چگونه ضعف در پرسینگ، خط دفاعی لیورپول را آسیبپذیر کرد
هفتیک- «امشب غیرمنسجمترین نمایشی بود که بعد از مدتهای خیلی طولانی از خودمان دیدم.» یورگن کلوپ نمیتوانست یکی از بزرگترین مشکلات تیمش برابر ناپولی را واضحتر از این توضیح دهد.
این ساختار باعث میشود که لیورپول به شکلی باورنکردنی آسیبپذیر باشد. اما خط دفاعی جلو کشیده که یکی از ویژگیهای خاص دوران کلوپ در این باشگاه بوده است، بارها از سوی این تیم ایتالیایی پر انرژی مورد استفاده قرار گرفت.
اندی رابرتسون، مدافع چپ، پس از بازی اظهار داشت:” ما فضای زیادی را در اختیار حریف قرار دادیم، نمیتوانیم به چنین ورزشگاهی بیاییم و منجسم و هماهنگ نباشیم.”
ناپولی بارها از تیم بهم ریخته لیورپول که در کورسهای خط میانی جا میماند و خط دفاعیای که بدون سازماندهی به نظر میرسید، عبور کرد. لیورپول سالها روی بندی قدم برداشته و از تله آفساید پر ریسکی استفاده کرده بود تا بتواند ساختارش را منسجم نگه دارد، تسلط کاملی بر قلمرویش داشته باشد و اطمینان حاصل کند که بازی در بیشترین حالت ممکن در نیمه زمین حریف بازی میشود.
این استراتژی با ریسک زیاد و البته پاداش قابل توجهی همراه است. وقتی در مواقعی به درستی جواب ندهد، از سوی کارشناسان و هواداران زیر سوال میرود اما کلوپ همیشه به فلسفهاش وفادار مانده است. او فصل گذشته گفت:”ما میخواهیم بیوقفه به حریف حمله کنیم. وقتی توپ را در اختیار داریم، وقتی آن را از دست میدهیم و وقتی حریف توپ را در اختیار دارد.”
این که انگشت اتهام را به سمت مدافعانی بگیریم که وظیفه آنها گیر انداختن مهاجمان حریف در تله آفساید است آسان به نظر میرسد اما عواملی که منجر به این موقعیتها میشوند اگر مهمتر از این موضوع نباشند، به همان اندازه مهم هستند.
کلوپ در پاسخ به سوالی درباره خط دفاعی جلو کشیده پس از این بازی گفت:”اگر روی توپ فشار نیاورید و از آن استفاده نکنید، خط دفاعی جلو کشیده یک ریسک به حساب میآید. اگر خط دفاعی جلو کشیده دارید و هیچ فشاری رو بازیکن صاحب توپ نمیگذارید، پس این ریسک است. اما مسئله معمولا این نیست، مشکل خط دفاعی جلو کشیده نیست، ما نیاز داریم که خط دفاع جلو کشیده منسجم باشد، مشکل این است که ما هیچ وقت به اندازه کافی نزدیک نیستیم که حریف را تحت فشار قرار دهیم.”
نکته کلیدی در این موقعیتها خط میانی است که نقش مهمی در فشار و پرسی که مدنظر کلوپ است ایفا میکند. این موضوع به مشکل بزرگی تبدیل شده است، خصوصا که مصدومیتها برای این تیم دردسرساز شده است. الکس اوکسلید چمبرلین در تمرینات پیش فصل مصدوم شد، نبی کیتا، جوردن هندرسون، کورتیس جونز و فابیو کاروالیو هم از ابتدای فصل تا به حال در این فهرست قرار گرفتهاند. تیاگو آلکانتارا به تازگی پس از یک ماه برگشته است.
در نتیجه، تغییرات زیادی به صورت متوالی در ترکیب ایجاد شده است. لیورپول در هفت بازی ابتدایی با پنج ترکیب متفاوت در خط میانی به میدان رفت. فابینیو و هاروی الیوت شش بار، جیمز میلنر سه بار، هندرسون سه بار، فابیو کاروالیو و تیاگو هم یک بار در ترکیب حضور داشتهاند.
میلنر 36 ساله نباید به صورت مداوم در خط میانی لیورپول به میدان برود و در دیدار برابر ناپولی نشان داد که در مدیریت سرعت و ضرباهنگ بازی مشکل دارد. الیوت تا به حال عملکرد بسیار خوبی داشته است اما هنوز هافبک کامل مدنظر کلوپ نیست، او جوان است و هنوز در حال یادگیری این نقش با و بدون توپ است. فابینیو پشت آنها قرار داشت، او یکی از چندین بازیکن درجه یکی است که تا به حال حتی به استانداردهایی که پیش از این به ثبت رسانده بود، نزدیک هم نشده است.
این خط میانی به همین اندازه که به نظر میرسد آشفته و از هم گسسته است.
پنالتی دومی که لیورپول روی آن برابر ناپولی گل خورد نشانگر مشکلاتی است که به هم ریختن ساختار میتواند ایجاد کند.
در حالی که ناپولی به دنبال پیش بردن توپ در زمین بود، تصویر زیر نشان میدهد که سه هافبک لیورپول درست کنار هم ایستادهاند و آندره فرانک آنگیسا فضای زیادی برای دریافت توپ و حرکت به سمت فضای ایجاد شده دارد.
ویکتور اوسیمن نفوذی را شروع و ویرژیل فندایک با او مقابله میکند اما چون آنگیسا فضای زیادی دارد، پاسی را ارسال میکند تا این مهاجم را در شرایط بهتری قرار دهد.
اوسیمن سریع است و در محوطه جریمه توسط فندایک سرنگون میشود.
پیش از آن، تیم میزبان در 45 ثانیه ابتدایی این بازی توانست خط دفاعی لیورپول را بهم بریزد و دلیل این اتفاق نبود فشار کافی روی تیم میزبان بود.
استانیسلاو لوبوتکا در طول این بازی بارها لیورپول را آزار داد.
در این مثال، او فضایی پیدا میکند تا توپ را در فضای هجومی از مدافع میانی تیمش دریافت کند.
در حالی که میلنر برای پرس کردن حرکت میکند، پیتر زلینسکی به گزینه دریافت توپ تبدیل میشود اما مسیرش توسط فابینیو یا الیوت به سرعت بسته نمیشود.
او توپ را در اختیار میگیرد و مجددا آن را برای لوبوتکا که از سد میلنر گذشته و وارد فضا شده است، میفرستد.
لوییس دیاز به سمت میانه زمین میرود تا پاس برای آنگیسا که در این فضا قرار دارد و میتواند بچرخد را قطع کند اما این باعث میشود فضای بسیاری در سمت راست برای جیووانی دی لورنزو، مدافع راست ناپولی، ایجاد شود.
وقتی او توپ را در اختیار میگیرد، اوسیمن شروع به نفوذ از پشت میکند.
جو گومز سعی میکند در موقعیتی قرار بگیرد که او را در تله آفساید بیاندازد اما خیلی دیر شده است. با ایستادن به جای حرکت با بازیکن نفوذ کننده، گومز اشتباه بدی را مرتکب میشود و جا میماند.
این باعث میشود اوسیمن از نظر سرعتی دست بالاتر را داشته باشد و آلیسون را هم از سر راه بردارد و او را دور بزند اما در نهایت توپ را به تیرک دروازه کوبید.
آلیسون عضو کلیدی این استراتژی خط دفاعی جلو کشیده است چون در بازی با توپ بسیار خوب است. این دروازهبان برزیلی متوجه خطر میشود و خیلی زود از خط دروازه جلو میآید تا با پاسهایی که از روی خط دفاعی لیورپول ارسال شده است مقابله کند. با این حال، او در این موقعیت نتوانست به عنوان نفر اول به توپ برسد. تفکر کلوپ این است که با سرعت بازگشتی فندایک و عملکرد آلیسون به عنوان دروازهبان سوییپر، برای حریفان مشکل است که هم زمانبندی درستی برای نفوذ داشته باشند و هم وزن پاسهای لازم برای استفاده از خط دفاعی جلو کشیده را رعایت کنند اما این اتفاق در ناپل به شکل هشداردهندهای رخ داد.
این اتفاق بارها در طول نیمه اول رخ داد. خط میانی لیورپول نتوانست مانع از پاسکاری ناپولی و حرکات بدون توپ آنها شود و همین به آنها اجازه داد که از پرس عبور کنند و زمان کافی برای انجام نفوذهای هجومی داشته باشند.
بازیسازی منجر به گل چهارم در اوایل نیمه دوم به همین شکل انجام شد.
ناپولی توپ را در اختیار دی لورنزو که تحت هیچ فشاری نیست قرار میدهد. او توپ را به میانه زمین برای آنگیسا که میتواند توپی را به صورت مستقیم از بالای خط دفاعی لیورپول بفرستد، ارسال میکند.
جیووانی سیمئونه هشیار میشود و نفوذش را پیش از آن که خط دفاعی لیورپول که حتی تلاشی برای استفاده از آفساید در این موقعیت نکردهاند عقب بکشند، شروع میکند. باید به نفوذ عمقی زلینسکی هم توجه کنیم که از سوی خط میانی تعقیب نشده است.
سیمئونه وظیفه ساده ارسال پاس به همتیمی کناریاش را دارد، در حالی که ترنت الکساندر آرنولد خیلی دیر برای پوشش دادن اقدام میکند و زلینسکی در دومین تلاش توپ را به گل تبدیل میکند.
جیمی کاراگر، مدافع سابق لیورپول، به عنوان کارشناس CBS Sports این صحنه را “خودکشی فوتبالی” از سوی شاگردان کلوپ توصیف کرد. او تاکید کرد که آنها از نظر دفاعی باید با عقب کشیدن خط دفاعی واقعگرایانهتر برخورد کنند.
او گفت:” لیورپول بازی با ریسک بالا انجام داد اما پرس نکرد و این باعث ایجاد مشکل شد. عبور از خط میانی لیورپول بسیار آسان است. اگر منسجم نیستید، باید خودتان را با شرایط سازگار کنید.
شما نمیتوانید سرعتتان را کم کنید (و به دنبال آفسایدگیری باشید) وقتی کسی زمان کافی برای بالا آوردن سرش(و ارسال پاس رو به جلو) دارد. تمام چیزی که من دربارهاش صحبت میکنم پنج متر است، نه این که 10 یا پانزده متر عقب بکشید. حرف من این است که باید آماده باشید تا بدوید، به جای این که توقف کنید و سپس سعی کنید حریف را دنبال کنید. لیورپول موفقیتش را بر پایه فشار روی توپ به دست آورده است. این انرژی امروز وجود نداشت، بنابراین خط دفاع چهار نفره باید سازگار شود و عقب برود.”
با بررسی Fbref.com، میتوانیم ببینیم که چطور بعضی از بهترین ویژگیهای لیورپول افت کرده است. تیم کلوپ در تعداد پرس روی حریف در یک سوم هجومی در فصل 22-2021 با میانگین 44.8 در هر 90 دقیقه در صدر جدول لیگ برتر قرار داشت. این آمار در این فصل افت فاحشی داشته و به 32.8 رسیده است تا آنها در حال حاضر در رده هشتم قرار داشته باشند.
لیورپول در واقع در صدر جدول نرخ پرس موفق هم قرار داشت که از سوی این سایت به عنوان در اختیار گرفتن مالکیت توپ در عرض پنج ثانیه پس از اجرای پرس مطرح شده است، آنها از رتبه دوم مشترک فصل گذشته با 32.3 به 39 درصد رسیدهاند.
در حالی که نمونه کوچکی از این فصل باید در هنگام بررسی این آمار مدنظر قرار بگیرد اما همین هم نشان میدهد که لیورپول در انجام پرس اشتباه میکند و به همین دلیل اغلب جریمه شده است.
یکی از نکات مهم در استفاده از خط دفاعی جلو کشیده این است که بتوانید حریف را در تله آفساید گرفتار کنید، جایی که لیورپول در آن تبحر داشت. آنها در فصل گذشته لیگ برتر توانستند 144 بار حریفان را در تله آفساید گرفتار کنند که 50 بار بیشتر از منچسترسیتی در رده دوم این آمار بود. آنها در هر بازی به طور میانگین 3.69 بار حریف را در موقعیت آفساید قرار میدادند. این آمار هم در این فصل به 2.68 آفساید در هر بازی رسیده است، هرچند باز هم در رده دوم در این لیگ قرار دارد.
مشخصا این روش به اندازه فصل قبل موثر نیست و این نشانگر نبود سازماندهی است. در کنار خط میانی، پست مدافع میانی سمت راست لیورپول هم بارها با حضور جوئل ماتیپ، ناتانیل فیلیپس و جو گومز که همگی این فصل کنار فندایک بازی کردهاند، دستخوش تغییر شده است.
فندایک عضو ثابت خط دفاعی بوده است و پپ لیندرز، کمک مربی لیورپول، در گذشته درباره سرعت و توانایی بازیخوانی این بازیکن هلندی صحبت کرده بود که به آنها اجازه میدهد از این خط دفاعی جلو کشیده استفاده کنند. آمادگی این بازیکن 31 ساله به یکی از تردیدهای اصلی تا به اینجای فصل تبدیل شده و همین باعث پررنگتر شدن این معضلات شده است.
لیندرز فصل گذشته گفته بود:”اگر شما با خط دفاعی جلو کشیده بازی کنید، اگر با فضای زیادی در پشت سرتان بازی کنید، اگر بخواهید حریف را دور از دروازه نگه دارید، نیاز به سرعت در آخرین خط دارید. و ما چهار بازیکن با سرعت بالا داریم.”
عقب کشیدن خط دفاعی خیلی زیاد رخ نمیدهد. گل ویلفرد زاها در آنفیلد روی غلبه حریف بر پرس روی بازیکن صاحب توپ به ثمر رسید که در این مورد پرس فابینیو روی اِبِرِچی اِزه بود.
او از فابینیو عبور کرد و وارد فضای پشت سر او شد و همین به او زمان کافی را داد تا پاسش را ارسال کند. به جای این که دو مدافع میانی لیورپول عقب بکشند، فیلیپس به سمت توپ میرود و سعی کرد حریف را در موقعیت آفساید قرار دهد. این کار جواب نداد و زاها موفق شد کریستال پالاس را پیش بیاندازد.
اتفاقی مشابه برابر منچستریونایتد هم رخ داد، پس از این که آنتونی مارسیال مالکیت توپ را روی لمس توپ ضعیف هندرسون به دست آورد و از تلاش فندایک برای بازپسگیری توپ عبور کرد، زمان و فضای کافی برای انتخاب گزینه پاس داشت.
گومز به جای این که با مارکوس راشفورد عقب بکشد، روی خطش ماند و سعی کرد آفساید بگیرد. تشخیص درست دشوار است اما راشفورد در داخل خط ماند و در نهایت با آلیسون تک به تک شد.
لیورپول برابر ناپولی نشانههای از عقب کشیدن با مهاجم را به نمایش گذاشت، همانطور که روی خطای منجر به پنالتی فندایک مشخص بود. اما آنها اشتباهات فردی زیادی داشتند.
فندایک این فرصت را داشت که این موقعیت را در نیمه اول دفع کند اما متئو پولیتانو اجازه پیدا کرد که زمان زیادی برای انتخاب گزینه دریافت پاسش در پشت مدافعان برای اوسیمن داشته باشد.
هرچند، گومز متوجه شده و عقب کشیده است.
او اول به توپ میرسد اما نمیتواند آن را مهار کند و تکلی توسط اوسیمن که توپ را برای خویچا کاواراتسخلیا ارسال میکند، روی او زده میشود.
این که چنین شکستی را صرفا به دلیل خط میانی کلوپ و مهاجمانی که توانایی پرس نداشتند، بدائیم بسیار سختگیرانه است- اشتباهات غیرقابل جبرانی در خط دفاعی رخ داد که منجر به دریافت گلهایی شد و گومز مقصر اصلی برابر ناپولی بود.
کلوپ درباره نیاز به احیای تیمش پس از شکست در ناپل صحبت کرد. اما انتظار نداشته باشید که او به این زودی از خط دفاعی جلو کشیده دست بکشد. وقتی این سیستم به درستی کار کند، منفعت آن برای کلوپ کاملا واضح است.
با این حال، وقتی مراقبتی وجود نداشته باشد و مدافعان پیش پا افتادهترین اشتباهات را انجام دهند، این ساختار باعث میشود که لیورپول به شکلی باورنکردنی آسیبپذیر باشد.