی موجود در بایگانی شرکت ما استفاده کرد. کتاب او با عنوان «هروئین- از دارو تا ماده مخدر» امروزه هنوز هم به عنوان اثری مرجع در این زمینه شناخته می شود.»

مونتسانتو یک شرکت کشاورزی آمریکایی است. در ژوئن ۲۰۱۸، بایر آن را به مبلغ ۶۶ میلیارد دلار خریداری کرد- که بزرگترین معامله در تاریخ این شرکت آلمانی است.

قبل از ادغام، مونسانتو یکی از چندین شرکت آمریکایی بود که عامل نارنجی، علف‌کش استفاده شده در جنگ ویتنام را تولید می‌کرد، که باعث آلودگی بخش‌هایی از منطقه و شیوع بیماری‌های مرتبط با آن در جمعیت محلی شد.

مونسانتو همچنین تا اواخر دهه ۱۹۷۰، مواد پلی‌کلر بی‌فنیل ((PCB تولید می‌کرد که برای عایق‌بندی تجهیزات الکتریکی استفاده می‌شود. کنگره آمریکا در سال ۱۹۷۹ پس از اینکه مشخص شد این مواد باعث سرطان و آلودگی شدید می‌شوند، استفاده از این مواد را ممنوع کرد، با این حال بسیاری از محصولات حاوی PCB همچنان در محیط‌های کار و مدارس باقی ماندند.

تا سال ۲۰۱۰، آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده، به همراه شهر نیویورک و اداره ساخت و ساز مدارس این شهر، طرح‌های استراتژیک آزمایشی را برای کاهش قرار گرفتن در معرض PCB در ساختمان‌های مدارس اجرا می‌کرد.

در دسامبر ۲۰۲۳، در پرونده ای که توسط هفت دانش آموز سابق و داوطلب در مرکز آموزشی اسکای وَلی در نزدیکی سیاتل مطرح شد، ادعا شد که PCBهای ساخته شده توسط شرکت مونسانتو نشت کرده و باعث مشکلات و عوارض عصبی، نوروفیزیولوژیکی، غدد درون‌ریز و خود ایمنی شده است. این شرکت ادعا کرد که به مدرسه در مورد خطرات احتمالی این ماده هشدار داده است. هیئت منصفه دادگاه ایالت واشنگتن ۸۵۷ میلیون دلار غرامت تعیین کرد. این رأی قابل تجدید نظر بود. در اوایل این ماه، حکم دادگاه در مورد پرونده دیگری مرتبط با همین مدرسه که در آن به سه معلم سابق به دلیل قرار گرفتن در معرض ماده PCB مبلغ ۱۸۵ میلیون دلار تعلق گرفت، در تجدید نظر لغو شد. درخواست‌های تجدید نظر دیگری نیز در مورد سایر پرونده‌های مربوط به PCB در حال انجام است.

مسئله مهم دیگری برای مونسانتو -و اکنون بایر- مربوط به علف کش‌های گلایفوسیت آن است. در مارس ۲۰۱۵، گزارشی از آژانس بین‌المللی تحقیقات سرطان، بخشی از سازمان بهداشت جهانی، نتیجه گرفت که: «علف‌کُش‌های گلایفوسیت و حشره‌کُش‌های مالاتیون و دیازینون با عنوان “احتمالا سرطان‌زا” برای انسان طبقه‌بندی شدند».

برای طرفداران لورکوزن، طرفداری از این تیم به معنای حماست از کمپانی بایر نیست.

در سال ۲۰۱۴ مردی به نام دواین جانسون، یک سرایدار مدرسه، مبتلا به نوعی سرطان خون تشخیص داده شد. در پرونده‌ای که در کالیفرنیا تشکیل شد، وکیل جانسون ادعا کرد که بین بیماری سرطان موکلش و علف‌کش RangerPro (حاوی گلایفوسیت) که توسط مونسانتو ساخته شده ارتباط وجود دارد و این شرکت از خطرات بالقوه این ماده سمی آگاه بوده است. نهایتا هیئت منصفه دادگاه در سال ۲۰۱۸ او را مستحق دریافت خسارت ۲۸۹ میلیون دلاری دانست. پس از تصاحب مونسانتو، شرکت بایر چندین بار به این حکم اعتراض کرد و مبلغ خسارت را به ۲۱ میلیون دلار کاهش داد.

در مارس ۲۰۱۹، دومین محاکمه مربوط به ادوین هاردمَن، صاحبخانه‌ای بود که از سم Roundup، علف‌کش دیگری مبتنی بر گلایفوسیت، در ملک خود استفاده کرده بود. به او ۸۰ میلیون دلار خسارت تعلق گرفت که بعدا در دادگاه تجدید نظر به ۲۵ میلیون دلار کاهش یافت.

اخیرا در ژانویه ۲۰۲۴، هیئت منصفه دادگاهی در ایالت پنسیلوانیا به جان مک‌کیوسون ۲.۲۵ میلیارد دلار غرامت اعطا کرد. مک‌کیوسون نیز پس از  ۲۰ سال استفاده از علف کش Roundup در ملک خود، به نوعی سرطان خون(لنفوم غیرهوچکین) مبتلا شده بود. بایر از قصد خود برای درخواست تجدید نظر درمورد این حکم خبر داده است.

در سال ۲۰۲۰، آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده اعلام کرد که گلایفوسیت «به احتمال زیاد برای انسان سرطان‌زا نیست». در نوامبر ۲۰۲۳، کمیسیون اروپا پس از عدم شناسایی «مناطق بحرانی نگران‌کننده»، تاییدیه خود برای گلایفوسیت را تمدید کرد.

بایر می گوید:«به طور کامل از ایمنی محصولات گلایفوسیت خود حمایت می کند» و «با هرکسی که از بیماری رنج می‌برد عمیقا همدردی کرده و جستجوی آن‌ها برای یافتن پاسخ را درک می‌کنیم. در عین حال، بررسی‌های گسترده‌ی علمی همچنان نشان می‌دهد که محصولات ما مسئول بیماری‌های مورد ادعا در این دعاوی نیستند.»

به گفته بایر، از ۱۷۰هزار مورد شکایت، ۱۱۳ هزار مورد حل و فصل شده یا واجد شرایط شناخته نشده‌اند.

***

 اما یک موضوع قدیمی دیگر به تازگی دوباره سر برآورده است.

“فاکتور ۸”، یک پروتئین انعقاد خون که برای درمان بیماری هموفیلی استفاده می شود، توسط چندین شرکت از جمله آزمایشگاه‌های “کاتر” در ایالات متحده تولید می‌شد که از سال ۱۹۷۴ متعلق به شرکت بایر بوده است.

فاکتور ۸ در اجازه دادن به بیماران برای داشتن یک زندگی عادی پیشگام بود، اما فرآیند تولید آن شامل جمع‌آوری پلاسمای خون از ده‌ها هزار اهدا کننده بود.

در ایالات متحده، جایی که پرداخت پول به اهداکنندگان خون برای پلاسما قانونی بود، بسیاری از اهداکنندگان از جوامعی با ریسک بالای ابتلا به هپاتیت C و HIV بودند. غربالگری نمونه‌ها محدود و ضعیف بود و آزمایش ویروس ایدز هنوز وجود نداشت.

در سال ۱۹۸۲، آزمایشگاه‌های کاتر متوجه شدند که شامپانزه‌هایی که در آزمایش‌هایشان استفاده می‌شدند، علائمی شبیه به HIV را نشان می‌دهند. در اوایل سال ۱۹۸۴، این شرکت به همراه سایر شرکت‌های فعال در این صنعت، تولید نسخه‌ی ایمن‌تر و حرارت‌دیده محصول خود را آغاز کرد. اما نسخه اصلی و آلوده تا سال ۱۹۸۵ در برخی نقاط جهان همچنان در دسترس بود. بریتانیا نیز به تجویز آن را تا اواخر سال ۱۹۸۵ ادامه داد.

در سال ۱۹۹۷، بایر و سه تولیدکننده دیگر فاکتور ۸ برای حل و فصل دعاوی مطرح‌شده توسط هزاران بیمار هموفیلی در ایالات متحده، ۶۰۰ میلیون دلار غرامت پرداخت کردند- این چهار شرکت هیچ‌گونه تخلفی را در توافقنامه‌شان با شاکیان تایید نکردند.

فاکتور ۸ آلوده از طریق تعدادی از شرکت‌ها به بریتانیا نیز وارد شد که منجر به بدترین فاجعه درمانی در تاریخ خدمات ملی بهداشت (NHS) در این کشور شد. از دهه ۱۹۷۰، حدود ۱۲۵۰ بیمار که با فاکتور ۸ درمان شده بودند، هم به HIV و هم به هپاتیت C مبتلا شدند، در حالی که دو سوم آن‌ها بعداً بر اثر بیماری‌های مرتبط با ایدز جان خود را از دست دادند. بین ۲۴۰۰ تا ۵ هزار نفر نیز فقط به هپاتیت C مبتلا شدند.

دولت بریتانیا در سال ۲۰۱۷ تحقیق و تفحص در مورد فرآورده‌های خونی آلوده را آغاز کرد. گزارش این تحقیقات در ۲۰ می منتشر شد و حاکی از آن بود که قربانیان “نه یک بار، بلکه بارها و بارها” توسط پزشکان، خدمات ملی بهداشت، تدابیر ایمنی و دولت، به حال خودشان رها شده‌اند.

بایر در پاسخ به سوالاتی در مورد لابراتوارهای کاتر و فاکتور ۸ به اتلتیک گفت: “هیچ یافته یا بیانیه جدیدی در مورد مناقشات حقوقی که سال‌ها پیش خاتمه یافته ندارد.”

***

روند “فراموش‌سازی گذشته”(Vergangenheitsbewaltigung) که به معنای واقعی کلمه “مقابله با گذشته” است، همچنان ادامه دارد. کیت هولدن، نویسنده و روزنامه‌نگار آلمانی-انگلیسی می‌گوید:«این همیشه یک گفتگو و همیشه یک مبارزه برای اطمینان از وقوع آن است.»

برای شرکت‌های بزرگ آلمانی، از جمله بایر، همیشه باید چنین باشد. هولدن افزود: «از بیرون تمایل وجود دارد که فرض شود این موضوع درباره‌ی گناهکار دانستن و سرزنش دیگران است، اما در واقعیت بیشتر درباره‌ی جامعه و مؤسسات آلمانی است که مستقیماً با گذشته‌ی خود روبرو می‌شوند. اکثر آن‌ها در ۲۰ یا ۳۰ سال گذشته شروع به پرداختن به تاریخ خود کرده‌اند.

بسیاری از مسائل آشکار شده‌اند. این فقط بخشی از فرهنگ تجارت آلمان و فرهنگ جمهوری فدرال است. اکثر این شرکت‌ها در آن دوران از تاریخ نقشی داشتند. اکنون به طور کلی پذیرفته شده است که همه آن‌ها باید با آن روبرو شوند. اما ماهیت فرآیند «فراموش‌سازی گذشته» همان چیزی‌ست که ادامه دارد. این یک عقده‌‌ی احساس گناه نیست، بلکه یک گفتگو است. این گفتگو باید نسل به نسل ادامه یابد.»

بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌های برجسته‌ی آلمان، گذشته‌ای درهم‌تنیده با جنایات انجام‌شده در طول جنگ جهانی دوم دارند. بی‌ام‌و، مرسدس، پورشه و آئودی همگی از کارگران اردوگاه‌های کار اجباری استفاده می‌کردند. فولکس‌واگن سلاح تولید می‌کرد. دویچه بانک، وام‌های ساختمانی برای آشویتس ارائه کرد. این یک لیست طولانی است که بسیاری از باشگاه‌های فوتبال نیز در آن ظاهر می‌شوند.

اولی هسه، نویسنده کتاب «گل! داستان فوتبال آلمان»، هنوز در مورد چگونگی نگاه به این سازمان‌ها تردید دارد. تا زمانی که هسه به یاد می‌آورد، از نظر فوتبالی مفهوم بایر لورکوزن به عنوان یک تیم ورزشی–تیمی با هویت جداگانه از شرکت چندملیتی بایر – عادی بوده است.

«من با بایر لورکوزن به عنوان یک باشگاه ورزشی مشهور بزرگ شدم، اما نه در فوتبال. آن‌ها در بسکتبال بسیار خوب بودند. آن‌ها ورزشکاران دوومیدانی بسیار خوبی داشتند. وقتی به گذشته و به بایر لورکوزن نگاه می‌کنم، به‌ویژه در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، اکثر ورزشکاران آلمانی که به مسابقات المپیک رفتند از بایر لورکوزن آمدند. آن‌ها به این معروف بودند.»

با این حال همچنان اینگونه است. بایر ۲۲ باشگاه مختلف در آلمان دارد که بیش از ۴۰ هزار عضو دارند. این شرکت از طریق بنیاد خود و همچنین به عنوان حامی کمیته ملی پارالمپیک آلمان، بودجه قابل توجهی را برای ورزش‌های معلولین اختصاص می‌دهد. در سال ۲۰۲۳، این شرکت یکی از هشت برند برتر شناخته شده توسط مراسم جوایز لاروس در شاخص “ورزش برای توسعه پایدار” بود.

با این حال، فوتبال متفاوت است؛ وابستگی به سازمان‌ها با بدبینی بیشتری دیده می‌شود. در خارج از کشور، قدردانی بیشتری برای آنچه ژابی آلونسو و بازیکنانش به دست آورده‌اند وجود داشته اما هنوز در خانه، به ویژه در میان هواداران باشگاه‌های سنتی، تردیدهایی وجود دارد که اغلب بایر را به «پلاستیکی» بودن متهم می‌کنند.

بای‌آره‌نا، ورزشگاه اختصاصی بایرلورکوزن

به گفته کوین شورن که در شهر بُن، در منطقه وستفالن در راین شمالی زندگی می کند و تمام عمر هوادار لورکوزن بوده، این دیدگاهی «منسوخ شده» است. او عضو باشگاه هواداران و دارنده‌ی بلیت همه‌ی بازی‌های فصل در ورزشگاه بای آره‌نا است.

او گفت:«این باشگاه در سال ۱۹۷۹ به بوندسلیگا راه یافت و از آن زمان تاکنون سقوط نکرده. می توانید بگویید که باشگاه هرگز در مورد پول نگرانی نداشته است، اما اینطور نیست که ما ۵۰۰ میلیون یورو هزینه کرده باشیم. بسیاری از ستاره‌های تیم در لورکوزن ساخته شده‌اند.

اگر مردم می‌خواهند در موردش منفی یا مثبت فکر کنند، مشکلی ندارد. ما می‌دانیم چه کسی هستیم و به هواداری خود افتخار می‌کنیم- و خود را از هیچ باشگاه دیگری بزرگتر یا کوچکتر نمی‌بینیم.»

لورکوزن از حمایت مالی بایر و ثبات ناشی از ثروت آن لذت می‌برد، اما میزان دستمزد آن‌ها در بین تیم‌های بوندسلیگا چهارم و و تقریباً یک چهارم مقداری است که بایرن مونیخ خرج می‌کند.

آیا گاهی اوقات نام بایر و مفاهیمی که تداعی می‌کند، ناخوشایند است؟

شورن گفت:«اگر مردم می‌خواهند بایر را به خاطر کارهایی که در گذشته انجام داده نقد کنند، باید این کار را انجام بدهند. آن‌ها نیز باید آن انتقاد را بپذیرند. اما من خودم را به عنوان یک “حامی بایر” نمی‌بینم؛ من خودم را به عنوان حامی باشگاه فوتبالی می‌بینم که این شرکت مالک آن است. من طرفدار شرکت نیستم و نیازی هم به چنین چیزی ندارم.

من شعار “بایر” را سر می‌دهم اما منظورم باشگاه خودم است، منظورم بازیکنان تیم خودم در زمین است و نه افرادی که در دفاترشان نشسته‌اند. من می‌بینم که درحال متمایز کردن خودم از آن هستم. گاهی اوقات آرزو می‌کنم مردم هم در انتقادات خود بیشتر این کار را انجام دهند.»

فرناندو کارو، نایب رئیس لورکوزن، در پاسخ به سؤالات مربوط به جنجال‌های مدرن، می‌گوید که به ارتباط با بایر افتخار می‌کند. کارو به اتلتیک می‌گوید:«ما برای همیشه با تاریخ خود و تأسیس باشگاه‌مان توسط کارمندان بایر در سال ۱۹۰۴ پیوند خواهیم خورد. یک میراث صد و بیست ساله. بنابراین، DNA مربوط به “بایر” برای ما همیشه مشترک است. ما سهم خود را به عنوان یک باشگاه فوتبال در موفقیت ورزشی، در تقویت برند برای بایر و در نماینده‌ای قوی بودن برای جوامع محلی و فراتر از آن می‌بینیم.»

کارو می‌گوید که هرگز احساس منفی نداشته است. «فقط می‌توانم به شما بگویم که تیم ما در سال‌های اخیر هرگز از سوی بایر بیش از قبل مورد حمایت قرار نگرفته است و البته هرگز تأثیر منفی از روابط تاریخی خود با بایر احساس نکرده‌ایم؛ حتی می‌توان گفت برعکس.»

کودی بخش زیادی از عمر خود را در آلمان زندگی و تحصیل کرده است، اما او اهل کالیفرنیا است و در دِنوِر، در ایالت کلرادو زندگی می‌کند. برای حفظ حریم خصوصی‌اش، او درخواست کرده که از نام خانوادگی او استفاده نکنیم.

موفقیت لورکوزن می‌تواند حملات رقبا به آنها را بیشتر از قبل کند.

کدى به اتهامات “باشگاه پلاستیکی” بودن لورکوزن عادت دارد- او بی‌تفاوت از کنار آن می‌گذرد- اما آیا برند بایر تا به حال بر هواداری او تأثیر گذاشته است؟

«صادقانه بگویم، نه» او می‌گوید:«ما در ایالات متحده رابطه متفاوتی با مالکان تیم‌های ورزشی خود داریم. بسیاری از مالکان در ایالات متحده به طور مشهوری آدم‌های بدنام هستند. آن‌ها در تجارت رهن مسکن هستند یا فقط تیم‌ها را جابه‌جا می‌کنند یا هر چیز دیگری. بنابراین، احساس می‌کنم ما در اینجا آن‌ها را- مالک و تیم – از هم جدا می‌کنیم.»

به طور فزاینده‌ای، فوتبال از هواداران می‌خواهد که بین تیمی که در زمین بازی می‌کند و منابعی که در آنجا قرار می‌دهند، تمایز قائل شوند. در این مورد، جداسازی بسیار وسیع‌تر است. با این حال، از آنجایی که بایر(Bayer) اولین کلمه‌ای است که برای نخستین بار روی مایستر شاله (Meisterschale – جام قهرمانی بوندس‌لیگا) حک شده، تأثیر آن واقعی‌تر به نظر می‌رسد.

با این حال، نام بایر آنقدر بزرگ است که نمی‌توان یک ارتباط واحد و کوچک با آن برقرار کرد. تاریخچه و فعالیت‌های کنونی این شرکت ابعاد بسیاری دارد که نمی‌توان آن را صرفاً در قالب یک داستان فوتبالی خلاصه کرد.

 

 

عنوان اصلی مقاله: Bayer: The pharmaceutical company behind Leverkusen's success - and its difficult past نویسنده: Sebastian Stafford-Bloor- ترجمه: آرمان محمدی نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 21 می 2024
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 دیدگاه ارسال شده است