مقایسه گواردیولا با آرتتا یا چرا آرسنال با سیتی فرق دارد

مشخصا تفاوتی‌هایی هم میان آن دو وجود دارد، که می‌توان آن را با توجه به بازیکنانی که در اختیار دارند، توضیح داد. گواردیولا با اختلاف بازیکنان بهتری را در اختیار دارد و همین موضوع به او این اجازه را می‌دهد تا سیستم‌های متنوع‌تری را امتحان کند.

هفت‌یک- در سال 1999، یک هفته قبل از سوپر کاپ اسپانیا، میکل آرتتا در یک بازی دوستانه مقابل هرتا برلین برای تیم اصلی بارسلونا، به‌عنوان یار تعویضی به میدان رفت، بارسلونا آن بازی را 2 ـ 1 واگذار کرد. آرتتا در آن زمان فقط 17 سال داشت و عملکرد او در آن بازی جز برای خودش و اطرافیانش، در خاطر کسی نمانده است. اما این گویای آن است که او توسط یکی از بزرگ‌ترین مربیان دنیا یعنی لویی فن خال، تربیت شده است. دستیاران فن خال در آن زمان، ژوزه مورینیو و رونالد کومان بودند. لوئیز انریکه هم در ترکیب آن تیم حضور داشت. و بازیکنی که در نیمه دوم آرتتا جای او پا به میدان گذاشت، پپ گواردیولا بود.

آن دوره، تأثیرات عمیقی را روی آرتتا گذاشت. او اساساً هنوز به اصول ترکیب 3-3-4 بارسلونا و مالکیت توپ و پرس از بالا اعتقاد دارد. دوران آرتتا در بارسلونا هیچوقت شکل نگرفت و او در انتقالی قرضی به پاری سن ژرمن رفت (جایی که با مائوریتسیو پوچتینو رابطه‌ی دوستانه‌اش شکل داد) و سپس به رنجرز منتقل شد. او و گواردیولا با هم در ارتباط بودند، در سال 2012، زمانی که بارسا و چلسی با هم در نیمه نهایی بازی داشتند، گواردیولا برای مشورت با او تماس گرفت، بارسا آن بازی را باخت. اما گواردیولا به قدری تحت تأثیر ایده‌های تاکتیکی آرتتا قرار گرفت که به او پیشنهاد داد، بعدها دستیار او شود.

آرتتا به اندازه‌ی گواردیولا وسواس تاکتیکی ندارد. او هرگز غرق در ایده‌های تاکتیکی بارسلونا نشد، او در 15 سالگی از سن‌سباستین به آنجا رسید. منطقه‌ای که مربیانی با سنت خودش را دارد. او خارج از بارسلونا هم تأثیرات زیادی را از افراد مختلف گرفته است، به ویژه آرسن ونگر و پوچتینو و درس‌های مهم دیگری را از مارسلو بیلسا که در اوایل دهه‌ی نود در نیوولز اولد بویز بود.  زمانی که دوران بازی او در سال 2016 به پایان رسید، آرتتا اساساً این انتخاب را داشت که با یکی از این گزینه‌ها ارتباط برقرار کند: ونگر، پوچتینو یا گواردیولا.

گواردیولا که از سال‌های قبل با ایده‌های آرتتا آشنایی داشت، او را به عنوان دستیارش در منچسترسیتی انتخاب کرد.

او نزد گواردیولا رفت که بایرن مونیخ را ترک می‌کرد تا سکان هدایت منچستر سیتی را به عهده بگیرد، او نیاز به دستیاری داشت که تجربه‌ی حضور در لیگ برتر را داشته باشد. حتی در آرسنال هم به وضوح مشخص بود که آرتتا بازی‌ها را به دقت آنالیز می‌کند و ویژگی‌های رهبری بازیکنان را بهتر از هرکس دیگر داشت، تا جایی که به او لقب “مربی” داده بودند. دستیاری پپ، دوره‌ی مهمی از تکامل آرتتا بود و با فروش الکساندر زینچنکو و گابریل ژسوس به آرسنال، می‌شد این موضوع را حس کرد که آرتتا همان هیولایی است که گواردیولا خلق کرده است.

آرتتا شاگرد و مریدی نیست که برده‌وار خود را پیرو مکتب پپ کرده باشد، با این اوصاف او در صدد اجرای فلسفه‌ی مد نظرش است. “شما می‌توانید برای یک سیستم ایده‌هایی داشته باشید. اما باید قادر باشید که آن را با بازیکنانی که دارید تطبیق دهیدـ در جلوی زمین چقدر سرعت دارید، تیم شما تا چه حد تکنیکی است، شما چه تاکتیک‌هایی را در ذهن دارید و بازیکنان شما تا چه حد حاضرند آن‌ها را اجرا کنند،” او در ادامه‌ توضیح می‌دهد:”این موضوع حائز اهمیتی است که شما بازیکنان‌تان را آنالیز کنید، چرا که شما همیشه نمی‌توانید با تعداد محدودی از آن‌ها بازی کنید. باید جزئیات و تغییرات متفاوتی در نحوه‌‌ی برخورد شما با مسائل وجود داشته باشد، و شما باید ببینید راه نفوذ و نقطه‌ی آسیب حریفتان کجاست. آیا کاری هست که بازیکنان دوست نداشته باشند انجام دهند؟ اگر چنین است، ما آنها را وادار خواهیم کرد تا کارهای زیادی انجام دهند.”

آرتتا هم مانند گواردیولا به فوتبال تهاجمی همراه با سرعت از کناره‌‌ها اعتقاد دارد؛ مانند گواردیولا او دوست دارد که سه هافبکش شامل یک پاسور دقیق باشد که می‌تواند حمله‌های حریف را خراب کند، یک بازی‌ساز و یک بازیکن که این دو را بهم وصل می‌کند؛ به مانند گواردیولا، به نظر می‌رسد که آرتتا هم از این ایده استقبال می‌کند که مدافعان کناری به عنوان مهاجمان کمکی مدام در حال اوورلپ کردن باشند، به جای اینکه یکی را عقب نگه دارد و دیگری در خط میانی حضور پیدا کند.

دو دیدار مقابل منچسترسیتی باعث شد تا آرسنال قهرمان این فصل لیگ برتر را از دست بدهد.

اما مشخصا تفاوتی‌هایی هم میان آن دو وجود دارد، که می‌توان آن را با توجه به بازیکنانی که در اختیار دارند، توضیح داد. گواردیولا با اختلاف بازیکنان بهتری را در اختیار دارد و همین موضوع به او این اجازه را می‌دهد تا سیستم‌های متنوع‌تری را امتحان کند، بعضی مواقع او خولین آلوارز را در یک خط حمله دونفره با هالند، به کار می‌گیرد و مواقعی او را در خط میانی سه نفره به کار می‌گیرد.

مهمترین تفاوت در نوک خط حمله است. گابریل ژسوس فصل خوبی را پشت سر گذاشته است، و مشخصا در آرسنال پیشرفت داشته است، اما او همان استایل قدیمی سیتی را ارائه می‌دهد. اما هالند آن را به کل تغییر داده است. در اوایل فصل در سیتی ناهماهنگی‌هایی وجود داشت تا اینکه آن‌ها توانستند خود را با این سیستم هماهنگ کنند که یک بازیکن توپ را به سرعت رو به جلو انتقال دهد، و پپ گواردیولا از متد همیشگی خود یعنی کنترل همیشگی توپ دست کشید. ستیز بین این دو روش به نظر خلاقانه و جذاب می‌آید.

از آن سو، آرسنال با ژسوس در خط حمله به مانند نسخه‌ی قدیمی‌تر سیتی به نظر می‌رسید. این نباید تحقیرآمیز به نظر برسد، چرا که در دنیا فقط یک باشگاه هالند را دارد. به درستی هنوز سوالاتی درباره روند آخر فصل آرسنال وجود دارد، مواقعی که در بازی‌های مقابل لیورپول و وستهام برتری دو گله را با تساوی عوض کردند، یا شروع ضعیف جلوی ساوتهمپتون و همینطور باخت‌های بد به برایتون و ناتینگهام. اما حقیقت این هست که آرسنال با مربی‌ای که ذهنیت تاکتیکی مشابهی شبیه سیتی دارد، و ترکیب بازیکنانی که دارد توانست آن‌ها را بیشتر از آنچه که انتظار می‌رفت به چالش بکشد.

 

عنوان اصلی مقاله: Comparing Pep with Mikel نویسنده: Jonathan Wilson نشریه / وبسایت: World Soccer زمان انتشار: جولای 2023
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 دیدگاه ارسال شده است