عملیات بازسازی؛ آیا کلوپ میتواند لیورپول را احیاء کند؟
هفتیک- شاید سختترین جنبهی مربیگری غربال کردن تیمی باشد که موفق بوده تا تیم جدیدی بسازید. این روزها که طول عمر مربیگری به سختی بیشتر از عمر یک مگس است و این مسئله حتی به ندرت مورد توجه قرار میگیرد، یورگن کلوپ که همیشه مانند مربیان سنتی بر نقل و انتقالات نظارت داشته، پس از کسب رتبه پنجمی در فصل گذشته، با این مشکل رو به رو شده است.
این مربی آلمانی در آستانه هشتمین فصل کامل خود به عنوان سرمربی لیورپول، با وظیفه سختی روبرو است که باید با بازیکنان کهنهکار وفادار روبهرو شود و به آنها بگوید زمان آنها به پایان رسیده است، در حالی که اصولی را که باعث موفقیت قرمزها تحت هدایت او شده، تغییر میدهد. بسیاری از مربیان بزرگ برای ایجاد یک تیم دوم بزرگ تلاش کردهاند. بیل شنکلی با تاخیر آن را مدیریت کرد، اما پس از شکست مقابل واتفورد دسته دومی در جام حذفی در سال ۱۹۷۰، فاش کرد که این شکست هزینه وفاداری به بازیکنان کهنهکار لیورپول است. دان ریوی به جای این که مجبور شود این روند را طی کند، لیدزیونایتد را ترک کرد. برخلاف آرسن ونگر که یک بار آن را مدیریت کرد، اما نتوانست همان شگرد را برای بار دوم پیاده کند. سر الکس فرگوسن در ساختن نسل جدید استاد بود، به ویژه در سال ۱۹۹۵ زمانی که مارک هیوز، پل اینس و آندری کانچلسکیس پس از نایب قهرمانی منچستریونایتد در لیگ و جام حذفی، فروخته شدند.
کلوپ که هر دو تجربهاش در ماینتس و دورتموند، هفت فصل به طول انجامید، هرگز این کار را نکرده بود- و در هر دو مورد، فصل هفتم یک رکود مشخص را نشان داد.
اکتبر گذشته، هفتمین سال حضور او در لیورپول بود. صحبت از روشهای او در یک بازه زمانی ۷ ساله، سادهانگارانه است؛ انگار قبل از اینکه همهچیز فرو بریزد، باید آن را پیشبینی کرد و مسئله به نقطهای میرسد که گذار ضروری است.
پیشزمینه همیشه حیاتی است. دو فصل پیش لیورپول ۲ بازی تا کسب چهارگانه فاصله داشت. تا به حال هیچ تیمی تا این حد نزدیک به کسب آن نشده بود. صرف نظر از عوامل دیگر، سطح خستگی – فیزیکی و روانی – طبیعی است. شکست در فینال لیگ قهرمانان اروپا و فاصله یک گل تا صعود به صدر جدول در حدود یک ساعت مانده به پایان فصل لیگ برتر، ناگزیر ناراحتکننده است.
از بازی ابتدایی لیورپول در فصل گذشته، خارج از خانه مقابل فولام، مشخص بود که همهچیز کاملاً درست پیش نمی رود، آن تیزبینی و سرعت همیشگی در پرسینگ وجود نداشت و مثل قبل تیمی قدرتمند به لحاظ بدنی نبودند.
این را قبلا از لیورپول دیده بودیم. آنها در فصل ۲۰۲۰/۲۱، هنگام همهگیری کرونا، اغلب نتایج سینوسی داشتند و با این مشکلات رو به رو بودند؛ ۷-۲ مقابل استون ویلا شکست خوردند و ۶ شکست متوالی را در خانه متحمل شدند- که تا حدی، احتمالاً به دلیل غیبت تماشاگران در آنفیلد بود.
پرسینگ لیورپول همان چیزی است که آنها را علیرغم بودجه (نسبتاً) محدودشان، قهرمان لیگ برتر و اروپا کرد، اما آنها را آسیبپذیر نیز میکند. فقط باید دید وسیعی داشت تا سایر مشکلات فاش شوند. به عنوان مثال، ترنت الکساندر-آرنولد بدون شک بهترین دفاع راست تهاجمی جهان است، اما از نظر دفاعی چندان مطمئن نیست.
بدون پرس شدید برای جلوگیری از هدف قرار دادن حریفان با ارسال توپ به پشت خط دفاع، بدون تسلط لیورپول بر بازیها، ضعف دفاعی او آشکار میشود. حتی ویرژیل فندایک در فصل گذشته کمتر یک رهبر بیعیب و نقص در خط دفاع به نظر میرسید. که همین موضوع سوالاتی را ایجاد میکند.
آیا ممکن است دیگر تیمهای لیگ برتری اکنون بتوانند از نظر فیزیکی با لیورپول برابری کنند؟ اگر اینطور باشد، پس کلوپ نیاز به یک بازنگری اساسی دارد. مصدومیتهای سال گذشته یک مسئله مهم بود- آیا این تصادفی است یا این نتیجه فشار اعمال شده بر بازیکنان به خاطر سبک لیورپول است؟ در خط میانی چطور؟ جیمز میلنر و نبی کیتا رفتهاند، در حالی که تیاگو آلکانتارا در ۳۲ سالگی از دوران اوجش هم فراتر است. آینده جردن هندرسون و فابینیو در زمان نگارش این مقاله مشخص نشده بود، اما هر دو نشانههایی از فرسودگی را نشان دادند (توضیح مترجم: هندرسون به الاتفاق و فابینیو به الاتحاد رفتند). در ۲۹ سالگی، هافبک برزیلی هنوز باید در بهترین شرایط میبود، اما فصل گذشته به طرز نگرانکنندهای افت کرد. آیا این عملکرد یک لغزش ساده بود یا افت همیشگی ناشی از خواستههای بیامان کلوپ؟
به همین ترتیب، آیا فندایک که اکنون ۳۲ سال دارد، هنوز هم میتواند بازیکن مهارنشدنی گذشته باشد؟ آیا تلاشهای او نتیجه از هم گسیختگی پرس تیم بود یا پا به سن گذاشتنش موجب فرسایش استعداد عظیمش شد؟
اما به همان اندازه سوالاتی در مورد کلوپ و دلایل جدایی چهرههای زیادی در پشت صحنه وجود داشته است. عطشی که یک برنده را به حرکت در میآورد، میتواند به راحتی در شکست فروکش کند.
پس از جوانسازی خط حمله در فصل گذشته، تابستان امسال تمرکز روی تغییر خط میانی بود.
الکسیس مکآلیستر ۲۴ ساله و دومینیک سوبوسلای ۲۲ ساله بازیکنان جوان و پویایی هستند، دقیقا همان چیزی که برای بازگرداندن انرژی به لیورپول لازم است. هر دو همچنین دارای توانایی فنی هستند که به لیورپول اجازه میدهند در صورت نیاز یک بازی مبتنی بر مالکیت بیشتر انجام دهد. با این حال، ترس اصلیِ کلوپ باید برای مسائل اساسیتر باشد، اینکه فوتبال، از لیورپول، جلوتر زده است.
یورگن کلوپ دوران پر نوسانی را در دوران مربیگری سپری کرده و معمولا تیمهای تحت هدایت وی ، موفقیت مستمر در دو فصل پی در پی نداشته اند . بنحوی که پس از موفقیت در یک فصل و کسب مقام قهرمانی ، در فصل بعد با نزول آشکاری در مسابقات ظاهر شده و بازیهای ضعیفی ارائه می دهند. نمونه بارز آن نتایج ضعیف فصل پیش تیم لیورپول در لیگ برتر انگلیس بوده که انتقادهای فراوانی برای عملکرد وی بدنبال داشته است . البته کلوپ نشان داده که توانایی بازسازی و احیاء تیمهای تحت هدایت اش را دارد اما در هر صورت بایستی منتظر ماند و دید که آیا پس از فصل ناموفق گذشته بر اساس روند عملکرد وی ، این بار نوبت موفقیت تیم لیورپول است یا اینکه چه بسا شاهد تکرار نتایج ضعیف این تیم در فصل جدید باشیم . شایان ذکر است که مدتی هم زمزمه هایی مبنی بر سپردن هدایت تیم ملی آلمان به یورگن کلوپ ، شنیده شده و البته وی در این خصوص ابراز تمایل نموده و چه بسا با پایان همکاری کلوپ با تیم لیورپول ، شاهد حضور او در سمت سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان باشیم .